عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس



قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل | استاد

یک استاد خوب در مرحله اول باید به کاری که انجام می دهد علاقه داشته باشد . اگر علاقه ای در کار نباشد روش ها و تکنیک های دیگر برای تبدیل شدن به استاد خوب موثر واقع نخواهد شد .

استاد باید دروسی را تدریس کند که خودش به آن درس ها علاقه دارد و بر آن دروس مسلط است .

اساتید عالی معمولا همواره در حال یادگیری هستند و تونایی های خودشان را به صورت مداوم افزایش می دهند .

این اساتید در کلاس درس به دانشجو احترام می گذارند و سعی می کنند مطالب را از دید دانشجو ببینند

و به ساده ترین زبان ممکن مطالب را توضیح می دهند .

در کلاس های دانشگاه بسیار خوب است کلاس به صورت دوطرفه و تعاملی برگزار گردد .

اساتید خوب که دانشجویان راضی و موفقی دارند اینطور نیست که در کلاس فقط خودشان حرف بزنند

و متکلم وحده باشند .

به هر میزان دانشجویان در کلاس مشارکت بیشتری داشته باشند در نهایت بازدهی کلاس بالاتر خواهد بود .

اساتید خوب با پرسیدن سوالات مناسب حین تدریس سطح سواد دانشجویان را مورد ارزیابی قرار می دهند

و متناسب با آن تدریس می کنند.

این اساتید جو راحت و آزادی را در کلاس ایجاد می نمایند

به گونه ای که دانشجویان در عین حال که به استاد و کلاس احترام می گذارند

سوالات خودشان را هم راحت می پرسند

و اظهار نظر می کنند .

ويژگي ها و صفات استاد خوب

ويژگي هاي فردي از مهم ترين موضوعات تعليم و تربيت است

كه با توجه به اهميت و جايگاه آن مورد بررسي قرار مي گيرد ،

اين ويژگي ها عبارتند از:

1 . عشق و علاقه

2 . خوشرويي و خوش خويي

3 . سعة صدر

4 . صداقت و درستكاري

5 . آرامش روحي

6 . قدرت بيان

7 . آراستگي ظاهري

استاد موفق ، کسی است که سعی می‌کند عزت نفس دانشجویان را بهبود و ارتقا بخشد.

استاد موفق ، کسی است که به تفاوت‌های فردی دانشجویان توجه می‌کند،

تفاوت های فردی را می‌پذیرد ،

از مقایسه آنان اجتناب می‌نماید

و میزان پیشرفت یا پسرفت هر دانشجویی را با خودش

و با گذشته خودش مقایسه می‌کند.

استاد خوب ، کسی است که به احساسات و عواطف دانشجویان توجه می‌کند

و در صورت نیاز با آنان همدلی می‌کند.

استاد موفق، کسی است که تلاش می‌کند هنگام رو به رو شدن با رفتارهای نامطلوبِ دانشجویان ،

افت انگیزش و افت تحصیلی ،

علت‌های بروز رفتارها را مورد شناسایی قرار دهد

(توجه به اصل علت و معلول).

استاد موفق و خوب ، کسی است که

هنگام رو به رو شدن با رفتارهای نامطلوب دانشجویان،

از کوره در نمی‌رود

و با شکیبایی واکنش مناسب از خود نشان می‌دهد.


موضوعات مرتبط: آموزش
برچسب‌ها: استاد , معلم , دانشجو , شاگرد


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۲/۱۲ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

دانش و دانشمند از نظر معارف اسلامی اهمیت و فضیلت زاید الوصفی دارد،و در روایات توصیه ی زیاد به نشستن در جلسات عـلمی و هـمدمی بـا صاحبان علم شده است.بنابر فرمایش امام موسی ابـن جـعفر(ع)،گفت وگوی با عالم در خاکروبه بهتر از گفت وگوی با جاهل روی تشک ها است.9

بر این اساس،متعلمان نباید تنها به زرق و برق های ظاهری محل درس توجه د اشـته بـاشند،بلکه بـنابر حدیث پیش گفته،حتی در بدترین شرایط محیط فیزیکی،باید مصاحبت با اسـتادان را قدر دانست و از وجود پر خیر و برکت ایشان بهره گرفت و مقامشان را گرامی داشت.

