لحظه هایی هستند...
که هستیم...
چه تنها... چه در جمع...
اما با خودمان نیستیم !
انگار روحمان می رود، همان جا که می خواهد...
بی صدا بی هیاهو...
همان لحظه هایی که
شنیدیم و نفهمیدیم
خواندیم و نفهمیدیم...
دیدیم و نفهمیدیم...
هوا روشن شد...
تاریک شد...
چای سرد شد..
یک لحظه سکوت...
برای لحظه هایی که....
با خودمان نیستیم...
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: لحظه ها , تنهایی , بی صدا , چای سرد
جریانهای فرقهای نوک پیکان جنگ نرم
جنگ نرم در عین تأثیرگذاری و کارآمدی، کم هزینهترین نوع جنگ است که از ارزشهای یک جامعه و امنیت ملی یک کشور را تهدید میکند. در بررسی تهدید نرم، کارکردهای جریانهای فرقهای، کاملاً خودنمایی کرده و اساساً مهمترین اهداف در این نوع تهدید محقق میشود.
تغییر هویت دینی و ملی، تغیر الگوی سیاسی حاکم، تغییر ارزشهای جامعه، القای ناکارآمدی حکومت،کاهش انسجام اجتماعی، تقویت واگرایی قومی و دستکارافکار عمومی از جمله اهداف جنگ نرم است که بوسیله جریانهای فرقهای انجام میپذیرد.
موضوعات مرتبط: فرقه ها
برچسبها: فرقه , جنگ نرم , نوگ پیکان , دینی و ملی
چند نکته مدیریتی
تفکر مبتنی بر صفر را در همه امور بکار گیرید، یعنی :
- حذف همه آدمهای اشتباه
- توقف همه سرمایه گذاری های اشتباه
- حذف همه محصولات و خدمات اشتباه
آدم خوب یا مدیر خوب بودن به معنی عدم حذف آدم های بی کفایت از سازمان نیست.
دیر استخدام و زود اخراج کنید.
علت ۸۰% عدم موفقيت سازمانها در درون سازمان است ولی عموم مدیران عاشق بهانه هستند. (بعنوان مثال شرایط بد اقتصادی ، رکود و...)
برای حل مشکلات خود طوفان فکری راه بیندازید. و مشکل را در قالب سوال مطرح کنید. سپس حداقل ۲۰ راه حل برای آن مکتوب کنید، معمولا بهترین و خلاقانه ترین راه حلها اخرین راهها هستند.
موضوعات مرتبط: امور تجاری ، آموزش
برچسبها: مدیریت , حذف , استخدام , اخراج
بعضی اوقات
باید فراموش کنی که فراموش شدی
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: فراموش , گاهی , زندگی , مردم
شیری گرسنه از میان تپههای کوهستان بیرون پرید و گاوی را از پای درآورد.
سپس در حالی که شکمی از غذا درمی آورد ، هر ازگاهی یکبار سرش را بالا می گرفت.
و مستانه نعره می کشید.
صیادی که در آن حوالی در جستجوی شکار بود صدای نعره های مستانه شیر را شنید،
و پس از ردیابی با گلوله ای آن را از پای درآورد.
هنگامی که مست پیروزی هستیم،
بهتر است دهانمان را بسته نگه داریم.
غرور، منجلاب موفقیت است.
موفقیت برای اشخاص کم ظرفیت ، مقدمه گستاخی است!
موضوعات مرتبط: پیامها
برچسبها: غرور , ظرفیت , منجلاب , روح و جسم
زنها را باید زیاد دوست داشت
باید احساسِ منحصر بهفرد بودن به آنها داد
باید شبیه معجزه به زنها نگاه کرد
زنی که بداند بودنش،
مردی را به وَجد میآورد،
هرگز پیر نخواهد شد
هرگز...!
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، خانه و خانواده ، پیامها
برچسبها: همسر , خانواده , محبت , زن
آدمیزاد سختشه که بگه
"به من توجه کن" برای همین قیل و قال راه میندازه، عصبی میشه، داد میزنه، قهر میکنه، فرار میکنه، با
خودش و زمین و زمان لج میکنه
برای اینکه به چشم بیاد، برای اینکه دیده شه‼️
تو فقط میبینی که چشماشو میبنده و داد میزنه و هیچی نمیشنوه، اون داره میپره و دستاشو تکون میده و
میگه "هی! من اینجام! ببین منو!"
داره میگه "به من توجه کن..."
و میدونی چقدر درموندست این جمله؟...سراسر استیصاله...و وقتی به زبون بیاد
اگه به زبون بیاد دیگه گفتن و نگفتنش فرقی نداره ...
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، تو اینو بفهم ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم
برچسبها: عصبی , قیل و قال , استیصال , توجه
فرقه های نوظهور و طغیان علیه خداوند
📌فرقه های نوظهور فاقد هرگونه آموزههای دینی بوده و اصولاً برمحور نظرات رهبر و رئیس فرقه می چرخند و در همان حال بیشتر رهبران این گروهها و به تبع آنها اعضا و هوادارانشان مورد سوء استفاده مدیریت پنهان قرار میگیرند.
🔘این فرقه ها نوعی شورش و طغیان علیه خداوند و آموزههای الهی را در دستور کار خود دارند و میکوشند بدون شریعت و آئینالهی به آرامش درونی دست یابند و از انجا که به حیات اخروی معتقد نیستند و با القای تفکرات انحرافی خود به دنبال کسب نهایت لذت و خوشی و رهایی از هرگونه تقید هستند که نتیجه آن زوال اخلاقی است.
موضوعات مرتبط: فرقه ها
برچسبها: فرقه , دین , نوظهور , خداوند
اثبات نقش یهود در شهادت امام حسین علیهالسلام
1. خاندان بنیامیه یهودی تبارند.
2. این مطلب را از آیه شریفه 60 سوره مبارکه اسراء و حدیث شریف امام صادق علیهالسلام که توضیح مفصل آن در مقاله «سقیفه بنیاسرائیل» yon.ir/saghife گذشت، نتیجهگیری میکنیم.
3. همچنین به کار بردن عبارت «اللّصیق» برای خاندان بنیامیه توسط امام علی علیهالسلام در نامه 17 نهجالبلاغه خطاب به معاویه، مؤیدی دیگر بر این مطلب است که بنیامیه هیچ نسبت خونی با بنیهاشم نداشته و اصالتاً رومی و اسرائیلیتبار هستند:
🔸 و اَمّا قَوْلُک اِنّا بَنُوعَبْدِ مَناف، فَکذلِک نَحْنُ، وَلکنْ لَیسَ اُمَیةُ کهَاشِم، وَ لا حَرْبٌ کعَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَ لا اَبُوسُفْیانَ کاَبى طالِب، وَ لاَ الْمُهاجِرُ کالطَّلیقِ، وَ لاَ الصَّریحُ کاللَّصیقِ، وَ لاَ الْمُحِقُّ کالْمُبْطِلِ، وَ لاَ الْمُؤْمِنُ کالْمُدْغِلِ. وَ لَبِئْسَ الْخَلَفُ خَلَفٌ یتْبَعُ سَلَفاً هَوى فى نارِ جَهَنَّمَ!
