زمانی که آرام با فرزندتان حـرف می زنید ، مغز او آرام می گیـرد و در کمال آرامش به حرف های شما گوش می کند .
زمانی که داد می زنید، مغز کودک وارد مرحله جنگ و گریـز می شود .
ممکن است در ابتدا در اثر ترس خواسته شما را برآورده کند اما به مرور دیگر صدای شما را نخواهد شنید.
با فرزندتان با صدای آرام و جملات واضح و کوتاه حرف بزنید و به مرور معجزه آن را در فرزندتان ببیند...
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، کودک
برچسبها: صدای آرام , تربیت , کودکان , پدر و مادر
وقتی که فرزند شما از مشکلاتش،
مثلا از اختلاف با دوستش میگوید با تمام وجود به او گوش فرا دهید.
حتی خیلی اوقات لازم نیست صحبتی کنید فقط کافیست با دقت گوش کنید.
توضیح مشکلات برای پدر و مادری که واقعا گوش میدهند خیلی آسانتر است
و در بیشتر مواقع سکوت از روی هم دردی همان چیزی است که کودک
به آن نیاز دارد ....
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، کودک
برچسبها: کودک , مشکلات , تربیت , خانواده
خوشبختی گاهی ، آنقدر دم دستمان است که نمیبینیمش ، که حسش نمیکنیم ،
چایی که مادر برایمان میریخت و میخوردیم ، خوشبختی بود ،
دستهای بزرگ و زبر بابا را گرفتن ، خوشبختی بود ،
خنده های کودکیهامان ، شیطنت ها ، آهنگ های نوجووانیمان ، خوشبختی بود ،
اما ، ندیدیم و آرام از کنارشان گذشتیم ، چای را با غر غر خوردیم که کمرنگ یا پر رنگ است ، سرد یا داغ است ،
زور زدیم تا دستمان را از دست بابا جدا کنیم و آسوده بدویم ،
گفتند ساکت ، مردم خوابیده اند و ما ، غر غر کردیم و توپمان را محکمتر به دیوار کوبیدیم ،
خوشبختی را ندیدیم یا ، نخواستیم ببینیم شاید ،
اما ، حالا ، دوست نازنینم، هرکجا که هستی ، هر چند ساله که هستی ، با تمام گرفتاریهای تمام نشدنی ها که همه مان داریم ،
امروز را ، قدر بدان ، خوشبختی های کوچکت را بشناس و باور کن ،
عشق را بهانه کن ، برای بوییدن دامان مادرت که هنوز داریش ، برای بوسیدن دست پدرت که هنوز نمیلرزد ،هنوز هست ،
بهانه کن برای به آغوش کشیدن یک دوست ،
رفیق جانم ، خوشبختی ها ماندنی نیستند ،
اما ، میشود تا هستند زندگیشان کرد ، نفسشان کشید....
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: خوشبختی , زندگی , پدر و مادر , کودکان
بچه که بودم وقتی کار اشتباهی میکردم مادرم میگفت " اشکال نداره حالا چیکار کنیم تا درست بشه"
اما مادر دوستم بهش میگفت "خاک برسرت یه کار درست نمی تونی انجام بدی"
امروز هر دو بزرگسال و بالغیم.
وقتی اتفاق بدی می افته اولین فکری که به ذهنم میاد "خب چیکار کنم؟" و با حداقل اضطراب و عصبانیت مشکل رو حل میکنم. اما دوستم با مواجه شدن با اتفاقات بد عصبانی میشه و میگه "خاک بر سر من که نمی تونم یه کار درست انجام بدم ، چرا من اینقدر بدبختم؟"
حرفای امروز ما و احساسی که به فرزندمان می دهیم تبدیل به صدای درونی فرزندمان خواهد شد.
مراقب باشیم چه پیامی برای همه عمر به فرزندانمان می دهیم
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، کودک ، خوب زندگی کنیم
برچسبها: تربیت , خانواده , زندگی , پدر و مادر
گاز گرفتن كودك تنها وسيله دفاع از خود وقت عصبانيت است كه بعدا به مشت و لگد تبديل ميشه. اين موضوع كاملا طبيعي ست. اما ما بايد محكم و استوار و بدون هيچ گذشتي جلوي كودك بايستيم. و تنها رفتار ما اين است كه نگذاريم گاز گرفتن اتفاق بيفتد.
