1 . نقش جهان بینی در برخورد با حوادث سیاسی
جهان بینی یعنی نوع نگرش انسان به جهان و اینکه مجموعه هستی را چگونه ارزیابی می کند .آیا انسان و جهان را هدفدار و یا بی هدف می بیند ؟ در صورت هدفدار بودن ، این هدف چه می تواند باشد ؟ آیا اصول و سنت های ثابت در نظام آفرینش حکمفرماست یا آنچه هست زاییده شرایط و محیط است ؟ عوامل مؤثر در زندگی انسان و هدف از زندگی چیست ؟ تکامل اخلاق ، رفاه مادی ، سعادت اخروی و ... کدامیک می تواند هدف از حیات معقول باشد ؟
به
طور کلی نقش انسان در مجموعه هستی چیست ؟ آیا اصالت با انسان یا اقتصاد یا
ارزشهای دینی و اخلاقی است ؟ نقش سیاست در زندگی انسان چگونه است ؟ آیا
مرز سیاست و دین مغایر و یا هماهنگ و متحد است ؟
پاسخ
به تمامی پرسش های فوق بستگی به نوع نگرش به مجموعه هستی دارد . بنابراین
در تحلیل حوادث ، نخست باید انسان از جهان بینی و معیارهای اخلاقی کمک گیرد
و دوم اینکه نسبت به جهان بینی هایی گوناگونی که در صحنه سیاسی حائز نقش
هستند آگاهی و شناخت پیدا کند تا دریابد که به اصطلاح آبشخور این اظهارات
از کجاست ؟
2 . اصل تسلسل حوادث و بررسی سیستماتیک آنها
اصولا
پدیده ها و حوادث سیاسی مجزا و منقطع از یکدیگر نیستند ، بلکه زنجیره وار
در ارتباط با یکدیگرند . یک پدیده سیاسی معادل یک علت سیاسی است و خود نیز
علت برای معلول دیگر و ... .
بنابراین در تحلیل
حوادث باید هوشمندانه به سلسله علل پرداخت . مثلا انقلاب اسلامی پدیده ی
نوظهوری مجزا از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و حتی مبارزات اسلامی صدساله ی اخیر
نیست و حادثه کربلا هم مجزا از جریان سقیفه نمی تواند باشد .
3 . اصل ارتباط متقابل در مسائل و حوادث جهان
اصل
ارتباط و تاثیر متقابل پدیده های سیاسی در جهان به ویژه با گسترش شبکه های
ارتباطی و سیستم های حکومتی و پیشرفت های تکنولوژیکی نماد بیشتری یافته
است و جهان به صورت یک دهکده جهانی درآمده است . چه بسا حادثه ای در گوشه
ای از قاره آفریقا یا اروپا رخ می دهد که منطقه خاورمیانه را نیز متاثر می
سازد .
شکست آمریکا در خلیج خوک ها ، انقلاب سفید شاه و قبل از آن رفرم اصلاحی آرژانتین را به همراه داشت .
خلاصه اینکه تمام جهان با هم در ارتباط است و طبعا مسائل و حوادث سیاسی به عنوان بخشی از این مجموعه مستثنی نخواهد بود .
4 . توجه به موقعیت ژئوپولتیکی (جغرافیای سیاسی ) کشورها
هیچکدام از سیاستمداران محافظه کار ، فاشسیت ، آزادی خواه ، مارکسیست و ... منکر بستگی و ارتباط با جغرافیان نیستند . در واقع موقعیت جغرافیایی کشورها ، به عنوان یکی از عوامل اساسی تعیین استراتژی و سیاستهای کلی دولت ها می باشد . حتی به گمان « بارس » Barres ، سیاست بر « زمین و مردگان » یعنی بر جغرافیا و تاریخ پایه گذاری شده است . بنابراین شناخت موقعیت ژئوپولتیکی کشورها به ما در تحلیل های صحیح و معتدل کمک خواهد کرد و بدین طریق ما می توانیم با بررسی و ارزیابی جغرافیای سیاسی کشورها ، پایه های تحلیل خود را استوار و محکم سازیم .