🔹 و [ای معاویه] اینکه گفتى: «ما از فرزندان عبدمنافیم» آرى ما هم چنین هستیم، ولى با این فرق که نه امیه مثل هاشم است، نه حرب همچون عبدالمطّلب، و نه ابوسفیان مانند ابوطالب، و نه مهاجر الى اللّه چون اسیر آزاد شده، و نه فرزند اصل و نسب دار چون فرزند منسوب به پدر، و نه اهل حق مانند اهل باطل، و نه مؤمن چون مفسد. و چه بازماندگان بدى هستند آنان که تابع گذشتگان جهنّمى خود مىباشند!
موضوعات مرتبط: صهیونیست
برچسبها: یهود , سقیفه , اللصیق , بنی امیه
اثبات نقش یهود در شهادت امام حسین علیهالسلام
1. در زیارت عاشورا میخوانیم:
🔸 اللَّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الْاَکْبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ…
2. سؤال این است: چه کسانی توسط خداوند متعال لعنت شدهاند؟
3. پاسخ این سؤال را در آیات 12گانه زیر که همگی دربارهی بنیاسرائیل و یهود نازل شدهاند مییابیم:
🔸 فبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (مائده/13)
🔸 منَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلاً (نساء/46)
🔸 يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً (نساء/47)
🔸 ألَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيراً (نساء/52و51)
🔸 قلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ (مائده/60)
🔸 وقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً مَا يُؤْمِنُونَ (بقره/88)
🔸 أولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ (آل عمران/87)
🔸 إنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ (بقره/159)
🔸 إنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ (بقره/161)
🔸 والَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (رعد/25)
🔸 وقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (مائده/64)
🔸 ولَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ (بقره/89)
4. و سؤال دیگر این است که چه کسانی توسط نبی خدا لعنت شدهاند؟
5. پاسخ این سؤال را نیز در آیه 78 سوره مبارکه مائده مییابیم:
🔹 لعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ.
موضوعات مرتبط: صهیونیست
برچسبها: بنیاسرائیل , ملعون , لعنت , یهود
فرقه ها نوعاً فاقد روحیه جهادی هستند
و دارای زمینه های لازم برای ارضای نفسانیات میباشند.
در بیشتر این فرقه ها، ذلتپذیری، انفعال و خودباختگی برابر غرب کاملاً مشهود است
و مأموریت آنها را می توان در موارد ذیل خلاصه نمود :
- ترویج عرفان سکولار
- ایجاد اختلاف در صفوف مؤمنین
- اباحیگری
- ایجاد تردید در مبانی دینی و اغفال مردم
- مقابله با ادیان آسمانی بویژه اسلام
موضوعات مرتبط: فرقه ها
برچسبها: فرقه , نفسانیات , ذلت پذیر , مبارزه با اسلام
اثبات نقش یهود در شهادت امام حسین علیهالسلام
1. در زیارت شریف عاشورا دعا میکنیم:
🔸 اللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ…
2. سؤال این است که اولین کسانی که در حق پیامبر و خاندانش ظلم روا داشتند چه کسانی هستند؟
3. پاسخ این پرسش در آیه شریفه 41 سوره مبارکه بقره که خطاب به یهودیان عصر پیامبر نازل شده، داده شده است:
🔸 وآمِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَکمْ وَلاَ تَکونُواْ أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآیاتِی ثَمَنًا قَلِیلاً وَإِیای فَاتَّقُونِ.
4. بدیهی است که بدترین ظلم در حق پیامبر (ص) کفر ورزیدن به نبوت ایشان و کتاب آسمانی ایشان است و این یعنی اینکه مصداق اول ظالم #یهودیان هستند.
موضوعات مرتبط: صهیونیست
برچسبها: بنیاسرائیل , ملعون , لعنت , یهود
اثبات نقش یهود در شهادت امام حسین علیهالسلام
1. در یکی از زیارت مطلقه امام حسین علیهالسلام با سند معتبر چنین میخوانیم:
🔸 و اَشْهَدُ اَنَّ الَّذینَ سَفَکُوا دَمَکَ، وَ اسْتَحَلُّوا حُرْمَتَکَ، مَلْعُونُونَ مُعَذَّبُونَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى بْنِ مَرْیَمَ، ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ. (کامل الزیارات، باب 79، صفحه 208، حدیث 6)
🔹 و گواهى میدهم که حقّاً آنان که خونت را ریختند و حرمت تو را از بین بردند ملعونند و معذّب هستند بر زبان داوود و عیسى بن مریم و این بخاطر آن گناهى است که کردند و مردمى تجاوزکار بودند.
2. اکنون سؤال اینجاست که چه کسانی توسط حضرت داوود و عیسی بن مریم سلاماللهعلیهما لعنت شدهاند؟
3. پاسخ این سؤال نه به کنایه، بلکه صراحتاً در آیه شریفه 78 سوره مبارکه مائده آمده است:
🔸 لعِنَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیمَ ذَلِک بِمَا عَصَوْا وَ کانُواْ یعْتَدُونَ.
🔹 کافران از بنیاسرائیل به زبان داود و عیسی بن مریم لعنت شدند، لعنت شدنشان بدین سبب بود که [از فرمان های خدا و پیامبران] سرپیچی کردند، و همواره [از حدود الهی] تجاوز داشتند.
موضوعات مرتبط: صهیونیست
برچسبها: بنیاسرائیل , ملعون , لعنت , یهود
پنج حقیقت تلخ زندگی که باید بپذیریم یا باید بپذیریم:
هیچ چیزی در دنیا جز مادر واقعی نیست.
کسی که پول ندارد دوستی هم ندارد
مردم باطن خوب را دوست ندارندظاهر خوب را دوست دارند
مردم به پول احترام می گذارند نه به شخصیت
از شخصی که بیشترین عشق و علاقه رو بهش داری بیشترین آسیب رو هم از اون خواهی خورد
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: حقایق تلخ , مادر , پول , ظاهر
اثبات نقش یهود در شهادت امام حسین علیهالسلام
🔹 اینکه یهودیان بهدنبال ترور خاندان نبوت صلوات الله علیهم اجمعین از جمله امام حسین علیهالسلام بودهاند را میتوان از این حدیث شریف نبوی که در دوران خردسالی حسنین علیهماالسلام ایراد شده است فهمید:
🔸 فإِنِّي خَائِفٌ عَلَيْهِمَا مِنْ كَيْدِ الْيَهُود.
🔸 من از مکر یهود نسبت به فرزندانم حسن و حسین بیمناکم.