متعلم در همه ی اوقات،به ویژه در جلسه های درس،باید این فـرمایش حـضرت عـلی(ع)را که«هر کس به من یک حرف بیاموزد،مرا بنده ی خویش گردانده اسـت»10.آویـزه ی گوش قرار دهد، تا با تمام هستی اش مقام شریف استاد را گرامی بدارد.

در ارج نهادن به مقام مـعلم هـمین بـس که در حدیثی دیگر،معلم به عنوان پدری معرفی شده که مقام او از مقام پدری که بـاعث پیـدایش انـسان شده،بالاتر است. حدیث چنین است:«پدران تو سه نفرند: یکی آن که تو را متولد کرد و آنـ کـه تـو را علم داد و آن که دخترش را به تو تزویج کرد و بهترین این سه پدر،آن است که تو را تـعلیم داد»

خواجه نصیر الدین طوسی،علت برتری محبت معلم بر محبت پدر را آن دانسته است که پدر-پدری کـه سـبب پیـدایش انسان شده است-در واقع پدر جسمانی فرد است،اما معلم و مرتبه نفس بالاتر از جسم است،مقام پدر روحـانی از پدر جـسمانی بالاتر است.بدین خاطر،محبت نسبت به معلم باید بیشتر از پدر باشد،هم چنان که محبت مـعلم نـسبت بـه متعلم شریف تر از محبت پدر نسبت به فرزندانش است.بر این اساس می توان گفت:محبت نسبت به معلم دون مـحبت خـدا و فوق محبت نسبت والدین است.

قرآن کریم داستان حضرت موسی(ع)و حضرت خضر(ع)را در سـوره ی کـهف بـیان کرده است.حضرت موسی(ع)با این که یکی از پیامبران اولوالعزم بود.حتی بعد از رسیدن به مقام نبوت،خداوند بـرای ارتـقای مـقام علمی و معنوی او زمینه ی یک برخورد علمی با یک استاد(حضرت خضر(ع))11را برایش فـراهم کرد.

مـرحوم علامه طباطبایی،در تفسیر باارزش«المیزان»،نکاتی را که مبین ارج نهادن به مقال استاد در این داستان است،چنین بیان می دارد:

1.براساس ایـن آیـات،حضرت موسی(ع)همراهی با استاد را به عنوان مصاحبت و همراهی مطرح نکرد،بلکه آن را به صورتن مـتابعت و پیـروی تعبیر کرد و فرمود:موسی به او گفت:«آیا [اجازه مـی دهی کـه ]پیروی کنم...»12

2.مـوسی رسما خود را شاگرد او خواند و پیروی خود را بـه تـعلیم مشروط نکرد و نگفت:من به شرط این که تعلیم کـنی،از تو پیـروی مـی کنم.فرمود:تو را پیـروی می کنم،باشد که تو مرا تعلیم کـنی.بیان قـرآن چنین است:«...تو را پیروزی می کنم برای این که مرا از آن چه به تو آموخته اند،بیاموزی...»13

3.عـلم اسـتاد(خضر(ع))را تعظیم کرد و به مبدئی نامعلوم نـسبت داد و با اسم و صفت آن را مـعین نـکرد،بلکه فرمود:«از آن چه تعلیم داده شده ای»و نـگفت:«از آن چـه می دانی.»14

4.علم او را با واژه ی«رشد»مدح کرد و فهماند که علم استاد«رشد» است،نه جهل مرکب و ضلالت.15

5.دستورهای اسـتاد را«امـر»نامید و خود را در صورت مخالفت،نافرمان او

خواند و به ایـن وسـیله،شأن اسـتاد خود را بالا بـرد.بیان قـرآن چنین است:«تو را در چنین امـری،نافرمانی نکنیم.»16

6.وعـده ای که داد،وعده صریح نبود و نگفت:من چنین و چنان می کنم،بلکه فرمود:«ان شاء اللّه به زودی خواهی یافت کـه چـنین و چنان کنم»و نیز نسبت به خـدا رعـایت ادب نمود و انـ شـاء اللّه آورد. قـرآن این مطلب را چنین بـیان فرموده است:«گفت:اگر خدا خواهد،مرا شکیبا خواهی یافت»
تواضع و فروتنی در برابر استاد