5 . آشنایی با روشهای حکومتی و مکاتب سیاسی
آشنایی با مکاتب سیاسی و نهضت های آزادی بخش و نیز شناخت انواع سیستم های حکومتی ، راهها و مقدمات اولیه تحلیلگری می باشد ، چرا که فی المثل شناخت سیاست شوروی سابق ، چین و کشورهای اروپای شرقی مستلزم آشنایی با مکتب مارکسیسم و انشعابات حاصل از آن ( لنینیسم ، استالینیسم ، مائوئیسم ، تروتسکسیم ) می باشد . همچنانکه بدون شناخت امپریالیسم و ابعاد گسترده و قوه بنیادین و اصولی آن ، نمی توان به نقش مخرب آن در جهان واقف گردید و بدون شناخت انواع حکومت ها نمی توان به درستی حوادث پیرامون و رخدادهایی که به نحوی با سیستم های حکومتی در ارتباط هستند سخن گفت .
6 . آشنایی با تاریخ کشورها
در ارتباط با اهمیت و نقش عمده تاریخ در تحلیل سیاسی همین بس که اگوست کنت می گوید :
« حاکمیت مردگان بر زندگان ، بیش از حاکمیت زندگان بر خودشان است .»
گذشته
چراغ راه آینده است ، تاریخ تکرار می شود ، تاریخ و بررسی گذشته به ما
آگاهی می دهد تا شرایط زمان را بهتر درک کنیم و گذشته را به آینده پیوند
دهیم ، درباره گذشتگان به درستی قضاوت کنیم ، مشکلات ، درگیریها ، موانع ،
اشتباهات ، تقصیرها ، ناتوانی ها ، نارسائی ها ، توطئه ها و اختلافات را هر
یک در جای خود قرار بدهیم و ثمرات آن را ارزیابی کنیم .
در
این ارتباط شناخت تاریخ معاصر ایران جلوه ای از همه اعصار و قرون تاریخ
ایران است که گرانبهاترین تجربیات را در اختیار نسل حاضر و آیندگان می
گذارد . تاریخ معاصر ایران به ما درس می دهد : درس زندگی ، درس خوب زیستن و
جاوید ماندن ، درس مقاومت ، شهامت ، به سوی حقیقت رفتن ، به خویشتن
بازگشتن ، از حیثیت و شرافت و انسانیت دفاع نمودن و به نیرویی لایزال اتکا
داشتن .
بر اساس مکتب ، سخن گفتن ، افق های جدیدی
در جهان نمودار ساختن و با حرارت و سرسختی برای اهداف عالی در خط مستقیم
بی انحراف قرار گرفتن .
7 . شناخت سیاستمداران و رهبران کشورها
شناخت سیاستمداران و رهبران از آن روی ضروری است که در این رهگذر می توان به حل بعضی از معماهای حوادث سیاسی تاریخ گذشته که ناشی از نبوغ و یا احیاناً ضعف برخی از رهبران و سیاستمداران بوده است نائل آمد .
8 . اصل علیت
بدیهی است که هر پدیده و حالتی معلولی است که علت یا علت های مختلف دارد . لذا در برخورد با هرپدیده بلافاصله در جستجوی علت یا علل آن هستیم و تصادفی بودن حوادث و تحولات را هرگز نمی توان پذیرفت . علت ، عامل به وجود آورنده هر پدیده می باشد و هر پدیده ای در ایجاد خود قطعا نیازمند آن است و معلول عبارت است از پدیده و وضعی که به دنبال پدیده و وضعیت قبلی خود ( علت ) ایجاد شده است . بنابراین اولاً : عوامل و علت های متعدد در پیدایش یک پدیده نقش دارند . ثانیاً : امر زمان و تاثیرات طولی - زمانی در مؤثر و موجد واقع شدن این پدیده ها نیز سهم عمده ای دارند . ثالثاً : شناخت توالی و ترتیب علل بر اساس اصل تقدم و تأخر در بین پدیده ها و متغیرهای سیاسی اهمیت شایانی دارد و محال است که یک پدیده سیاسی اجتماعی و حتی اقتصادی بدون علت داخلی یا خارجی شکل بگیرد لذا بحث و دقت در این زمینه یکی از اصول لازم و ضروری تحلیل سیاسی است . به عنوان مثال ما برای تحلیل انقلاب اسلامی ایران به علت ها و عوامل فرهنگی و معنوی ، اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، عوامل داخلی و خارجی و ... می پردازیم .