📚 فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیهالسلام، ص32 و بحارالانوار، ج43، ص313
موضوعات مرتبط: صهیونیست
برچسبها: نقش یهود , عاشورا , مکر یهود , فرهنگ جامع
دانش و دانشمند از نظر معارف اسلامی اهمیت و فضیلت زاید الوصفی دارد،و در روایات توصیه ی زیاد به نشستن در جلسات عـلمی و هـمدمی بـا صاحبان علم شده است.بنابر فرمایش امام موسی ابـن جـعفر(ع)،گفت وگوی با عالم در خاکروبه بهتر از گفت وگوی با جاهل روی تشک ها است.9
بر این اساس،متعلمان نباید تنها به زرق و برق های ظاهری محل درس توجه د اشـته بـاشند،بلکه بـنابر حدیث پیش گفته،حتی در بدترین شرایط محیط فیزیکی،باید مصاحبت با اسـتادان را قدر دانست و از وجود پر خیر و برکت ایشان بهره گرفت و مقامشان را گرامی داشت.
متعلم در همه ی اوقات،به ویژه در جلسه های درس،باید این فـرمایش حـضرت عـلی(ع)را که«هر کس به من یک حرف بیاموزد،مرا بنده ی خویش گردانده اسـت»10.آویـزه ی گوش قرار دهد، تا با تمام هستی اش مقام شریف استاد را گرامی بدارد.
در ارج نهادن به مقام مـعلم هـمین بـس که در حدیثی دیگر،معلم به عنوان پدری معرفی شده که مقام او از مقام پدری که بـاعث پیـدایش انـسان شده،بالاتر است. حدیث چنین است:«پدران تو سه نفرند: یکی آن که تو را متولد کرد و آنـ کـه تـو را علم داد و آن که دخترش را به تو تزویج کرد و بهترین این سه پدر،آن است که تو را تـعلیم داد»
خواجه نصیر الدین طوسی،علت برتری محبت معلم بر محبت پدر را آن دانسته است که پدر-پدری کـه سـبب پیـدایش انسان شده است-در واقع پدر جسمانی فرد است،اما معلم و مرتبه نفس بالاتر از جسم است،مقام پدر روحـانی از پدر جـسمانی بالاتر است.بدین خاطر،محبت نسبت به معلم باید بیشتر از پدر باشد،هم چنان که محبت مـعلم نـسبت بـه متعلم شریف تر از محبت پدر نسبت به فرزندانش است.بر این اساس می توان گفت:محبت نسبت به معلم دون مـحبت خـدا و فوق محبت نسبت والدین است.
قرآن کریم داستان حضرت موسی(ع)و حضرت خضر(ع)را در سـوره ی کـهف بـیان کرده است.حضرت موسی(ع)با این که یکی از پیامبران اولوالعزم بود.حتی بعد از رسیدن به مقام نبوت،خداوند بـرای ارتـقای مـقام علمی و معنوی او زمینه ی یک برخورد علمی با یک استاد(حضرت خضر(ع))11را برایش فـراهم کرد.
مـرحوم علامه طباطبایی،در تفسیر باارزش«المیزان»،نکاتی را که مبین ارج نهادن به مقال استاد در این داستان است،چنین بیان می دارد:
1.براساس ایـن آیـات،حضرت موسی(ع)همراهی با استاد را به عنوان مصاحبت و همراهی مطرح نکرد،بلکه آن را به صورتن مـتابعت و پیـروی تعبیر کرد و فرمود:موسی به او گفت:«آیا [اجازه مـی دهی کـه ]پیروی کنم...»12
2.مـوسی رسما خود را شاگرد او خواند و پیروی خود را بـه تـعلیم مشروط نکرد و نگفت:من به شرط این که تعلیم کـنی،از تو پیـروی مـی کنم.فرمود:تو را پیـروی می کنم،باشد که تو مرا تعلیم کـنی.بیان قـرآن چنین است:«...تو را پیروزی می کنم برای این که مرا از آن چه به تو آموخته اند،بیاموزی...»13
3.عـلم اسـتاد(خضر(ع))را تعظیم کرد و به مبدئی نامعلوم نـسبت داد و با اسم و صفت آن را مـعین نـکرد،بلکه فرمود:«از آن چه تعلیم داده شده ای»و نـگفت:«از آن چـه می دانی.»14
4.علم او را با واژه ی«رشد»مدح کرد و فهماند که علم استاد«رشد» است،نه جهل مرکب و ضلالت.15
5.دستورهای اسـتاد را«امـر»نامید و خود را در صورت مخالفت،نافرمان او
خواند و به ایـن وسـیله،شأن اسـتاد خود را بالا بـرد.بیان قـرآن چنین است:«تو را در چنین امـری،نافرمانی نکنیم.»16
6.وعـده ای که داد،وعده صریح نبود و نگفت:من چنین و چنان می کنم،بلکه فرمود:«ان شاء اللّه به زودی خواهی یافت کـه چـنین و چنان کنم»و نیز نسبت به خـدا رعـایت ادب نمود و انـ شـاء اللّه آورد. قـرآن این مطلب را چنین بـیان فرموده است:«گفت:اگر خدا خواهد،مرا شکیبا خواهی یافت»
تواضع و فروتنی در برابر استاد
یک دیگر از راه های ابراز احترام و مـحبت دانـشجو به استاد،تواضع و فروتنی در برابر استاد اسـت.تواضع و فـروتنی در بـرابر اسـتاد اسـت.نه تنها از مقام و عـزت مـتعلم نمی کاهد،بلکه باعث افزایش عزت او می شود.داستان حضرت موسی(ع)و خضر(ع)در قرآن نیز مبین همین نکته است.حضرت موسی(ع) بـا ایـن کـه از پیـامبران اولوالعـزم بـودند و خداوند کتاب«تورات»را بر او نازل کرده بود.در برابر استادش نهایت ادب را رعایت می کند.از آغاز برنامه تا آخر سخنش،سرشار از ادب و تواضع است. مثلا از همان اول،تقاضای همراهی با او را به صورت امـر بیان نکرد،بلکه جمله ی خود را به صورت استفهام آورد و فرمود: «آیا می توانم تو را پیروی کنم.»17
امام صادق(ع)یکی از وظایف متعلمان را تواضع معرفی کرده و فرموده است:«نسبت به کسی که از او علم می آموزید(استاد)فروتن باشید.»18 مرحوم شهید ثـانی،در ایـن باره حکایت جالبی را بیان کرده است: «حمدان اصفهانی می گوید:در حضور شریک به سر می بردم،ناگاه یکی از فرزندان خلیفه ی عباسی،یعنی فرزند مهدی وارد شد و به دیوار تکیه کرد و سؤال و پرسشی درباره ی یـکی از احـادیث با شریک در میان گذاشت،ولی شریک به او توجهی نکرد و چهره اش را به سوی ما برگرداند.فرزند خلیفه سؤال خود را تکرار کرد،ولی باز هم شریک بی اعتنایی کـرد.فرزند خـلیفه سؤال خود را تکرار کرد،ولی بـاز هـم شریک بی اعتنایی کرد.فرزند خلیفه خطاب به شریک گفت:آیا نسبت به فرزندان خلفا،تحقیر و توهین روا می داری؟ شریک گفت:ایا نسبت به فرزندان خلفا،تحقیر و توهین روا می داری؟ شریک گـفت:نه،ولی عـلم و دانش در پیشگاه خدا،شکوهمندتر و بـرتر از آن اسـت که من [به دل خواه دیگران ]آن را تباه سازم.فرزند خلیفه آمد و دو زانو در برابر شریک نشست.شریک به او گفت که باید بدینسان جویای علم گردد[و دانش را با تواضع و فروتنی کسب کند]
آیت اللّه حسن زاده ، درباره ی عـلامه الهی قمشه ای می گوید: «وقتتی در جلسه ی درس،کف پایش را بوسیدم و خودش در ابتدا توجه نداشت. بند ه در کنارش د و زانو نشسته بودم و ایشان چهار زانو.لذا توفیق بوسیدن کف پایش را یافتم.بعد از بوسیدن کف پایش را یافتم.بعد از بـوسیدنم نـاراحت شد و بـا من مواجه شد و فرمود:آقا چرا این طور می کنی؟
عرض کردم:آقا حق شما بر من بسیار عظیم است،نمی دانم چـه کنم. مگر به این وسیله دلم تشفی یابد و آرام گیرد و خودم را لایق نـمی بینم کـه دسـت مبارک شما را ببوسم.