یک دیگر از راه های ابراز احترام و مـحبت دانـشجو به استاد،تواضع و فروتنی در برابر استاد اسـت.تواضع و فـروتنی در بـرابر اسـتاد اسـت.نه تنها از مقام و عـزت مـتعلم نمی کاهد،بلکه باعث افزایش عزت او می شود.داستان حضرت موسی(ع)و خضر(ع)در قرآن نیز مبین همین نکته است.حضرت موسی(ع) بـا ایـن کـه از پیـامبران اولوالعـزم بـودند و خداوند کتاب«تورات»را بر او نازل کرده بود.در برابر استادش نهایت ادب را رعایت می کند.از آغاز برنامه تا آخر سخنش،سرشار از ادب و تواضع است. مثلا از همان اول،تقاضای همراهی با او را به صورت امـر بیان نکرد،بلکه جمله ی خود را به صورت استفهام آورد و فرمود: «آیا می توانم تو را پیروی کنم.»17

امام صادق(ع)یکی از وظایف متعلمان را تواضع معرفی کرده و فرموده است:«نسبت به کسی که از او علم می آموزید(استاد)فروتن باشید.»18 مرحوم شهید ثـانی،در ایـن باره حکایت جالبی را بیان کرده است: «حمدان اصفهانی می گوید:در حضور شریک به سر می بردم،ناگاه یکی از فرزندان خلیفه ی عباسی،یعنی فرزند مهدی وارد شد و به دیوار تکیه کرد و سؤال و پرسشی درباره ی یـکی از احـادیث با شریک در میان گذاشت،ولی شریک به او توجهی نکرد و چهره اش را به سوی ما برگرداند.فرزند خلیفه سؤال خود را تکرار کرد،ولی باز هم شریک بی اعتنایی کـرد.فرزند خـلیفه سؤال خود را تکرار کرد،ولی بـاز هـم شریک بی اعتنایی کرد.فرزند خلیفه خطاب به شریک گفت:آیا نسبت به فرزندان خلفا،تحقیر و توهین روا می داری؟ شریک گفت:ایا نسبت به فرزندان خلفا،تحقیر و توهین روا می داری؟ شریک گـفت:نه،ولی عـلم و دانش در پیشگاه خدا،شکوهمندتر و بـرتر از آن اسـت که من [به دل خواه دیگران ]آن را تباه سازم.فرزند خلیفه آمد و دو زانو در برابر شریک نشست.شریک به او گفت که باید بدینسان جویای علم گردد[و دانش را با تواضع و فروتنی کسب کند]

آیت اللّه حسن زاده ، درباره ی عـلامه الهی قمشه ای می گوید: «وقتتی در جلسه ی درس،کف پایش را بوسیدم و خودش در ابتدا توجه نداشت. بند ه در کنارش د و زانو نشسته بودم و ایشان چهار زانو.لذا توفیق بوسیدن کف پایش را یافتم.بعد از بوسیدن کف پایش را یافتم.بعد از بـوسیدنم نـاراحت شد و بـا من مواجه شد و فرمود:آقا چرا این طور می کنی؟

عرض کردم:آقا حق شما بر من بسیار عظیم است،نمی دانم چـه کنم. مگر به این وسیله دلم تشفی یابد و آرام گیرد و خودم را لایق نـمی بینم کـه دسـت مبارک شما را ببوسم.

و چون بدن مبارکش را به خاک می سپردیم،پاهایش را این بنده در بغل گرفته بودم و به یاد آن شب افـتادم کـه کف پایش را بوسیدم.خواستم در کنار تربتش تجدید عهد کنم،ولی حضور مردم مانعم شد» آیـت اللّه حـسن زاده اظـهار لطف علامه رفیعی قزوینی و رفتار تواضع آمیز خویش را چنین بیان کرده است:«یک دو روز بعد از هفته ی دوم (بـعد از رفتن به جلسه ی درس ایشان)، بعد از درس به من اشاره کرد که شما باشید،من نـشستم و رفقا رفتند.استاد فرمود:شما اظـهار داشـتید که شرح قیصری بر فصوص الحکم را در محضر آقای فاضل تونی درس خوانده اید. گفتم:آری.فرمود:مصباح الانس را درس خوانده اید؟گفتم:خیر.

