اردوغان پس از حمله موشکی ایران به سرزمینهای اشغالی
و محبوبیت بیش از پیش کشورمان در جهان اسلام ،
از طرف انگلیسیها ماموریت دارد تا
با شارلاتان بازی و سیاه بازی که استاد آن است
به نوعی ایران را به حاشیه ببرد که کور خوانده است .
موضوعات مرتبط: اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: اردوغان , انگلیس , آمریکا , ایران
ورزیدهترین جاسوس شوروی در ایران
روز چهارم دی 1356 سرلشکر مقربی که در دادگاه بدوی و تجدید نظر نظامی به جرم جاسوسی برای بیگانگان به اعدام محکوم شده بود تیرباران شد.
احمد مقربی فرزند حسن در سال 1300 در تهران متولد شد. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشکده افسری گردید و با درجه ستوان سومی فارغالتحصیل شد. نامبرده همچنین دورههای متعددآموزش نظامی منجمله، دوره مقدماتی و عالی مهندسی، دوره فرماندهی و ستاد در آمریکا، دوره پدافند عالی از آمریکا و دانشگاه جنگ را گذرانید و از سال 1327 وارد خدمت در ارتش شد و مشاغلی از جمله عضو نهضت مقاومت ملی، عضو انجمن جغرافیا و مهندسین امریکا، معاون اداره پنجم و رئیس رکن پنجم ستاد ارتش را بر عهده داشت. طبق اسناد ساواک، مقربی پس از انحلال حزب توده و دستگیری اکثر افراد وابسته به حزب مدت هفت ماه بازداشت گردیده ولی به علت فقدان مدارک لازم آزاد میگردد.
ولی مجدداً در سال 1344 روسها با توجه به موقعیت وی و دسترسی اطلاعاتیاش به نامبرده نزدیک شده و با تهدید و افشاء ارتباط وی با یک سرهنگ فراری، او را وادار به همکاری میکنند. مشارالیه حدود 11 سال با سفارت شوروی سابق در تماس بود و اطلاعات مهمی را درباره حکومت پهلوی در اختیار روسها گذاشت.
در آذرماه 1356 در مطبوعات و رسانههای رسمی و نیمه رسمی ایران اعلام شد که یک شبکه جاسوسی کا.گ.ب در ایران کشف شد و «سرلشکر مقربی» دستگیر و محاکمه گردید، با فاصله زمانی اندک، اعلام شد که یکی از مقامات وزارت آموزش وپرورش به نام «علی نقی ربانی» نیز به همان اتهام دستگیر شد و مورد محاکمه قرار گرفت. در چهارم دی ماه 1356 مطبوعات رژیم اعلام کردند که «... حکم دادگاه برای سرلشکر احمد مقربی، که به موجب رأی صادره از دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم گردیده بود، در بامداد امروز اجرا گردید.دسرلشکر مقربی، به جرم جاسوسی و دادن اسرار نظامی ایران به عمال بیگانه، در دادگاه نظامی محکوم به اعدام شده بود.» «ربانی» نیز، پس از تأیید حکم اعدام وی در دادگاه تجدید نظر نظامی در 25 دی ماه 56، اعدام شد.
نحوه کشف ارتباط سرشکر مقربی، که از بزرگترین پیروزیهای ضدجاسوسی به شمار میرفت و همواره برای مقامات روس حالت معما داشته است.
کوزیچکین در مورد سوابق مقربی مینویسد که وی«سی سال از عمال کا.گ. ب بود. از زمانی که افسری جوان بود، در سال 1945 [1324 خورشیدی] به خدمت این سازمان درآمد. او بهترین عامل رزیدنسی به حساب میآمد و اطلاعات محرمانهای را که واقعاً برای اتحاد شوروی حایز اهمیت بود، در اختیار ما میگذاشت در طی سالها ترقی بسیار کرد و مسئول خرید اسلحه از آمریکا و دیگر کشورهای غربی شد. دیگر جانشینی برای او یافت نمیشد؛ به این علت بدیهی است که مقربی تنها عامل رزیدنسی بود که میتوانست اطلاعات مهمی عرضه بدارد. دیگران با او قابل مقایسه نبودند و عدهشان هم بسیار اندک بود.
با از دست رفتن مقربی، در رزیدنسی یک خلأ اطلاعاتی پیدا شد؛ اضافه بر اینها، او عملاً همه افسران PI [جاسوس سیاسی Political Intelligence] را که در زمانهای مختلف و در آن دوران طولانی همکاری با او کار کرده بودند، میشناخت.»
اما مقربی چگونه لو رفت ؟
منصور رفیع زاده از مدیران بلندپایه ساواک در کتاب خاطراتش، دستگیری مقربی را اینگونه روایت می کند: بعد از رسیدگیهای بسیار دقیق توسط ساواک، کشف گردید که اتومبیلی که متعلق به سفارت شوروی، اما بدون پلاک سیاسی، به طور معمول مقابل منزل ویلایی سرلشگر مقربی در قلهک توقف میکند. سپس راننده پیاده شده، درب صندوق عقب را باز میکند و پس از چند دقیقه دوباره آن را بسته و از آنجا دور میشود. در این بین، هیچگونه تماس مستقیمی با مقربی انجام نمی شود.
در نهایت مشخص شد که تیمسار مقربی و روسها، نیازی به تماس شخصی و فیزیکی برای انتقال اطلاعات نداشته اند. مقربی، اطلاعات حساس ارتش ایران را به درون دستگاههای الکترونیکی پیشرفتهء درون منزلش منتقل می کرد و اتومبیل عامل روسها که در مقابل منزل مقربی توقف کرده بود، از دستگاههای گیرنده درون صندوق عقب، برای تقویت آن اطلاعات و ارسال مستقیم آن به مسکو و دفتر اصلی سازمان KGB استفاده میکردهاند.
وقتی که ماموران KGB حوالی نیمه شب به مقابل خانه مقربی رسیدند، یک اتومبیل پژوی 504 ساواک، از طرف مقابل ظاهر شده و شاخ به شاخ و به طور عمد به اتومبیل KGB کوبید. مقربی از خانهاش بیرون پرید که ببیند چه شده، اما با دیدن پژوی 504 که اتومبیل معمول ساواک در آن دوران بود، به سرعت به داخل منزلش برگشت.
رانندهها از اتومبیل ها پیاده شدند و دعوایی سر گرفت. هر دو طرف درگیر، به محوطهای در آن حوالی برده شدند و پلیس (که در واقع پلیس تهران نبوده و ماموران زبده ساواک بودند) دخالت کرد. ابتدا روسها وانمود کردند که زبان فارسی نمیدانند و سعی داشتند مساله را یک تصادف کوچک جلوه دهند و قبول کردند که خسارت اتومبیل مقابل را بپردازند. آنها گفتند که روسی بوده اما دیپلمات نیستند. ولی پس از بازپرسی دقیقتر توسط ساواک، معلوم شد که از از دیپلماتهای ارشد سفارت شوروی در تهران هستند. روسها، مصونیت سیاسی خود را ارائه کردند و اصرار کردند که اتومبیل سفارت به آنها بازگردانده شود. به آنها گفته شد که چون اتومبیلشان درگیر تصادف بوده، لذا پلیس (ساواک) موقتن از آن نگهداری خواهد کرد.
در همین حین، تیمسار مقربی توسط ساواک بازداشت شد و خانهاش مورد جستجوی دقیق قرار گرفت. اتومبیل او و همه دستگاههایی الکترونیکی خانهاش که توسط KGB به وی داده شده بود، ضبط شد. همه چیز در اختیار ساواک قرار گرفت.
به محض آنکه این موضوع به سفارت شوروی اطلاع داده شد، روسها درخواست نمودند که دیپلماتهایشان به دلیل مصونیت سیاسی، فورا به سفارتخانه تحویل داده شوند، اما موضوع تجهیزات الکترونیکی بسیار پیشرفته یافته شده در صندوق عقب اتومبیل روسها، مطرح بود. بعد از آزادی دیپلماتها، اتومبیل سفارت شوروی نیز تحویل گردید اما بدون لوازم جاسوسی. سفارت شوروی، یادداشتی به وزارت خارجه ارسال کرد و طی آن اعلام کرد که مقداری «لوازم شخصی» موجود در اتومبیل، هنوز بازگشت داده نشده است.
وزارت خارجه به تیمسار نصیری تلفن زد و درخواست آنها را مطرح کرد و تیمسار جواب داد که به آنها بگویند اگر ممکن است لطف نموده لیست آن اقلام را به طور مجزا، دقیق و کاربردشان برای ما ارسال کنند و ما بسیار خوشحال خواهیم شد که این لوازم را از انبار پلیس (ساواک) یافته و خواسته روسها را پیگیری نمائیم!
اما سازمان CIA بسیار خوشحال بود که یک جاسوس ارشد KGB گیر افتاده است. هرچند که قبل از دستگیری مقربی، هیچ اطلاعیهای دال بر وجود چنان ماموری در ایران از طرف ساواک دریافت نکرده بود و در واقع ساواک به دور از چشمان CIA این عملیات موفقیت آمیز را به انجام رسانده بود.
اما پس از اطلاع از دستگیری مقربی، ماموران ارشد CIA از ساواک دو خواهش کردند:
1) از ساواک خواستند قبل از افشای اطلاعات ذی قیمت وی، مقربی اعدام نشود و با وی مصاحبهای انجام دهند.
2) درخواست نمودند ابزارهای بسیار پیشرفته الکترونیکی ضبط شده در اتومبیل سفارت شوروی، توسط CIA مورد بررسی قرار گیرد.
کمی بعد از آن، دریادار Stanfield Turner (ریاست وقت سیا) تیمسار نصیری را برای صرف ناهار در دفتر مرکزی CIA در واشینگتن دعوت کرد. من (رفیع زاده) نیز برای ناهار دعوت شده بودم. CIA توضیح داد که سفیر ایران که قاعدتا در این گونه ملاقاتهای رسمی میبایستی گروه ایرانی را همراهی میکرد، دارای مجوز امنیتی لازم جهت حضور در دفتر مرکزی CIA نمیباشد! لذا از اینکه نتوانسته بودند سفیر ایران را دعوت کنند، عذرخواهی کردند.
موضوعات مرتبط: شبکه ، آموزش ، پیشنهاد مدیر ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: مقربی , سرلشگر , ساواک , کا گ ب
«یکی از بدترین خطرها برای دستگاههای اطلاعاتی و حکومتهایی که به این دستگاههای اطلاعاتی متکی هستند، غافلگیری است؛ مواظب باشید در هیچ مسالهای غافلگیر نشوید.»
مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)
با وجود روشهای پيچيده سازمانهای اطلاعاتی برای فريب افراد، راههای سادهای برای شناسايی آنها در ارتباطات و مراودات فيمابين وجود دارد که افراد با کمی دقت و هوشياری میتوانند از گرفتاری در دام جاسوسی اجتناب کنند؛ مهمترين اين روشها و نشانهها عبارتند از:
ارائه حقالزحمه پيش از انجام کار و بيش از حد معمول برای جذب افراد مورد نظر مینمایند.
از سطح تخصص و کارايی افراد تعريف و تمجيد غيرواقعی میکنند.
برای افراد در خارج از کشور جهت واريز بخشی از حقالزحمه به آنها و تضمين ادامه همکاری افراد، افتتاح حساب میکنند.
اجتناب كاركنان سازمانهای جاسوسی از مسافرت به کشور متبوع فردی که با آنها همکاری علمی يا اقتصادی میکند.
از عکسبرداری يا فيلمبرداری يادگاری و موضوعی آنها اجتناب و ممانعت نمایید.
ملاقاتهای کاری در محيطی خارج از دانشگاه يا شرکت پوششی و در هتلهای مختلف و حتی کشورهای مختلف انجام میشود.
بيشتر شرکتهای پوششی دارای وبسايتی بسيار ابتدايی و در چند صفحه محدود هستند؛ زيرا فقط برای فريب افراد طراحی شدهاند و فعاليت اقتصادی واقعی ندارند.
موضوعات همکاری مورد علاقه سازمانهای جاسوسی معمولاً موضوعات حساسی است که اطلاعات آن در دسترس همگان قرار ندارد.
همانگونه که ذکر شد، سازمانهای جاسوسی با استفاده از عناوين غيرمجرمانه و مسائلی که قانون مدونی برای آن وضع نشده و نيز در پوشش مفاهيم ارزشی و از طريق مؤسسات مطالعاتی برای استخدام افراد و تاثيرگذاری در لايههای اجتماعی و تغيير افکار، رفتار و نگرش مردم فعاليت میکنند. شيوهها و شگردهای جاسوسی ياد شده، بر ضد کشور ايران هم بهکارگيری میشود و اميد است با هوشياری قشر دانشگاهی، نخبگان و مردم فهيم ايران در برخورد با ايندست از ارتباطات مشکوک، طرحها و توطئههای دشمنان خنثی شود.
موضوعات مرتبط: پیشنهاد مدیر ، اطلاعات عمومی ، سیستمهای اطلاعاتی ، فرقه ها
برچسبها: سازمان , حاسوسی , تخصصی , اطلاعات
📍 جنگ رسانه ای جایی بیشتر اثرگذارست که مردمانش سواد رسانه ای کمتری داشته باشند!
⚠️ نخست وزیر کشور غاصب برکنار شده و مجلسش منحل شد
⚠️جانسون هم استعفا داد و دولتش سقوط کرد
⚠️ آبه ترور شد
⚠️فرانسه شاهد اعتراضات خیابانیست
⚠️تورم در ترکیه بیداد میکند
⚠️کاخ ریاست جمهوری سریلانکا توسط مردم تسخیر شد
⚠️یورو سقوط کرد
⚠️ایتالیا هم به سرنوشت انگلیس و فرانسه دچار خواهد شد
⚠️آلمان درگیر مشکلات انرژی است و هر لحظه احتمال دارد دولتش سقوط کند
⚠️بحران غذا و سوخت گریبان آمریکا را گرفته است.
📛 ولی هیچ هشتگی در مورد این اتفاقات ترند نشد؛ تمام رسانه ها در مقابل این اتفاقات دنیا سکوت کرده اند و درگیر یک جنگ رسانه ای با ایران هستند❗️
و تمام هزینه های را که میتوانند صرف بهتر شدن اوضاع کشور خود کنند را جهت تخریب نظام و انقلاب اسلامی هزینه میکنند و هنوز عده ای سبک مغز، اروپا و آمریکا را کشور دوست و مردمش را در رفاه میبینند و ایران را کشوری بحران زده خطاب میکنند.
توجه داشته باشید؛
♻️ از روزی که باراک اوباما التماس کرد تا پهپاد غنیمتی RQ-170 را پس بدهیم تا امروز که واسطه میفرستند تا در قبال برخی امتیازات به روسیه پهپاد ارسال نکنیم، فقط یک دهه گذشته است.
♻️ یک ابرقدرتِ مدعی پیغام میفرستد تا «ایران» به یک ابرقدرتِ مدعیِ دیگر کمک نظامی نکند!
موضوعات مرتبط: سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: رسانه , فضای مجازی , آمریکا , ایران
اولکساندر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین در نطق خود که از یکی از پناهگاههای زیرزمینی بیرون از شهر کیف ضبط و منتشر شد اعلام کرد که کشورهای اروپایی و ناتو جواب ما را نمیدهند و ما را تنها گذاشته اند.
وی میگوید بصورت مستقیم از ۲۷ رهبر کشور اروپایی پرسیده است که آیا در نهایت اوکراین جزئی از ناتو خواهد بود یا نه! اما آنها ترسیده اند و هیچکدام از آنها پاسخی نمیدهند.
زلنسکی میگوید ما را برای دفاع از کشورمان تنها گذاشته اند! چه کسی حاضر است در کنار ما بجنگد؟ من کسی را نمیبینم. همه ترسیده اند!
اظهارات زلنسکی نشان میدهد که او تا چه اندازه به غرب و آمریکا اعتماد کرده بود و تصور میکرد در صورت بروز جنگ و حوادث مشابه، کشورهای غربی از اوکراین دفاع خواهند کرد. زلنسکی فکر میکرد و یا هنوز فکر میکند که کسان دیگری باید بجای اوکراینی ها از کشورشان دفاع و محافظت کنند!
حوادث چند سال اخیر و حالا جنگ اوکراین بار دیگر ثابت کرد که هر کشوری که در حوزه دفاعی و مولفههای قدرت نظامی ضعیف باشد؛ در صورت بروز جنگ چاره ای جز گدایی و التماس کمک از کشورهای دیگر ندارد و در صورت دریافت جواب منفی، یا شکست تحقیر آمیزی را تجربه خواهد کرد و نابود میشود و یا در نهایت به یک توافق تحقیر آمیز طرف بازنده بسنده خواهد کرد. موضوعی که بارها بارها در طول تاریخ تکرار شده و شاهد آن بودهایم.
آمریکا لات کوچههای خلوت!
از سوی دیگر در ماجرای تهاجم روسیه به اوکراین شاهد ضعف مضاعف آمریکا و ناتو بوده ایم. موضوعی که به طرز روشن و واضحی، پوشالی بودن قدرت آمریکا را نشان میدهد. این موضوع میتواند درس عبرت مناسبی برای کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس نیز باشد. آنها که تماما به قدرت آمریکا تکیه کرده اند و فکر میکنند در صورت بروز جنگ، آمریکا از آنها حمایت خواهد کرد باید بدانند که آمریکا هیچگاه شریک مطمئنی نبوده و به قول ها و وعده های خود پایبند نیست و بارها از پشت به دوستان خود خنجر زده است؛ کشورهای حاشیه خلیج فارس که جای خود دارند...
"اوج اعتماد به غرب" و "تضعیف مولفههای قدرت" دو درس و عبارت کلیدیِ جنگ روسیه و اوکراین است برای آنان که میاندیشند.
موضوعات مرتبط: نظامی ، جنایات جنگی ، راههای نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: اوکراین , آمریکا , ناتو , غرب
مقصود از «جنگ اطلاعاتی»، عملیاتهای تهاجمی و تدافعی است که توسط سازمانهای تشکیلاتی یا فردی با سیاستهای خاص و اهداف راهبردی برای بهرهبرداری و یا تخریب اطلاعات موجود در رایانهها یا شبکه اینترنت و دیگر سیستمهای اطلاعات شبکهای به کار گرفته میشود.
جنگ اطلاعاتی یک ویژگی درگیریهای نظامی است که سامانههای اطلاعاتی به طور مستقیم یا غیرمستقیم مورد تهاجم واقع شده یا از آنها دفاع میشود تا بدین ترتیب دادهها، دانش، باورها یا پتانسیل جنگجوئی دشمن افت کرده یا کاملا نابود شود و در عین حال دادهها،دانش، باورها و میل جنگجوئی نیروهای خودی حفظ شود.
پدافند غیرعامل / جنگ نرم / روشهای جنگ نرم / تکنیکهای جنگ روانی / پدافند روانی
دایره المعارف "ویکی پدیا" پس از معرفی جنگ فرماندهی و کنترل جامع ترین تعریف ممکن را برای جنگ اطلاعات ارائه می دهد:"جنگ فرماندهی و کنترل عبارت است از کاربرد یکپارچه امنیت عملیات، فریب نظامی، عملیات روانی، جنگ الکترونیک و تخریب فیزیکی برای تاثیرگذاری، افت کیفیت، یا تخریب توانمندیهای فرماندهی و کنترل دشمن و در عین حال حفاظت از توانمندیهای فرماندهی و کنترل خودی در برابر اقدامات مشابه دشمن. زمانی که هدف اصلی چنین جنگی چیزی بیش از فرماندهی و کنترل و ارتباطات دشمن باشد از اصطلاح عمومی تر جنگ اطلاعاتی استفاده میشود که در سطوح غیرنطامی همچون جنگ دیپلماسی و سیاسی و دیگر اشکال ارتباطات نیز کاربرد دارد.
امنیت اطلاعاتی: امنیت اطلاعاتی عبارت است از فرایند شناسایی و تحلیل اطلاعاتی که برای عملیات های نیروهای خودی حیاتی می باشد و شامل موارد زیر است:
شناسایی اطلاعاتی که سامانه های اطلاعاتی دشمن می توانند آن را مشاهده نمایند.
تعیین شاخصهایی که نشان میدهد سامانههای اطلاعاتی مهاجم چگونه اطلاعات حیاتی را در زمان مناسب برای بهرهبرداری نیروهای دشمن استخراج میکنند.
گزینش و اجرای اقداماتی که آسیب پذیری برای اقدامات نیروهای خودی را در برابر سوء استفاده نیروهای دشمن از بین برده یا کاهش میدهند.
اصطلاح جنگ اطلاعاتی برای نخستینبار در سال 1975 میلادی مورد استفاده قرار گرفت و کشور های پیشرفته در زمینه تکنولوژی به اهمیت آن پی بردند و تلاش کردند در زمینههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی آن را بکار ببرند.
در اواخر دهه 90 اصطلاح جنگ اطلاعاتی دامنه وسیع تری یافت و به عملیات اطلاعاتی معروف گشت و منظور از آن هر گونه عملیات نظامی یا غیر نظامی با هدف سلطه بر تفکر دشمن بود به گونه ای که به دلخواه ما فکر کند و اجرای تصمیمهایش منافع مارا تامین کند و از طرف دیگر ممانعت از اینکه دشمن همانند این عملیات را بر علیه ما بکار ببرد.
تکوین جنگ اطلاعاتی مستقیماً با پیشرفت های سریع در تکنولوژی های اطلاعاتی جدید مثل شبکه های الکترونیک در طی دو دهه اخیر مرتبط است.
مفهوم شناسی:
اطلاعات: اطلاعات در اینجا به معنای محتوا یا معنی یک پیام است هدف از جنگها همیشه تاثیر گذاری بر سیستم های اطلاعاتی دشمن بوده است. در معنای گسترده تر، سیستم های اطلاعاتی دربردارنده نوعی وسیله یا شیوه ای هستند که بدان طریق بتوان به آگاهی یا اعتقادات خاصی دست پیدا کرد در معنای محدود آنکه سیستم های اطلاعاتی مجموعهای کامل از دانش، اعتقادات و فرایندهای تصمیم گیری دشمن هستند نتیجه مطلوب نیز آن خواهد بود که دشمن پیام هایی را دریافت کند که او را به توقف جنگ متقاعد سازد.
نبرد Warfare: نبرد مجموعهای از تمام فعالیتهای مهلک و غیر مهلک است که برای غلبه بر اراده حریف یا دشمن انجام میشود. در این معنا Warfare مترادف (War) و نیازمند اعلام جنگ نیست و در عین حال با شرایطی که وضعیت جنگی نامیده میشود همراه نمیگردد نبرد میتواند از سوی گروههای دولتی، گروههای مورد حمایت دولتی یا [گروه های] غیر دولتی، یا بر ضد آنها صورت گیرد. هدف از نبرد لزوماً کشتن دشمنان نیست بلکه فقط مهم تحت کنترل درآوردن آنان است.
جنگ اطلاعاتی
جنگ اطلاعاتی عبارتست از استفاده از شبکههای الکترونیکی برای تخریب یا از کار انداختن و غیر عملیاتی کردن زیر ساخت های اطلاعاتی دشمن که هم میتواند علیه یک جامعه (اهداف غیر نظامی) و هم علیه ارتش یا نیروی نظامی آن جهت گیری شود. جنگ اطلاعاتی علیه ارتش یا نیروی نظامی میتواند مرکب از جنگ کنترل و فرماندهی (C2W) جنگ جاسوسی محور و جنگ الکترونیکی باشد و علیه جامعه و نیروهای غیر نظامی میتواند مرکب از جنگ اطلاعاتی/ اقتصادی و جنگ روانی، سرقت یا تخریب اطلاعات کامپیوتری باشد.
فرق جنگ اطلاعاتی با جنگ با تکنولوژی و تسلیحات پیشرفته
استفاده از شبکه های الکترونیکی برای اهداف مزیت اطلاعاتی بخش عظیمی از جنگ اطلاعاتی را تشکیل میدهند اصطلاح جنگ اطلاعاتی که روز به روز استفاده از آن گسترده تر میشود اغلب به اشتباه جنگ با تکنولوژی و تسلیحات پیشرفته که ارتش های بزرگ و پیشرفته از ان استفاده میکنند اشتباه گرفته میشود. در حالی که باید توجه داشت از تکنولوژی اطلاعاتی پیشرفته در زمینه بالا بردن دقت، افزایش برد و تقویت قدرت کشندگی سلاح های متعارف استفاده میشود، اما در جنگ اطلاعاتی هیچ کدام از این عناصر کاربرد ندارند. جنگ اطلاعاتی صرفاً به اطلاعات و دادهها که در قالب ذرات الکترونیک شناخته میشوند محدود نمیگردد. حتی تخریب فیزیکی مبادلات مخابرات نیز جنگ اطلاعاتی محسوب نمیشود، اما از کارانداختن سیستم سوئیچینگ تلفنها با ویروس، جنگ اطلاعاتی نامیده میشود.
اصولاً، جنگ اطلاعاتی نتیجه ظهور جامعه اطلاعاتی است که هنوز در بسیاری از کشورها معمول نشده است در جوامع اطلاعاتی تمامی مبادلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهگی ماهیتاً دیجیتال شده اند و البته وابسته به کامپیوتر. یعنی در جامعه اطلاعاتی بیشتر اتفاقات معنادار بین افراد و سازمانها با واسطه کامپیوترها و شبکه های کامپیوتری صورت میپذیرد. وضعیت در این جوامع به گونهای است که مقادیر زیادی از اطلاعات سیستم های پیچیده شامل شهرها، بازارهای مالی، بهداشت، ثروت و ذخایر، تولید و حتی توزیع را در داخل خود جای داده اند.
سطوح جنگ اطلاعاتی
جنگ اطلاعاتی را باید در دو سطح مورد توجه قرار داد: در سطح تاکتیکی و در سطح استراتژیک.
سطح تاکتیکی: شکل های سنتی حملات اطلاعاتی مانند اقدامات ضد رادار در حوزه فرماندهی، نظارت، ارتباطات، نیز رخنه کامپیوتری و عملیات روانی است که از ویژگی های زیر برخوردار میباشد:
روش های اقدام و ضد اقدام
اهداف، منطقهای هستند و دورنمای محدودی دارند وصرفاً در یک عملیات رزمی خاص قابلیت هماهنگی وجود دارد
از فعالیت های نظامی پشتیبانی میکند.
این شکل از حملات در سطح تاکتیکی انجام میشود و نیاز به دانستن مشخصات تکنیکی و روش های عملیاتی دارد و میتواند در قالب چند عملیات همزمان و پی در پی انجام شود. در اینجا، صحنه نبرد گسترش مییابد و از محدوده مرزهای جغرافیایی و زمانی در زمان صلح، بحران و یا صحنه نبرد گسترش مییابد.
سطح استراتژیک: جنگ افزارهای استراتژیک جنگ اطلاعاتی به طور گستردای باعث کاهش اهمیت فاصله و مسافت میشوند، به طوری که آسیب پذیریهای C3I در میدان جنگ اهمیت کمتری از آسیب پذیری های زیر ساخت های غیر نظامی ملی پیدا میکند.
اهداف
اصولاً هدف نهایی این رویارویی، روند تصمیم گیری رقیب و دشمن است در تعریف گسترده مشترک از جنگ اطلاعاتی، اهداف واقعی جنگ اطلاعاتی صرفاً بر روی سیستم های تهاجمی دشمن متمرکز نمیباشند بلکه بر روی روندهای تصمیم گیری دشمن طراحی میشود. به همین دلیل باید گفت که طراحی حملات جنگ اطلاعاتی بر اساس مشخصات سیستم های تهاجم نیست بلکه، بر پایه تاثیر گذاری در سطوح بالای فرماندهی است مثلاً در یک عملیات جنگ الکترونیک، حملات اختلالی علیه حس گرها بر اساس دانستن مشخصات تکنیکی و عملیاتی حس گرها میباشد، در حالی که در جریان حمله جنگ اطلاعات، طراحی و هدایت آن علیه اطلاعاتی که حس گرها از وضعیت منطقه برای نیروهای تهاجم بدست میآورند، مد نظر میباشد.
اهداف جنگ اطلاعاتی را میتوان در سه سطح یا لایه از هم متمایز کرد که در هر سطحی یک پیامد خاص ایجاد میشود:
لایه سیستم اطلاعاتی: این سطح شامل عناصر مادی، تولید، انتقال و ذخیره میباشد و حملات علیه سیستم های اطلاعاتی باعث ایجاد پیامدهای تکنیکی میشود
لایه مدیریت اطلاعاتی در این سطح روندهای پردازش اطلاعات و مدیریت آن مورد حمله قرار میگیرد و باعث ایجاد پیامدهای کارکردی میشود
لایه تصمیم گیری این سطح مربوط به تصمیم گیری و استفاده از اطلاعات در امر تدوین و تنظیم سیاست و تصمیمات است. حملات در این سطح، میتواند پیامدهای عملیاتی ایجاد کند.
ویژگی جنگ اطلاعاتی دارای یکسری ویژگی های خاص خود است که بررسی آنها به درک بیشتر آن کمک میکند. مهمترین ویژگی هایی که برای این جنگ برشمرده اند عبارتند از:
کم هزینه بودن ورود به جنگ اطلاعاتی: داشتن تخصص در سیستم های اطلاعاتی و شبکه های الکترونیکی یا داشتن متخصص در این زمینه و دسترسی به شبکه های الکترونیکی از شرایط لازم مهم برای ورود به این قسم از جنگ میباشد.ساز و برگ جنگ اطلاعاتی برای پیشبرد از جنگ با بسیج شهروندان نیاز دارد و نه به بسیج منابع ، به جای آن فقط به جذب لبه های پیشرو نوآوری های صنعتی برای مقاصد تکیه میکند مثل مهندسی الکترونیک، کامپیوتر، مخابرات، هوافضا و... .
فناوری فوق العاده پیچیده : ساز و برگ جنگ اطلاعاتی با استفاده از فناوری های فوق العاده پیچیده هدایت میشود.
انعطاف پذیری : به دلایل گوناگون، ساز و برگ جنگ اطلاعاتی به برنامه ریزی نیاز دارد، اما این برنامه ریزی برای پاسخی انعطاف پذیر است برای جنگی که تحرک، انعطاف پذیر و واکنش سریع را در اولویت قرار میدهد. برنامه ریزی ازقبل: به خاطر چنین پیچیدگی در برنامه ریزی برای انعطاف پذیری است که بسیاری از جنبه های ساز و برگ جنگ اطلاعاتی را از پیش برنامه ریزی میکنند، و از آن طریق دست جنگ جویان واقعی را کوتاه میسازند.
خدشه در مرزبندی های سنتی: متعدد بودن مخالفان و دشمنان احتمالی، تنوع در جنگ افزارها و گوناگونی استراتژیها موجب میشود که شناسایی منابع تهدید در این جنگ به طور فزایندهای با مشکلات فراوانی رو به رو شود، به طوری که اغلب اوقات با دشواری میتوان بین منابع داخلی و خارجی تهدیدهای جنگ اطلاعاتی تفاوت و تمایز قایل شد. حتی نمیتوان به راحتی دریافت که چه کسی مورد حمله قرار گرفته و چه کسی متهم به حمله کردن است مرز بین زمان صلح و جنگ به طور فزایندهای کدر میشود.
افزایش اهمیت و نقش دستکاری: در جنگ اطلاعاتی این امکان وجود دارد تا با تکیه بر تکنیک های اطلاعاتی، توانایی فریب و دستکاری را افزایش داد.
مشکلات سخت هشدار تاکتیکی و ارزیابی حمله: در حال حاضر هیچ گونه سیستم هشدا دهنده تاکتیکی با کفایتی که قادر باشد بین حملات استراتژیک جنگ اطلاعاتی و دیگر انواع فعالیت های ارتباطات کامپیوتری نظیر جمع آوری اطلاعات یا حوادث اتفاقی تمایز ایجاد میکند وجود ندارد. نتیجه آنکه نمیتوان تشخیص داد که دقیقاً چه زمانی حمله میشود، از کجا حمله میشود، چه کسی حمله میکند و تهاجم چگونه هدایت میشود.
چالش جدید جاسوسی: در جهان سایبر سپس جایی برای پنهان شدن وجود ندارد. با افزایش ماهوارهای متصل به شبکه های الکترونیکی توان مراقبت الکترونیکی بی نهایت افزایش مییابد.
دشواری ایجاد و نگهداری ائتلاف: متعدد بودن مخالفان و دشمنان احتمالی که میتوانند به صورت فردی نیز ظاهر شوند و تنوع در جنگ افزارها و استراتژیها و کاهش توانایی پیش بینی متحدان و دشمنان، ایجاد ائتلاف و نگهداری آن را با مشکل فزاینده روبرو میکند.
انواع و اشکال جنگ اطلاعاتی:
جنگ فرماندهی و کنترل (Command and control warfare): هدفش قطع ارتباط بین ساختار و فرماندهی دشمن از بدنه زیر فرمانش است.
از این نوع جنگ با نام (C4I) نیز نام برده شده که مخففand communication Command, control است که از چهار C پدید آمده است فرماندهی، نظارت و کنترل، رایانه و ارتباطات. که خود به دو صورت انجام میشود.
هدف قراردادن سرفرمانده (Antihead) در گذشته همواره این نوع عملیات بر حذف فیزیکی فرماندهی عالی جنگ متمرکز بوده و به طور کلی حذف آنها تاثیرات قابل توجهی بر نتایج جنگ داشته است امروزه علاوه بر اهمیت نقش فرماندهان مراکز فرماندهی به عنوان مولفهای بسیار مهم این نوع عملیات ایفای نقش میکند حمله به یک مرکز فرماندهی بویژه اگر به موقع انجام گیرد، م یتواند حتی بدون زدن یک فرمانده عالی رتبه دشمن، عملیات را مختل کند.
هدف قراردادن گردن فرمانده (Antineck) : این عملیات علیه خطوط ارتباطی و اطلاعاتی فرماندهی و بخش های مختلف صحنهی عملیات صورت میگیرد. قطع این ارتباط الکترونیکی منجر به ضعف و شکست میشود.
جنگ اطلاعات - محور [یا جنگ مبتنی بر اطلاعات - عملیات ] (Intelligence Based Warfare [IBW])
این نوع جنگ زمانی رخ میدهد که اطلاعاتی به گونهای مستقیم عملیاتها را دارد (به خصوص در تعیین هدف و ارزیابی خسارت های جنگی) هدایت کند، به جای اینکه اطلاعات به عنوان یک داده به فرماندهی و کنترل منتقل و مورد استفاده قرار گیرد این جنگ منجر به کاربرد مستقیم فولاد (بمب) علیه دشمن میشود (به جای اینکه بایتها را خراب کند). این جنگ در دو محور انجام میشود.
جنگ اطلاعات- محور آفندی ( جنگ تهاجمی) (Offensive IBW) : افزایش سریع قدرت در مقایسه با قیمت فناوری های اطلاعاتی (بویژه فناوریهای سیستم های پخش متمرکز) طرح های جدیدی را برای جمع آوری و پخش اطلاعات عرضه میکند محیط جنگ های آینده دارای حس گرهای گوناگونی خواهد بود که به طور کامل میدان جنگ را نشان میدهند بدین ترتیب فرمانده میتواند طرحها و برنامه های نبرد را اجرا کند.
جنگ اطلاعات- محور پدافندی (جنگ تدافعی) (Defensive IBW)
در اینجا آنچه مهم است ایجاد روش دفاعی به منظور افزایش شکاف میان تصویر و واقعیت در میدان جنگ است . [یعنی کاری کنیم که حس گرهای دستگاه های جمع آوری اطلاعات دشمن، یا به اطلاعاتی نرسند یا اگر رسیدند منطبق با واقعیت نباشد].
جنگ الکترونیکی (Electronic Warfare): جنگ الکترونیکی برای کاهش دادن ارتباطات، چه در سطح فیزیکی ( از طریق پارازیت در رادارها یا مخابرات) و چه در سطح ترکیبی (بوسیله رهگیری یا حقه زدن) انجام میشود.
انواع جنگ الکترونیکی :
ضد رادار (Antiradar): از طریق ایجاد پارازیت ها، کارایی رادار را مختل میکند.
ضد مخابرات (Anti communications) یا هدف قراردادن ارتباطات
رمزنگاری (cryptography): مخابره پیامها به صورت رمز در بین نیروهای خودی
جنگ روانی (Psychological Warfare): استفاده از اطلاعات بر علیه ذهن و فکر افراد و انسانها.
اشکالات آن عبارتند از :
عملیات علیه اراده ملی (counter-will)
عملیات علیه فرماندهی دشمن
عملیات علیه نیروهای نظامی
جنگ فرهنگی (kulturkampf)
جنگ نفوذگر (مزاحم رایانهای هکرها) (Hacke warfare): حمله هکرها به سیستم های اطلاعاتی نظامی و امنیتی
جنگ اطلاعاتی اقتصادی (Economic Information warfare) از راه تحریم اطلاعاتی حاصل میشود به طوری که بتوان با تحریم اطلاعات، موانعی را در تجارت و اقتصاد آن کشور هدف ایجاد کرد البته امکان فیزیکی تجارت، از بین نمیرود.
جنگ سایبر یا اینترنتی (cyber warfare): استفاده از کامپیوتر و اینترنت برای جنگیدن در فضای سایبر.
شیوههای حمله در این نوع جنگ :
خرابکاریهای اینترنتی (Web Vandalism): حملاتی جهت تغییر محتوا و مشکل صفحات وب یا اخلال در سرویس دهی
گردآوری داده ها: دسترسی به اطلاعات طبقه بندی شده برای جاسوسی
حملات گسترده اخلالی در سرویس دهی
اخلال در تجهیزات (equipment Disrupation) مهاجمان میتوانند فرمانها و ارتباطات را در فعالیت های نظامی که در آنها از رایانه و ماهواره برای هماهنگی استفاده میشود. رهگیری کرده یا تغییر دهند.
حمله به زیرساخت های حیاتی: نیروگاههای برق، تاسیسات آبرسانی و سوخت رسانی، ارتباطات، حمل و نقل و ... .
جنگ ادراکی: عملیات هایی که به منظور تاثیرگذاری بر عقاید و رفتار مردم، از رسانهها جمعی در دسترس آنها سوء استفاده میکنند. جنگ ادراکی هدفی مشابه عملیات روانی دارد اما حوزه عمل آن از حوزه عملی عملیات روانی گسترده است.
ابزارهای جنگ اطلاعاتی :
ویروس ها: ویروسها برنامه هایی میباشند که قادر به تکثیر خود برنامه های بزرگتر هستند. برنامه های ویروس وقتی فعال میشوند که برنامه میزبان شروع به فعالیت کند و دنبال آن ویروس خود را تکثیر میکنند و برنامه های دیگر را آلوده مینمایند ویروسها در هر محیط کامپیوتری ساخته میشوند. پس تعجب آور نیست که به مثابه جنگ افزار اطلاعاتی مورد استفاده قرار بگیرند . وقتی یک عامل ویروس های کامپیوتری را به داخل شبکه های کامپیوتری رخنه داده باشد، در آن حالت شبکه هدف از کار میافتد و یا حداقل نارسایی های وسیعی در آنها ایجاد میشود.
کرم ها: کرمها یک برنامه مستقل است که به طور شعله ور خودش را تکثیر میکند و از یک کامپیوتر به کامپیوتری دیگر و اغلب بر روی شبکهها میورد و برخلاف ویروس ها، برنامه های دیگر را تغییر نمیدهد. پیامدهای مخرب این جنگ افزار دو زمینه قابل بررسی است: یکی نابودی منابع موجودی اطلاعاتی در شبکه و دیگری تغییر شکل و انتشار در شبکه.
اسب ترویا: اسب های ترویا برنامه هایی هستند که در داخل سایر برنامهها پنهان میگردند و برنامه خود را به اجرار در میآورند. اسب ترویا میتواند خود را استتار کند و حتی در برنامه های ایمنی شبکه مانند SATAN قرار بگیرند.
بمب منطقی: بمب منطقی یک نوع اسب ترویاست که برای آزاد کردن ویروسها و یا سیستم های تهاجمی دیگری استفاده میشوند و میتواند به صورت یک برنامه مستقل که توسط برنامه نویس و طراح در سیستم جاسازی میشود عمل کند. نظر به این که تعداد زیادی نرم افزار از امریکا صادر میشود، پیشنهاد شده است که در هر نرم افزار صادراتی اسب ترویا نصب شود. این عامل مخفی میتواند در شرایطی که آن کشور علیه امریکا وارد جنگ شد، از راه دور فعال شده و اثرات مخرب آن میتواند شامل فرمت کردن دسک سخت و ارسال اسناد به سازمان سیا باشد.
درهای پشتی یا دامی: این شامل سازوکارهایی است که طراح نرم افزار در زمان ساخت نرم افزار تعبیه میکند تا در زمانی که سیستم حفاظت کامپیوتر به طور طبیعی کار میکند به طراح امکان میدهد تا به طور مخفیانه وارد سیستم شود. این مکانیزم در زمان جنگ اطلاعاتی قادر است سیستمها و اطلاعات ذخیره شده در کشورهای خارجی را مورد کاوش و جستجو قرار دهد این مهمترین مسئله و برنامه ریزی در استراتژی نظامی و منبعی برای فراهم آوردن اطلاعات حیاتی برای بخش جاسوسی است.
تخریب چیپس ها: همانطور که نرم افزار میتواند کارهای غیر منتظره انجام دهد، میتوان همان کارکرد را درون سخت افزار تعبیه کرد. چیپس های امروزی شامل میلیونها مدار مجتمع میبانشد که سازنده آن به راحتی میتواند در آنها تغییر شکل دهد و همچنین قادر است کارهای غیرمنتظره انجام دهند. چیپسها میتوانند بعد از زمان خاصی از کار بیافتند یا بعد از رسیدن علائمی منفجر شوند و یا امواج رادیویی از خود صادر کنند که باعث تعیین دقیق محل آنها شود.
میکروب ها: اینها میتوانند باعث تخریب های شدید در سیستمها بشوند و برخلاف ویروسها میتوانند بر روی سخت افزار و نه نرم افزار موثر واقع شوند.با توجه به این که میکروبهایی وجود دارند که نفت میخورند این پرسشها وجود دارد که آیا میتوان آنها را برای خوردن ماده سلسیم پرورش داد؟ در صورت عملی بودن، میتوان پیش بینی کرد که بتوان کلیه مدارهای مجتمع را تخریب کرد.
اختلالات الکترونیکی: استفاده از اختلالات کامپیوتری برای سد کردن ارتباطات و در مرحله پیشرفته دادن اطلاعات غلط و بیش از حد.
بمب های EMP و تفنگ های HERF : HERF امواج رادیویی با قدرت زیاد است که میتواند امواج رادیوییی پر قدرت را به اهداف الکترونیکی شلیک کند و آنها را از بین ببرد. تخریب این وسیله میتواند کم شدت باشد و فقط موجب خاموش شدن و روشن شدن مجدد آن گردد و باعث صدمه به سیستم سخت افزاری(به طور فیزیکی) شود.اهداف آن میتواند یک مین فریم در داخل یک ساختمان و یا کل یک شبکه در داخل ساختمان باشد. حتی هدف میتواند یک وسیله متحرک باشد که به تجهیزات الکترونیک مجهز است.
پالس های الکترومگنتیک: که منبع آن میتواند انفجارات هستهای و یا غیر هستهای باشد و میتواند توسط نیروهای ویژهای که داخل منطقه دشمن نفوذ کرده اند در نزدیک مراکز الکترونیک منفجر شود و باعث تخریب قسمت های الکترونیک تمام کامپیوترها و سیستم های مخابراتی در منطقه کاملاً وسیع شود.
این پدیده که در آغاز به عنوان اثر جنبی آزمایش های هستهای کشف شد. اکنون به مولد های غیر هستهای گسترش یافته است این مولدها میتوانند یک EMP ایجاد نمایند که سیستم های الکترونیکی حافظ را ناتوان سازد این بمبها خساراتی را بوجود میآورند که دائمی است.
کاربردهای جنگ اطلاعاتی :
کاربردهای جنگ اطلاعاتی را در عرصه نظامی میتوان به صورت زیر خلاصه کرد :
آمادگی
در صحنه نبرد؛ 2- مدیریت یکپارچه در صحنه نبرد (آمادگی درگیری شدید در صحنه نبرد، حمله در زمان مناسب و تدارک به موقع)
پدافند
جلوگیری از قطع ارتباطات کامپیوتری در صحنه نبرد.
آفند
سعی در قطع ارتباطات کامپیوتری در حوزه فرمتندهی ، نظارت ، ارتباطات کامپیوتری و جمع آوری اطلاعات و مراقبت و شناسایی .
جنگ اطلاعاتی با انقلاب اطلاعات ظهور پیدا کردهاست. این انقلاب به دلیل دامنه وسیع و تاثیرات گسترده آن میتواند سبک نوینی از جنگ را ارائه بدهد.
مارتین لیبیکی، از محققان برجسته موسسه مطالعات استراتژیک در دانشگاه دفاع ملی، در کتاب «جنگ اطلاعاتی چیست؟» مینویسد «تلاش برای درک مفهوم جنگ اطلاعاتی مانند این است که چند نفر نابینا بخواهند با لمس کردن بخشهای مختلف یک فیل بگویند که این موجود چیست. جنگ اطلاعاتی نیز شامل بخشهای مختلف و متعددی م یشود.» تلاش برایداشن نگرش جامعه نگرانه در تعریف جنگ اطلاعات نکته ایست که باید حتماً به آن توجه شود.
مگان برنز در سال ۱۹۹۹ با نگرشی کلی تریف زیر را ارئه میدهد «جنگ اطلاعاتی طبقه یا مجموعهای از تکنیکها شامل جمع آوری، انتقال، حفاظت، ممانعت از دسترسی، ایجاد اغتشاش و افت کیفیت در اطلاعات است که از طریق آن یکی از طرفین درگیر بر دشمنان خود به مزیتی چشمگیر دست یافته و آن را حفظ میکند.»
مارتین لیبیکی ضمن وفادارماندن به تعریف کاملاً نظامی از جنگ اطلاعاتی هفت شکل مختلف جنگ اطلاعاتی را به شرح زیر نام میبرد
جنگ فرماندهی و کنترل که هدف آن قطع کردن سر دشمن، یعنی از بین بردن مغز متفکر دشمن، است .
جنگ برپایه اطلاعات که متشکل از طراحی، حفاظت و ممانعت از دسترسی به سیستم هائی است که برای برتری بر فضای نبرد در جستجوی دانش کافی هستند .
جنگ الکترونیک تکنیکهای رادیوئی، الکترونیک، یا رمزنگاری .
جنگ روانی که در آن از اطلاعات برای تغییر ذهنیت و طرزفکر دوستان، بی طرفها، و دشمنان استفاده میشود .
جنگ هکرها که در آن به سیستمهای رایانهای حمله میشود .
جنگ اطلاعاتی اقتصادی ایجاد مانع در برابر اطلاعات یا تسهیل جریان اطلاعات با هدف کسب برتری اقتصادی .
جنگ سایبر ترکیبی از همه موارد شش گانه بالا .
موضوعات مرتبط: نظامی ، آموزش ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: پدافند غیرعامل , جنگ نرم , تکنیک , جنگ روانی
رابرت مرداک یهودی الاصلی است که براساس اعلام منابع معتبر ، مالک 300 رسانه جهان است .
او تنها در مجموعه نیوزکورپوریشن دارای 11 شرکت فیلم سازی ، 6 شبکه تلویزیونی ، سه خبرگزاری ماهواره ای ،
16 تلویزیون کابلی ، هشت مجله ، بیش از 10 روزنامه ، 7 مجموعه انتشاراتی و ... است
و اینها تنها بخشی از سلطه این فرد بر رسانه های دنیاست .
او اعلام کرده است تاسیس شبکه های فارسی زبان به طور جدی تری در دستور کارش قرار دارد .
منابع بیشتر برای مطالعه درباره این شخص
موضوعات مرتبط: نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی ، فرقه ها
برچسبها: رابرت مرداک , یهودی , فیلم سازی , شبکه گسترده
دانلود فایل پی دی اف توافق پاریس
در دولتهای نهم و دهم، ظرفیت نامی نیروگاههای کشور حدود ۳۰ هزار مگاوات افزایش یافت .
اما در دولت آقای روحانی، افزایش ظرفیت تولید برق کشور نصف این رقم یعنی ۱۵ هزار مگاوات بود .
برای اطلاع از اینکه چگونه اجرای غیرقانونی یک توافق خارجی چراغ خانه و صنعت ما را خاموش کرد ،
این فایل را مطالعه فرمایید.
دانلود فایل پی دی اف توافق پاریس
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: توافق پاریس , روحانی , تولید برق , کاهش برق
🎯تکنیک نامزد پوششی (Anti shock)
در این روش سعی میشود با ورود دو فرد از یک جریان سیاسی به گود رقابت انتخاباتی و کناره گیری وی در واپسین لحظات، آرای بیشتری را در سبد فرد مورد نظر سرازیر کرد.
🎯تکنیک دره عمیق (Deep valley)
با به کارگیری تکنیک "دره عمیق" میتوان به تخریب گسترده مسوولان قبلی پرداخت. به عبارت دیگر یک نامزد میتواند نتیجه اقدامات قبلی ها را به درهای عمیق و غیر قابل جبران برای اذهان عمومی تبدیل کند تا بر عدم تواناییهای خود خط بطلانی بکشد.
🎯تکنیک شکستن آرا
در این تکنیک برنامه ریزیهای دقیق و همه جانبه ای صورت میگیرد تا در مسیر دوقطبی سازی کاذب، برای خود مخالف سازی کنیم و پس از آن که اکثریت جامعه را دچار شوک احساسی کردیم (مظلوم نمایی) و مستقیم و غیرمستقیم آرای مردم را به سمت خود سرازیر مینماییم.
🎯تکنیک سایه
تکنیک "سایه" یکی از متداول ترین و قدیمی ترین تکنیکهای انتخاباتی محسوب میشود که در آن یک نامزد با دیدارهای مکرر و تبادل نظر با یک فرد خاص یا یک جریان سیاسی فراگیر، خود را به آن جریان یا فرد خاص منتسب میکند و با این روش وی صاحب آرای تمامی طرفداران آن فرد یا جریان سیاسی خاص میشود.
🎯تکنیک دشمن فرضی (Virtual enemy)
این روش نیز مشابه تکنیک "شکستن آرا" است و تنها از آن جهت تغییر کرده که موضوعات خاص و به روز را در مسیر خود قرار میدهد تا با بیشترین آرا مواجه شود؛ مانند : "مباحث مربوط به زنان و حقوق اجتماعی آنان" ، "حقوق بشر" ، "آزادی زندانیان" و ...
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: تکنیک انتخاباتی , نامزد پوششی , شکستن آرا , دشمن فرضی
۱. کاملا حساب شده بوده و دقیقا به قصد انتشار، قبل از انتخابات ضبط شده
۲.ظریف شدیدا به سردار سلیمانی حسادت میکرده و از ایشون کینه داشته و هنوز هم اون عقده ها ادامه دارن
۳.ظریف و تیم دولت، حفظ برجامو از حفظ تمام مقدسات و شخصیتهای مملکت بالاتر میدونن
۳.احتمال اینکه ترور شهید سلیمانی با هماهنگی داخلی ها بوده باشه بسیار بالاست.
۴. ظریف شخص خودشیفته ای هست و مصاحبه کننده و دست اندرکاران به این موضوع کاملا واقفن
۵.تخریب روابط بین ایران و روسیه از اهداف اصلی انتشار این صوت هست.
۶. نیروهای انقلابی رو نوچه های روسیه نشون دادن برای حذفشون از چرخه رقابت انتخاباتی از اهداف اصلی این مصاحبه هست.
۷.ظریف عمیقا شیفته غرب و آمریکاست
موضوعات مرتبط: انقلاب اسلامی ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: صوت , ظریف , حاج قاسم , برجام
نظام ما پیش از هر چیز ، یک نظام دینی است. به عبارتی، بستر موجود ، یک بستر دینی است ؛ این یعنی خواه ناخواه، زمینه برای شکلگیری و ورود گروههای شبهدینی به جامعه ما باز است که آنها هم بهاصطلاح ، از این نمد برای خودشان کلاهی ببافند. بر این اساس میتوان گفت ، ورود و نفوذ جریانهایی مانند اُشو ، عرفان سرخپوستی ، شیطانپرستی یا فرقههایی که ادعای مهدویت و موعودگرایی و مواردی از این دست دارند ، ریشه در همین بسترها و زمینهها دارد. مردم کشور ما همواره عاشق اهلبیت (ع) و بهاصطلاح "منتظر" بودهاند ، لذا این فرقهها به راحتی توانستهاند از این روحیه مردم شیعه ، سوءاستفاده کرده و با دست گذاشتن بر اعتقادات مردم، راهی برای نفوذ خود بیابند.
از طرفی ، اهمال دستگاههای ذیربط در این زمینه باعث شده تا برخی ابزارهای مستهجن و مواضع و روشهایی که این جریانها داشتهاند ، تقویت شود و به راحتی بتوانند در بطن جامعه نفوذ کرده و جایگاهی برای خود ایجاد کنند . فرقه ها برخی نقاط را که ممکن است مورد کمتوجهی قرار گرفته باشد ، مورد بهرهبرداری قرار داده و در آن نفوذ میکنند.
اساساً ذات فرقهها یک ذات "شکافزی" است یعنی ذاتاً در جاهایی رشد و نفوذ میکنند که نظارت در آنها کم است . به عبارت دقیقتر ، هر نقطهای از جامعه که در آن یک شکاف اجتماعی ، فرهنگی ، دینی یا اقتصادی وجود داشته باشد ، بهراحتی مورد حمله فرقهها واقع شده و در این خلل و فرجها ، جایی پیدا کرده و خود را تحمیل میکنند .
موضوعات مرتبط: نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، مذهبی ، فرقه ها
برچسبها: جریان انحرافی , اهمال کاری دولت , فرقه ها , مستهجن
ننگ ابدی برای بانیان فتنه سبز
۱- این ننگ از پیشانی مدعیان اصلاح طلبی پاک نمی شود که بهانه فتنه سبز در سال ۸۸ را اعتراض به نتیجه انتخابات قرار دادند اما هشت ماه بعد در روز عاشورا، اقدام به کف و سوت و هلهله کردند و کتیبه ها و موکب های امام حسین (ع) را شمر وار به آتش کشیدند.
۲- این ننگ بر پیشانی شان خواهد ماند که میرحسین موسوی سردسته فتنه، حرمت شکنان را مردمان خداجو خواند و آنها در برابر این رذالت سکوت پیشه کردند. موسوی خوئینیها بعدها مدعی شد ترسیدم موضع بگیرم، سوء استفاده جناحی بشود (!) یعنی جناح و باند برای شان محترم تر از حرمت امام حسین (ع) بود.
۳- آبها که از آسیاب افتاد و فتنه به برکت روح عاشورایی ملت سرنگون شد، برخی از مدعیان اصلاح طلبی گفتند حرمت شکنان، نفوذی وزارت و نظام برای بدنام کردن جنبش سبز بودند! مرحبا! پس چرا همان روز، از حرمت شکنان بیزاری و برائت نجستند، هیچ؛ که حتی پای موسوی ایستادند؛ هم او که هتاکان را مردم خداجو خوانده بود؟!
۴- حالا همین روزها، برخی شبه اصلاح طلبان، قلمفرسایی یا خطابه ایراد می کنند تا خود را در صف "ملت امام حسین" (ع) جا بزنند. از تحریف های شان که بگذریم، آنها عاشورای 88 نقاب از چهره خویش برداشتند و به اختیار، کنار یزید و عمر سعد و شمر ایستادند. و روشن است که محبت دو نقیض، در یک دل جمع نمی شود.
۵- آنها که حرمت شکنان عاشورای سال 88 را مردمان خداجو خواندند - و حال آن که اجیر شدگان بهائیت و سلطنت طلبان و منافقین بودند- بی تردید در اردوگاه یزید بودند و نقاب از صورت شان افتاد؛ ولو هشت ماه قبل تر، برای عوام فریبی، شعار "یا حسین- میر حسین" می دادند
۶- اما دیگرانی که سکوت کردند و رضایت به آن جنایت بی سابقه دادند، مشمول این فراز زیارت وارث هستند که "«لعن الله ُأمةً قتلتْكم، و لعن اللّهُ أمةً ظلمتكم، و لعن الله أمةً سمعتْ بذلك فرضيتْ به". لعنت خدا بر آنها که این ستم بزرگ را دیدند و شنیدند و به آن راضی شدند.
موضوعات مرتبط: سخن روز ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، فرقه ها ، پیامها
برچسبها: میرحسین , سبزک , حرمت شکن , عاشورا
پاول دوروف، بنیانگذار و مدیر عامل پیامرسان تلگرام، از مدیران سرورهای پروکسی که فیلترینگ دولت روسیه را دور زدند خواسته است توجه و منابعشان را معطوف "کشورهایی مثل ایران و چین" کنند که دولتهایشان تلگرام را مسدود کردهاند.
دوروف در پیامی که در تلگرام منتشر کرد نوشت روسیه در آوریل سال ۲۰۰۸ تلگرام را در خاک خود ممنوع کرد اما پیش از اعمال آن، تلگرام توانست با ارتقا سیستم، سرورهای پراکسی متغیر را پشتیبانی کند و راههای پنهان کردن تبادل اطلاعات و دیگر ابزارهای ضدسانسور را بکار گیرد.
از این رو "هزاران مهندس روس جنبشی به نام جنبش مقاومت دیجیتال را شکل دادند" و به این ترتیب پس از یک ماه "تلگرام عمدتا در روسیه در دسترس بود."
دوروف نوشت نتیجه این شد که کاربران تلگرام در روسیه "کاهش که نیافت، دو برابر شد. تا ماه مه، ماه گذشته، از ۴۰۰ میلیون کاربر فعال تلگرام حداقل ۳۰ میلیون روس بودند."
او گفت هفته پیش نهاد ناظر بر مخابرات و ارتباطات روسیه ممنوعیت تلگرام را در این کشور لغو کرده است .
موضوعات مرتبط: نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: روسیه , تلگرام , اینستاگرام , لغو ممنوعیت
گفت و گوی دوطرفه : اساس رسانههای اجتماعی بر پایه گفتوگو بنا نهاده شده است. ایجاد دیالوگها به وسیله مخاطبان (کاربران) همیشه مولد یک گفتوگو به شمار میروند.
ایجاد درگیری : درگیر بودن کاربران در رسانههای اجتماعی، یکی از راههای بازگشت آنها به این رسانهها است.
تشویق به مشارکت : در رسانههای اجتماعی همیشه کاربران را تشویق به مشارکت در فرایندها میکنند.
فعال کردن همکاری : همکاری و کمک کردن مخاطبان به یکدیگر یکی از عوامل توسعه کاربران رسانههای اجتماعی است.
برانگیختن شخصیت : هویت کاربران در رسانههای اجتماعی استحکام مییابد.
گران نبودن : تولید محتوا در رسانههای اجتماعی در قیاس با رسانههای جمعی، بسیار ارزان تمام میشود؛ به عبارت بهتر، تولید محتوا رایگان است.
از وظایف کم تا وظایف زیاد : وظایف کاربران در رسانههای اجتماعی از وظایف آسان و کوچک، به وظایف بزرگ و پیچیده تبدیل میشود.
افزایش اعتبار : رسانههای اجتماعی، فضایی برای ایجاد اعتبار توسط اشخاص، شرکتها و سازمانها است.
اعتدال و برابری : امکانات رسانههای اجتماعی برای تمام کاربران یکسان است.
تولید محتوا توسط کاربر : بنیان اصلی رسانههای اجتماعی بر تولید محتوا توسط کاربران قرار گرفته است.
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، آموزش ، سرویسهای مجانی در اینترنت ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: گفت و گو , ایجاد درگیری , تشویق مشارکت , همکاری
ویژگیهای فنی و تکنولوژی ماهواره نور و ماهواره بر قاصد بماند برای اهلش ..
مخفی ماندن بعد پنجم نظامی از ستون پنجم ،
آتشی به پا کرد که سوختنش حالا حالاها تماشایی است ..
موضوعات مرتبط: سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: ستون پنجم , ماهواره نور , بعد پنجم , قاصد
به گزارش خبرنگار سرویس هنر و رسانه پایگاه ضد صهیونیستی کمیل ، اندیشکده یقین در کارگاه امنیت در نبردگاه سایبر به بررسی امنیت سایبرنتیک پرداخته است، این کارگاه به بررسی آنچه نظارت جهانی توسط ایالات متحده و انگلیس نامیده شده، پرداخته است، و اسناد معتبری که از سوی نهادهای مرتبط آمریکایی منتشر شده است، ضمیمه این دروس گشته است.
فقط بتوانیم همین را جا بیندازیم که این فضا مجازی نیست، فضای سایبر نبردگاه است و سند آن را هم در جلسه اول نشان دادیم که این نبردگاه یعنی Battlespace را ما نمیبینیم و سندش را از وزارت دفاع آمریکا نشان دادیم که هر وقت اسم سایبر می آورند، قطعا بعد از آن میگویند cyber Battlespace یا حتی اگر مشخص نکنند، حوزه متنی را که مینویسند، army، navy یا air forth است.
یعنی اگر عام باشد، خاص کلمه Battlespace بدون قید سایبر که میآید به معنای فضای سایبر است. این جلسه برای اینکه کمی بازتر شود که قضیه چی بود که این ده جلسه، یعنی ده سر فصل که فکر میکنم در 13-14 جلسه به عنوان مقدمه جمع میشود تا بعدش دوره اصلی سایبر تروریسم با استفاده از اطلاعاتی که در این چند جلسه عرض میشود، متوجه بشوید، خطر اصلی که ایران را تهدید میکند, چیست؟ این خطر عام نیست. ما با یک خطر خاص برای خود ایران که یک تهدید 15ساله علیه ایران هست، روبه رو هستیم.