و چون بدن مبارکش را به خاک می سپردیم،پاهایش را این بنده در بغل گرفته بودم و به یاد آن شب افـتادم کـه کف پایش را بوسیدم.خواستم در کنار تربتش تجدید عهد کنم،ولی حضور مردم مانعم شد» آیـت اللّه حـسن زاده اظـهار لطف علامه رفیعی قزوینی و رفتار تواضع آمیز خویش را چنین بیان کرده است:«یک دو روز بعد از هفته ی دوم (بـعد از رفتن به جلسه ی درس ایشان)، بعد از درس به من اشاره کرد که شما باشید،من نـشستم و رفقا رفتند.استاد فرمود:شما اظـهار داشـتید که شرح قیصری بر فصوص الحکم را در محضر آقای فاضل تونی درس خوانده اید. گفتم:آری.فرمود:مصباح الانس را درس خوانده اید؟گفتم:خیر.
سپس فرمود:حاضر هستید که مصباح الانس را با هم-مشروط به این که دو به دو من و شما باشیم- مباحثه کنیم؟دو زانـویش را بوسیدم و اشک شوق در چشمم حلقه زد و عرض کردم:
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم»
تواضع در برابر استاد تأثیر مهمی در پیشرفت علمی متعلم دارد.آیت اللّه حـسن زادهـ آملی این نکته را از قول استاد بزرگوارش،الهی قمشه ای،درباره ی خودشان چنین نقل کرده است: «شبی بعد از درس به من بشارت داد و فرمود:تو در راه علم خیر می بینی.تا این بشارت را از او شنیدم،آمین گفتم و پرسیدم:به چه دلیلی مرا بـشارت بـه خیر می دهید؟فرمود:به د لیل ادب و احترامی که نسبت به استادانت به کار می بری و تواضعی که پیششان می نمایی
رعایت آداب سخن گفتن و رفتار با استاد
متعلم باید هنگام سخن گفتن با استاد از الفاظ و واژهـ هایی کـه متناسب با شأن استاد است،استفاده کند و از به کار بردن برخی الفاظ و عبارات-از قبیل شنیدی،می دانی،مرد حسابی،چرا، نه،قبول ندارم،چه کسی چنین گفته است،این سخنی که شما می گویید در کجاست؟آن چه به خاطر دارم و یا د یـگران نـقل کـرده اند با گفتار شما مغایرت دارد و...-در ارتـباطات بـا اسـتاد پرهیز کند.
اگر متعلم در صدد تفحص بیشتر و بهره گیری بیشتر از استاد باشد،باید الفاظ و عبارات خویش را تلطیف کند. مثلا به جای«چرا و قبول ندارم»،لحن خـود را مـلایم کـند و بگوید:اگر کسی از ما علت این امر را بپرسد،چه بـگویم؟ یـا اگر کسی نسبت به دعاوی ما چنین انتقاداتی را مطرح بکندة،باید چه پاسخی بدهیم؟و...هم چنین در حضور استاد نباید با مـتعلمان دیـگر در گـوشی صحبت کند، پر حرفی کند،با صدای بلند و همراه با قهقه بـخندد،بدون اذن استاد پرسشی را مطرح کند،یا پیش استاد از دیگران غیبت و بدگویی بکند و...
امام صادق(ع)از جدش حضرت علی(ع)نقل می کند:«از جـمله حـقوق اسـتاد بر تو این است که بسیار از او نپرسی(او را سؤال پیچ نکنی)و بـه اصـرار از او نپرسی...»
حضرت علی(ع) در پاسخ به کسی که مسئله ی پیچیده ای سؤال کرد، فرمود:«برای کسب دانش و تفقه بـپرس، نـه بـرای گیج کردن و آزار رساندن،و بدان نادانی که در پی آموختن است، به دانا می ماند و دانـایی کـه در پی چـیزی جز هدایت است،چون نادان است»
امیر مؤمنان علی(ع)،درباره ی نحوه سلوک و رفتار با عـالم(استاد) چـنین تـوصیه می فرماید:«از جمله حقوق عالم این است که از او زیاد نپرسی و جامه اش نگیری و چون بر او وارد شـوی و گـروهی نزد او بودند،به همه سلام کنی و او را نزد آن ها به تحیت مخصوص گردانی،مقابلش بنشینی و پشـت سـرش مـنشینی،چشمک مزنی، با دست اشاره مکنی،پرگویی مکنی ک ه فلانی و فلانی بر خلاف نظر او چنین گفته اند و از زیـادی مـجالستش دلتنگ مشوی.زیرا مثل عالم،مثل درخت خرماست.باید منتظر باشد تا چیزی از آن بر تو فـرو ریـزد و پاداش عـالم،از روزه دار شب زنده داری که در راه خدا جهاد کند،بیشر است.»19
در تفسیر این حدیث،مرحوم علامه مجلسی نکاتی را بیان کـرده اسـت،ما ب برخی از مهم ترین آن ها اشاره می کنیم: نکته ی اول،زیادی در سؤال به دو شکل قابل تـبیین است:
الفـ)یا مـراد از فزونی در پرسش، افزایش است که به نوعی متضمن ضرر است،بدین معنی که دانشجو پرسش را تـا بـدان حـد و حوزه ای ادامه بدهد که عالم در آن حوزه ی معرفتی،آگاهی کافی ندارد و در نتیجه خطا یـا نـاتوانی او آشکار شود.این عمل ناپسندی است، چون شخصیت و آبروی فرد عالم در معرض خطر قرار می گیرد.
ب)یا مراد از آنـ،پرسش بـیش از حد متعارف در حوزه های معرفتی است. این شق نیز عملی ناصواب است.
نکته دوم :عبارت«ما لا تـأخذ بثوبه»(جامه اش را نگیری)نیز به این شکل قابل تـفسیر اسـت کـه اگر خواسته ای از عالم داری،نباید بیش از حد مـتعارف بـرخواسته ات پافشاری کنی. معیار اکرام عالم،شخصیت علمی اوست، نه نوع خاص لباس و پوشش او.