سپس فرمود:حاضر هستید که مصباح الانس را با هم-مشروط به این که دو به دو من و شما باشیم- مباحثه کنیم؟دو زانـویش را بوسیدم و اشک شوق در چشمم حلقه زد و عرض کردم:

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم»

تواضع در برابر استاد تأثیر مهمی در پیشرفت علمی متعلم دارد.آیت اللّه حـسن زادهـ آملی این نکته را از قول استاد بزرگوارش،الهی قمشه ای،درباره ی خودشان چنین نقل کرده است: «شبی بعد از درس به من بشارت داد و فرمود:تو در راه علم خیر می بینی.تا این بشارت را از او شنیدم،آمین گفتم و پرسیدم:به چه دلیلی مرا بـشارت بـه خیر می دهید؟فرمود:به د لیل ادب و احترامی که نسبت به استادانت به کار می بری و تواضعی که پیششان می نمایی
رعایت آداب سخن گفتن و رفتار با استاد

متعلم باید هنگام سخن گفتن با استاد از الفاظ و واژهـ هایی کـه متناسب با شأن استاد است،استفاده کند و از به کار بردن برخی الفاظ و عبارات-از قبیل شنیدی،می دانی،مرد حسابی،چرا، نه،قبول ندارم،چه کسی چنین گفته است،این سخنی که شما می گویید در کجاست؟آن چه به خاطر دارم و یا د یـگران نـقل کـرده اند با گفتار شما مغایرت دارد و...-در ارتـباطات بـا اسـتاد پرهیز کند.

اگر متعلم در صدد تفحص بیشتر و بهره گیری بیشتر از استاد باشد،باید الفاظ و عبارات خویش را تلطیف کند. مثلا به جای«چرا و قبول ندارم»،لحن خـود را مـلایم کـند و بگوید:اگر کسی از ما علت این امر را بپرسد،چه بـگویم؟ یـا اگر کسی نسبت به دعاوی ما چنین انتقاداتی را مطرح بکندة،باید چه پاسخی بدهیم؟و...هم چنین در حضور استاد نباید با مـتعلمان دیـگر در گـوشی صحبت کند، پر حرفی کند،با صدای بلند و همراه با قهقه بـخندد،بدون اذن استاد پرسشی را مطرح کند،یا پیش استاد از دیگران غیبت و بدگویی بکند و...

امام صادق(ع)از جدش حضرت علی(ع)نقل می کند:«از جـمله حـقوق اسـتاد بر تو این است که بسیار از او نپرسی(او را سؤال پیچ نکنی)و بـه اصـرار از او نپرسی...»

حضرت علی(ع) در پاسخ به کسی که مسئله ی پیچیده ای سؤال کرد، فرمود:«برای کسب دانش و تفقه بـپرس، نـه بـرای گیج کردن و آزار رساندن،و بدان نادانی که در پی آموختن است، به دانا می ماند و دانـایی کـه در پی چـیزی جز هدایت است،چون نادان است»

امیر مؤمنان علی(ع)،درباره ی نحوه سلوک و رفتار با عـالم(استاد) چـنین تـوصیه می فرماید:«از جمله حقوق عالم این است که از او زیاد نپرسی و جامه اش نگیری و چون بر او وارد شـوی و گـروهی نزد او بودند،به همه سلام کنی و او را نزد آن ها به تحیت مخصوص گردانی،مقابلش بنشینی و پشـت سـرش مـنشینی،چشمک مزنی، با دست اشاره مکنی،پرگویی مکنی ک ه فلانی و فلانی بر خلاف نظر او چنین گفته اند و از زیـادی مـجالستش دلتنگ مشوی.زیرا مثل عالم،مثل درخت خرماست.باید منتظر باشد تا چیزی از آن بر تو فـرو ریـزد و پاداش عـالم،از روزه دار شب زنده داری که در راه خدا جهاد کند،بیشر است.»19