دو هدف اصلی برای پیگیری دوره امنیت در نبردگاه سایبر وجود دارد
دو هدف اصلی را در این جلسات داریم، یکی اینکه بتوانیم شناخت عمومی بدهیم و بدانید دقیقا خطر تروریسم از نگاه سایبری چقدر متفاوت با این نمونه تروریستهای فیزیکی که الان در منطقه هم خیلی زیاد است. یعنی هر چقدر که یک جریان تروریستی مثل داعش، النصره، جریانات تکفیری، القاعده و طالبان برای عامه مردم خطر دارند که با آن مواجه میشوند، شما این خطر را -اغراق نکنم- ضرب در ده هزار کنید و برای یک جامعه خطر سایبر تروریسم است. چون آنجا طرف یا هنوز برخورد نکرده یا اگر برخورد کرده باشد، دیگر کشته میشود. اما سایبر تروریسم زندگی را از شخص میگیرد و زندگی وی مانند فرد در حال اغما است.
کسی که به این درد دچار میشود و این شیوه علیه وی پیاده میشود. به عنوان مثال در 21 فروردین امسال مرکز تحقیقات پیشرفته ضد تروریسم، دفتر سایبر تروریسم سندی را در 26 صفحه منتشر کرد که 5/6 صفحه آن از طبقه بندی خارج شد و در این سند مشخص میکند که بعد از 34 سال انقلاب اسلامی صورت گرفت و در این 34 سال دشمن انواع ترفندها را انجام داد که بتواند نظام را از بین ببرد و مردم را از نظام بگیرد و دوباره رژیم را به سمت قبلشان برگردانند. این تغییر رژیم برای آنهاست و اگر موفق نشدند، نهایتا در سیستم ارگانیک کلا قضیه را کنار گذاشتند. در اینجا آمده که بحث این است که با جاسوسی 24 ساعته اطلاعاتی که میآورند, از همه ایرانیها چطور جاسوسی میکنند و بعد از این چطور استفاده میکنند و چگونه از طریق آن نظام را ساقط کنند. قیدشان این است که بتوانند رژیم را تغییر بدهند, نه اینکه دولت دست نشاندهای را قرار بدهند و این خیلی عمیقتر از آن است که در فتنه 88 بود.
فتنه 88 به سمت تغییر دولت میرفت، مانند اوکراین، گرجستان. اما در این قضیه میخواهند کلیت نظام براندازی شود، حال این سند 5/6 صفحهای که در سایت NSA هست، هم خبرنگاری که با این عنوان سرچ کنید، همه را برای دانلود گذاشتند. اما کامل آن را خدمتتان عرض میکنم که سازوکار و مکانیزمش روشن شود. وقتی انقلاب انجام شد، همیشه اولین شیوهای که اقدام میکنند در یک جای نوپا است، چون نتوانسته است خودش را سفت کند. یعنی با قدرت سخت فیزیکی وارد میشوند و همیشه قدم اول در سرکوب یک جریان انقلابی و جنبش برخورد سخت فیزیکی است، در کشور خودشان هم با وال استریت همینطوری برخورد کردند و برخورد فیزیکی با جمهوری اسلامی را آغاز نمودند که آن زمان نوپا بود.
1-2 سال از آن میگذشت، قدم اصلی و بزرگشان در آن برهه انواع شیوهها را هم امتحان کردند و از چیزی دریغ نکردند. یعنی قومیتهای مختلف را ساماندهی کردند، تسلیحات دادند که بخواهند شورشهای قومی را راه بیندازند و کودتا 2-3 سری بود که همهشان خوشبختانه کشف و مهار شده بود. اما نمونه بارز آن هشت سالی بود که تحمیل کردند، لذا نگویید ایران و عراق! بلکه 43 کشور به عراق تسلیحات میدادند، یعنی همزمان که نیروی ایرانی-بسیجی میرفت میدان جنگ و از روی سرش میراژ فرانسه رد میشد، تانک T-70 روسیه بود، خصوصا آنکه دست خود حزب بعث عراق بود، آمریکایی-انگلیسی بود و سیستم مخابراتشان را شوروی تقویت میکرد.
برای دشمن شناسی چه چیزی بایستی مدنظر باشد
همه ابرقدرتها آنجا بودند، تنها حامی ما سوریه بود و سوریه هم حامی معنوی بود، اوج تسلیحات سوریه آن زمان موشک اسکات بی بود و 3-4 سال از جنگ گذشته بود که ایران تازه اولین موشک را شلیک کرد, یعنی تا قبل از آن فقط راکت و مینی راکت کاتیوشا داشتیم ولی بالاخره این هم جواب نداد. مسئلهای که مطرح شد، بعد از اینکه اینها با دست خالی مقاومت میکنند، این را همیشه در دشمنشناسی داشته باشید که وقتی میخواهید دشمن را بشناسید، همیشه این را در نظر بگیرید که دشمن به چیزی مثل ماوراء که بدان امداد غیبی میگوییم، اعتقادی ندارد، پس همه چیز را کمّی و فرمولی در بیاورد.
برایشان جای سوال بود که چطور به این موفقیت رسیدند و توانستند هشت سال مقاومت کنند، این قدرت به هرجایی که تحمیل میشد، حتما فرو میپاشید، لذا به این نتیجه رسیدند که دو چیز مردم را در صحنه نگاه میداشت؛ خصوصا جوانهایی که میانگین سنیشان از 14-15 سال بود تا 27-28 سال که اکثر شهدا هم در این سن بودند. حتی فرماندهها نیز در همین رده سنی بودند. بحث این بود که گفتند در فرهنگ اینها تسلیم معنایی ندارد و تسلیم نمیشود. یعنی ماهیت ایرانی و دوم با اسلام و حماسه عاشورا ترکیب شده است و آن عصارهای که از دین در عقیده ایرانیهای شیعه هست، حتی با دست خالی هم مقاومت میکنند و کنار نمیآیند.
پس نتیجه را بر این گذاشتند که ابتدا باید فرهنگشان را دچار تنش کنیم و از آنها فرهنگ را بگیریم، دوم باید اسلام را بزنیم و عقیده اسلامی را بگیریم تا اگر چنین حملهای دوباره صورت گرفت، مانند همان که در عراق بود. وقتی آمریکا وارد شد، نه تنها مقاومتی جلوی تانکها نبود بلکه عراقیها دست تکان میدادند و سمت تانکهای آمریکایی گل پرت میکردند. در سال 2003 میخواستند چنین شرایطی را در ایران رقم بزنند و باید فرهنگ مقاومت و عقیده اسلامی را از ما بگیرند، لذا دورهای با نام اصلاحات شروع شد و در آن هشت سال از 76 تا 84 هدف اصلی این بود. یعنی شخص دستگاه دولت و بعدها مرکز تحقیقات عالی استراتژیک کسی مثل عبدالکریم سروش که مسئول دفتر انقلاب اسلامی بود و کسایی که میشناسید و الان همه فرار کردند، مانند محسن سازگارا و خیلی از روزنامه نگاران و نویسندگانی که اینجا بودند مثل مسعود بهنود، البته کارشان این بود که در بعد فرهنگی تاثیر بگذارند.
موضوعات مرتبط: شبکه ، آموزش ، صهیونیست ، پیشنهاد مدیر ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: دشمن شناسی , سایبر تروریسم , NSA , GCHQ
ابزارهای پیام رسان به کمک پیش بینی آینده افراد می آید و خیلی از موارد را در زندگی شخصی شما را پیش بینی می کند. داده های زیادی را روزانه در مورد شخصیت، سبک زندگی و شیوه زندگیمان، در اینترنت به جا میگذاریم، حالا تصور کنید که کسی بیاید واقعا یک تحلیل کامل روی این اطلاعات انجام بدهد. مثلا از روی لحن و محتوای کوتاهنوشتههایمان در توییتر یا فیسبوک، عکسهایی که در اینستاگرام میگذاریم و مطالبی که به اشتراک بگذاریم، پی ببرد که: ورزش منظم میکنیم یا نه. چند ساعت در روز میخوابیم. کارمان چیست و چقدر استرس بر ما وارد میکند. افسرده هستیم یا زندگی شادی داریم. حدودا چقدر درآمد داریم. چقدر سفر میرویم. آیا سیگاری هستیم؟ هنوز ابزار دقیقی که بتواند یک تحلیل معنایی دقیق بکند، ساخته نشده است، خصوصا برای ما فارسیزبانها.
با این وجود قدمهایی در این جهت برداشته شده است. Predictive World ابزار آنلاینی است که با استفاده از اطلاعات فیسبوک کاربران و اطلاعات دموگرافیکی که از قبل دارد، اطلاعات جالبی در مورد شما و آینده احتمالیتان به دست میدهد. مثلا طول عمر، احتمال مرگ قریب الوقوع، خطرات کاری، شخصیت، احتمال اعتیاد، علایق موسیقیایی و … مشخص است که شما هر قدر در فیسبوک فعالتر بوده باشید، اطلاعات این ابزار دقیقتر خواهد بود. در مورد ما کاربران ایرانی، چون اصولا برخی از چیزها را عادت نداریم به اشتراک بگذاریم و به علاوه زبان ما فارسی است، دقت ابزار عموما پایینتر از کاربران فرنگی خواهد بود. با این همه Predictive World میتواند حدسهای جالبی در مورد شما بزند که برخی از آنها بسیار به واقعیت نزدیک است. این پروژه حاصل مشارکت دانشگاه کمبریج با دستاندرکاران ویدئوگیم Watch Dogs ۲ است. این ویدئوگیم نگاهی شکاکانه به جامعه آنلاین و خطرات آن دارد.
موضوعات مرتبط: شبکه ، کامپیوتر و اینترنت ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: اینستاگرام , فیس بوک , توئیتر , پیش بینی

هرچند در دوران دیکتاتوری پهلوی، بهائیان از نفوذ بسیاری در ارکان حکومت برخوردار بودند ، اما در همان زمان هم فعالیتهای جاسوسی و کارشکانه خود در ایران به پیش میبردند. اما به راستی ، تصریح نهاد اطلاعاتی رژیمِ حامی بهائیت ، به جاسوسی بهائیان برای صهیونیستها ، حکایت از ماهیت پلید رهبران این فرقه و عمق رابطه آنان با اسرائیل دارد.
موضوعات مرتبط: صهیونیست ، راههای نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، فرقه ها
برچسبها: ساواک , بهایی , جاسوس , اسرائیل
فصل دوم - قسمت دوم
روش های شناسایی سازمان های جاسوسی
با وجود روش های پیچیده سازمان های اطلاعاتی برای فریب افراد، راه های ساده ای برای شناسایی آن ها در ارتباطات و مراودات فیمابین وجود دارد که افراد با کمی دقت و هوشیاری می توانند از گرفتاری در دام جاسوسی اجتناب کنند. مهمترین این روش ها و نشانه ها عبارتند از:
ارائه حق الزحمه پیش از انجام کار و بیش از حد معمول برای جذب افراد مورد نظر؛
تعریف و تمجید غیرواقعی از سطح تخصص و کارآیی افراد؛
افتتاح حساب برای افراد در خارج از کشور و واریز بخشی از حق الزحمه به آن حساب برای تضمین ادامه همکاری افراد
اجتناب کارکنان سازمان های جاسوسی از مسافرت به کشور متبوع فردی که با آنها همکاری علمی یا اقتصادی می کند؛
ممانعت از عکس برداری یا فیلم برداری از آن ها و اجتناب از گرفتن عکس یادگاری؛
انجام ملاقات های کاری در محیطی خارج از دانشگاه یا شرکت پوششی و انجام آن در هتل های مختلف و حتی کشورهای مختلف؛
بیشتر شرکت های پوششی دارای وب سایتی بسیار ابتدایی و در چند صفحه محدود هستند؛ زیرا فقط برای فریب افراد طراحی شده اند و فعالیت اقتصادی واقعی ندارند؛
موضوعات همکاری مورد علاقه سازمان های جاسوسی معمولا موضوعات حساسی است که اطلاعات آن در دسترس همگان قرار ندارد.
همان گونه که ذکر شد، سازمان های جاسوسی با استفاده از عناوین غیرمجرمانه و مسائلی که قانون مدونی برای آن وضع نشده و نیز در پوشش مفاهیم ارزشی و از طریق موسسات مطالعاتی برای استخدام افراد و تأثیرگذاری در لایه های اجتماعی و تغییر افکار، رفتار و نگرش مردم فعالیت می کنند. شیوه ها و شگردهای جاسوسی یاد شده، بر ضد کشور ایران هم به کارگیری می شود و امید است با هوشیاری قشر دانشگاهی، نخبگان و مردم فهیم ایران در برخورد با این دست از ارتباطات مشکوک، طرح ها و توطئه های دشمنان خنثی شود.
روش های جمع آوری اطلاعات
به طور کلی جمع آوری عبارت است از گردآوری داده ها و اخبار از روش های جاسوسی، فنی یا هر طریق دیگر. بنابراین این کارکرد اطلاعات، نزدیکترین امر به کار اطلاعاتی است و سنگ بنای فعالیت اطلاعاتی محسوب می شود. امروزه و در آخرین تلاش برای دسته بندی انواع مختلف روش های جمع آوری اطلاعات، مجموعه این روش ها در پنج مقوله زیر تقسیم شده است:
1) اطلاعات حاصل از جمع آوری منابع آشکار: اخبار قابل دسترسی برای عموم که در اشکال الکترونیکی یا چاپی منتشر می شود، نظیر رادیو، تلویزیون، روزنامه ها، مجلات، اینترنت، پایگاه داده های تجاری، فیلم ها، تصاویر گرافیکی و نقاشی. منابع آشکار از نظر کمیت، منبع اصلی اخبار به شمار می رود. تخمین زده می شود، بیشتر سازمان های اطلاعاتی چند منبعی در حال حاضر بیش از 80 تا 85 درصد اخبار خود را از منابع آشکار به دست می آورند.
2) اطلاعات حاصل از جمع آوری انسانی: اطلاعات به دست آمده از طریق جمع آوری اخبار که توسط منابع انسانی حاصل می شود. در این روش، دو نقش حائز اهمیت است: مأمور اطلاعاتی یا هادی که کارمند سازمان اطلاعاتی است و یک منبع که اطلاعات خود را از طریق هادی در اختیار سازمان اطلاعاتی قرار می دهد.
3) اطلاعات حاصل از جمع آوری داده های فضای زمین: اطلاعات تصویربرداری شده از فضای بالای زمین و شامل اطلاعات تصویربرداری (ایمینت).
4) اطلاعات حاصل از جمع آوری علائم: اخبار جمع آوری شده از داده های انتقالی (به طور کلی شنود) شامل اطلاعات ارتباطی (کومینت)، اطلاعات الکترونیکی (الینت) و اطلاعات علائم تجهیزات خارجی (فیسینت).
5) اطلاعات اندازه گیری و تعیین کیفیت: اخبار تولید شده توسط تحلیل های کمیتی و کیفیتی نشانه های فیزیکی اهداف و وقایع به منظور تعیین ویژگی ها و ماهیت آن ها.
موضوع حائز اهمیت در جمع آوری اطلاعات این است که سازمان های پیشرفته اطلاعاتی، اطلاعات مورد نیاز سیاست گذاران خود را با تلفیق اخبار به دست آمده از انواع روش های جمع آوری، تهیه می کنند و این روش ها علاوه بر ایجاد هم افزایی برای دیگری، نقصان دیگر روش ها را نیز برطرف می کنند. در واقع اخبار پیشروی سازمان های اطلاعاتی مانند یک جورچین است که هر کدام از روش های جمع آوری، بخشی از اجزای این جورچین را تشکیل می دهند. تحلیلگران اطلاعاتی با کنار هم قرار دادن اجزای مختلف جورچین، تصویر کاملی را به وجود می آورند که همان نیات پنهان شده حریف است.
جزئیات مربوط به توانایی های جمع آوری از طبقه بندی شده ترین اسرار یک کشور به شمار می روند.
موضوعات مرتبط: آموزش ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: جاسوسی , سازمان , جاسوس , روش فریب
فصل دوم - قسمت اول
در مقاله ی (انگیزه های جاسوسی)، عوامل موثر بر خیانت یک فرد علیه گروه، سازمان یا کشور خود تشریح شد و ذکر شد که اغلب افرادی که مبتلا به خیانت می شوند، نه به صورت خودخواسته، بلکه توسط سازمان های جاسوسی و از طریق اغوا و فریب وادار به این عمل می شوند؛ زیرا استخدام جاسوس از ظرافت خاصی برخوردار است و بی دقتی لازم در این امر موجب افشا شدن نقشه ها و طرح های جاسوسی می شود و رسوایی و بی اعتباری سازمان مربوطه را در پی می آورد. اضافه بر آن ممکن است شخص مورد نظر با هدف های اطلاعاتی از طرف سازمان های رقیب در تلاش ورود به سازمان به ظاهر استخدام کننده باشد. از این رو، سازمان های جاسوسی افزون بر آزمایش و ارزیابی فرد موردنظر، به روحیات و نقاط ضعف وی نیز توجه کامل می کنند. آنها مراحل مختلف زندگی، فکر و اندیشه و وابستگی های وی را مورد مطالعه قرار می دهند. در ادبیات اطلاعاتی، آنچه سازمان های جاسوسی در قالب آن، اقدام به فریب افراد می کنند، پوشش نامیده می شود. همچنان یک افسر عملیاتی سازمان سیا در خاطرات خود ذکر کرده، پوشش ها اختصاص به مورد خاصی ندارند و طبق شرایط و در ارتباط با عملیات های مختلف فرق می کنند:
پوشش مستقیماً با امنیت عملیاتی ارتباط دارد چون از طریق آن، کاری می کنیم که عملیات سری، اقدامی معمولی با هدف های قانونی به نظر آید. ممکن است که بنیادی برای مکانیسم مخفی تأمین بودجه به کار رود یا یک شرکت کشتیرانی ممکن است پوششی برای عملیات دریایی باشد. یک شرکت هوایی می تواند به عنوان پوششی برای پشتیبانی از عملیات شبه نظامی استفاده شود. یک همکاری علمی یا تجاری قانونی ممکن است برای استخدام افراد مورد نیاز سازمان سیا در یک کشور خارجی به کار رود.
در این مقاله تلاش می شود مهمترین پوشش ها و روش هایی که سازمان های جاسوسی از آنها برای فریب افراد استفاده می کنند، مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
همکاری علمی
همکاری های فنی و علمی بین کشورها موجب ارتباط بیشتر اتباع کشورهای مختلف می شود و از آنجا که این نوع همکاری ها از قداست ویژه ای برخوردارند، می توانند ابزار و روش مناسبی جهت انحراف افکار مردم از فعالیت های پشت پرده باشند. از این رو شبکه های جاسوسی از آن ها به عنوان پوشش جاسوسی بهره می گیرند و در لوای همکاری علمی، دست به جمع آوری اطلاعات حساس و حیاتی کشورها می زنند. تأسیس انجمن های آموزشی، ارائه بورسیه های تحصیلی و برگزاری همایش های علمی از سوی قدرت های بزرگ عمدتاً به منظور تأمین هدف فوق است. سازمان های جاسوسی، نخبگان و دانشمندان مورد نیاز خود را از روش های مختلفی شناسایی می کنند که عبارتند از:
رزومه های اینترنتی و سایت های کاریابی: بسیاری از دانشمندان و متخصصان علمی، سوابق علمی و پژوهشی خود را در سایت های اینترنتی درج می کنند و سازمان های جاسوسی می توانند با یک جست وجوی ساده، متخصصین موردنظر خود را پیدا کنند.
همایش ها و سمینارهای علمی: همایش های علمی، جولانگاه سازمان های جاسوسی است. این سازمان ها در این همایش ها است که می توانند نخبگان کشورها و مهمترین دستاوردهای علمی آنها را شناسایی کنند.
تحصیل یا تدریس در دانشگاه های خارجی: شناسایی افراد توسط سازمان های اطلاعاتی از بین دانشگاهیان موضوع تازه ای نیست. در طول تاریخ جاسوسی موارد زیادی دیده شده که دستگاه های جاسوسی با زیر نفوذ قرار دادن جمع های دانشجویی، برای آینده خود، اشخاصی را شناسایی می کنند و انتظار دارند این افراد به جاسوسانی کارآمد تبدیل شوند. معروفترین جاسوسان دانشگاهی را سرویس اطلاعات خارجی کا.گ.ب در دانشگاه معروف کمبریج لندن پرورش داده بود که سال ها پس از جنگ، خاطرات آنها در کتابی به نام «پنج دوست کمبریجی من» توسط کنترل کننده این اشخاص به نام یوری مودین منتشر شد.
فرصت های مطالعاتی یا بورسیه های تحصیلی: سازمان های جاسوسی در پوشش دانشگاه های مشهور جهان برای برخی استادان و دانشجویان دعوتنامه ارسال کرده و اعلام می کنند که به آن ها بورسیه یا فرصت مطالعاتی می دهند و همه ی هزینه های مسافرت و اقامت را تأمین می کنند یا اینکه از میان افرادی که خودشان داوطلب بورسیه یا فرصت مطالعاتی شده اند، افراد مورد نیاز خود را انتخاب می کنند.
پس از شناسایی افراد، سازمان های جاسوسی در پوشش دانشگاه ها و مراکز پژوهشی به افراد موردنظر پیشنهاد همکاری و اجرای پژوهش های علمی مشترک می دهند. این پژوهش های علمی می تواند در قالب پایان نامه یا رساله باشد. پس از همکاری ناآگاهانه فرد با سازمان مذکور و دریافت حق الزحمه یا تسهیلات، سازمان های جاسوسی به تدریج اهداف اصلی خود را آشکار کرده و به فرد اینگونه القا می کنند که به کشور خود خیانت کرده است. در این حالت، فرد موردنظر از ترس لو رفتن در کشور خود و مجازات، ادامه همکاری با سازمان های جاسوسی را کم خطرتر ارزیابی می کند و به این طریق به دام سازمان های جاسوسی گرفتار می شود.
همکاری تجاری
با گسترش صنعت و پیشرفت تولید و تبادل کالا، همکاری های اقتصادی از مرز کشورها گذشته و شرکت های صنعتی و تجاری بین المللی به وجود آمده اند. حضور هیأت های تجاری و صنعتی در کشورهای بیگانه نیز امری عادی و معمولی شده و مردم حضور افراد خارجی را با عناوین اقتصادی در کشورشان پذیرا شدند. این موضوع شبکه های جاسوسی را به این اندیشه رهنمون کرده که از عناوین اقتصادی جهت پوشش جاسوسی خود سود جویند. سازمان های جاسوسی علاوه بر استفاده از هیأت های اقتصادی برای جمع آوری اطلاعات، مأموران خود را نیز با عناوین اقتصادی به کشورهای هدف گسیل می دارند. دیوید. اچ. بلی افسر اطلاعاتی سازمان سیا برای خاورمیانه ضمن اذعان به گسترش استفاده از پوشش تجاری برای جاسوسی تأکید می کند: «یک فهرست کامل از بازرگانان آمریکایی که در حال انجام معاملات مهم و اساسی در کشورهای خارجی هستند، باید در دسترس تحلیلگران سازمان سیا قرار گیرد. تحلیلگران این سازمان، نیازهای اطلاعاتی خود را که برخی از بازرگانان می توانند جمع آوری کنند، به آنها اعلام می کنند». وی به برخی از پوشش های سازمان جاسوسی موساد اشاره کرده و می نویسد: «تشکیلات رسمی که برای پوشش موساد به کار می رود شامل هیأت های خرید اسرائیلی، شرکت های توریستی دولتی اسرائیل نظیر ال آل، دفاتر شرکت زیم، موسسه ساختمانی اسرائیل، گروه های صنعتی و سازمان های بین المللی تجاری اسرائیل.»
روش دیگر استفاده سازمان های جاسوسی از پوشش شرکت های تجاری، ارائه پیشنهاد همکاری تجاری به افراد موردنظر در خصوص خرید و فروش کالا، بازاریابی، مشاوره اقتصادی یا تحقیق و توسعه است. در این حالت، سازمان های جاسوسی با افراد موردنظر خود ارتباط برقرار کرده و اظهار تمایل می کنند که از تجربیات و دانش آن ها برای پیشرفت شرکت خود استفاده کنند. آن ها معمولاً به بهانه وجود رقابت در اقتصاد جهانی، از این افراد که معمولاً از کارمندان دولت متبوع خود هستند، می خواهند که ارتباط خود با آنها را نزد دیگر شرکت ها، دولت ها، همکاران و حتی افراد نزدیک و بستگان فاش نکنند. حتی ممکن است سازمان های جاسوسی با این بهانه که باید مطمئن شوند که افراد با شرکت های رقیب آنها همکاری نمی کنند، آنها را با دروغ سنج مورد آزمایش قرار دهند یا حتی از آنها درخواست کنند برای اینکه شرکت های رقیب از محتویات همکاری آنها باخبر نشوند، اطلاعاتی که قرار است افراد به شرکت پوششی بدهند، رمز کنند. پس از طی این دوره، سازمان های جاسوسی هدف اصلی خود را فاش کرده و در این حالت، افراد خود را در قلب فرآیند جاسوسی می بینند و برای آنها راه بازگشتی متصور نیست. در مواردی که افراد به هر قیمتی بخواهند از ادامه همکاری خودداری کنند، سازمان های جاسوسی سعی می کنند با تحریک حس میهن پرستی افراد مانع این کار شوند. برای مثال ممکن است ادعا کنند که افراد با این اقدام به کشور خود خدمت می کنند. برای مثال ادعا می کنند که «به دلیل اینکه آمریکا و اسرائیل از فعالیت هسته ای صلح آمیز ایران اطلاع کافی ندارند، ممکن است به آن کشور حمله کنند. شما از طریق ارائه اطلاعات درست به آنها، در اصل مانع حمله نظامی می شوید و جان مردم خود را نجات می دهید.»
موضوعات مرتبط: آموزش ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: جاسوسی , سازمان , جاسوس , روش فریب
چند سوال ساده
۱_آیا می دانید که منافقین در دهه اول انقلاب ۱۷۰۰۰ نفر را ترور و ۱۷هزار خانواده را داغدار کردند؟
۲_اگر منافقین یکی از عزیزان شما (پدر، مادر، خواهر، برادر، فرزند) را بصورت ناجوانمردانه ترور بکند، حاضر هستید اورا ببخشید و با اعدام این حیوانات مخالفت کنید؟
۳_چرا در این اعدام ها فقط اسم آیت الله رئیسی مطرح شد و اسمی از سران اصلاح طلب همانند موسوی خویینی (دادستان کشور در سال۶۷) مرحوم موسوی اردبیلی (رئیس شورای عالی قضایی کشور درسال۶۷)، موسوی بجنوردی (عضو شورای عالی قضایی در سال۶۷ و پدرخانم سیدحسن خمینی) علی فلاحیان (جانشین وزیر اطلاعات در سال۶۷) محمداسماعیل شوشتری (رئیس سازمان زندان ها درسال ۶۷) و... مطرح نمی باشد؟
(با این توضیح که این آقایان در سال۶۷ در تصمیم گیری های قضایی، بانفوذتر از آقای رئیسی بودند)
۴_آیا از منافقینی که شهیدان رجایی، باهنر، بهشتی، طالقانی، دستغیب، مدنی، صیادشیرازی و.... را مظلومانه و به طور فجیع به شهادت رساندند، نباید اعدام و مجازات شوند؟
۵_آیا می دانید سیدمهدی هاشمی(برادر داماد آیت الله منتظری) اعتراف به عضویت در گروهکمنافقین و قتلهای مختلف من جمله قتل دختر۴ساله، نموده است)
۶_آیا می دانید رادیو آمریکا لقب گربه نره به آیت الله منتظری داده بود و از زمانیکه مرحوم منتظری با انقلاب زاویه پیدا کرد، دیگر از این لقب استفاده نکرد؟
۷_ آیا می دانید عبدالله نوری(وزیر خاتمی و از سران اصلاح طلب) در سال۶۶ بیت آیت الله منتظری را خانه فتنه می دانست و اعتقاد داشت باید این خانه ویران شود؟
۸_آیا می دانید مرحوم هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود تعداد اعدام شدگان در سال۶۷ را کمتر از هزار نفر می داند؟
۹_آیا می دانید در ۵ الی۷ مرداد سال۶۷ در حمله منافقین به کرمانشاه ، ۳۰۴ نفر از جوانان ایران شهید شدند؟
۱۰_چرا دشمنان مردم ایران از تندروی های برخی افراد در دهه۶۰ سخنی به میان نمی آورند؟
۱۱_آیا می دانید حسن روحانی خواستار برگزاری مراسم اعدام ها در نماز جمعه در مقابل دیدگان مردم بود و دستورالعمل حجاب اجباری در ادارات را تنظیم و ارسال کرد؟
۱۲_آیا می دانید اکبر گنجی(از سران اصلاح طلبان) به دلیل اینکه پونز در پیشانی دختران بدحجاب فرو می کرد، به اکبر پونز ملقب شده بود؟
۱۳_آیا می دانید سیدمحمدخاتمی (وزیر ارشاد و رئیس جمهور سابق) در اواخر دهه۶۰ شهیدآوینی را به دلیل یک انتشار عکس جوان رپ بوسنیایی با سربند الله اکبر در مجله سوره، مجازات و توبیخ کرد؟
۱۴_آیا می دانید قدرت علیخانی( از فعالان اصلاح طلب و از روسای کمیته) ، به دلیل پخش روزنامه رسالت توسط برخی شهدا من جمله شهید کریم اصغری، تهمت منافق می زد و جوانان حزب اللهی را، شکنجه و زندانی و حتی به خانواده آنان هم رحم نمی کرد؟
🔴کلام آخر:
از اینگونه سوالات تا بخواهید در سینه ما موجود می باشد.
🔸اما حقیقت آن است که منافقین داخلی و خارجی من جمله بی بی سی (شبکه مورد حمایت ملکه انگلیس) از حضور آیت الله رئیسی در قامت کاندیداتوری ریاست جمهوری، وحشت زده شده اند و از ایشان یک چهره غضبناک و آدم خوار ترسیم می کنند، اما مردم ایران هوشیار و اهل تحقیق هستند. می دانیم و بدانید که هیچگاه بیگانه، از پیشرفت ملت ایران راضی نخواهد شد.
🔻والسلام
موضوعات مرتبط: جنایات جنگی ، نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: منافقین , سازمان مجاهدین , رجوی , ترور
آمریکا به لحظههای خصوصی مردم هم نفوذ میکند!/ افشاگری بزرگ ویکیلیکس درباره جاسوسی سیا از کاربران ابزارهای الکترونیکی/ از ضبط صدا توسط تلویزیون و روشن کردن دوربین موبایل تا هدایت فرمان خودرو و ایجاد تصادف ساختگی!
🔸پایگاه افشاگر «ویکی لیکس» امروز ۸۷۶۱ سند سازمان سیا را که ابعاد تازهای از روشهای جاسوسی این نهاد را روشن میکند، منتشر کرد.
گوشهای از موارد ذکر شده در این اسناد:
🔹سیا از ابرازها برای نفوذ به دستگاههای ارتباطی ساختهشده توسط شرکتهای آمریکایی و اروپایی برای تبدیل آنها به ابزارهای جاسوسی استفاده کرده است.
🔹آیفون شرکت اپل، سیستم عامل اندروید، ویندوز و حتی تلویزیونهای هوشمند سامسونگ از جمله اهداف این برنامه بودهاند. سیا تلاش کرده با نفوذ به این دستگاهها یا دستگاههایی که با این سیستم عاملها کار میکنند، از آنها برای شنود از کاربران استفاده کند.
🔹یکی از ابزارهای ساختهشده با مشارکت امآی۵ انگلستان، پس از نفوذ به تلویزیونهای هوشمند سامسونگ، عملا این دستگاهها را به وسیله شنود بدل میکند. هرچند تلویزیون به ظاهر خاموش است، اما در واقع تلویزیون در حالت «خاموشی ساختگی» قرار گرفته و در حال ضبط تمام مکالمات و صداهای محیط و ارسال آنها به سیا است.
🔹سیا همچنین در سال ۲۰۱۴ تلاش کرده تا به سامانههای ناوبری خودروهای پیشرفته نفوذ کند. این کار به سیا اجازه میدهد بدون آنکه کسی متوجه شود، کنترل خودرو را به دست گرفته و در صورت نیاز با تصادفی ساختگی سرنشینان را از بین ببرد.
🔹«واحد تجهیزات متحرک» سیا هم ابزارهای متعددی تولید کرده که میتوانند با نفوذ به تلفنهای هوشمند به صورت مخفیانه دوربین و میکروفن تلفن را فعال کنند.
🔹از آنجا که بسیاری از شخصیتهای مطرح از گوشیهای آیفون استفاده میکنند، واحد ویژهای برای نفوذ به گوشیهای آیفون و دیگر تجهیزاتی که با سیستم عامل آیاواس کار میکنند، در سیا ایجاد شده است.
🔹واحد مشابهی هم برای نفوذ به تجهیزات دارای سیستم عامل اندروید ایجاد شده است. تلفنهای همراه سامسونگ، اچتیسونی و دیگر شرکتهایی که گوشیهای اندروید تولید میکنند، هدف این واحد بودهاند.
🔹این روشها به سیا این امکان را دادهاند تا روشهای کدگذاری نرمافزارهای چون واتساپ، سیگنال، تلگرام و دیگر نرمافزارهای پیامرسان را دور میزند.
🔹سیا علاوه بر مرکز ویرجینیا، از کنسولگری آمریکا در فرانکفورت آلمان به عنوان پایگاهی مخفی برای انجام فعالیتهای سایبری علیه اهداف مدنظر در اروپا، خاورمیانه و آفریقا استفاده میکند.
موضوعات مرتبط: نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: افشاگری بزرگ , ویکیلیکس , جاسوسی سیا , آمریکا
طی سالیان اخیر شاهد افزایش گوشیهای هوشمند در کشورمان بودهایم به طوری که بنابر برخی آمار بالغ بر 40 میلیون گوشی هوشمند توسط مردم کشورمان در حال استفاده است.
به واسطه استفاده از گوشیهای هوشمند، میزان اقبال ایرانیان به اپلیکیشنهای موبایلی به ویژه به نرمافزارهای شبکههای اجتماعی موبایلی با سرعت بسیار زیادی افزایش داشته است به گونهای که در حال حاضر فقط در اپلیکیشنی مانند تلگرام، بالغ بر 80 درصد از مجموع کاربران این اپلیکیشن (در سراسر جهان) را مردم کشورمان تشکیل میدهند.
اما یکی از مسائل بسیار مهم در ورود و بهکارگیری این نرمافزارهای شبکههای اجتماعی موبایلی، محتوایی است که در بستر آن تبادل میشود و کشورهای مختلف با حساسیت و دقت، نحوه ورود، فعالیت و محتوای تبادل شده در بستر این اپلیکشنها را رصد میکنند و امروزه بسیاری از کشورهای مختلف جهان اجازه فعالیت آزادانه و بیقید و شرط به اپلیکیشنهای خارجی و غیر ملی را نمیدهند.
«تلگرام» که در حال حاضر اصلیترین اپلیکیشن موبایلی رایج در کشورمان است طی مدت فعالیت کوتاه خود در ایران با شرایط بیقید و شرطی که در کشورمان برایش فراهم بوده، توانسته میزبان بالغ بر 30 میلیون ایرانی باشد که این فعالیت آزادانه و بیقید و شرط تلگرام تا به امروز، بحثها و چالشهای زیادی را به همراه داشته است و جالب اینکه تا به امروز و با وجود فعالیت بسیار گسترده تلگرام در کشورمان، تلگرام هنوز هیچ مجوز فعالیتی را از نهادهای ذیربط در ایران اخذ نکرده است و آزادانه و بیهیچ قید و شرطی مشغول به ادامه فعالیت خود است.
در حال حاضر به اذعان بسیاری از مسئولان و کارشناسان این حوزه، بخش زیادی از محتوای تبادل شده در بستر تلگرام، «محتوای مجرمانه» است که متاسفانه در بسیاری از موارد نیز پیگیری و برخورد خاصی از سوی مسئولان کشورمان با مدیران تلگرام یا تولیدکنندگان چنین محتواهای مجرمانهای صورت نگرفته است.
برای رسیدگی به چنین وضعیت بغرنجی، اخیرا شورای عالی فضای مجازی با در دستور کار قرار دادن فعالیت تلگرام در ایران، مصوبهای بر انتقال سرورهای این نرمافزار شبکه اجتماعی به داخل کشور داشته است البته این شورا، 12 ماه به این شبکه اجتماعی مهلت داده که سرورهای خود را به داخل کشور منتقل کند.
در ابتدا باید بگویم که ما در جامعهای زندگی میکنیم که مردم خواهان دین هستند و همواره به دین یکدیگر احترام میگذارند به عنوان مثال افراد مسیحی بسیاری در کشور ما زندگی میکنند که ماه محرم به عزاداری میپردازند؛ به طور کلی فرهنگ ما اینگونه نیست که به وجود آمدن چنین کانالهایی از طرف خود مردم کشور باشد، در واقع چنین چیزی امکانپذیر نیست.
چیزی که درباره شبکه اجتماعی تلگرام مسلم است، نفوذ جریانی آن است؛ در واقع سازمان نفوذ، این شبکه اجتماعی را ایجاد کرد که در کشور ما نفوذ کند؛ با توجه به اینکه سرورهای این شبکه اجتماعی در محل استقرار سرورهای BBC یعنی در کشور انگلستان قرار دارد و از آنجا کنترل میشود، موضوع نفوذ آن بیشتر آشکار میشود.
مطابق فرمایشات رهبری، کشور انگلستان همیشه برای تضعیف دیانت مردم کشور ما برنامههای بلندمدت و کوتاهمدتی داشته است؛ به وجود آمدن چنین کانالهایی از نظر بنده قسمتهایی از همین پروژه نفوذ بهصورت نفوذ جریانی است که مقام معظم رهبری درباره چنین نفوذی فرمودند نفوذ جریانی، خطرناکترین نوع نفوذ است که در این نفوذ دشمن در میان مردم شبکهسازی انجام میدهد.
در مورد این کانالها ابتدا خود تلگرام عامل نفوذ است و سپس کانالهایی که در آن وجود دارد؛ با بررسی این کانالها میتوان به این نکته دست یافت که همه این کانالها با رویکرد ضد دینی و اعتقادی عمل کرده و با ادبیات مختلف یک جریان واحدی را دنبال میکنند.
حدود دو هفته گذشته، آیتالله مکارم شیرازی درباره شبکههای اجتماعی غربی فرمودند که آنها تبدیل به لجنزار شدهاند و 90 تا 95 درصد محتوای این شبکهها منجر به انحراف کشیدن افکار و اعتقادات مردم و جوانان شده است.
این آمار تنها به کشور ما ختم نمیشود؛ از دو سال گذشته تا به حال مؤسسه خانواده امن (Family Self) امریکا آمار میدهد که 89 درصد محتوای شبکههای اجتماعی، غیراخلاقی و مخرب جوامع هستند.
متأسفانه در کشور ما به همه چیز با عینک سیاسی نگاه میشود و فرهنگ همیشه مظلومترین عرصه کشور ما بوده است؛ در حالی که مقام معظم رهبری به عنوان فرمانده کل قوا سالیان سال بر مسئله فرهنگ تأکید داشتهاند اما متأسفانه مشاهده میکنیم که به مسئله فرهنگ آنگونه که باید توجه نمیشود.
مسئولان کشور تصور میکنند که این شبکههای اجتماعی و رسانههای تعاملی مانند تلگرام موفق به ایجاد یک رسانه اپوزیسیون در سایه شدهاند به این معنی که این رسانه میتواند خارج از سیستم نظارتی و حکومتی فعالیت کند.
در واقع مسئولان کشور احساس میکنند که خروجی این رسانههای رها شده در جریانهای سیاسی مانند انتخابات، موفق بوده لذا به دنبال عدم کنترل و محدودیت برای چنین شبکههای اجتماعی بدون توجه به مشکلات فرهنگی آن هستند.
از طرفی ما در کشور افراد روشنفکری داریم که استقلال کشور را دارای مفهوم نمیدانند، این افراد عمدتاً به دنبال این هستند که جمله «ما نباید بتوانیم» را به تحقق برسانند؛ زمانی بود که این افراد میگفتند «ما نمیتوانیم» اما هموطنان عزیزمان در کشور ثابت کردند که «ما میتوانیم»؛ حال این افراد با رویکرد «ما نباید بتوانیم» وارد عرصه شدهاند.
یکی از فعالیتهای جدی این گروه این است که ما به هیچ وجه در فضای مجازی استقلال نداشته باشیم و نرمافزارهای ایرانی در این فضا ایجاد نکنیم؛ در واقع استقلال کشور در فضای مجازی را مغایر با جهانیسازی میدانند و مدعی هستند که در صورتی که اگر ما با جهانیسازی امریکا همراه شویم به استقلال این کشور کمک کردهایم.
از طرف دیگر هم کشورهای غربی تبلیغات بسیاری علیه نرمافزارهای داخلی انجام میدهند و به نرمافزارهای خارجی هم اجازه فیلتر شدن نمیدهد چرا که هر چه مدیریت افکار عمومی به دست امریکا باشد، از نظر فکری به نفع این کشورها است.
افراد دیگری هم وجود دارند که دلسوزان منفعل هستند و این فضا، مشکلات و آثار مخرب آن در جامعه را به خوبی درک میکنند اما از این فضا میترسند که اگر بحث فیلتر شدن این شبکه اجتماعی مطرح شود به مبارزه علیه آزادی بیان و مواردی از این قبیل متهم شوند در صورتی که همین شبکههای اجتماعی در بسیاری از کشورهای غربی فیلتر و فاقد اعتبار است.
جالب است بدانید که با شبکه اجتماعی تلگرام در بسیاری از کشورهای شرقی مانند روسیه برخورد جدی کردند در حالی که ما آن را در کشور رها کردهایم؛ در واقع مطابق حرف مقام معظم رهبری، مسئولان کشور ما نباید به این فضا نگاه کوتاهمدت سیاسی داشته باشند بلکه نگاه عمیق فرهنگی و اجتماعی بسیار مهمتر است که در صورت حاکم شدن این نگاه در جامعه ما به راحتی میتوانیم کنترل کامل این شبکه اجتماعی را در کشور به دست بیاوریم.
ببینید تفکری در حال حاضر در کشور رواج دارد که در حال تبلیغ تفکر سکولاریسم در فضای مجازی است؛ سکولاریسم در فضای مجازی به این معناست که یک شبکه با کثیفترین افراد در کشور مشغول فعالیت باشد و پاکترین افراد هم در این شبکه کانال ایجاد کنند؛ در واقع این تفکر اجازه میدهد که دو قشر سالم و ناسالم جامعه در این شبکه به صورت مصالحتآمیز در کنار یکدیگر زندگی کنند؛ این دقیقاً همان تفکری است که ما در تلاش هستیم که آن را از بین ببریم.
امروزه شبکههای اجتماعی در حال توسعه هستند و یکی از کارکردهای این توسعه، حاکمیت تفکر سکولاریسم در جامعه است که بحثهای بسیار مفصلی دارد.
ببینید شبکه اجتماعی تلگرام را صهیونیستهای روستبار پناهنده آلمان راهاندازی کردند؛ در واقع برخی از افراد صهیونیست که در کشور روسیه زندگی میکردند پس از تحت تعقیب قرار گرفتن دولت روسیه از این کشور فرار کرده و به کشور آلمان پناهنده شدند که در حال حاضر هم دولت روسیه درصدد دستگیری آنهاست.
سرور اصلی تلگرام در کشور انگلستان و دفتر اصلی آن در اسرائیل قرار دارد؛ رئیس و سرمایهگذار اصلی تلگرام فردی به نام «راشویلی» است که عضو کنگره رژیم صهیونیستی و رئیس کنگره روسیه صهیونیستها است لذا این شبکه اجتماعی به هیچ وجه متعلق به روسیه محسوب نمیشود و تا جایی که بنده اطلاع دارم در کشور روسیه فیلتر شده است.
آماری که ما داریم نشان میدهد که بیش از 80 درصد از کاربران تلگرام ایرانی هستند و آن 20 درصد دیگر هم اکثراً ایرانیهای مقیم کشورهای دیگر هستند؛ در واقع بسیار بعید است که تلگرام در دیگر کشورها استفاده عمومی شود.
آمار دیگری نشان میدهد که اگر تعداد کاربران شبکههای اجتماعی و رسانهای گوشیهای موبایل را در نظر بگیریم، تعداد کاربران تلگرام به صورت جهانی کمتر از یک درصد تعداد کل کاربران شبکههای اجتماعی جهان است که این یک درصد هم تقریباً همه ایرانی هستند؛ شبکه اجتماعی تلگرام برای ایجاد انحراف و نفوذ در جمهوری اسلامی ایران به وجود آمده و یک شبکه اجتماعی بینالمللی محسوب نمیشود.
در مصوبهای که به تازگی تصویب شد یک عدد خاص و نگرانکننده وجود دارد؛ مطابق مصوبه شورای عالی فضای مجازی به این شبکه اجتماعی 12 ماه مهلت داده شده که سرورها را به ایران منتقل کنند؛ در اینجا چند سؤال به وجود میآید.
نخستین سؤال اینکه اگر شورای عالی فضای مجازی به این نتیجه رسیده که تلگرام در حال خروج اطلاعات از کشور است و این میتواند برای کشور خطرساز باشد و امنیت عمومی کشور را دچار آسیب کند، حتی یک ساعت هم نباید در کشور فعالیت کند نه اینکه یک سال و 12 ماه به آن فرصت داده شود، چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟
سؤال دوم این است که اگر نگرانی فرهنگی در کشور مدنظر است، چرا باید یک سال از تربیت نسل جوان خود را به دست شبکه اجتماعی صهیونیستی بسپاریم؟ و سؤال سوم اینکه 12 ماه دیگر یعنی خرداد سال 1396 با برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری کشور مصادف میشود؛ چرا باید این مصوبات و این تاریخها با اتفاقات سیاسی کشور همراه شوند؟
به نظر میرسد که عدهای در کشور در تلاش هستند که در انتخابات کشور ما، مدیریت افکار عمومی را به دست صهیونیستها بسپارند که این بسیار خطرناک است.
تدبیر برای فیلتر کردن شبکهها و نرمافزارهای صهیونیستی نظیر تلگرام باید قبل از انتخابات سال گذشته انجام میگرفت نه اینکه مدیریت افکار عمومی را در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده هم به دست صهونیستها سپرد.
در مورد مسئله حقوقی تلگرام هم باید بگویم که در حالت اول این شبکه اجتماعی را میتوان اپراتور مخابراتی در نظر گرفت که در این صورت باید از وزارت ارتباطات مجوز داشته باشد چرا که هم مکالمه و هم پیام بین مخاطبان آن رد و بدل میشود.
در حالت دوم میتوان این شبکه اجتماعی را شرکت تجاری در نظر گرفت که در این صورت باید از وزارت بازرگانی مجوز داشته باشد همچنین سرور و دفاتر آن نیز در کشور ما مستقر باشد و قوانین را به صورت کامل رعایت کند.
در حالت سوم هم میتوان آن را یک رسانه تعاملی در نظر گرفت که در این صورت باید از وزارت ارشاد مجوز داشته باشد؛ در واقع باید در شورای نظارت بر مطبوعات از نظر ساختاری و محتوایی مورد بررسی قرار بگیرد که قطعاً یک رسانه تعاملی محسوب میشود.
از طرفی، اگر کسی در کشور بخواهد شبکه اجتماعی مانند تلگرام ایجاد کند باید مراحل مربوطه را طی کند و مجوزهای مربوطه را داشته باشد که حداقل باید پنج مجوز بگیرد؛ تلگرام با توجه به اینکه یک شبکه اجتماعی غربی است مانند تمام شرکتهای خارجی دیگر که در کشور فعالیت میکنند باید مجوزهای بیشتری را دریافت کند، در حالی که تلگرام هیچ کدام از این مجوزها را ندارد و اطلاعات مردم ما را در 16 نقطه دنیا ذخیره میکند و ضریب امنیت اطلاعات کشور را هم کاهش داده و نزدیک به 60 درصد ترافیک کشور را هم اشغال کرده است.
یکی از مهمترین فعالیتهایی که این شبکه اجتماعی در حال انجام آن است مخابره رمز در کشور ما است که بر اساس قوانین جرائم رایانهای، جرم محسوب میشود.
ببینید در انتخابات سال گذشته، گاردین انگلستان 17 روز قبل از انتخابات مقالهای منتشر کرد که تیتر این مقاله این است: «کاربران تلگرام در ایران سرمایهای برای انگلستان هستند.» در این مقاله اشاره شده است که از هر چهار ایرانی یک نفر عضو تلگرام است و این میتواند برای دولت انگلستان فرصتی باشد که در ایران تغییرات سیاسی ایجاد کند.
چند روز قبل از انتخابات، BBC انگلستان نیز مقالهای منتشر کرد که شامل دو لیست انتخاباتی بود که در این مقاله به مردم ایران اعلام کرده بود که به فلان لیست رأی بدهید و به لیست دیگر رأی ندهید؛ در واقع با انتشار این خبر، مشخص بود که BBC اسم رمز کودتای نرم را اعلام کرده است؛ این که BBC اعلام کرد که به فلان لیست رأی بدهید یعنی این لیست رأی میآورد و دیگری رأی نمیآورد، در واقع BBC در زمان انتخابات از طریق تلگرام، افکار عمومی را مهندسی کرد.
اصلیترین قسمت یک نرمافزار سرور آن است؛ ما در زمان انتخابات سرور تلگرام را مورد بررسی قرار دادیم و دریافتیم که این سرورها در خاک انگلستان و در ساختمان دولتی رسانهای این کشور قرار دارند یعنی دقیقاً جایی که سرورهای BBC در آنجا قرار دارند لذا مشخص شد که BBC از طریق تلگرام توانست اعمال نفوذ کند.
با بررسی بیشتر نتایج انتخابات سال گذشته دریافتیم که در شهرهایی که بیشتر از تلگرام استفاده میشد، نتایج بیشتر با چیزی که BBC پیشبینی کرده بود مطابقت داشت؛ آمار در انتخابات سال گذشته نشان میدهد که در شهرهایی که بیشتر از تلگرام استفاده میشد، رأی اصلاحطلبان و در شهرهایی که مردم از تلگرام کمتر استفاده میکردند، رأی اصولگرایان بیشتر بود.
البته این به معنای این نیست که طرفداران اصولگرا در این شبکه اجتماعی حضور نداشتند، اتفاقاً برعکس، به تعداد راهپیمایی روز قدس این افراد در تلگرام حضور داشتند اما اثرگذاری نداشتند چرا که تلگرام به صورت حبابی در حال فیلتر کردن کاربران خود است؛ به عنوان مثال شما با افراد همفکر خود در یک کانال یا گروه گرد هم آمدید و هیچ اثری بر آنها ندارید که نهایتاً این شبکه اجتماعی حباب شما را کوچکتر و حباب طرف مقابلتان را بزرگتر میکند، در نتیجه آنها میتوانند حرکتهای هماهنگ و سازماندهی شدهای را به وجود آورند که یکی از این نمونهها، تبلیغات گسترده تلگرام در ساعات ممنوعیت تبلیغات در انتخابات سال گذشته یا انتشار فیلمها و کلیپهای فرد ممنوعالتصویر بود.
همه مواردی که ذکر شد نشان از آن دارد که تلگرام به نوعی مدیریت افکار عمومی را در دست خود گرفته است و به وسیله این مدیریت، جامعه را به سمت و سویی که میخواهد میکشاند؛ مقام معظم رهبری اسم این مدیریت افکار عمومی را «تسخیر افکار، تسخیر قلوب و تغییر رفتار» گذاشتند یعنی فکر مردم را به دست میآورند و سپس رفتارها را تغییر میدهند؛ این شکل و شمایل یعنی تسخیر افکار عمومی دقیقاً چیزی است که دولتهایی مانند انگلیس و امریکا به دنبال آن هستند.
حتماً همینطور است؛ ببنید در فتنه سال 88، مقام معظم رهبری سه مرتبه فرمودند که امریکا از طریق دو شبکه اجتماعی فیسبوک و توییتر قصد ایجاد کودتا در انتخابات را دارد و با بررسیهایی که انجام گرفت، دریافتیم که شبکههای اجتماعی در انتخابات سال 88 و سال گذشته نقش بسزایی داشتند و در انتخابات سال آینده هم شبکههای اجتماعی و رسانههای تعاملی امریکایی و اسرائیلی قطعاً به دنبال تأثیرگذاری بر نتیجه انتخابات هستند البته امیدواریم که هیچوقت چنین اتفاقی نیفتد چرا که به احتمال بسیار زیاد به نظر میرسد که امریکا از طریق برنامه نفوذ خود برنامههای جدی برای نابودی اصل نظام داشته باشد که انشاالله با همت مسئولان کشور جلوی تلگرام «این لکه ننگ جمهوری اسلامی» را از کشور بردارند.
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، سرویسهای مجانی در اینترنت ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: تدارک گسترده , تلگرام , اثرگذاری , نتیجه انتخابات
🔹توییتر در مقطع زمانی انتخابات 88 از حیث محبوبیت به حدی رسیده بود که در الکسا به عنوان چهارمین وبگاه پربازدید ایرانیان معرفی شد. توییتر منشاء دروغ ها و شایعات باور پذیری شد که جرقه اتفاقات آن سال را زد.
🔹 پس از آن فیلتر شد. و به این واسطه پاتوق فراری ها و خارج نشین های آس و پاسی شد که با استفاده از آن به برندسازی برای خود پرداختند و هم اکنون با پشتیبانی دوپینگی صهیوسعودی هزینه های حقوق بشری برای کشور بوجود می آورند.
چاره چیست ؟
🔹از آنجا که بعد از 10 سال از بیانات معروف رهبری در کرمان در سال 84 به منظور پیشگیری از آسیبهای از فضای مجازی و بهرهگیری حداکثری از فرصتها، سیاست های سلبی آقایان جواب نداده و سیاست های غیرایجابی نیز به بن بست رسیده و فعلا به نظر نمی رسد شبکه اجتماعی داخلی قد علم کند، بایستی آرایش دفاعی و تهاجمی واقع بینانه ای در توییتر گرفت...
🔹از فرصتهای فرا ملی توئیتر نیز نباید گذشت. توئیتر باید مانور قدرت شهروندان جمهوری اسلامی ایران در فضای بین الملل باشد
🔹روابط عمومی تمامی وزارتخانه ها، سازمان ها، شهرداری ها، ادارات در کشور بایستی به سه زبان حساب توییتری ایجاد کنند.
اگر حضور نمایندگان طبقات مختلف اجتماعی در این شبکه فراهم شود، این نهادها در مقابل کارهای خوبی که انجام می دهند تشویق و در مقابل کار هایی که انجام نمی دهند مواخذه می شوند. پیشنهادات و انتقاداتی هم توسط مردم به آنها می شود که باعث افزایش سطح خدمات رسانی آنها و رضایتمندی خواهد شد.
🔹مدیران دولتی در ایران بایستی ملزم به حضور در توییتر شوند، اگر طبقات اجتماعی در توییتر حضور یابند، هر عمل نیک مدیران تشویق و هر عمل ناصوابی که انجام دهند بلافاصله محکوم می شوند. و آنها در اتاقهای دربسته فلسفه بافی و تصمیم سازی نخواهند کرد.
🔹اگر بسترسازی های مناسب انجام می شد، دو پیام رهبری به جوانان غرب نه در بولتن های رنگی که در عمل جریان ساز می شد.
توئیتر بستر کم نظیری است برای اشتراک احادیث ائمه، سخنان بزرگان انقلاب و ... به زبانهای مختلف و در قالب های متنوع
🔹حوزه های علمیه، مراجع دینی، و طلاب علوم دینی با توجیه نسبت به فضا بایستی در توییتر فعال باشند.
دفاتر مراجع تقلید بایستی روزانه گزارشی از اظهارات مردم را به سمع و نظر مراجع عظام برسانند. خنثی سازی شبهه های دینی قبل از کشیده شدن به جامعه، در توئیتر قابل حل و خنثی سازی است. افلا تعقلون...
🔹تشکلهای دانشجویی، کانونهای فرهنگی، پایگاه های بسیج شهر و روستاها، گروه های جهادی، تشکلهای فرهنگی شهر و روستا باید حساب در توییتر ایجاد کنند و خدمات خود به جامعه و مواضع سیاسی را اعلام کنند، کمپین بسازند و قدرتشان را به رخ بکشند. یدالله مع الجماعه...
🔹تشکلهای کارگری و صنفی نیز باید در این فضا حضور یابند. و مطالبات خود را در چارچوب قانون مطرح کنند، اینگونه می توانند همراهی طبقات دیگر را به دست آورند. کار به دست موج سوارها نمی افتد و فیها منافع للناس...
🔹توییتر فرصت مناسبی برای معرفی برندهای مطرح ایرانی و تسهیل صادرات کالا و خدمات است. همچنین کسب و کار های کوچک زیادی می تواند از طریق ارتباطات توییتری شکل بگیرد . شبکه سازی که منجر به پیاده سازی استارتاپ های موفق خواهد شد.
🔹توییتر بهترین فرصت را برای معرفی پیشرفتهای ایران و معرفی ظرفیت های مختلف آن برای سرمایه گذاری فراهم آورده است.
🔹عکس، فیلم، محتوای هدفمند در قالب کمپین ها و هاشتگ های موثر می تواند ظرفیت توریسم ایران را ارتقاء دهد. و پروپاگاندای ضد ایران را به راحتی هر چه تمام تر خنثی کند.
🔹در جهان عرب نوشته های فیسبوک ارزشی بالاتر از کتب کتابخانه تاریخی بغداد و اهمیت توییتر از دایره المعارف المنجد بالاتر رفته، تبلیغات بر ضد ایران با محوریت وهابیون و طرفداران مدل اسلامی ترکیه و بواسطه عدم رابطه مردمی باور پذیری بالایی پیدا کرده است. این شبکه زنجیره ای و سازمان یافته ، تلاش دارد تا با چشم پوشی از نقش موثر ایران در دفاع از منافع کشورهای اسلامی با توجه به شرایط به خط دهی و جریان سازی در کشورهای منطقه بپردازد : ایران شر مطلق و خطرناک تر از اسرائیل است !
حلب های زیادی وجود دارند که کمک به آنها توسط سربازان بلاد فارس می تواند زمین بازی را اینبار در فضای مجازی عوض کند.
🔹۹دی مجازی در توئیتر شدنی است. هرکس را که میشناسید و دغدغه مند است به این فضا دعوت کنید. موج مهاجرت انقلابی به توییتر بایستی هرچه زودتر اتفاق بیفتد.
هر کسی که اندکی عرق ملی، میهنی و یا تعلق خاطری به مبانی انقلاب ۵۷ دارد بایستی در توییتر حاضر شود. این حضور در سطح فردی، اجتماعی و کسب و کار نیز برای این افراد ارزش افزوده به همراه خواهد داشت.
و فی ذلک فلیتنافس المتنافسون
و پیشدستی کنندگان در آن بر یکدیگر پیشدستی می کنند.
پیوست : دارد
یکی از ابهاماتی که در خصوص حضور و فعالیت جوانان مؤمن انقلابی در شبکه های اجتماعی از جمله توئیتر و فیسبوک وجود دارد این است که این سایت ها فیلتر هستند و حضور و فعالیت در آنها مستلزم استفاده از فیلترشکن است
نتیجه تحقیقات این جانب تا اکنون :
1- غالب مراجع معظم در پاسخ به استفتاء حکم شرعی استفاده از فیلتر شکن و سایت های فیلتر شده فرموده اند که اگر خلاف مقررات باشد جایز نیست یا رعایت قوانین واجب است و ...
در واقع به صورت مشخص نظری در مورد فیلترشکن نداده اند
2- قوانین ما در مورد جرم انگاری استفاده از فیلترشکن و سایت های فیلتر شده صراحت ندارند ، آنچه که صراحتا در قانون بیان شده این است که بازدید از سایت های مستهجن و بارگذاری مطالب مستهجن یا نشراکاذیب و اقدام علیه امنیت ملی جرم است ، اما در مورد استفاده از فیلترشکن یا بازدید و استفاده منطقی از سایت هایی که به هر دلیلی فیلتر هستند ، قانون واضحی وجود ندارد و بر این اساس تفسیر بسیاری از حقوق دانان این است که استفاده از فیلترشکن جرم نیست
نتیجه : اگر استفاده از فیلترشکن یا بازدید و فعالیت در این سایت ها (با رعایت جوانب اخلاقی و امنیتی) جرم نباشد و درمورد استفاده از آن قانون صریح وجود نداشته باشد ، حکم مراجع در مورد وجوب رعایت قوانین و حرمت قانون شکنی در مورد استفاده از فیلترشکن مصداق نخواهد داشت .
*/\*/\*/\*/\*/\*/\*/\*
پاسخ مراجع عظام تقلید به چند سوال پیرامون استفاده از فیلتر شکن منتشر می کند.
سوال: آیا استفاده از فیلتر شکن جایز است؟
پاسخ: اگر برخلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران نبوده و برای استفاده از سایت های غیر اخلاقی، مستهجن و منحرف نباشد و از دیدن صحنه های عریان در امان باشد برای استفاده شخصی اشکال ندارد.۱
سوال: یکی از امکاناتی که در اینترنت به صورت غیر مجاز وجود دارد VPN است. به این وسیله بعضی از سایت ها که فیلتر هستند نمایش داده خواهد شد و می توان فایل های صوتی تصویری را دانلود کرد.