نـکته سـوم:مراد معصوم از عبارت«و اجلس بین یـدیه»این اسـت که مـتعلم بـاید در جـایی بنشیند که دانشمند برای خطاب بـه او احـتیاج به تغییر جا یا برگرداندن چهره نداشته باشد.این امر نیز به دو شـکل قـابل تفسیر است:
حالت اول:عبارت را به صورت مـضیّق تفسر کنیم.در این صـورت،مراد
معصوم ایـن اسـت که فرد متعلم فقط باید در مقابل و روبه روی عالم بنشیند و حق نشستن در سمت راست یـا چـپ و یا پشت سر او را ندارد.
حالت دوم:عبارت را بـا کـمی تسامح تـفسیر کـنیم،بنابراین فـرض،مراد حضرت علی(ع)این است کـه متعلم نباید پشت سر عالم بنیشیند،بلکه اگر روبه روی او و یا سمت چپ یا راست او بنشیند،اشکالی ندارد.
نـکته ی چـهارم:حضرت علی(ع) در پایان حدیث شریف فرموده اسـت: «پاداش فـرد دانـشمند،از روزه دار شـب زنـده داری که در راه خدا مـبارزه مـی کند، بیشتر است.»مرحوم مجلسی علت افزایش این پاداش را چنین تبیین فرموده است:فرد دانشمند با دلایل قاطع،با اعتقادات بـاطل و آرای فـاسد بـه نزاع برمی خیزد و این کردارش سبب می شود کـه در گـستره ی زمـان،گروه کثیری از مـردم بـه روزه داریـ،قیام در راه خدا و...بپردازند.اما فرد مجاهد تنها زمینه ی استیلای کفار بر ابدان خلق را در زمانی کوتاه از بین می برد.یا به بیان دیگر،دانشمند زمینه ی استیلای شیاطین و گمراهان بر متدینان و دین حق را در زمـان طولانی-تا قیامت- از بین می برد،اما مجاهد تنها در برابر تجاوز فیزیکی کفار ایستادگی می کند. به همین دلیل است که مولای متقیان می فرماید:پاداش عالم زبانی-که مردم ار به سوی حق و صواب هدایت می کند-از روزهـ دار شـب زنده داری که در راه خدا جهاد می گند،بیشتر است
چشم پوشی از برخی اشتباهات احتمالی استاد
یکی دیگر از راه های ابراز احترام و محبت به استاد این است که اگر استاد گاهی در رفتار خـویش بـا متعلم دچار اشتباهی شده اسـت،مثلا از روی اشـتباه و بدون این که متعلم کار خلافی مرتکب شده باشد،به او تندی کند،یا عبارات عتاب آمیز به کار ببرد،او باید به خاطر تلاش هایی که استاد بـرای او مـتحمل شده است،از این مـوارد چـشم پوشی کند و هم چنان حرمت استاد را نگه دارد.بعد از گذشت ایام،در صورتی که فرصت مناسب پیش آید،به گونه ای محبت آمیز برای استاد توضیح دهد که در موارد مدنظر استاد،او مقصر نبوده است.
و یا اگـر اسـتاد مطلبی را در کلاس توضیح داده و توضیح استاد نارسا و یا نادرست است،متعلم نباید به صورت صریح این اشتباه را به استاد گوشزد کند،بلکه باید با اشارات لطیف این اشتباهات را برطرف کند.مثلا خودش پاسخ صـحیح مـسئله را بیان کـند و از استاد بپرسد:،آیا در برابر سؤال ها مذکور، این پاسخ نیز قابل دفاع است یا نه؟و... یا اگر در مواردی اسـتادی پاسخ مسئله ای را نمی داند و از پاسخ دادن در آن جلسه طفره می رود،متعلم نباید با اصرار از اسـتاد بـخواهد کـه در همان جلسه پاسخ سؤال را بدهد.02هم چنین اگر استاد در کلاس مطلبی را به صورت ناقص یا نادرست توضیح دادهـ اسـت، متعلم نباید این عیب استاد را پیش دیگران بازگو کند.
حضرت آیت اللّه حسن زاده آملی در ایـن بـاره خـاطره تأمل برانگیزی را نقل می کند.ایشان خاطره ای ناگواری از درس شفای فاضل تونی را چنین بیان می کند:در این درس شـفا کسی با من شرکت نداشت،فقط من تنها به محضرش تشرف می یافتم.یک روز چهارشنبه کـه روز آخر درس هفته است، دیـدم آن جـناب(رضوان اللّه علیه)درست و موزون مطلب شفار تقریر نمی فرماید و پریشان می گوید:من چند بار سؤال پیش آوردم و جواب مقنعی نفرمود،چنین انگاشتم که شاید مانعی پیش آمده و درس را مطالعه نفرموده است...
در روز پنج شنبه که به درس استاد شعرانی رفتم،عرض کـردم:حضرت آقا دیروز جناب فاضل تونی درس شفا را درست تقریر نفرموده است...استاد شعرانی در این هنگام به نوشتن اشتغال داشت.بدون این که سربلند کند و مرا نگاه کند،به حالت انقباض و گرفتگی چهره با لحنی خـاص و اعـتراض آمیز فرمود:درس ها و بحث هایت را کم کن و شفا را پیش مطالعه کن و در آن بیشتر زحمت بکش.
من خاموش شدم،ولی انفعالی شدید به من روی آورد که شاید استاد شعرانی این گستاخی را از من درباره ی خودش نیز احتمال دهد کـه در مـحضر استادان دیگر،از ایشان هم چنین بی ادبی از من صادر شود.تا فردای آن روز که روز جمعه بود،برای درس ریاضی تشرف حاصل کردم؛در حالی که این حالت انفعال بر من حاکم بود.به محض نشستن رو بـه مـن کرد و فرمود:آقا آن اعتراض دیروز شما برای آقای فاضل تونی،حق با شماست، زیرا که ایشان به سکته ی مغزی دچار شده است و الان در بیمارستان بستری است.آن پریشانی گفتارش از رویداد طلیعه سـکته بود.
پس از درس اسـتاد شعرانی به بیمارستان رفتم.تا چـشم آن جـناب بـه من افتاد،به شدت گریست و مرا نیز به گریه آورد.دست و پایش را بوسیدم و عرض کردم:آقا جان ما باید از شما صبر و سکینه و وقار بـیاموزیم»
نتیجه
بـراساس آیـات متعدد قرآن و احادیث بسیار فراوان از پیامبر گرامی اسـلام(ص)و ائمـه ی معصومین(ع)، علم آموزی و دانش گستری از اهمیت و قد است زاید الوصفی برخوردار است، تا بدان حد که مقام یک عـالم عـامل مـساوی مقام هفتاد هزار عابد معرفی شده است.برای گسترش و توسعه ی ایـن سنت حسنه،اسلام به همه ی متدینان توصیه اکید کرده است که در همه حال پاسدار راستین مقام علم و علما بـاشند.هم چـنین،راه های مـتعددی برای ابزار احترام و محبت به استادان مطرح کرده است که بـرخی از مـهم ترین آن ها عبارت اند از:
ارج نهادن به مقام استاد
تواضع و فروتنی در برابر استاد
رعایت آداب سخن گفتن و رفتار با استاد
چشم پوشی از برخی اشـتباهات احـتمالی استاد
موضوعات مرتبط: آموزش ، پیشنهاد مدیر ، پیامها
برچسبها: استاد , حق استاد , ارج نهادن , تواضع
در روزگارانی دور غریبی وقت اذان وارد قریه ای شد و برای نماز به مسجد رفت .