اگر کودک با بچه هاي ديگه اين رفتار رو ميكنه بايد تمام مدت مراقبش باشيم تا اين بحران رو پشت سر بگذاره. تا دو سالگي فقط بهش نه رو بگيد. خودتون رو ناراحت نشون بديد و كودك رو يك تا سه دقيقه در همون حالت نگه داريد تا اروم بشه اما مقابله به مثل نكنيد.
اگر شما هم به کودک بگيد بيا گازت بگيرم دردشو ببيني تنها براي او الگو ميشيد تا اون كار رو راحتتر انجام بدهد.
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: تربیت فرزند , آموزش , گاز گرفتن , رفتار کودک
در بعضی از موقعیت های خانوادگی پدر و مادر مورد آزار فرزندان قـرار میگیرند. این موقعیت ها متعدد است و تقریبا میتوان گفت که کمتر پدر و مادری از آن برکنار میماند. برخی از سرپیچی ها و نافرمانی های کودکان در این زمینه قرار دارد. کودک تصادفا کلمۀ زشتی را در کوچه یا مدرسه یاد گرفته اسـت. آن را بـر زبان میآورد و پدر و مادر از شنیدن آن ناراحت میشوند و تعجب میکنند. بعد هم اکیدا او را از تکرار این کلمه منع میکنند، ولی کودک از هر موقعیتی برای گفتن کلمۀ مـنع شـده استفاده میکند و از به خشم آوردن پدر و مـادر و تـعجب ایشان لذت میبرد. اگر پدر و مادر هرکدام به هنگام شنیدن این کلمه ظاهر به بیتوجهی و نشنیدن کرده بودند مطمئنا کودک در تکرار کلمه این قدر اصرار نمیورزیدند.
بـه دخـترکی دستور داده میشود که وقـتی کـه میهمان در خانه هست به سالن پذیرایی نیاید. آمدن او به دفعات مکرر به سالن پذیرایی تنها به دلیل کنجکاوی بچگانه نیست، بلکه به این علت نیز هست که کمی مادر را نـاراحت کـند و به خشم بیاورد. به عوض منع کردن بهتر است که هنگام میهمانی سرگرمی مناسب و خوبی برای دخترک در نظر بگیرند یا دوستان کوچک او را به خانه دعوت کنند تا به خیال انـتقام گـرفتن نیفتد.
اذیـتهایی که به حساب نمیآید
بعضی از اوقات پدر و مادر علت رفتار شیطنتآمیز فرزند را نمیفهمند، زیرا رفتار او هیچ دلیل بـه خصوصی ندارد. از آن جمله است سئوال های پیدرپی و خستهکنندۀ آن ها را موقعی که پدر و مـادر بـه ایـن سؤال ها جواب های کوتاه و بیسروته بدهند یا اصلا آن ها را نشنیده بگیرند. در نتیجه سیل «چرا» ها سرازیر میشود. در ایـن مـورد علت اصلی خود پدر و مادر هستند که با اقناع نکردن میل طبیعی کودک و بـیاعتنایی بـه چـیزی که مورد علاقۀ اوست و ندادن جواب قانعکننده، او را به انتقام وامیدارند و او تصمیم میگیرد که بزرگترهایی را کـه میدانند و از توضیحدادن و جواب دادن امتناع میورزند اذیت کند.
به همۀ سؤال هایی که فرزندتان از شـما میکند با وضوح بـه طور جـدی پاسخ بگویید. او را، به این بهانه که هنوز کوچک است و موقع این سؤال ها نرسیده است یا عقلش نمی رسد و نمیفهمد، مأیوس و ناراحت نکنید. آن وقت خواهید دید که درصدد اذیت کردن شما بـر نخواهد آمد و پیوسته سؤال هایی که صرفا برای آزار دادن شما مطرح میشود بر زبان نخواهد آورد.
.