9 . اصل دومینو
دین آجسون معاون مارشال در ۲۶ فوریه ۱۹۴۷ طرحی را ارائه نمود که بر طبق آن اگر کشوری به دامان کمونیسم بیفتد همسایگان ان کشور نیز همان روش را دنبال می کنند . این نظریه دومینو نامیده شد . دومینو اسم نوعی بازی با مهره است و مطابق آن اگر یکی از دو طرف در صحنه بازی بتوانند اولین مهره طرف مقابل را از صحنه خارج کند بقیه مهره ها را ساده تر و پی در پی خارج می کند ؛ لذا دو طرف تمام تلاششان این است که طرف مقابل موفق نشود مهره ای را از صحنه خارج نماید . در صحنه سیاست هم اگر در منطقه ای یکی از دو قدرت بزرگ جهان موفق شود یکی از کشورهای وابسته به طرف مقابل نفوذ و از سلطه ان خارج کند سقوط بقیه مستعمرات و مهر ها حتمی و آسان تر می شود . به عنوان مثال ایران ، نیکاراگوئه و ... همه وابسته و تحت نفوذ و سلطه غرب بودند و غرب سعی می کرد هیچکدام از آنها از سلطه اش خارج نشوند ، در خالی که شرق سعی می کرد این مهره ها را از سلطه غرب برهاند و به زیر سلطه خود در آورد . طبق این اصل پس از آنکه ایران از سلطه غرب در سال ۵۷ خارج شد نیکاراگوئه نیز خارج شد و بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین مانند السالوادر و فیلیپین ، لائوس و کره و کامبوج و ... نیز سر به شورش برداشتند . به عبارت دیگر قدرت های جهانی احساس می کنند اگر از جایی که هستند یک قدم عقب بنشینند باید قدم های را دیگری را هم به عقب بردارند . اگر می بینیم در لبنان یا فلسطین یا افغانستان ، قدرت های غربی این همه پافشاری می کنند به این خاطر است که فکر می کنند اگر یکی از این کشورها از دستشان خارج شود سایر کشورها نیز به تدریج از دست خواهند رفت لذا برای حفظ و سرکوب اولین مهره ( مستعمره ) با تمام توان پافشاری می کنند .
10 . اصل شتاب
اصل شتاب از فیزیک و مکانیک اخذ شده است . این اصل می گوید وقتی یک جسم ساکن به حرکت در می آید به تدریج بر حرکت آن افزوده می شود مثلا یک موتور سوار در یک ثانیه اول با سرعت 5 کیلومتر ، در ثانیه دوم 10 کیلومتر و در ثانیه سوم با 15 کیلومتر سرعت و ... طی طریق می کند . این اصل در مسائل سیاسی اجتماعی نیز صادق است . بدین ترتیب که اگر کشوری را الف فرض نماییم و این کشور به فاصله زمانی 10 سال به انقلاب پیوست کشور ب در 8 سال و کشور ج در 5 سال و ... به انقلاب می رسانند و هرچه زمان بگذرد احتمال سقوط و استقلال کشورهای وابسته بیشتر می شود . وقتی یک جریان سیاسی کوچک در نقطه ای از دنیا شروع می شود ، آرام آرام شدت و سرعت می گیرد و گسترش و شتاب پیدا می کند تا به یک حادثه بزرگ و فراگیر و عمومی منتهی می شود . لذا ابرقدرت ها نسبت به یک حادثه کوچک بین المللی حساسیت زیادی به خرج می دهند و با شدت تمام سرکوبش می کنند چون معتقدند در آینده منجر به قیام عمومی و فراگیر خواهد شد . یکی از مسئولیت های مهم مدیران و مسئولان هر نظام ، توجه به امور کوچک و کم اهمیت و شناخت آثار و تبعات آن و آگاهی راههای مقابله و برخورد صحیح با جریانات نامطلوب می باشد بنابراین نباید نسبت به هیچ حادثه ای بی تفاوت بود .
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: تحليل سياسي , جهان بيني , حوادث سياسي , اصل تسلسل