من برای سمینار دانشگاه به فیلم های علمی احتیاج دارم ولی با وجود فیلتر بودن سایت ها نمی توانم چیزی دانلود کنم. آیا می توانم از فیلتر شکن برای برای کارهای غیر حرام استفاده کنم؟
پاسخ: این کار در صورتی که مخالف قوانین و مقررات حکومت اسلامی باشد جایز نیست ولی بر مراکز علمی لازم است امکان استفاده از منابع علمی سالم را برای دانشجویان فراهم کنند.۲
سوال: من مدتی است که از طریق اینترنت فیلتر شکن و VPN می فروشم. آیا وقتی نمی دانیم کاربر از آن چه استفاده ای می کند، فروش آنها جایز است؟
پاسخ: در صورتی که مخالف قوانین و مقررات حکومت اسلامی باشد جایز نیست.۳
منابع:
1.آیت الله العظمی مظاهریwww.almazaheri.ir.استفتاء ، آیت الله العظمی خامنه ای ، 12/6/1393. استفتاء ، آیت الله العظمی سیستانی، 12/6/1393.
2. آیت الله العظمی مکارم: www.makarem.ir.
۳. استفتاء ، آیت الله العظمی خامنه ای ، 12/6/1393. آیت الله العظمی شبیری زنجانی،آیت الله العظمی مکارم
موضوعات مرتبط: آموزش ، صهیونیست ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: ضرورت , مهاجرت انقلابی , توئیتر , انتخابات
|
سال | محل کودتا | توضیحات |
1 | 1918 | روسیه | انقلاب حزب بلشویک روسیه در سال 1917 با مخالفت آشکار دولت «وودرو ویلسون»، رئیس جمهور وقت آمریکا روبرو شد. در سال 1918، نیروهای متحدین از جمله آمریکا به روسیه لشکرکشی نظامی کردند. |
2 | 1949 | یونان | در سال 1949 آمریکا با فتنهانگیزی در یونان جنگ داخلی این کشور را به راه انداخت که 154 هزار نفر کشته، 40 هزار نفر بازداشت و زندانی و 6 هزار نفر به موجب احکام نظامی صادره توسط دادگاه نظامی یونان اعدام شدند. «ماکویگ»، سفیر وقت آمریکا در آتن اعتراف کرد که تمام اقدامات تأدیبی و تکنیکی اتخاذ شده و به اجرا گذاشته شده توسط حکومت نظامی یونان طی سالهای 1949 – 1947 توسط نظارت مستقیم و برنامهریزی دقیق کاخ سفید صورت گرفته بود. |
3 | 1949 | سوریه | در 3 مارس 1949 آژانس اطلاعات و جاسوسی آمریکا (سیا) کوتایی نظامی را در سوریه و به فرماندهی "حسنی الزعیم" به اجرا میگذارد که برنامه این انقلاب تماماً و کاملاً در سفارت آمریکا در دمشق ریخته شده بود. در 14 آگوست 1949 شماری از افسران سوریه به دستور سفارت آمریکا در دمشق و در حالیکه توسط این سفارت هدایت میشدند، اقدام به محاصره خانه «حسنی الزعیم» کردند که خود کودتای آمریکا را رهبری کرده بود، و پس از اینکه الزعیم حاضر نشد به دستورات آنها تن دهد، او را به قتل رساندند. |
4 | 1952 | کوبا | در 10 مارس 1952 آمریکا اقدام به حمایت از ژنرال «باتیستا» کرده و او را به کودتا در کوبا تشویق کردند و پس از اینکه باتیستا قدرت را در کشور به دست گرفت، دیکتاتوری وابسته به آمریکای خود را در این کشور به اجرا گذاشت. |
5 | 1953 | ایران | در 19 آگوست 1953 سازمان سیا کودتایی را علیه دولت «مصدق» به راه میاندازد که به کودتای «25 مرداد» در ایران معروف است. طراح و برنامهریز این کودتای آمریکایی کسی نبود جز «کیم روزولت»، نوه «تئودور روزولت» که طی سالهای 1901 تا 1909 میلادی ریاست جمهوری آمریکا را برعهده داشت. |
6 | 1953 | آلبانی | بین سالهای 1949 تا 1953 دولت آمریکا و بریتانیا در اقدامی مشترک دولت قانونی آلبانی که کوچکترین و شکنندهترین دولت کمونیستی در اروپای شرقی بود را ساقط کردند. |
7 | 1954 | گواتمالا | سازمان سیا از براندازی دولت گواتمالا که با رأی مردم انتخاب شده بود حمایت کرد. «جاکوبو آربنز» رئیس جمهور گواتمالا، با رأی مردمی به منصب قدرت نشسته بود. سازمان سیا در چند عملیات پنهانی که علیه وی و دولتش انجام داد، موفق به سرنگونی دولت وی نشد اما ناگهان ارتش کشورش علیه او برگشت و او به سادگی از قدرت کنار زده شد. بعد از آنکه حکومت جدید زمینهای متعلق به شرکت آمریکایی را ملی اعلام کرد، سیا اقدام به هدایت حمله مخالفان در تبعدید کرد؛ بمب افکن ها در نیکاراگوئه مستقر شدند. در 27 ژوئن 1954 پس از اینکه جنگنده بمب افکنهای نیروی هوایی آمریکا اقدام به بمباران پایتخت گواتمالا و مناطق اطراف آن به واسطه جنکندههای «ب – 26» میکنند، کودتایی نظامی را در این کشور انجام میدهند. سفیر آمریکا فهرست چندین نفر از افرادی که طبق سیاستهای آمریکا میبایست اعدام میشدند را تهیه کرد و سرانجام با حمایت مستقیم ریگان، آرمز به عنوان رئیس جمهور گواتمالا منصوب شد. این امر منجر به شکل گیری جنگ داخلی در این کشور شد که نزدیک به 200 هزار کشته در پی داشته است. |
8 | 1957 | تایلند | |
9 | 1958 | لائوس | بین سالهای 1958 تا 1960 سیا حداقل مهندسی و طراحی سه کودتا را برای دور نگه داشتن گروههای چپ گرا از قدرت را بر عهده داشت. سیا حامی رهبر دست راستی و سرکرده باند مواد مخدر در لائوس ژنرال «فومی نوساوان» بود. نوساوان دلال مواد مخدر میان برمه، لائوس و ویتنام بود و آمریکا نیز از انحصار انتقال مواد مخدر توسط این شخص حمایت میکرد. در سال 1962 سیا با گرد آوری 30 هزار نفر از شبه نظامیان تحت فرمان خود در تایلند، کره، ویتنام و فلیپین علیه گروههای چپ در لائوس وارد نبرد شد که درنهایت پس از آشکار شدن ضعف آمریکا در مقابل لائوسیهایی چپ گرا، این کشوراقدام به تخلیه دو میلیون تن بمب بر سر مردم بی گناه لائوس کرد. |
10 | 1958 | لبنان | در 15 جولای 1958 لبنان عملاً به واسطه ناوگان ششم نیروی دریایی آمریکا به اشغال نظامی این کشور در میآید تا کاخ سفید رسماً حمایت خود از "کمیل شمعون" را به دنبال انقلاب عراق که روز پیش از آن در این کشور (عراق) روی داده بود، اعلام کند. |
11 | 1958 | عراق | در 1958 پس از اینکه پادشاهی تحت حمایت بریتانیا در عراق توسط «عبدل قاسم» فروپاشید سیا جوان 22 ساله ای را مأمور کرد که این رئیس جمهور جدید را ترور کند. صدام حسین جوان 22 ساله ای که مأموریت چنین اقدامی را داشت با حمایت مالی آمریکا به بیروت و قاهره سفر کند و در آنجا تبدیل به یکی از نیروهای اطلاعاتی مصر شد. |
12 | 1959 | کوبا | سازمان سیا با اقدامات آیزنهاور و کندی تبعیدیها و پناهندگان ضدکمونیست کوبایی را آموزش داد و تلاش کرد دولت فیدل کاسترو را سرنگون کند. بزرگترین و پیچیدهترین این تلاشها عملیاتی بود که در سطح کاخ سفید انجام و به «عملیات خلیج خوکها» مشهور شد. |
13 | 1960 | کنگو | در سال 1960 هنگامی که پاتریس لومومبا که با مبارزات ضد استعماریاش راه را برای استقلال کنگو از بلژیک فراهم کرده بود، برای حل پارهای از بحرانهای داخلی از شوروی طلب کمک نظامی کرد باعث شد دولت آیزنهاور و آمریکا عصبانی شوند. رئیس وقت سازمان سیا در آن زمان هشدار داد کنگو نیز در تلاش است تا به حکومتی کمونیستی تبدیل شود و باید دست به کار شد تا از پدید آمدن کوبایی دیگر جلوگیری شود. آیزنهاور به سازمان سیا اجازه داد تا با ریختن سم در غذا یا خمیردندان وی او را ترور کند. سازمان سیا نتوانست او را ترور کند اما استعمارگر سابق کنگو یعنی بلژیک را یاری داد تا لومومبا را عزل و او را مجبور به فرار کند. |
14 | 1960 | ترکیه | |
15 | 1961 | اکوادر | |
16 | 1961 | ویتنام جنوبی | |
17 | 1963 | جمهوری دومینیکن | سازمان سیا از براندازی «رافائل تروخیو»، دیکتاتور جمهوری دومینیکن حمایت میکرد و سرانجام وی را کشت. |
18 | 1963 | کنگو | امریکا بطور غیر مستقیم و با همکاری سربازان بلژیکی در امور کنگو مداخله کرد و با کمک عوامل داخلی چون (موسی چومبه)، رئیس جمهور کنگو (پاتریس لومومبا) را به قتل رسانده و دولت کنگو را سرنگون کردند. |
19 | 1963 | عراق | در فوریه سال 1960، آمریکا کودتایی علیه دولت عراق طراحی کرد که «عبدالکریم قاسم» رئیس جمهور آن بود و دو سال قبل پادشاهی غربگرای عراق را سرنگون کرده بود، طراحی کرد. دولت عراق از گسترش نفوذ حزب کمونیسم عراقی در زمان ریاست جمهوری وی نگران بود. خارج شدن عبدالکریم قاسم از پیمان «سنتو» و خرید اسلحه از شوروی اقداماتی بود که آمریکا و سیا را به براندازی حکومت وی ترغیب کرد. این کودتا سرانجام در سال 1963 موفق شد. |
20 | 1963 | ویتنام جنوبی | |
21 | 1964 | برزیل | آمریکا رئیس جمهور برزیل، «گولارت» که با رأی مردم روی کار آمده بود را در مارس 1964 سرنگون کرد. در 1964 ژانرال «کاستلو برانسو» توانست با کمک و حمایت ایالات متحده آمریکا کودتایی را بر پا کند که در نتیجه آن بیست سال حکومت ظالمانه بر این کشور حاکم شد. |
22 | 1964 | بولیوی | |
23 | 1965 | اندونزی | در این سال سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا – سیا کودتایی نظامی به رهبری «سوهارتو» علیه «سوکارنو»، رئیس جمهور وقت اندونزی تدارک دیده و به اجرا میگذارد؛ سوکارنو اندونزی را ابتدا از چنگ ژاپنیها و سپس هلندیها رهانیده و آزاد کرده بود. به دنبال اجرای این کودتای بیش از یک میلیون شهروند اندونزیایی قربانی شدند. نقش آمریکا در کودتای 1965 ژنرال «سوهارتو» در اندونزی در ابتدا مخفی ماند، علیرغم اینکه سوهارتو هم تقریباً به اندازه مردم عراق از مردم اندونزی کشت. بعد از پایان ماجرا بود که مقامات آمریکا برای شریک شدن در افتخار این کودتا نقش خود را در کمپین قتلعام سوهارتو آشکار کردند. |
24 | 1965 | زئیر | پاتریس لومومبا رهبر جنبش ملی این کشور که نبرد مردم این کشور را برای دستیابی به استقلال را رهبری کرد، در سال 1960 اولین نخست وزیر منتخب مردم این کشور شد. اما او طی کودتای آمریکایی «جوزف موبوتو» از قدرت خلع شد. موبوتو با انحلال انتخابات در سال 1965 خود را به عنوان رئیس جمهور زئیر اعلام کرد و برای مدت 30 سال دیکتاتور مآبانه در این کشور حمکرانی کرد. |
25 | 1966 | عراق | کودتا شکست خورد |
26 | 1967 | یونان | در 21 آوریل سال 1967، دولت مردمی یونان که عدهای گمان داشتد راه کمونیسم پیش گرفته بود، سرنگون شد. بعضی شواهد به نقش داشتن آمریکا در این کودتا گواهی میدهند؛ با این وجود، عدهای نقش آمریکا را انکار میکنند. نخست وزیر لیبرال یونان «گئورگیس پانادورئه» در کودتای آمریکایی سال 1967 از حکومت ساقط شد. پس از او فرزندش به عنوان اولین رئیس جمهور سوسیالیست یونان در 1981 به مسند قدرت تکیه زد. |
27 | 1968 | پاناما | |
28 | 1969 | غنا | در دهه 1950 تا 1960 چهره ضد امپریالیستی به نام «کوام نکرومه» که در دوران استعمار بریتانیا نخست وزیر بود با کسب استقلال از انگلیس به عنوان رئیس جمهور غنا برگزیده شد. او در سال 1965 کتاب «استعمارنو: آخرین مرحله از امپریالیسم» را نوشت و در سال 1969 طی یک کودتای آمریکایی سرنگون شد. هر چند دولت آمریکا دخالت در این کودتا رانفی میکند اما بعدها یکی از جراید انگلیس افشا کرد که 40 نفر از افسران سیا به توزیع اسلحه و حمایت از مخالفان مخفی نکرومه کردند که درنهایت نیز با موفقیت این عملیات دولت آمریکا از آنها تقدیر کرد. |
29 | 1970 | کامبوج | زمانی که نیکسون دستور به بمباران پنهانی و غیر قانونی کامبوج در سال 1969 داد، هواپیماهای این کشور به گونه ای عمل کردند که هیچ ردپایی از جنایتهای آمریکا در این کشور باقی نماند. طی این عملیاتها نیم میلیون نفر از مردم کامبوج بر اثر پرتاب موشکهایی که عدد آنها بیش از تعداد بمبهای فروریخته شده بر سر مردم آلمان و ژاپن در جنگ جهانی دوم بود کشته شدند. زمانی که «کومر راگ» در سال 1973 قدرت را به دست گرفت و حداقل دو میلیون نفر از مردم خود را کشت، در نهایت توسط ارتش ویتنام مجبور به ترک کشور شد. اما ایالات متحده از طریق سفارت خویش در بانکوک به حمایتهای همه جانبه از راگ و سربازانش کرد. |
30 | 1971 | ترکیه | |
31 | 1971 | بولیوی | در سال 1971، امریکا از کودتای بولیوی حمایت و آنرا رهبری کرد. |
32 | 1973 | شیلی | دولت کندی تیمی متشکل از 100 مأمور سیا و وزارت خارجه را به شیلی فرستاد تا در انتخابات سال 1964 نتیجه را عوض کند. کمپین «ترس سرخ» با تصاویر تیرباران افراد و تانکهای شوروی برای ترساندن زنان، تولید برنامههای رادیویی توسط سیا، پخش اخبار ساختگی، و موارد مشابه همه در همین راستا بود، و در نهایت «ادواردو فری» با رأی اکثریت زنان انتخابات 1964 را از آلنده برد. اما علیرغم همه کمپینهای آمریکا، آلنده در سال 1970 علیرغم تحریمهای اقتصادی و کمپین بیثباتسازی آمریکا دوباره در انتخابات پیروز شد. دفتر زندگی آلنده در نهایت به دست ارتش ژنرال «پینوشه» با حمایت سیا و ارتش آمریکا بسته شد. در 11 سپتامبر 1973 سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا کودتایی علیه «سالوادور آلنده»، رئیس جمهور وقت شیلی به اجرا میگذارد که در نتیجه آن نه تنها آلنده کشته میشود که این کودتا اعدام 30 هزار نفر و بازداشت و زندانی شدن 100 هزار نفر را در شیلی به دنبال دارد. در 8 سپتامبر 1974 «ویلیام کولب»، مدیر وقت سازمان اطلاعات و جاسوسی امریکا – سیا از نقش اساسی این سازمان جاسوسی جهت از پیشرو برداشتن سالوادور آلنده، رئیس جمهور وقت شیلی پرده برداشت و یادآوری کرد که دولت نیکسون طی سالهای 1970 تا 1973 بیش از 8 میلیون دلار را به فعالیتهای سازمان سیا در شیلی اختصاص داده بود تا موانعی برسر راه دولت آلنده و فعالیتش در این کشور ایجاد کند. |
33 | 1973 | اروگوئه | امریکا با اجرای کودتای نظامی در اروگوئه، دولت این کشور را سرنگون کرد. |
34 | 1976 | آرژانتین | دولت دموکراتیک آرژانیتین با کودتای نظامی سازمان سیا در 24 مارس 1976 سرنگون شد. بر اساس اسناد طبقه بندی نشده آمریکا در سال 2003، در اکتبر سال 1976 بین وزرای خارجه آمریکا و آرژانتین یعنی «هنری کسینجر» و «گوزیتی» بلافاصله پس از اینکه دولت نظامی و کودتا در این کشور به قدرت رسید گفتگوهای صورت گرفته است. در این سخنان به صراحت کسینجر از دولت کودتا حمایت کرده و بر جنگ نا عادلانه ای که در آن 30 هزار نفر که اکثر آنها جوان بودهاند کشته شده و 400 کودک نیز به سرقت رفتند صحه گذاشته است. |
35 | 1977 | پاکستان | |
36 | 1980 | ترکیه | پاول هنز، از مدیران ارشد سازمان سیا به انجام کودتایی در ترکیه در سال 1980 اعتراف کرد. |
37 | 1980 | کره جنوبی | در سال 1980، امریکا در کره جنوبی کودتای نظامی کرد. |
38 | 1981 | جزایر سیسیل | در 26 نوامبر 1981 سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا – سیا با مشارکت سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا آفریقای جنوبی (DONC) که توسط سیا حمایت مالی میشود، مزدوران خود را در قالب تیم راگبی راهی جزایر سیشیل میکند و این تیم در آنجا مأموریت داشت دست به کودتای نظامی بزند. |
39 | 1982 | چاد | در 7 ژوئن 1982 دولت آمریکا موفق میشود، دست نشانده خود "حسین حبری" را پس از هزینه کردن بیش از 10 میلیارد دلار و دست زدن به قتلعامها و کشتارهای گسترده در چاد به قدرت برساند. |
40 | 1983 | گرنادا | در 25 اکتبر 1983 نظامیان آمریکایی به کشور "گرانادا" حمله کردند که کوچکترین کشور جهان به شمار میآید. نظامیان آمریکایی با وحشیگری تمام به این کشور کوچک حمله و ساکنان آن را که به دفاع از کشورشان برخاسته بودند، قتل عام کردند. دستاویز آمریکا برای این حمله و این همه قتل و کشتار در معرض خظر قرار گرفتن دانشجویان آمریکایی مقیم این کشور بود. این کشور در آن زمان درگیرانقلاب مردمی بود. علت این حمله جلوگیری از قدرت یافتن حکومت طرفدار شوروی و کوبا در گرانادا بود. |
41 | 1984 | گینه | |
42 | 1987 | بورکینافاسو | |
43 | 1989 | پاناما | در 20 سپتامبر 1989 نظامیان آمریکایی کشور پاناما را به دستور «جرج بوش»، رئیس جمهور وقت آمریکا به اشغال خود در آوردند تا ژنرال «مانوئل نوریگا»، رهبر وقت پاناما را بازداشت و در آمریکا محاکمه کنند. در این اشغال، بیش از دو هزار نفر کشته شدند. |
44 | 1989 | پاراگوئه | |
45 | 1990 | فیلیپین | جتهای آمریکایی پوشش هوایی به سود حکومت در برابر کودتاتشکیل دادند دولت آمریکا نقش مهمی در وارد آوردن فشار بر «فردیناند ماکروس»، رئیس جمهور وقت فیلیپین برای کنارهگیری از قدرت داشت؛ دولت آمریکا پیش از این برای دههها از فردیناند مارکوس حمایت کرده بود. |
46 | 1991 | نیکاراگوئه | سازمان سیا بین سالهای 1981 تا 1990 قصد براندازی دولت «ساندینیستا» در نیکاراگوئه را داشت. |
47 | 1990 | السالوادور | جنگ داخلی که در دهه 1980 در این کشور به وقوع پیوست، قیام مردمی علیه حکومتی بود که با نهایت سنگدلی و قساوت علیه مردم ظلم میکرد. در این جنگ داخلی نزدیک به 70 هزار نفر از مردم السالوادور کشته وهزاران نفر نیز ناپدید شدند. کمیته حقیقت یاب سازمان ملل پس از جنگ تشکیل شد و به این نتیجه رسید که 95% از کشته شدگان توسط دولت و تنها 5% توسط شبه نظامیان کشته شدهاند. نیروهای نظامی دولت که مسئول این کشتار بودند به طور کامل از سوی سیا تأسیس، آموزش و مجهز و هدایت شدند. |
48 | 1991 | هائیتی | بیش از 200 سال بعد از شورش بردگان که منجر به شکل گیری ملت هائیتی شد و بر نظامیان ناپلئون غلبه کردند مردم زجر کشیده این کشور درنهایت توانستند در یک انتخابات یک حکومت دموکراتیک واقعی را تحت رهبری «جین برتراند آرستید» در سال 1991 بر سر کار بیاورند. اما حکومت آرستید تنها پس از 8 ماه دوام، در یک کودتای نظامی مورد حمایت آمریکا سرنگون شد. هر چند دوباره آرستید با حمایت مردمی توانست در سال 2000 دوباره بر سر کار بیاید. اما کودتای سال 2004 که با اردوکشی و ایجاد خشونت هائیتی را به بی ثباتی کشاند، باعث شد تا بهانه برای آمریکا برای خارج کردن آرستید از قدرت ایجاد شود. |
49 | 1994 | هائیتی | اعمال محاصره علیه حکومت نظامی؛ سه سال بعد از کودتا سربازان رئیس جمهور آریستید را دوباره به دفترش بازگرداندند. |
50 | 1995 | کامبوج | دولت ریگان در پی به کارگیری «دکترین ریگان» برای کمک به جنبشهای مقاومت ضد شوروی دست به حمایت از جبهه آزادی ملی خلق در کشور کامبوج زد و سرانجام در سال 1995 رژیم کمونیستی کامبوج را از قدرت ساقط کرد. |
51 | 1996 | اوگاندا | |
52 | 1997 | کلمبیا | در سال 1997 «دیاگو موریلو- بجارانو» و همدستانش پس از دخالت نظامی آمریکا برای سرنگونی «پابلو اسکوبر» بر روی کار آمد. اگر چه بهانه آمریکا برای دخالت نظامی علیه اسکوبر مبارزه علیه مواد مخدر بود اما در عوض این کشور از گروهی در کلمبیا حمایت کرد که طی ده سال بعد مسئول 75% از قتلهای وحشیانه مردم کلمبیا بود. |
53 | 1999 | پاکستان | در سال 1999، در جریان کودتای نظامی «پرویز مشرف» در پاکستان، حمایتها و نقش آمریکا در حذف تحریم اقتصادی علیه پاکستان کاملاً محسوس بود. |
54 | 2002 | ونزوئلا | در آوریل 2002 کابینه بوش انجام کودتا را در ونزوئلا بر علیه (هوگو چاوز) رئیس جمهور این کشور صادر کرد. بعد از 2 ماه اعتصابات سراسری مردم در طرفداری از هوگو چاوز و محکوم شدن کودتا از طرف 19 کشور امریکای لاتین، کودتا با شکست مواجه شد و چاوز به قدرت بازگشت. امریکا عقب نشینی کرد، ولی به کمکهای مالی خود به مخالفان چاوز به رهبری (پدرو کارمونا) یکی از کارتل های نفتی، ادامه داد. و خواستار رفراندم برای تائید و یا نفی چاوز شد. (این رفراندم در 15 اوت 2004 برگزار شد و 58% مردم دوباره چاوز را تائید کردند.) |
55 | 2003 | گرجستان | در نوامبر 2003، امریکا با حمایت خود، (انقلاب نارنجی) را در گرجستان به پیروزی رساند و دولت «شواردنادزه» را سرنگون کرد و از «ساکاشویلی» حمایت کرد. |
56 | 2004 | هائیتی | |
57 | 2005 | اوکراین | واشنگتن در اوکراین هم از زمان استقلال این کشور در سال 1991 برای حکومت احزاب و کاندیداهای طرفدار غرب تلاش کرد و نقطه اوج آن «انقلاب نارنجی» سال 2004 بود. |
58 | 2005 | ازبکستان | در می 2005، ایالات متحده در ادامه پروسه مداخلات آشکار خود، ناآرامیهایی را در ایالت (اندیجان) ازبکستان ایجاد کرد تا دولت این کشور را نیز همانند نمونههای قبلی سرنگون کند، اما با برخورد نظامی شدید دولت با ناآرامیها و کشته شدن بیش از هزار نفر از مردم بیگناه، امریکا در این براندازی ناموفق شد. |
59 | 2005 | قرقیزستان | در مارس 2005 و در ادامه انقلاب اوکراین، آمریکا در قرقیزستان نیز انقلاب رنگین ایجاد کرد و دولت این کشور را نیز سرنگون کرد. |
60 | 2009 | هندوراس | کودتای سال 2009 در هندوراس جدای از ابعاد سیاسی آن تلفات جانی فراوانی را به این کشور وارد کرد که طی آن بسیاری از مخالفان سیاسی، روزنامه نگاران و فعالین اتحادیهها جان خودرا از دست دادند. در زمان وقوع کودتا دولت آمریکا هر گونه دخالت خود را انکار کرد. اما طی اسنادی که در ویکی لیکس افشا شد سفارت آمریکا در هندوراس، دلال اصلی انتقال قدرت دراین کشور بود که مدیریت شرایط پس از کودتا وتشکیل دولتی که منافع آمریکاییها را محقق کند بر عهده داشته است. |
61 | 2013 | مصر | دو سال بعد از انقلاب سال 2011 مصر و روی کار آمدن دولت مردمی «محمد مرسی» رژیم صهیونیستی و آمریکا که می دیدند با روی کار آمدن عضوی از اعضای اخوان المسلمین منافع شان در منطقه با خطر رو به رو شده است ، از ارتش مصر برای انجام کودتای نظامی حمایت کردند. آمریکا البته در ابتدای امر به نظر می رسید که مخالف این کودتا باشد اما بهبود روابط غرب با مصر بعد از این کودتا و به رسمیت شناختن دولت جدید توسط آمریکا نشان داد این کودتا نیز آمریکایی بوده است . |
62 | 2014 | اوکراین | دولتهای «ویکتور یوشچنکو» و «یولیا تیموشنکو» هم با حمایت غرب به سرنوشت دولتهای دیگر تحت حمایت غرب گرفتار و به فساد کشیده شدند و «ویکتور یانوکوویچ» نخستوزیر سابق این کشور در سال 2010 به ریاستجمهوری انتخاب شد. آمریکا دوباره از تاکتیکهای سنتی خود استفاده کرد و کودتای سال 2014 را رقم زد. |
موضوعات مرتبط: آشنائي با برخي از عملياتها ، آموزش ، عمليات رواني ، راههای نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: 62 کودتا , آمریکا , کشورها , شیطان بزرگ
جاسوسی همزمان با متوهم سازی
این روزها نام بازی پوکمون گو را زیاد میشنویم، بازی که با وجود محدودیتها
در ایران نیز توانسته محبوبیت کسب کند.
آیا از خطرات این بازی مطلع هستید ؟!
در این بازی فرد با ورود به بازی و فعال کردن دوربین و موقعیتیاب گوشی خود، محیط اطراف را از نمایشگر گوشی میبینید و با استفاده از ابزارهایی که در بازی تعریف شده، پوکمونها (هیولاهای انیمیشنی) را شکار کند.
با وجود اینکه سِرور «محبوبترین بازی موبایل تاریخ آمریکا» هنوز در اکثر کشورهای جهان فعال نشده، اما کاربران از طرق غیررسمی به دانلود آن پرداخته و محو دنیای «واقعیت افزوده» میشوند.
تفاوت این بازی با دیگر بازیهای آنلاین نظیر کلشآفکلنز در این است که بازیکن نیاز به حرکت در فضاهای مختلف و حضور در اماکن گوناگون دارد. به همین دلیل، این بازی تاکنون دردسرهای متعددی را برای 21 میلیون مخاطبش و اطرافیان آنها به وجود آورده که به برخی از آنها اشاره میشود :
ـ سقوط دو مرد از ارتفاع 15 و 27 متری در سندیگو، هنگامی که لبه پرتگاه مشغول شکار پوکمون بودند!
ـ شلیک به سمت دو نوجوان که شبانه در خیابانهای کولورادو به دنبال پوکمون بودند، به تصور اینکه دزد هستند!
ـ گمشدن سه کودک زیر 7 سال در جستجوی هیولای نزدیک خانه به مدت یک شبانهروز در میشیگان
ـ هجوم مردم به پایگاه پلیس در استرالیا برای یافتن پوکمون بیشتر موجب شد، پلیس محلی در بیانیهای از بازیکنها تقاضا کند برای یافتن پوکمون ها به هر جایی نروند!
ـ حضور افراد در اماکن مذهبی کویت برای یافتن پوکمون موجب شده این کشور استفاده از پوکمون گو را در مکانهای مذهبی، نظامی و تأسیسات نفتی ممنوع کند.
ـ شناسایی 11 نوجوان 16 تا 18 سال به کمک پوکمونگو و سرقت از آنها در ایالت میسوری
ـ یک گارسون 24 ساله در نیوزلند کار خود را رها کرده و قصد دارد برای یافتن پوکمونهای بیشتر، طی دو ماه از شمال تا جنوب نیوزلند را سفر کند.
ـ یک مرد 28 ساله نیویورکی حین رانندگی مشغول بازی پوکمون بود که دچار سانحه رانندگی شد و یک پای خود را از دست داد!
ـ بیتوجهی به قداست مسجد توسط پوکمونبازها موجب شد مرکز دینی وابسته به ائمه جماعات مساجد ترکیه ممنوعیت اجرای این بازی در مساجد و اماکن مقدس را خواستار شود.
ـ استقبال مردم مصر از پوکمونگو به حدی بود که واکنش قائممقام الازهر را در پی داشت. عباس شومان در اینباره گفت: شاید در آینده با مواردی مواجه خواهیم شد که افراد با کفش وارد مساجد، عبادت گاه ها، زندانها، و یگانهای نظامی شوند تا گمشده خود را بیابند، آیا این افراد کار و تلاش برای کسب رزق و روزی را کنار میگذارند تا پوکمون را بیابند؟!
ـ یهودیان نیز بازیکردن کنار دیوار ندبه را تقبیح کرده و حضور در موزه «هولوکاست» را برای یافتن هیولاهای پوکمون، بیاحترامی دانستهاند.
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که به عقیده چینیها، این بازی ابزاری بالقوه برای «جاسوسی ایالات متحده و ژاپن از مراکز سرّی چین» است. بدین صورت که نینتندو میتواند پوکمونهای کمیاب را در قسمتهایی از نقشه پراکنده سازد، و اگر بازیکنان نتوانند آنها را به دست آورند، مشخص میشود که دسترسی به منطقه فوق ممنوع بوده و به احتمال زیاد، آن قسمت از نقشه یک مرکز نظامی یا حساس خواهد بود.
به فرض پوچ بودن این ادعا، باز هم چیزی از بدیعبودن پدیده «پوکمون گو» نمیکاهد. پدیدهای که مرزهای مجاز و واقعیت را در هم نوردیده و ذهن انسان را میان این دو معلق نگه میدارد.
پدیده ای که مواجهه با آن به همفکری جامعهشناسان، روانشناسان و کارشناسان بازیسازی نیاز دارد و مسدودکردن آن (یکی از راهکارهای اعلامشده از سوی بنیاد ملی بازیهای رایانهای) پاسخگو نخواهد بود.
موضوعات مرتبط: آموزش ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: پوکمون گو , جنگ نرم , سلاح , جاسوسی
همچنین قبل از پیروزی انقلاب مادرم شبی او را به خواب می بیند که با لباس مرتبی در سالنی ایستاده و عده ای از جوانان در پیرامون او نشسته اند. مادر سوال می کند: مادر کجا هستی و چه می کنی، پاسخ می دهد: جوان ها را درس می دهم. مادر می گویند در زمانی که به دستور امام خمینی مدارس تعطیل شده و همه در اعتصاب هستند تو کلاس درس تشکیل داده ای؟ مادر این کلاس اسلام شناسی است و هرگز تعطیل نخواهد شد».
خانواده مجید شریف واقفی بعد از شهادت وی کماکان تحت فشار ساواک بودند. بنا بر اظهارات سیده مریم شریف واقفی «ما حتی بعد از شهادت ایشان هم تا پیروزی انقلاب باز تحت نظر بودیم مرتباً به ساواک احضار می شدیم و زیر فشار بودیم. و ارتباط ما با این دوستان و فامیل کم بود حتی تا پیروزی انقلاب اگر کسی به منزل همشیره (سیده مهین) به اصفهان می آمد یا با ما ارتباط داشت، او را بعداً تحت نظر می گرفتند که ببینند ارتباط وی با ما به چه صورت بوده است. فکر می کردند ما هم دنباله روی او شده ایم و به صورت تشکیلاتی عمل می کنیم... روزی یکی از اقوام دور ما به اصفهان آمده بود و یک شب در خانه خواهرم مهمان بود.
فردای آن روز که با اتوبوس به تهران رسیده بود ایشان را گرفته بودند برده بودند و شکنجه کرده بودند که چه ارتباطی داری و چه اطلاعاتی داری. به همین علت ارتباط فامیل با ما قطع شده بود. حتی دایی های ما ارتباطی با ما نداشتند، چون می ترسیدند. هر کس با ما ارتباطی پیدا می کرد مشکلاتی برای او ایجاد می شد به همین خاطر افراد مذهبی هم نمی توانستند به ما نزدیک شوند... ما بندرت می توانستیم به جلسات مذهبی برویم دو تا جلسه مخفی می رفتیم که با لو رفتن آن دیگر جایی نمی رفتیم.
از آنجایی که خانواده مجید شریف واقفی طبق درخواست ساواک به مصاحبه تلویزیونی و همکاری تن در ندادند مودر خشونت های مأموران ساواک قرار گرفتند در این رابطه سید مرتضی شریف واقفی می گوید:
«من زمان شهادت اخوی دبیر ریاضی بودم که همزمان با شهادت ایشان ممنوع التدریس شدم و الزاماً آمدیم به کادر اداره و ارتباطمان با دانش آموزان قطع شد... ما علاوه بر این که در کادر اداری قرار گرفتیم، ما را به زور از شهرضا منتقل کردند به اصفهان که تحت نظر باشیم... تا نزدیکی های پیروزی انقلاب ما تحت نظر بودیم و مرتباً احضار می شدیم.... آقای محمد واقفی نژاد، همسر مهین شریف واقفی، نیز گاه و بیگاه به ساواک احضار می شد و مورد شکنجه روحی قرار می گرفت.
متن کامل در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: آموزش ، راههای نفوذ ، نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: گروهک , منافق , رجوی , تاریخچه
ادامه مطلب
آنچه در ادامه می آید، نگاهی است مختصر به وضعیت سازمان مجاهدین خلق:
راه اندازی سازمان مجاهدین خلق ایران و ایدئولوژی التقاطی
پس از سرکوب قیام 15 خرداد، محمد حنیفنژاد (م 1317)، سعید محسن (م 1318) و سپس علیاصغر بدیعزادگان (م 1319) که هر سه دانشجو و همسال بودند و پیشتر با جبهه ملی و نهضت آزادی همکاری میکردند، درباره شیوه مبارزه به گفت وگو پرداختند و به این نتیجه رسیدند که شیوههای مسالمتآمیز، مبارزات را به جایی نخواهد رساند و تنها راه سرنگونی رژیم، مبارزه مسلحانه است. اینان در سال 1344 بدون اینکه نامی بر خود بگذارند، هسته اولیه گروه را تأسیس کردند و گروه در ابتدا به عضوگیری پرداخت. آنها توانستند علی میهندوست، عبدالرسول مشکینفام، حسین روحانی و چند نفر دیگر را به عضویت گروه درآوردند. مطالعات گروه با خواندن کتابهای بازرگان، طالقانی و کسروی و قرآن و نهجالبلاغه آغاز شد و نتیجه مطالعات ایدئولوژیک گروه تهیه چند کتاب آموزشی برای اعضا شد. یکی از مباحث عمومی گروه، تعیین استراتژی و خط مشی بود.
گروه، پس از مباحث و مطالعات فراوان به این نتیجه رسید:
1 ـ تنها راه سرنگونی رژیم شاه جنگ مسلحانه است؛
2 ـ هماکنون شرایط مبارزه مسلحانه در جامعه بالقوه موجود است و روشنفکران انقلابی میتوانند با آغاز مبارزه، این قوه را به فعل تبدیل کنند؛
3 ـ برای آغاز عملیات، احتیاج به حداقل آمادگی نظامی است.
بر این اساس، در سال 1348 کادر رهبری (حنیفنژاد، سعید محسن، باکری، بهمن بازرگانی و بدیعزادگان) تصمیم گرفتند عدهای از اعضا را برای آموزش نظامی به اردوگاههای فلسطینی اعزام کنند. نخستین گروه از جمله بدیعزادگان و تراب حقشناس به سوریه رفتند و در پایگاه شهید سلاله به آموزش نظامی پرداختند. گروه دیگری در سال بعد رهسپار دبی شدند.
گروه شش نفره به اتهام سرقت در بازار دبی دستگیر شدند. پلیس دبی پس از بازجوییهای فراوان به این نتیجه رسید که دستگیرشدگان را به پلیس ایران بسپارد. مرکزیت در تهران تصمیم گرفت با راهنماییی دفتر الفتح، هواپیمای حامل دستگیرشدگان را برباید. تصمیم عملی شد و هواپیما توسط سه نفر از اعضای دیگر، حسین روحانی، سید محمد صادق دربندی و رسول مشکینفام ربوده و به عراق برده شد. دولت عراق که به ربایندگان هواپیما مشکوک شده بود، آنها را تحت شدیدترین شکنجهها قرار داد. ربایندگان هواپیما با پا درمیانی سازمان الفتح آزاد شدند.
اعضای اصلی سازمان که عملیات ربایش هواپیما را در آسمان خلیج فارس پیروزی بزرگی تلقی میکردند، اصرار میورزیدند که گروه هر چه زودتر باید وارد عملیات شود و موجودیت خود را اعلام کند. بر این اساس، مرکزیت تصمیم گرفت مقادیری سلاح و مهمات تهیه و خود را برای رویارویی با رژیم که در تدارک برگزاری جشنهای 2500 ساله بود، آماده کند. ناصر صادق، مسئول تهیه سلاح از اعضای مرکزیت با یکی از آشنایان منصور بازرگانی به نام مراد دلفانی تماس میگیرد و چند قبضه اسلجه از وی درخواست میکند. ساواک ظاهراً از طریق دلفانی پی بهک تشکیلات میبرد و همه مراکز رفت و آمد و خانههای تیمی آنها را شناسایی میکند. پلیس در روز 1 شهریور 1350، کلیه خانههای امن تشکیلات را مورد هجوم قرار داد و موفق شد تا آبان ماه، بیشتر کادر رهبری و اعضای آن را دستگیر نماید.
چند روز بعد، پنجم مهر، بدیعزادگان و چند روز بعد مشکین فام دستگیر شدند و سرانجام در روز سی ام مهر خانه امن حنیفنژاد مورد هجوم قرار گرفت و وی به همراه چند نفر دیگر دستگیر شدند و بدین گونه با دستگیری یازده عضو مرکزیت از چهارده عضو، این تشکیلات قبل از هر عملی منهدم شد. تنها اعضای باقی مانده؛ احمد رضایی، حسین روحانی و حقشناس ـ که در آن زمان خارج از کشور بودند ـ با کمک کاظم ذوالانوار و محمود شامخی دوباره مرکزیت را راهاندازی کردند؛ ولی احمد نیز در یازدهم بهمن ماه به محاصره نیروهای رژیم درآمد و مجبور شد با سیانور خودکشی کند.
متن کامل در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: آموزش ، جنایات جنگی ، راههای نفوذ ، اطلاعات عمومی ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: گروهک , منافق , رجوی , تاریخچه
ادامه مطلب
1901 — ورود مستقیم نیروهای آمریکایی به کلمبیا
1902 — حمله به پاناما
1904 — ورود نیروهای آمریکایی به کره و مغرب
1905 — ورود نیروهای آمریکایی به هندوراس علیه انقلاب این کشور
1905 — حمله به مکزیک (در کمک به دیکتاتور وقت بورویریو دمازبرای سرکوب قیام مردمی این کشور)
1907 — حمله به نیکاراگوئه
1907 — ورود نیروهای آمریکایی به دومینیکن برای سرکوب انقلاب این جمهوری
1907 — نیروهای آمریکایی در جنگ میان هندوراس و نیکارگوئه مشارکت کردند
1908 — نیروهای آمریکایی در خلال انتخابات پاناما در این کشور مداخله کردند
1910 — آمریکا نظامیان خود را برای سرکوب کودتا علیه حکومت نیکاراگوئه به این کشور گسیل داشت
1911 — ورود نظامیان آمریکایی به هندوراس برای حمایت از کودتا به رهبری مانوئل بونیلا بر ضد رئیس جمهور منتخب میگل داویا
1911 — سرکوب قیام ضد آمریکایی در فیلیپین
1911 — مداخله در چین
1912 — حمله و اشغال کوبا
1912 — حمله به پاناما
1912 — حمله به هندوراس
1912 — 1933 — اشغال نیکاراگوئه . از این زمان نیکاراگوا به مستعمره ای برای احتکار شرکت های آمریکایی تبدیل شد. در سال 1914 عهدنامه ای در واشنگتن به امضا رسید که براساس ان ایالات متحده آمریکا اجازه می یافت کانالی را میان دو اقیانوس از طریق خاک نیکاراگوا احداث کند و براساس همین عهدنامه چامرور به عنوان رئیس جمهور نیکارگوئه نیز تعیین می شد. علاوه براین عهد نامه موافقت نامه های دیگری هم به امضا رسید که هرچه بیشتر دولت و ملت نیکاگوا را به سوی بردگی بیشتر برای آمریکا هدایت می کرد.
1914 — 1934 — هائیتی. نیروهای آمریکایی پس از وقوع چندین انقلاب در هائیتی وارد این کشور کرد و به مدت 19 سال هائیتی تحت اشغال آمریکا در آمد
1916 — 1924- اشغال جمهوری دومینکن به مدت 8 سال
1917 — 1933 — اشغال کوبا.
1917 — 1918 — مشارکت در جنگ جهانی اول
1918 — 1922 — مداخله در روسیه
1918 — 1920 — ورود نظامیان آمریکایی به پاناما
1919 — ورود نظامیان آمریکایی به کاستاریکا
1919 — حمله به هندوراس
1920 — حمله به گواتمالا
1921 — حمایت آمریکا از گروههای مسلحی که برای براندازی کارلوس گیریرو تلاش می کردند
1922 — مداخله در ترکیه
1922 — 1927 — ورود نظامیان آمریکایی به چین
1924 — 1925 — حمله به هندوراس
1925 — حمله به پاناما
1926 — حمله به نیکاراگوا
1927 — 1934 — آمریکا چین را به اشغال در آورد
1932 — حمله به السالوادور
1937 — حمله به نیکاراگوا
1945 — بمباران هیروشیما و ناکازاکی ژاپن. حدود 220٬000 نفر در اثر این دو بمباران اتمی جان باختند که بیشتر آنان را شهروندان غیرنظامی تشکیل میدادند.بیش از 100٬000 نفر بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال 1945 بر اثر اثرات مخرب تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند.
1947 — 1949 — حمله به یونان
1948 — 1953 — حمله به فیلیپین
1950 — حمله به پورتریکو
1950 — 1953 — حمله به کره
1953 — حمایت از کودتای 28 مرداد علیه دولت منتخب ایران
1958 — لبنان
1958 — جنگ با پاناما
1959 — نظامیان آمریکایی وارد لائوس شدند
1959 — حمله به هائیتی
1960 — عملیات نظامی آمریکا در اکوادور
1960 — حمله به پاناما
1965 — 1973 — تجاوز خونین به ویتنام
1966 — حمله به گواتمالا
1966 — حمایت نظامی از اندونزی علیه فیلیپین
1971 — 1973 — بمباران لائوس
1972 — حمله به نیکاراگوا
1980 — عملیات نظامی علیه ایران در طبس موسوم به پنجه عقاب که باشکست مواجه شد
1983 — دخالت نظامی در گرینادا
1986 — حمله به لیبی و بمباران طرابلس و بنغازی
1988 — حمله آمریکا به هندوراس
1988 — حمله به هواپیمای مسافربری ایرانی و قتل عام تمامی 290 نفر سرنشین این هواپیما
1989 — نظامیان آمریکایی ناآرامی ها در جزایر ویرجین را سرکوب کردند
1991 — عملیات نظامی گسترده در عراق (جنگ اول خلیج فارس)
1992 — 1994 — اشغال سومالی و انجام خشونت بسیار مفرط علیه شهروندان این کشور
1998 — حمله به سودان هواپیماهای آمریکایی به بهانه تولید گاز اعصاب یکی از کارخانه های ساخت دارو را بمباران کردند
1999 — آمریکا با پوشش ناتو جنگی را علیه یوگسلاوی براه انداخت. بمباران این کشور 78 روز به طول انجامید و یوگسلاوی از هم فروپاشید
2001 — حمله و اشغال افغانستان به بهانه تعقیب گروه القاعده
2003 — حمله و اشغال عراق بدون مجوز سازمان ملل
2011 — حمله به لیبی پس از پیروزی انقلاب این کشور و سرنگونی دیکتاتور قذافی
2011 — حمایت رسمی از گروههای مسلح تروریستی در سوریه با هدف براندازی نظام منتخب ملت سوریه
2011 — اعلام حمایت رسمی از رژیم آل خلیفه در سرکوب قیام مردمی این کشور
2015 — اعلام پشتیبانی رسمی از آل سعود در جنگ این کشور علیه انقلاب ملت یمن
موضوعات مرتبط: نظامی ، راههای نفوذ ، اطلاعات عمومی ، نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: جنايات آمريكا , جنگ , حمله , ملت

به گزارش صبح الوند، در جامعه اطلاعاتي ، آناليز بيگ ديتا امري ضروري براي آژانس امنيت ملي خواهد بود .که به معنای برنامه ريزي براي استفاده مناسب از انبوه داده ها و استخراج اطلاعات مورد نياز از بين انبوه داده هاي موجود می باشد.
آژانس امنيت ملي آمريكا در برنامه پريسم (PRISM PROGRAM) در حال گردآوري داده ها و يافتن ارتباطات بين آنهاست. واقعيت آن است كه آژانس امنيت ملي آمريكا توانائي گردآوري داده هاي اينترنتي را مدتهاست كه كسب كرده است.
NSA اين قابليت را مديون همكاري شركتهاي تلفني و اينترنتي است كه امكانات سخت افزاري و نرم افزاري خود را در اختيار آن قرار مي دهند. بالاخص اخيرا دو شركت گوگل و ياهو در اين زمينه كمكهاي فراواني به آژانس امنيت ملي آمريكا كرده اند.
در سال 2006 ميلادي گوگل مقاله اي را در خصوص پايگاه داده جديد خود به نام بيگ تيبل (BIG TABLE) منتشر كرد. اين پايگاه مي تواند حجم گسترده اي از داده هاي مربوط به كاربران را نگهداري و شاخص گذاري نمايد . ياهو نيز پايگاه داده مشابهي را تحت عنوان هادوپ ايجاد كرده است .
بيگ تيبل و هادوپ (HADOOP) راهكارهايي را براي مديريت حجم گسترده اطلاعات در اختيار آژانس امنيت ملي آمريكا قرار مي دادند اما از نظر امنيتي دچار ايراد بودند، لذا در سال 2008 آژانس مزبور خود اقدام به تهيه پايگاه بهتري به نام اكيومولو (ACCUMULO) نمود .
اين پايگاه داده به نوعي توسعه يافته همان پايگاه بيگ تيبل گوگل محسوب مي شد اما با ايجاد سطوح دسترسي متعدد ، از نظر امنيتي ارتقا يافته بود . اكيومولو داراي توان تحليلي بسيار بالائي است.
NSA در تلاش است تا با به ميدان آوردن ابر رايانه هاي آنلاين، زمان تحليل هاي خود را به تنها چند ثانيه كاهش دهد. در صورتي كه اين ابررايانه ها وارد ميدان شوند، هزينه شكستن رمزهاي عبور به شدت كاهش خواهد يافت به اين ترتيب اطلاعات سرورهاي يا شبكه ها به راحتي قابل استخراج خواهند بود و اينجا همان جائي است كه اطلاعات كاربران در آنها نگهداري مي شود.
توانائي دانلود و آپلود افكار عمومي
آژانس امنيت ملي آمريكا اكنون اين امكان را يافته است تا با دانلود و دريافت اطلاعات و پستهاي شهروندان كشورهاي مختلف و آناليز آنها ، رويكرد هاي افكار عمومي و الگوهاي مختلف فكري بخشهاي مختلف جوامع انساني را شناسائي كند .
در واقع آمريكائيها در تلاشند در پروسه دانلود افكار عمومي به جهت گيريهاي افكار عمومي در كشورهاي مختلف دست يابند و در پروژه آپلود ، اين جهت گيريها را تغيير دهند.
محمد یعقوبی ، مسئول سایبری قرارگاه خاتم الاوصیاء (عج)
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: پروژه امنيتي , بيگ ديتا , امنيت ملي , آژانس
🔴 خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو!
کلیپ بالا 👆👆👆مصداق جالبي است از تاثير اجتماع بر رفتار هاي ما و تمایلات هر فرد برای همرنگ شدن با دیگران که در اصطلاح سواد رسانه ای از آن به عنوان "همراهی با جماعت" یاد می شود.
👈 به دلیل همین خصلت در افراد بشر که اغلب بدون تفکر و بررسی، از رفتارها و حتی دیدگاه ها و عقاید دیگران تقلید و پیروی می کنند، تاجران و بنگاه های اقتصادی بزرگ، سیاسیون، رسانه ها؛ مانند برنامه های تلوزیونی و شبکه های خبری و حتی افراد سودجو، از تکنیک اقناعی "همراهی با جماعت" برای وادار کردن دیگران به رفتار مطابق خواست و اهداف خود استفاده می کنند.
🔴 "رسانه ها مشروعیت آورند"
🔹رسانه ها به دلیل دراختیار داشتن و استفاده از ابزارهای قدرتمند اقناعی که به صورت های مختلف صوتی و تصویری، در قالب برنامه های مختلف به ما عرضه می شوند، اشکال گوناگونی از واقعیت را به خود می گیرند و خود را همراه و خیرخواه انسان ها معرفی می کنند، همواره از جایگاهی اطمینان بخش، معتمد و راستی آزمایی شده نزد افکار عمومی برخوردارند.تا جایی که هر کسی که در این جایگاه قرار بگیرد و برای مردم چهره ای شناخته شده باشد، می تواند روی رفتار، تفکر و حتی سبک زندگی مردم تأثیرگذار باشد.
🔹از این رو کسانی که در جایگاه مالکیت، اداره و همراهی با رسانه قرار می گیرند، قادرند حتی نوع رفتار افراد را مطابق با خواست خود و اهداف برنامه ای که می سازند، تغییر دهند و برای چنین کاری، علاوه بر جایگاه مشروعیت یافته رسانه ای خود، از انواع تکنیک های اقناعی نیز استفاده می کنند.
🔹یکی از قوی ترین تکنیک های رسانه ای که مردم را وادار به رفتار مطابق با اهداف صاحبان رسانه ها می کند، تکنیک "همراهی با جماعت" است.
🔹تکنیکی که به ما می گوید افراد همواره تمایل دارند رفتاری پسندیده از سوی دیگران داشته باشند و از طرف دیگران مورد تأیید قرار بگیرند، تا جایی که درصورت مغایرت با عقایدشان ، عقاید خود را پنهان و حتی کتمان می کنند. تکنیکی که رسانه ها نیز به خوبی از آن اگاهند و از آن بیش از همه بهره می برند.
🔹تمایل به تأیید یا تقلید از رفتار دیگران تا جاییست که افراد گاهی درمقابل دوربین رسانه ها نیز تن به رفتارها و کارهایی می دهند که ممکن است به ضرر آن ها باشد یا هیچگاه در حالت عادی از آنان سر نزند و یا چیزهایی بگویند که عقیده واقعی آنان نباشد.
🔹فرد در مقابل دوربین تلوزیون و در یک برنامه طنز، برای خوشایند دیگران یا مجری برنامه، آبروی خود را می برد و از نگفته ها و مسائل خصوصی زندگی خود پرده برمی دارد و گاه حتی ناچار به پاسخ گفتن به سؤالاتی می شود که به ضرر اوست و یا حتی مجبور به گفتن سخنان اختلاف برانگیزی می شود که می تواند بعد از چنین برنامه ای برای او مشکلات جدی خانوادگی ایجاد کند.
🔹گاهی حتی دونفر با یک دوربین و یک میکروفون که آرم برنامه ای خاص روی آن دیده می شود (که می تواند از اساس دروغ و فریب و یا متعلق به یک برنامه تلوزیون اینترنتی نامعتبر باشد )، به میان مردم رفته و تقاضای رفتاری نامعقول و حتی ورود به حریم خصوصی آن ها می کنند و مردم صرفا به دلیل حضور دوربین تلوزیونی و میکروفون همراه، تن به رفتار یا شنیدن گفتار ناشایست این افراد می دهند و دستمایه کلیپ های طنزی قرار می گیرند که هر روزه در فضای مجازی منتشر می شوند.
🔹در این باره تفاوت معناداری نیز بین مردم دنیا وجود ندارد.جز این که ممکن است مرز خطوط قرمز کشورها با هم متفاوت باشد. مثلا برخی رفتارهای نامعقول و ناشایستی که در برابر دوربین ها سر می زند، ممکن است جزو خطوط قرمز مردم ما باشد در حالی که در برخی کشورهای دیگر، تنها رفتاری ناشایست و نامعقول به حساب بیاید.
🔹اما در هر صورت در هر کشوری افراد به پشتوانه یک دوربین و یک میکروفون توانسته اند از خطوط قرمز آن کشور عبور کنند و همچنین ورود به حریم خصوصی افراد مختلف با استفاده از حضور دوربین و مشروعیت بخشی آن به اشکال مختلف صورت گرفته است.
🔹مثلا دوربین در کشور ما از زنی متأهل می خواهد که درمقابل همسر خود درباره تخیلات فانتزی و عشق های پیش از ازدواجش بگوید و همسر خود را با هنرپیشه مردی که عاشقش بوده مقایسه کند، اما در کشوری اروپایی از افراد می خواهد که بدن آن ها را لمس کند.
🔹آنچه مسلم است رسانه ها همواره ازجایگاه بالایی نزد افکار عمومی برخوردار بوده اند؛ چراکه هر کسی به این جایگاه دسترسی نداشته و گفته می شود رسانه ها توسط فرهیختگان جامعه اداره می شوند.
🔹بنابراین رسانه ها و چهره های رسانه ای همواره مورد پذیرش مردم قرار گرفته و افکار عمومی، آن ها را مرجع درستی برای تعیین هنجارهای اجتماعی می دانند.
🔹از این رو مردم با دیدن هر دوربین و میکروفونی بدون توجه به مرجعیت رسانه ای یا پرسش درباره جایگاه آن رسانه و حتی تفکر درباره درستی یا نادرستی و معقول یا نامعقول بودن درخواست و پیشنهاد ایشان، تنها بر مبنای اعتماد قبلی و برای همراهی با جماعت، به خواست آن ها رفتار می کنند و یا به صرف دیدن یک برنامه ویدیویی یا تلوزیونی به ظاهر معقول و مستدل، بدون تفکر و تحقیق، افکار و نظرات عرضه شده را می پذیرند و مبنای قضاوت های بعدی خود در زندگی قرار می دهند.
موضوعات مرتبط: آموزش ، عمليات رواني ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: رسانه , اجتماع , رفتار , مشروعیت
بررسیها نشان میدهد که آمریکاییها پس از انتخابات اسفند 94
به این نتیجه رسیدهاند 4 اقدام باید انجام گیرد :
1. ادامه راهبرد بر تداوم استراتژی
2. افزایش شتاب در جریانهای اجتماعی اتفاق افتاده داخلي
3. افزایش فشار بر کشور در حوزه سیاسی و اقتصادی
4. سرمایه گذاری روی زیرساختهای تغییر
پيشنهاد مي شود :
يك تعريف خوب براي حد و مرز دشمن معنوي در فضاي سياسي و اجتماعي كشور تعريف شود و دوستان حواسشان راجمع كنند كه مبادا با محاسبات اشتباه در مسير استراتژي دشمن گام بردارند .
دشمن خصوصا عربستاني ها با برنامه ريزي دقيق و صرف هزينه هاي بسيار بالا در زيرساخت هاي فني و علمي سعي دارند به نوعي ظرفيت هاي سياسي - اجتماعي ايران را پايش كرده و از هر حادثه كوچكي ، حادثه اي بزرگ توليد كنند . يكي از برنامه هاي اصلي دشمن انتخابات 96 و رصد و پايش فضاي سياسي - اجتماعي كشور و برنامه ريزي هاي خرابكارانه در انتخابات است .
پس اگر قرار است کشور از شبکههای اجتماعی بهره مند باشد باید بتواند مديریت كاملي بر اين شبكه ها داشته باشد و با تهديدات و آسيب هاي آن مقابله كرده ، از فرصت ها به نحو مطلوب استفاده نمايد .
موضوعات مرتبط: سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: آمريكا , فضاي مجازي , انتخابات , شبكه اجتماعي
فضاي مجازي پديده نوظهوري است كه در مدت زمان اندك توانست يكي از گسترده ترين و اثرگذارترين پديده هاي تاريخ بشر گردد . اين پديده پيچيدگي هاي زيادي داشته و نميتوان آن را صرفا پدیده ای فیزیکی برشمرد بلكه در كنار تكنولوژي ، فرهنگ و فلسفه و فضاي زير ساختي خاص خود را نيز دارد . با همين رويكرد ، در آينده نه چندان دور تاثيرات جدي بر انسان و ويژگي هاي وي خواهد داشت . از جمله اين تاثيرات مي توان به موارد ذيل اشاره نمود :
• با گسترش روز به روز فناوري فضاي مجازي ، به مرور قدرت تصميم گيري انسان كاهش یافته و تصميم گيري ماشينها به جاي انسان ، پر رنگ مي شود .
• به دليل احساس هميشه ديده شدن و این حس که همواره کسانی در حال رصد کردن ما هستند ، احساس حريم خصوصي و شخصي به شدت تضیيق و در نتيجه اين حريم كم رنگ مي گردد .
• با توجه به نياز سازي هاي روز افزون فضاي مجازي براي انسان و پاسخگوئي خود اين فضا به نيازها ، روز به روز در هم تنيدگي انسان و فضاي مجازي بيشتر و بيشتر مي شود به گونه اي كه شايد در آينده نه چندان دور نتوان انسان بدون فضاي مجازي را تصور كرد .
• امروزه دسترسي به فضاي مجازي يكي از معيارهاي دارا و ندار بودن نيست در حاليكه در آينده نه چندان دور اين موضوع معيار دارا و ندار براي جامعه مي شود و در نتيجه موضوع شكاف ديجيتال ( سطح دسترسي به فناوري فضاي مجازي ) يكي از مهمترين مسائل اجتماعي بشر خواهد شد .
• با توسعه فضاي مجازي ، توان دانش پژوهي انسان روز به روز افزايش و سرعت آن بالاتر خواهد رفت . در نتيجه قدرت استفاده از داده هاي بي شمار و توسعه فضاي پژوهشي در حوزه هاي جديد دانشي روز به روز بيشتر خواهد شد .
• پيش بيني مي شود فناوري آنقدر به انسان نزديك و در همه ابعاد با زندگي وي در هم تنيده گردد كه چون پوست دوم ، يا لباس دوم براي انسان باشد . انسان بدون فضاي مجازي حكم انسان برهنه در جهان كنوني را خواهد داشت .
• امروزه بخش زيادي از هويت اجتماعي و فرايند جامعه پذيري و تربيت در خانواده و مدرسه صورت مي پذيرد در حاليكه رفته رفته اين فرايند كمرنگ تر و به جاي آن فرايند هاي جامعه پذيري مبتني بر فضاي مجازي پررنگ تر خواهد شد . در نتيجه انسان ها درون فضاي مجازي رشد كرده و جامعه پذير خواهند شد .
محمد یعقوبی
موضوعات مرتبط: شبکه ، آموزش ، اطلاعات عمومی ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: محمد یعقوبی , فضاي مجازي , آينده پژوهي , فناوري
اينترنت اشياء عبارتي پركابرد در رابطه با مجموعه اي از تكنولوژي ها ، سيستمها و اصول طراحي است كه از طريق اشياء متصل به اينترنت عمل مي كند .
اينترنت اشياء عبارتي پركابرد در رابطه با مجموعه اي از تكنولوژي ها ، سيستمها و اصول طراحي است كه از طريق اشياء متصل به اينترنت عمل مي كند .
اينترنت اشياء مشابه با اينترنت امروزي نست ، بلكه به اشياء اين اجازه را مي دهد كه دقيقا مشابه با روشي كه امروزه از طريق وب فعاليتهاي خود را انجام ميدهند ، به يكديگر متصل شوند و با همديگر برهم كنش داشته باشند .