چرا کودک اذیت میکند؟
در تمام مواردی که ذکر شد، علت اذیت کردن این است که موجودی که طبیعتا ضـعیف اسـت، سعی میکند به وسیلهای (که معمولا مناسب و پسندیده نیست) ضعف دیگران را ثابت کند. اگر چنین است، آیا دلیلش این نیست که آن ها موجودات ضعیفی هستند که در میان اجتماعی قویتر از خـود زنـدگی می کنند و در نتیجه از هر موقعیتی که در زندگی برایشان پیش میآید استفاده میکنند تا خود را قویتر از آنچه هستند نشان دهند؟ به این ترتیب طبیعی است که هر کودکی تا اندازهای شیطان و مـزاحم بـاشد. البته شیطنت بعضی از کودکان به صورتی پایدارتر، شدیدتر و جدیتر جلوه میکند. گویی منتظرند که از هر موقعیتی برای اذیت کردن و مسخره کردن دیگران استفاده کنند، و در نتیجه هیچ کس از دست آن ها آسـایش نـدارد، و همانطور که بعضی از کودکان دوسـت دارنـد کـه به همه چیز دست بزنند یا ناخن های خود را بجوند یا دروغ بگویند، این ها نیز دوست دارند که همۀ اطرافیان خود را اذیت کـنند.
سـنین اذیـت کردن
ظاهرا بعضی از سن های کودکی برای اذیت کردن دیگران مناسبتر به نـظر مـیرسند، مثلا در سن چهار سالگی است کـه کودک برای اولین بـار بـه مخالفت با بزرگترها اقدام می کـند در این سن کودک به موجودیت خود پی میبرد و با مخالفت کردن با دیـگران سـعی میکند که این موجودیت را آشکار سـازد و طـبیعتا با واکنش های اطـرافیان مـواجه میشود کودک متوجه میشود کـه اذیت کردن دیگران از جمله سلاح های مناسب و مفید است.
دوران دیگر دورۀ پیش از بلوغ است کـه کـودک در عین اینکه از کودکی رهایی نیافته، بـه مـرحلۀ بلوغ هـم قـدم نـگذاشته است. در این سنین اسـت که کودک میکوشد تا خود را از قید تسلط خانواده رهایی بخشد و این موقعیت مناسبی است بـرای تـقویت خوی شیطنت و آزارجویی کودکان در خانه و مدرسه آزارگری.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: والدین , اذیت کردن , پدر و مادر , رفتار
بزرگ شدیم و فهمیدیم که دوا، آب میوه نبود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه با دستان پر باز نخواهد گشت آنطور که مادر گفته بود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای ترسناک تر از تاریکی هم هست!
بزرگ شدیم به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته!
بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست!
و دیگر دستهای ما را برای عبور از جاده نخواهند گرفت!
بزرگ تر که شدیم، فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم؛ بلکه والدین ما هم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند! شاید هم رفته باشند...!
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی از آینده ما بود.
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود،
غضبش عشق بود،
و تنبیه اش عشق...
و خیلی بزرگتر شدیم تا فهمیدیم زیباتر از لبخند پدر، انحنای قامت اوست!
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: دلنوشته ها , درد دل , پدر و مادر , کودک
شمع را ببین هر چه به آن نزدیک و نزدیکتر باشی نور و روشنایی بیشتری دریافت میکنی.
قرآن کریم میخواهد ما هم از جنس شمع و هم صفت شمع باشیم.
میگوید: به گونهای باش که هر کس به تو نزدیکتر بود، بهره و سود بیشتری ببرد.
و نزدیکترین کسان به ما نخست پدر و مادرند و آنگاه همسر، و سپس فرزندان، و در آخر هم،
بستگان و خویشان.
یعنی اول پدر و مادر خودت را مورد لطف و محبت قرار بده ،
آنگاه نزدیکانت را، همچون همسر، فرزندان و خویشان.
موضوعات مرتبط: مثل ... ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها ، پیامها
برچسبها: مثل شمع , قرآن كريم , معصوم , پدر و مادر
از چه زمانی باید فرزندانمان را با تربیت دینی آشنا نماییم و اولین نیازهای تربیت دینی توجه به چه مسایلی است ؟
تربیت دینی را باید با پرواز هواپیما تشبیه کرد که سه گام حرکت آرام روی باند، اوج و ثبات در آن دیده می شود. از نگاه دین، ما در سه مرحله به تربیت فرزندان می پردازیم. در دوره نخست زندگی، کودکان از طریق مشاهده رفتار دینی والدین، آموزشهای خرد درباره دین مانند یادگیری برخی از اذکار و رفتارهای ساده مانند جهت یابی قبله، وضوگیری و نیز دریافت پاسخهای صحیح در قبال پرسشهای دینی خود از والدین، پایه های اولیه دینداری را در خود ایجاد می کنند.