در تفسیر این حدیث،مرحوم علامه مجلسی نکاتی را بیان کـرده اسـت،ما ب برخی از مهم ترین آن ها اشاره می کنیم: نکته ی اول،زیادی در سؤال به دو شکل قابل تـبیین است:

الفـ)یا مـراد از فزونی در پرسش، افزایش است که به نوعی متضمن ضرر است،بدین معنی که دانشجو پرسش را تـا بـدان حـد و حوزه ای ادامه بدهد که عالم در آن حوزه ی معرفتی،آگاهی کافی ندارد و در نتیجه خطا یـا نـاتوانی او آشکار شود.این عمل ناپسندی است، چون شخصیت و آبروی فرد عالم در معرض خطر قرار می گیرد.

ب)یا مراد از آنـ،پرسش بـیش از حد متعارف در حوزه های معرفتی است. این شق نیز عملی ناصواب است.

نکته  دوم :عبارت«ما لا تـأخذ بثوبه»(جامه اش را نگیری)نیز به این شکل قابل تـفسیر اسـت کـه اگر خواسته ای از عالم داری،نباید بیش از حد مـتعارف بـرخواسته ات پافشاری کنی. معیار اکرام عالم،شخصیت علمی اوست، نه نوع خاص لباس و پوشش او.

نـکته سـوم:مراد معصوم از عبارت«و اجلس بین یـدیه»این اسـت که مـتعلم بـاید در جـایی بنشیند که دانشمند برای خطاب بـه او احـتیاج به تغییر جا یا برگرداندن چهره نداشته باشد.این امر نیز به دو شـکل قـابل تفسیر است:

حالت اول:عبارت را به صورت مـضیّق تفسر کنیم.در این صـورت،مراد

معصوم ایـن اسـت که فرد متعلم فقط باید در مقابل و روبه روی عالم بنشیند و حق نشستن در سمت راست یـا چـپ و یا پشت سر او را ندارد.

حالت دوم:عبارت را بـا کـمی تسامح تـفسیر کـنیم،بنابراین فـرض،مراد حضرت علی(ع)این است کـه متعلم نباید پشت سر عالم بنیشیند،بلکه اگر روبه روی او و یا سمت چپ یا راست او بنشیند،اشکالی ندارد.

نـکته ی چـهارم:حضرت علی(ع) در پایان حدیث شریف فرموده اسـت: «پاداش فـرد دانـشمند،از روزه دار شـب زنـده داری که در راه خدا مـبارزه مـی کند، بیشتر است.»مرحوم مجلسی علت افزایش این پاداش را چنین تبیین فرموده است:فرد دانشمند با دلایل قاطع،با اعتقادات بـاطل و آرای فـاسد بـه نزاع برمی خیزد و این کردارش سبب می شود کـه در گـستره ی زمـان،گروه کثیری از مـردم بـه روزه داریـ،قیام در راه خدا و...بپردازند.اما فرد مجاهد تنها زمینه ی استیلای کفار بر ابدان خلق را در زمانی کوتاه از بین می برد.یا به بیان دیگر،دانشمند زمینه ی استیلای شیاطین و گمراهان بر متدینان و دین حق را در زمـان طولانی-تا قیامت- از بین می برد،اما مجاهد تنها در برابر تجاوز فیزیکی کفار ایستادگی می کند. به همین دلیل است که مولای متقیان می فرماید:پاداش عالم زبانی-که مردم ار به سوی حق و صواب هدایت می کند-از روزهـ دار شـب زنده داری که در راه خدا جهاد می گند،بیشتر است
چشم پوشی از برخی اشتباهات احتمالی استاد

یکی دیگر از راه های ابراز احترام و محبت به استاد این است که اگر استاد گاهی در رفتار خـویش بـا متعلم دچار اشتباهی شده اسـت،مثلا از روی اشـتباه و بدون این که متعلم کار خلافی مرتکب شده باشد،به او تندی کند،یا عبارات عتاب آمیز به کار ببرد،او باید به خاطر تلاش هایی که استاد بـرای او مـتحمل شده است،از این مـوارد چـشم پوشی کند و هم چنان حرمت استاد را نگه دارد.بعد از گذشت ایام،در صورتی که فرصت مناسب پیش آید،به گونه ای محبت آمیز برای استاد توضیح دهد که در موارد مدنظر استاد،او مقصر نبوده است.