در اين مورد ، اينترنت نه تنها زمينه ارتباط مردم و رسانه و محتوا خواهد بود بلكه تمام موارد دنياي حقيقي مانند ابزارها ، اطلاعات و دانش و شركت ها و ... را شامل مي شود .
در واقع اينترنت اشياء يك اينترنت جديد نيست بلكه كاربردهاي اينترنت موجود بين ابزارهاي مختلف است .
كاربرهاي اينترنت اشياء حوزه هاي مختلفي را شامل مي شود . ( مانند : صنعت ، جامعه و مردم ) .
خدمات اين تكنولوژي مي تواند منجر به امنيت ، راحتي و يا كاهش هزينه ها و بسياري ديگر از كاربردها و نيازها گردد .
با اين حال يك آسيب و خطر جدي نيز در پي آن وجود دارد . با توسعه اينترنت اشياء عملا زمينه كنترل برنامه ها و شيوه و سبك زندگي هر فرد در اختيار ابزارهاي زندگي وي قرار مي گيرند .
هر انسان بيش از 20 ابزار متصل به اينترنت خواهد داشت . وسايل خانگي و ... همگي به اينترنت وصل بوده
و از طريق يك شبكه درهم پيوسته به مديريت و كنترل زندگي فرد و ارائه خدمات به وي مي پردازند .
لذا هر چه ماشيني تر شدن و مدرن شدن سبك زندگي يكي از تبعات اينترنت اشياء است كه شرايط مواجهه صحيح با آن بومي سازي بخشي از سيستمهاي پشتيبان اينترنت اشياء و همخوان كردن آنها با سبك زندگي اسلامي ايراني است .
مثال ملموس در زندگي خصوصي شما
تمام وسايل آشپزخانه مجهز به پورت ورودي اينترنت خواهند بود . شما از طريق اينترنت مي توانيد از روشن بودن و يا خاموش بودن و عملكرد وسايل آشپزخانه منزل خود مطلع گرديد . همه مدارات امنيتي منزل و محل كار شما مثل دوربينهاي مدار بسته ، اعلام حريق و ... به اينترنت وصل هستند و شما مي توانيد تجهيزات امنيتي خود را از طريق اينترنت كنترل نمائيد . تلوزيون شما مجهز به اينترنت ، ماهواره و دوربين خواهد بود و براي خيلي از افراد قابل نفوذ . به طوري كه دوربين تلوزيون شما بدون اينكه شما خواسته باشيد مي تواند شروع به كار كرده و از زندگي شخصي شما فيلم برداري و يا عكاسي نمايد .
مثالهاي ديگر به عهده خود شما ...
موضوعات مرتبط: شبکه ، آموزش ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: اينترنت اشياء , سيستم , آينده پژوهي , اتصال به شبكه
ساختار سازمانی و فعالیتها
هدف این سازمان رصد کردن رسانه ها و سایتها، تحقیقات، عضوگیری به منظور انتشار اخبار و اطلاعات دقیق و صحیح در مورد اسرائیل اعلام شده است. همچنین برنامه این سازمان ایجاد دقت اطلاع رسانی در رسانه ها در مورد خاور میانه اعلام شده است. این سازمان همچنین خود را یک سازمان غیرسیاسی و غیرجانبدار معرفی کرده است که فقط روی دقت اطلاع رسانی در رسانه ها و سایت ها تمرکز دارد و در مورد مسائل سیاسی آمریکا یا اسرائیل و اختلافات اسرائیل/فلسطین هیچ موضوع گیری انجام نمیدهد.
طبق اعلام سایت اخبار ملی اسرائیل (israelnationalnews.com) در سال 2008 کمرا نسبت به لغو دعوت سارا پالین در یک راهپیمایی ضد احمدی نژاد که توسط کنفرانس رؤسای سازمانهای مهم یهودی آمریکایی بدون کسب اجازه و مشورت با کمرا اعتراض کرد.
کمرا حتی به برخی گزارشان سازمان مردم نهاد اسرائیلی B'Tselem که در اسرائیل فعالیت میکند نیز انتقاد کرده است.
وقتی کمرا یک مطلب غیردقیق را در رسانه ها یا سایتها شناسایی میکند، ابتدا اطلاعات در مورد آن را جمع آوری میکند و بعد نتایج یافته های خود را برای آن رسانه ارسال میکند و از آن رسانه میخواهد که اصلاحیه کتبی یا رسانه ای مربوطه را منتشر و اعلام نماید.
کمرا دارای 46 کانال و شبکه اطلاع رسانی خبری است که اصلاحیه های خود را از طریق آنها منتشر میکند.
این سازمان همچنین بروشورهایی را در مورد اختلافات اعراب-اسرائیل منتشر میکند.
وب سایت مرکز روابط عمومی اورشلیم (jcpa.org) در سال سال 2005 اعلام کرد که سازمان کمرا 55000 عضو حقوق بگیر دارد و همچنین هزاران نامه نویس فعال در اختیار دارد.
کمرا همچنین یکی از 19 سازمان عضو سازمان ائتلافی میزگرد دانشگاهی اسرائیل است که در دانشگاه¬های ایالت های نیوانگلد آمریکا برنامه های فرهنگی و تبلیغی به نفع اسرائیل برگزار ومنابع میکنند و مطالب آموزشی و حمایت های مختلف را برای برگزاری برنامه های تبلیغی و آموزشی به نفع اسرائیل در دانشگاهها انجام میدهد. کمرا از طریق این برنامه های فرهنگی در دانشگاهها به مبارزه با آنچه توسط کمرا "حمله و پروپاگاندا علیه اسرائیل و ایجاد سوء تفاهم های خطرناک در مورد اسرائیل" خوانده میشود، میپردازد.
کمرا همچین یک وب سایت مخصوص اطلاع رسانی برای دانشجویان راه اندازی کرده است (CAMERAonCampus.org) که از طریق این سایت اطلاعات تخصصی را در جهت مقابله با اطلاعات غلط و ارائه اخبار و اطلاعات، معرفی شخصیتهای اسرائیلی، فیلمها، کتابها و سایر منابع در مورد اختلافات اسرائیل با اعراب را برای استفاده دانشجویان و استفاده در برنامه های فرهنگی در دانشگاهها ارائه میکند
کمرا همچنین یک برنامه دستیاری نفربه نفر برای دانشجویان علاقه مند به تحقیق در مورد مسائل خاور میانه هستند و در طی برنامه های فرهنگی و تبلیغاتی کمرا سوالاتی برای آنها پیش آمده است ارائه میکند. سازمان کمرا یک بخش مخصوص فعالیتهای دانشگاهی دارد که معاون مربوط به آن بخش آویوا اسلومیچ است و قائم مقام او سامانتا ماندلس است و هماهنگ کننده منطقه ای آن بخش گیلاد اسولنیک است که علاوه بر این سمت ویراستار مطالب سایت CAMERAOnCampus.org هم میباشد. دانشجویانی که علاقه داشته باشند به نوشتن مطالب مختلف به نفع اسرائیل بپردازند و یا برنامه های طرفدار اسرائیل را در دانشگاه خود برگزار کنند توسط کمرا امتیازاتی نظیر سمتهای اجرایی و یا پرداخت حق الزحمه و یا دوره های آموزشی در اسرائیل دریافت میکنند.
به عنوان مثال آگهی زیر بیان میکند که دانشجویانی که در برنامه های فرهنگی به نفع اسرائیل در دانشگاهها مشارکت کنند 100 دلار دریافت میکنند و یک سفر رایگان به اسرائیل دریافت میکنند:
این دانشجویان موظفند در دانشگاههای خود کارهای زیر را انجام دهند:
• نماینده رسمی کمرا در دانشگاه خود باشند.
• در هر سال حداقل سه برنامه آموزشی در دانشگاه برگزار کنند که حداقل یکی از آنها برنامه فرهنگی "حماس کمتر، انسان¬های بیشتر" باشد.
• حداقل سه مقاله به قلم خود بصورت نامه هایی به ویراستاران روزنامه ها یامجلات بنویسند و نوشته های خود را با کارشناسان کمرا چک کنند.
• به هر گونه اخبار و وقایع غیردقیق در مورد اسرائیل که در کلاس درس یا در مجلات و نشریه های دانشجویی یا در سطح دانشگاه اتفاق میفتد واکنش لازم را نشان دهند.
• با سایر دانشجویان عضو کمرا از طریق ایمیل و فیس بوک و... در ارتباط و همکاری باشند.
• مجلات و نشریه های کمرا را بطور مرتب در دانشگاه توزیع کنند.
• تماس تلفنی و ارتباط مرتب خود را با کارمندان کمرا حفظ کنند
• در سفر 10 روزه رایگان به اسرائیل شرکت کنند و دوره آموزشی حین مسافرت را بگذرانند.
• در کنفرانس های آموزشی تابستانه که هر ساله در بوستون آمریکا تشکیل میشود شرکت کنند.
پایان بخش دوم از معرفی موسسه کمرا
( شواهد )
موضوعات مرتبط: آموزش ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: CAMERA , تحقيقات , صهيونبيت , خاورميانه
سازمان کمرا (CAMERA) یک سازمان طرفدار رژیم اشغالگر قدس است که در آمریکا مستقر است و یک سازمان تحقیقاتی و رسانه ای است که اعضای زیادی دارد.
نام کامل این سازمان Committee for Accuracy in Middle East Reporting in America میباشد که به اختصار CAMER نامیده میشود. معنی نام این سازمان کمیته دقت در گزارشات خاور میانه در آمریکا است. به این معنی که کار این سازمان نظارت بر دقت اطلاع رسانی در مورد خاور میانه در بین رسانه های آمریکا میباشد.
البته هدف اصلی این سازمان جهت دهی اخبار رسانه های مختلف در مورد رژیم اشغالگر قدس میباشد. وب سایت این سازمان اعلام میکند که هدف این سازمان ایجاد دقت و تعادل در اخبار مربوط به رژیم اشغالگرقدس میباشد. این سازمان در سال 1982 تاسیس شد. این تاریخ مربوط به اشغال لبنان توسط این رژیم میباشد و از آنجا که رسانه های مختلف اخبار تجاوزگری این رژیم به خاک لبنان را منتشر میکردند این سازمان با هدف جهت دهی این اخبار در رسانه ها تاسیس شد تا به قول خودشان ازتعصب ضداسرائیلی رسانه ها جلوگیری کنند.
اگرچه این سازمان صراحتا طرفداری از رژیم اشغالگر قدس را اعلام نکرده است ولی تا کنون چندین نویسنده و مجله این سازمان را به عنوان یک سازمان پایش رسانه ای و طرفدار رژیم اشعالگر قدس معرفی کرده اند.
این سازمان با بررسی مداوم و روزانه رسانه های مطرح از جمله روزنامه ها شبکه های تلویزیونی و سایتهای خبری معروف و ...گزارشاتی را در مورد مطالبی منتشر شده توسط رسانه ها که این سازمان آن مطالب را "اطلاع رسانی غیردقیق در مورد اسرائیل و حوادث خاور میانه" مینامد تهیه میکند. این سازمان میگوید این مطالب غیردقیق سوخت آتش نظرات ضدصهیونیستی و ضدیهود هستند.
طبق گزارشات مرکز روابط عمومی اورشلیم (www.jcpa.org) و همچنین گزارشاتی که در سایت رسمی سازمان کمرا (www.camera.org) منتشر شده است این سازمان فقط 65000 عضو حقوق بگیر دارد.
این اعضا پس از دریافت گزارشات این سازمان اعتراضات گسترده خود را بر علیه "اطلاع رسانی ناعادلانه" آن رسانه مذکور در گزارش تهیه شده سازمان کمرا شروع میکنند. این اعضا اعتراضات خود را از روشهای مختلف پیگیری میکنند. از جمله چاپ آگهی های تبلیغاتی تمام صفحه در روزنامه ها، برپایی تظاهرات اعتراض آمیز، تشویق سرمایه داران برای تامین هزینه های اعتراضات و...
تاریخچه سازمان کمرا
این سازمان دارای شعبه هایی در شهرهای عمده آمریکا از جمله نیویورک، شیکاگو، واشنگتن، لس آنجلس، میامی و... میباشد. در سال 1988 شعبه بوستون که دفتر مرکزی آن هم قرار گرفت توسط آندره لوین تامین سرمایه و تاسس شد و چارلز جاکوبز نیز به عنوان قائم مقام شعبه بوستون تعیین شد.
در سال 1991 لوین جای خود را به وینفرد میسلمن داد و او به عنوان مدیرعامل سازمان کمرا تعیین شد. با توجه به اطلاعات سایت رسمی سازمان کمرا اعضای این سازمان از 1000 نفر در سال 1991 به 55000 نفر در سال 2007 افزایش پیدا کرده اند.
در سال 2002 مجله صهیونیستی Forward آندره لوین را که مدیر کمرا و همچنین یکی از نویسنده های اورشلیم پست بود را به عنوان تاثیرگذارترین شهروند یهودی معرفی کرد و اعلام کرد که: "پایش رسانه ها یک جنگ نیابتی بزرگ در سال گذشته بود که فرمانده این جنگ آندره لوین بود."
در سال 2008 سازمان کمرا یک عملیات برنامه¬ریزی شده گسترده انجام داد تا بتواند مقالات مختلف ویکی پدیا را که به درگیریهای فلسطین و رژیم اشغالگر مربوط میشد را تغییر دهد که تا ای صفحات ویکی پدیا به نفع این رژیم تغییر کند. در این برنامه در واقع یک لشکرکشی بود سازمان کمرا به اعضای خود اعلام کرد که در ابتدا وارد صفحات مرتبط با این رژیم در ویکی پدیا نشوند. بلکه باید تا مدتی روی موضوعات غیرمرتبط کار کنند تا جایی که به سطح کاربری مدیریتی در ویکی پدیا برسند که اختیارات ویژه ای در سایت کسب کنند و سپس به ویرایش و تغییر صفحات مرتبط با این رژیم بپردازند و وقتی آنها به سمت کاربران مدیر در ویکی پدیا انتخاب شدند با سوء استفاده از قدرت مدیریتی خود در سایت ویکی پدیا از کاربرانی که مطالب طرفدار رژیم اشغالگر مینویسند حمایت کنند و مطالب کاربران طرفدار فلسطین را حذف کنند.
بر اساس اخبار گاردین بعضی از این مدیران ویکی پدیا به عنوان مدیران مدیران توطئه¬گر توسط سایت ویکی پدیا شناخته شدند و حساب کاربری آنها لغو گردید.
یکی از شبکه های رادیویی آمریکایی مطالبی را بر علیه رژیم اشغالگر قدس پخش کرده بود و سازمان کمرا با ترتیب دادن تظاهرات در جلوی ساختمان این رادیو خواستار تعقیب و انصراف پشتیبان های مالی این رادیو شده بود.
پایان بخش اول از معرفی موسسه کمرا
( شواهد )
موضوعات مرتبط: آموزش ، اطلاعات عمومی ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: CAMERA , تحقيقات , صهيونبيت , خاورميانه
به گزارش قرارگاه ضد صهيونيستي كميل ، روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز (NYtimes) با انتشار گزارشی به انعکاس اظهارات "اشتون کارتر" وزیر دفاع آمریکا در رابطه با تجاوزات جنسی در ارتش این کشور پرداخت.
نیویورک تایمز نوشت: «"اشتون کارتر" وزیر دفاع روز جمعه اعلام کرد که وزارت دفاع آموزش های بازدارنده خود در رابطه با تجاوز جنسی را به منظور تلاش برای کاهش تجاوزات به روزرسانی خواهد کرد.»
تجاوز جنسی به سربازان زن آمریکایی - سرباز زن
این طرح تلاش می کند با رسیدگی به آزارهای جنسی از منجر شدن آن به تجاوز جنسی جلوگیری کند.
در ادامه این گزارش آمده است: «گزارش سالانه تجاوز جنسی در ارتش نشان می دهد که 22 درصد از نیروهای فعال زن و 7 درصد از نیروهای فعال مرد با نوعی از آزار جنسی در سال گذشته موجه شده اند که می توانسته دروازه ای به سوی تجاوز جنسی باشد.»
تجاوز به سربازان زن آمریکایی
در این گزارش به نقل از "اشتون کارتر" آمده است: «این [روند] نفرت انگیز است و باید متوقف شود. نه فقط به خاطر اشتباه و خطا بودن آن بلکه به این علت که اطلاعات نشان می دهد کسانی که آزار جنسی را تجربه کرده اند احتمال بیشتری دارد که مورد تجاوز جنسی قرار گیرند.»
این گزارش تخمین می زند که در سال 2014 در مجموع 10.600 نیروی مرد در ارتش و 9.600 نیروی زن مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند.
تجاوز به سربازان زن آمریکایی
چندی پیش تلویزیون "راشاتودی" روسیه، در گزارشی که در این خصوص پخش کرده به این مسئله مهم که وزارت دفاع آمریکا را مشغول کرده، پرداخت و اذعان کرد که تجاوز به زنان در ارتش امریکا در حالیست که مسئولان از افزایش این آمار ابراز نگرانی کردهاند و بررسیها نشانگر آن است که یک سوم از زنان ارتش امریکا هدف تجاوز جنسی مردان ارتشی خود قرار گرفتهاند.
تجاوز به سربازان زن -سرباز زن - سربازان زن - عکس های سربازان زن - زن سرباز
آمارهای رسمی دولت امریکا نشانگر آن است که از هر سه زن در ارتش امریکا یکی هدف تجاوز به عنف نظامیان قرار میگیرد. حتی در این مورد کتابی هم با عنوان "تجاوز به عنف دشمن خودی" انتشار یافته است. این كتاب داستان تکان دهنده زنان نظامی را شرح می دهد که قربانی سوء استفاده جنسی همرزمان امریکایی خود شدهاند.
یکی از فیلمسازان که سرگرم تهیه فیلمی در این خصوص است، می گوید: جرائم جنسی در ارتش امریکا به امری عادی تبدیل شده است. زیرا عاملان آن به ندرت تحت بازجویی و تعقیب قضایی قرار میگیرند. مرسدس گالگو گفت: "به علت اینکه زنانی که هدف تجاوز قرار می گیرند، معمولا از طرف فرماندهان و رده های بالاتر ارتش تهدید می شوند، جرات پیدا نمی کنند چنین مواردی را گزارش کنند.
موضوعات مرتبط: نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: آمريكا , ارتش , تجاوز , زنان نظامي
تصاویر مستند بسیاری در این رابطه در فضای مجازی وجود دارد
که به دلیل مسائل اخلاقی از درج آن ها معذوریم
به گزارش قرارگاه ضد صهيونيستي كميل : پایگاه خبری وابسته به رژیم صهیونیستی « واللا » اعلام کرد میزان فساد جنسی ، قاچاق اسلحه و فرار از خدمت در ارتش اسرائیل رو به گسترش است: « منبع این اطلاعات دادستانی نظامیاسرائیل است ، بر اساس اطلاعات موجود در سال ۲۰۱۴ ، تخلفات در حوزه تسلیحات در ارتش رشد ۶۵ درصدی داشته است. این تخلفات شامل استفاده غیر مجاز از اسلحه و فروش تسلیحات بوده است. در سال ۲۰۱۴ تعداد پروندههایی که درباره تخلفات تسلیحاتی در ارتش مطرح شد ۶۳ مورد بود در شرایطی که این آمار در سال ۲۰۱۳ میلادی ۳۸ مورد بوده است
فساد جنسی در میان سربازان زن ارتش اسرائیل
بر اساس آمار موجود پروندههای مرتبط با مصرف و فروش مواد مخدر در ارتش اسرائیل در سال ۲۰۱۴، ۵۰۸ مورد بوده است در شرایطی که این آمار در سال ۲۰۱۳ میلادی، ۳۸۸ مورد بوده است.
بیشترین آمار در این زمینه درباره فرار از خدمت است. در سال گذشته ۳۷۸۶ پرونده در ارتش اسرائیل درباره فرار از خدمت بوده است. در میان پرونده بزهکاری در ارتش اسرائیل در سال گذشته میلادی، ۱۴۰۶ پرونده نیز به تخلفات راهنمایی و رانندگی ارتباط دارد.
بر اساس آمارهای دادستانی نظامیاسرائیل آمار فساد اخلاقی در ارتش در سال گذشته تا سقف ۷۵ درصد رشد داشت. پروندههایی که در این باره مطرح شد ۳۵ مورد است در شرایطی که آمار این پروندهها در سال ۲۰۱۳ میلادی ۲۰ مورد بوده است.
تجاوز به سربازان زن ارتش اسرائیل
چندی پیش نیز مطبوعات صهیونیستی با انتشار گزارشی به نقل از «گادی ایزنکوت» رئیس ستاد ارتش صهیونیستی نوشتند: در بین نظامیان رژیم صهیونیستی پدیده فساد اخلافی به شکل نگران کنند ای افزایش یافته و باید هر چه سریع تر به این پدیده بین نظامیان پایان داده شود.
این اظهارات اعتراف آمیز رئیس ستاد ارتش صهیونیستی در حالی مطرح می شود که هر از چند گاهی رسانه های مختلف صهیونیستی از ماجرای تجاوزی جدیدی در ارتش صهیونیستی خبر می دهند
موضوعات مرتبط: نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: صهيونيست , فساد اخلاقي , نظاميان , افسران
در یک حمله هکری به رایانه مدیر دفتر نخستوزیر رژیم صهیونیستی اطلاعات محرمانه بسیاری از جمله تلاش این رژیم برای تسلیح تروریستهای سوریه و حمایت گسترده عربستان و قطر در این باره به دست آمده است.
هکرها موفق شدند به رایانه شخصی تعدادی از کارمندان امنیتی رژیم صهیونیستی نفوذ کنند که یکی از آنها «منذر الصفدی» مشهور به «مندی الصفدی» یکی از کارمندان دفتر «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی است که در پرونده سوریه بسیار فعال است.
هک رایانه، تلفن همراه و شنود از الصفدی در طول چند ماه انجام شد و دست بسیاری از شخصیتهای لبنانی و معارضان سوری که با دشمن اسرائیلی در پرونده سوریه و غیره تعامل داشتند، رو شد.
در پی این موضوع مشخص شد که مندی تلاش کرده مزدورانی از لبنان و سوریه را به خدمت بگیرد تا با آنها برای رساندن سلاح به گروههای معارض هماهنگی انجام دهد. همچنین رابطه یکی از فرماندهان داعش در عراق با دشمن اسرائیلی فاش شد.
بر اساس این اسناد، قرار بوده که سلاحهای خریداری شده برای گروههای مسلح در سوریه با پول عربستان و قطر انجام شود.
روزنامه «الاخبار» لبنان در گزارشی اعلام کرده که به بخشی از اطلاعات و پروندهها ( ) دست پیدا کرده و در چند بخش بدون نام بردن از اسم اشخاص آن را منتشر خواهد کرد. آنچه در زیر میآید بخش نخست «اسرائیللیکس» است.
مندی الصفدی کیست ؟
مندی از اهالی «مجدل شمس» سوریه در جولان اشغالی است که از نزدیکترین سوریها به نتانیاهو محسوب میشود. وی علاوه بر مدیر دفتری نتانیاهو، در کنست (پارلمان) رژیم صهیونیستی و نیز در شعبه تکنولوژی اطلاعات و خدمات و نیز تجارت سلاح مشغول است. وی شرکتهای تجاری بسیاری در چند کشور دارد و جمعیت «دروزیهای حامی اسرائیل» را رهبری میکند.
او دوست نزدیک «باروخ مازول» افراطی راستگرای اسرائیلی است که هر ساله کشتار ۲۹ فلسطینی در حرم ابراهیمی در سال ۱۹۹۴ شده، را جشن میگیرد. مندی همچنین با رهبران گروههای تروریستی «جبهه النصره» و داعش و نیز شخصیتهای سیاسی لبنانی و معارضان سوری ارتباط دارد.
اسناد فاش شده پس از هک رایانه شخصی صفدی، حجم تلاش و فعالیت استثنائی صفدی در مسأله سوریه و در زمینههای مختلف را نشان میدهد.
مسیر ، از طریق داعش در عراق
داستان از آنجا آغاز شد که هکری حرفهای چند ماه پیش موفق شد، یک جاسوس الکترونیکی (Trojan) در رایانه شخصی یکی از سرکردگان داعش در عراق وارد کند. به طور اتفاقی روشن شد که این فرمانده داعش با الصفدی ارتباط دارد و شخص اول، الصفدی را از جزئیات زندگی در سوریه مطلع میکند.
از طریق فناوری معینی، هکر موفق شد جاسوس الکترونیکی خود را به رایانه شخصی الصفدی برساند. همزمان با این اقدام، دادههای اطلاعاتی از رایانه شیخ عمر الحجی معروف به «عمر غرباء» یکی از مسئولان دینی-مذهبی داعش در استان رقه (در شمال شرق سوریه) به دست آمد که در میان این اطلاعات، نامهای از فردی موسوم به «شیخ احمد» یافت شد که به نقل از فردی به نام «عبدالغفور الحاضری» از شهر حلب (شمال غرب سوریه) اطلاعاتی درباره شبکه اطلاعاتی در ترکیه بیان کرد که «موتی کوهن» افسر اسرائیلی و «مندی الصفدی» نماینده امنیتی او آن را برای جذب مزدور اداره میکنند و اغلب این افراد زن هستند و نشستهایی محرمانه در ترکیه و اردن با حضور افسران اسرائیلی و آمریکایی برگزار میکنند.
قرارداد اسلحه در جمهوری چک برای رساندن آن به ترویستها در سوریه
یکی از اسناد فاش شده نشان میدهد رژیم صهیونیستی تلاش کرده قرارداد اسلحهای را در «پراگ» پایتخت چک به حساب «الجبهه الاسلامیه»، «اجناد الشام» و«النصره» ببند اما برخی گروههای مسلح به ویژه النصره با بستن این قرارداد در خارج از مرزهای سوریه مخالفت کردهاند.
قطر و عربستان در پشتپرده تجهیز تسلیحاتی و غیرتسلیحاتی تروریستهای سوری
همچنین اسناد به دست آمده نشان میدهد که قطر و عربستان در پشتپرده حمایت مالی از تروریستهای سوریه هستند و حلقه ارتباطی میان النصره و قطر یک فرد سوری به نام «محمد الخطیب» معروف به «کلینتون» بوده است.
همچنین اطلاعات به دست آمده نشان میدهد که «اسامه الحر» همان فرد سوری است که با دشمن اسرائیلی در قراردادهای تسلیحاتی هماهنگی به عمل میآورد همانگونه که زنی به نام «ام عباد» در بستن این قراردادها فعال است.
از سوی دیگر اسناد نشان میدهد که گروهک «ارتش آزاد» بر گذرگاههای محرمانه در «جبل الشیخ» در راستای خدمت به منافع اسرائیل مسلط شده است.
در همین راستا، اسناد نشان میدهد که گفتوگوهایی میان طرفهای عربستانی و اردنی برای بستن قراردادهای مربوط به سلاح وجود دارد و برخی نمایندگان اسرائیلی در شهرهای درعا و داخل اراضی اشغالی و نیز اردن در این راستا فعال هستند. یک پرونده از قرارداد سلاح آمریکایی برای یکی از گروههای سوری وجود دارد که شامل موشک «تاو » و ضد هوایی «استینگر» ، تانک و عینکهای ویژه دید شب و غیره است . همانگونه که یک پیشنویس برای ایجاد ارتشی با هدف سقوط ارتش سوریه وجود دارد.
افشای «پرونده امنیت منطقه» و دو طرح در رابطه با منطقه
رایانه شخص دیگری که هک شده شخصیت اسرائیلی دیگری به نام «موشه کاهان» است که در ارتباط دائم با مندی بوده است. وی سابقه خدمت ۲۲ ساله در ارتش اسرائیل دارد. در این عملیات هکری یک پرونده از وی با عنوان «امنیت منطقه» به دست آمد که حاصل یک جلسه اسرائیلی-آمریکایی-سوری است.
اهداف این طرح مرزهای لبنانی-اسرائیلی و مرزهای سوری-اسرائیلی است. تحت عنوان اصلی «فایده عملی از انقلاب سوریه در طول سه سال» ۳ عنوان فرعی مطرح شده است:
۱- در زمینه شهرکنشینان اسرائیلی: مواد اولیه –جمع اموال برای معارضان سوری
۲- در زمینه معارضان سوری: ارتباط با اسرائیل-سفر به اسرائیل- روابط اقتصادی با اسرائیل و حمایت از اراضی یهودی و فلسطینی.
۳- هزینه آینده: طرحی برای ۱۰۰ میلیون دلار: کمکهای انسانی، غذای و پزشکی ، نفت، امنیت (هزینههای کنونی ۲ میلیون دلار است).
طرح دیگری که افشا شده «تهدیدهایی که امنیت منطقه با آن روبروست: افغانستان، عراق و جنوب لبنان» نام دارد و پیشنویسی که شرکتکنندگان در نشست با آن موافقت کردهاند «ایجاد یک منطقه حائل در جنوب سوریه بوده که نیروهای معتدل نظامی سوری در آن قرار دارند.
اما هدف این طرح تحقق امنیت اسرائیل، دور کردن خطر ایران از اسرائیل و تقویت اقتصاد و افزایش مهاجرت به اسرائیل اعلام است.
میانجیگری اسرائیلی برای آزادی خلبان اردنی نزد داعش
مندی در تاریخ ٢٩-١٢-٢٠١۴ با شخصی به نام «ابومناف» که شمارهای ترکی داشته تماس گرفته و درباره میانجیگری اسرائیلی برای آزادی «معاذ کساسبه» صحبت کرده است. این خلبان اردنی به دست داعش زنده سوزانده شد.
در این ارتباط اعلام شده است که داعش خلبان اردنی را مقابل پول و سلاح آزاد کند. اما در ادامه اعلام نشده است که چرا این ارتباط به نتیجه نرسید.
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: هكر , صهيونيستها , نخست وزير , اطلاعات سري
فرهاد عطایی استاد دانشگاه تهران :
سپاه پاسداران دنبالهروهای افراطی آیت الله خامنه ای هستند!+ فیلم
اگر چه اين برنامه به تمام اهداف اعلام شده خود نرسيد و بيسرو صدا با پايان دورة رياست جمهوري جرج بوش به بايگاني سپرده شد. اما پس از بسط و توسعه رويدادهاي هيجانانگيز موسوم به بهار عربي در جهان عرب خيليها در ميان مخالفان خارجي دولت ايران در آنسوي درياها به اين اعتقاد و يا شايد اميد رسيدند كه بعد از اسد رژيم اسلامي در ايران نيز ساقط خواهد شد. به نظر ميرسد كه ذهنيت رهبر جمهوري اسلامي و دنباله روهاي افراطي او مخصوصاً در سپاه پاسداران انقلاب و اشخاصي كه مستقيما مسئول سياست خارجي ايران هستند نيز همين باشد
ترجمه متن سخنراني 27 مي 2014 فرهاد عطايي دانشیار روابط بینالملل و عضو رسمی هیات علمی دانشگاه تهران در پانل اول كنفرانس "چگونه يك توافق منطقهاي ميتواند به خاتمه جنگ در سوريه كمك كند" كه با مشاركت وزارت امور خارجة دانمارك[1]، شوراي روابط بينالملل اروپا[2] و موسسه مطالعات بينالملل دانمارك[3] در كپنهاگ برگزار شد، به خودی خود جدی بودن مسئله نفوذ در وزارت علوم را دو چندان نشان میدهد.
در حالی که اینروزها اخبار شهادت مدافعان حرم پشت سر هم در رسانهها منتشر میشود ترجمه سخنرانی فرهاد عطایی نشان میدهد که وی سپاه پاسدران انقلاب اسلامی را تندرو و حزبالله لبنان را مخوف میپندارد. استفاده از تعابیری چون رژیم جمهوری اسلامی و بیان مطالبی چون کماهمیت بودن بشار اسد برای ایران آنهم در بین کشورهای خارجی خود میزان قبحشکنی این سخنرانی را بیشتر نشان میدهد.
گفتنی است که برخی از این دست سخنرانی به عنوان سخنران علمی و فرصت مطالعاتی انجام میشود که دانشگاه بابت اینکار به اساتید پول پرداخت میکند
متن كامل ترجمه این سخنراني که در ادامه می آید به شرح زیر است:
بحران سوريه به يكي از خطرناكترين چالشهاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بدل گشتهاست. با وجود اين واقعيت كه سوريه و ايران داراي مرزهاي مشترك نيستند، سوري نقش مهمي در اجراي برنامههاي منطقهاي ايران مخصوصاً در رابطه با لبنان و اسراييل داشته است. گذشت چهار سال از جنگهاي داخلي خونين سوريه با بيش از يكصد و شصت هزار زخمي و وضعيت رو به تغيير رژيم اسد باعث شده تا تهران نفوذ و قدرت خود منطقهاي خود را در معرض تهديد ببيند.
از بدو پيروزي انقلاب اسلامي در 1979 ايران در معرض تهديد گوناگون براي تغيير رژيم قرار داشته است كه اين تهديدها خصوصا بعد از به قدرت رسيدن نومحافظهكاران در دولت بوش و معرفي آنچه "برنامه خاورميانه بزرگ" ناميده ميشد بسيار جديتر شد. برنامه خاورميانه بزرگ در ايران تلاشي براي سرنگون ساختن رژيمهاي مخالف سياستهاي ايالات متحده و اسراييل تلقي ميشد. برنامه خاورميانه بزرگ قرار بود از ساقط كردن حكومت خودگردان ياسر عرفات در فلسطين آغاز شده و با عراق، سوريه و ايران ادامه يابد.
اگر چه اين برنامه به تمام اهداف اعلام شده خود نرسيد و بيسرو صدا با پايان دورة رياست جمهوري جرج بوش به بايگاني سپرده شد. اما پس از بسط و توسعه رويدادهاي هيجانانگيز موسوم به بهار عربي در جهان عرب خيليها در ميان مخالفان خارجي دولت ايران در آنسوي درياها به اين اعتقاد و يا شايد اميد رسيدند كه بعد از اسد رژيم اسلامي در ايران نيز ساقط خواهد شد. به نظر ميرسد كه ذهنيت رهبر جمهوري اسلامي و دنباله روهاي افراطي او مخصوصاً در سپاه پاسداران انقلاب و اشخاصي كه مستقيما مسئول سياست خارجي ايران هستند نيز همين باشد.
رژيم سوريه يك متحد مهم براي تهران بوده است. بلافاصله بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيروهاي صدام حسين ايران را اشغال كردند. در طول جنگ هشت سالهاي كه در پي اين اقدام عراق به وقوع پيوست تمام رژيمهاي عربي چه آشكارا چه پنهان از صدام حمايت كردند. سوريه تنها استثنا بود، دمشق تنها رژيم عربي بود كه پشتيبان تهران در جنگ با عراق باقي ماند. همچنين مدت كوتاهي پس از انقلاب اشغال جنوب لبنان توسط اسراييل بهانههاي لازم را براي ورود دولت انقلابي ايران به مسائل لبنان و نهايتا ايجاد يك قدرت نظامي و سياسي مخوف به نام حزبالله را پديد آورد.
اگر چه حزبالله دستورات خود را مستقيما از ايران نميگيرد اما يك متحد حياتي براي ايران در مرزهاي اسراييل و سوريه است. ميتوان گفت كه جمهوري اسلامي ايران و اسراييل در سه دهة گذشته درگير يك جنگ نيابتي بودهاند. تلآويو با استفاده از نفوذ سهمگين خود در واشنگتن با موفقيت توانسته است خسارتهاي اساسي به ايران وارد كند، اما تهران از فعاليتهاي حزبالله در لبنان و در مرز اسراييل سود برده است. در روابط تهران با حزبالله همكاري رژيم سوريه نقشي حياتي دارد. ساقط شدن رژيم طرفدار ايران در سوريه نفوذ و قدرت مانور ايران در منطقه را به شدت تضعيف خواهد نمود.
از نظر ايران سقوط اسد و از ميان رفتن كامل اين رژيم عواقب مهم ديگري را هم نه فقط براي ايران بلكه براي كل منطقة خاور ميانه در پي خواهد داشت. با ادامة جنگ، يكپارچگي سرزميني سوريه به نحو فزايندهاي به مخاطره ميافتد و اين امر مسلماً در بلند مدت تهديدي عليه امنيت منطقهاي ايران تلقي ميشود. تجزية سوريه مسلماً بر ساير كشورهاي منطقه از جمله عراق اثرگذار خواهد بود. هر نوع تلاشي از سوي دو ميليون نفر جمعيت كرد ساكن در سوريه براي استقلال و تاسيس يك كشور كردي براي عراق و ايران كه هر دو داراي جمعيت بزرگي از كردها در مرزهاي مشترك خود هستند عواقب جدي در پي خواهد داشت به ويژه اين كه در حال حاضر هم در عراق و هم در سوريه كردها از نوعي خودمختاري برخوردار گرديدهاند.
تهران همچنين از ناحية سياستهاي هويتي رو به گسترش در منطقه نيز نگراني دارد. ايران كشوري با اقوام و اديان متعدد است. اگر چه اكثريت جمعيت اين كشور را شيعيان تشكيل دادهاند اما در اغلب مناطق مرزي ايران سنيها و اقليتهاي قومي نظير كردها، بلوچها، عربها و تركمنها ساكن هستند. شيعه باوري ايدئولوژي انقلاب اسلامي را تشكيل داده و يكي از عوامل تعيين كننده در فرموله شدن سياست خارجي جمهوري اسلامي باقي مانده است. با توجه به اين كه شيعهها يك اقليت كوچك از جمعيت 2/1 ميليارد نفري مسلمانان جهان را تشكيل ميدهند تهران نگران سرنوشت شيعيان در سوريه، لبنان، شبههقاره هند، عراق و بقية خليج فارس است. در حال حاضر رقابت ميان رياض و تهران شكل گرفته كه عواقب مرگباري را در سوريه، عراق و لبنان در پي داشته است. اين رقابتي نيست كه تهران خواهان آن باشد يا براي تهران سودي در بر داشته باشد.
از همان ابتداي انقلاب دولت ايران سوريه را به عنوان مهمترين كشور در خط مقدم مقابله با اسراييل مورد تحسين قرار داده است. بنابر اين سقوط رژيم سوريه در تهران يك جهش عمده در افزايش قدرت اسراييل - كشوري كه آشكارا از اشغال ايران و تغيير رژيم تهران سخن گفته - تلقي ميشود. و بالاخره ايران در مورد القاعده كه اقدامات خشونت آميز و ايدئولوژي سني راديكال آن عليه منافع ايران و البته منافع منطقه است هم نگراني دارد. تهران گسترش و تداوم جنگ داخلي در سوريه را يك فرصت ايدهآل براي افزايش و نفوذ القاعده در منطقه ارزيابي ميكند.
البته به ويژه پس از انتخاب شدن حسن روحاني در انتخابات سال 2013 ميتوان نوعي تغيير تدريجي را هم در مواضع ايران نسبت به سوريه مشاهده نمود. مسلم است كه اين تغيير موضع، حاصل تغييرات به وقوع پيوسته در بحران سوريه و نيز در ترتيبات استراتژيك و ژئوپوليتيك در خاور ميانه است. در حال حاضر بسياري از رهبران در ايران به اين نتيجه رسيدهاند كه تا وقتي كه اسد در راس امور باشد سوريه نميتواند به عنوان يك كشور با ثبات و يكپارچه به موجوديت خود ادامه دهد.
با گذشت چهار سال از جنگ كسي انتظار ندارد كه بشار الاسد بتواند قدرت و اقتدار خود بر سوريه مثل قديم مجددا به دست آورد. خود اسد و رژيم او در حقيقت آنقدرها هم براي تهران اهميت ندارد. هر چه باشد اتحاد با رژيم سوريه از زمان اشغال ايران توسط عراق در 1980 تا امروز بر اساس مشتركات ايدئولوژيك نبوده است چرا كه حزب بعث حاكم بر سوريه هم سكولار و هم سوسياليست است. حداقل خواستههاي ايران مشاهدة استقرار دولت جديدي در سوريه است كه نسبت به ايران دشمن نيست و حداكثر خواستههاي ايران اين است كه ترجيحا متحدي در اين كشور داشته باشد كه به عنوان يك شريك به اجراي سياستهاي تهران در منطقه كمك كند.
موضوعات مرتبط: نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: فرهاد عطائي , نفوذي , استاد دانشگاه , صهيونيست
گوگل با يك موتور جستجو شروع شد . اما ديگر فقط يك موتور جستجو نيست ، بلكه امروز در تلاش براي ايجاد يك شبكه بين المللي با حاكميت خودش است . شبكه اي كه در آن هيچ كشوري و هيچ حكومتي نقشي ندارند .
پروژه بالون يك پروژه تحقيق و توسعه شركت گوگل است كه هدف از آن فراهم آوردن دسترسي به اينترنت در محدوده هاي روستائي و دور دست است كه در كنار اين هدف ، زمينه از بين بردن كنترل دولتها و حاكميت محلي بر فضاي مجازي را فراهم مي آورد .
اين پروژه از بالونهاي مرتفع در استراتوسفر در ارتفاعي نزديك به 20 كيلومتر از سطح زمين استفاده مي كند كه به وسيله آنها يك شبكه بي سيم با سرعتي تا حد سرعت نسل سوم شبكه تلفن همراه فراهم مي آورد . طبق اعلام خود گوگل هدف آن در اختيار گذاشتن اينترنت براي حدود 5 ميليارد انساني است كه به اينترنت دسترسي ندارند .
كاربراني كه مي خواهند به شبكه بالون متصل شوند از آنتني كه روي ساختمانهايشان نصب مي شود استفاده مي كنند . سيگنالها بين بالون ها دست به دست مي شوند تا اينكه نهايتا به يك ايستگاه زميني كه متصل به رساننده خدمات اينترنتي است ، مي رسند و به اينترنت جهاني راه مي يابند .
پوشش هر بالون از ورق پلاستيك پلي اتيلن ساخته شده است و داراي اندازه 12*15 متر در حالت پر شده مي باشد . اين بالونها مقاومت بيشتري در برابر فشارهاي بالاتر را نسبت به بالونهاي معمولي دارند . محققان گوگل تخمين زدند كه پوشش بالون قادر است تمامي دستگاههاي همراه خود را در طي 100 روز پرواز ( بدون نياز به بازيابي و تعميرات ) تحمل نمايد .
پروژه بالون با پرتاب اولين بالون خود در نزديكي درياچه Tekapo نيوزيلند ، در صبح 14 ژوئن 2013 شروع شد . طي روزهاي بعد ، اين تيم در مجموع 30 بالون را به آسمان جزيره نيوزيلند جنوبي براي آزون قابليتهاي خود از طريق گروه كوچكي از داوطلبان ارسال كردند .
موضوعات مرتبط: شبکه ، فنی ، آموزش ، کامپیوتر و اینترنت ، اطلاعات عمومی ، سرویسهای مجانی در اینترنت ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: اينترنت بالوني , اينترنت , استراتوسفر , Tekapo
هولوکاست ایرانی
کشتار 77000 ایرانی توسط یهودیان
مسلّماً يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيدهاند ، دشمنترين مردم نسبت به
مؤمنان خواهى يافت ...
(مائده . 82)
داستان مردخاي يهود ي و دخترعموي فتنه گرش اِستردر دربار خشايارشا ، پادشاه ايران(٦٤٨-٥٤٦)،گواه روشني است ازحضور انبوه يهوديان درقلمرو دولت هخامنشي. دراين داستان، مردخای با حیله، فرمان عزل وشتی، ملکه ایران را که از فرمان شاه (در حالت مستی) مبنی بر برهنه ظاهر شدن در جشن سرپیچی کرده است، میگیرد.سپس استر زيبا، بانيرنگ مردخاي، همخوابه خشايارشا ميشود ،دل او را ميربايد وسپس به ملكه قدرتمند ايران بدل ميگردد .
دراين زمان تكاپو ي يهودي اندر سراسر ايران چنان آزار دهنده است كه هامان،وزير پادشاه هخامنشي،تصميم به اخراج ايشان ميگيرد.ولي او،كه به دروغ در کتاب عهد عتیق"دشمن يهوديان"خوانده شده (در باب دروغگویی و تحریفگری یهودیان در تورات و کتاب مقدس ، همان بس که بارها قرآن آنها را قومی تحریفگر دانسته و آنها را لعن کرده است و گفته مطالبی را به نفع خود می نوشتند و آگاهانه به خدا نسبت می دادند)،بادسيسه استر به دارآويخته ميشود.
آنگاه، يهوديان، باحمايت استر، به كشتارخونين و وسيع مخالفان خود دست ميزنند و مردخاي درمقام مرد قدرتمند ايران جاي ميگيرد .توصيف قساوت آميز "کتاب مقدس - عهد عتیق – كتاب (سوره) استر" ازقتل عام بزرگان ايراني به دست اين ميهمانان نو رسيده در روز سیزدهم ماه ادار حيرت انگيزاست:
ويهوديان بردشمنان خود پیروز شدند ..همه مردم از یهوذیان می ترسیدند و جرات نمی کردند در برابرشان بایستند.تمام حاکمان و استانداران ، مقامات مملکتی و درباریان از ترس مردخای ، به یهودیان کمک می کردند...به این ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را از دم شمشیر گذرانده،کشتند.
آنها در شهر شوش که پایتخت بود 500 نفر را کشتند...ده پسرهامان بن همداناي، دشمن يهود،راكشتند... و [جسد] ده پسر هامان را[درشوش]به دارآويختند... درروزچهاردهم ماه ادارنيز جمع شده سيصدنفر را درشوش كشتند... و ساير يهودياني كه درولايتهاي پادشاه بودند...هفتاد و پنج هزارنفر از مبغضان خويش را كشته بودند...درروز چهاردهم ماه آرامي يافتند و آنرا روز بزم و شادماني نگاه داشتند...
این روز یعنی سالروز قتل عام 77000 ایرانی ( باید جمعیت ایران در 2600 سال پیش را در نظر گرفت . با توجه به آنکه جمعیت کم بوده است. این کشتار را می توان یک نسل کشی بحساب آورد) ، هر ساله تحت عنوان عید پوریم توسط یهودیان جشن گرفته می شود و در این روز وقیحانه به جشن و پایکوبی می پردازند.
در حالی که ما ایرانی ها سیزدهم فروردین را نحس دانسته و به یاد قتل عام اجدادمان به کوه و دشت پناه می بریم (تا توسط یهودیان کشته نشویم) آنها باید در جشن نسل کشی آنقدر شراب بنوشند تا تعادل خود را از دست بدهند.
در نقشه خیالی ارض موعود که رژیم جعلی اسرائیل ترسیم کرده علاوه بر پهنه نیل تا فرات استان همدان نیز جزء خاکشان ذکر شده است فقط بخاطر مقبره استر و مردخای ابتدای خیابان شریعتی. باید به ایرانی بودن مسئولان تبریک گفت که نه تنها در هیچ کجا راجع به این واقعه هولناک سخن به میان نمی آورند بلکه برای آنها تابلویی در نظر گرفته می شود تحت عنوان زیارتگاه استر و مردخای !!؟
آیا کلمه زیارتگاه کلمه ای مقدس در فرهنگ شیعی ما نیست ؟
آیا ما این واژه مقدس را فقط برای انسان هایی پاک از تبار عشق بکار نمی بریم ؟
خواب تا کی ؟
منابع :
کتاب مقدس ، بخش عهد عتیق ، کتاب استر
کتاب زرسالاران یهود ، نوشته عبدالله شهبازی ، جلد اول ، صفحه 353
براي ديدن تصاوير بر روي تصوير ذيل كليك بفرمائيد
موضوعات مرتبط: اطلاعات عمومی ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: هولوكاست , عهد عتيق , كتاب استر , يهود
اسرارآمیزترین سرویس اطلاعاتی جهان
با سرویسهای اطلاعاتیشوروی سابق و روسیه امروز چقدر آشنایی دارید؟ چرا روسیه یکی از مرموزترین و مخوفترین سرویسهای اطلاعاتی جهان را دارد؟ جاسوسهای روسیه در نبرد اطلاعاتی با بلوک غرب چه پیروزیها و شکستهایی را رقم زدهاند؟ فعالیت کا.گ.ب در ایران چه ابعادی دارد؟ برای آشنایی با سرویس اطلاعاتی روسیه با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.
سرویسهای اطلاعاتی کشورهای صاحب قدرت در جهان بدلیل مخفیکاری ذاتیشان، همواره از موضوعات مورد علاقه رسانهای بودند و بزرگترین بمبهای خبری جهان (نظیر افشاگریهای ویکیلیکس، اسنودن و ...) نیز به افشای عملیات و فعالیتهای سرویسهای اطلاعاتی قدرتهای جهانی اختصاص داشته است.
گروه گزارش ویژه مشرق در سلسله گزارشهایی، به معرفی مشهورترین سرویسهای اطلاعاتی جهان از آغاز فعالیت آنها و مهمترین عملیاتهای این سرویسها تا به امروز خواهد پرداخت. در گزارش ویژه پیشین، سرویس اطلاعات محرمانه انگلیس MI6 را معرفی و بررسی کردیم.در این گزارش، نگاهی دقیقتر به سرویس اطلاعاتی اسرارآمیز روسیه موسوم به کاگب خواهیم داشت و برخی زوایای ناگفته و ناآشنای آن را خواهیم گشود.
KGB مخفف عبارت Komitet Gosudarstvennoy Bezopasnosti به معنای کمیته¬ امنیتی کشور است. ریشه اولیه این سازمان با نام "اوخرانا" (Okhrana) به 1880 هنگامی که تزار روسیه – الکساندر دوم- آن را با هدف نفوذ در میان احزاب مخالف حکومت ایجاد کرد، باز می¬گردد. همین نفوذ باعث گردید که هر گونه اقدامی از سوی این گروهها براحتی سرکوب و کنترل گردد. در سال 1916 وقتی مقامات دولتی روسیه خبر از وقوع یک انقلاب به نیکلاس دوم دادند، او به دلیل اعتماد بسیار زیادش به قدرت و نفوذ اوخرانا، این موضوع را جدی نگرفت.
آرم اوخرانا، سنگ بنای کا.گ.ب
سازمانی با هدف مشابه، بعد از انقلاب روسیه در سال 1917، با عنوان Cheka با هدف تحکیم حکومت لنین ایجاد شد. "چکا" در سال 1918 در طی جنگهای داخلی روسیه موقتا تعطیل شد و بار دیگر در سال 1922 تحت عنوان "دفتر مدیریت سیاسی کشور" (GPU) جهت سرکوب مخالفین استالین تاسیس شد. استالین در سال 1934 نام آن را به "کمیساریای خلق برای امور داخلی" (GUGB) تغییر داده و به آن قدرت بیمثالی بخشید چرا که اعتقاد داشت نباید زیر نظر حزب فعالیت کند.
او از این سازمان بعنوان اهرم قدرتمند سرکوب مخالفانش طی 30 سال حکومت خود استفاده کرد. پلیس مخفی وحشتناکترین نامی بود که مردم روسیه در طی دوران حکومت استالین به گوششان خورد. طی دوره¬های مختلف تا قبل از مرگ استالین، این سازمان نام¬های مختلفی به خود گرفت: GUGB در سال 1941، NKGB در سال 1943، MGB در سال 1946، و MVD در سال 1953. پس از مرگ استالین، در سال 1953 MVD تصمیم گرفت که رویکرد خشن خود را کنار بگذارد و با رویکردی جدید در مارس 1954 به KGB تغییر نام داد. تا قبل از تبدیل شدن به KGB، این سازمان با استفاده از ایجاد وحشت در جامعه و به ره¬بری از ایده ¬آلیسم برای جذب جاسوس در خارج از کشور، اداره می¬شد.
آرم سازمان چکا و تصویر زرژینسکی به همراه یارانش در این سازمان
اعمال مدرنیزه و اصلاحات در KGB در زمان ریاست "یوری آندروپوف" طی سال های 1967 تا 1982 صورت گرفت. او بعدها به ریاست حزب کمونیسم رسید.
در آگوست 1991، "ولادیمیر کریوچکوف" –رییس وقت سازمان- طرح یک کودتای نافرجام علیه دولت "گورباچف" را به دست گرفت. این می¬توانست شروع یک پایان برای KGB باشد. این عمل و دیگر فعالیت¬ها نظیر نفوذ در کلیسای ارتدوکس با اعتراض عمومی مبنی بر اعمال اصلاحات در KGB روبرو شد. با ظهور "بوریس یلتسین" بر مسند قدرت، وی این سازمان را پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به 5 آژانس تحت نظر دو بخش تقسیم کرد که هر کدام وظایف محوله خود را انجام می¬دادند. در نتیجه در 6 نوامبر 1991، KGB رسما بعنوان یک سازمان واحد از دایره وجود خارج گردید.
یوری آندروپوف رئیس سابق حزب کمونیسم و ولادیمیر کریچکوف رئیس سابق کا.گ.ب
KGB در اصل یک سرویس نظامی بود؛ درست همانند ارتش شوروی. در اسناد طبقه¬بندی شده این سازمان می¬توان ماموریت¬های آن را یافت: مدیریت اطلاعات برون مرزی، ضد اطلاعات، فعالیت¬های تحقیقاتی و عملیاتی، حفاظت از مرزهای اتحاد جماهیر شوروی، حفاظت از رهبری کمیته مرکزی کمونیست و دولت شوروی، مدیریت مناسبات دولت در کنار مبارزه با ناسیونالیسم و کلیه فعالیتهای ضد نظام شوروی، و حذف سازمان¬های معاند حکومت.
KGB یک نام کلی برای فعالیتهای سرویس اطلاعات شوروی سابق، پلیس مخفی آن کشور و آژانس اطلاعاتی (جاسوسی) شوروی بود که با پیوستن "MKVD" سازمان اطلاعات داخلی شوروی به "MVD" سازمان اطلاعات وزارت کشور شوروی به سال ۱۹۵۴ تاسیس شد در فاصله سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۹۱ (زمان سقوط شوروی) فعالیت داشت.
آرم کا.گ.ب
بدنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، KGB در ظاهر جای خود را به FSB (سرویس ضد جاسوسی روسیه) داد، به و به دو بخش تقسیم شد: سرویس امنیتی فدرال و سرویس اطلاعات برون مرزی دولت روسیه. منتقدان عقیده دارند که این تغییر تنها در نام این سرویس است و این سازمان همچنان به فعالیتهای پشت پرده خود ادامه می¬دهد. در حال حاضر سرویس اطلاعات داخل روسیه به اختصار FSB و سرویس خارجی آن SVR نامیده می¬شود.
روسيه سابقه بسيار قدرتمندي در امر جاسوسي دارد و تاريخ جاسوسي در اين كشور به دوران حكومت سزارها (تزارها) بر اين سرزمين بازميگردد. با اين حال بعد از سقوط اتحاد جماهير شوروي،KGB که يك سازمان جاسوسي قدرتمند با اختيارات نامحدود بود به سازمانهاي كوچكتري با اختيارات بسيار محدود تقسيم شد. اما اين محدوديتها مدت زيادي به طول نيانجاميد و از زماني كه ولاديمير پوتين - يكي از اعضاي سابق KGB - سكان قدرت را در روسيه به دست گرفت، سرويس اطلاعات جاسوسي خارجي (SVR) توانست بسياري از اختيارات و اقتدار سابق سازمان¬هاي جاسوسي را به دست آورد.
اعدام جمعی از پارتیزانهای روس توسط حزب نازی
بعد از آمريكا، انگليس دومين كشوري است كه به شدت نگران ميزان فعاليت¬هاي جاسوسان روسي در اين كشور است. مقامات امنيتي انگليس بر اين باورند كه ميزان فعاليتهاي جاسوسي روسيه عليه انگليس همچنان در سطح دوران جنگ سرد قرار دارد.
در همين خصوص «جاناتان اوانس» مدير سازمان ضدجاسوسي انگليس با اشاره به صرف هزينه¬هاي كلان و نيروهاي فراوان براي مقابله با جاسوس¬هاي روسي تاكيد كرده كه هزينه¬هاي صرف شده در اين زمينه به همان اندازه¬ای است كه براي مقابله با القاعده به كار گرفته ميشود.
"اسنودن" نامی که این روزها حاشیه¬هایی برای دو دولت آمریکا و روسیه رقم زده است و دوباره ماجرای جاسوسیهای روسیه را بر سر زبانها انداخته است. اگر به تاریخ جاسوسی در روسیه نگاه کنیم درخواهیم یافت ماجرای اسنودن برای بار اول نیست که اتفاق افتاده است و در طول تاریخ جاسوسان زیادی از غرب و آمریکا به سمت روسیه سرازیر شده¬اند.
به گفته¬ سپهبد "ایان پاسه¬پا" –معاون اسبق سرویس امنیتی رومانی- که ارتباط بسیار نزدیکی با سران سازمان¬های اطلاعاتی روسیه داشته است، KGB هم اکنون به ازای هر 428 نفر از مردم روسیه، یک مامور اطلاعاتی دارد. او معتقد است که در زمان اتحاد جماهیر شوروی، این سازمان یک دولت در دولت اصلی بود. اما حالا دیگر خودش تبدیل به دولت اصلی شده است.
دوران استالینی KGB: اوج وحشت
با به قدرت رسیدن حکومت بلشویک¬ها در 1917، لنین، "فلیکس ادموندوویچ زرژینسکی" (Dzerzhinsky) را به سمت ریاست "چکا" گمارد. او تا زمان مرگ خود در سال 1926 یعنی پس از مرگ لنین و بخشی از حکومت استالین، در این سمت باقی بود. پس از وی، "ویاچسلاو منژینسکی" (Vyacheslav Menzhinsky) توسط استالین منصوب گردید. در دوران ریاست او، وی موظف گردید که نظم بشدت در میان مردم حاکم گردد. در این دوران، استالین دارایی 14 میلیون نفر از مردم روسیه را در فهرست مزارع جمعی وارد کرد. منژینسکی مامور شد که با هدف صادرات، نان و غلات را از فهرست مزارع جمعی حذف نماید و بدین ترتیب با بوجود آمدن قحطی بزرگ، 5 میلیون نفر از گرسنگی مردند.
استالین و زرژینسکی
اما منژینسکی در سال 1934 بطرز مشکوکی مرد. بعدها، "گنریخ یاگودا"( (Genrikh Yagoda -جانشین وی - در جریان بازجویی¬اش اعتراف کرد که وی منژینسکی را به طمع تصاحب منصبش با سم به قتل رسانده است. از آنجا که یاگودا یک داروساز متبحر بود و علاقه بسیاری به پیشرفتهای عملی داشت، در دوران وی، پیشرفتهای بسیاری در زمینه¬های علمی در روسیه حاصل شد. وی علاقه بسیاری به انجام آزمایشات انسانی بر روی محکومین جنایی داشت. پس از مدتی در پی تردید استالین نسبت به مرگ منژینسکی – یار و همدم قدیمی-اش - او بازداشت شده و تحت بازجویی اعتراف به قتل منژینسکی کرده و در نتیجه در سال 1936 اعدام گردید.
یاگودا و مرژینسکی از رؤسای سابق سازمان اطلاعات شوری در دوره استالین (یاگودا مرژینسکی را برای تصاحب مقام وی با سم به قتل رساند)
در سال 1936، یکی از جنایتکارترین رهبران KGB، با نام "نیکلای یژوف" (Nikolai Yezhov) بر منصب نشست. وحشت و ترس در دوران وی به بالاترین حد خود در شوروی رسید. لقب او در رسانه¬های غربی و در میان مردم روسیه به "ماشین آدمکشی" و "خارپشت آهنین" معروف گردید. فقط برای نمونه، او 3 هزار نفر از عوامل خود را طی سالهای 1936 تا 1938 اعدام کرد. و بعد هم با خشم گرفتن بر "لاورنتی بریا" (Lavrenti Beria) – معاون خود- دستور دستگیری وی را صادر کرد. اما عملیات دستگیری بریا از طریق یکی از عوامل KGB به وی لو رفت و او سریعا خود را به مسکو رساند و با استالین دیدار کرد. طی دیدار خصوصی با استالین، او میزان وفاداری خود در معاونت گرجستان به حزب کمونیست و استالین را اذعان داشت و مواردی را در مورد یژوف ابراز کرد که ترس از بقدرت رسیدن و یا بروز کودتا از سوی یژوف را در استالین برانگیخت. لذا، استالین دستور دستگیری و اعدام وی در سال 1938 را صادر کرد.
نیکلای یژوف معروف به خارپشت آهنین
بریا در سال 1938 به سمت ریاست NKVD منصوب گردید. او، سازمان را گسترش داد و بازوی امنیتی آن NKGB را آنقدر تقویت کرد که در سال 1941 تبدیل به یک سازمان مستقل شد. این سازمان مسئولیت تامین امنیت داخلی، فعالیتهای ضد جاسوسی، نگهبانی از مرزها، مدیریت اردوگاههای کار، و انجام عملیاتهای چریکی و زیرزمینی علیه آلمانی¬ها در طی جنگ جهانی دوم را بر عهده داشت. مردی که ریاست NKGB را عهده¬دار بود، "وسه وُلوُد مرکولوف" (Vsevolod Merkulov) نام داشت. میزان وفاداری او به بریا بسیار زیاد بود و وی را در جریان ریز فعالیتهای سازمان قرار می¬داد. در سال 1950، مرکولوف جای خود را به "ویکتور آباکوموف" (Viktor Abakumov) داد که هیچ تعهدی به بریا از خود نشان نمی¬داد. بریا نیز استالین را متقاعد کرد که با نسبت دادن اتهام به آباکوموف مبنی بر طرح توطئه علیه وی، او را محاکمه و اعدام کند و اینچنین شد که وی در سال 1951 به جوخه¬های آتش سپرده گردید.