امام جماعت را دید که یک پا یک دست یک گوشش را بریده اند و همینطور یک چشمش را از کاسه
دراوده اند ازریش سپیدی علت را پرسید.
پیرمرد لبخندی زد و گفت : راه خطا رفت به حکم شرع پایش را قطع کردیم. دزدی کرد دستش را بریدیم.
گوش به خطا سپرد گوشش را کندیم و چشم به نامحرم دوخت چشمش را از کاسه دراودیم
مرد با طعنه گفت: با این همه فضیلت چطور امام جماعتش کردید؟
پیرمرد سری تکان داد و گفت: اگر جلوی چشم مان نباشد وقت نماز کفش هامان را می دزدد !
باور کنید هیچ منظوری ندارم 😌😉
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: دزد , مسئول , خطا , اختلاس
جنگ با تولید به نام حفاظت از محیط زیست
سال ۱۳۹۲ هیئت وزیران به بهانه حفظ محیط زیست تردد قایقهای صیادی با موتورهای دو زمانه را در دریا ممنوع میکند. به دلیل فقدان زیرساختهای فنی و اقتصادی، صیادن نمیتوانند موتورهای چهارزمانه تهیه کرده و جایگزین کنند. در نتیجه دوازده هزار قایق که مالکان آنها عموما از اقشار ضعیف هستند، یا از کار بیکار شدهاند، یا هویت خود را پنهان کردهاند که شناسایی نشوند و مشکلات امنیتی به بار آوردهاند.
پس از شش سال، هیئت وزیران تصویب کرده است که به دارندگان موتورهای دو زمانه، سه سال فرصت جایگزینی داده شود. سوال این است که وقتی در شش سال گذشته این اتفاق رخ نداده، در سه سال آینده رخ خواهد داد ؟
پیشنهاد من این است که به جای تعیین سه سال سقف زمانی برای صاحبان قایقها، سه سال بازه زمانی برای وزارت دفاع، وزارت صمت و وزارت عتف تعیین شود تا با مشارکت علمی-صنعتی، موتور چهارزمانه تولید شود. پس از تولید، به صیادان تسهیلات داده شود تا موتور قایقهایشان را تعویض کنند.
اما بر فرض پذیرش این پیشنهاد، پرسش اینجاست که چه کسی پاسخگوی حجم گسترده خسارات امنیتی، اقتصادی و اجتماعی این طرح فانتزی در شش سال گذشته است ؟
موتور چهارزمانه حتما از نظر محیط زیستی بهتر است، اما وقتی برای تامین آن تدبیری نشده، آیا باید ۱۲ هزار قایق یا از دور خارج شوند یا رو به فعالیت مخفی و قانون شکنی بیاورند ؟
من اگر جای آقای روحانی بودم، هر طرح و پیشنهادی که از طرف سازمان محیط زیست ارائه میشد را حتما به وزارت اطلاعات و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی ارجاع میدادم تا از زوایای امنیتی آن را بررسی کنند و فجایعی این دست به بار نیاید.
موضوعات مرتبط: پیامها
برچسبها: تولید , مبارزه , پیشنهاد , روحانی
✡️ بنیامیه و یهود
1. حال به اصل موضوع بازگردیم. در تفسیر آیه، روایات به بنیامیه و قرآن به بنیاسرائیل اشاره میکند. حداقل مطلبی که از این اشارات برای ما ثابت میشود، ارتباط این دو قوم با یکدیگر است به نحوی که در آیات و تفاسیر آن تفاوتی بین ایندو گذاشته نمیشود.
2. دومین موردی که در قرآن کریم میتواند نشانهای بر ارتباط بنیامیه با بنیاسرائیل و یهود دوران پیامبر باشد، آیات ابتدایی همین سورهی اسراء است. (آیات 4 تا 8)
3. اگرچه ظاهر آیه مربوط به بنیاسرائیل و پیشبینی سرگذشت و فرجام ایشان است، اما در روایتی ذیل آیه، دو فساد ذکر شده در آن را قتل امیرالمؤمنین (ع) و ضربهی نیزه به امام مجتبی (ع) در جریان جنگ با معاویه معرفی میکند. جالب اینجا است که در این روایت علوّ کبیر نه بیان ویژگی دو فساد، که واقعه مستقل و سومی معرفی شده که شهادت سیدالشهداء و واقعه عاشورا است.
4. بر این اساس و از آنجا که دخالت بنیامیه در هر سه مورد - به ویژه حادثه عاشورا - در تاریخ ثبت و آشکار شده است، همانند آیهی پیشین در اینجا نیز دوباره با این مسئله روبهرو هستیم که آیات به بنیاسرائیل و روایات ذیل آن به بنیامیه اشاره دارد.
5. به هر حال در این دوره است که متأسفانه خاندانی با این ریشه در سرزمینی با این سابقه مستقر شده و به حکومت رسیدند. این خاندان پس از استقرار، به پیگیری دشمنی خود با دین خدا و ایجاد نفاق و اختلاف در میان امت اسلامی مشغول شده و در عین حال تلاش کردند تا اخلاق حکومتی روم و حزب شیطان را که مبتنی بر تجمّل و اشرافیت بود، از مرز مشترک اسلام و روم به درون حکومت اسلامی نفوذ دهند. به نظر میرسد موضوع اختلاف شیعه و سنی که در جهان معاصر یکی از معضلات جدی امت اسلامی است نتیجهی تلاشهای این مقطع باشد.
موضوعات مرتبط: صهیونیست
برچسبها: واقعه عاشورا , بنیاسرائیل , امیرالمؤمنین , بنیامیه
✡️ بنیامیه و یهود
1. نخستین نشانه در قرآن، داستان رؤیای پیامبر (ص) است که در آیهی60 سوره اسراء بیان شده:
🌺 و مَا جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتِی أَرَینَاکَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ.
✍️ و آن رؤیایی را که به تو نمایاندیم، و [نیز] آن درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم.
2. در این آیه شریفه دو موضوع مطرح شده که باید با یکدیگر مرتبط باشند، یکی موضوع رؤیا و خوابی که پیامبر (ص) دیدند و دیگری شجره معلونه در قرآن.
3. محتوای رؤیا در آیات بیان نشده ولی مفسران به این جریان اشاره کردهاند که پیامبر (ص) خواب دیدند میمونهایی از منبر ایشان بالا میروند. این میمونها در روایت به بنیامیه تعبیر شدهاند.
4. از سوی دیگر اگر بخواهیم استنباطی ذوقی هم داشته باشیم، تنها قومی که در قرآن کریم تعبیر میمون در مورد آنها ذکر شده، قوم بنیاسرائیل است، آنجا که در مورد اصحاب سبت و مسخ آنان میفرماید: و جعل منهم القردة و الخنازیر (مائده : 60).