سپس در دوره هفت ساله دوم که دوره ابتدایی است، با جدیت و تقاضای قوی تری که والدین از فرزندان نسبت به اهتمام در امور دینی و نیز آموزش شیوه های صحیح اجرای آن دریافت می کنند، رفتارها را به صورت اولیه در خود بروز می دهند و در دوره سوم که مطابق با متوسطه اول و دوم است، انتظار داریم که این آموزشها و مقدمه چینی ها نتیجه داده و نوجوان رفتار دینی را به عنوان بخشی از برنامه های روزانه خود در نظر بگیرد. در تمام این سه دوره، از هر نوع شتابزدگی، انتظار بیش از توان، سخت گیری و سرزنش و دیگر روشهای منفی باید پرهیز کرد و دین را با خاطراتی شیرین و جذاب در کام کودکان گذاشت.
با توجه به اینکه دوران نوجوانی ، دوره شکل گیری اعتقادات است ، در طریق دینی چه مراقبتهایی لازم است تا امر تربیت دینی مؤثر واقع شود ؟
امروزه با هجمه های هدفمند فرهنگی، مراقبتهای بیشتری نیاز داریم تا کودکان ضمن بهره وری از فناوری، از آسیبهای آن هم در امان بمانند. به عنوان مثال، وقتی کودکی، زودهنگام و با زیاده روی از ابزارهایی چون تبلت، بازی های رایانه ای، تلفن همراه و مانند آن استفاده می کند، بتدریج رفتارهای واقعی مانند مسؤولیتهایی که باید قبول کند، با بی رغبتی او روبرو می شویم.
همچنین کودکان بتدریج یاد می گیرند که در مقابل محرکها مانند دستورات والدین، کمترین واکنشها را نشان دهند، همان طوری که در مقابل محرکهای موجود در بازیهای رایانه ای، پاسخ در خور را انجام نمی دهند. این فرایند کم کم تبدیل به کاهلی فرزندان ما در همه مسایل زندگی از جمله اجرای دستورات دینی می شوند. در کنار این مراقبت، لازم است کودکان خود را با چرایی آموزه های دینی هم آشنا کنیم و زمینه مطالعه و افزایش دانش را جهت انتخاب آگاهانه دین فراهم سازیم.
کودکان به صورت فطری با خداوند مانوس هستند و ما تنها این رابطه را تقویت می کنیم. همچنین با پاسخگویی صحیح نسبت به کنجکاویهای کودکان درباره خدا، زمینه رشد معنوی را فراهم می سازیم. شکل گیری اعتقادات در دوران نوجوانی خودش را نمایان می کند، نه اینکه همه شکل گیری محصول این دوره باشد، بلکه محصول تمام تلاشهایی است که از دوره های قبلی شروع شده و در این رده سنی بروز و تظاهر بیشتری می یابد.
مهمترین روشهای تربیت مذهبی برای کودکان ، استفاده از چه راهکارهایی است و آموزش شناخت صحیح مبانی دینی باید از چه سنی مورد توجه قرار بگیرد ؟
از همه فرصتها باید بهره جست. زمینه های زیادی وجود دارند که کودکان علاقه بیشتری به یادگیری مسایل دینی نشان می دهند. فرصتهایی چون جشن تولدها، سفرهای مذهبی، انس با طبیعت، الهام از آفریده های خداوند و نیز شبهای قدر و مانند آن فرصتهای معنوی خوبی برای بهره جستن هستند. درباره آموزش حریمهای ارتباطی نیز مطابق الگوی خداوند رفتار می کنیم. چند سال قبل از بلوغ و تکلیف، خداوند از ما خواسته که سن تمییز را به رسمیت بشناسیم و برخی از حدود ارتباطی را به فرزندان خود آموزش بدهیم. این فرصت خوبی است تا در بازی های کودکانه، تفکیکهای اولیه را ایجاد کنیم، مثلاً به بچه ها آموزش دهیم تا هنگام ورود به فضایی که نامحرم وجود دارد، اجازه بگیرند و دیگر فرمولهایی که به کودکان احساس بزرگ شدن همراه با رعایت مقررات تازه را می دهد، ایجاد کنیم.