لاورنتی بریا پس از مرگ استالین به دست خروشچف به اعدام محکوم شد
با مرگ استالین در سال 1953 که در حلقه¬ بسیار خصوصی سیستم امنیتی شوروی با نام "کُبا" (Koba) خوانده می¬شد، بریا بی¬خبر از خوابی که "نیکیتا خروشچف" (Nikita Khrushchev) برای وی دیده است، تصمیم گرفت که قدرت را بدست گیرد. اما خروشچف با همکاری چند تن از مقامات عالی ارتش روسیه، کودتا کرده و بریا را دستگیر و در همان سال اعدام کرد. پس از به قدرت رسیدن خروشچف، این سازمان در مارس 1954 با ریاست "ایوان سروف" (Ivan Serov) همین نامی که امروز دارد را بر خود گرفت: "KGB".
قصه تلخ مرگ پسر استالین
یاکوف جوگاشویلی Yakov Dzhugashvili (استالین) –پسر استالین از همسر اولش- در جولای 1941 در حالیکه رهبری یک عراده تانک را بر عهده داشت، توسط نیروهای نازی دستگیر شد؛ وی در طی آوریل تا ژوئن 1942 در اردوگاه "هوملزبورگ" نگهداری شد و سپس در مارس 1943 به اردوگاه "ساچسنهاوزن" منتقل گردید.
طبق اسناد محرمانه فاش شده در سال 2006 سازمان KGB مرگ او در تاریخ 16 جولای 1945 به اینصورت بوده که در اردوگاه در حال قدم زدن بوده است که یکی از نگهبانان به او فرمان بازگشت به اتاقش را می¬دهد، اما وی با سرپیچی به طرف حصارها می¬آید. سرباز فرمان ایست میدهد و او فریاد می¬زند "شلیک کن!". سرباز هم گلوله¬ای به سر او شلیک می¬کند.
یاکوف استالین نفر وسط با کت بلند در اردوگاه نازیها
گفتنی است که یاکوف پیش از این هم میل به مردن داشته! و چند سال قبل، پس از ممانعت پدرش از ازدواج او با دختری که دوست داشت، اقدام به خودکشی با اسلحه می¬کند. معروف است که استالین در مورد خودکشی وی گفته بود "حتی عرضه¬ نداشته درست شلیک کند که بمیرد". او یک بار هم در مورد یاکوف اینچنین گفته بود: "یاشا مثل ولگردها و قلدرها رفتار می¬کند. دیگر نمی¬خواهم او را ببینم".
یاکوف استالین پس از مرگ
طبق اسناد، نازی¬ها خواستار تبادل او با ژنرال "فردریش پالوس" (Friedrich Paulus) بودند که قبلا در "نبرد استالینگراد" توسط روس¬ها دستگیر شده بود. اما استالین با بیان جمله¬ای بسیار مشهور قید پسر خود را زده و پیشنهاد آلمانها را نمی¬پذیرد: "من یک ژنرال را با یک ستوان عوض نمی¬کنم".
روش عملیاتی
در سال 1983، این سازمان از نظر مجله تایمز بعنوان قویترین سازمان جمع¬آوری اطلاعات در جهان شناخته شد. KGB به هر روش قانونی و غیرقانونی، اقدام به جاسوسی در کشورهای هدف کرده و اطلاعات بدست آمده را به سفارت خود در آن کشور انتقال می¬دهد. در صورتیکه مامور تابع روش قانونی دستگیر شود، از "مصونیت دیپلماتیک" استفاده کرده و آزاد می¬شود. اما این مصونیت برای مامورین غیرقانونی وجود ندارد. در اویل تاسیس این سازمان، رؤسا بیشتر بر روی مامورین غیرقانونی تمرکز می¬کردند؛ چرا که آنها خیلی بهتر از مامورین قانونی در مناطق هدف نفوذ می¬کردند.
ساختمان لوبیانکا متعلق به KGB
ساختمان لوبیانکا که نام خود را از میدان لوبیانکا گرفتهاست، ساختمانی در ضلع شرقی میدان است که سازمان امنیت اتحاد جماهیر شوروی «کاگب» در آنجا پايهگذاری شد.در دورهای از اتحاد جماهیر شوروی، زندانی مخوف در میدان لوبیانکا واقع شدهبود که زندانیان سیاسی در آنجا بازجویی میشدند.
KGB، از ابتدا 4 شکل جاسوسی را در دستور کار خود قرار داد: سیاسی، اقتصادی، استراتژیک-نظامی، و ارائه اطلاعات منحرفکننده. این اشکال جاسوسی با توسل بر فعالیت¬های امنیتی و ضد اطلاعاتی، اشاعه اطلاعات منحرف¬کننده¬ علمی-تکنولوژیکی و حمایت قانونی از جاسوسان صورت می¬گیرد.
این سازمان، دارای دو دسته جاسوس است: قانونی و غیرقانونی. جاسوسان قانونی در سفارت¬های روسیه در سرتاسر جهان اقامت داشته و از مصونیت سیاسی و امنیتی برخوردارند. جاسوسان غیرقانونی معمولا از عوامل اجیر شده¬ برون مرزی بوده؛ ماموریت¬هایشان فارغ از ماموریت-های تجاری و دیپلماتیک است؛ برای هیچکس قابل شناسایی و رویت نیستند؛ و در صورت دستگیری، مصونیت سیاسی ندارند.
ساختار سازمان
در ساختار ریاست این سازمان، یک نفر رییس کل و 4 تا 6 نفر هم معاون وجود دارد که از این تعداد 2 نفر آنها معاون اول هستند. KGB مستقیما تحت نظر یک دفتر سیاسی که رییس سازمان را انتخاب کرده¬ است، اداره می¬شود. شعبات منطقه¬ای سازمان هر کدام مدیر بخش خود را دارد. هیئت اصلی تصمیم¬گیرنده سازمان، شامل رییس، معاونین، و روسای هیئت مدیره است.
نمایی دیگر از ساختمان لوبیانکا
در تمامی تاسیسات دفاعی روسیه، KGB دارای دفتر است. همچنین در تمامی شرکتهای بزرگ روسیه، دارای شبکه گسترده¬ای است. این سازمان با گماردن یک یا چند نفر از ماموران خود در هر سازمان بزرگ، احساسات سیاسی را شناخته و اقدامات بعدی را انجام می¬دهد.
بخاطر طبیعت بسیار مخفی¬کارانه KGB، هنوز اطلاع دقیق از تعداد پرسنل آن در دست نیست. برخی برآوردها تعداد عوامل آن در سال 1973 را 490 هزار نفر و در سال 1986، 700 هزار نفر تخمین زده¬اند. مقدار دقیق بودجه این سازمان هنوز معلوم نیست.
اطلاعات و ضد اطلاعات
در سال 1972، فضای مصالحه بین روسیه و کشورهای شرق اروپا ایجاد گردید. همین امر باعث شد تا پای مامورین اطلاعات روسیه به آمریکا و سایر کشوهای غربی باز شود. آنها در هیئت بازرگان، تاجر، روزنامه نگار، دانشمند و دانشجو وارد این کشورها میشدند. نسبت شهروندان روس که در آمریکا اقدام به جمعآوری اطلاعات می¬کنند بین 30 تا 40 درصد و بیش از 50 درصد در کشورهای جهان سومی است. این بدان معناست که بسیاری از روس¬های ساکن کشورهای دیگر که مامور اطلاعاتی نیستند، عملا توسط KGB برای ماموریت¬های اطلاعاتی گمارده می¬شوند.
استخدام
KGB برای تامین نیرو، به سراغ نوابغ دانشگاهی می¬رود که معمولا بر یک تا 4 زبان مسلط هستند. حقوق بالا، ارتقائات نظامی، دسترسی به ارز خارجه، و زندگی در خارج از کشور به آنها پیشنهاد می¬شود. سپس نیروهای جذب شده را در مدرسه عالی اطلاعات در مسکو آموزش می¬دهند. دوره¬های آموزشی شامل کد شناسی، استفاده از اسلحه، عملیات خرابکاری، مطالعه کامل تاریخ و اقتصاد بر اساس مارکسیست-لنینیست، علم نظری، تاریخچه کامل حزب کمونیست شوروی، حقوق، و زبان¬های خارجه می¬شود.
موضوعات مرتبط: آموزش ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: KGB , کا , گ , ب
داعش سه سایت ایرانی را هک کرد !
قرارگاه كميل : جبران ميكنيم ...
ISIS
Iran's three sites hacked
Anti-Zionist camp Komeil : Our compensation
موضوعات مرتبط: نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، فرقه ها ، پیامها
برچسبها: هك , داعش , سايت ايراني , كميل
👈 گوگل ، تخمین میزند که در اینترنت ۵ میلیون ترابایت ، اطلاعات وجود دارد که حدودا معادل ۵ میلیارد گیگابایت یا ۵ تریلیون مگابایت می شود .
از آنجا که مغز انسان ظرفیتی حدود یک تا ۱۰ ترابایت دارد ، اگر متوسط ظرفیت مغز را ۵ ترابایت در نظر بگیریم، اینترنت معادل ظرفیت مغز یک میلیون انسان است .
اگر بخواهیم حجم اطلاعات اینترنت را طور محاسبه کنیم که برایمان آسانتر باشد باید بگوییم یک ترابایت را میتوانیم روی ۲۱۲ DVD یا ۴۰ دیسک بلوری blue ray ضبط کنیم .
به این ترتیب برای ذخیرهسازی کل اینترنت به یک میلیارد DVD یا ۲۰۰ میلیون دیسک بلوری نیاز داریم!
موضوعات مرتبط: ماهواره ، آموزش ، کامپیوتر و اینترنت ، راههای نفوذ ، اطلاعات عمومی ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: اینترنت , ظرفیت اینترنت , حجم اطلاعات , اطلاعات اینترنت
سازمانهای زیادی در غرب هستند که کارشان تولید محتوای رسانهای علیه ایران است. “پروژه اسرائیل” که یکی از اینها است یک سازمان “غیرانتفاعی” است که منابع مورد نیاز را در اختیار ژورنالیستهای سراسر دنیا قرار میدهد تا اطمینان حاصل کند که پوشش رسانهای درباره ایران عمدتاً منفی است.
آنچه که در ادامه میآید معرفی کامل این سازمان صهیونیستی است: پروژه اسرائیل که در سال ۲۰۰۲ تأسیس شد یک سازمان هواداری مستقر در واشینگتن و بیتالمقدس است که هدفش اطلاعرسانی درباره اسرائیل و خاورمیانه و ایجاد یک «وجهه عمومی مثبتتر» برای اسرائیل است. پروژه اسرائیل از دیوار بحثبرانگیز حائل در کرانه باختری حمایت میکند، طرفدار اتخاذ یک خطمشی سختگیرانه در قبال ایران است، و به طور فعال مطالعات و آثار اندیشکدهها و نویسندگان طرفدار نظامیگری را تبلیغ میکند ، حتی با اینکه ادعا میکند یک سازمان غیرانتفاعی است که «حقایق اسرائیل و خاورمیانه را به مطبوعات، مسئولان عمومی، و مردم انتقال میدهد.
فعالیتهای پروژه اسرائیل عبارتاند از انتشار دیدگاهها، صدور هشدار، انتشار سخنان سخنرانان و سخنگویان، تهیه بروشورهای روابط عمومی برای سخنگویان اسرائیل، سفارش نظرسنجیهای عمومی، و پخش تبلیغات تلویزیونی. پروژه اسرائیل از سال ۲۰۱۳ تاکنون نشریه «برج» را منتشر کرده است. این نشریه یک مجله خبری آنلاین است که امور خاورمیانه را منعکس میکند. به علاوه، پروژه اسرائیل همچنین یک وبسایت عربی زبان به نام «المصدر» را اداره میکند این وبسایت مدعی است که «تصویری متعادل و صادقانه از دنیای یهود، اسرائیل، و رویدادهای بینالمللی» ارائه میدهد.
پروژه اسرائیل از ارتباطات سیاسی خوبی برخوردار است. هیئت مشاوران این سازمان در اواسط سال ۲۰۱۴ تقریباً دوازده نفر از اعضای مجلس نمایندگان و مجلس سنای آمریکا را شامل میشد. از جمله این مشاوران میتوان به «جو ویلسون» و «الیوت انگل» از نمایندگان مجلس نمایندگان و همچنین «مارک کرک» و «رابرت منندز» از نمایندگان مجلس سنا اشاره کرد. «جوزف لیبرمن» سناتور بازنشسته و «آلن وست» از اعضای سابق حزب جمهوریخواه نیز در هیئت مشاوران سازمان مذکور خدمت کردهاند.
جاش بلاک سخنگوی سابق «کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل» و از اعضای اندیشکده جنگطلب و همسو با حزب دموکرات موسوم به «اندیشکده سیاست مترقی» ریاست پروژه اسرائیل را بر عهده دارد و مدیر ارشد اجرایی سازمان نیز محسوب میشود. «بلاک» در سال ۲۰۱۲ جانشین «جنیفر لازلو میزراهی» مؤسس پروژه اسرائیل شد و از آن زمان تاکنون سکوی هدایت سازمان را در دست دارد. «ناتان گاتمن» از نشریه «فوروارد» در این باره نوشته است: «شهرت “بلاک” به عنوان سگ بولداگ اسرائیل در تضاد کامل با “میزراهی” است، زیرا “میزراهی” در اغلب موارد به جای اینکه با روزنامهنگاران و سیاستگذاران بجنگد با آنها تعامل میکرد.»
سازمان در دوران ریاست رئیس سابق از یک تمرکز جهانی برخوردار بود، اما «بلاک» کمک کرد تا تمرکز سازمان به سمت یک رویکرد محدودتر و متمرکز بر واشینگتن متمایل گردد. «بلاک» بلافاصله پس از بر عهده گرفتن ریاست سازمان اظهار داشت: «در حال حاضر سازمانها و افرادی وجود دارند که از هماهنگی و منابع مالی خوبی برخوردارند و در میان آنها از دسیسهچینهای ضد صهیونیست و مدافع ایران و تروریستهایی همچون حماس و حزبالله گرفته تا حامیان ضد اسرائیل و از جمله کسانی مشاهده میشوند که با دورویی و به طور بیوقفه از اسرائیل انتقاد میکنند و تلاش میکنند در راستای رسالت اشتباه و غالباً خصمانه خویش واقعیات را تحریف کنند. البته این سازمانها و افراد در حاشیه قرار دارند.» «بلاک» اضافه کرد که «پروژه اسرائیل با انتشار سخنان دروغ، بدخواهانه، و حتی ضد یهود مقابله میکند.»
پروژه اسرائیل تحت رهبری «بلاک» مستقیماً به مبارزات تفرقهافکنانه حزبی در واشینگتن دست زده است. در یک مورد، هنگامی که «بلاک» در جریان جلسه تائید صلاحیت «چاک هگل» وزیر دفاع آتی آمریکا دیدگاههای «واقعگرایانه» وی درباره ایران را به سخره گرفت و این دیدگاهها را «غیرمتداول» نامید یکی از مقامات سابق دولت که با پروژه اسرائیل آشنایی داشت اظهار داشت که سبک مقابلهای «بلاک» «نقش سازمان آنگونه که هست، میتواند باشد، و باید باشد را زیر سؤال میبرد.»
پروژه اسرائیل به خاطر شماری از فعالیتهایش انگشتنما شده است. برای مثال، این سازمان درباره این موضوع که سخنگویان اسرائیل چگونه میتوانند مهارتهای روابط عمومی خود را نزد مخاطبان آمریکایی بالا ببرند دست به مطالعات محرمانه زده و به همین خاطر مورد انتقاد قرار گرفته است. یکی از مطالعاتی که در سال ۲۰۰۹ انجام گرفته بود و خبر آن به نشریه «نیوزویک» درز کرد «فرهنگ زبان جهانی سال ۲۰۰۹ پروژه اسرائیل» نام داشت. این مطالعه توسط فرانک لونتز استراتژیست و ناظر جمهوریخواه انجام گرفت و آنگونه که در آن ادعا شده بود «دستورالعملی بود برای رهبران آیندهنگر که در خط مقدم مبارزه با جنگ رسانهای علیه اسرائیل حضور دارند.»
از جمله پیشنهادهای مطرحشده در این مطالعه این بود که در رابطه با حق بازگشت آوارگان فلسطینی به خانههایشان عبارت «مهاجرت جمعی فلسطینیان» استفاده شود. «لونز» توضیح داده بود که منطق ورای کاربرد عبارت مذکور این است که آمریکاییها در حال حاضر از هرگونه مهاجرت جمعی هراس دارند و بنابراین طرف اسرائیل را خواهند گرفت.«پاتریک کاکبرن» از نشریه ایندیپندنت در رابطه با گزارش مذکور گفته است که «همه کسانی که به ابعاد مختلف سیاست اسرائیل علاقه دارند، به ویژه روزنامهنگاران، باید این گزارش را بخوانند، زیرا بایدها و نبایدها را برای سخنگویان اسرائیل شرح داده است. وی اضافه کرده است که گزارش مذکور به روشن ساختن فاصله میان آنچه مقامات و سیاستمداران اسرائیل واقعاً باور دارند و آنچه بر زبان میآورند کمک میکند
پروژه اسرائیل متهم به بزرگنمایی تهدیداتی شده است که ظاهراً متوجه اسرائیل هستند. برای مثال، در سال ۲۰۱۳ «جاش بلاک» اعلام کرد که پروژه اسرائیل با دیپلماسی هستهای دولت «اوباما» در قبال ایران مخالف است و در این باره هشدار داد که هرگونه توافقی که به ایران اجازه دهد در خاک خود به غنیسازی صلحآمیز اورانیوم بپردازد ـ یعنی حقی که بر اساس پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای به کشورهای عضو اعطا شده است ـ قابلقبول نخواهد بود .
در گزارش موسوم به «اعلان هشدار پروژه اسرائیل» که در ماه اوت ۲۰۱۲ منتشر شد سازمان مذکور شماری از نکات هشداردهنده را پیشنهاد داده بود که حامیان پروژه اسرائیل با بکارگیری آنها میتوانستند پیام خود را به گوش رهبران آمریکا برسانند. طرفداران پروژه اسرائیل میتوانستند از جمله اینگونه استدلال کنند که «رهبران ایران از قطعنامههای سازمان ملل و دیدگاههای جهانی سرپیچی کرده و به ساخت سلاح هستهای ادامه میدهند و در عین حال اسرائیل را تهدید به نابودی میکنند.» با این حال، زمانی که گزارش مذکور منتشر شد سازمانهای اطلاعاتی آمریکا بر این باور بودند که شواهد و مدارکی وجود ندارند که نشان دهند ایران کار بر روی سلاحهای هستهای را آغاز کرده است.
در ماه جولای ۲۰۱۴ پروژه اسرائیل یک وبسایت جدید به نام «ممانعت از دستیابی ایران به بمب» راه اندازی کرد و در آن در راستای ایجاد ترس و وحشت تصاویر و اظهاراتی را درباره ایران و برنامه هستهای این کشور منتشر کرد. خبرگزاری «اینترپرس» وبسایت مذکور را چنین توصیف کرد: «وبسایتی کامل به همراه یک عکس ترسناک سیاهوسفید از ابری قارچی شکل و این شعار که “اگر ایران هستهای شود تروریسم نیز هستهای میشود”».
هدف این وبسایت تشویق افراد به امضای طومار و «کمک به افزودن فشار بر ایران و واشینگتن» است. وبسایت به طور تلویحی از راهبرد دیپلماتیک دولت «اوباما» در قبال ایران انتقاد میکند. به گفته وبسایت مذکور، «توافق خوب» با ایران توافقی است که از توانایی ایران جهت توسعه «برنامه موشکهای بالستیک» خویش بکاهد و به «نابودی» سانتریفیوژهای موجود در داخل کشور منجر شود. ایران هیچگاه ملزم به نابود کردن سانتریفیوژهایش نشده است ـ زیرا از حق بکارگیری سانتریفیوژها در راستای تولید برق برخوردار است ـ و دولت «اوباما» به وضوح تصریح کرده است که بحث موشکهای ایران در مذاکرات جاری مطرح نیست.
در ماه جولای ۲۰۱۱، پروژه اسرائیل در رابطه با کشتیهایی که در آن زمان فعالان طرفدار فلسطین قصد داشتند در راستای نشان دادن همبستگی خود با مردم غزه و کرانه باختری به حرکت درآورند شدیداً هشدار داد. پروژه اسرائیل به نقل از «اسحاق آهارونویچ» وزیر امنیت داخلی اسرائیل نوشت: «تقریباً دو ماه بعد از آنکه معترضان لبنانی و سوری به سمت مرزهای شمالی اسرائیل هجوم برده و امنیت ملی اسرائیل را در معرض تهدید قرار دادند اکنون فعالان طرفدار فلسطین بار دیگر آماده شدهاند تا از زمین و دریا مشروعیت اسرائیل را به چالش بکشند. اراذلواوباشی که تلاش کردند قانون را نقض کرده و نظم و آرامش را برهم بزنند اجازه ورود به اسرائیل را نخواهند یافت و به کشورهای خود باز خواهند گشت.»
پروژه اسرائیل سیاست دولت «اوباما» در قبال اسرائیل را به شدت به باد انتقاد گرفته است. در جریان مشاجره میان «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل و مقامات دولت اوباما بر سر مسئله شهرکسازی در سال ۲۰۰۹، پروژه اسرائیل مدعی شد که تلاشها جهت متوقف کردن ساختوساز شهرکهای غیرقانونی اسرائیلی در سرزمینهای اشغالشده فلسطین «نوعی پاکسازی قومی جهت بیرون راندن همه یهودیها» از کرانه باختری است.
موضوعات مرتبط: آموزش ، مطبوعات داخلی و خارجی ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: رسانه هاي ايران , ژورناليست , اسرائيل , صهيونيست
دارک وب (به انگلیسی: Dark Web) یا وب تاریک به شبکهای گفته میشود که در دسترس عموم نبوده و بیشتر برای مقاصد غیرقانونی مورد استفاده قرار میگیرد. ردیابی فعالیتهای آن و شناسایی افراد در آن دشوار یا غیرممکن است. در این شبکه اطلاعات جامعی نهفته شده که افراد ناشناس آنها را مدیریت میکنند، فروشندگان مواد مخدر، هکرها، تروریستها و افراد سودجو غالباً این دسته از افراد را تشکیل میدهند. دارک وب بخش کوچکی از وب پنهان است.
دارک وب سایتهایی است که برای عموم قابل مشاهده است اما توسط آیپیهای مخفی سرور اجرا میشوند. در این شبکه تمامی اطلاعات به صورت آنلاین و با پسوردهایی محافظت شدهاند. برای دسترسی به اطلاعات آن باید از چندین پِیوالها گذشته و از نرمافزارهای به خصوص استفاده کرد. هر کاربری میتواند به سادگی از این وبسایتها بواسطه سرویس هایی همچون هیدن ویکی دیدن کند. بسیاری از این وبسایتها از موتورهای جستجو بهره نمیگیرند، از اینرو جستجو در جستجوگرها برای پیدا کردن آنها تقریباً با شکست مواجه میشود. اغلب این وبسایتها که آنها را برای مخفی سازی هویتشان از ابزار رمزگذاری تور بهره میگیرند و پسوند .onion را دارند. همچنین بیشتر اطلاعات دارک وب در پایگاه دادههایی نظیر LexisNexis ذخیره میشود.
اگرچه این دو به جای یکدیگر بکار گرفته میشوند اما در اصل این دو به یک موضوع مشابه اشاره نمیکنند. دیپ وب به تمام وب سایتهایی اشاره میکند که نمیتوان آنها را از طریق موتورهای جستجوگر پیدا کرد. دارک وب بخش کوچکی از دیپ وب میباشد. دیپ وب شامل تمام اطلاعات غیرقابل رهگیری همچون وب سایتها ایمیل، دیتابیسها و… میشود. اما در مورد دارک وب قضیه تنها در خصوص تفاوتهای تکنیکی است به این معنا که در این حوزه محصولات و خدماتی ارائه میشود که غالب مردم به دنبال آن نیستند و تنها عده معدودی به دنبال آن میگردند مثل سایتهای مواد مخدر. سایتهای غیرقانونی در دیپ وب را دارک وب میگویند
موضوعات مرتبط: آموزش ، راههای نفوذ ، سرویسهای مجانی در اینترنت ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: دارک وب , وب تاریک , Dark We , LexisNexis
به گزارش پايگاه اينترنتي كميل "جنگ سایبری" (Cyberwarfare) یا "رایاجنگ" و یا "نبرد مجازی" به نوعی از نبرد اطلاق می شود که طرفین جنگ در آن از رایانه و شبکههای رایانهای (به خصوص شبکه اینترنت) به عنوان ابزار استفاده کرده و نبرد را در فضای مجازی جاری میسازند.
فضای سایبر در این نوع جنگ به هر اتاق و فضائی اطلاق میشود که به وسیله نرم افزار در رایانه ایجاد می شود و باید گفت که در دنیای مجازی اتاق فرمان جنگ را رایانه به دست می گیرد و لذا می توان اعلام کرد که "بزرگترین فضای سایبری که میلیونها کاربر را به یکدیگر متصل می کند، فضای مجازی اینترنت است."
جنگ اطلاعاتی که امروزه رسما جایگزین جنگ سرد شده، با انقلاب اطلاعات ظهور پیدا کرده و این انقلاب به دلیل دامنه وسیع و تاثیرات گسترده آن میتواند سبک نوینی از جنگ را ارائه بدهد.
مارتین لیبیکی از محققان برجسته موسسه مطالعات استراتژیک در دانشگاه دفاع ملی، در کتاب "جنگ اطلاعاتی چیست؟" مینویسد: "تلاش برای درک مفهوم جنگ اطلاعاتی مانند اینست که چند نفر نابینا بخواهند با لمس کردن بخشهای مختلف یک فیل بگویند که این موجود چیست. جنگ اطلاعاتی نیز شامل بخشهای مختلف و متعددی می شود".
تلاش برای داشتن نگرش جامعه نگرانه در تعریف جنگ اطلاعات نکته ایست که باید حتماً به آن توجه شود؛ مگان برنز در سال ۱۹۹۹ با نگرشی کلی تریف زیر را ارئه میدهد: "جنگ اطلاعاتی طبقه یا مجموعههایی از تکنیکها شامل جمعآوری، انتقال، حفاظت، ممانعت از دسترسی، ایجاد اغتشاش و افت کیفیت در اطلاعات است که از طریق آن یکی از طرفین درگیر بر دشمنان خود به مزیتی چشمگیر دست یافته و آن را حفظ میکند".
وی ضمن وفادارماندن به تعریف کاملاً نظامی از جنگ اطلاعاتی هفت شکل مختلف جنگ اطلاعاتی را به شرح زیر نام میبرد:
* جنگ فرماندهی و کنترل که هدف آن قطع کردن سر دشمن، یعنی از بین بردن مغز متفکر دشمن، است
* جنگ برپایه اطلاعات که متشکل از طراحی، حفاظت و ممانعت از دسترسی به سیستم هائی است که برای برتری بر فضای نبرد در جستجوی دانش کافی هستند
* جنگ الکترونیک تکنیکهای رادیوئی، الکترونیک یا رمزنگاری
* جنگ روانی که در آن از اطلاعات برای تغییر ذهنیت و طرزفکر دوستان، بی طرفها، و دشمنان استفاده میشود
* جنگ هکرها که در آن به سیستمهای رایانهای حمله میشود
* جنگ اطلاعاتی اقتصادی ایجاد مانع در برابر اطلاعات یا تسهیل جریان اطلاعات با هدف کسب برتری اقتصادی
* جنگ سایبر ترکیبی از همه موارد شش گانه بالا.
سربازان جنگ سایبری "نفوذگران" در عرصه اطلاعات دیگران هستند که کارشناسان این حوزه، آنها را به چند گروه تقسیم کردهاند:
* گروه نفوذگران کلاه سفید: هر کسی که بتواند ازسد موانع امنیتی یک شبکه بگذرد اما اقدام خرابکارانهای انجام ندهد را یک هکر کلاه سفید میخوانند که در حقیقت متخصصین شبکهای هستند که چالههای امنیتی شبکه را پیدا کرده و به مسئولان گزارش میدهند.
* گروه نفوذگران کلاه سیاه: اشخاصی هستند که وارد کامپیوتر قربانی خود شده و به دستبرد اطلاعات و یا جاسوسی کردن و یا پخش کردن ویروس و غیره میپردازند.
* گروه نفوذگران کلاه خاکستری: اشخاصی هستند که حد وسط دو تعریف بالا میشوند.
* گروه نفوذگران کلاه صورتی: این افراد آدمهای کم سوادی هستند که با چند نرمافزار خرابکارانه به آزار و اذیت بقیه اقدام میکنند.
انواع حملات نفوذگران هم عبارت است از:
* شنود: در این روش نفوذ گر میتواند به شکل مخفیانه از اطلاعات نسخه برداری کند.
* تغییر اطلاعات: در این روش نفوذگر به دستکاری و تغییر اطلاعات میپردازد.
* افزودن اطلاعات: در این روش نفوذگر اطلاعات اضافی بر اصل اطلاعات اضافه میکند.
* وقفه: در این روش نوع نفوذگر باعث اختلال در شبکه و تبادل اطلاعات میشود.
بر اساس آنچه کارشناسان مبارزه با جنگ سایبری اعلام می کنند، بررسی هویت و مکان مهاجم، شناسائی نیت مهاجم، تشخیص حملههای از قبل طراحی شده و بررسی و ارزیابی تلفات بعد از جنگ، از مهم ترین نقاط ضعف اصلی در دفاع سایبری است.
سایت سازمان پدافند غیر عامل برای روشن شدن ماهیت جنگ سایبری به ذکر چهار نمونه از جنگ واقعی سایبری در ادوار اخیر پرداخته و از جنگ بین روسیه و گرجستان (۲۰۰۸)، جنگ ۳۳ روزه بین رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان، جنگ بین روسیه و استونی (۲۰۰۷) و جنگ بین آمریکا و چین به عنوان نمونه کاملی از این جنگها یاد کرده است.
جنگ بین روسیه و گرجستان:
هنگامی که جنگ روسیه و گرجستان شروع شد، در اولین ساعات، آتش این جنگ در فضای سایبر روشن شد. بسیاری از سرورهای شبکه انفورماتیک گرجستان کمی قبل از آغاز عملیات نظامی روسیه به مناطق استقلال طلب اوستیای جنوبی مورد حملات کنترل از راه دور قرار گرفت.
در شرایطی که سایت وزارت امور خارجه و وزارت دفاع قفقاز هنوز زیر حملات هکرها قرار داشتند، سایت رسمی میخائیل ساکاشویلی رئیس جمهور گرجستان و شبکه های اصلی تلویزیونی این کشور هدف مستمر حملات عدم پذیرش سرویس بودند.
در حملات عدم پذیرش سرویس (Denial-of-Service) به علت ارتباط بیش از حد با پایگاه اینترنتی Service Attacks مورد نظر سرویس جوابگو نیست و کاملا مسدود می گردد.
سایتهای گرجستان که تحت این حملات قرار داشتند به روز سازی ها و اخبار جدید را دریافت نمی کردند و در نتیجه در معرض خطر قرار داشتند.
دولت تفلیس این تهاجمات انفورماتیکی را مربوط به پاسخ مسلحانه به روسیه و درگیری های اوستیای جنوبی دانسته است؛ روزنامه واشنگتن تایمز خبر اولین حملات انفورماتیکی به سایت رئیس جمهور ساکاشویلی منتشر کرد و بلافاصله انگشت اتهام را به طرف مسکو نشانه رفت. در این راستا، موسسه تحقیقاتی آمریکایی یو.اس.سورت که برای وزارت امنیت کشور امریکا کار می کند پس از کنترل و بازبینی یک (DoS) را در سرور سایت رئیس جمهور گرجستان شناسایی کرد.
جنگ ۳۳ روزه رژیم صهیونیستی و لبنان
در حالی که آمریکا، اسرائیل، متحدان اروپایی آنها و برخی از سران سازش کار عرب، در آغاز جنگ ۳۳ روزه با قاطعیت و اطمینان از نابودی حداکثر ۳ روزه حزب الله سخن می گفتند، به دلیل عدم توجه اسرائیل به تکنیک های دفاع غیرعامل و برتری حزب الله در نبردهای اطلاعاتی با بهکارگیری تکنیک های پدافند غیرعامل در حوزه IT و استفاده از ابزارآلات و تجهیزات بومی موجب ناکامی اسرائیل در دستیابی به اهداف خود شدند. تهدید سایتهای اینترنتی طرفین حملات متناوب Dos ، شنود، جاسوسی از جمله اقدامات انجام شده در حوزه فضای سایبری در جنگ ۳۳ روزه می باشد.
جنگ بین روسیه و استونی
در آوریل سال ۲۰۰۷ هکرهایی که از طرف دولت روسیه پول دریافت کرده بودند مورد حملات سایبری قرار گرفت. در آن زمان، وب سایت های احزاب سیاسی، بانک ها، روزنامه ها و وزارتخانه های استونی به مدت حدود ۳ هفته مورد حمله قرار داشت.
این حملات از زمانی آغاز شد که در استونی تصمیم گرفته شده بود مجسمه برنزی شکست اتحاد جماهیر شوروی سابق در جنگ جهانی دوم در تالین ویران شود.
تحلیلگران، شبکه جنایتکاران هکرهای روس را مسئول این حملات دانسته اند به طوری که یارت آرمین کارشناس انفورماتیکی توضیح داده است سرورهایی که از آنها این حملات انجام می شود تحت کنترل شبکه کسب و کار روسیه (شبکه هکرهای جنایتکار روسیه) است؛ این شبکه به شدت از سوی دولت روسیه حمایت می شود.
جنگ بین آمریکا و چین
نزدیک به ۱۰۰ حمله سایبری بین آمریکا و چین درگرفته است که مشهورترین آنها در مارس و آوریل سال ۲۰۰۱ بوده است و دامنه های آن تا حدودی به اروپا نیز کشیده شد.
این جنگ بر سر موضوع تصادم هواپیمای جاسوسی آمریکا با جت چینی بوده است با حمله های Dos به سایت دولتی چین آغاز شد و در نهایت این حملات منجر به تخریب اطلاعات، دزدیدن و صدمه زدن به منافع و سرورهای دو کشور شد که البته درصد تخریب حاصل از این جنگ در چین ۱۰ برابر آمریکا بود.
اوایل سال جاری "رابرت گیتس" وزیر دفاع آمریکا طی نامهای رسمی به فرماندهی قرارگاه استراتژیک این کشور دستور داد تا قرارگاه سایبری آمریکا را به منظور عملیاتهای سایبری نظامی همه جانبه تأسیس کنند.
فرماندهی سایبری ایالات متحده آمریکا موسوم به سایبر کام (CYBERCOM) در ژوئن ۲۰۰۹ تصویب شد و ۱۱ ماه پس از آن تاریخ به مرحلهای رسید که پنتاگون آن را قابلیت اولیه انجام عملیات مینامد؛ ارتش آمریکا با دارا بودن شبکههای رایانهای پیشرفته و گروههای نظامی متخصص در همه حوزههای سایبری، نخستین فرماندهی سایبری را تاسیس کرده است.
علاوه بر ایالات متحده آمریکا، چند کشور اروپایی نیز طی ماههای گذشته اقدام به راه اندازی سازمان های مشابه برای مقابله با تهاجم سایبری علیه منافع خود کرده اند.
فرودین ماه امسال بود که سایت شبکه تلویزیونی پرس TV به مدت ۱۰ روز از سوی منابع اسرائیلی مورد حمله سایبری عدم پذیرش سرویس قرار گرفت اما حملات صورت گرفته به وبسایت این شبکه خبری انگلیسیزبان به دلیل مجهزبودن به سیستمهای امنیتی پیشرفته ناکام ماند.
علاوه بر این، وبسایت العالم که در کنار پرس TV از فعالترین و مهمترین منابع خبری مستقل در پوشش اخبار تحرکات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا به شمار میآیند و اخبار را به زبان عربی پخش میکند نیز با حملات سایبری از سوی منابع رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی مورد حمایت آمریکا مواجه شد.
العالم و پرس TV دو شبکه بینالمللی تلویزیونی ایرانی به حساب می آیند که اخبار و اتفاقات اراضی اشغالی را نیز به صورت گستردهای پوشش میدهند و به دلیل صداقت در ارسال اخبار درست از مقبولیت عام برخوردارند.
پیش از این نیز سایت ویکیلیکس در یکی از اسناد خود از تلاش مقامات امنیتی انگلیسی برای اختلال و تعطیلی دفتر شبکه پس TV در لندن پرده برداشته بود که این اقدام انگلیسی ها مغایر ادعای غرب مبنی بر پایبندی به جریان آزاد اطلاعرسانی است.
هنگامی که حملات سایبری آمریکا و رژیم صهیونیستی به پایگاههای اینترنتی رسانه ملی کشورمان ناکام ماند، یک مؤسسه دفاعی آمریکایی علت این مسأله را برخورداری ایران از ارتش سایبری دانست و اعلام کرد: ایران یکی از پنج کشور دارای ارتش سایبری است.
مؤسسه "دیفنس تک" (Defense Tech) از مؤسسات نظامی و امنیتی ایالات متحده آمریکا اقدام به انتشار مقاله ای با عنوان "ارزیابی ارتش سایبر ایران" با توجه به آمار دریافتی از سازمان اطلاعات آمریکا (CIA)، ایران را جزء ۵ کشور دارای قوی ترین نیروی سایبری معرفی کرده و ارتش سایبری در کشورمان را ۲۴۰۰ نفر به علاوه ۱۲۰۰۰ نفر نیروی ذخیره تخمین زد.
از دیگر گزارش های مشابه می توان به مقاله مجله "فارین پالیسی" (چاپ آمریکا) در همان ایام اشاره کرد که اقدامات مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سپاه علیه سایتهای مستهجن در عرصه سایبر را اقدامی بشردوستانه و به نفع حقوق بشر معرفی کرده بود.
حملات غرب به سایتهای اینترنتی محدود به ایران اسلامی نیست و بیست و چهارم فروردین ماه سال جاری رئیس جمهوری روسیه با اعلام خبر زنجیرهای از حملات سایبری به محبوبترین وبسایت میزبان وبلاگها در این کشور، این اقدام را غیرقانونی و خصمانه دانست و محکوم کرد.
اگر چه آمریکایی ها خیلی پیشتر جنگ سایبری علیه جمهوری اسلامی را آغاز کرده بود که نمونه آن فعالیت ۳۰ جاسوس آمریکایی بود که اواخر سال ۸۸ دستگیر شده بودند اما منابع خبری در دومین روز تیر ماه امسال اعلام کردند رئیس جمهور آمریکا با صدور دستورالعملی وظایف نیروهای امنیتی این کشور در مبارزه سایبری و همچنین خرابکاری رایانه ای در سایر کشورها را صادر کرد.
"باراک اوباما" دستورالعملی را امضا کرده که مرزبندی و رویکردهای مربوط به حمله های سایبری و فعالیت های خرابکارانه رایانه ای در کشورهای دیگر را مشخص می کند.
این دستورالعمل جدید با جزئیات مواقعی که ارتش می تواند از رییس جمهوری تقاضای آغاز عملیات سایبری علیه یک کشور کند، روشن کرده است. مقام های رسمی وزارت دفاع آمریکا گفته اند که این رهنمود مانند آیین نامههای دیگری است که درباره استفاده از ابزارهای نظامی ارتش صادر می شود.
همزمان وزارت دفاع آمریکا در یک سند راهبردی جدید، عملکردهای مبتنی بر شبکه را که ارتش آمریکا می تواند ازآنها در زمان صلح وجنگ استفاده کند، تبیین کرده است. این عملکردها از ارسال ویروس به رایانه های دشمن تا حمله سایبری به منظور توقف فعالیت شبکه های برق و سامانه های دفاعی کشور هدف را شامل می شود.
راهبرد تازه پنتاگون "شبکه" را یک حوزه نبرد می نامد و بر محافظت از شبکه ها، پشتیبانی از زیرساخت ها و همکاری با متحدان آمریکا تاکید می کند. با این حال راهبرد جدید پنتاگون که بر اساس رهنمود باراک اوباما تنظیم شده، هنوز بطور کامل فاش نشده است؛ هرچند مقام های وزارت دفاع بخش هایی از آن را تشریح کرده اند.
طبق دستورالعمل جدید، ارتش ایالات متحده می تواند به کشورهای هدف، کدهای رایانه ای بفرستد تا مسیرهای ارتباطی را آزمایش کند. این کار درست مانند گرفتن تصاویر ماهواره ای به منظور یافتن محل پایگاه های موشکی و تشخیص دیگر قابلیت های نظامی دشمن است.
این رمزهای رایانه ای خنثی خواهند بود و مانند ویروس یا کرم های رایانه ای نیستند که در زمانی مشخص بتوان ازآنها توقع عملکرد خاصی را داشت.با این حال اگرآمریکا با کشور هدف وارد نزاع شد، می تواند نقشه ای از شبکه های دشمن را در اختیار داشته باشد و پس از اجازه رئیس جمهور به آن شبکه ها حمله کند.
راهبرد جدید همچنین تاکید می کند که اگر آمریکا مورد هدف قرار گیرد، این کشور می تواند با مسدود کردن مسیر حملات یا انهدام سرورهای متخاصم، واکنش نشان دهد و درست مانند یک نبرد واقعی، جنگ شبکه ای هم فرامرزی خواهد بود.
وزارت دفاع آمریکا معتقد است که باید با شرکت هایی که اطلاعات مهمی از سامانه های نظامی آمریکا در اختیار دارند در زمینه محافظت از شبکه بیش از پیش همکاری کرد. در همین راستا، پنتاگون بتازگی اطلاعات طبقه بندی شده خود را پیرامون خطرهای رایانه ای و شبکه ای در اختیار تعدادی از این شرکت ها قرار داده تا در حوزه های فعالیت خود با این تهدیدها مبارزه کنند.
مسئولان این ورازتخانه همچنین معتقدند با گذشت زمان، این برنامه می تواند الگویی برای وزارت امنیت داخلی آمریکا باشد که امنیت زیرساختهای حیاتی کشور، از جمله نیروگاهها، شبکههای برق و شبکههای مالی را برعهده دارد.
بیستم مرداد ماه ۱۳۹۰ رسانهها از ایجاد یک یگان نظامی سایبری برای جنگ سایبری علیه جمهوری اسلامی توسط رژیم صهیونیستی خبر دادند و اعلام کردند این یگان در حالی ایجاد شده که مقامات ارشد این رژیم بیش از پیش نگران هستند که حمله به تاسیسات هستهای ایران به شکست منجر شود.
روزنامه انگلیسی ساندی تایمز تاسیس این مرکز عملیات سایبری علیه ایران را محصول این ارزیابی صهیونیستها دانست که هر گونه حمله نظامی به ایران شکست خواهد خورد و در ادامه گزارش خود نوشت: یگان سایبری جدید رژیم صهیونیستی به طور مستقیم به نخستوزیر این رژیم که این برنامه را در قلب توان دفاعی رژیم متبوعش قرار داده، گزارش خواهد داد.
همچنین بنا بر گزارش "هرالدسان”، بنیامین نتانیاهو اخیرا در نشست کارشناسان جنگافزارهای سایبری گفت: "اسرائیل باید به یک ابر قدرت جهانی در عرصه سایبر تبدیل شود".
این مرکز که تحت حمایت واحد اطلاعات جاسوسی نیروی نظامی تشکیل شده است یک سری عملیاتهای جاسوسی "نرم" از جمله هک نسخه ایرانی "فیسبوک” و دیگر سایتهای شبکههای اجتماعی را انجام داده است.
یک منبع اسرائیلی مطلع از عملیاتهای جنگ سایبری هم اعلام کرده بود: اسرائیل دو هدف اصلی در فضای سایبر ایران دارد اول "برنامه هستهای" ایران و تاسیسات نظامی آن و دوم "زیرساختهای غیرنظامی" این کشور است تا بتواند فضای سایبری جمهوری اسلامی را فلج کند.
سایت تخصصی "دیلی تک" نیز در گزارشی نوست: با راه اندازی یک واحد اطلاعات برای حملات سایبری و ضد سایبری در وزارت جنگ رژیم اسراییل، جنگ سایبری ایران و این رژیم، وارد مرحله جدیدی شده است.
یکی از متخصصان امنیتی سایبر اسرائیلی در این باره گفت: این واحد جدید مستقیم به نخست وزیر این رژیم گزارش خواهد داد و حتی ملزم به ارایه گزارش به وزیر جنگ هم نیست و راه اندازی آن دو هدف عمده در زمینه مقابله با ایران دارد؛ نخستین هدف حمله، نفوذ و تخریب تأسیسات هسته ای ایران و هدف دوم، حمله به زیرساخت های شهری ایران است.
وی همچنین افزوده است: در صورت تحقق چنین هدفی، همه فضای سایبری ایران در اختیار ما قرار خواهد گرفت.
افزون بر این رئیس نیروهای دفاعی رژیم صهیونیستی هم در این باره گفت: کامپیوترها و صفحه کلیدها، جدیدترین سلاح های ما و تویتر و شبکه های اجتماعی، تازه ترین منابع ما هستند، چنانکه در جنگ سایبری، کشورها می توانند بدون اینکه مستقیم از نیروی نظامی استفاده کنند، در درون دیگر کشورها نفوذ کرده و به اهداف مورد نظر خود در کشورهای هدف ضربه وارد کنند.
هماکنون رژیم صهیونیستی، کشورهای اروپای شرقی و چین، از جمله کشورهایی هستند که رکورددار حملات سایبری به اهداف گوناگون در کشورهای دنیا هستند؛ به گونه ای که چین در سال گذشته، با هک رایانههای کاربران در کشور کره جنوبی، اطلاعات نزدیک ۳۵ میلیون نفر از مردم این کشور را به دست آورد و هماکنون نیز جنگ سایبری شدیدی میان چین و آمریکا در حال جریان است که هیچگاه هم واقعیت این حملات مشخص نمی شود.
گفتنی است؛ در دو سال اخیر به دنبال وجود بحثهایی درباره نفوذ بدافزار "استاکس نت" به درون تأسیسات هسته ای ایران، اقدامات مناسبی برای بالا بردن سیستم دفاعی و هجومی ایران در عرصه سایبر شکل گرفته که گویا چنین فعالیتهایی روز به روز باید گستردهتر شود.
پایگاه اینترنتی "هرالدسان" در هفتم آگوست ۲۰۱۱ مصادف با ۱۶ مرداد ۱۳۹۰ در مقالهای، به نبرد سایبری رژیم صهیونیستی علیه ایران پرداخت و نوشت: به موازات آنکه مقامات ارشد اسرائیل بیش از پیش نگران شکست حمله متعارف به تأسیسات هستهای ایران هستند، این کشور، فرماندهی سایبری نظامی بهمنظور انجام نبرد رایانهای علیه ایران تشکیل داده است.
این فرماندهی سایبری بهطور مستقیم به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل گزارش خواهد داد که این برنامه را در قلب توانایی دفاعی اسرائیل قرار داده است.
او اخیراً در نشستی با کارشناسان جنگ سایبری گفته است: "اسرائیل باید به یک ابرقدرت سایبری در جهان تبدیل شود".
این مرکز که تحت نظارت واحد اطلاعات نظامی تشکیل شده است، تاکنون چندین مأموریت جاسوسی نرم را از جمله هک نسخه فیسبوک ایران و سایر شبکههای اجتماعی، انجام داده است.
عموماً چنین تصور میشود ویروس بدافزار استاکسنت که در سال ۲۰۰۹ با هدف خرابکاری در سانتریفیوژهای غنیسازی به برنامه هستهای ایران وارد شد اما طراحان اصلی آن در تامین امنیت سایبری خود شکست خوردند، توسط کارشناسان اسرائیلی و آمریکایی طراحی شده بود.
در پایان مقاله مذکور آمده بود: در ماه آوریل، ادارات دولتی ایران مورد حمله ویروس بدافزار ناشناسی قرار گرفت که مقامات ایرانی نام استارس را بر آن نهادند اما آنها گفتند که آسیبها مهار شده ولی پذیرفتند که این اقدام، دومین ویروس کشف شده پس از حمله استاکسنت بوده است.
یک منبع دفاعی مطلع از برنامههای جنگ سایبری گفت: "اسرائیل دو هدف اصلی در فضای سایبری ایران دارد… نخست، برنامه هستهای نظامی و تأسیسات نظامی ایران و دوم، زیرساخت غیرنظامی ایران. امیدواریم با حمله به این دو، تمام فضای سایبری ایران را فلج کنیم".
پایگاه اینترنتی "یو.پی.آی" یک هفته بعد در روز ۱۷ آگوست ۲۰۱۱ (مقادف با ۲۶ مرداد ۱۳۹۰) در مقالهای به آمادهسازیهای رژیم صهیونیستی در نبرد سایبری پرداخت و نوشت: ارتش اسرائیل بخش دفاع سایبری خود را بهویژه در برابر تهدید ایران ایجاد کرده تا توانمندیهای خود را پس از حمله سایبری از طریق ویروس استاکسنت به برنامه هستهای ایران در سال ۲۰۱۰ تقویت کند. بخش کنترل، فرماندهی، ارتباطات، رایانه و اطلاعات ارتش را یک سرهنگ به عهده دارد که پیشتر فرماندهی مرکز پنهانسازی و امنیت اطلاعات را بر عهده داشته است.
این واحد پیشتر مسئول حفاظت از شبکههای نظامی و نگرانیهای راهبردی مانند آب و برق در برابر حمله سایبری بوده است و افزوده شدن بخش دفاع سایبری، پس از اعلام نخستوزیر اسرائیل در ژوئیه در مورد ایجاد نیروی ویژه سایبری ملی صورت گرفت که تصور میشود حداقل ۸۰ نیرو دارد که وظیفهشان دفاع از زیرساخت حیاتی اسرائیل در برابر حملات اینترنتی است.
در ادامه مقاله مذکور آمده است: در مورد واحد جدید و گسترش توانمندیهای جنگ سایبری اسرائیل، اطلاعات چندانی وجود ندارد اما بسیاری معتقدند اسرائیل به نیرویی پیشرو در جنگ سایبری بدل شده و این موضوع از توانایی اسرائیل در بهکارگیری ویروس رایانهای استاکسنت علیه ایران نشأت میگیرد.
این حمله علیه تأسیسات هستهای ایران در نطنز در ژوئن ۲۰۱۰ صورت گرفت و ظاهراً این ویروس رایانهای بسیار امن را هدف قرار داده و فعالیت سانتریفیوژها را از حالت عادی خارج کرده بود؛ بهطوری که غنیسازی در آنها منجر به از بین رفتن این تأسیسات هستهای میشد اما با وجود این مسائل، این خبرها رد میشود.
یکی از اعضای کلیدی گروه هکرها موسوم به "باشگاه رایانهای هرج و مرج"، عملکرد بدافزار استاکسنت علیه تأسیسات هستهای ایران را شبیه "بمبهای سنگرشکن" خواند.
نویسنده در پایان مقاه خود آورده است: مجله آلمانی اشپیگل نوشت منابع اسرائیلی آشنا با عملیات استاکسنت پافشاری میکنند که "این عملیات تنها توسط اسرائیل صورت گرفته… و عملیاتی کاملاً اسرائیلی بهشمار میرود" و "واحدی سری در اطلاعات ارتش اسرائیل (به احتمال بسیار، واحد ۸۲۰۰ به عنوان واحدی بسیار سری که بهطور سنتی مسئول اطلاعات سیگنالی بوده) مسئول برنامهریزی بیشتر کدهای استاکسنت بوده است".
مطابق این گزارش، موساد نخستین بار ویروس رایانهای را در ۲۲ ژوئن ۲۰۰۹ علیه ایران عملیاتی کرد و حمله استاکسنت جزو سه حملهای بود که به خرابکاری در سانتریفیوژهای نطنز منجر شد که ایران هم تلاش بسیاری برای توسعه توانایی خود در حملات سایبری انجام داده تا خسارات جدی وارده به نطنز را جبران کند.
اواخر مرداد ماه ۱۳۹۰، جروزالم پست با انتشار گزارشی در خصوص جنگ سایبری اسرائیل علیه ایران اعلام کرد که واحد جدید مستقر در فرماندهی کنترل C۴I ارتش اسرائیل - که در زمینههای فرماندهی، کنترل، ارتباطات، رایانه و جاسوسی فعالیت میکند - تحت ریاست یکی از سرهنگهای رژیم صهیونیستی است که قبلاً فرماندهی "ماتزو" مرکز کدگذاری و امنیت اطلاعات این رژیم را بر عهده داشته است.
بر اساس آنچه این روزنامه نوشته، این واحد قبلاً مسئول حفاظت از شبکههای ارتش و تأسیسات استراتژیک این رژیم همچون تأسیسات آب و برق در مقابل حملات سایبری بوده و این بخش جدید شامل حدود ۸۰ نفر است که وظیفه آنها محافظت از زیرساختهای حیاتی این رژیم در مقابل حملات اینترنتی است.
از سوی دیگر دو کارشناس امور سایبری آمریکا، ضمن بررسی جنگ سایبری اعلام کردند "استاکسنت کاملا به عنوان یک سلاح تهاجمی برای یک جنگ سایبر واقعی علیه ایران طراحی شده بود".
"گری مکگراو" و "ایوان ارک" دو نویسنده و کارشناس معتبر امور سایبر در پایگاه اینترنتی "اینفرم آی تی"، طی گزارشی کوشیدهاند تا در مقاله ای تحت عنوان "جنگ سایبر و راهکارهای دولت برای حضور در فضای سایبر" این مطلب را تشریح کنند که چگونه اغراق، ترس، عدم اطمینان و شک و تردیدی که پیرامون مسئله حملات سایبر وجود دارد، در نهایت به ضرر تحقیقات امنیت رایانه تمام میشوند.
در گزارش آنها تصریح شده بود: در حوزهای که همواره جملات و مسائلی مثل "مبارزه با مشکل فیشینگ"، " اصلاح باگها" و " ردیابی کرمها در سطح جهانی" به گوش مسئولین میخورد، نگرانی چندانی وجود ندارد که سیاستگذاران و یا مدیران اجرایی در مورد مسئله امنیت سایبر دچار مشکل شوند.
جمعبندی مفهومی جرایم سایبر، جاسوسی سایبر و جنگ سایبر به عنوان یک هیولای ترسناک سایبر، موجب تشدید معیارهای ترس، عدم اطمینان و شک و تردید میشود. این مسئله نیز یک خلاء سیاستی را ایجاد کرده که هماکنون بیش از هر زمان دیگری مشهود است. بنابراین سیاستگذاران باید با دقت و محتاطانه به این خلاء نزدیک شده و با درک موقعیت، اقدام کنند.
کارشناسان امور سایبری آمریکا در ادامه با اشاره به ویروس استاکسنت که توسط عوامل غربی و رژیمصهیونیستی برای آسیب رساندن به برنامه هستهای ایران طراحی شده بود مینویسد: استاکسنت که اخیرا دیده شد نیز کاملا به عنوان یک سلاح تهاجمی برای یک جنگ سایبر واقعی طراحی شده بود.
این دو کارشناس آمریکایی با بیان این مطلب که جوانب زیادی از بحث جنگ سایبر در ایالات متحده حتی موجب نگرانی دوستان و متحدان این کشور در سراسر دنیا شده است میافزایند: حتی برای کارشناسان نیز فهم این مطلب که چه چیزی واقعی است و فضای مجازی سایبر چه چیزی است، دشوار مینماید.
مکگراو و همکارش ارک، با بیان این مطلب که مسائل همچون مواد مخدر و جریان مالی ناشی از آن که وارد مجتمعهای نظای آمریکا میشود، بر نامطئمن بوده این سیاستها تاکید کرده و مینویسند: در این مقاله به ارایه راهکارهایی برای سیاستگذاران میپردازیم تا بتوانند سیاستهای مناسبتری را در زمینه جنگ سایبر اتخاذ کنند.
جنگ سایبر واقعی "جنگ" واژه کاملا روشنی است که به معنای درگیری خشونتبار بین جوامع با اهداف سیاسی، اقتصادی و یا حتی فلسفی است. تاثیر ملموس جنگ سایبر در دنیای واقعی (غیر سایبر) یکی از مهمترین بخشهای جنگ سایبر است. از دیدگاه ما، بروز جنگ سایبر نیاز به چیزی دارد که نظریهپردازان جنگ آن را یک جنبه "جنبشی" مینامند.
به بیان دیگر، یک حمله در فضای سایبر نیازمند وجود یک تاثیر محرک و برانگیزاننده است که در دنیای واقعی یک عمل جنگی محسوب شود. بنابراین اگر برای مثال کسی سیستم کنترل یا فرمان شما را با یک بدافزار آلوده کرده و کنترل کامل سیستم شما را بدست گیرد و از آن طریق موجب شلیک اشتباه هواپیماهای بدون سرنشین شود، این عمل یک جنگ سایبر محسوب میشود.
در ادامه گزارش به چند نمونه واقعی از حملات سایبر که طی دهههای گذشته رخ داده و اکنون کاملا مورد بررسی قرار گرفتهاند را مشاهده میکنید:
در سال ۱۹۸۲، سرقت کد یک رایانه کانادایی موجب انفجار یکی از خطوط لوله گاز شوروی شد.
سال ۲۰۰۷، اسرائیلیها با یک حمله سایبر، سیستم دفاع هوایی سوریه را از کار انداخته و سپس اقدام به بمباران تاسیسات هستهای ناتمام این کشور کردند و بطور کامل آن را نابود ساختند.
در سال ۲۰۰۸، یک درایو USB در خاورمیانه موجب آلوده شدن سیستمهای کنترل و فرمان وزارت دفاع آمریکا شد."تاثیرات این حمله به حدی بود که "ویلیام لین" معاون وزیر دفاع آمریکا در اینباره به مجله "فارین افیرز" گفت: این حادثه یکی از موثرترین نفوذهایی بوده که تاکنون به رایانههای نظامی آمریکا انجام شده است. و یک زنگ هشدار مهم محسوب میشود."
در سال ۲۰۱۰ ( و شاید هم زودتر)، کرم استاکسنت برای حمله به سانتریفیوژهای هستهای تاسیسات غنیسازی اورانیوم ایران مورد استفاده قرار گرفت؛ گر چه هیچ یک از این حملات سایبر، با وجود تاثیر محرکی که داشتند، دقیقا موجب بروز یک جنگ تمام عیار نشدند.
متفکران معتدل امنیت سایبر نیز عمیقا نگران آسیبهای ناشی از خطر حملههای این چنینی هستند. بطوریکه دکتر "دن گیر" مامور ارشد امنیت سایبر شرکت "کیو تل" به درستی تاکید کرده است که "عدم امنیت سایبر یک مهمترین خطر امنیت ملی است".
تصورات جنگ سایبر اگرچه فضای اینترنت پر از افراد حقهباز، داستانهای مضحک و البته جنگطلبان است؛ اما با این حال، برخی از مطالب مطرح شده در این فضا نیز ارزش بررسی را دارند:
در سال ۲۰۰۷، استونی هدف حملات شدید موسوم به "نفی سرویس" (dDOS ) قرار گرفت. اگرچه متخصصان سایبر این حملات را یکی از پیچیدهترین و بیسابقهترین حملات سایبر توصیف کردند اما مسئله این است که نفی سرویس، روشی است که بارها علیه سایتهایی مثل آمازون و گوگل هم به کار گرفته شده است. بنابراین اغراق حملات نفی سرویس، سودی ندارد.
سال ۲۰۰۹، شبکه تلویزیونی "سی.بی.اس" آمریکا در بخشی از برنامه "۶۰ دقیقه" خود مسئولیت خاموشیهای سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۷ برزیل را به گردن مهاجمان سایبر ناشناس انداخت.
این در حالی است که مسئول ارشد امنیت سایبر برزیل این ادعا را رد کرد. اما بروز یک خاموشی گسترده در برزیل، آن هم تنها چند روز بعد از پخش برنامه ۶۰ دقیقه موجب شد تا بار دیگر مسئله حملات سایبر در این کشور مطرح شود.
بعد از چند روز، کشف باگهای SQL injection در پایگاه اینترنتی شرکت برق برزیل توسط یکی از دانشجویان امنیت فناوری اطلاعات این کشور، تنها دلیلی بود که ادعای بروز حملات سایبر را تائید کرد. و موجب شد تا طالبان جنگ سایبری بار دیگر بهانهای پیدا کنند. اما در مارس ۲۰۱۰ آژانس تنظیم مقررات برق برزیل، گزارش نهایی خود را در مورد خاموشی روز ۱۰ نوامبر سال ۲۰۰۹ را ارایه کرد. که در آن هیچ اشارهای به حملات سایبر نشده بود. در حقیقت خاموشیهای برزیل ناشی از یکسری خرابیهای عملیاتی و رویهای در یکی از شرکتهای تامین الکتریسیته این کشور بود که به همین خاطر نیز ۹۰ میلیون دلار جریمه شد.
سال ۲۰۱۰، داستانهای خطرناک و مضحکی در مورد اشتباه چینیها در مدیریت پروتکل BGP منتشر شد و گفته شد که چینیها ۱۵ درصد ترافیک اینترنتی آمریکا را دزدیدهاند. این در حالی بود که نه تنها آمار حقیقی ترافیک با میزان بیان شده فرق داشت بلکه مورد سوءاستفاده نیز قرار گرفت و حتی کنگره آمریکا نیز متاسفانه این داستان را جدی پنداشت. این در حالی بود که تنها پروتکل GDP دچار مشکل شده بود و نیاز به اصلاح آن بود.