5. موضوع بعدی شجره ملعونه است که بلافاصله ذکر میشود و نشان میدهد که باید این دو قسمت آیه، با یکدیگر ارتباط داشته باشند. روایات بر این نکته تصریح دارند که منظور از شجرهی ملعونه نیز بنیامیه است.
6. از سوی دیگر و با تفسیر قرآن به قرآن، به سادگی قابل دریافت است که شجره ملعونه در قرآن کریم به معنای درخت ذکر نشده است.
7. اگر شجره را به معنای نسل بگیریم که مرحوم علامه طباطبایی نیز به همین معنا تصریح دارد، بر این اساس، تنها نسل و قومی که در قرآن کریم مورد لعن واقع شده، قوم بنیاسرائیل است که آیات مربوط به آن در قرآن واضح و روشن است.
موضوعات مرتبط: صهیونیست
برچسبها: بنی امیه , شجره ملعونه , علامه طباطبایی , بنیاسرائیل
یکی گفت ...
چه دنیای بدی ! حتی شاخه های گل هم خار دارند
دیگری گفت ...
چه دنیای خوبی ! حتی شاخه های پر خار هم گل دارند
عظمت در تفکر است
نه در چیزی که می بینیم
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: گل , خار , شاخه , عظمت
✡️ بنیامیه و یهود
1. امیه، نه فرزند عبدشمس که فرزندخوانده وی بود و از روم آمده بود.
2. وی پس از پدر در مقابل عموی خویش هاشم (که مرد بسیار بزرگی در قریش بود) ایستاد و همین امر سبب اخراج و تبعید او برای مدت 10 سال به شام شد.
3. تأمل در آمدن او از روم و تبعید دوباره به همان منطقه (به ویژه که این امر با پیشنهاد زنی کاهن صورت گرفته است) با توجه به مطالبی که در مورد ماهیت روم میدانیم، میتواند تا حدودی ماجرا را روشن کند.
4. ارتباط بنیامیه با حزب شیطان [یهود] یا اساساً بزرگترین مصداق حزب شیطان بودن این خاندان، موضوعی است جدّی و شایستهی بررسی.
5. بررسی قرآن کریم و روایات ذیل آن نیز علاوه بر اَسناد تاریخی بر همین امر گواهی میدهد.
موضوعات مرتبط: صهیونیست
برچسبها: عبدشمس , روم , بنیامیه , یهود
✡️ بنیامیه و یهود
1. از اتفاقاتی که در دورهی عمر بن خطاب و در پی تصرف قدس افتاد، نصب معاویه در شام بود.
2. معاویه از خاندان بنی امیه و فرزند ابوسفیان دشمن لجوج پیامبر (ص) است که در جریان فتح مکه به ظاهر ایمان آورد و از این طریق وارد اسلام شد.
3. سابقه دشمنی دو خاندان بنیامیه و بنیهاشم در آن روز موضوع مشهوری بود که همچنان نیز در تاریخ باقی مانده است.
4. امیه فرزند عبدشمس و عبدشمس فرزند عبدمناف بود. هاشم نیز فرزند دیگر عبدمناف و عموی امیه بود.
5. در این که سبب این دشمنی دیرینه و دیرپا چه بوده است، در تاریخ داستانی نقل شده که به نظر میرسد بیشتر برای پوشش یک واقعیت بزرگتر بوده باشد.
6. بر اساس این داستان هاشم و عبدشمس دوقلوهایی بودند که از ناحیه انگشت دست به هم چسبیده بودند. با جدا نمودن آن دو با شمشیر، کاهنان اینگونه پیشبینی کردند که میان این دو برادر خونریزی برقرار خواهد بود. البته گذر زمان نشان داد که نه میان این دو برادر، که میان یکی و فرزند دیگری این اختلاف رخ داد.
7. امام صادق علیهالسلام در روایتی سبب این دشمنی را اینگونه بیان میفرمایند:
🌺 انَّا وَ آلُ اَبِی سُفْیانَ اهْلُ بَیتَینِ تَعَادَینَا فِی اللهِ قُلْنا صَدَقَ اللهُ وَ قالُوا کَذَبَ اللهُ قاتَلَ ابُوسُفْیانَ رَسُولَ اللهِ صلیاللهعلیهوآله وَ قاتَلَ مُعَاوِیهُ عَلِی بنَ اَبِیطَالِبٍ علیهالسلام وَ قَاتَلَ یزِیدُ بْنُ مُعَاوِیهَ الْحُسَینَ بْنَ عَلِی علیهما السلام وَ السُّفْیانِی یقاتِلُ الْقائِمَ.
✍️ ما و فرزندان أبوسفیان افراد دو خانواده هستیم، دشمنی ما با هم در راه خداست، ما میگوییم: خدا راست گفته، ولی آنان میگویند: خدا دروغ گفته است. ابوسفیان با پیغمبر (ص) جنگید و معاویه با علی بن ابیطالب (ع) پیکار نمود، و یزید پسر معاویه با حسین بن علی (ع) جنگید و او را به شهادت رسانید و سفیانی با قائم آلمحمد (عج) خواهد جنگید.
موضوعات مرتبط: صهیونیست
برچسبها: عمر بن خطاب , خاندان بنیامیه , عبدمناف , یهود
پیام رسانها در سادهترین شکل خود ابزارهای تبادل اطلاعات میان دو یا چند کاربر هستند. این پیام رسانها میتوانند به شکل شبکههای اجتماعی مستقل باشند مثل تلگرام و یا بخشی از یک رسانه یا شبکه اجتماعی بزرگتر باشند مثل مسنجر فیسبوک و یا دایرکتهای توییتر.
همانطور که از تفاوت میان این پیامرسانها میتوان دید، آن ها گستره متنوعی از تبادل پیام را فراهم میکنند. مثلاً در تلگرام میتوان اطلاعات متنوع تری را نسبت به مسنجر فیسبوک مبادله کرد. ویژگی این پیام رسانها امکان ارسال پیام توسط هر یک از اعضای گروه یا مکالمهای است که ایجاد میشود، یعنی همه کاربران عضو یک گفتگو در یک پیامرسان میتوانند پیام بفرستند و در گفتگو مشارکت کنند.
بزرگترین انتقاد به این پیام رسانها عدم پیوستگی آنها به وب است.
به عبارتی میتوان گفت پیام رسانها سیاه چالههای وب هستند. آنچه در تلگرام نوشته شده است فقط در تلگرام مانده است و قابل استحصال توسط سایر کاربران وب و گوگل نیست.
موضوعات مرتبط: شبکه ، فنی ، آموزش
برچسبها: وب , سیاه چاله , اطلاعات , پیام رسان
✡️ افسانه صابون یهودی
💠 عقبنشینی ظاهری مدافعان هولوکاست از افسانه صابون
1. فكر میكنید چرا باوئر و كراوسكی به این نتیجه رسیدند كه اكنون زمان مناسبی برای رد رسمی داستان صابون یهودی است؟
2. خود كراوسكی به این نكته اشاره میكند كه بخش بزرگی از دلیل این عقبنشینی تاكتیكی به منظور نجات باقیمانده داستان هولوكاست با خلاص شدن از دست سستترین و دروغترین بخشهای آن است!