همان طور که می دانیم نماز ستون دین است ، پس چگونه می توان بدون تحکم و زور و اجبار نوجوانان را به نماز خواندن علاقه مند کرد ؟
اگر فرمول تربیت دینی که در آن قانون تدریج به همراه در نظرگرفتن رشد فکری و احساس خوشایند نسبت به رفتارهای دینی لحاظ شده است را در نظر بگیریم، انتظار داریم در سنین نوجوانی یکی از انتخابهای جدی نوجوانان، گزینش برنامه های دینی باشد.
خانواده هایی که خود را نیازمند توسل به زور و تحکم می بینند، کسانی هستند که تمهیدات لازم را برای این کار از قبل تدارک نکرده اند یا در مسیر تربیت دینی دچار افراط و تفریط هایی شده اند. همچنین خانواده هایی که در سم زدایی از تربیت کوشا نبوده اند، در معرض آسیب هستند. نوجوان اگر با توشه ای که از دوره های قبلی با خود آورده، مثل خاطراتی که از خواندن نماز در وجودش خوشایند بوده اند، اکنون آمادگی تکرار آن تجربه ها را دارد و به این درک می رسد که خواندن نماز فرصتی است برای کامل شدن شخصیت او و نقش مؤثری در رسیدنش به اهداف مهم زندگی دارد. در عین حال اگر با نوجوانی روبرو شدیم که نماز را کنار گذاشته، نخست دلیل واقعی آن را کشف کنیم، سپس به تغذیه فکری و بعد از آن به اقتدار متوسل شویم که تفاوت ویژه ای با تحکم و زور دارد.
برخی از والدینی که مذهبی هستند ، متأسفانه فرزندانی دارند که به رغم اینکه خود الگوی دینی بوده اند ، اما به احکام و دستورات دینی عمل نمی کنند ، به نظر شما چنین خانواده هایی که رفتار و الگوی مذهبی هم دارند با چه راهکارهایی باید فرزندانشان را به مسایل دینی جذب نمایند؟
والدین، مراقب باشند که مفاهیم دینی را درست و بجا به کودکان آموزش دهند. از سختگیری و غیرمنطقی جلوه دادن دستورات دینی پرهیز کنند. در تأمین نیازهای روحی و جسمی کودکان کوشا باشند. به اندازه کافی فرصت گفت و گو و صمیمت با فرزندان را ایجاد کنند. بهترین پیام کارآمدی دین برای کودکان، رفتارهای کارآمد و منطقی والدین مذهبی آنهاست.
کودکان از دریچه احساس خوبی که با والدین دارند، به دنیای دینی آنها هم گام می گذارند. نکته مهم دیگر اینکه با زیاده روی در مسایل دینی، بویژه در دوره خردسالی، کودکان را دچار دلزدگی نکنیم. به نام دین هم دستورات شخصی خود را به فرزندان مان تحمیل نکنیم تا از آنان بندگانی بصیر و تلاشگر در رسیدن به معنویت و پارسایی بسازیم.
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، کودک ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، مذهبی
برچسبها: تربيت مذهبي , كودك و نوجوان , فرزند , پدر و مادر
كودك شاد داشته باشيد . با تشویق كودك ، به او میآموزید كه بیشتر اوقات ، خود را در بالاترین حد شاد زیستن قرار دهد .
در اين قسمت ده راز پرورش كودكی شاد ارائه ميكنم . . .
1. به كودكتان عشق بورزید
اولین راز پرورش كودكی شاد تمجید از اوست. وقتی كودكان بزرگ میشوند، دانستن اینكه علایق، عقاید، خصوصیات و استعدادهایشان باارزش تلقی میشود، پایهگذار شادی سالهای بعدی زندگیشان خواهد بود. البته پذیرش كودك به معنای چشمپوشی همیشگی از خطاهایش نیست. یاد بگیرید كه عملكرد كودك را نقد كنید نه شخصیت او را. همچنین، آنچه را كه از كودك میخواهید به او بگویید نه آنچه را كه نمیخواهید.
2. افكار مثبت القا كنید
وقتی كودك شما بداند كه به او اطمینان دارید و باورش كردهاید، احساس میكند كه دست یافتن به همه چیز برایش امكانپذیر است. افكار كودك نسبت به خود بیشترین اهمیت را دارد. بنابراین والدین باید افكار مثبت به كودك خود القا كنند.