حتی رویدادهایی مثل ایجاد بخار آب توسط یک هواپیمای جت در ساحل کالیفرنیا نیز بدون حتی ذرهای دلیل و مدرک به عنوان یک حمله سایبر طرح شد. مشکلی که با این نوع داستانها وجود دارد این است که چنین داستانهایی به گوش سیاست گذاران میرسد و آنها نیز بدون هیچگونه تحلیل جدی، شروع به تکرار داستانها میکنند و به همین خاطر است که متخصصان امنیت و همچنین "مارکوس رانوم" مبدع فایروال، مقالهای را با عنوان " جنگ سایبر مهمل است" منتشر کردند. اما آیا واقعا چنین است؟
نگاهی از خارج آمریکا ایوان ارک که در آرژانتین زندگی میکند و گری مکگراو که همواره سفرهایی به خارج از آمریکا دارد، معتقدند که بحث بر سر جنگ سایبر موضوعی است که تقریبا فقط از رسانههای و سیاستگذاران ایالات متحده سرچشمه میگیرد و در بیشتر موارد برای مصارف داخلی آمریکا سازماندهی شده؛ بهطوری که طرح مباحث امنیت سایبر را امر مهمی برای سیاستهای داخلی آمریکا مطرح میکنند.
سیاستهایی که وظیفه توازن بخشیدن به خواستههای مجتمع نظامی صنعتی، جامعه اطلاعاتی و صنعت رو به رشد امنیت سایبر و فناوری اطلاعات آمریکا را بر عهده دارند.
مسئلهای که بطور خاص موجب بدبینی و تردید میشود این است که خطوط ممیز بین جامعه نظامی، اطلاعاتی و صنعت امنیت سایبر در نتیجه ارایه میلیاردها دلار از سوی دولت به ابتکارهای حوزه امنیت سایبر، محو شده است. در تمامی کشورهای متمدن، جنگ ندایی است که همه افراد جامعه را به سوی هدف مشترک دفاع فرا میخواند.
واضح است که ایالات متحده که طی دهه اخیر همواره درگیر دو جنگ همزمان بوده است، علیه دیگر دشمنان خود (ایران، کرهشمالی و احتمالا چین) هم صفبندی کرده است. بنابراین مفهومی کردن امنیت سایبر به عنوان جزئی از دکترین میدان جنگ، طبیعی به نظر میرسد.
در همین زمینه، فراخوان برای جنگ سایبر، حتی اگر بر پایه ضعیفترین شواهد هم باشد، به عنوان روشی برای بسیج کردن منابع مورد نیاز به منظور غلبه بر مشکلات موجود، منطقی به نظر میرسد. اول از همه، امنیت سایبر تنها یک مشکل نظامی نیست بلکه شبکه پیچیده و در هم تنیدهای از مسائل اقتصادی، فرهنگی، دیپلماتیک و اجتماعی است.
بنابراین نادیده گرفتن ابعاد بسیار بسیار گسترده امنیت سایبر با تمرکز بیش از حد بر جنبههای نظامی این مسئله، یک استراتژی ضعیف و شکستخورده است. مسئله دوم اینکه، امنیت سایبر ذاتا یک مسئله سراسری و بینالمللی است. شبکه هیچ مرز جغرافیایی یا قلمرو حاکمیتی را به رسمیت نمیشناسد و از قوانین مختلفی که در کشورها وجود دارند، پیروی نمیکند.
این نکته وقتی مهم جلوه میکند که به برخی آمارها توجه کنیم: کمتر از ۱۵ درصد کاربران اینترنت، شهروندان آمریکایی هستند. بخش بزرگی از نیروی کار امنیت و فناوری اطلاعات ایالات متحده را افرادی با ملیتهای خارجی تشکیل میدهند. و زنجیره تامین بازار جهانی فناوری اطلاعات هم در واقع یک زنجیر نیست بلکه یک شبکه پیچیده است که بخش عظیمی از آن را بازیگران غیر آمریکایی تشکیل میدهند.
سومین و مهمترین مسئله این است که اکثریت قاطع جمعیت دنیا ( و به تناسب آن کاربران اینترنت) بطور کلی توجه چندانی به امنیت سایبر ندارند. در ادامه راهکارهایی را برای چگونگی برخورد با نبرد سایبر ارایه خواهیم داد.
برخی معتقدند که انواع جنگهای سایبری که هماکنون شاهد آنها هستیم، بطور کلی برای پول در میگیرند؛ آنها به این نکته اشاره میکنند که کسانی که بر طبل جنگ سایبر میکوبند شاید کمترین تقصیر را در بحران امنیت رایانه داشته باشند. شاید کسی مثل دریاسالار "مایک مککانل" رئیس بازنشسته اطلاعات ملی آمریکا و یا ژنرال "مایک هایدن" معاون او بیشتر شایسته انتقاد باشند. در کمترین درجه، این افراد کاملا از چگونگی وابستگی ما به سیستمهای رایانهای آگاه هستند. اما متاسفانه آنها به جای آنکه ساخت سیستمهای رایانهای بهتر را پیشنهاد دهند، بیشتر به دنبال ساخت اسلحههای سایبر بهتر بودهاند.
در امنیت رایانه، سالهاست که میکوشیم تا تجهیزات خود را با گذاشتن مانع بین آنها و افراد شرور، محافظت کنیم. اما شکست خوردهایم. در واقع ما باید تجهیزات خود را اصلاح کنیم تا برای حمله به آنها نیاز به منابع و مهارت بیشتری باشد. اما نگران کنندهترین مشکلی که از دیدگاه سیاستگذاری وجود دارد، این است که حوزه سایبر بطور کامل به وزارت دفاع سپرده شده است. این نگرانی دو دلیل دارد: عدم توانایی بالقوه آژانس امنیت ملی ( و دیگر اعضای جامعه اطلاعاتی آمریکا) در تشخیص و اجرای وظایف تفکیک شده و جدا کردن هجوم و دفاع سایبر از یکدیگر، یکی از دلایل این نگرانی است. به بیان دیگر اینکه افرادی را برای حفظ امنیت یک سیستم انتخاب کنیم که خود آنها از سیستمهای مذکور برای مقابله با جاسوسی بهره میگیرند، دیوانگی است.
از سوی دیگر، تفاوتهای فرهنگی عظیمی که بین آژانس امنیت ملی و وزارت دفاع آمریکا با دیگر سازمانهای دولتی و یا شرکتهای این کشور وجود دارد هم باعث نگرانی است. فقدان یک ساختار کنترل و فرماندهی کاملا واضح و مشخص در حوزه شهری موجب شده تا رویکرد نظامی به امنیت رایانه، چندان عملی نباشد.
ما هماکنون یک قرارگاه سایبر عملیاتی داریم که روی امنیت انفعالی متمرکز شده و به دنبال حفاظت از شبکههای مجتمع صنعتی نظامی ایالات متحده است. استراتژی این قرارگاه بر توسعه یک توانایی موثر هجومی تاکید دارد ( معادل سایبر اف-۲۲). یکی از نگارندگان این مقاله، یعنی مکگراو، مستقیما از ژنرال هایدن در مورد تفکیک وظایف در حوزه سایبر سوال کرد و او پاسخ داد که از دیدگاه وی قدرت سایبر مثل قدرت هوایی است، یعنی جایی که تفکیک وظایف منجر به شکست میشود. اما این دیدگاه هایدن، یک باور کلاسیک در نیروی هوایی ایالات متحده است که البته قابل قبول نیست.
در همین حال، شبکههای شهری که دستکم ۹۰ درصد رخنههای سایبر از آن طریق صورت میگیرد نیز به حال خود رها شدهاند. مشکل این است که حتی قرارگاه سایبری ایالات متحده هم بر امنیت انفعالی رایانه متمرکز شده است که شامل محافظت از شبکهها، جستجو و دستگیری بدافزارها و خرابکاران و تلاش برای حفظ تجهیزات خودی میشود.
ظاهرا هیچکس در این دولت قصد ندارد تا وقتی بگذارد و بکوشد تا اقدامات مهندسی امنیت، امنیت نرمافزار و ساخت درست تجهیزات را عملی کند. این در حالیست که همه ما از سیستمهای آسیبپذیر، متضرر میشویم.
راهکارهایی برای سیاستگذاری وقتی سیاستگذاران با یک مشکل غیرمعمول در امنیت سایبر مواجه میشوند، تعجببرانگیز نیست که شاهد آشفتگی آنها باشیم. به همین خاطر در ادامه راهکارهای سادهای را برای این سیاستگذاران ارایه میدهیم:
۱. فضای سایبر بطور کامل از فضای واقعی و سایر حوزهها متفاوت است. غیرممکن است که بتوان فضای سایبر را "گرفت و نگه داشت". فضای سایبر یک سیستم دینامیک است که با سرعتی مافوق سرعت بشر عمل میکند. جای دور در فضای سایبر معنا ندارد و زمان به سرعت نور میگذرد.
۲. در این فضا، بهترین دفاع، حمله نیست. بلکه دفاع خوب فقط و فقط دفاع کردن است. سیستمهای ما به شدت دچار مشکلات مختلف هستند. بطوریکه حتی یک بچه هم میتواند از آنها سوءاستفاده کند.
۳. در فضای سایبر، تفرقه بیانداز و حکومت کن جواب نمیدهد. سیستمهای شهری، دولتی و نظامی، عمیقا در هم تنیده شدهاند و نمیتوان آنها را از یکدیگر جدا کرد و جداگانه محافظت نمود. هویت این شبکه در هم تنیده، افرادی هستند که با سیستمها در تعاملند.
۴. جرم سایبر و جاسوسی سایبر مهمتر از جنگ سایبر هستند. خبر خیلی بد هم اینکه تسلیحات جدید سایبر چند کاربرده بوده و میتوانند برای اهداف مجرمانه هم به کار گرفته شوند. خبر خوب هم اینکه اصلاح تجهیزات مشکلدار همزمان میتواند به مبارزه با جرایم، جنگ و جاسوسی سایبر کمک کند.
۵. امنیت به معنای ساخت سیستمهای ایمن، پاسخگو و قابل اطمینان است. امنیت بازی مراکز عملیات نظامی، به اشتراکگذاری اطلاعات و واکنش نشان دادن در زمانی که تجهیزات مشکلدار مورد سوءاستفاده قرار گرفتند، نیست.
۶. به هر حال هیچگاه امنیت کامل نخواهد بود و مشکلات اتفاق میافتند. حتی اگر بخش زیادی از پول مالیاتدهندگان و مجموعه دانستنیها هم برای ساخت سیستمهای ایمنتر و بهتر به کار رود، باز هم اشتباهات وجود خواهند داشت و سیستمها همچنان مورد حمله و نفوذ قرار خواهند گرفت.
۷. سیاست امنیت سایبر باید با این فرض اتخاذ شود که خطر هیچگاه کامل رفع نمیشود. و این بدان معناست که سیستمها میبایست حتی در شرایط مطلوب و بیخطر هم به کار خود ادامه دهند.
۸. در نهایت اینکه، سیاست امنیت سایبر باید بر حل مشکلات امنیت نرمافزاری و اصلاح تجهیزات مشکلدار متمرکز شود. البته فعالان حوزه تجاری در این زمینه پیشرفتهای زیادی داشتهاند. اما دولت و حتی ارتش سالها از این مقوله عقب است که در این زمینه دولت نقش فعالی باید داشته باشد که به تنظیم مقررات محدود نمیشود بلکه دولت باید بر جریانها نظارت کرده و قانون را اجرا کرده و مشوقها و جریمههای درستی را نیز پیشبینی کند.
در پایان هم میبایست هزینه مواردی که فاقد امنیت درست هستند پرداخت شود و امنیت مناسب هم مورد تشویق قرار گیرد. اما تشخیص اینکه چه کاری برای انجام دادن بهتر است در نهایت مسئله خود دولت است.
در همان ایام علی قاسمی کارشناس پدافند غیر عامل در مقالهای تحت عنوان "غرب مقهور سربازان سایبری ایران" به بررسی موضوع پدافند غیرعامل در برابر تهدیدات دشمنان پرداخته و نوشت: موفقیت نظام اسلامی در برابر هجمههای سایبری و نرمافزاری دشمنان انقلاب اسلامی از دیگر جنبههای دفاع خاموش در برابر حجم فزاینده تهدیدات نظام سرمایهداری غرب در قبال ملت ایران قابل ارزیابی است. از همین رو از جمله حوزههای قابل تحسین در پدافند غیرعامل کشور به رویارویی و شکست سیاستهای ایرانستیزانه غرب در سناریو و توطئه ویروس استاکسنت میتوان اشاره کرد.
ماجرایی که هم اکنون پس از رسوایی غرب در برابر دستاوردهای علمی و توانمندیهای فناورانه نظام اسلامی اعترافات و زوایای پنهان یک جنگ تمامعیار در حوزه فناوری علیه جمهوری اسلامی را برملا میسازد.
در همین راستا هفتهنامه آلمانی اشپیگل که سابقه فعالیت آن نشان میدهد که دسترسی ویژهای به منابع جاسوسی و اطلاعاتی دارد در اعتراف اخیر خود از نحوه ساخت و طراحی ویروس استاکسنت توسط سازمان جاسوسی موساد برای تخریب فعالیتهای هستهای ایران سخن به میان آورده و از اقدامات ایرانستیزانه سازمان جاسوسی موساد در ساخت این ویروس حکایت میکند.
اشپیگل، ایده ساخت استاکسنت را مصادف با آخرین روزهای ریاست مئیر داگان رئیس سابق موساد بر این سازمان جاسوسی که بر فراز تپههای جاده تلآویو- حیفا قرار دارد ارزیابی میکند و مینویسد: در آخرین روز ریاست مئیر داگان، قرار بود در جمع خبرنگاران در تپه تلآویو- حیفا با حضور وی فرایند مبارزه موساد با برنامه اتمی ایران که به عنوان یادگاری از داگان برجای مانده بود به نوعی رسانهای و مستندسازی شود و وی در این دیدار تلویحاً به عملیات سایبری اشاره کرد بیآنکه نامی از استاکسنت بیاورد.
این مجله آلمانی در ادامه هدف از طراحی استاکسنت را مقابله با ایران در فضای مجازی به جای فضای متعارف و حقیقی میداند و به راهبردهای داگان در این زمینه اشاره میکند و مینویسد: «در آن دعوت، مئیر داگان با تمام قوا در مورد خطرات احتمالی حمله نظامی به ایران سخن گفت و اظهار داشت: هرگونه حمله به ایران، منطقه از جمله حزبالله لبنان، حماس فلسطین و احتمالاً سوریه را به آتش خواهد کشید.
رئیس در شرف خداحافظی موساد سپس این استنباط را که حمله نظامی میتواند برنامه اتمی ایران را متوقف کند، اشتباه دانست و ابراز داشت: این حمله، تنها میتواند به طور موقتی، ادامه برنامه اتمی ایران را آهسته و کند کند. به همین علت بود که رئیس سابق موساد، به شدت مخالف بمباران (هوایی) تأسیسات اتمی ایران بود».
اشپیگل در ادامه با اشاره به رد پای عاملین این ویروس پس از ناپدید شدن مینویسد: در آن زمان افرادی که استاکسنت را هدایت میکردند پس از فعالسازی متواری و ناپدید شدند اما دستکم شرکت سایمنتک توانست ردپایی که عاملان این ویروس از خود به جا گذاشته بودند را دنبال کند. این هفتهنامه آلمانی سپس به مصاحبه با دو هکر پرداخته که تأیید میکنند در فرایند نگارش استاکسنت برای رژیمصهیونیستی مشارکت داشتهاند.
در ادامه این گزارش این جنگ سایبری را یک جنگ یهودی دانسته و نوشته است: این ویروس زمانی متوقف میشود که حجم آن به ارزش ۱۹۷۹۰۵۰۹ برسد. به اعتقاد کارشناسان شرکت سایمنتک: این، نوعی کد (برنامهنویسی رایانهای) است. تاریخی که برایاین کد درنظر گرفته شده است، نهم می سال ۱۹۷۹ است که مصادف با روز اعدام حبیب القائیان، بازرگان یهودی ساکن تهران است. اشپیگل هزینههای صرف شده انسانی و مالی را برای این ویروس این گونه برآورد کرده است.
نتایج تجزیه و تحلیلهای انجام شده از سوی آژانس جاسوسی و اطلاعات اروپا با طبقهبندی سری که به رؤیت هفتهنامه آلمانی اشپیگل نیز رسید نشان داد احتمالاً برای توسعه ویروس استاکسنت، یک برنامهنویس، دستکم سه سال با یک هزینه چند ده میلیونی به کارگیری شده است. در همین حال شرکت سایمنتک نیز به سهم خود معتقد است فقط انجام آزمونها و تستهای لازم در تأسیسات شبیهسازی شده (اتمی ایران) به پنج تا ده برنامهنویس به مدت شش ماه نیاز داشتهاند».
در واقع این اظهارات تنها بخشی از واقعیت نبرد تمامعیار غرب در حوزه فناوری و جنگ نرم علیه نظام اسلامی قلمداد میگردد که از سوی دولت ایالات متحده امریکا و رژیم جعلی صهیونیستی در برابر دستاوردهای ملت ایران و فناوریهای صلحآمیز هستهای دانشمندان ایرانی طرحریزی میشود. موضوعی که هماکنون با شکست دشمن از بهرهبرداری خود از نتیجه فعالسازی ویروس استاکسنت در رویارویی با نظام اسلامی اعتراف به شکست و ردپای سازمان جاسوسی همچون موساد و شبکههای جاسوسی غرب را برملا میسازد.
از این رو در کنار همه فعالیتهای دشمن در حوزه فضای سایبر و مباحث فناوری به قدرت پدافند غیرعامل کشور میتوان به عنوان یکی از توانمندیهای دفاعی کشور اشاره کرد که اظهارات رسانههای وابسته به غرب را نیز به دنبال داشته است به طوری که روزنامه وال استریت ژورنال ضمن انتشار این تحلیل، از قول آژانس «گائو» وابسته به دولت امریکا در این خصوص اعتراف میکند ایران با استفاده از فناوری بومی، توانسته فشارهای امریکا را دور بزند.
این روزنامه در ادامه اعترافات خویش با بیان این مسئله مینویسد: ایران خلأ حضور برخی شرکتهای خارجی و تحریم صادرات فناوری به ایران را با فناوری داخلی پر کرده است. دولت ایران با تمرکز بر تولید فناوریهای مورد نیاز در داخل کشور توانسته است نرمافزارهای بومی را تولید کند و خود قادر به ارتقای سرویسدهی ویژه به آنهاست.
برای روشن شدن ابعاد دیگری از جنگ فرهنگی دشمن با نظام اسلامی که در فضای سایبری صورت می گیرد، بد نیست اطلاعیه دادسرای عمومی و انقلاب تهران که روز ۲۳ اسفند ۸۸ صادر شد و در آن جزئیات عملیات پیچیده اطلاعاتی برای شناسایی یک شبکه بزرگ جاسوسی آمریکا در کشورمان تشریح شده، مورد بررسی قرار دهیم.
در آن اطلاعیه تصریح شده بود "با عنایت و نصرت خداوند متعال و تلاشهای بی وقفه و شبانه روزی پاسداران حریم امنیت کشور و فرزندان انقلابی ملت غیور، تعدادی از مهم ترین شبکههای سازمان یافته جنگ سایبری آمریکا که توسط گروههای ضدانقلاب راه اندازی شده بود، با انجام سلسله اقدامات و عملیات پیچیده امنیتی در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به همراه برخی از متهمان و عناصر مرتبط و موثر آن ها شناسایی گردیده و ۳۰ نفر از آن ها دستگیر شدند".
"در سال ۲۰۰۶ میلادی در اجرای طرح "بی ثبات سازی ایران" که توسط سازمان سیا تهیه و با اختصاص بودجه چهارصد میلیون دلاری توسط کنگره آمریکا، با دستور "جورج بوش" ابلاغ و عملیاتی شد، راه اندازی نوع جدیدی از "جنگ اطلاعاتی" موسوم به "جنگ سایبری" در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفت که با استفاده از عوامل گروهک های ضدانقلاب از جمله منافقین، سلطنتطلبان و برخی گروهکهای دیگر، مورد توجه آمریکایی ها قرار گرفت.
در این راستا تاسیس شبکه موسوم به "ایران پراکسی" از جمله مهمترین اقداماتی است که در این سال با بودجه ای بالغ بر ۵۰ میلیون دلار توسط سازمان سیا و تحت پوشش دفتر IBB وزارت امورخارجه آمریکا فعال گردید.
تخلیه بانکهای اطلاعاتی کشور، نفوذ و خرابکاری در سایتهای اینترنتی ایران، مبارزه با فیلترینگ در داخل کشور، ایجاد امنیت برای کاربران شبکه مجازی علیه جمهوری اسلامی، ایجاد بسترارتباط امن تلفنی و دیتا برای مصاحبه با رادیو فردا، رادیو زمانه، شبکه تلویزیونی صدای آمریکا (VOA) و سایر رسانه های غربی، در زمره ماموریتهای شبکه ایران پراکسی بود. سازمان سیا با ایجاد این سرویس سایبری، تنها در حوادث اخیر با تولید و انتشار بیش از ۷۰ میلیون "فیلترشکن"، جنگ روانی پردامنه ای را علیه جمهوری اسلامی سازماندهی کرد. عناصر داخلی این شبکه که حقوق ماهیانه قابل توجهی دریافت می کردند، پس از شناسایی و دستگیری، اعتراف نموده اند که نرم افزارهای فیلترشکن شبکه "ایران پراکسی" مجهز به قابلیت های تخلیه اطلاعات خصوصی و خانوادگی افراد نیز بوده و متأسفانه در حجم وسیعی برای اهداف جاسوسی مورد استفاده قرار گرفته است.
از دیگر اقدامات آمریکا در زمینه راه اندازی شبکه پوششی برای منافقین موسوم به "فعالان حقوق بشر" می باشد؛ این شبکه ابتدا در سال ۱۳۸۴ توسط دو عضو این گروهک به نامهای "صادق نقاش کار" و "بهروز جاوید تهرانی" (از عناصر دستگیر شده در ماجرای ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸) تأسیس گردید و مدیریت آن به اعضای ناشناخته این گروهک به نامهای "کیوان رفیعی"، "جمال حسینی"، "احمد باطبی" سپرده شد.
در سال ۱۳۸۷ افراد مذکور با همکاری برخی گروهکهای ضدانقلاب از کشور متواری می گردند و پایگاههای این شبکه را در آمریکا و برخی کشورهای غربی و یکی از کشورهای همسایه راه اندازی نموده و سپس از طریق فضای مجازی، اقدام به عضوگیری در سراسر کشور می کنند و با تمرکز بر روی یکی از جریانات دانشجویی، عناصری از این جریان به نامهای "س. ح" و "م.پ" را جذب می نمایند.
همزمان به منظور تسهیل و گسترش فعالیتهای این شبکه، در اقدامی هماهنگ از سوی برخی از کشورهای اروپایی، نام گروهک منافقین نیز از لیست گروه های تروریستی خارج گردید.
این شبکه که برخی اعضای آن از پیروان یکی از فرقههای ضاله هستند، پس از جذب افراد از طریق اینترنت، آنان را برای آموزش به مقر منافقین در عراق و دیگر کشورهای موردنظر منتقل می نمودند.
شبکه مذکور پس از وقوع فتنه اخیر، تلاش کرد ضمن شبکه سازی گسترده در فضای مجازی با انتشار اخبار خلاف واقع و کذب، کاربران اینترنتی را تحت پوشش و تأثیر خود قرار دهد. همچنین کمیته وکلا و خبرگزاری هرانا از دیگر مجموعه های مرتبط می باشد که در یکی از آخرین اقدامات، عناصر این شبکه و با حمایت های برخی از کشورهای اروپایی در نشست موسوم به سازمان های غیردولتی در ژنو شرکت داده و در آستانه نشست پنج به علاوه یک، به ارائه آمار و اطلاعات کذب، اقدام به فضاسازی روانی علیه جمهوری اسلامی نمود.
این شبکه از طریق برخی عوامل خود، دارای ارتباطات گسترده ای با بالاترین سطوح هیات حاکمه آمریکا است و از حمایت دولتمردان آمریکا برخوردار می باشد
عوامل اصلی این شبکه، اهداف خود را از طریق برخی کشورهای غربی از جمله آمریکا به لایه های میانی و فعال مجموعه منتقل کرده و متاسفانه با جذب و سوءاستفاده از کاربران ایرانی از آنان به عنوان عضو، بهره برداری می نمودند
اهم اقدامات این شبکه عبارت است از:
۱- ایجاد شبکه جمع آوری اطلاعات جاسوسی، به ویژه شناسایی دانشمندان هسته ای کشور
۲- شناسایی، جذب و سازمان دهی ایرانیان خارج از کشور در برخی از کشورها مانند آمریکا، کانادا، آلمان، فرانسه و ترکیه
۳- تهیه گزارش به منظور جریان سازی و جنگ روانی علیه نظام جمهوری اسلامی و مقدسات دینی و ارسال آن به رسانه های خارجی، سازمان ها و نهادهای حقوق بشر
۴- برگزاری تجمعات غیرقانونی و تشویق به حضور در اغتشاشات پس از انتخابات
۵- انتشار اخبار خلاف واقع از جمله کشته شدن هفتاد و دو نفر در حوادث پس از انتخابات و دستگیری و کشته شدن سعیده پورآقایی تحت عنوان فرزند شهید
۶- حمایت خبری و رسانه ای از گروهک های تروریستی ریگی و انجمن پادشاهی
۷- انتقال غیرقانونی متهمین و افراد مسئله دار به خارج از کشور از طریق گروهک های ضدانقلاب
۸- انجام اقدامات ایذایی و هکری و نفوذ به سرورهای دولتی در جهت دسترسی غیرمجاز به اطلاعات محرمانه کشور جهت ارسال به سرویس های جاسوسی و تکمیل بانک اطلاعاتی آنان
۹- برنامه ریزی برای اختلال در سیستم مدیریت شهری و شبکه خدمات رسانی از جمله سامانه سوخت رسانی به منظور ایجاد نارضایتی مردمی
۱۰- ایجاد پوشش های امنیتی برای ورود به فاز اقدام مسلحانه علیه نظامی جمهوری اسلامی.
همزمان با صدور این اطلاعیه ۲۵ سایت مرتبط با شبکه جاسوسی سایبری آمریکا در ایران توسط ارتش سایبری ایران هک شد که گفته می شد این سایتها به عنوان پایگاه های اصلی این شبکه روی اینترنت فعالیت می کردند.
یک پژوهشگر حوزه سایبری با انتشار گزارشی تحت عنوان "امنیت فضای سایبر در پناه اظراف اطلاعاتی ایران" با استناد به اطلاعیه دستگاه قضایی به واکاوی عملیات روانی دشمن در فضای مجازی علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخته و نوشت: قرار دادن آگهی فروش دختران کم سن و سال ایرانی، ثبت و فروش دومین (domain) به سایت های مستهجن ایرانی، تولید و انتشار اولین کتاب های داستانی سکسی و غیره نمونه هایی از اقدامات غیراخلاقی و ضد دینی شبکه های تحت حمایت غرب در فضای مجازی است که ...
راه اندازی نوع جدیدی از جنگ اطلاعاتی موسوم به نبرد سایبری با کلید خوردن پروژه بی ثبات سازی ایران از سال ۲۰۰۶ در دستور کار دولت ایالات متحده آمریکا قرار گرفت.
آغاز این پروژه که حاکی از شکست شیطان بزرگ در ابعاد نظامی و دیگر وجوه جنگ نرم بود، در حالی با اختصاص بودجه چهارصد میلیون دلاری کنگره آمریکا و با دستورمستقیم بوش،رییس جمهور وقت دولت آمریکا ابلاغ و عملیاتی شد که عوامل گروهک های ضد انقلاب همچون منافقین، سلطنت طلبان، انجمن پادشاهی، فرقه ضاله بهاییت و گروه های موسوم به حقوق بشر بازیگر نقش های جدیدی در فضای سایبر علیه جمهوری اسلامی ایران شدند.
ایجاد و راه اندازی ۲۹ سایت متعلق به شبکه جاسوسی مذکور که با پوشش دروغین فعالین حقوق بشر فعالیت می کردند نمونه ای از این اقدام دولت ایالات متحده آمریکا و برخی دولت های متخاصم اروپایی به منظور استفاده از توان سایبری در شبکه مجازی برضد نظام جمهوری اسلامی ایران است که در پی انهدام شبکه های جاسوسی و سازمان یافته جنگ سایبری امریکا، پاسداران حریم ولایت در تکمیل نمایش اقتدار خویش تمامی این سایت ها را رصد و موفق به انهدام آنها شدند.
آشنایی کامل با آسیب های تهاجم فرهنگی که مقام معظم رهبری سال ها پیش بدان اشاره و تاکید داشتند مستلزم دقت در اهداف غرب در حمایت و هدایت پروژه هایی است که اخلاق و دین را در جوامع اسلامی نشانه رفته اند.
با این حال باید اذعان داشت که بررسی اجمالی برخی از این پروژه ها که چندی پیش با تلاش شبانه روزی سربازان گمنام امام عصر(عج) در فضای سایبر کشف و منهدم شدند در این خصوص لازم و ضروری به نظر می رسد.
سوءاستفاده از فضای مجازی توسط غرب
رشد قارچ گونه جرائم سازمان یافته بین المللی و سوء استفاده از بستر اینترنت و سایر سامانه های ارتباطی در جهت انجام اقدامات تروریستی ، جاسوسی اینترنتی ، پولشویی ، و تخریب نظام فرهنگی و اجتماعی جامعه و هتک حرمت و توهین به مقدسات دینی و ارزشهای انقلاب اسلامی از دلایل راه اندازی مرکز بررسی جرائم سازمان یافته در سال ۱۳۸۶ به منظور شناسایی و برخورد با جرائم مذکور با هماهنگی قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران بوده است.
صادقی معاون فنی و سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی از افرادی است که در این زمینه به گفت و گو با وی پرداختیم و او ضمن اشاره به استراتژی امنیت ملی آمریکا طی سال های اخیر مبنی بر تاکید به استفاده از فضای اینترنت به عنوان مهمترین ابزار دیپلماسی عمومی به گزارشگر کیهان می گوید: افزایش بودجه وزارت دادگستری آمریکا در بحث جرایم رایانه ای و اینترنتی به منظور جلوگیری از تهدیدات، دیگر اقدامی است که ایالات متحده آمریکا در این راستا انجام داد.
وی ادامه می دهد: همچنین در وزارت امور خارجه این کشور، یک دفتر کار برای شناسایی فعالان اینترنتی در سطح دنیا به زبان های عربی و فارسی فعال شده است.
به گفته وی پروژه هلندی با عنوان تنوع رسانه ای در ایران و تحقیقات مرکز مطالعاتی و امنیتی جورج سی مارشال در سال ۲۰۰۷ در خصوص فرهنگ مجازی در ایران، سندی است که توجه خاص استکبار جهانی به فضای مجازی علیه کشورمان را اثبات می کند.
صادقی اعتقاد دارد: فعالیت های مطالعاتی که در این فضای فرهنگی مجازی صورت می گیرد نمونه هایی از اقدامات و پروژه هایی است که ساماندهی و اجرا شده تا به نتایجی برسند.
وی تصریح می کند: به محض اینکه اوباما وارد کاخ سفید شد اداره تهدیدات اینترنتی راه اندازی کردند. حتی در جریان فتنه پس از انتخابات سال گذشته هم دیدیم که پنتاگون ۴۵ میلیون دلار هزینه کرد تا روند انتشار اخبار مد نظر خود را برای جریان سازی در فضای مجازی تسهیل کند .
صادقی مجموع این اقدامات که تحت عنوان شبکه های مضلین، دارکوب، فتنه و پروژه مرصاد و در قالب های سیاسی - امنیتی، اخلاقی، دینی و غیره فعالیت می کردند را در پناه یک سیستم برنامه ریزی شده و با هدایت و پشتیبانی عوامل خارجی و کمک عوامل معاند یا فریب خورده داخلی عنوان می کند که حاصل سیاست های جدید آمریکایی ها در فضای مجازی برای مبارزه با تهدیدات است که نمونه آن را می توان در مسایل فرهنگی، اقتصادی و امنیتی و سیاسی دید که پروژه گرداب یک نمونه از این تهاجمات فرهنگی بوده است .
هزینه های میلیارد دلاری علیه ایران
به گفته معاون فنی و سایبری سپاه، هزینه ای بالغ بر یک میلیارد دلار برای تخریب وجهه اسلام در فضای مجازی توسط سازمان سیا با موضوعیت انقلاب اسلامی ایران و جریان سازی علیه ایران اسلامی صورت پذیرفته که اثرات آن را طی این سالها شاهد بوده ایم.
رشیدی نیا رییس سازمان ملی جوانان استان لرستان هم در گفت و گو با گزارشگر کیهان مهمترین خطر و تهدیدی که نظام جمهوری اسلامی ایران را تهدید می کند بحث تهاجم فرهنگی غرب با اتکا به رسانه های نسل نوین و اینترنت می داند.
وی ضمن تاکید بر توجه به تهدیدات فرهنگی غرب اظهار می کند: دولت های غربی از نفوذ فرهنگی غنی اسلام احساس خطر می کنند و می دانند اندیشه های اسلام در تضاد با بنیان های فکری آنان است به همین منظور تلاش می کنند با نفوذ و رخنه در میان جوانان و افکار و عقاید آنان آنها را از اعتقادات و باورهای دینی و ملی جدا کنند.
رییس روابط عمومی استانداری لرستان ادامه می دهد: غرب درصدد تزلزل اندیشه های ناب جوانان ایران اسلامی است و تصور می کنند با مخدوش کردن چهره اسلام و اعتقادات یا رواج محتوای ضد اخلاقی به آرزوی دیرینه خود می رسند در حالی که ریشه اعتقادی در میان جوانان غنی و قوی تر از آن است که با این ابزارها محو و نابود شود.
وی البته وظیفه دستگاههای متولی فرهنگی را در جهت خنثی سازی شبیخون فرهنگی که مقام معظم رهبری به عنوان ناتوی فرهنگی برشمردند مهم دانسته و معتقد است: در مباحث تئوریک تدوین فرهنگ اصیل اسلامی و اتصال بیشتر جوانان به هویت ناب اسلامی وظیفه اصلی نهادهای فرهنگ ساز است که باید با تلاش و همتی مضاعف در این راستا گام بردارند.
از تمسخر دین تا فروش دختران ایرانی در فضای مجازی
پروژه های کشف و منهدم شده متصل به سرویس های جاسوسی آمریکایی و دیگر کشورهای اروپایی مصادیق خوبی برای اثبات برنامه های هدفمند غرب در جهت استفاده از فضای اینترنت به منظور تقویت توان نظامی در جنگ یک طرفه نرم و حملات مجازی است .
شبکه گسترده مضلین یکی از پروژه هایی بود که با افشای هویت آن پرده از ماهیت پوشالی شیطان بزرگ کنار رفت و چهره غیر انسانی و دین ستیز این دولت استکباری هویدا شد.
اعترافات متهمین و بررسی های کارشناسی نمایانگر حمایت فنی شرکت های وابسته به سرویس های جاسوسی امریکا و پشتیبانی از متهمین این جریانات بوده و هست، بطوریکه همه این سایت های غیر انسانی و ضد ارزشی در خاک کانادا و امریکا میزبانی و حمایت می شوند .
محمدی نیا، یکی از مسئولان فنی و سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گفت و گو با گزارشگر کیهان، پروژه مضلین را شامل پنج شبکه با تولید محتوای مستهجن در فضای سایبر معرفی می کند و در توضیح بیشتر می گوید: این شبکه حتی فراتر از خطوط قرمز اخلاقی و اعتقادی حرکت می کرد و تمام مبانی انسانیت، خانواده، فرهنگ و اعتقادات را زیرپا گذاشته بود تا جایی که این اقدامات در کشورهای حاشیه خلیج فارس انتقاداتی را برانگیخت .
وی در همین زمینه تاکید می کند: دکترین آمریکا بدنبال مخدوش کردن چهره جمهوری اسلامی ایران است، تا جایی که از افرادی که در زمینه توزیع انواع عکس، کلیپ و بلوتوث های مستهجن و غیراخلاقی را فراهم می آورند پشتیبانی و حمایت می کنند؛ سپس در رسانه های خود القا می کنند که جامعه ایرانی رو به فساد است و می خواهند بگویند ایرانیان ابتذال گرا هستند و دیگر به دنبال شهادت طلبی و اخلاقیات نیستند .
اعلام آمادگی برای حمایت و پشتیبانی فنی و مالی از یک مجله الکترونیکی مستهجن ایرانی با عنوان دسترسی آزاد مردم ایران به مسائل آموزشی سکسی به زبان فارسی و در دسترس قرار دادن مطالب همجنسگرایانه برای علاقمندان این مطالب به زبان فارسی، ارائه داستان های مستهجن با مضامین ضددینی و ضد انقلابی در یکی از سایت های مستهجن، اهانت به امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری و مسئولان نظام از طریق قرار دادن تصاویر دستکاری شده و توهین آمیز در سایت های خود، همچنین قرار دادن کلیپ ضدانقلابی داستان انقلاب با محتوای اهانت به امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب در اینترنت از جمله اقدامات این شبکه نام برده می شود .
محمدی نیا، قرار دادن آگهی فروش دختران کم سن و سال ایرانی، ثبت و فروش دومین (domain) به سایت های مستهجن ایرانی همچون شهوت سرا و تولید و انتشار اولین کتاب های داستان های سکسی به زبان فارسی در اینترنت شامل دو کتاب بالغ بر۶۰۰ صفحه داستان مستهجن به زبان فارسی در موضوعات مختلفی چون همجنس بازی، روابط نامشروع با محارم و غیره را از اقدامات این شبکه متصل به غرب عنوان می کند .
جوان مسلمان ایرانی؛ هدف به روز شده غرب
با وجود هشداری که چند سال پیش مقام معظم رهبری در خصوص شبیخون فرهنگی مطرح کردند استراتژی کلی دشمن در خصوص انهدام و انحلال سیستم جمهوری اسلامی با توجه به بافت جمعیتی کشور روز به روز به شیوه ای نوین طراحی و هدایت شد تا اینکه از طریق مراکز مطالعاتی و سیستم های جاسوسی به اجماع کلی در خصوص جوانان رسیدند که شبکه های مستهجن و ضد دینی را پایه گذاری کنند.
به همین منظور از سال ۸۲ و ۸۳ با تو جه به اینکه اینترنت تازه کاربران خود را داخل کشور پیدا می کرد، در فضای مجازی وبلاگ های غیراخلاقی سپس سایت های مستهجن فارسی با ظرفیت های بالایی راه اندازی کردند.
محمدی نیا یکی از پروژه های فعال غیراخلاقی و ضددینی کشف و منهدم شده را شبکه مضلین برمی شمارد و در توضیح روند فعالیت افراد مرتبط با این شبکه و طریقه فعالیت آنها می گوید: این گروه در ابتدا توزیع محتوای تصاویر و فیلم های غیراخلاقی خارجی را در دستور عمل قرار داده و پس از مدتی توانست تعداد کاربرانش را تنها در یکی از سایت ها به ۱۱۴ هزار عضو ثبت نام (register) شده افزایش داده، رشد کند و اعضا را با مسئولیت تولید تصویر، کلیپ و متون غیراخلاقی فارسی و بومی تعریف نماید.
به اعتقاد وی اگرچه این سایت ها در ظاهر غیر اخلاقی بودند اما با توجه به پیشینه سیاست های جدید آمریکا متوجه شدیم، القائات ضد دینی این سایت ها با اهداف ترویج سکولاریسم و ارائه تعریف جدید از اسلام هدف اصلی است که دنبال می کنند. با این مضمون که اگر جوان ایرانی مسلمان است اشکالی ندارد، اما مسلمان می تواند همجنس گرا هم باشد و با محارمش ارتباط برقرار کند.
پیشرفت این شبکهها در فضای اینترنت موجب شد در انگلیس انجمن همجنس گرایان مسلمان شکل بگیرد. در واقع قصد دارند تغییر ذائقه در مردم ایجاد کنند و مانع از پیروی جوانان از دین و اعتقادات اسلامی شان شوند. این سلسله اقدامات از آنجا نشات می گیرد که انقلاب اسلامی به سرعت در حال پیمودن راه پیشرفت و دستیابی به قله های علم و فن آوری و تکنولوژی بوده و همانند خاری در چشم دشمنان، آنان را آزار می دهد.
تخصصی شدن فعالیت این سایت ها در بخش مصادیق ضد اخلاقی زنان و مردان، آزادی فعالیت در پورنوی کودکان که حتی در کشورهای اروپایی و آمریکایی جرم محسوب می شود، حاکی از برنامه ریزی و حمایت خاص امنیتی و دولتی خارجی پشتیبان سران این شبکه ها است.
به گفته این مقام مسئول در بخش فنی و سایبری سپاه، حمایت مالی سازمان سیا و ایالات متحده آمریکا از طراحان و روسای شبکه های مستهجن طی عملیات های گسترده مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سپاه پاسداران کشف و رصد شد.
وی ضمن معرفی سرشاخه اصلی یکی از اعضای شبکه مضلین و صاحب بزرگترین سایت مستهجن فارسی ایران سکس به نام سعید.م، می گوید: این شخص با عنوان مستعار سیاوش حسین خانی در سایتش در طول پنج سال ۵۰ هزار صفحه متن و بیش از ۴۰ گیگ محتوای ضد دینی و مستهجن ایرانی تولید کرده بود که طی محاسبه انجام شده اگر فردی بخواهد این صفحات را نگاه کند باید روزی ۱۰ ساعت به مدت پنج سال زمان صرف کند.
محمدی نیا درباره اقدامات سعید.م می گوید: وی ۲۰ مدیر که اغلب در تهران حضور داشتند برای شبکه ایجاد شده ساماندهی کرده بود که هر یک از این مدیران اعضای زیادی داشتند و برایشان تولید محتوا می کردند.
به گفته وی، این فرد در کانادا زندگی می کرد و علاوه بر فعالیت در سایت، به تناسب مدرک تحصیلی اش توسط سیستم های دفاعی کانادا جذب شد تا در پروژه تولید آلیاژهایی که در سلاح های نظامی به کار می رفتند فعالیت کند. همچنین سعید.م ،دارای ارتباط نزدیکی با فرماندار ایالتی بود و از این طریق از حمایت دولت کانادا نیز برخوردار بود، به طوری که همسرش پس از دستگیری وی بلافاصله و مستقیما با یکی از فرمانداران ایالتهای کانادا قرار ملاقات گذاشت تا ایران را برای آزادی همسرش تحت فشار دولتی قراردهد.
جالب است که بدانید همسرش در تلاش است تا وی را به عنوان قربانی حقوق بشر معرفی کند! و از طریق سیستم مطبوعاتی کانادا او را تحت یک شانتاژ تبلیغاتی مطبوعاتی آزاد کند. در حالی که این فرد در زمان دستگیری کاملا به جرایمش اعتراف نموده و اظهار داشت نسبت به جرمش کاملا واقف بوده است.
محمدی نیا با اشاره به حقوق دریافتی این فرد از طریق محافل جاسوسی غربی اشاره می کند و می گوید: پول از طریق سازمان جاسوسی سیا به حرکت در می آید و از طریق شرکت های واسط اینترنتی به دست این اشخاص می رسید بدون اینکه ردی از خود باقی بگذارند. البته افراد دیگری هم بودند مانند وحید. ا،که در هند ساکن بود و از طریق چک صادره از بانک های آمریکایی حقوقش را دریافت می کرد.
برای فعالیت های ضد دین و اخلاق ارزش قائلیم!
وحید. ا، دانشجوی ایرانی ساکن هند و از هواداران سازمان منافقین و مرتبط با انجمن سلطنت طلبان بود که از ۱۷ سالگی شروع به فعالیت کرد.
برادرش نیز فراری بود و در ترکیه سایت ضد دینی دایر کرده و به تمسخر ائمه و مقدسات اسلامی می پرداخت و جریان آزاد اطلاعات همان موضوعی بود که بهانه ای برای تولید محتوایشان محسوب می شد.
وی با نام مستعار آریا دانشکار، مدیر بزرگترین مجموعه از سایت های مستهجن فارسی زبان در اینترنت است که نقش بسیار مهمی در تولید و ارائه محتوای مستهجن فارسی زبان اعم از فیلم، عکس، داستان و...دارد و هدایت کاربران به سوی محتوای مستهجن ایرانی و خارجی دیگر سایت ها و محتوای ضد دینی و ضد انقلابی از دیگر اقدامات اوست.
وی برای افراد فعال در زمینه های ضددینی، ضدامنیتی و ضداخلاقی چنین می نویسد: ما برای کارتان ارزش قائل هستیم و دلیل اصلی ساپورت ما همین است. مطمئن باشید که از سایت شما هیچ کجا به دلیل مسائل امنیتی نام برده نخواهد شد.
به گفته یک مقام مسئول در بخش سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مجموعه های دیگری با همین ماهیت اما با ماموریت های مختلف علی رغم رعایت دقیق مسایل امنیتی، توسط مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سپاه کشف و منهدم شده اند که پروژه شهیدسازی و ارایه لیست ۷۲ نفره کشته شدگان در این حوادث و شایعه هتک حرمت و مرگ دروغین دختری به نام سعیده پورآقایی و ایجاد شبکه جمع آوری اطلاعات جاسوسی به ویژه شناسایی دانشمندان هسته ای کشور و غیره در زمره اقدامات این گروه ها به شمار می رود.
در بخش دوم گزارش واکاوی عملیات روانی دشمن در فضای مجازی علیه جمهوری اسلامی ایران که با عنوان "مانور اقتدار ایران در دنیای مجازی" منتشر شده، آمده است: گوگل با شعار گردش آزاد اطلاعات اخبار فاجعه غزه را فیلتر کرده و عکس های مربوط به آن را جمع آوری کرده است. در خصوص خانم مروه شربینی که توسط یک نژاد پرست به شهادت رسید، همین سیاست را اتخاذ کرد. همچنین هنگام جستجوی مطالب مورد نظر کاربر ایرانی به وی پیشنهادهای غیر اخلاقی و نامتعارف ارائه نموده و در فضایی کاملا یکسویه کاربر را به سوی محتوای مد نظر خود هدایت می کند.
"دیشب در مشهد فریاد الله اکبر با صدای گلوله پیوند خورد....(چهارشنبه ۲۷ خرداد ماه ۱۳۸۸ ساعت ۱۰ و ۱۷ دقیقه و ۹ ثانیه)،اینجا قائمشهر همه خوابیدن نیروی انتظامی شهر رو زیر نظر داره موبایل بعضی ها کنترل میشه. . . به بن بست رسیدیم طبق خبرها دیشب یه دختر شیرازی در بابل هم به شهدای سبز پوش پیوست(چهارشنبه ۲۷ خرداد ماه۱۳۸۸ ساعت ۱ و ۶ دقیقه و ۳۱ ثانیه) . . ."
عبارات فوق محصول وب نگاری های علی و حسن.ب دانشجویان اخراجی دانشگاه امیر کبیر است که پس از برپایی انتخابات ریاست جمهوری در تلاش بودند با ترویج و اشاعه اخبار دروغ مبنی بر کشته شدن مردم به تحریک احساسات کاربران بپردازند.
گذشته از همه دستاندازی های فرهنگی غرب از طریق فضای اینترنت که پروژه مضلین -فعالیت در سایت های مستهجن- را رقم زد، فعالیت های دیگری در فضای مجازی اتفاق افتاد که بهره گیری سوء ایالات متحده آمریکا را از این فضا در تقابل با امنیت ملی دیگر کشورها اثبات می کند.
طی سال های اخیر شاهد بوده ایم با وارد شدن و گسترش شبکه اینترنت در ایران و وبگردی های جوانان و نوجوانان زمینه دسترسی این قشر به تصاویر و کلیپ های خصوصی افراد که توسط سودجویان در قالب سایتهای مستهجن در اینترنت منتشر شده فراهم شده است.
در کنار این مسایل ضد اخلاقی، ضدیت با دین و در نهایت فعالیت های سیاسی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به گونه ای برنامه ریزی و اعمال می شود که کاربران قادر به هضم و درک آن نخواهند بود.
مأموریت ضدیت با ارزش های اخلاقی
برخی وبلاگ ها و سایت ها در ابتدا ضدیت با اخلاق را رواج می دهند، در مرحله بعد ضدیت با دین؛ فرقه های شیطان پرستی، پرستش اندام های بدن و غیره را دنبال می کنند در صورت نیل به هدف یعنی پوچ گرایی در جوانان، اهداف سیاسی خویش را که در تعارض با ارزش ها و امنیت ملی است توسط کاربران اغفال شده تعقیب می کنند.
پروژه فتنه سال گذشته دیگر برنامه حساب شده و مدون دولت ایالات متحده آمریکا با حمایت برخی کشورهای اروپایی و افراد معاند یا فریب خورده در داخل و خارج از کشور به شمار می رود که با هدف زیر سوال بردن انتخابات و تکرار دروغ بزرگ تقلب در انتخابات در سایتهای داخلی و خارجی زمینه دخالت آشکار بعضی از سیاستمداران و دولتمردان غربی در امور داخلی ایران و دامن زدن به اغتشاشات را فراهم کرد.
توهین و فحاشی در سایت های سیاسی و شبکه های اجتماعی اینترنتی که از بیرون کشور هدایت می شوند مانند سایت گویا نیوز، بی.بی.سی، روزآنلاین، یوتیوب، فیس بوک، تویتر و ...، حمله هکری به سایت های اطلاع رسانی و خبرگزاری های رسمی کشور، هدایت، آموزش و تشویق اغتشاشگران برای ایجاد ناامنی و آشوب و هتک حرمت به مسئولان و توده های مختلف مردم را در زمره این اقدامات می توان برشمرد اما قلم فرسایی جمعی از افراد در سایتها و وبلاگهای شخصی به منظور سودجویی و بهرهبرداری از جو به وجود آمده در کشور به انضمام پوشش غیر واقعی خبری اغتشاشات و دعوت به تجمعات غیرقانونی توسط شبکههایی چون BBC فارسی، VOAصدای آمریکا ، رادیو آزادی، رادیو فردا فعالیت هایی بود که در عرصه رسانه صورت گرفت و ناخودآگاه سایتها و وبلاگهای داخلی همراهی خود را با رسانههای وابسته غرب علنی کردند.
طرح بی ثبات سازی ایران
بهرهگیری از رسانه و فضای اینترنت همان موضوعی است که جنگ نرم را نسبت به جنگ سخت در اولویت برنامه ریزی ها قرار می دهد؛ به همین منظور آمریکایی ها در سال ۲۰۰۶ تحت عنوان طرح بی ثبات سازی ایران اهدافی را دنبال کردند و البته تمرکز خود را بر رسانه گذاشتند.
سراج، کارشناس سیاسی نوع حرکتی که ایالات متحده آمریکا بر ضد ایران اسلامی تدارک می بیند را انتقال از جنگ سخت به نرم عنوان و در تحلیل این مساله به مقدمه ای اشاره می کند.
وی طی گفت و گویی اظهار می دارد: روزگاری بحث قدرت در ادبیات استراتژیک و سیاسی برابر با قدرت سخت و نظامی بود اما با سیر تحول، مفهوم مبارزه در قدرت نرم خلاصه شده است که غربی ها از آن به عنوان قدرت جذابیت یاد می کنند. طی چند ساله اخیر به پدیده قدرت هوشمند رسیده ایم،
قدرت هوشمند مفهومی است که سه قدرت نرم، قدرت دفاعی و سخت و قدرت فناوری اقتصادی را به عنوان پشتوانه های قدرت نرم دربر می گیرد.
به اعتقاد این کارشناس سیاسی آمریکایی ها سعی می کنند با استفاده از قدرت رسانه ارزش های خود را جهانی کنند.
تحولاتی که طی سال های اخیر در ایران اتفاق افتاد و رویکرد به ارزش ها و آرمان های انقلاب به شکل جدی صورت گرفت، گفتمان لیبرالیسم و سکولاریسم به حاشیه رفت و تلاش دشمن برای دوگانه کردن حاکمیت شکست خورد و البته این تحولات در داخل کشور قدرت نرم تولید کرد.
برخی کارشناسان سیاسی، دلیل این ادعا را همراهی افکار عمومی کشورهای منطقه با ارزش های جمهوری اسلامی ایران طی سال های اخیر قلمداد می کنند.
صادقی، معاون فنی و سایبری سپاه در همین رابطه بر فعالیت سیستماتیک آمریکا در مبارزه تمام عیار با ایران اشاره می کند و در گفت و گو با خبرنگار سرویس گزارش کیهان اینطور توضیح میدهد: وقتی آمریکایی ها در حوزه های علمی، صنعتی یا حتی دارویی تحریم های شدیدی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اعمال می کنند، حذف تحریم اینترنت بر فضای مجازی ایران قطعا بیانگر فعالیت منظم و هدفمند به منظور جریان سازی و بی ثبات کردن اوضاع داخلی ایران است.
وی همچنین ادامه می دهد: اقداماتی که در مرکز بررسی جرایم سازمان یافته صورت پذیرفت مطمئنا به این محدوده زمانی ختم نمی شود. ما بر این عقیده ایم که در هر مکان و زمانی که ارزشهای انقلابی و اسلامی به خطر بیافتد همه توان فنی و اطلاعاتی در جهت مقابله با آن بسیج می شوند.
صادقی علت انتشار اخبار پروژه های کشف شده را طی ماههای اخیر، اطلاع رسانی از طرحهای دشمنان و هوشیاری آحاد مردم عنوان و تصریح می کند: مخاطبان به ویژه جوانان باید مراقب باشند تا فریب این جریانات را نخورند. فضای مجازی حوزه ماجراجویی نیست و یک لحظه غفلت ممکن است موجب بهرهبرداری گروه های معاند شود. آنها تلاش می کنند با به دام انداختن فرد راه او را ببندند و او را ناگزیر از همکاری کنند.
جستجوگر گوگل خدمات رایگان به ایرانیان می دهد!انتشار عکس، فیلم و متن در برخی موضوعات مستهجن از جمله کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال در کشورهای اروپایی و آمریکایی ممنوع و به عنوان جرم تلقی می شود. اما امکان دستیابی به این موضوعات چندی پیش با کمک جستجوگر گوگل برای ایرانیان فراهم شد!
این موضوع که علی رغم شعارهای حقوق بشری مجامع غربی و صاحبان سایت های بزرگی همچون گوگل و یاهو رعایت می شد، تحت برنامه ای هدفمند در اختیار کاربران فارسی زبان و ایرانی قرار گرفت.
معاون فنی و سایبری سپاه تاکید می کند: این عملکرد نشان دهنده سیاست ها و استراتژی دشمنان ایران اسلامی در فضا مجازی است.
تهاجم فرهنگی برنده ترین سلاح
رسانههای نسل نوین مهمترین ابزاری هستند که می توانند مسیر تسلط فرهنگی غرب را تسهیل کنند. به همین منظور همواره بر هوشیاری نسبت به حفظ فرهنگ ملی و امنیت داخلی تاکید می شود.
به عقیده سید محمد ظریفی عضو هیات عالی نظارت اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان سراسر کشور که در گفت و گو با گزارشگر کیهان سخن می گوید، رسانه می تواند مسبب جنگ نرم یا مانع تاثیرگذاری آن باشد. یک نکته را باید توجه داشت و اینکه رمـز انـحراف هر نهضتی در انحراف از ریشه های استـواری آن نهضت نهفته است.
به اعتقاد این فعال دانشجویی نهضتی که ایمان و ایدئولوژی در آن حرف اول را می زند، گر چه از تـاثیر عوامل اقتـصادی بـر کنار نخواهد ماند، اما تهاجم فرهنگی بـرنده تـرین سلاح در قطع ریشه های آن خواهد بود. لذا در این حین و پس از تثبیت انقلاب اسلامی ایران جلوگیری از به انحراف رفتن این نهضت و حفظ ارزش های متعالی آن اهمیت وافری دارد.
ظریفی ادامه می دهد: آنهایی که بر موج انقلاب سوار بودند خودشان را امروز نشان می دهند. اگر حرکت و تیزبینی امام نبود شاهد افول انقلاب می بودیم. گرچه تدابیر رهبری و توصیه های ایشان بر مقابله با تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی را نباید نادیده گرفت.
وی ضمن تاکید بر توجه به آسیب هایی که انقلاب اسلامی ایران را تهدید می کند اینطور توضیح می دهد: برخی از آسیب ها تاکنون چهره خود را نشان داده اند، اما برخی دیگر ممکن است بعدها اتفاق بیافتند. به طور مثال ساختار نظام اسلامی ایران پتانسیل تفرقه را با قومیت ها و مذاهب مختلف دارد. همان که دشمن طی سال های اخیر به آن روی آورده است.
وی که تضعیف نظام را مخل امنیت ملی و استقلال کشور می داند، تصریح می کند: همواره باید توجه داشت یکی از ارکان دولت، مجلس، قوه قضائیه، شورای نگهبان و ... استحکام قانون است و تضعیف این جایگاه ها یعنی تضعیف نظام که نباید اتفاق بیافتد و در صورت خلل در یکی از این موارد، نظام با خطرات بیشتری مواجه خواهد شد.
محمد قیوم دهقانی نماینده ایرانشهر در مجلس شورای اسلامی میگوید: طی حوادث اخیر پس از انتخابات عده ای اغفال شدند تا وحدت ملی را دچار خدشه کنند، اما اکنون دیگر متوجه شده اند که شرط ایستادگی ملت در مقابل استکبار همین وحدت ملی است که مذاهب مختلف را حول یک محور واحد جمع کرده است.
دهقانی اظهار می کند: اگر مروری به تاریخ داشته باشیم متوجه می شویم هیچگاه مردم به دنبال تفرقه و نفاق نبوده اند بلکه همیشه از سوی غرب مورد هجوم فرهنگی و سیاسی قرار گرفته اند.
البته بسیاری از کارشناسان هم علت عداوت های مستمر دشمنان را علیه جمهوری اسلامی ایران در هراس غرب از صدور انقلاب اسلامی توصیف می کنند.
عداوتهای مستمر دشمنان که این نماینده مجلس شورای اسلامی بدان اشاره می کند خوشبختانه توسط مرکز بررسی جرائم سازمان یافته که یکی از مراکز وابسته به فرماندهی پدافند سایبری سپاه و با توان اطلاعاتی بالایی است، کشف و منهدم شد تا جایی که این مرکز با این میزان از اشراف عملیاتی و اطلاعاتی در کشف سایتهای معاند که به علت برخورداری از امکانات شبکههای جاسوسی آمریکایی قابلیت نفوذ به آن ظاهرا غیرممکن بود، بار دیگر ضربات سختی بر پیکره هدف های مغرضانه استکبار جهانی وارد کرد.
موضوعات مرتبط: آموزش ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: تهاجم سايبري , آمريكا , ايران , جنگ نرم
گروهی از هکرهای غزه تلاش دارند برغم همه مشکلات موجود با نفوذ در سرورهای اصلی شرکت های توزیع کننده اینترنت رژیم اسرائیل، این رژیم را به طور کلی از شبکه بین المللی اینترنت محو نمایند.
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا)خبرگزاری فلسطینی "صفا" در مصاحبه ای با یک گروه ازهکرها درغزه نوشت:این گروه تلاش می کند باهمکاری گروه دیگری ازهکرها درسایر کشورها با نفوذ درسروروهای شرکت های تامین کننده اینترنت رژیم صهیونیستی، ارتباط این رژیم را با جامعه جهانی قطع کنند. این هکرها برغم مشکلات فراوان اینترنت درغزه از جمله پایین بودن سرعت و قطع مکرر برق بارها توانسته اند نتایج مهمی دراین زمینخ بدست بیاورند.
این گروه تلاش دارد با همکاری گروهی از هکرهای بین المللی با قطع کامل خدمات اینترنت در سرزمین های اشغالی، بسیاری ازفعالیت های اقتصادی، امنیتی و آموزشی اسرائیل را فلج کنند.
(ع ـ ا) یکی ازاعضای این گروه در اینباره می گوید: مدتی پیش توانستیم وارد سرورهای شرکت هائی که خدمات اینترنتی در اختیار مشترکان اسرائیلی قرار می دهند بشویم، اما بدلیل باخبر شدن مسولان امنیتی این شبکه ها وتغییر سریع تمام رمزها (پسوردها)نتوانستیم به تمامی اهداف خود دست یابیم.
وی تاکید کرد:هکرهای فلسطینی با هدف ضربه زدن به رژیم صهیونیستی در زمینه قطع اینترنت، پایگاه های مهم ارتش،بانک ها، شرکت های هواپیمائی، کارت های اعتباری و...ادامه دارد.
این هکر درادامه با اشاره به نبود تکنولوژی و خدمات مناسبت در زمینه جنگ سایبری و الکترونیکی در غزه برای کمک به آنها علیه اهداف مورد نظر صهیونیستی خاطر نشان کرد: ما برای جبران ناتوانیهای خود دراین زمینه از هکرهای بین المللی حامی ملت فلسطین استفاده می کنیم.
وی افزود:موفقیتهایی درزمینه جنگ سایبری با رژیم صهیونیستی که تل آویو همواره از انتشار بخش مهمی از آنها جلوگیری میکند وبرغم بهره مندی حوزه سایبری رژیم صهیونیستی از تدابیر امنیتی بسیار قوی دست پیدا کرده ایم. این هکر فلسطینی تصریح کرد:این گروه وابسته به هیچیک از گروههای مقاومت درغزه یا خارج ازفلسطین نیست وبصورت مستقل برای حذف رژیم صهیونیستی ازاینترنت مبارزه میکند.
