هر آنکس ادعای پیروی از راه خمینی کبیر را دارد نه به مردم بخاطر رای و اعمال سلیقه سیاسی شان اعتراض می کند و نه از آنسو از اقبال مردم به سوی خود ذوق زده شده و رقیب و حامیان او را نادیده می گیرد.
در این روزها شاهدیم از هر دو طرف هم عده ای به دلیل آنکه مردم تهران تنها به لیست اصلاح طلبان و حامیان دولت اقبال کرده اند،آنها را سرزنش کرده و القاب ناشایستی حواله آنان می کنند، از آنسوی دیگر برندگان انتخابات تهران بدون توجه به نتایج سایر کرسیهای مجلس باد پیروزی به خود می گیرند و نوعی تمامیت خواهی را به رخ مردم می کشند و طوری وانمود می کنند که انگار پیروز مطلق انتخابات و تشکیل دهنده اکثریت مجلس هستند.
حناب روحانی بدون اینکه درباره رتبه خود در انتخابت خبرگان با توجه به جایگاهش تامل کند، در صدد مصادره پیام مردم از حضور در انتخابات است و در جایگاه آنان نشسته و از سوی آنان سخن می گوید. بدون شک سطح محبوبیت او و جریانش در کشور آنقدر روشن هست که اگر همین امروز قرار بر انتخابات باشد بعید است بتواند دوباره رئیس جمهور شود،اما با بی پروایی سخنانی طعم دار می گستراند.اگر چه او در ایام گذشته نشان داده از صبر و تحمل زیادی برخوردار نیست و منتقدان خود را از بیانات تند و صریح و گاه توهین آمیز بی نصیب نگذاشته است اما ظاهرا گذشت زمان تاثیری در او نداشته و می خواهد همان راه را ادامه دهد.
نتیجه انتخابات هر چه باشد پیروزی دولت و حامیانش نبوده چه اینکه اکثریت کرسیها به رقبای او رسیده است.پس مشخص نیست او از چه سخن می گوید.
موضوعات مرتبط: سخن روز
برچسبها: خميني كبير , سياسي , اعتراض , راي
و در اينباره اظهار نظرهاي متفاوتي به چشم ميخورد.
برخي مذاکره را در اين شرايط از اساس اشتباه ميدانند و عدهاي ديگر، نوع روش و مواجهه
دولت آقاي روحاني با مساله مذاکره با امريکا را زير سؤال ميبرند.
گروهي نيز مذاکرات را به دليل آن که خارج از چارچوب تعيين شده
از سوي رهبري انجام گرفته محکوم ميکنند
و در نقطه مقابل، طرفداران مذاکره معتقدند که مقام معظم رهبري
در جريان ريز مسايل قرار داشته و دارد و معناي سخن آقاي روحاني که ميگويد
«من اختيار تام دارم» همين است.
درباره مذاکره و شيوه صورت گرفته نکاتي وجود دارد
که پرداختن به آنها ميتواند براي خوانندگان محترم مفيد واقع شود : . . .
بقيه در ادامه مطلب
برچسبها: انتخابات , راي , صندوق راي , انتخاب
ادامه مطلب
اشاره: خواهش میکنم این مطلب را با نگاه حق و باطل نخوانید. خودم با زبان خودم دارم میگویم که نه کسی را حق دانستم و نه کسی را باطل. یعنی هرگز نگفتم ما حقیم و اصلاح طلبان باطل! چرا باید چنین چیزی بگویم؟ اشاره من به مختار و حوادث تاریخی، فقط از جهت عبرت گرفتن است. ضمنا نقدی است بر رفتار سیاسی اصولگراها، نه اصلاحطلبان
ما چوب حجت و بصیرت رفاعه ها را می خوریم!
این روزها دوست دارم سریال مختارنامه را دوباره ببینم. مخصوصا آن قسمتهایی که بصیرت آدمها را در معرض آزمایش قرار میدهد. حیف که خیلی از ماها اهل عبرت گرفتن نیستیم. به وقت شعار، اهل ادعاییم اما زمان عمل، عقل و تدبیرمان را تعطیل میکنیم.
در روزهای گذشته بارها با کسانی هم کلام شدم که برایم از حجت و تکلیف شرعی میگفتند. حرف زدن با این جماعت واقعا سخت بود. حرف من این بود که فهم و درک و تفسیرتان از حجت و تکلیف اشتباه است. ما هم می گوییم حجت، ولی کدام حجت؟ کدام تکلیف؟ کدام بصیرت؟ بصیرتی که فقط تا نوک بینی صاحب بصیرت را به او نشان میدهد؟ بصیرتی که دنیای پر پیچ و خم سیاست را نمیفهمد؟ بصیرتی که خودش را در تار و پود تحجر و تعصب زندانی میکند؟ بصیرتی که نتیجهاش پیروزی رقیب میشود؟
حجتی که در لایههای تنگ و تاریک محافل حزبی و جناحی بدست آید و مصالح عالی نظام و انقلاب را تشخیص ندهد حجت نیست، حتی اگر برایش دلیل شرعی بتراشند. تکلیفی که نتواند مصلحت حزبی را فدای مصلحت ملی کند، تکلیف شرعی نیست.
حجت شرعی برای کسی که ادعای ولایتمداری دارد، در هر کاری از جمله انتخابات، ناظر به دفاع از انقلاب و ولایت است. یعنی خروجی همه تصمیمها باید به آن هدف اصلی برسد. پس این چه حجت شرعی بود که عملا به ضرر گفتمان انقلاب تمام شد؟! وقتی همه نظرسنجیها، رای پایین نامزد اصلح شما را نشان میداد؛ آیا اصرار بر ماندن، تکلیف و حجت شرعی بود؟ آیا تکلیفتان همین بود که با حجت شرعی و رای پاکتان کسانی را سر کار بیاورید که چهار سال بلکه هشت سال تمام منتظر این لحظه بودند؟
متن كامل در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: حجت ما , مختارنامه , بصيرت , راي
ادامه مطلب