3. مقررات منصفانه وضع كنید
كودكان كم سن و سال با احساس امنیت شاد میشوند. فرض كنید كه در بالای آبشار مرتفعی ایستادهاید، در صورتی از ایستادن در آنجا لذت خواهید برد كه حفاظی در برابرتان باشد، در غیر این صورت، دچار اضطراب خواهید شد. كودكان هم اینگونه هستند. وقتی كه چارچوب محكمی برای رفتارهایشان وجود داشته باشد، آنها پیشرفت میكنند.
4. ابعاد مثبت را برجسته كنید
به كودك خود بفهمانید كه هیچ مشكلی وجود ندارد كه به اتفاق هم نتوانید آن را حل كنید. همچنین به او بیاموزید كه خوشبین باشد. اگر اتفاق بدی افتاد، با صدای بلند فكر كنید و بگذارید او افكار شما را بشنود: وای، نه... باورم نمیشود كه این اتفاق افتاده، اما درستش میكنم، چیز مهمی نیست.
5. حلقه شادی كودكتان را كامل كنید
به كودكتان كمك كنید ارتباطات دوستانهاش را حفظ كند و گسترش دهد. داشتن ارتباطات قوی و مهارت برقراری آن از شروط اصلی شاد زیستن در آینده است.
6. کودكان را به تحرك بیشتر وادارید
كودكان امروز سنگینوزنتر هستند و این برای سلامت و شادابی آنها مضر است. كودكان چاق، در مقایسه با سایر كودكان، اعتماد به نفس كمتری دارند و افسردهتر هستند. اگر كودكان سرگرمیهای پرتحرك خارج از خانه را جانشین فعالیتهای كمتحرك خانگی كنند و بهجای غذاهای آمادهای كه فاقد ارزش غذایی است، غذاهای سالم و طبیعی بخورند، از فواید شاد زیستن بهره خواهند برد. بازی با سایر كودكان، قدرت خلاقیت كودكتان را تقویت میكند و مهارتهای اجتماعی را به او میآموزد.
7. شادی را در جعبه یادگاریها ذخیره كنید
اشیای مورد علاقه كودكتان، عكسها، كارتپستالها، یادگاریها، كاردستیهایی را كه یادآور خاطرات شاد برای كودك هستند داخل جعبهای قرار دهید. هرگاه كودكتان بیمار است یا غمگین و به لبخندی ساده نیاز دارد، آنها را از جعبه بیرون آورید و به او نشان دهید.
8. لحظات جادویی ارتباط را بیابید
اخیراً از پنج تا هفده سالهها پرسیده شد كه خواهان چه چیزی هستند كه با پول نمیشود خرید. همه آنها در پاسخ گفته بودند كه والدین و توجه آنها هستند. كودكان ما میخواهند كه به آنها فكر كنیم. برنامههایی ترتیب دهید كه همه اعضای خانواده بتوانند در آن شركت كنند و لذت ببرند (كوهنوردی، پیادهروی...). كودكان را در فعالیتهای روزمرهتان مانند انجام دادن كارهای خانه، خرید و آبیاری باغچه شریك كنید.
9. ژن تلاش دوباره را به كودك خود منتقل كنید
سعی نكنید كودك خود را از همه ناراحتیها دور نگه دارید. به او كمك كنید بیاموزد چگونه با آنها مواجه شود. اگر شكست درسی یا غیردرسی او را ناامید كرده، كمك كنید تا هرچه سریعتر به وضعیت عادی خود برگردد. تشویقش كنید تا احساسات خود را در قالب نوشته یا نقاشی بیان كند. شما الگوی كودكتان هستید. مطمئن شوید كه الگوی مناسبی در مقابل او است. روحیه خود را در هیچ شرایطی نبازید.
10. در او شگفتی ایجاد كنید
هنگامی كه كودك با چیزی بزرگتر از خودش مواجه میشود، خواه پدیدهای فیزیكی باشد یا معنوی، احساس رضایت خاطر میكند. با كودكان درباره عقاید خود، خداوند و مقدسات دینی صحبت كنید. لازم نیست كه او همه جزيیات را درك كند. با او در جنگل قدم بزنید، به ستارگان خیره شوید، به تماشای یك كرم كوچك در گلولای بنشینید. احساس مراقبت و توجه در كودكان را پرورش دهید.
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، کودک ، آموزش ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، پیامها
برچسبها: كودك شاد , تربيت فرزند , پرورش كودك , شادي كودك

تربیت کردن بچهها، کار درستی است و اتمام حجت کردن، بعضی وقتها، خیلی هم لازم است، اما قرار نیست همیشه، شما دستور بدهید و او هم گوش به فرمانتان باشد.