این فعال سایبری همچنین با بیان اینکه رژیم صهیونیستی به محض آگاهی از حملات سایبری علیه خود ضد حملاتی را علیه گروههای مهاجم شروع می کند از افزایش گروه های سایبری رژیم اشغالگر صهیونیستی برای مقابله با حملات خارجی خبر داد. بگفته برخی از پایگاه های جهانی فعال درزمینه آمار پایگاههای هک شده از زمان تاسیس گروه هکرهای غزه تا کنون ۱۹۶۸ سایت اسرائیلی توسط این گروه هک شده است.
سایتهای پارلمان رژیم صهیونستی، حزب کادیما، روزنامه "جی اس اس نیوز"، پایگاه "قو کادیما"، روزنامه هآرتص، سایت یولی ادلشتاین یکی از وزرای کابینه اسرائیل، سایت میخائیل ایتان، سایت اسرائیلی فعال در زمینه توهین به ساحت مقدس پیامبر بزرگ اسلام صل الله علیه وآله وسلم وچندین سایت مهم دیگر اسرائیلی از جمله مهمترین سایت هائی است که تاکنون توسط گروه یادشده هک شده است.
"حسن قنوع" استاد دانشگاه اسلامی غزه و متخصص در زمینه بخش امنیت شبکه ضمن تاکید بر اهمیت کمک به هکرهای غزه جهت انجام موفقیت آمیز حملات خود علیه رژیم صهیونیستی تصریح کرد: تاثیر حمله های هکرها در بعد روانی علیه اسرائیلی ها بدلیل ترس آنها از فاش شدن اسرارشان بیشتر از زیان های اقتصادی اهمیت دارد.
"ناجی البطه" متخصص در امور داخلی رژیم اسرائیل هم در خصوص حملات سایبری گروه هکرهای غزه می گوید: با توجه به اینکه این رژیم خود را قله تکنولوژی در زمینه سایبری در منطقه خاورمیانه می داند، موفقیت های این گروه اهمیت ویژه ای دارد.
وی تاکید کرد:درصورتیکه این حملات علیه سایت های اقتصادی، بورس و فرودگاه های اسرائیل ادامه یابد، زیان های آنها از بعد روانی فراتر خواهد رفت و خسارت های اقتصادی سنگینی بربخش های اقتصادی حیاتی صهیونیستی وارد خواهد کرد.
این کارشناس حوزه فن آوری اطلاعات همچنین به گروههائی که تلاش دارند در زمینه سایبری علیه رژیم صهیونیستی فعالیت کنند توصیه کرد:تا در دام ترفندهای این رژیم برای به بیراهه کشاندن و خنثی سازی فعالیت آنها نیافتند. البطه افزود: رژیم اسرائیل در این میان اطلاعات گمراه کننده ای برای فریب هکرها و منحرف کردن فعالیت آنها جهت عدم ضربه زدن به اهداف سایبری مهم خود منتشر می کند که هکرها نباید گول این نقشه ها را بخورند.
این کارشناس تاکید کرد افزایش نگرانی رژیم صهیونیستی بدلیل حملات سایبری علیه این رژیم، موجب شده تا رژیم اشغالگر، گروه ویژه ای بنام "رام" جهت مبارزه با اصطلاحا "تروریسمهای اینترنتی" تشکیل دهد.
موضوعات مرتبط: نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: اسرائيل , حذف اسرائيل , محو اسرائيل , حذف اسرائيل از شبكه

دفتر سازمان ملل در تهران روز سه شنبه شاهد تظاهرات اعتراضی جمعی از خانم هایی بود که
خبرگزاری ایسنا از آنان با عنوان «زنان بسیجی» و خبرگزاری فارس «جمعی از فعالان زن» یاد کرد.
فارغ از اختلاف در توصیف و تعلقات صنفی یا سیاسی اجتماع کنندگان ،
موضوع تجمع محل مناقشه نبود:
« اعتراض و محکومیت کشته شدن میریام کری زن سیاه پوست آمریکایی به دست پلیس فدرال آمریکا».
موضوعات مرتبط: شهيدان يعقوبي ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، مذهبی ، دین
برچسبها: راههاي نفوذ , دينداري , سياست , آمريكا
ادامه مطلب
اشاره: خواهش میکنم این مطلب را با نگاه حق و باطل نخوانید. خودم با زبان خودم دارم میگویم که نه کسی را حق دانستم و نه کسی را باطل. یعنی هرگز نگفتم ما حقیم و اصلاح طلبان باطل! چرا باید چنین چیزی بگویم؟ اشاره من به مختار و حوادث تاریخی، فقط از جهت عبرت گرفتن است. ضمنا نقدی است بر رفتار سیاسی اصولگراها، نه اصلاحطلبان
ما چوب حجت و بصیرت رفاعه ها را می خوریم!
این روزها دوست دارم سریال مختارنامه را دوباره ببینم. مخصوصا آن قسمتهایی که بصیرت آدمها را در معرض آزمایش قرار میدهد. حیف که خیلی از ماها اهل عبرت گرفتن نیستیم. به وقت شعار، اهل ادعاییم اما زمان عمل، عقل و تدبیرمان را تعطیل میکنیم.
در روزهای گذشته بارها با کسانی هم کلام شدم که برایم از حجت و تکلیف شرعی میگفتند. حرف زدن با این جماعت واقعا سخت بود. حرف من این بود که فهم و درک و تفسیرتان از حجت و تکلیف اشتباه است. ما هم می گوییم حجت، ولی کدام حجت؟ کدام تکلیف؟ کدام بصیرت؟ بصیرتی که فقط تا نوک بینی صاحب بصیرت را به او نشان میدهد؟ بصیرتی که دنیای پر پیچ و خم سیاست را نمیفهمد؟ بصیرتی که خودش را در تار و پود تحجر و تعصب زندانی میکند؟ بصیرتی که نتیجهاش پیروزی رقیب میشود؟
حجتی که در لایههای تنگ و تاریک محافل حزبی و جناحی بدست آید و مصالح عالی نظام و انقلاب را تشخیص ندهد حجت نیست، حتی اگر برایش دلیل شرعی بتراشند. تکلیفی که نتواند مصلحت حزبی را فدای مصلحت ملی کند، تکلیف شرعی نیست.
حجت شرعی برای کسی که ادعای ولایتمداری دارد، در هر کاری از جمله انتخابات، ناظر به دفاع از انقلاب و ولایت است. یعنی خروجی همه تصمیمها باید به آن هدف اصلی برسد. پس این چه حجت شرعی بود که عملا به ضرر گفتمان انقلاب تمام شد؟! وقتی همه نظرسنجیها، رای پایین نامزد اصلح شما را نشان میداد؛ آیا اصرار بر ماندن، تکلیف و حجت شرعی بود؟ آیا تکلیفتان همین بود که با حجت شرعی و رای پاکتان کسانی را سر کار بیاورید که چهار سال بلکه هشت سال تمام منتظر این لحظه بودند؟
متن كامل در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: حجت ما , مختارنامه , بصيرت , راي
ادامه مطلب
حسن روحانی ، پس از یک رقابت سنگین ، توانست برنده انتخابات شود. علاوه بر اراده الهی ، خواست مردم و تلاش های شبانه روزی اعضای ستادهایش ، این چند نفر هم در پیروزی او نقش بسیار مهم و غیر قابل انکاری دارند:
حسن روحانی: شخصیت محکم ، سوابق درخشان ، فن بیان ، آراستگی چهره و پوشش ، ارائه برنامه های راهبردی و ... همه و همه دست به دست هم دادند تا حسن روحانی ، بتواند بهتر از بقیه کاندیداها در نظر مردم جلوه گر شود و مردم ردای ریاست جمهور را برازنده تن او ببینند. به عنوان توانمندی های فردی او مهم ترین عامل در مطرح شدن ، حضور و پیروزی اش بود.
اکبر هاشمی: از بین سیاستمداران کنونی ایران ، حسن روحانی را می توان یکی از نزدیک ترین و دیرینه ترین یاران هاشمی دانست. روحانی هم پس از مشورت با هاشمی کاندیدای ریاست جمهوری شد. خود هاشمی نیز کاندیدا شد تا در نهایت یکی از آنها در صحنه بماند. هاشمی بعد از ماجرای رد صلاحیتش ، موجی که در پی کاندیداتوری اش به نفع وی ایجاد شده بود را به سمت روحانی هدایت کرد. او در روزهای آخر ، این ریسک را هم قبول کرد که رسماً و علناً ، بگوید که به روحانی رأی خواهد داد.
سید محمد خاتمی: بخش مهمی از آرای اصلاح طلبان که به سبد روحانی ریخته شد ، به فعالیت خاتمی مربوط می شود. او با حمایت تمام قد خود از روحانی ، توانست پایگاه مردمی اصلاحات را متقاعد کند به نفع شان است که به روحانی رأی دهند و آنان به اعتبار خاتمی نام روحانی را بر برگه های رأی شان نوشتند. خاتمی در متقاعد کردن عارف به کناره گیری هم نقش محوری داشت.
محمد رضا عارف: معاون اول دولت خاتمی ، تا روزهای پایانی تبلیغات انتخاباتی ، کاندیدا بود و درصد قابل توجهی از آرای اصلاح طلبان را نقداً در سبد خود داشت. کناره گیری او از رقابت ها به نفع روحانی ، تقریباً همه آرای عارف به سمت روحانی رفت و در پی آن ، آرای روحانی به طور معنی داری افزایش یافت. به علاوه انصراف عارف ، باعث شد آرای خاموشی که امیدی به پیروزی جریان اصلاح و اعتدال نداشتند ، روحیه بگیرند و از موضع عدم مشارکت در انتخابات به سمت رأی دادن بروند.
سعید جلیلی: حضور سعید جلیلی به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری ، باعث ترغیب بخش های مهمی از جامعه برای شرکت در انتخابات و رأی دادن به گزینه جریان مقابل شد. بسیاری از مردم ، نگران آن بودند جریانی که به تندروی معروف است ، بر سر کار بیاید و راه و روش احمدی نژاد ، به سبکی جدید استمرار یابد. اگر جلیلی کاندیدا نبود ، خیلی ها اساساً دچار نگرانی نمی شدند که بر اساس آن نگرانی به پای صندوق ها بروند و به روحانی رأی بدهند.
محمود احمدی نژاد: ۸ سال ریاست جمهوری احمدی نژاد ، چنانچه افتد و دانی ، گذشت و مردم به ستوه آمده از وضعیت به وجود آمده در این سال ها ، به گزینه ای در جریان مقابل اصولگرایان رأی دادند. اگر احمدی نژاد عملکرد موفقی داشت ، مردم حتماً قدرت را در اردوگان اصولگرایان حفظ می کردند.
علی اکبر ولایتی: او در مناظره ها ، تابوی بحث هسته ای را شکست و به روحانی فرصت داد که بتواند از عملکردش در پرونده هسته ای دفاع تمام عیاری داشته باشد. ولایتی در عین حال ، مطالبی را در خصوص پرونده هسته ای - از جمله مذاکراتش با سارکوزی - بیان کرد که در جدل هسته ای روحانی - جلیلی ، به طور آشکاری به نفع روحانی تمام شد و جایگاه او را در بین مردم تحکیم کرد.
محمدباقر قالیباف: قالیباف که در مناظره های انتخاباتی اش خوش درخشیده بود ، در واپسین مناظره تلویزیونی ، مرتکب خطایی راهبردی شد و علیه روحانی سخنانی را گفت که واکنش جدی او را به دنبال داشت. وقتی قالیباف درباره حوادث سال ۸۲ کوی دانشگاه اتهامی را متوجه روحانی کرد ، در واقع فرصتی طلایی به روحانی داد تا بتواند حاضر جوابی و تسلط خود را به نمایش بگذارد و خطاب به قالیباف جمله ای بگوید که مثل بمب در میان مردم منفجر شد؛ او خطاب به قالیباف یادآور شد که شما می گفتید که می خواهید به دانشجویان حمله گاز انبری کنید. این سخن روحانی ، نه تنها بخشی از آرای خاکستری قالیباف را به سبد روحانی برد بلکه بسیاری از مرددین را نسبت به رأی دادن به روحانی ثابت قدم کرد.
و البته ، همه این ها در کنار اراده فرد فرد ملتی معنا شد که حماسه امید و اعتدال را خلق کردند.
موضوعات مرتبط: سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: قاليباف , روحاني , احمدي نژاد , ولايتي

اسفندیار رحیم مشایی متولدسال۱۳۳۹در روستای مشا از توابع شهر رامسر است. وی پیش از انقلاب اسلامی ایران بارها و بارها در دفاع از انقلاب به سخنرانی پرداخته بود و مراسم مختلفی نیز در دفاع از آیت الله خمینی رهبر عالی انقلاب اسلامی ایران برگزار کرده بود. اما هیچگونه سابقه دستگیری ندارد. وی مهندسی الکترونیک را از دانشگاه صنعتی اصفهان گرفته است.
وی پیش از تاسیس وزارت اطلاعات به سیستم اطلاعات- امنیتی که در ایران توسط نهادهایی همچون سپاه پاسداران راه اندازی شده بود، پیوست. مشایی در اطلاعات سپاه رامسر به فعالیت پرداخت. وی سپس بدلیل بحرانی که اوایل انقلاب در سالهای 58 تا 61 گریبان مناطق کردنشین را گرفته بود، به کردستان رفت تا در سمت معاون اطلاعات واحد کومله اطلاعات سپاه مستقر در قرارگاه حمزه سیدالشهداء شروع به فعالیت کند. نام مستعار وی در کردستان "مرتضی محب الاولیاء" بود. پس از تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳مشایی به وزارت اطلاعات رفت و "مسئول تدوین استراتژی نظام جمهوری اسلامی در خصوص اکراد ایرانی" شد.
در زمان تصدی آیت الله ری شهری، بر وزارت اطلاعات، مشایی مسئولیت "مناطق بحرانی کشور" را عهده دار بود. وی همچنین از موسسین "موسسه مطالعات علمی" در سال ۱۳۷۶ وابسته به وزارت اطلاعات است که عمده فعالیت اش تحقیق و پژوهش و ارائه راهکار در خصوص مسائل قومیتهای ایرانی، شناخت بیشتر آنان و همبستگی ملی است. مشخصا در میان بدنه وزارت اطلاعات از او به عنوان کارشناس مسائل کردستان یاد میشود. وی سپس به وزارت کشور جمهوی اسلامی ایران رفت و در دوران تصدی علی محمد بشارتی مدیرکل اجتماعی وزارت کشور شد و از آنجا به رادیو پیام رفت.
آشنایی با احمدی نژاد و پیوستن به دولت
درباره آشنایی "محمود احمدی نژاد"، رئیس جمهوری اسلامی ایران و اسفندیار رحیم مشایی گفته می شود: احمدی نژاد فرماندار خوی بود و مشایی که در آن زمان در کردستان بود، عضو شورای ویژه تأمین استان آذربایجان شد. این آشنایی سبب گشت تا بعدها احمدی نژاد که شهردار تهران شد، به سبب شناختی که از سبک کار فرهنگی مشایی در کردستان داشت وی را به سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران فراخواند. مشایی تا سال ۱۳۸۸به مدت 20 سال مدیر مسئول ماهنامه "سروه" نیز بود. زبان آن کردی سورانی است.
با آغاز کار دولت نهم، وی بدلیل آشنایی سابق با محمود احمدی نژاد، در دولت جذب شد و ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را بر عهده گرفت. طبق گزارش های رسانه های گروهی ایرانی، در زمان ریاست وی بر این سازمان، بسیاری از آثار تاریخی جمهوری اسلامی ایران تخریب و یا ناپدید و ربوده شدند. مشایی بطور همزمان رئیس مرکز مطالعات جهانی شدن، جانشین رئیس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور، عضو شورای نظارت بر صداوسیما، عضو شورای فرهنگی دولت، نماینده رئیس جمهور در شورای نظارت بر سازمان صداوسیما، عضو کمیسیون های اقتصاد و فرهنگی دولت، ریاست کمیته خط لوله گاز جمهوری اسلامی ایران-پاکستان-هند، نیز بوده است.
مشایی سال ۱۳۸۸به عنوان معاون اول رئیس جمهور در دولت دهم معرفی شد. این انتخاب با مخالفت های زیادی از سوی مردم، مراجع تقلید و حتی برخی هواداران احمدی نژاد مواجه گردید و در نهایت با حکم حکومتی رهبرمعظم انقلاب،مشایی به این پست نرسید. با این حال احمدینژاد و مشایی در روزهای بعد بر تصمیم خود پافشاری کردند و ماجرای 11 روز قهر کردن و خانه نشینی احمدی نژاد رخ داد. رئیس جمهور در نهایت مشایی را به عنوان رئیس دفتر خود تعیین کرد و تا یک ماه پیش در این سمت باقی ماند تا اینکه در سمت جدید خود یعنی رئیس دبیرخانه جنبش عدم تعهد تعیین شد.
از جادوگری و انحراف تا حرف های جدید و بی سابقه
در چند سال اخیر اتهامات زیادی به مشایی زده شده، اما تاکنون هیچ اتهامی ثابت نشده است. فساد مالی، ارتباط با آمریکا و اسرائیل، ارتباط با رمالان، جن گیران و مرتاضان، عرفان گرایی، زنده کردن فرهنگ ایران باستان و مکتب ایرانی، لیبرال بودن و مخالفت با روحانیت، مراجع تقلید و نیز رهبر انقلاب و همچنین قبول نداشتن "ولایت فقیه" از جمله آنهاست. برخی از دوستان، اطرافیان و نزدیکان مشایی هم به بهانه همین اتهامات بازداشت و روانه زندان شده اند.
اظهارات بی سابقه و جدیدی که مشایی در چند سال اخیر زده باعث گردید که وی را منحرف و "رهبر جریان انحرافی" بنامند. اظهاراتی همچون "دوران اسلامگرایی به پایان رسیده است"، "اگر حجاب الزام نداشت، چند درصد خانمها با حجاب بودند"، "چرا نمیتوانید سحرم را باطل کنید و احمدینژاد را نجات دهید؟!"، "کسی که ریاضیات را درک نکند، بهشت را نخواهد دید"، "موسیقی را نمیفهمند و میگویند حرام است"، "ایران امروز با مردم آمریکا و اسرائیل دوست است"، "انسان را که حذف کنیم، خدا خودش حذف میشود" از جمله آنهاست.
اما برخی اقدامات مشایی نیز باعث شد وی بیش از پیش مورد انتقاد قرار گرفت. برای نمونه می توان به حضور وی در مجلس رقصی در ترکیه و نیز حضور در مراسم حمل قرآن همراه با نوای دف اشاره کرد. اما اظهارات وی درباره برخی پیامبران الهی مانند حضرت نوح و غیره باعث شد که مراجع شدیدترین مواضع را علیه وی بگیرند. مداحان سرشناسی مانند حاج "منصور ارضی" و حاج "سعید حدادیان" نیز شدید ترین حملات و انتقادات را از وی کردند. مشایی هم از این دو شکایت کرد، اما دادگاه در نهایت مجازات کمی را صادر کرد.
مشایی آمد یا می آید یا نمی آید؟!
گمانه زنی های زیادی درباره حضور مشایی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده وجود دارد. وی در پی انتقادات شدید و گاهی مغرضانه بنا به صلاحدید حدود دو سال سکوت کرد و تلاش نمود به هیچ وجه خبر ساز نشود. عمده خبرهایی که در مدت دو سال از(آذر ماه 1389 تا آذر ماه 1391) تولید شده در واقع خبرهایی بوده که هواداران مشایی آن را غیر واقعی و خبرسازی دروغی دانسته اند. درآذرماه سال ۱۳۹۱هم سخنرانی به نام مشایی منتشر شد که در آن وی راجع به انتخابات اظهار نظرهای تندی کرده بود. این سخنرانی از طرف مرجع رسمی دولت تکذیب شد.
مشایی (8 آذر ماه سال 1391) لب به سخن گشود و در یک سخنرانی در جمع متولیان راهیان نور انتخابات آینده را پرشور معرفی کرد. این سخنرانی بازتاب گسترده ای داشت. بعد از چند روز محمود احمدی نژاد در نامه ای مشایی را به عنوان رئیس دبیرخانه جنبش عدم تعهد منصوب کرد. در این نامه بطور بی سابقه از مشایی تمجید کرد و صفاتی مانند "انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین" برایش استفاده کرد.
بیشتر تحلیلگران تعیین وی در این سمت و تغییرات اخیر دولت را نشانه ورود مشایی به انتخابات۱۳۹۲ دانسته اند. چندی پیش نیز سایت روزنامه "ایران" مدعی شد که اسفندیار رحیم مشایی محبوب ترین چهره سیاسی کشور است. مطرح کردن مشایی به عنوان چهره محبوب سیاسی هرچند هیچ پشتوانه منطقی ندارد اما دوباره بحث حضور پرحاشیه ترین فرد سیاسی در رقابت های ریاست جمهوری را داغ کرد. شاید هم دلیل این کار این است که عده ای می خواهند با پر رنگ کردن نام مشایی برای انتخابات ریاست جمهوری، افراد دیگری را به دور از حاشیه و هیاهو برای انتخابات آماده کنند.
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: رحيم مشائي , وزارت , اطلاعات , الكترونيك
تروریسم دولتی را بهتر بشناسیم
ارتش خصوصی آمریکا با ابزار گروهکهای تروریستی
تروریسم، در سطح بینالمللی واژه آشنایی است و تعریف مشخص آن خیلی زود ذهن را به سمت و سوی گروهکها و جریانات مسلحی میبرد که با اهداف و خواستههایی غیر قانونی، علیه دولتها و ملتها جنایت میکنند. اما باید توجه داشت که این پدیده اساساً ریشه در سیاستهای کلان برخی دولتها دارد که منافع خود را در استعمار و سلطه بر دیگر کشورها تعریف کردهاند.
بر همین اساس پدیدهای با نام «تروریسم دولتی» تعریف میشود که بدون شک پایه و اساس گروهکها و جریانات تروریستی را تشکیل میدهد. اگر از منظر پشتوانه و منشاء گروههای تروریستی و منابع حمایتی به مطالعه پدیده تروریسم بپردازیم؛ درخواهیم یافت که گروهکهای جنایتکاری که علیه ملتها اسلحه میکشند، نه تنها از پایگاه اجتماعی و حمایتهای مردمی برخوردار نیستند بلکه هیچگونه منابع درآمدی روشنی در اختیار ندارند. پس این سوال مطرح میشود که منشاء تامین مالی و تسلیحاتی آنها کجاست؟ که سبب میشود این گونه سازمانها در مدتی طولانی به حیات خود ادامه دهند! و هر روز نیز به گستره فعالیتهای خود بیافزایند. این موضوع که اساس شروع فعالیت گروهکهای تروریستی را تشکیل میدهد، فقط یکی از دلایلی است که رد پای کشورهای صاحب قدرت و سرمایه یا همان پدیده «تروریسم دولتی» را اثبات میکند.
با نگاهی به تعریف حقوقی و بین الملی «تروریسم دولتی» نیز با ماهیت این پدیده بهتر آشنا میشویم و با بررسی عملکرد دولتها از دریچه تعاریف حقوقی میتوانیم مصداقهای روشن این پدیده را در میان برخی از دولتها بیابیم.
در تعریف، هر گونه عمل حکومتها و دولتهای گوناگون که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم منجر به حمایت و سازماندهی اقدامات و فعالیتهای جنایتکارانه، خشونت بار و تروریستی در کشورهای دیگر گردد را تروریسم دولتی مینامند. و در همین رابطه و برای مبارزه با این پدیده قوانین حقوقی و بینالمللی تعریف شده که بر دو اصل مهم تاکید دارند:
1. دولتها وظیفه دارند از اعمال تروریستی علیه کشور دیگر یا علیه اشخاص بی گناه جلوگیری کنند.
2. دولتها متعهد هستند که در امر پیشگیری و مبارزه با تروریسم و همچنین مجازات تروریستها با یکدیگر همکاری کنند.
مطابق با این تعریف برخی از کشورهای غربی و در راس همه آنها ایالات متحده آمریکا که اتفاقاً داعیه مبارزه با تروریسم را دارند، مصداق تروریسم دولتی قرار میگیرند و باید گفت که همسویی اعجاب انگیز اهداف بسیاری از گروههای تروریستی با سیاستهای کلان ایالات متحده اتفاقی نبوده است و این واقعیت علاوه بر صدها دلیل روشن دیگر از نشانههای نقش پررنگ آمریکا در تولید و پرورش تروریسم در جهت پیگیری سیاستهای دولتیاش میباشد.
همانطور که اشاره شد یکی از دلایل روشن نقش دولت آمریکا در برخی اقدامات تروریستی، جهت گیری گروههای تروریستی در مسیر سیاستهای این کشور است. به عبارت دقیقتر بسیاری از گروههای فعال تروریستی، مشغول جنایت و خرابکاری علیه کشورهایی هستند که در مناقشات سیاسی و بینالمللی مقابل سیاستهای دولت آمریکا قرار گرفتهاند. رسانههای وابسته به این گروهکها نیز پیوسته در حال انتشار انعکاسی واضح از خواستههای دولت آمریکا در قبال کشورهای هدف هستند و بالاخره مشاهده میشود که سازمانهای تروریستی در همین راستا با شخصیتهای سیاسی و چهرههای برجسته آمریکایی به صورت با واسطه یا بی واسطه ارتباطهای تنگاتنگی دارند.
به عنوان نمونه میتوان به اعترافهای عبدالمالک ریگی سرکرده معدوم گروهک تروریستی جندالشیطان(جندالله) که پس از دستگیری با ارائه اسنادی معتبر از دیدار با مقامات بلند پایه آمریکایی، دریافت پول و اسلحه و ارتباطات تنگاتنگ با آنها پرده برداشت اشاره کرد. عثمان اوجالان(برادر عبدالله اوجالان) که در زمان تشکیل پژاک مسئولیت پ.ک.ک را بر عهده داشت، نمونه دیگری است که در مصاحبهای تلویزیونی صراحتاً تمایل آمریکاییها و نقش آنها در تشکیل پژاک را بیان میکند. عثمان جعفری از جدا شدگان پژاک، که در بدو تاسیس، مسئولیت روابط خارجی پژاک را بر عهده داشت نیز در مصاحبهای از دیدارهای متعدد خود با نمایندگان دولت آمریکا و مذاکرات بین دو طرف سخن میگوید.
آمریکا و تامین امنیت تروریست ها
در حالی که در قوانین بینالمللی ذکر شده است که گروههای تروریستی نباید در هیچ کجای دنیا مکان امن برای فعالیت داشته باشند، دولت آمریکا با برداشتهای مبتنی بر منافع خود از قواعد و حقوق بینالمللی زمینه را برای رفت آمدهای آزاد تروریستها در کشورش و فعالیت گسترده در کشورهای تحت کنترل نظامی یا سرسپرده خود فراهم میکند. در حالی که این گروهکهای تروریستی در فهرست سازمانهای تروریستی وزارت امور خارجه دولت آمریکا قرار دارند و این یعنی خود دولت آمریکا به تروریست بودن این گروهها معترف است. به همین دلیل است که دولت آمریکا هیچ گاه تعریفی مشخص از تروریسم ارائه نداده است زیرا در این صورت بسیاری از اقدامات این کشور زیر سوال میرود.
اعضای گروهک تروریستی منافقین (سازمان مجاهدین خلق) دقیقاً زمانی که در فهرست سازمانهای تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا قرار داشتند به راحتی با برخی سیاستمداران آمریکایی در ارتباط بوده و از حمایتهای علنی این افراد بهره میبرند که نمونه دیگری بر این ادعاست. در خصوص کشورهای تحت سلطه نظامی آمریکا مانند عراق و افغانستان نیز به خوبی مشاهده میشود که همزمان با حضور نظامی آمریکاییها ، تروریستها نیز حضور گسترده پیدا میکنند و در واقع حضور نظامی آمریکا، امنیت فعالیتهای گروههای تروریستی را تامین میکند.
کشورهای عربی منطقه خاورمیانه که عموماً سرسپرده سیاستها و اهداف آمریکایی هستند نیز به مثابه منابع مالی عمل میکنند که وظیفه تامین گروههای تروریستی را بر گردن دارند! و حتی در بسیاری مواقع از نشان دادن ردپای خود در این تجارت جنایتکارانه ابایی ندارند.
روشن است که فلسفه این نوع ارتباطات و حمایتهای مادی و معنوی آمریکا از گروهکهای تروریستی، این است که دولت آمریکا از تروریستها در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده ابزاری میکند. اما دو نکته مهم در این روش وجود دارد؛ نخست اینکه این سیاست تنها مختص کشور آمریکا نیست و بسیاری از قدرتهای غربی و از جمله رژیم غاصب صهیونیستی به این روش متوسل میشوند. و دیگر اینکه کشورهای غربی زمانی به این روش دست میزنند که در روشهای قانونی، رایزنیهای سیاسی و حتی اِعمال فشارهای بینالمللی به بن بست رسیده باشند، که این روش نشانه ضعف و استیصال آنها است.
به بیانی دقیقتر، وقتی هدفهای سلطه جویانه و تمامیت خواه برخی کشورها پایگاه قانونی ندارد و از حمایت افکار عمومی برخوردار نیست و وقتی روشهای دیپلماتیک و رایزنیهای سیاسی جواب برخی زیاده خواهیها و خواستههای ضدمردمی دولتهای زورگو را نمیدهد و در نهایت شرایط نظامی و سیاسی و اقتصادی نیز وقوع لشکر کشیهای نظامی و تجاوزات جنایتکارانه را غیر ممکن میسازد، ابزار ترور و گروهکهای مزدور و تروریست هستند که به پشتوانه حمایتهای مالی و نظامی برخی از دولتهای فاسد به میدان فرستاده میشوند.
اما تاریخ شروع این قبیل اقدامات، به پس از جنگ جهانی دوم باز میگردد. از این زمان به بعد، دولتهای غربی و به خصوص آمریکا با سرمایه گذاری بر گروهها و جریاناتی که به هر دلیل با برخی کشورها زاویه اعتقادی، سیاسی یا فکری پیدا کرده بودند، سازمانهای تروریستی مجهزی بنیان نهادند که مانند یک ارتش خصوصی و مزدور در خدمت سیاستهای سلطه جویانه آنها قرار گرفت.
این ابزار جدید برای اِعمال فشار به دولتها و ملتهایی به کار گرفته میشوند که در برابر خواسته های ابرقدرتها مقاومت میکنند و البته موازی با این اِعمال فشارها تبلیغات رسانه های قدرتمند بین المللی که خود ساخته دست «تروریسم دولتی» هستند قرار دارند تا قوانین بین المللی و تجاوزات تروریستی را به گونه ای وارونه نشان داده و نظر افکار عمومی را تا حد امکان، هم جهت با اهداف تروریستی قرار دهند و از این طریق از بروز فشارهای حقوقی و بینالمللی علیه خود جلوگیری کنند. هر چند که بارها دیده شده ناکامی در دستیابی آمریکا و همپیمانان غربیاش سبب میشود تا ملاحظات خود در راستای حفظ وجهه بین المللی را کمتر مد نظر قرار دهند.
این پروسه ابعاد گسترده دیگری را نیز در بر میگیرد، غیر از پدید آوری گروههای معارض و تجهیز مالی و تسلیحاتی؛ بارها دولت آمریکا به گونه ای کاملاً بی پروا اقدام به ارائه آموزشهای نظامی به اعضای سازمانهای تروریستی میکند. یکی از نمونههایی که تابحال فاش شده، آموزش تفنگداران دریایی ایالات متحده به اعضای گروهک تروریستی منافقین در صحرای نوادا و پس از آن در تگزاس است تا اعضای این گروهک برای اقدامات تروریستی احتمالی علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی و اهداف آمریکا در عراق آماده شوند. آموزش به نیروهای گروهک پژاک که وظیفه ناامن سازی مرزهای شرقی ایران از طریق راه اندازی غائلههای قومی و اقدامات مسلحانه را برعهده دارند نیز از نمونههای دیگر حمایت آمریکا از گروههای تروریستی از طریق ارائه آموزشهای نظامی است.
علاوه بر این، مدارس آموزش نظامی نیز از سالها پیش در ایالات متحده وجود دارد و بهصورت رسمی به پرورش تروریسم کمک میکند که یکی از این مراکز به واسطه آمار بالای جرائم ضد انسانی دانش آموختگانش در میان خود رسانههای آمریکایی که خواهان تعطیلی این گونه مراکز هستند، به نامهایی همچون «مرکز آموزش و ترویج تروریسم آمریکا»، «اردوگاه ترورآموزی» و «حیاط خلوت تروریسم آمریکا» معروف شده است!
تاکنون بدنامترین شکنجهگران، قتل عامکنندگان، دیکتاتورها و تروریستهای دولتی در این مدرسه آموزش دیده اند. به عنوان مثال در سال ۱۹۹۳، کمیسیون حقیقتیاب سازمان ملل متحد در پرونده کشور «السالوادور»، اسامی آن دسته از افسران ارتش که مرتکب بیشترین جنایتهای جنگی در جنگهای داخلی شده بودند را منتشر کرد که مطابق آن معلوم شد دو سوم این افسران، فارغ التحصیلان این مرکز آموزشی هستند!
در سال ۱۹۹۶ دولت آمریکا تحت فشار قرار گرفت و مجبور شد هفت جزوه آموزشی این مرکز را منتشر کند. به استناد مقالهای که در روزنامه نیویورک تایمز مورخ ۶ اکتبر ۱۹۹۶ انتشار یافت، در این جزوههای آموزشی علاوه بر ارائه انواع آموزشها و راهنماییها در خصوص انجام اقدامات تروریستی، باج گیری، شکنجه، اعدام و قتل عام آموزش داده شده بود.
در حالی که دولت آمریکا قصد داشت به افکار عمومی اینطور القا کند که وجود چنین مراکزی در کشوری که در حال مبارزه گسترده با تروریسم است لازم و ضروری است (یعنی اعتراف ایالات متحده به این واقعیت که با ترور به جنگ تروریسم رفته است!)، منتقدان این مدرسه با ارائه آماری دقیق اثبات کردند؛ تعداد قربانیانی که این مدرسه در طول ۶۵ سال فعالیتاش ایجاد کرده است، چندین برابر تعداد کل قربانیان حملات تروریستی انجام شده علیه آمریکا و بمبگذاریهای انجام شده در سفارتخانههای این کشور و همینطور واقعه 11 سپتامبر بوده است. جالب آنجاست که این آمار فقط به فارغ التحصیلان این مدرسه محدود میشود، در حالی که حمایت آمریکا از پدیده تروریسم ابعادی بسیار گسترده تر دارد.
دلایلی که بررسی شد نشان میدهد سیستم حاکم بر ایالات متحده آمریکا به گونه ای شکل گرفته و اهدافی را تعریف میکند که منافع این کشور را در حمایت از تروریسم قرار داده است. و از آنجا که این موضوع در زمره سیاستهای کلان و خط مشی کلی نظام حاکم بر آمریکا است، تغییر دولت و کابینه در این کشور تاثیری بر روند اشتباه آن ندارد. البته خود این موضع به تنهایی مقوله ای گسترده است که مطالعه آن پای جریانات صهیونیستی را نیز به میان میکشد.
به هر حال نه تنها در وجود تروریسم دولتی آمریکا هیچ شکی وجود ندارد، بلکه اگر در مقابل سیاستهای جنایتکارانه دولت آمریکا به عنوان بزرگترین حامی تروریسم ایستادگی شود به نوعی منبع درآمد و دلایل وجود بسیاری از گروهها و سازمانهای تروریستی به خودی خود از بین خواهد رفت و به فروپاشی این جریانات و تضعیف اقدامات تروریستی در دنیا منجر میشود.
موضوعات مرتبط: 8 سال دفاع مقدس ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: تروريسم , گروهكها , ارتش خصوصي , تروريسم دولتي
1 . نقش جهان بینی در برخورد با حوادث سیاسی
جهان بینی یعنی نوع نگرش انسان به جهان و اینکه مجموعه هستی را چگونه ارزیابی می کند .آیا انسان و جهان را هدفدار و یا بی هدف می بیند ؟ در صورت هدفدار بودن ، این هدف چه می تواند باشد ؟ آیا اصول و سنت های ثابت در نظام آفرینش حکمفرماست یا آنچه هست زاییده شرایط و محیط است ؟ عوامل مؤثر در زندگی انسان و هدف از زندگی چیست ؟ تکامل اخلاق ، رفاه مادی ، سعادت اخروی و ... کدامیک می تواند هدف از حیات معقول باشد ؟
براي مطالعه بيشتر به ادامه مطلب برويد
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: تحليل سياسي , جهان بيني , حوادث سياسي , اصل تسلسل
ادامه مطلب
پشت پرده راديو فردا
توضیحات در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: رادیوها ، داستان ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: پشت پرده راديو فردا , پیام رضی , ایرج گرگین , مهرداد میردامادی
ادامه مطلب
مقدمه
آژانس امنيت ملي آمريكا در حال ساخت مركزي مخفي را براي شنود همه ارتباطات الكترونيكي سراسري كه بزرگترين مركز از نوع خود است، در ايالت يوتا ميباشد.اين مركز كه هزينه ساخت آن 2 ميليارد دلار خواهد بود، براي رديابي و ثبت ارتباطات الكترونيكي احداث مي شود. گفته ميشود اين مركز، پنهانيترين و پيچيدهترين مركز خواهد بود و حتي ارتباطات الكترونيكي كه از اينترنت صورت ميگيرد را دنبال خواهد كرد.
وزارت امنيت سرزميني آمريكا كار مشاوره فني ساخت اين مركز را برعهده دارد . . . .
برای مطالعه بیشتر به ادامه مطلب بروید
موضوعات مرتبط: نظامی ، شبکه ، داستان ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: ساخت بزرگترين مركز جاسوسي , الكترونيك , جهان , يوتاي آمريكا
ادامه مطلب
زير پا كشي
مارگارت موبري، يك كارشناس ضد اطلاعات و مسئول حل چند مورد از تهديد كننده ترين قضاياي كشور استراليا طي جنگ جهاني دوم بود. او ميزان شگفت آوري از بردباري را در پيشرفت موارد كاري خود نشان داد تا اينكه مدركي كه منجر به تعقيب و پيگرد مي شد، پيدا كند.
موبري در surrey انگلستان متولد شد. پدرش يك تاجر چوب در لندن بود كه بعدها يك سخنران جهاني علوم سياسي شد. پس از سفر با پدر، در جريان تورهاي سخنراني اش، خانواده ي او سرانجام در استراليا محلي كه موبري در يك مدرسه راهبه ها(صومعه) شركت كرده اقامت گزيدند.
در سن 17 سالگي يك پرستار شد و شب ها به مطالعه علوم ادبي باستان(ادبيات كهن) ادامه داد. زماني كه با همسرش استفان موبري كه يك مهندس نيوزلندي و بسيار مسن تر از او بود آشنا شد، تنها 19 سال داشت، كه فقط پس از گذشت دو سال از ازدواجشان از يكديگر جدا شدند.
پس از طلاق موبري آواره و سرگردان بود،او طراحي را امتحان كرد، اما موفق نبود، حرفه ي نمايش را آزمود و در يك دوره نمايش موزيكال بي محتوا ظاهر شد. از اينكه مردان حاضر در اين نمايش را بسيار خطرناك يافت، به تئاتر روي آورد و روي صحنه ظاهر شد و در سال 1933 در يك اپراي كوچك آلماني به نام «مهمانخانه ي اسب سفيد» كه يك كمدي توأم با بد زباني و فحاشي بود، نقش ايفا كرد. اين تئاتر توسط يك كمپاني از هنرپيشه هاي سياح آلماني توليد مي شد و نقش هاي بازيگران جوان آن همگي متعلق به دوران جواني هيتلر بود. اين تجربه براي موبري دوستي و رفاقت هايي به ارمغان آورد كه در سال هاي بعد دسترسي به گروه هاي مخالف حاكميت موجود را كه وي به خاطر سرويس ضد اطلاعات استراليا در آن ها نفوذ پيدا كرده بود، براي او ممكن ساخت. هنگامي كه اين سفر به اتمام رسيد، به منظور گشايش يك قهوه خانه به سبك آلماني كه او به مزاح نام آن را مهمانخانه ي اسب سفيد گذاشت به Brisbane رفت. مهمانخانه ي او محلي براي گردهمايي و تجمع هنرپيشه هاي آلماني و استراليايي، انديشمندان و مفت خورهاي اهل Bahem شد. پس از اينكه ساختمان قهوه خانه فروخته شد، او مبادرت به فروش لوازم آرايشي كرد، اما خيلي زود اين كار را رها كرد.
او يك افسر اطلاعاتي استراليا را ملاقات كرده بود و طولي نكشيد كه آن ها در دام عشق يكديگر افتادند.آن ها قصد ازدواج داشتند، فقط موبري كاتوليك هنوز حس تقيد و پايبندي به پيمان با شوهر سابقش را داشت.
بر حسب اتفاق اين افسر اطلاعاتي استراليايي تقريباً زماني كه همسر سابق موبري بر اثر تصادف و حادثه كشته شد، از موضوع مطلع بود.
موبري در خلال روابطش با اين افسر اطلاعاتي، افسرهاي زيادي را در سرويس ضد اطلاعات استراليا ملاقات كرده بود.
آن ها شغلي را در ضد اطلاعات به عنوان كارمند بايگاني به او پيشنهاد كردند، پس از اينكه او خود را در اين مسئوليت تثبيت كرد، ترفيع پيدا كرد و در ميان جامعه ي مهاجر استراليا به منظور جستجو و يافتن براندازان نظام افرادي كه خائن بودند، مشغول به كار شد.
موبري در سال 1942 هنگامي كه توسط سرويس ضد اطلاعات استراليا استخدام شد 30 سال داشت، شغلش اين بود كه در تلاشي به منظور نماياندن و آشكار ساختن قفقازي هايي كه در حال جاسوسي براي ژاپني ها بودند با تمام طبقات جامعه ي استراليا و تازه واردين ارتباط برقرار نمايد.
در سال 1942 ژاپني ها ضمن تصرف جزيره پس از جزيره در حال حركت به سمت جنوب به سوي استراليا بودند. سرويس ضد اطلاعات استراليا اغلب يك سري اخباري دريافت مي كرد مبني بر اينكه فرد معيني عقايد مخالف يا ضديت با اهداف مرتبط با تمايلات استراليايي اظهار كرده بود. آن ها مخصوصاً هنگامي كه فردي اظهار همدردي با ژاپني ها مي كرد و تمايل به زندگي تحت قوانين ژاپني را نشان مي داد يا هرگونه اشتياقي در جهت مساعدت به تهاجم ژاپن بروز مي داد، نگران مي شدند.
وظيفه ي موبري اين بود كه عقايد و نيات مخالفين را اظهار كند و براي سياست هاي اعدام و قتل وانمود به همدردي كند.
اگر موبري در دسترس بود فوراً به همراه دستورالعمل هايي به منظور نظارت و كنترل دقيق، صداقت و درجه وفاداري هاي آن فرد نزد او روانه مي شد. او وانمود مي كرد آن فرد را به طور تصادفي ملاقات كرده و سپس وي را به نحوي آماده مي كرد كه محرم نزديك و تفكرات آن فرد مي شد.
در سال 1942 موبري در قضيه اي مسئوليت كنترل گله داري از كوئينزلند را عهده دار شد. سوانسن گله دار كوئينزلندي آشكارا از همه چيز و همه كس تنفر داشت، موبري در خلال يك سري ملاقات هاي اتفاقي رفيق و همراه او در روز و شب و حتي با او هم بستر شد، او به استدلال و مجادله سوانسن گوش فرا داد كه اظهار مي داشت ژاپني ها مي توانند سعادت بيشتري براي گله داران استراليايي فراهم كنند، يا اينكه ژاپني ها شرافتمندتر از آن بودند كه فكر حمله به استراليا را داشته باشند ويا مي گفت نازي ها(آلماني ها) واقعاً مردم بدي نبودند فقط نسبت به آن ها سوء تفاهم وجود داشت و يا يهودي ها شايستگي هر آنچه را كه هيتلر در حق آن ها انجام داده بود، داشتند و اينكه فلسفه ي برتري نژاد Nordic در نظر نازي ها اساس و پايه داشت. موبري وانمود كرد كه با كينه ي او موافق است.
موبري با تحسين ظاهري او به علت نقطه نظرات انساني اش او را تشويق مي كرد. او مكاتبات مكررش را با بيان اين مطلب كه براي خانواده اش نامه ارسال مي كرد، براي سوانسن توضيح مي داد.
سوانسن همچنين مظنون بود به فراهم ساختن يك سرويس سوخت گيري مجدد براي زير دريايي هاي ژاپني، كه حوالي سواحل استراليا تردد داشتند. صدها بشكه نفت در مزرعه اش كه مجاور ساحل بود پيدا شده بود. تحليل گران در «كاتبرا» با كنار يكديگر قرار دادن گزارش هاي موبري و اطلاعات ديگر كه احتمالاً با كنترل شنود راديويي ژاپني ها به دست آمده بود، روزي را كه به اعتقاد آن ها سوانسن مشغول سوخت گيري مجدد يك زير دريايي ژاپني بود، استنتاج كردند.
سرويس اطلاعاتي استراليا در يادداشتي كه به ظاهر از جانب خانواده موبري بود به موبري فهماندند كه مزرعه سوانسن مورد حمله قرار مي گيرد، موبري به سوانسن گفت كه مجبور است براي ملاقات يكي از اعضاي خانواده اش كه بيمار است در روز مقرر براي حمله به سيدني برود همانگونه كه انتظار مي رفت افسران ضد جاسوسي استراليايي سوانسن را كه در حال انتقال محموله ي نفت توسط يك قايق كوچك به يك زير دريايي در حال انتظار ژاپني بود را دستگير كردند.
از ديگر فعاليت هاي اطلاعاتي كه موبري دست اندركار آن بود يك پزشك برجسته را گرفتار كرد. پزشك مذكور يك طرفدار گستاخ موسوليني بود و برهمين اساس مظنون به داشتن نيات مخالف بود.
موبري به مدت 6 هفته نقش بيمار او را بازي كرد و دريافت كه او توانايي اجرايي موسوليني را تحسين مي كند اما هنوز يك استراليايي وفادار است در آن زمان افراد بسياري توانائي هاي اجرايي موسوليني را مي ستودند. مضحك اين بود كه گرچه همه چيز در مورد فاشيسم موسوليني نكوهيده بود و گرچه ايتاليا سقوط كرده بود، ولي او اتوموبيل هاي خيابان را وادار به حركت سر وقت ساخته بود.
با نزديك شدن به پايان جنگ، موبري براي سرويس اطلاعاتي ژاپن آن قدر شناخته شده بود كه ديگر نمي توانست به كار ادامه دهد. ژاپني ها در حال كاهش عوامل اطلاعاتي خود بودند كه به قصد توقف موبري يا هر فرد ديگري مانند او به استراليا فرستاده بودند. حدود يك سال قبل از آنكه جنگ واقعاً پايان يابد. موبري سرويس اطلاعاتي استراليا را ترك كرد و به Brisbane جايي كه مديريت آموزشگاه زيبا را داشت، برگشت.
از آنجا كه او در استراليا به خوبي شناخته شده بود. لذا به منظور داشتن يك زندگي نسبتاً آرام ترتيب بازنشستگي خود را داد
موضوعات مرتبط: نظامی ، داستان ، راههای نفوذ ، متفرقه ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: زير پاكشي
صندوق پستى 3030 (قسمت دوم)
آموزشهاى افسر اطلاعاتى شوروى به شرفالدين ايوب
1ـ تاريخ و محل هر تماسى در ملاقات قبلى تعيين مىشود. چنانچه يكى از آنها نتوانست سر ملاقاتى حاضر شود در اين صورت بوريس چرزوف كارت پستالى به عنوان شرفالدين ايوب توسط صندوق پستى او در استانبول با امضاى «فاطمه» خواهد فرستاد. مندرجات اين كارت هيچگونه معنى و مفهومى نخواهد داشت. فقط بايد از تاريخ آن استنباط كرد كه دو هفته پس از تاريخ وصول كارت پستال آنها با يكديگر ملاقات خواهند كرد.
2ـ به وى آموزش داده شد كه نبايستى در نهضت سوسياليستى و جلسات آنها حاضر شود. مشروب زياد ننوشد ـ راجع به تركيه و استانبول معلومات بيشترى كسب كند. مردم و اهالى را زير نظر و دقت داشته باشد و شماره پلاك اتومبيلهايى را كه صبحها هنگامى كه از خانهاش خارج مىشود و مىبيند يادداشت نمايد و راديو را در مذاكرات و گفتگوهاى داخلى باز نگاهدارد و نزد افسران ارتش مانند افراد ثروتمند زندگى و همچنين در قبال مردم عادى خود راثروتمند جلوه دهد و وانمود كند كه به خارج از تركيه زياد مسافرت مىنمايد.
در پايان دومين ملاقات، چرزوف مبلغ 600 ليره ترك به شرفالدين ايوب پرداخت نمود.
شرفالدين پس از اين ملاقات چند بار ديگر با بوريس چرزوف تماس گرفته و اطلاعاتى را كه از او خواسته بود تهيه كند، به چرزوف داد. تماسهاى آنها اغلب در ساختمان نمايندگى شوروى ـ كافهها و رستورانها يا در خارج از شهر به عمل مىآمد.
در ماه اوت 1967 بوريس چرزوف براى بار سوم شرفالدين ايوب را به خانه ييلاقى سفارت شوروى برده و سه روز او را تحت تعليمات وظايفى كه بايستى در آينده انجام دهد قرار داد كه به شرح زير مىباشد:
1ـ با مردم بيشتر معاشرت نموده دوستانى از بين افسران ارتش و اشخاص معروف و برجسته پيدا نمايد.
2ـ كوشش جهت پيدا نمودن دخترى از نزديكان يك افسر ارشد تركيه به منظور ازدواج با وى تا بتواند در تركيه مقيم شود.
3ـ پيدا كردن دوست دختر در تأسيسات امريكهاييها در استانبول
4ـ اطلاعاتى درباره حزب كارگر تركيه و سازمانهاى دانشجويى ترك و رهبرانشان
5ـ اطلاعاتى درباره افسرانى كه قبلاً ملاقات نموده (مشخصات و شغل) بدست آورد.
6ـ اطلاعاتى در مورد پايگاههاى امريكا در تركيه
7ـ فرا گرفتن شمارههاى روسى از عدد 1 تا 10 شرفالدين ايوب در بازپرسيهايى كه از او به عمل آمد گفت كه معنى اين دستور و تقاضاى چرزوف را نتوانست بفهمد و فقط به او گفته شده بود كه اين موضوع در آينده لازم و مفيد خواهد بود. از اين دستور اين طور استنباط شد كه سرويسهاى اطلاعاتى شوروى پيامهاى خود را به عوامل خود به وسيله علامات راديويى و اعداد رمز مىفرستند.
8ـ اسامى و آدرس و شغل افسران ضدامريكايى و غيرنظاميان و هويت و خصائل آنان را تهيه نمايد.
9ـ ترتيب معرفى سه دانشجوى انقلابى به بوريس چرزوف.
10ـ راجع به يحيى كاران كه براى سرويس اطلاعاتى سوريه كار مىكند اطلاعات كسب كند.
شرفالدين ايوب عمليات خودش را مطابق دستوراتى كه آن مقام شوروى به او داده بود، ادامه داد وليكن كوششهاى او درباره دخترانى كه در تأسيسات نظامى آمريكا هستند و افسران تركيه كه در استانبول خدمت مىكنند نتيجه و ثمرى ندارد.
شرفالدين ايوب موضوعاتى اطلاعاتى را از منابع آشكار و دوستان و مردم ضمن مذاكرات و گفتگو با آنها
جمعآورى و تهيه مىنمود. وى تمام اين اطلاعات و اخبار را با اضافاتى از خودش به بوريس چرزوف تحويل مىداد. وى از بوريس چرزوف در مدتى كه براى شورويها خدمت كرده بود، مبلغ 000/4 ليره ترك دريافت داشت.
فعاليتهاى شرفالدين ايوب به نفع سرويس اطلاعاتى سوريه
شرفالدين ايوب در سال 1967 (زمان جنگ اعراب و اسرائيل) از استانبول به سوريه رفت. در موقع مراجعت به تركيه مقامات سوريه به او گفتند افرادى كه خدمت نظامى خود را انجام دادهاند نمىتوانند از سوريه بروند. مگر اجازه مخصوص سرويس اطلاعات سوريه را در دست داشته باشند. بدين لحاظ شرفالدين به ملاقات دوستش «يوسف كمور» عضو اداره اطلاعات دمشق كه وى را از زمان انجام خدمت سربازيش مىشناخت رفت و از مشاراليه در اين باره كمك خواست.
يوسف كمور اطلاعاتى از ايوب درباره تركيه خواست و سپس به او گفت فقط هنگامى مىتواند به تركيه بازگردد كه قبول نمايد به كشورش خدمت مىكند. سپس از شرفالدين ايوب خواسته شد كه اطلاعاتى در زمينههاى زير تهيه نمايد.
الف) فعاليتهاى دانشجويان عرب (طرفدار ناصر و طرفداران بعث)
ب) وضع و موقعيت سياسى و نظامى تركيه
پ) فعاليتهاى آمريكا و اسرائيل در تركيه
ت) وضع و موقعيت تركيه نسبت به جنگ اعراب و اسرائيل
آموزشهاى سرويس سوريه به شرفالدين ايوب
1ـ يوسف كمور از شرفالدين خواست كليه اطلاعاتى را كه تهيه مىكند به آدرس وى صندوق پستى شماره 3030 با نام رمز «يوسف كمور» به دمشق بفرستد.
2ـ پس از مدتى كه شرفالدين ايوب براى مقالات با يوسف كمور به سوريه بازگشت. يوسف كمور كاغذى را به چهار قسمت مساوى تقسيم كرده و سه قسمت آن را به شرفالدين داده و يك قطعه آن را خودش برداشت سپس به ايوب گفت منبعد در تركيه گزارشات خود را به كسى بده كه قطعه چهارم اين كاغذ را نزد شما در استانبول بياورد.
توضيح
شرفالدين ايوب در بازپرسىهاى بعدى اظهار داشت: چنين شخصى هرگز به تركيه نيامد و وى لاجرم گزارشات خود را به همان آدرس يعنى صندوق پستى 3030 دمشق ارسال مىنموده است.
3ـ شرفالدين ايوب يك بار ديگر در سال 1970 به سوريه رفت و با يوسف كمور تماس گرفت. يوسف كمور در اين ملاقات به او گفت كه فعاليتها و اقدامات خودش را در تركيه افزايش داده و وقتى به استانبول برمىگردد به سفارت سوريه در آنكارا براى ملاقات محمد مىميد (عضو سفارت) به وسيله عبدالقادر فائد برود. همچنين به شرفالدين ايوب گفته شد كه عمليات خود را طبق دستور محمد مىميد انجام دهد. كه شرفالدين ايوب پس از بازگشت به تركيه به آنكارا رفته و محمد مىميد را در سفارت سوريه ملاقات نمود.
محمد مىميد از شرفالدين خواست فهرستى از اسامى دانشجويان عرب با ذكر دانشكدههايى كه در آنها تحصيل مىنمايند به اضافه فعاليتهاى يهوديان در تركيه جمعآورى كرده و به وى بدهد.
4ـ در سال 1970 «كبير كمور» برادر يوسف كمور كه او هم عضو سرويس اطلاعاتى سوريه بود، به اتفاق عبدالقادر فائد وابسته سفارت سوريه براى ديدن شرفالدين ايوب به استانبول رفت در اين ملاقات كبير كمور به شرفالدين گفت كه ديگر گزارشات خود را به سوريه نفرستد بلكه آنها را به عبدالقادر فائد كه بعدا به شرفالدين معرفى شد تحويل دهد.
5ـ شرفالدين ايوب مدت كمى بعد از اين ملاقات توسط عبدالقادر فائد به محمد زريك وابسته فرهنگى كنسولگرى سوريه در استانبول معرفى گشت واز اين زمان به بعد تحت كنترل محمد زريك قرار گفته و به فعاليتهاى خودش طبق دستورات محمد زريك ادامه مىداده است.
6ـ به شرفالدين ايوب در مقابل خدماتش جمعا ـ /6000 ليره ترك از طرف سرويس اطلاعات سوريه پرداخت شد.
به علاوه در اوقات مختلف وى هدايايى نظير ويسكى و سيگار و غيره از عوامل اطلاعاتى سوريه دريافت مىنموده است.
7ـ بوريس چرزوف عامل شوروى و محمد مىميد و محمد زريك عوامل سوريه كه شرفالدين ايوب را راهنمايى و كنترل مىكردند، پس از پايان مدت مأموريت خويش، كشور تركيه را ترك نمودند.
پايان
موضوعات مرتبط: نظامی ، داستان ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: صندوق پستى 3030 , شرفالدين ايوب , چركس , مرابط اسمعيل
آشنايي با نحوه شكلگيري، اقدامات، روشها و تاريخچه سازمانهاي اطلاعاتي ميتواند در برنامهريزيهاي ضداطلاعاتي براي مقابله با اقدامات و نفوذ آنها در ارگانهاي كشور مورد استفاده قرار گيرد. از اين رو شناخت سازمانهاي اطلاعاتي و ضد اطلاعاتي رژيم صهيونيستي موجب اشراف اطلاعاتي مناسب در داخل كشور شده و از اين طريق مي توان به شيوه هاي مقابله با آن پرداخت.
به ادامه مطلب مراجعه فرمائيد
موضوعات مرتبط: 8 سال دفاع مقدس ، اطلاعات عمومی ، معرفی کتاب ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: سازمانهاي اطلاعاتي صهيونيستي , اَمان , صهيونيست , اسرائيل
ادامه مطلب
جلوگيري از وقوع جرايم بستگي به همكاري شما دارد. در همه امور، پيشگيري مطمئنتر، سهلتر و مقدم بر درمان است.
هنگام حمل پول نقد يا اسناد با ارزش حتماً از اتومبيل استفاده كرده و از پياده روي بپرهيزيد.

موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، اطلاعات عمومی ، متفرقه ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: چند روش ساده در پيشگيري از كيف قاپي
کودتا سرنگونی ناگهانی یک حکومت است. کودتا معمولاً به وسیله گروه کوچکی انجام می شود که جایگزین چهره های بالای قدرت می شوند. کودتا با انقلاب متفاوت است. در انقلاب گروه بزرگ تری صحنه را می گردانند و از اساس تغییری در نظام سیاسی ایجاد می شود.
از نظر تاکتیکی، در یک کودتا معمولاً برخی از قسمت های فعال نظامی تحت کنترل قرار می گیرند در حالی که باقی مانده نیروهای مسلح یک کشور خنثی باقی می مانند. این گروه فعال رهبران حکومت را دستگیر یا اخراج می کنند و کنترل فیزیکی مراکز مهم دولتی، وسایل ارتباطی و زیرساخت های فیزیکی مانند خیابان ها و نیروگاه های برق را در دست می گیرند.
کودتاگران به طور معمول با استفاده از قدرت دولت موجود به کنترل اوضاع می پردازند. چنان که ادوارد لاتوک (Luttwak) در کتابش می نویسد: کودتا عبارت است از نفوذ در بخش کوچک اما مهمی از دستگاه دولت که سپس مورد استفاده قرار می گیرد تا باقی مانده حکومت نیز جایگزین شوند. در این معنایی که لاتوٍک ارایه می دهد، استفاده از نیروی نظامی یا نیروهای سازمان یافته دیگر ویژگی بارز یک کودتا به شمار نمی روند. از نظر لاتوک هر نوع تصرف دستگاه دولت با استفاده از تاکتیک های فراقانونی را می توان کودتا در نظر گرفت.
کودتاها مدت های طولانی بخشی از سنت سیاسی بوده اند. بسیاری از امپراطوران روم، مانند کالیگولا و جانشین او کلودیوس، از طریق کودتا به قدرت رسیدند. درواقع، ژولیوس سزار قربانی یک کودتا بود. دیکتاتورهای مدرن مانند فرانسیسکو فرانکو (در اسپانیا) و خوآن پرون (در آرژانتین) نیز از کودتا برای سرنگونی دولت و دستیابی به قدرت بهره بردند.
در اواخر قرن 20 میلادی، کودتاها اغلب در کشورهای در حال توسعه، به ویژه در منطقه آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا رخ دادند اما در اقیانوس آرام (فیجی) و اروپا (یونان، پرتغال، اسپانیا، اتحاد جماهیر شوروی) نیز به وقوع پیوستند. از دهه 1980 میلادی، از تعداد کودتاها تا حدودی کاسته شد. یک دلیل مهم کاهش تعداد کودتاها ناتوانی عمومی در حل مشکلات اقتصادی و سیاسی در کشورهای در حال توسعه بوده که نیروهای مسلح را به ویژه در امریکای لاتین به دخالت در سیاست بی میل تر کرده است.
از این رو برخلاف بحران های گذشته، نیروهای مسلح در طی بحران های اقتصادی مانند بحران اقتصادی در تایلند در سال 1998 یا بحران در آرژانتین در سال 2002 در حاشیه نشستند. ارتش تنها موقعی تمایل داشته وارد عمل شود که احساس کند خودش به صورت نهادی و تشکیلاتی به وسیله دولت غیر نظامی تهدید شده است. مثالی از این مورد مربوط به کودتا در پاکستان در سال 1999 است.
کودتا اغلب ابزاری برای کشورهای قدرتمند بوده تا از نتایج مطلوب و مورد نظر خود در کشورهای خارجی کوچک تر اطمینان حاصل کنند. به طور خاص، سازمان های اطلاعات و امنیت سیا (CIA) از آمریکا و کا گ ب (KGB) از شوروی به خاطر اجرای کودتاهای مهندسی شده در کشورهایی مانند شیلی و افغانستان معروف اند. این اقدامات جایگزین مداخله مستقیم نظامی بوده و می توانسته به صورت راز از مردم کشورهایشان پنهان شود و از دخالت آنها جلوگیری کند. دولت های فرانسه و انگلیس هم متهم به انجام کودتاهای مهندسی شده اند.