3. در مواجهه با چالش تجدیدنظر طلبی، داستانهایی مانند داستان صابون كه اثبات دروغ بودن آنها بسیار ساده است میتوانند دردسر ساز باشند چون آنها باعث ایجاد تردید در مورد كل افسانه هولوکاست میشوند!
4. به گفته كراوسكی:
«مورخان به این نتیجه رسیدهاند كه هیچ صابونی از چربی انسانی ساخته نشده است. زمانی كه این همه آدم اصل هولوكاست را انكار میكنند، چرا بهانهای برای نفی این حقیقت در اختیار آنها قرار دهیم؟»
5. بیصداقتی افرادی كه دست به چنین سازش دیرهنگامی با حقیقت میزنند از آنجا مشخص میشود كه آنها متوجه نیستند افسانه صابون رسماً در دادگاه نورمبرگ «تأیید» شده بود و همچنین اینكه آنها اكراه دارند در مورد تأثیر آن «تأیید» بر اعتبار دادگاه نورمبرگ و سایر جنبههای داستان هولوكاست صحبت كنند.
6. تفاوت چشمگیری كه بین تكذیب فوری داستان صابون توسط دولت انگلیس پس از جنگ جهانی اول و تأیید رسمی داستان بیپایه مشابه آن در جنگ جهانی دوم توسط نیروهای متفقین وجود دارد نه تنها نشاندهنده عدم صداقت بسیاری از مورخان غربی است، بلكه نشاندهنده انحطاط كلی هنجارهای اخلاقی غرب طی این قرن است.
7. داستان صابون انسانی یك بار دیگر نشاندهنده تأثیر عظیمی است كه یك شایعه زمان جنگ میتواند به محض پذیرفته شدن داشته باشد به خصوص هنگامی كه به صورت یك دروغ تبلیغاتی توسط افراد متنفذ و سازمانهای قدرتمند اشاعه یابد.
8. اینكه این همه افراد باهوش و متفكر اصولاً پذیرفته باشند كه آلمانها اقدام به توزیع صابونهایی كرده باشند كه روی آن حروف اختصاری نوشته شده باشد كه نشان دهد آنها از چربی انسانی درست شدهاند بیانگر این موضوع است كه حتی چرندترین جنبههای داستان هولوكاست چه اندازه سهل و ساده به عنوان حقیقت، مورد پذیرش قرار میگیرند.
موضوعات مرتبط: صهیونیست
برچسبها: باوئر و كراوسكی , هولوكاست , مورخان , صابون انسانی
✡️ افسانه صابون یهودی
💠 برملاشدن ماهیت دروغ افسانه
1. علیرغم تمامی شواهد به ظاهر تكاندهنده، اتهام تولید صابون توسط آلمانها از اجساد انسانها دروغ است و مورخان هولوکاست اكنون به این موضوع اذعان دارند.
2. حروف مخفف RIF كه تصور می شود مخفف عبارت «چربی خالص یهود» باشد، در واقع مخفف عبارت «مركز رایش برای تهیه چربی صنعتی» بود.
3. این مركز یك سازمان آلمانی مسئول تولید و توزیع صابون و محصولات شوینده در زمان جنگ بود. صابون RIF كیفیتی پایین داشت و فاقد هرگونه چربی انسانی و غیرانسانی بود.
4. كمی بعد از جنگ، دفتر دادستان شهر فلنزبورگ آلمان، دست به اقدامات قانونی بر علیه دكتر رودلف_اسپانر به دلیل نقش او در تهیه صابون انسانی در مؤسسه دانزیگ زد. ولی بعد از یك سلسله تحقیقات، وی بدون سر و صدا از این اتهام تبرئه شد. در نامهای كه در ماه ژانویه 1968 نوشته شد، دفتر دادستان اعتراف كرد كه بر اساس تحقیقات آن دفتر، هیچ صابونی طی مدت جنگ در مؤسسه دانزیگ تولید نشده است.
5. اخیراً والتر لاكور، مورخ آلمانی آنچه را كه در سال 1980 در كتاب خود، راز دهشتناك، به عنوان «تاریخ غیر قابل انكار» آورده بود تكذیب كرد و گفت كه داستان صابون انسانی از اساس نادرست است.
6. گیتا سرنی، یك مورخ یهودی دیگر در كتاب خود به نام «سفر به تاریكی» مینویسد:
«این داستان پذیرفته شده كه اجساد قربانیان به صابون و كود تبدیل میشده است توسط اداره مركزی تحقیق در مورد جنایات نازیهای لودویگزبورگ تكذیب شده است.»
7. دبورا لیپشتات، استاد تاریخ مدرن یهود نیز به همین ترتیب ضمن تاریخنویسی مجدد در سال 1981 اظهار داشت:
«حقیقت این است كه نازیها هرگز از اجساد یهودیان یا هر كس دیگر برای تولید صابون استفاده نكردند.»
8. در آوریل سال 1990، پروفسور یهودابائر از دانشگاه عبری اسراییل، كه از مورخان برجسته حامی هولوكاست است، و نیز شموئیل كراكوسكی، مدیر بخش آرشیو مركزی هولوكاست یاد واشم در اسراییل تأیید كردند كه داستان صابون انسانی حقیقت ندارد. به گفته باوئر زندانیهایی كه در اردوگاهها نگهداری میشدند آماده پذیرش هر گونه داستان وحشتناك در مورد آلمانها بودند. با این حال وی نازیها را مسئول انتشار این داستان دانست!!
9. در حقیقت، كسانی كه در زمینه داستان صابون باید مورد سرزنش قرار بگیرند افرادی مانند سیمون ویزنتال و استفان وایز و نیز سازمانهایی مانند كنگره جهانی یهود و نیز قدرتهای فاتح متفقین هستند كه هیچ یك از آنها تا كنون بابت اشاعه این دروغ عذرخواهی نكردهاند.
موضوعات مرتبط: صهیونیست
برچسبها: سیمون ویزنتال , شموئیل كراكوسكی , دبورا لیپشتات , یهود
پاییز که می شود ؛
حواستان به آدم های زندگیِ تان باشد .
کمی بهانه گیر می شوند ،
حساس می شوند ، "توجه" می خواهند !
دستِ خودشان که نیست ،
این خاصیتِ پاییز است ؛
آدم ها را از همیشه عاشق تر می کند .
مگر می شود پاییز باشد و دلت هوای
قربان صدقه های از تهِ دلِ کسی را نکند ؟!
مگر می شود پاییز باشد
و دلت هوس نکند ، عاشق باشی ؟!
که عاشقت باشند ؟!
باد باشد ، باران باشد ... و یک خیابان
پر از برگ های خشک و نارنجی ...
تو باشی و تو ،
تو باشی و او ...
فرقی ندارد !
قدم زدن در بساطِ
دلبرانه ی پاییز ، همه جوره می چسبد ...
موضوعات مرتبط: مرد اردیبهشتی ، دل نوشته ها
برچسبها: پائیز , بهانه , حساس , زندگی