- «همین الان لباست رو بپوش؛ وگرنه اصلا بیرون نمیریم»
- «باشه، پس خونه میمونیم!»
مکالمه عجیب و غریبی نیست. ممکن است شما هم از دو، سه سالگی فرزندتان به بعد، چندین و چند بار در همین موقعیت قرار گرفته باشید و وقتی میخواستید با پسر و دختر بازیگوشتان اتمام حجت کنید، آنها با واکنششان، شما را حیرتزده کرده باشند. تربیت کردن بچهها، کار درستی است و اتمام حجت کردن، بعضی وقتها، خیلی هم لازم است، اما قرار نیست همیشه، شما دستور بدهید و او هم گوش به فرمانتان باشد. در ادامه، با بزرگترین اشتباههایی که هنگام تربیت فرزندان مرتکب میشوید و همچنین روش درست جایگزین آن، آشنا میشوید.
1.دروغ گفتن
یکی از تلههای تربیتی که والدین در آن میافتند، دروغ گفتن برای ترساندن بچههاست. شاید شما هم برای اینکه فرزندتان، کاری را که از آن سرپیچی کرده، انجام دهد، به دروغ، محلی ترسناک را برایش توصیف کنید که همه بچههای بد و حرفگوشنکن به آنجا میروند. بعد، تهدید کنید که اگر آن کار را انجام ندهد، او را به آن مکان میفرستید. این موضوع، ذهن کودک شما را پر از ترس میکند و باعث میشود تا مدتهای طولانی، از نزدیک شدن به بعضی مکانها یا آدمهای خاص، واهمه داشته باشد. مادری را در نظر بگیرید که مجبور است سر کار برود و چون نمیخواهد دختر خوابآلودش، صبح زود و قبل از رسیدن به خانه مادربزرگ، یک گریه و زاری درست و حسابی راه بیندازد، به او میگوید: «اگر همین حالا ساکت نشی، میگم آقاپلیسه بیاد و ببردت زندان»! واضح است که از آن به بعد، دختر او، از تمام پلیسهای شهر میترسد.
روش درست: دروغهای مصلحتی، ممکن است گاهی به یاریتان بیایند و ترساندن کودک، به شما کمک کند تا او، حرفشنوی بیشتری داشته باشد، اما توصیه همیشگی کارشناسان تربیت کودک این است که با کودکتان صادق باشید. بهعنوان مثال، این مادر میتوانست به دخترش بگوید: «میفهمم که دلت نمیخواهد صبح زود بیدار شوی و تا خونه مادربزرگ، توی اتوبوس سرپا بایستی، من هم دوست ندارم سر کار بروم، اما مجبورم و چاره دیگری ندارم.» این روش باعث میشود او، احساس بهتری درباره صبح زود بیدار شدن و... داشته باشد.
2.تهدید کردن
یکی دیگر از اشتباهات رایجی که والدین مرتکب میشوند، تهدید کردن بچههاست. به او نگویید «اگر دوباره زبانت را دربیاوری، تنبیهات میکنم»؛ زیرا وقتی کودک را در چنین شرایطی قرار میدهید، علاقه او را برای لجبازی با خودتان، دوبرابر میکنید و مطمئن باشید او، کار بدش را تکرار خواهد کرد.
روش درست: تکرار جمله «اگر باز هم به خواهرت لگد بزنی، دیگه هیچ وقت نمیآییم پارک»، رفتار کودک شما را تغییر نمیدهد، بلکه باعث میشود فکر کند هنوز تا قبل از اینکه او را از محل بازی بیرون کنید، میتواند با چندتا لگد حسابی دیگر، خدمت خواهرش برسد. پس، بهتر است به او تذکر بدهید که اگر رفتارش را درست نکند، به خانه برمیگردید و در صورتی که آن را نادیده گرفت، بدون درنگ، به حرفی که زدهاید، عمل کنید. این موضوع باعث میشود او، از جدیت شما مطمئن باشد.
3. خراب کردن وجهه پدر ومادر توسط یکدیگر
پشت هم را خالی کردن مقابل خواستههای بچهها، یکی دیگر از خطاهایی است که هر پدر و مادری ممکن است انجام دهند. بهعنوان مثال، اگر پدر خانواده، شرط بستنی خوردن را تمیز کردن اتاق قرار داده، شما هم پیرو این شرط باشید و از روی دلسوزی، در صورتی که فرزندتان، اتاقش را مرتب نکرده، به او بستنی ندهید.