شکلی از مداخله نظامی که برخی آن را نیز به عنوان کودتا در نظر می گیرند، استفاده از تهدید نیروی نظامی برای حذف یک رهبر منفور است. این اتفاق دو بار در فیلیپین رخ داده است. برخلاف کودتاهای قبلی در این کودتاها ارتش به طور مستقیم قدرت را در دست نگرفته بلکه به صورت یک داور در مقابل رهبران غیرنظامی عمل کرده است.
انواع کودتاها
ساموئل هانتینگتون کودتاها را به سه دسته تقسیم بندی کرده است:
⇐ کودتاهای براندازانه (breakthrough coups)- در این نوع از کودتا ارتش انقلابی، دولت رسمی موجود را سرنگون می کند و نخبگان بوروکرات جدیدی را ایجاد می کند. کودتاهای براندازانه معمولاً به وسیله درجه داران یا افسران رخ می دهند و تنها یک بار در هر کشور اتفاق افتاده است. مثال ها عبارتند از کودتا در چین در سال 1911 و کودتا در مصر در سال 1956.
⇐ کودتاهای مصلحانه (guardian coups)- این کودتاها به صورت بازی صندلی با موسیقی نیز توصیف شده اند. اهداف این شکل از کودتا بهبود وضعیت نظم عمومی، کارایی یا پایان دادن به فساد بیان شده. در این نوع از کودتا معمولاً تغییر اساسی در ساختار قدرت وجود ندارد. در بسیاری از کشورها با کودتاهای مصلحانه انتقال قدرت های زیادی بین دولت های غیر نظامی و نظامی انجام شده است. مثال های این نوع از کودتاها را در کشورهای پاکستان، ترکیه و تایلند می توان مشاهده کرد.
⇐ کودتاهای وتو (veto coups) - این کودتاها زمانی رخ می دهد که ارتش مشارکت جمعی و بسیج اجتماعی را وتو می کند. در این موارد ارتش با مخالفت ها در مقیاس بزرگ و به طور گسترده مقابله می کند و و آنها را سرکوب می کند. در نتیجه در این کودتاها تمایل به سرکوب و خونریزی وجود دارد. مثال ها در این زمینه عبارتند از کودتا در شیلی در سال 1973 و کودتا در آرژانتین در سال 1975.
کودتاها را بر اساس سطح نظامیانی که کودتا را رهبری کرده اند هم می توان طبقه بندی کرد. کودتاهای وتو و کودتاهای مصلحانه معمولاً به وسیله افسران ارشد انجام می شوند. کودتاهای براندازانه اغلب به وسیله افسران جزء و یا درجه دارها انجام می گیرند. در مواردی که کودتا به وسیله افسران و مردان داوطلب خدمت سربازی انجام می گیرد، کودتا شورش هم هست که می تواند پیامدهای سنگینی را برای ساختار سازمانی ارتش به دنبال داشته باشد.
دسته معروفی از کودتاها به عنوان کودتاهای بدون خونریزی شناخته می شوند که در آن تهدید صرف خشونت کافی است تا حکومت وادار به کناره گیری شود. کودتاهای بدون خونریزی به این دلیل به این نام نامیده می شوند که دربر دارنده هیچ خشونتی نیستند و بنابراین بدون خونریزی اند. ناپلئون در سال 1799به این طریق به قدرت رسید. پرویز مشرف از پاکستان نیز در سال 1999 با چنین شیوه ای به قدرت دست یافت.
حکومت های پس از کودتای نظامی
پس از کودتا، ارتش با موضوع نوع حکومتی که باید ایجاد گردد مواجه می شود. در آمریکای لاتین معمولاً حکومت پس از کودتا به وسیله خونتا (junta) که کمیته ای متشکل از فرماندهان مختلف نیروهای مسلح بوده هدایت می شده. شکل رایج حکومت های پس از کودتا در آفریقا مجمع انقلابی بوده است. این مجمع نهادی شبه قانونی بوده که از اعضای منتخب توسط ارتش تشکیل می شده. در پاکستان، رهبر نظامی معمولاً فرماندار نظامی ارشد هم هست.
به گفته هانتینگتون، بیشتر رهبران کودتا معتقدند که رویکرد صحیح برای دولت پس از کودتا صدور «فرمان های درست» است. این دیدگاه دولت مشکلات در راه اجرای سیاست های دولت و میزان مقاومت سیاسی احتمالی در برابر فرمان های خاص را دست کم می گیرد.
کودتاهای مهم قرن بیستم
1935 کودتا در یونان.
1943 کودتای نظامی در آرژانتین.
1947 کودتا در تایلند.
1948 کودتای در چکسلواکی.
1936 ژنرال فرانسیسکو فرانکو گرفتن کنترل اسپانیا.
1952 کودتای نظامی در مصر
1953 کودتا بر ضد دکتر محمد مصدق در ایران (مترجم.)
1963 کودتای نظامی در ویتنام جنوبی، سرنگونی نگو دین دیم.
1964 کودتای نظامی در برزیل.
1967 کودتای نظامی در یونان.
1969 کودتای سرهنگ قذافی و سرنگونی نظام سلطنتی در لیبی.
1973 کودتای نظامی در شیلی.
1974 کودتای نظامی در پرتغال.
1991 کودتای نافرجام در اتحاد جماهیر شوروی.
کودتا و یا تلاش برای انجام کودتا که به تازگی انجام شده است:
1999 کودتای نظامی در پاکستان.
2000 کودتای نظامی در فیجی.
2002 کودتای ناموفق برای سرنگونی هوگو چاوز در ونزوئلا.
2002 کودتا در ساحل عاج.
2002 کودتای نظامی در جمهوری آفریقای مرکزی.
2016 کودتای نافرجام در ترکیه.
موضوعات مرتبط: آموزش ، عمليات رواني ، راههای نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: کودتا , نافرجام , فرجام , براندازی
در پنجاه سال گذشته بروز تحولات گسترده در زمينه کامپيوتر و ارتباطات ، تغييرات عمده ای را در عرصه های متفاوت حيات بشری به دنبال داشته است . انسان همواره از فن آوری استفاده نموده و کارنامه حيات بشريت مملو از ابداع فن آوری های متعددی است که جملگی در جهت تسهيل زندگی انسان مطرح شده اند. در ساليان اخير ، فن آوری های اطلاعات و ارتباطات که از آنان به عنوان فن آوری های جديد و يا عالی ، ياد می شود ، بيشترين تاثير را در حيات بشريت داشته اند . دنيای ارتباطات و توليد اطلاعات به سرعت در حال تغيير بوده و ما امروزه شاهد همگرائی آنان بيش از گذشته با يکديگر بوده ، بگونه ای که داده و اطلاعات به سرعت و در زمانی غيرقابل تصور به اقصی نقاط جهان منتقل و در دسترس استفاده کنندگان قرار می گيرد . بدون شک مهمترين و در عين حال بزرگترين پيشرفت در زمينه فن آوری اطلاعات و ارتباطات به ابداع "وب" توسط " تيم . برنرزلی " در اواخر سال 1980 در CERN ، برمی گردد . به منظور آشنائی با جايگاه واقعی "وب " ، کافی است به ضريب نفوذ آن پس از ابداع توجه گردد. پس از ابداع هر فن آوری ، مدت زمانی بطول می انجامد تا فن آوری مورد نظر در مقياس عمومی مورد استفاده قرار گيرد( ضريب نفوذ) . مثلا" تلفن پس از 74 سال ، راديو پس از 38 سال ، کامپيوترهای شخصی پس از 16 سال ، تلويزيون پس از 13 سال و "وب " پس از 4 سال ، موفق به جذب پنجاه ميليون استفاده کننده شده اند .
فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، بدون شک تحولات گسترده ای را در تمامی عرصه های اجتماعی و اقتصادی بشريت به دنبال داشته و تاثير آن بر جوامع بشری بگونه ای است که جهان امروز به سرعت در حال تبديل به يک جامعه اطلاعاتی است . جامعه ای که در آن دانائی و ميزان دسترسی و استفاده مفيد از دانش ، دارای نقشی محوری و تعيين کننده است .
شايد تاکنون سوالات متعددی در رابطه با فن آوری اطلاعات و ارتباطات مطرح شده باشد:
فن آوری اطلاعات و ارتباطات چيست ؟
تفاوت فن آوری اطلاعات با فن آوری اطلاعات و ارتباطات چيست ؟
· آيا انباشت سخت افزار و يا نرم افزار ، دستيابی به اينترنت و تعداد تلفن های سلولی ، نشان دهنده استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات می باشد؟
ضريب نفوذ اطلاعات و دانش در يک جامعه به چه ميزان است و جايگاه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در اين زمينه چيست ؟
· جايگاه ابزارها ، اهداف ، زيرساخت ها و عوامل انسانی در فن آوری اطلاعات و ارتباطات چيست ؟ آيا می شود يک ابزار را به عنوان يک هدف مطرح و آن را به عنوان يکی از شاخص های استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات مورد توجه قرار داد ؟
· چرا با اين که سال های زيادی است که از سخت افزار و يا نرم افزار استفاده می شود ، از چنين واژه ای تاکنون استفاده نمی گرديد، به عبارت ديگر استفاده از واژه "فن آوری اطلاعات و ارتباطات " در عصر حاضر نشاندهنده چه واقعيتی است ؟
ارتباط فن آوری اطلاعات و ارتباطات با توسعه چيست ؟
شکاف و يا فاصله ديجيتالی چيست و چه عواملی باعث ايجاد و يا تشديد اين فاصله می شوند ؟ وظيفه هر يک از ما در کاهش اين فاصله چيست ؟
آيا برای کاهش شکاف ديجيتالی می بايست در فرهنگ و نوع نگاه ما ، تغييری داده شود ؟
برای حرکت به سمت يک جامعه مبتنی بر اطلاعات به چه امکانات و يا زيرساخت هائی نياز می باشد ؟ اولويت ها در اين رابطه چيست ؟
آيا ايجاد زيرساخت ارتباطی برای استفاده از مزايای فن آوری اطلاعات و ارتباطات به تنهائی کافی است ؟
شرط لازم و کافی به منظور استفاده عموم شهروندان يک جامعه از دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات چيست ؟
جايگاه توسعه منابع انسانی به منظور استفاده سودمند از دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات چيست ؟
جايگاه توليد محتوی به زبان استفاده شده در هر جامعه چيست و مختصات آن در فن آوری اطلاعات و ارتباطات به چه صورت مشخص می گردد؟
آيا برای آشنائی و استفاده از مزايای فن آوری اطلاعات و ارتباطات به اطلاع رسانی خاصی نياز است ؟
استراتژی ملی فن آوری اطلاعات و ارتباطات به چه صورت می بايست تدوين گردد و آيا در اين رابطه به يک مدل خاص و متناسب با شرايط بومی هر کشور نياز است ؟
نحوه بررسی و ارزيابی ميزان موفقيت برنامه های ملی فن آوری اطلاعات و ارتباطات به چه صورت است ؟
استراتژی حرکت به سمت يک جامعه مدرن اطلاعاتی به چه صورت می بايست تدوين گردد؟ آيا بدون وجود يک استراتژی مشخص و جامع ، امکان حرکت مثبت در اين راستا وجود دارد ؟
جايگاه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در جهت افزايش سواد عمومی ديجيتال ، ارتقاء سطح دانش عموم شهروندان يک جامعه ، افزايش ضريب نفوذ اطلاعات و توليد علم چيست ؟
و سوالات بسيار فراوان ديگر !
اطلاعات و دانش
تعاريف متفاوت اطلاعات ( Information ) از زوايای مختلف :
· تعريف اطلاعات از لحاظ نظری : اطلاعات ( Information ) به هر نوع داده جمع آوری شده با استفاده از روش های مختلفی نظير : مطالعه ، مشاهده ، شايعه و ساير موارد ديگر اطلاق می گردد. در واژه "اطلاعات" ، بار معنائی از قبل تعريف شده ای در رابطه با کيفيت ، معتبر بودن و يا صحت داده وجود نداشته و امکان برخورد با اطلاعات معتبر ، غيرمعتبر ، واقعی ، نادرست ، صحيح و گمراه کننده ، وجود خواهد داشت .
· تعريف اطلاعات از منظر تئوری اطلاعات : اطلاعات دربردارنده يک معنی خاص خصوصا" در ارتباط با پيشگوئی احتمالی از داده است .در تعريف فوق ، ميزان معنی و محتوای ارائه شده توسط اطلاعات مورد توجه قرار می گيرد.مثلا" پيامی که به ما اعلام می نمايد:"فردا خورشيد طلوع می نمايد " دارای حجم اندکی محتوای اطلاعاتی است در حاليکه يک پيام در رابطه با روز قيامت ، شامل حجم بالائی از اطلاعات است . در تعريف ارائه شده از منظر تئوری اطلاعات ، همانند تعريف ارائه شده قبلی ، توجه خاصی به کيفيت و يا ارزش اطلاعات نمی گردد .
· تعريف اطلاعات از منظر علم اطلاعات و فن آوری اطلاعات :علم اطلاعات و فن آوری اطلاعات با اطلاعات به عنوان داده جمع آوری شده ، ذخيره شده ، بازيابی شده ، پردازش شده و ارائه شده سروکار دارد . در تعريف فوق نيز به مواردی همچون اعتبار ، کيفيت و ارزش اطلاعات به صورت جانبی ، توجه می گردد.
در تعاريف فوق ، توجه خاصی به کيفيت و يا ارزش اطلاعات نشده است . در مقابل اطلاعات از واژه ای ديگر و با نام " Knowledge " استفاده می شود که می توان آن را معادل " دانش " در نظر گرفت . " دانش " ، بر خلاف اطلاعات ، دارای بار معنائی مختص به خود بوده که توسط فرد و يا افرادی کارشناس و بر اساس بررسی و مطالعه انجام شده بر روی اطلاعات معتبر ، حاصل می شود. اطلاعات معتبر ، به خودی خود مفيد و قابل استفاده می باشند ولی قادر به پيشگوئی نتايج نمی باشند. برخی اطلاعات معتبر نظير قيمت يک کالا و يا خدمات و يا برنامه زمانبندی پروازهای هوائی ، مستقيما" قابل استفاده می باشد، ولی برخی اطلاعات ديگر نظير داده هواشناسی و يا داده مربوط به آنتی بيويتک ها صرفا" زمانی مفيد و معتبر می باشند که در ابتدا توسط کارشناسان متخصص ( دارای دانش لازم ) استفاده وپس از بررسی و آناليز داده ها ی اوليه ، نتايج استخراج و در اختيار عموم علاقه مندان جهت استفاده قرار گيرد.در بطن دانش همواره آناليز و نتيجه گيری نهفته است در حالی که ، اطلاعات در بهترين وضعيت استنتاج استقرائی را به دنبال خواهد داشت . بنابراين حداقل از لحاظ فلسفی ، شايسته و منطقی است که ظهور " جوامع مبتنی بر دانش " را در مقابل " جوامع اطلاعاتی " ، ترويج نمود . در جوامع مبتنی بر دانش ، آموزش و فراگيری به عنوان فرآيند کسب دانش مطرح بوده تا در مرحله بعد ، امکان ايجاد دانش فراهم می گردد ( ترکيب و آناليز قياسی ) .
از لحاظ تاريخی ، دستيابی به اطلاعات از طريق رسانه های چاپی ( کتاب ، روزنامه ، مجله ) حاصل می گرديد در حالی که فراگيری دانش از طريق مدارس و دانشگاهها بدست می آمد . امروزه ، فن آوری اطلاعات و ارتباطات افقی جديد در رابطه با توليد و عرضه اطلاعات را ارائه نموده است و می بايست بطور همزمان امکانات موجود را در جهت فراگيری و ايجاد دانش ، سازماندهی و به خدمت گرفت . ما می بايست در مرحله اول با بهره گيری از امکانات موجود موفق به فراگيری دانش بوده تا در ادامه امکان توليد ، ميسر گردد. بديهی است با استفاده مناسب از دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات، می توان به سرعت اقدام به فراگيری دانش و در نهايت توليدعلم نمود . شايد از زاويه فوق ، بتوان مهمترين رسالت فن آوری اطلاعات و ارتباطات را ايجاد زيرساخت و بستر مناسب برای فراگيری و توليد علم در نظر گرفت . در جوامعی که توانسته اند زير ساخت مناسبی ( صرفا" زيرساخت ارتباطی مورد نظر نمی باشد ) در رابطه با فن آوری اطلاعات و ارتباطات ايجاد نمايند ، شرايط مناسب برای استفاده از "دانش " فراهم و ميزان توليد دانش در اينگونه جوامع ارتباط مستقيمی با زيرساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات آنان دارد.
استفاده مناسب از دانش و بکارگيری آن در تمامی عرصه های زندگی و در نهايت توليد دانش ، ارتباط مستقيمی با توسعه دارد .
دانش و توسعه
همانگونه که در بخش قبل اشاره گرديد ، بين استفاده و توليد دانش با توسعه ارتباطی مستقيم وجود دارد . قطعا" در جوامع توسعه يافته برآيند استفاده از دانش مثبت بوده و در ادامه با توجه به زيرساخت ها و سياست های تدوين شده ، امکان توليد دانش فراهم می گردد . .
"درآمد سرانه " ، يکی از شاخص های مهم به منظور سنجش ميزان موفقيت برنامه های توسعه است که همواره در آمار اعلام شده توسط سازمان ها و نهاد های دولتی به آن استناد تا ميزان موفقيت برنامه های توسعه ، نشان داده شود. به منظور آشنائی با تاثير دانش بر توسعه و در نهايت افزايش درآمد سرانه شهروندان يک جامعه ، دو کشور غنا و کره جنوبی را بررسی می نمائيم . بر اساس مستندات بانک جهانی ، چهل سال قبل ، ميزان درآمد سرانه دو کشور کره جنوبی و غنا معادل يکديگر بوده است . در حالی که امروزه درآمد سرانه کره ای ها ، شش مرتبه بيشتر شده است . به عبارت ديگر شهروندان کره جنوبی شش برابر نسبت به شهروندان غنائی ثروتمندتر شده و يا مردم غنا نسبت به مردم کره جنوبی شش برابر فقيرتر شده اند . بر اساس بررسی انجام شده ، بيش از پنجاه درصد نابرابری فوق ، به استفاده موفقيت آميز کره ای ها در رابطه با فراگيری و استفاده از دانش برمی گردد. استفاده موثر و موفقيت آميز از دانش ، عامل اصلی شکوفائی و موفقيت اقتصادی در برخی کشورهای آسيائی بوده که از آن به عنوان "معجزه اقتصادی " ، نام برده می شود. استفاده از ساير امکانات نظير جاده ها ، ساختمان ها ، ماشين آلات کمتر از سی درصد سهم داشته است .از ديگر نمونه های موجود در اين رابطه و نقش دانش و توسعه می توان به "انقلاب سبز " در آسيا اشاره نمود. در اين رابطه با استفاده از روش های پيشرفته اقدام به ارتقاء سطح دانش و آگاهی افراد گرديد و استفاده کنندگان با به کارگيری اندوخته های خود توانستند حرکتی عظيم و تحولی گسترده را در جامعه خود باعث گردند .در گذشته دانش ( برای توسعه ) از طريق کارشناسان و ارتباط مستقيم با فراگيران به آنان منتقل می گرديد . بديهی است در چنين مواردی ميزان سرمايه گذاری محدود به قيمت و تعداد کارشناسان مورد نظری بود که می بايست رسالت انتقال دانش به مخاطبان خود را انجام دهند. هندوستان ، يکی از کشورهای موفق در اين زمينه بوده که از رسانه های ارتباط جمعی نظير راديو و تلويزيون برای نشر دانش استفاده نموده است . راديو ، تلويزيون و تلفن های ثابت از جمله عناصر موجود در زيرساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات،می باشند( کانال های نشر اطلاعات ) . انقلاب سبز ، اولين تجربه موفقيت آميز در زمينه استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات در آسيا می باشد .
افزايش و ارتقاء سطح دانش و آگاهی شهروندان يک جامعه دارای دستاوردهای بسيار مثبتی می باشد و شايد برخی از دستاوردهای به دست آمده در مرحله اول محسوس و يا ملموس نباشند( مثلا" ارتقاء سطح دانش شهروندان يک جامعه در رابطه با يک بيماری خاص که به دنبال آن کاهش ويا ريشه کنی بيماری را به دنبال خواهد داشت ، ارتقاء سطح دانش شهروندان يک جامعه در رابطه با حوادث رانندگی که کاهش تصادفات و حوادث رانندگی را به دنبال خواهد داشت ) . ارتقاء سطح دانش تاثير مستقيم و مثبتی بر کيفيتت زندگی شهروندان يک جامعه را به دنبال داشته و شرايط مناسبی را برای توسعه همه جانبه فراهم می نمايد.
مهمترين رسالت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، ارائه امکانات و زير ساخت لازم برای توليد و توزيع دانش می باشد . بديهی است از زاويه فوق و با توجه به ارتباط مستقيم استفاده و توليد دانش در يک جامعه با توسعه ، می توان به اهميت و جايگاه واقعی فن آوری اطلاعات و ارتباطات در ارتباط با توسعه همه جانبه بيشتر واقف گرديد.
در بخش دوم اين مقاله با تمرکز بر روی فن آوری اطلاعات و ارتباطات و ارائه تعاريف متفاوت از آن به بررسی زيرساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، خواهيم پرداخت .
فن آوری اطلاعات و ارتباطات ( ICT )
تفاوت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ( ICT) با فن آوری اطلاعات ( IT ) ، چيست ؟ در فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، دستگاه ها و فن آوری های ارتباطی دارای جايگاهی خاص بوده و از عناصر اساسی به منظور استفاده از مزايا و دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، محسوب می گردند. در ادامه با تعاريف متفاوت ICT ، بيشتر آشنا می شويم :
· در اوايل سال 1990 به مجموعه سخت افزار ، نرم افزار ، شبکه و صنايع مرتبط به آنان ، فن آوری اطلاعات ( IT ) گفته می شد. در فن آوری اطلاعات و ارتباطات ( ICT ) ، تاکيد و محوريت بر روی جنبه ارتباطی می باشد ، بگونه ای که ارتباطات به منزله يک "بايد" مطرح بوده که فن آوری اطلاعات بدون وجود آن امکان ارائه سرويس ها و خدمات را دارا نمی باشد .
· فن آوری اطلاعات و ارتباطات،واژه ای است که به هر نوع دستگاه ارتباطی و يا برنامه نظير: راديو ، تلويزيون ، تلفن ها ی سلولی ، کامپيوتر ، نرم افزار ، سخت افزارهای شبکه ، سيستم های ماهواره اری و نظاير آن اطلاق شده که سرويس ها ،خدمات و برنامه های متعددی به آنان مرتبط می گردد( کنفرانس از راه دور ، آموزش از راه دور) .
· فن آوری اطلاعات وارتباطات اغلب در يک مفهوم و جايگاه خاص مورد بررسی کاربردی دقييق تر قرار می گيرد نظير : فن آوری اطلاعات وارتباطات در آموزش ، بهداشت ، کتابخانه ها و غيره .
· فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، به مجموعه امکانات سخت افزاری ، نرم افزاری ، شبکه ای و ارتباطی به منظور دستيابی مطلوب به اطلاعات ، گفته می شود .
· همگرائی بين کامپيوتر و ارتباطات ، فن آوری اطلاعات و ارتباطات را شکل می دهد .( پيوند بين کامپيوتر و بهره برداری از تمامی قابليت های آن خصوصا" پردازش و ذخيره سازی داده با امکانات متعدد ارتباطی ) .
· با اين که تکنولوژی های مرتبط با کامپيوتر به نوعی در جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار می گرفت ، ولی پتانسيل های گسترده آن پس از تحقق دو تحول عمده در سال 1980 بر همگان آشکار گرديد : تحول در صنعت نيمه هادی ها ( ترانزيستور ، مدارات مجتمع ، ميکرو تراشه ها ) ، کوچک و ارزان شدن کامپيوترها را به دنبال داشت . متعاقب اين تحول عظيم ، امکان استفاده از کامپيوتر در ابعاد بسيار گسترده و برای عموم کاربران، فراهم گرديد( کافی است به اطراف خود نگاهی داشته باشيم!) . دومين تحول عمده ، ارتباط کامپيوترها با يکديگر و بر پاسازی شبکه های کامپيوتری است . در ادامه با استفاده از فن آوری های متعدد مخابراتی و ارتباطی ، امکان اتصال و ارتباط بين شبکه های کامپيوتری ، فراهم گرديد .تحولات فوق ، زمينه انقلاب عظيم اطلاعاتی در عصر حاضر و ظهور فن آوری های متعدد اطلاعات و ارتباطات را ايجاد نموده است .
· مهمترين ويژگی فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، نحوه ذخيره سازی ، پردازش و دستيابی به اطلاعات است .
· به مجموعه فن آوری هائی که امکان ذخيره سازی ، پردازش ، ارائه و انتقال اطلاعات را از طريق محيط های انتقال فراهم می نمايد ، اطلاق می گردد.
فن آوری اطلاعات و ارتباطات به جايگاه برجسته اطلاعات ، دستگاههای ذخيره سازی و پردازش اطلاعات و دستگاههای انتقال و دستيابی به اطلاعات تاکيد دارد . بديهی است در اين راستا ، علاوه بر پتانسيل های مخابراتی ، رسانه هائی ديگر نظير راديو و تلويزيون نيز در فهرست وسايل ارتباطی ( کانال نشر و توزيع اطلاعات ) ، قرار خواهند گرفت . زير ساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات در مرحله اول نيازمند وجود يک زيرساخت اطلاعاتی است که در آن تمامی دستگاهها و وسايل ارتباطی نظير تجهيزات مخابراتی ، راديو و تلويزيون قرار خواهند گرفت . زيرساخت اطلاعاتی به منزله فونداسيون زيرساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، مطرح بوده که امکان ارائه سرويس ها و خدمات اطلاعاتی را با کيفت مطلوب ، فراهم می نمايد. بر همين اساس می توان فن آوری اطلاعات و ارتباطات را مشتمل بر سه بخش اساسی زير در نظر گرفت :
زير ساخت اطلاعات ( II )
در زيرساخت اطلاعات ، هدف ايجاد و گسترش امکانات زير می باشد :
شبکه ها و سرويس های مخابراتی
تکنولوژی های انتقال
سوئيچينگ و روتينگ
دستيابی و عرضه
ارتباطات چند رسانه ای ( صوت ، تصوير )
شامل :
- شبکه های موبايل ، بدون کابل
- شبکه های فيبر نوری
- سيستم های ماهواره ای
- سيستم های سخن پراکنی
- ترکيب ( تلفيق) مخابرات با سيستم های چند رسانه ای
- ارتباطات محلی با سرعت بالا
- ارتباطات شهری ، منطقه ای و ملی با سرعت بالا
فن آوری اطلاعات ( IT )
در فن آوری اطلاعات ، موارد زير مورد توجه قرار می گيرد :
ذخيره سازی اطلاعات
پردازش و ارائه اطلاعات
سيستم ها ی عامل
زبان ها ی برنامه نويسی
مهندسی پروتکل ها
نرم افزارهای کاربردی
شامل :
- پروتکل های شبکه
- شبکه های ذخيره سازی داده
- فن آوری های رمزنگاری و امنيتی
- سخت افزار( کامپيوترهای شخصی ، سرويس دهندگان و ... )
- طراحی بانک های اطلاعاتی
- زبان های ارائه محتوا در وب نظير HTML,XML
- تشخيص و پيشگيری از حملات
کاربردهای اطلاعات ( IA )
در کاربردهای اطلاعات ، موارد زير مورد توجه قرار می گيرد :
ارائه خدمات
اشتراک دانش
مديريت عمومی
سرويس های اجتماعی
راه حل های تجاری
توليد و نشر محتوا
شامل :
- آموزش
- فرصت های اقتصادی و توليد درآمد
- توسعه روستائی
- بهبود سلامت شهروندان نظير استفاده از درمان راه دور
- امنيت و مونيتورينگ مسائل زيست محيطی
- مديريت اقتصادی و دولتی
- کتابخانه های الکترونيکی
- تجارت الکترونيکی
- بانکداری الکترونيکی
- آموزش الکترونيکی
- و ...
همانگونه که ملاحظه می شود برای هر يک از بخش های سه گانه در فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، محدوده خاصی در نظر گرفته شده است ولی در عمل تعيين دقيق اين محدوده ، امری دشوار و گاها" غيرممکن است. مثلا" برنامه های نرم افزاری در بخش فن آوری اطلاعات قرار گرفته ولی امکان پياده سازی آنان در زير مجموعه کاربردهای اطلاعات ( IA ) نيز وجود خواهد داشت .همچنين ارتباطات چندرسانه ای در زير مجموعه زيرساخت اطلاعات ( II ) قرار گرفته شده اند ولی امکان پياده سازی برخی از ويژگی های مالتی مديا در زيرمجموعه فن آوری اطلاعات ( IT ) ، نيز وجود دارد. .
علیرغم عدم وجود محدوده ای مشخص و شفاف برای هر يک از عناصر موجود در بخش های سه گانه زيرساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، می توان با لحاظ نمودن وزن بکارگيری امکانات سخت افزاری و نرم افزاری در هر يک از بخش ها ، به يک مرزبندی خاص دست يافت :
· عناصر زيرساخت اطلاعات ( II ) ، نيازمند استفاده از تجهيزات و امکانات فيزيکی گسترده ای نظير سيستم های سوئيچينگ ، روتينگ ، شبکه ای گسترده از خطوط تلفن ثابت ، سيار و شبکه های رادئوئی ، می باشند . در اين رابطه و به منظورانجام عمليات و مديريت زيرساخت فيزيکی متشکل از عناصر و تجهيزات سخت افزاری ،می بايست از سخت افزار و نرم افزارهای متعددی استفاده شود. با طراحی و پياده سازی زيرساخت اطلاعات ( بستر ارتباطی ) ، امکان ارتباط دستگاههای مختلفی نظير تلفن های ثابت ، تلفن های سلولی ، دستگاههای بدون کابل ، کامپيوترهای شخصی و سرويس دهندگان به شبکه فراهم و آنان قادر به استفاده از سرويس ها و خدمات مختلفی می باشند.ارتباط با زيرساخت اطلاعاتی ( ارتباطی ) ممکن است مستقيما" (از طريق شبکه ايجاد شده) و يا با استفاده از تجهيزات خاصی نظير مودم، کارت های ISDN ، خطوط DSL و يا دستگاههای بدون کابل ، ايجاد گردد. معمولا" برای سنجش ميزان شکاف ديجيتالی بين جوامع فقير و ثروتمند ، به تنوع ، تعداد و کيفيت وسايل ارتباطی به زيرساخت ، استناد می گردد . بديهی است با فرض ايجاد زير ساخت اطلاعات ، بدون وجود دستگاههای ارتباطی ( از بعد کمی و کيفی) ، امکان استفاده مطلوب و بهينه از زير ساخت و درنهايت بهره مندی از دستاوردها و پتانسيل های ارائه شده در بخش های فن آوری اطلاعات و کاربردهای اطلاعات ، وجود نخواهد داشت . دستگاههای ارتباطی ( نظير تلفن های ثابت ، سلولی ) به عنوان شرط لازم برای ورود به بزرگراه های اطلاعاتی مطرح می باشند. بديهی است تنوع ، کيفيت و مقرون به صرفه بودن دستگاههای ارتباطی ، گزينه های متعددی را به منظور استفاده از منابع اطلاعاتی در اختيار متقاضيان ، قرار می دهد .امکان دستيابی آحاد جامعه به منابع اطلاعاتی ، يکی از عناصر اصلی سيا ست گذاری در زمان تعريف استراتژی توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در هر جامعه می باشد .
· در زير مجموعه فن آوری اطلاعات ( IT ) ، از سخت افزارهای متعددی نظير سرويس دهندگان ، ايستگاه های کاری و برخی کامپيوترهای بزرگ به همراه دستگاه های ذخيره سازی مختلفی ، استفاده می گردد( نظير استفاده از کامپيوترهای داخلی که مسئول سرويس دهی به ساير عناصر موجود در بخش فن آوری اطلاعات بوده و يا سرويس دهندگان خارجی که مسئوليت ارائه سرويس های داده نظير اينترنت را بر عهده دارند) . عليرغم استفاده گسترده از عناصر سخت افزاری در زير مجموعه فن آوری اطلاعات ، نرم افزار حضوری چشمگيرتر داشته و اکثر عمليات نسبت داده شده به اين بخش مستلزم استفاده از نرم افزار می باشد.
· هدف عمده در بخش کاربردهای اطلاعات ، ارائه سرويس ها و خدمات گسترده به منظور افزايش کارائی و بهره وری در ابعاد متفاوت اجتماعی در يک جامعه اطلاعاتی است . در اين رابطه با توجه به نقش محوری و حمايت بخش زيرساخت اطلاعات و دستاوردهای بخش فن آوری اطلاعات ، امکان ارائه سرويس ها و خدمات متنوع ، گسترده و پويائی در بخش کاربردهای اطلاعات ، فراهم می گردد . در بخش کاربردهای اطلاعات ، عليرغم استفاده از سخت افزار ، محور عمليات و هسته اساسی را طراحی و پياده سازی نرم افزار تشکيل می دهد .
همانگونه که ملاحظه می شود ، در زيرساخت اطلاعات عليرغم استفاده از نرم افزار ، سخت افزار حضوری برجسته دار داشته و اين وضعيت در بخش های فن آوری اطلاعات و کاربردهای اطلاعات ، برعکس می باشد . پس از ايجاد هر يک از بخش های سه گانه فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، زير ساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ايجاد و امکان ارتباط آن با ساير بخش ها به منظور نيل به توسعه همه جانبه وجود خواهد داشت . در اين راستا لازم است که تلاش لازم در خصوص ايجاد سه بخش اشاره شده به صورت مستمر ، سيستماتيک و هدفمند ، دنبال شود . بديهی است تعلل در هر يک از بخش های فوق ، امکان استفاده از مزايا و دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات را عملا" با مشکل مواجه می نمايد. در برخی از کشورها با توجه به جايگاه گسترده تجهيزات سخت افزاری و ارتباطی در ايجاد زير ساخت اطلاعات ، تمامی تلاش انجام شده در جهت توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، محدود به اين بخش بوده و به ساير بخش ها ( فن آوری اطلاعات و کاربردهای اطلاعات ) کمتر توجه می گردد . فراموش نکنيم که زيرساخت اطلاعات ، صرفا" بستر ارتباطی و گزينه های متعددی را به منظور استفاده از دستاوردها و مزايای فن آوری اطلاعات و ارتباطات در اختيار شهروندان يک جامعه قرارداده و می بايست تلاش مضاعفی در جهت توسعه ساير بخش ها و يا ايجاد زيرساخت های جانبی ديگر نيز صورت پذيرد .مثلا" بدون وجود يک زير ساخت قانونی ، امکان استفاده از مزايای فن آوری اطلاعات و ارتباطات در مواردی همچون تجارت الکترونيکی ، وجود نخواهد داشت.
استراتژی های فن آوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه
به موازات استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات در تمامی ابعاد حيات بشری ، جهان به سرعت در حال تبديل به يک جامعه اطلاعاتی است . امروزه امکان دستيابی به اينترنت و استفاده از منابع اطلاعاتی در تمامی جوامع بشری روندی تصاعدی را طی می نمايد و جوامع مختلف هر يک با توجه به زيرساخت های متعدد ايجاد شده از مزايای فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، استفاده می نمايند. ايجاد زيرساخت های ارتباطی ، قانونی و تربيت نيروی کار آشنا با فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، نمونه هائی از تلاش انجام شده در اين خصوص است . رشد شکاف ديجيتالی بين کشورهای توسعه يافته و در حال توسعه ، جوامع شهری و روستائی ، شهروندان ماهر و آموزش ديده و فاقد مهارت ، جای هيچگونه شک و ترديدی در رابطه با تدوين استراتژی ها و تبعيت از سياست ها و رويکردهای مناسب برای نيل به يک جامعه مدرن اطلاعاتی را باقی نگذاشته است . تمامی کارشناسان و سياستگذاران کشورهای متفاوت به اين موضوع اذعان نموده اند که فن آوری اطلاعات و ارتباطات دارای پتانسيل لازم برای توسعه در تمامی ابعاد اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سياسی است . در اين راستا اکثر کشورها ، استراتژی های خاصی را به منظور توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، تدوين نموده اند .
عناصر کليدی به منظور تدوين استراتژی توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات :
ايجاد يک مدل ( چارچوب ) برای استراتژی ملی توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات
ايجاد آگاهی لازم در سطوح متفاوت جامعه در خصوص پتانسيل ها و مزايای متعدد فن آوری اطلاعات و ارتباطات
· ايجاد و توسعه زير ساخت مخابراتی ( بدون وجود يک زيرساخت ارتباطی مناسب ، امکان استفاده اندکی از دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات وجود خواهد داشت )
امکان دستيابی عموم شهروندان جامعه به زيرساخت ارتباطی و استفاده از مزايای فن آوری اطلاعات و ارتباطات
توسعه منابع انسانی ( بدون وجود افراد آموزش ديده و ماهر ، امکان استفاده از فرصت ها و مزايای ارائه شده توسط فن آوری اطلاعات وارتباطات ، وجود نخواهد داشت )
ايجاد و توسعه زيرساخت قانونی ( بدون وجود مجموعه قوانين مشخص ، امکان استفاده از فرصت ها و مزايای ارائه شده توسط فن آوری اطلاعات و ارتباطات نظير تجارت الکترونيکی ، وجود نخواهد داشت )
ايجاد و توسعه محيط مناسبب برای فعاليت های تجاری و اقتصادی ( سرمايه گذاری تجاری ، ايجاد استانداردهای فنی ، پرداخت الکترونيکی )
ايجاد و توسعه محتوا متناسب با زبان ملی هر کشور
ايجاد ، توسعه و حمايت از صنايع مرتبط با فن آوری اطلاعات و ارتباطات ( امکانات سخت افزاری ، نرم افزاری ، شبکه ، مخابراتی )
· مونيتورينگ و سنجش مستمر ميزان استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات به منظور ارزيابی موفقيت استراتژی ها و سياست های تعيين شده
موضوعات مرتبط: سیستمهای اطلاعاتی
مقدمه
سيستم هاي اطلاعاتي براي ايجاد جهشهاي ناگهاني در بهره وري ، افزايش توان رقابت و حفظ مزيتهاي رقابتي پايدار. قابليتهاي قابل ملاحظه اي دارند كه دسترسي به اغلب آنها امكان پذير است . در مقاله حاضر، تلاش مي شود. عواملي كه بر ميزان موفقيت استفاده از سيستم هاي اطلاعاتي موثرند، معرفي گردد. اين عوامل كليدي درنهايت به شبكه اي يكپارچه براي بهره برداري نوين از سيستم هاي اطلاعاتي براي خلق مزيتهاي رقابتي منتهي مي گردد. هرگونه بهبودي در كيفيت يا كميت اطلاعات موجود، يا توانايي فرآوري يا به كارگيري اطلاعات ، امكان افزايش وضعيت بهره وري و رقابتي يك سازمان رافراهم مي كند، كه البته ، تحقق اين امر نيازمند طراحي موثر و اجراي سيستم هاي اطلاعاتي است .
براي يك سازمان ، اطلاعات به اندازه منابع مالي ، نيروي كار، مواد و سرمايه ارزشمنداست . و مباحثات مربوط به جهاني شدن نيز اين ارزش را موردتاكيد مداوم قرار مي دهد.البته ناگفته نماند، درحالي كه بسياري از افراد توانمنديهاي سيستم هاي اطلاعاتي راپذيرفته اند. معدودي نيز دستورالعمل هاي خاصي براي تحقق اين توانايي ارائه مي دهند.يكي از دلايل عدم درك عميق و سيستماتيك توانايي ارائه مزيت رقابتي توسطسيستم هاي اطلاعاتي كامپيوتري ، به كارگيري اين سيستم در مهندسي مجدد و بازسازي باهدف اوليه كاهش هزينه ها توسط بسياري از سازمانهاست .
موفقيت يك سازمان در آينده بستگي به توانايي يادگيري و آموزش سازمان دارد.هدف اصلي ارائه شده در اينجا بيشتر تاكيد بر فرايند آموختن چگونگي كسب وحفظرقابت از طريق يك منبع كليدي ، يعني اطلاعات ، است . دستاوردهاي اطلاعاتي سازمان مي بايد ارزيابي و از سيستم هاي اطلاعاتي براي ايجاد مزيت رقابتي پايدار استفاده شود.
براي ايجاد مزيت رقابتي ، متناسب با تقاضاهاي محيط جهاني ، سيستم هاي اطلاعاتي چگونه بايد طراحي شود؟ در اين راستا ضرورتهاي اوليه عبارتند از:
الف - حذف موانع ناشي از تفكر سنتي نسبت به سيستم هاي اطلاعاتي
ب - كاهش محدوديتهاي روشهاي گذشته
ج - بسط ديدگاهي مشخص نسبت به چگونگي ايجاد تفاوتها توسط سيستم هاي اطلاعاتي .درواقع براي عملي كردن سيستم هاي اطلاعاتي ضروري است به اين سوال پاسخ داده شود كه : چرا پاره اي از سيستم هاي اطلاعاتي توان ايجاد مزيت رقابتي را دارندو پاره اي فاقد اين توانايي هستند. به عبارت ديگر سازمانها مي بايد ياد بگيرند و عادت كنندكه خارج از چارچوب مدلهاي قراردادي سنتي به تفكر بپردازند. با آگاهي از موارد فوق ،براي اينكه مزيتهاي رقابتي ارائه شده توسط سيستم هاي اطلاعاتي از پايداري لازم برخوردار باشند مي بايد منحصربه فرد و با ارزش بوده و درعين حال تقليد و جايگزيني آنها مشكل باشد.
به نظر مي رسد، مديران شركتهاي موفق توان پرداختن به تناقضها را داشته باشند.تئوريهاي سازماني براي پرداختن به چنين پديده هايي طراحي نشده اند. نظريه پردازان ،مايل به حذف يا كاهش تناقضها به منظور فراهم كردن ثبات داخلي هستند. درنتيجه به تئوري پويايي نياز است كه بتواند ثبات و تغييرات را با هم به كار گرفته و نقشها و منازعات غيرقابل اجتناب سيستم هاي انساني را نيز موردتوجه قرار دهد. براي اغلب ما درك ماهيت متناقض سازمان آسان نيست ، و در رابطه با چگونگي فراوري اطلاعات به بيراهه مي رويم و درنتيجه ترجيح مي دهيم به زندگي با انواع قواعد و ساختارهاي ثابت ادامه دهيم .
سازمانها براي روبرو شدن با مزيت رقابتي پايدار از طريق استفاده بهينه از اطلاعات ،افزايش بازدهي اهرم تكنولوژي اطلاعات )IT(. و مداخله موثرتر مديريت ، مي بايد اين امور را با روشهاي پيچيده تري شكل دهند. تسلط به اين پيچيدگيها به كار سخت و توجه به جزئيات ، مقابله با تمايل مديريت به يافتن >اقدام سريع < نياز دارد. بازسازي ، مهندسي مجدد و بازنگري روشهايي براي طراحي سازمان هستند. ولي بازنگري بهترين پيش بيني هاي بلندمدت را مطرح مي كند زيرا پيچيدگيهاي سازمان را بدون ناچيز شمردن آن روشن مي كند. غالبا براي تغيير چارچوبهاي فكري سازمان مجبوريم زلزله ايجاد كنيم ونيازمنديم از روي منحني ها بپريم و در تفكر نسبت به محصول ، خدمات ، تكنولوژي وروشهاي مديريت جهشهاي مهمي ايجاد كنيم .
به هرحال ، سازمانها مي بايد بر روي اطلاعات متمركز گردند كه اجازه >اداره يك ماشين دائمي ايده پردازي < را محقق مي سازد. توازن سيستم هاي اطلاعاتي كه آزادي ،اقتدار و آزمون را با حفظ كنترل و مسئوليت فراهم مي سازد، ضروري است . سازمانهايي كه استراتژي نوآوري را دنبال مي كنند نيازمند فعاليتها و ساختارهاي جديد فيمابين عناصراين ساختارها هستند. سيستم هاي اطلاعاتي مي بايد اطلاعات موردنياز و بهنگام چنين فعاليتهايي را مورد حمايت قرار دهند و مخصوصا تلاشهاي نوآوري ، تجربه و آموزش درسراسر سازمان را ياري دهند نه اينكه موانعي بر سر راه آن ايجاد كنند.
دو عنصر اساسي براي توسعه سيستم هاي اطلاعاتي براي مزيتهاي رقابتي پايدارعبارتند از:
باز توليد و تقليد گردش فرايند و تحصيل دانايي مشكل باشد;
مغز بر باشد.
چارچوب عناصر كليدي توسعه سيستم هاي اطلاعاتي نوآور موفق را مي توان به صورت زير خلاصه كرد:
1 - هدف گذاري استحكام سيستم ها با ارتقا مداوم پايه اطلاعات كامل مرتبط با تمام سيستم اطلاعاتي حياتي ;
2 - جذب نيازمنديهاي بازار ومشتريان به منظور حفظ مشتريان فعلي همزمان با جذب بازارها و مشتريان جديد;
3 - ايجاد توازن اهداف سيستم اطلاعاتي و تكنولوژي اطلاعاتي با نيازهاي سازماني وكسب وكار.
روش سيستم اطلاعاتي مي بايد متناسب با برجستگيهاي استراتژيك سازماني باشد:
1-3 - روشهاي >پرش از منحني ها< يا >خروج از چارچوبها< براي استراتژيهاي بسيارنوآور و پاسخگو.
2-3 - روشهاي طراحي داراي تندروي كمتر براي محركهاي استراتژيك ثابت .
4 - ارزيابي برخوردها، ريسكها و وضعيت رقابتي و برآورد اثر سيستم اطلاعاتي بر روي عوامل موردارزيابي ;
5 - طراحي به منظور سادگي و تكميل طرح با تاكيد بر كيفيت سيستم اطلاعاتي .
گروه بندي عوامل موثر در موفقيت سيستم هاي اطلاعاتي
عوامل موثر در موفقيت سيستم هاي اطلاعاتي را مي توان به ترتيب ذيل مشخص كرد:
هدف گذاري - مباني استحكام سيستم
مباني اطلاعاتي كامل : گسترش اطلاعات به خارج از حوزه مشتريان موجود كه مشتريان آتي را هم دربرمي گيرد: اطلاعاتي كه ارزش به روز دارند را بايد حفظ كرد.
اصلاح مداوم : از راكدكردن سيستم بپرهيزيد: اصلاح پذيري
نوآوري سريع / محصولات جديد: ازطريق برخورد باز و طراحي قوي ، معرفي نوآوري را تسهيل كنيد.
ارتباطات : استفاده كنندگان مي بايد به سهولت قادر به ايجاد ارتباط با تمام سيستم اطلاعاتي مربوطه در داخل و خارج سازمانشان باشند.
تمركز بر نكات جذب بازار و مشتري
خدمات اضافه : براي آگاهي نسبت به انجام خدمات براي كليه محصولات يا اعمال مديريت بايد ارائه شود;
ساختارهاي جديد قيمت گذاري : سيستم مي بايد، در داخل ، توانايي مواجه باساختارهاي قيمت گذاري جديد و ابداعي را داشته باشد و در خارج ، به استفاده كنندگان اجازه بدهد كه ساختارهاي جديد يا ابداعي قيمت گذاري را خلق كند.
تداركات ارزان : براي تامين كنندگان ارزان قيمت ، اطلاعات كافي براي قيمت گذاري رقابتي و نيز اطلاعاتي كه اشاره بر جايگزينهاي احتمالي و يا شبيه سازي آتي دارد تهيه شود.
سريع / به موقع يا اول بودن : اطلاعاتي كه بتواند مديريت را جهت كوتاه كردن برنامه زمان بندي ، زمان تحويل و پيش قدمي در بازار كمك كند مي بايد نگهداري شود.
گوش سپردن به مشتريان و غيرمشتريان : درخواستهاي مشتريان و يا استفاده كنندگان رادر سيستم اطلاعاتي نگهداري كنيد. سازمان بايد هنرگوش كردن را بياموزد: تلاش براي درك نيازهاي مشتريان موجود و مشتريان احتمالي .
پيش بيني نيازهاي آتي و حفظ حداكثر انعطاف پذير: اهميت نيازهاي پيش بيني شده ،هرقدر استفاده كنندگان بيشتري با آن نيازها آشنا شوند بيشتر مي شود. براي مصونيت ازعواقب رقابت و يا اجتناب از عدم توانايي نسبت به عمليات مديريتي موردنياز، سيستم را انعطاف پذير نگاه داريد.
توازن
ايجاد اهداف حمايت سازماني سيستم اطلاعاتي يا تكنولوژي اطلاعاتي : از سيستم اطلاعاتي يا تكنولوژي اطلاعاتي براي تامين اهداف تجاري مشتريان داخلي و خارجي استفاده كنيد.
شايستگي هاي مشخص را هدف قرار دهيد: >حوزه هاي بي تفاوتي < مشتريان را بشناسيدو شايستگي ويژه سازمان را درك كنيد.
شناسايي كسب وكار: نكته اساسي طرح ريزي و پيش بيني است . >تناسب < مفهوم اصلي است : مهمترين تناسب نه به امروز بلكه به آينده تعلق دارد. اطلاعات مربوط به صنعت ،جايگزيني و شبيه سازي نيازمند درك آينده است .
طراحي مجدد يا توسعه روبه رشد: سيستم اطلاعاتي سودمند مي بايد به طور همزمان مورداستفاده و تعديل قرار گيرد. بسياري از تغييرات عمده سيستم ناشي از سطوح بالاي عدم يكپارچگي ، عدم استفاده و عدم پذيرش استفاده كنندگان است .
ارزيابي - تمركز بر رفتار / ساختار - زيربنا/ مديريت
نشانه گذاري : براي هدايت توسعه آتي به ارزيابي دقيق قبل و بعداز اجرا نياز است .
ارزيابي مخاطرات : مشخص كنيد كه آيا در تلاش حل مسئله >شرطبندي روش شركت <هستيد. اگر چنين است ، چرا بايد چنين تلاشي صورت گيرد.
ارزيابي زيرساختها: مهارتها و منابع موردنيازي كه معمولا مقدم بر راه حلهاي سيستم اطلاعاتي است را مشخص كنيد. منابع زياد چه مي تواند باشد.
ارزيابي مسائل مديريتي : طراحي سيستم اطلاعاتي چگونه مي تواند ارزشها ورفتاركاري را تغيير داده و افراد را به طور خلاق درمقابل هم قرار دهد؟ آيا طراحي سيستم اطلاعاتي از كار تيمي حمايت مي كند؟
ارزيابي ساختارهاي سازماني : هدف كاهش موانع است . سيستم اطلاعاتي مي بايدافراد و سازمانها را با حفظ ارزشها، اخلاق ، عقايد و روشهاي اصلي به سمت تفكر به خارج از چارچوبها، پارادايم ها، مدلها و حالاتشان هدايت كند. كاربرد محدودكننده وروشهاي افراطي مزيت نسبي ايجاد نمي كند.
ارزيابي نكات مديريتي : رهبري در برقراري دستورالعمل ها و اقتدار مي بايست جايگزين مديريت يعني سيستم اداري و بوروكراسي گردد. سيستم اطلاعاتي مي بايدرهبري توانا باشد نه صرفا يك ابزار اداري .
طراحي و تكميل - فرايند توسعه سيستم اطلاعاتي
كيفيت و طراحي : كيفيت و كنترل تغيير براي اطمينان نسبت به اينكه سيستم اطلاعاتي سير نزولي نداشته باشد و استفاده كننده به خاطر عدم دسترسي به سيستم درهنگام نيازمتضرر نگردد، ضروري است . سيستم مي بايد با ظرافت عملي و ساده ، مثل اهداف واقعي فوري طراحي شده باشد.
محدوديت از داخل و بيرون : ارتباط با سيستم هاي خارج از سازمان مي بايد براي سازمان شما ساده باشد. دسترسي مشتري به داخل سيستم اطلاعاتي شما ضروري است ،ولي دسترسي رقبا به سيستم مسدود بايد گردد.
توليدات يكپارچه : ضروري است كليه توليدات مربوط به سيستم اطلاعاتي كه يك شركت مورداستفاده قرار مي دهد يا به فروش مي رساند يكپارچه باشد. يك سيستم مجزا،نظير سيستم برنامه ريزي پرسنلي يا سيستم بودجه ريزي بدون ارتباط با سيستم اطلاعاتي ،نهايتا منجر به كاهش استفاده و درنتيجه كاهش احتمالي روند بهبود و توسعه مي شود.
راه حلهاي ساده : ابتدا با مخاطب قراردادن نيازهاي كسب وكار نه با سرمايه گذاري درتكنولوژي كه ثمربخش بودن آن مشخص نيست در جستجوي راه حلهاي ساده باشيد.
فرايندهاي موجود را مشخص كنيد: فرايندها قبل از اينكه مجددا ابداع يا مهندسي مجدد شود مي بايد فهميده شوند. سيستم اطلاعاتي سازماني مي تواند براي ايجادجريانهاي تشريحي فرايندهاي موجود به عنوان مبنايي براي بهبود و توسعه برنامه ريزي شود.
حفظ و نگهداري طرحهاي ويژه : طرحهايي نظير فروش مشروط جنس به پست تصويري يا بازار سهام هنگامي كه استفاده كننده به آن وابسته مي شود مي بايد حفظ شود.
آزمون نظرات قبل از اقدام : تصميم بر عدم پيشروي به همان اندازه پيشروي حائزاهميت است . نمونه كامل ، آزمون مقدماتي و ساير امكانات آزمايش براي تعيين اينكه آيا اجراي تغييرات براي سيستم اطلاعاتي ضروري است يا خير.
نحوه ارزيابي اطلاعات سازماني
براي اندازه گيري )سنجش ( هريك از اين 27 مورد، به نسبت اينكه به چه ميزان نيازهاي سيستم اطلاعاتي شما را تامين مي كند ارزشي بين صفر و ده درنظر بگيريد. نمره ده نشان دهنده بهترين وضعيت )100%( و صفر )با 0%( بيانگر اين است كه وضعيت موجود سيستم اطلاعاتي شما پاسخگوي نيازها نيست .
هدف گذاري
1 - مباني اطلاعاتي كامل :
- ميزان حفظ اطلاعاتي كامل و صحيح و جاري مشتريان توسط سيستم شما;
- ميزان حفظ اطلاعات جاري ، صحيح و كامل غيرمشتريان توسط سيستم شما;
- ميزان حفظ ساير اطلاعات مربوطه توسط سيستم شما.
2 - اصلاح مداوم :
- سهولت اصلاح پذيري سيستم شما;
3 - سرعت -ابداعات سريع /محصولات جديد:
- ميزان آسان سازي محصولات و ابداعات جديد توسط سيستم شما.
4 - ارتباطات :
- درصد ارتباطات مرتبط با سيستم اطلاعاتي در داخل و خارج سازمان شما.
جذب
5 - خدمات اضافي :
- ميزان افزايش عمل يا خدمات هريك از عمليات سيستم اطلاعاتي شما.
6 - ساختار جديد قيمت گذاري :
- ميزان اثر تغييرات قيمت داخلي تعريف شده ;
- ميزان تغييرات قيمت داخلي به كار گرفته شده ;
- ميزان اثر تغييرات خارجي تعريف شده ;
- ميزان تغييرات قيمت خارجي به كارگرفته شده .
7 - تداركات كم هزينه :
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي شما اطلاعات كافي نسبت به قيمت گذاري رقبا و تغييرات نامشخص ارائه مي كنند.
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي شما اطلاعات كافي نسبت به قيمت گذاري صنعت وتغييرات نامشخص ارائه مي كنند;
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي شما اطلاعات كافي نسبت به جايگزينهاي احتمالي وتقليد محصولات و خدمات شما ارائه مي كنند.
8 - سرعت / بموقع يا مقدم بودن :
- ميزان توانايي سيستم اطلاعاتي شما در فشرده كردن جدول زماني : تسريع در تحويل ،نوع آوري ، توليد و غيره .
9 - گوش فرادادن به مشتريان و غيرمشتريان :
- درصد درخواستهاي مشتريان كه اخذ مي شود;
- درصد درخواستهاي احتمالي مشتريان كه اخذ شده اند;
- درصد درخواستهاي استفاده كنندگان كه اخذ شده .
10 - پيش بيني نيازهاي آتي و حفظ حداكثر انعطاف پذيري :
- ميزان كمك سيستم به استفاده كنندگان جهت شناسايي نيازها;
- ميزان انعطاف پذيري در برآوردن نيازهاي شناسايي شده .
توازن
11 - اهداف سازماني :
- ميزان تامين اهداف داخلي توسط سيستم اطلاعاتي ;
- ميزان تامين اهداف خارجي توسط سيستم اطلاعاتي ;
- ميزان تامين اهداف جاري و اجتماعي مشتريان توسط سيستم اطلاعاتي .
12 - اشاره به شايستگيهاي مشخص :
- ميزان اندازه گيري شده حوزه بي تفاوتي مشتري ;
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي شايستگيهاي مشخص سازمان را حمايت كرده ومي فهمند.
13 - استفاده از سيستم و تكنولوژي اطلاعاتي :
- ميزان تناسب با نيازهاي شناخته شده آتي سازماني ;
- درصد اطلاعات موجود درباره صنعت ، جايگزينها و شبيه سازيهاي خودتان .
14 - طراحي مجدد يا بهبود روبه رشد:
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي مي تواند همزمان مورداستفاده قرارگرفته و اصلاح شود.
ارزيابي
15 - نشانه گذاري :
- ميزان دقت ارزيابيهاي قبل از اجرا;
- ميزان دقت ارزيابيهاي بعداز اجرا.
16 - ارزيابي مخاطرات :
- درصد زماني كه سيستم به تعيين درجه ريسك كمك مي كند.
17 - ارزيابي زيرساختها:
- درصد زماني كه سيستمها به تعيين نيازها / مهارتها و منابع كمك مي كند.
18 - ارزيابي به كارگيري مديريت :
- ميزاني كه طرح سيستم اطلاعاتي به تغيير ارزشها و رفتاركاري در يك روند نوآوري كمك خواهدكرد;
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي خلاقيت را تغذيه خواهدكرد.
19 - ارزيابي به كارگيري ساختارهاي سازمان :
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي به كاهش محدوديتها كمك مي كند;
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي افراد و سازمانها را با حفظ ارزشها، اخلاقيات و عقايد وراههاي اساسي به تفكر به خارج از چارچوب و پارادايم ، محدوديتها و مدلهاي خودتشويق مي كند;
- ميزان كاهش محدوديتها عملي و روشهاي اضافي توسط سيستم .
20 - ارزيابي تمركزهاي مديريتي :
- ميزان رهبري توانمند سيستم اطلاعاتي در مقابل ابزارهاي مديريتي ، طراحي و تكميل .
21 - كيفيت و طراحي :
- ميزان تشويق و حمايت سيستم اطلاعاتي از كيفيت ;
- درصد موثربودن روشهاي كنترل تغيير سيستمها;
- ميزان ظرافت ، سهل الاستفاده و عملي بودن .
22 - محدوديت از داخل و خارج :
- ميزان سهولت ارتباط با خارج از سيستم ;
- ميزان محدوديت مشتريان استفاده كننده از سيستم اطلاعاتي شما;
- ميزان محدوديت رقباي خارجي شما جهت استفاده از سيستم اطلاعاتي شما.
23 - محصولات كامل :
- ميزان يكپارچگي سيستم اطلاعاتي با كليه محصولات .
24 - راه حلهاي آسان :
- ميزان كمك سيستم به استفاده كنندگان براي تشخيص راه حلهاي آسان براي رفع نيازهاي اصلي كسب وكار.
25 - مراحل موجود را تعريف كنيد:
- ميزاني كه درك مراحل توسط سيستم اطلاعاتي آسان مي شود;
- ميزاني كه جريانهاي تشريحي مراحل موجود ارائه مي شود.
26 - حفظ طرحهاي ويژه :
- ميزاني كه كليه طرحهاي >مفيد< و >تاكنون < توسط سيستم اطلاعاتي تهيه شده رامي توان حفظ كرد.
27 - آزمون نظرات قبل از اقدام :
- درصد تعداد كمك سيستم اطلاعاتي به نمونه ها، آزمايشگاههاي مقدماتي و سايرمفاهيم آزمون براي تعيين اينكه آيا تغييرات موردنظر سيستم اطلاعاتي صورت پذيرفته است يا خير.
نحوه اجراي آزمون
ضروري است ارزيابي را افراد مختلف تكميل كنند. سپس ميانگين نيازها به عنوان ارزيابي نهايي سيستم به دست مي آيد. كليه مناطق يا گروههاي مختلف استفاده كننده مي بايد نماينده اي براي تكميل ارزيابي داشته باشند، سپس 2 تا 10 ارزيابي مي بايد توسطكاركنان سيستم اطلاعاتي تكميل گردد. كسب امتياز500 غيرممكن است . ولي اگر امتيازشما زير 250 باشد. بعيد است سيستم اطلاعاتي شما بتواند مزيت نسبي پايداري را ارائه كند.
منبع :JOURNAL - OF INFORMATION SCIENCE, JAN, 1999
موضوعات مرتبط: سیستمهای اطلاعاتی