روش درست: متحد بودن پدر و مادر، یکی از مهمترین مسایلی است که باید توسط والدین رعایت شود. ممکن است شما روشهای مختلفی برای تربیت و تنبیه کردن فرزندتان داشته باشید و میتوانید در مورد آنها با یکدیگر صحبت کنید، اما هرگز سعی نکنید مقابل فرزندتان، تلاش دیگری را کمتر جلوه دهید.
4. رشوه دادن
رشوه دادن به کودکان، آن هم وقتی باید وظیفهشان را انجام دهند، باعث میشود همیشه، از شما توقع جایزه داشته باشند. مادر یک دختر دو ساله، در اینباره میگوید: «دختر من، هیچ وقت خوب غذا نمیخورد. به همین دلیل، یک بار به او پیشنهاد دادم که اگر غذایش را کامل بخورد، به او شکلات میدهم. از آن پس، او، هر بار پس از اتمام غذایش، از من انتظار شکلات یا آبنبات دارد.»
روش بهتر: گاهی کار خوب، مستحق جایزه است، اما تشویق کردن بچهها برای خوب رفتار کردن، بهتر از دادن وعده جایزه است. بهتر است بهجای به کار بردن جمله «اگر امروز که رفتیم خانه خاله، پسر خوبی باشی، برایت اسباببازی میخرم»، از جمله «من واقعا به تو افتخار میکنم که امروز، خانه خاله، پسر خوبی بودی و من را خوشحال کردی» استفاده کنید.
راهکارهای پیشنهادی ما
اگر فرزندتان، هنگام صحبت با شما، فریاد بزند و شما هم در مقابل، فریاد میزنید یا به او هشدار میدهید و عصبانی میشوید؟
همه اشتباه میکنند. به همین دلیل، خودتان را سرزنش نکنید و در مقابل، به فرزندتان بگویید از کاری که انجام دادهاید یا حرفی که زدهاید، پشیمان هستید و از این پس، قانونهای جدید در خانه بگذارید.
حتی اگر شما فکر میکنید که روش تربیتی که داشتهاید، باید بهطور کل تغییر کند، در ابتدا، با دو قانون جدید شروع کنید و فرزندتان را با 20 قانون جدید، غافلگیر نکنید.
برای فرزندتان، بیشتر از دو یا سه حق انتخاب نگذارید. به این ترتیب، میتوانید همیشه او را در کنترلتان داشته باشید.
به خودتان و فرزندتان زمان دهید. تغییر یک رفتار بد، همیشه، زمان میخواهد.
فنری که گاهی درمیرود!
وقتی دختر خردسالم، از سفر جادویی به خانه پدربزرگ و مادربزرگش برمیگردد، مثل فنری میشود که از جا در رفته؛ باید با همان تقلا، او را به زندگی برگردانیم. در این سفر جادویی، او هر کاری میخواهد، میتواند انجام دهد؛ حتی میتواند برای چندین ساعت غذا و خوراکی نخورد، کسی هم با قاشق دنبالش ندود. حالا من و همسرم را تصور کنید که باید با تلاش بسیار، او را دوباره به قوانین زندگی خودمان عادت دهیم.
این حرفهای تکراری، دردسرهای همیشگی همه والدین است؛ چون همه پدربزرگها و مادربزرگها فکر میکنند که بچههایشان، با روشهای تربیتی که در پیش گرفتهاند، حتما نوههای عزیزتر از جانشان را میکُشند. این وسط، نوهها، از موقعیت پیش آمده نهایت سوءاستفاده! را میکنند و حسابی، پنبه پدر و مادر را پیش پدربزرگ و مادربزرگ میزنند.
تنها راه والدین برای بهتر کردن اوضاع، نه درست کردن آن، حرف زدن است؛ آن هم با احترام، اما قاطعانه. ما هم همین راه را در پیش گرفتهایم و همچنان تلاش میکنیم تا این دو جبهه! را به تعادل برسانیم. هیچوقت از حرف زدن خسته نشوید؛ سرانجام، نتیجه خواهد داد.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
برچسبها: 4 اشتباه , پدر و مادر , دروغ گفتن , تهديد كردن