و یا اگـر اسـتاد مطلبی را در کلاس توضیح داده و توضیح استاد نارسا و یا نادرست است،متعلم نباید به صورت صریح این اشتباه را به استاد گوشزد کند،بلکه باید با اشارات لطیف این اشتباهات را برطرف کند.مثلا خودش پاسخ صـحیح مـسئله را بیان کـند و از استاد بپرسد:،آیا در برابر سؤال ها مذکور، این پاسخ نیز قابل دفاع است یا نه؟و... یا اگر در مواردی اسـتادی پاسخ مسئله ای را نمی داند و از پاسخ دادن در آن جلسه طفره می رود،متعلم نباید با اصرار از اسـتاد بـخواهد کـه در همان جلسه پاسخ سؤال را بدهد.02هم چنین اگر استاد در کلاس مطلبی را به صورت ناقص یا نادرست توضیح دادهـ اسـت، متعلم نباید این عیب استاد را پیش دیگران بازگو کند.

حضرت آیت اللّه حسن زاده آملی در ایـن بـاره خـاطره تأمل برانگیزی را نقل می کند.ایشان خاطره ای ناگواری از درس شفای فاضل تونی را چنین بیان می کند:در این درس شـفا کسی با من شرکت نداشت،فقط من تنها به محضرش تشرف می یافتم.یک روز چهارشنبه کـه روز آخر درس هفته است، دیـدم آن جـناب(رضوان اللّه علیه)درست و موزون مطلب شفار تقریر نمی فرماید و پریشان می گوید:من چند بار سؤال پیش آوردم و جواب مقنعی نفرمود،چنین انگاشتم که شاید مانعی پیش آمده و درس را مطالعه نفرموده است...

در روز پنج شنبه که به درس استاد شعرانی رفتم،عرض کـردم:حضرت آقا دیروز جناب فاضل تونی درس شفا را درست تقریر نفرموده است...استاد شعرانی در این هنگام به نوشتن اشتغال داشت.بدون این که سربلند کند و مرا نگاه کند،به حالت انقباض و گرفتگی چهره با لحنی خـاص و اعـتراض آمیز فرمود:درس ها و بحث هایت را کم کن و شفا را پیش مطالعه کن و در آن بیشتر زحمت بکش.

من خاموش شدم،ولی انفعالی شدید به من روی آورد که شاید استاد شعرانی این گستاخی را از من درباره ی خودش نیز احتمال دهد کـه در مـحضر استادان دیگر،از ایشان هم چنین بی ادبی از من صادر شود.تا فردای آن روز که روز جمعه بود،برای درس ریاضی تشرف حاصل کردم؛در حالی که این حالت انفعال بر من حاکم بود.به محض نشستن رو بـه مـن کرد و فرمود:آقا آن اعتراض دیروز شما برای آقای فاضل تونی،حق با شماست، زیرا که ایشان به سکته ی مغزی دچار شده است و الان در بیمارستان بستری است.آن پریشانی گفتارش از رویداد طلیعه سـکته بود.

پس از درس اسـتاد شعرانی به بیمارستان رفتم.تا چـشم آن جـناب بـه من افتاد،به شدت گریست و مرا نیز به گریه آورد.دست و پایش را بوسیدم و عرض کردم:آقا جان ما باید از شما صبر و سکینه و وقار بـیاموزیم»


نتیجه

بـراساس آیـات متعدد قرآن و احادیث بسیار فراوان از پیامبر گرامی اسـلام(ص)و ائمـه ی معصومین(ع)، علم آموزی و دانش گستری از اهمیت و قد است زاید الوصفی برخوردار است، تا بدان حد که مقام یک عـالم عـامل مـساوی مقام هفتاد هزار عابد معرفی شده است.برای گسترش و توسعه ی ایـن سنت حسنه،اسلام به همه ی متدینان توصیه اکید کرده است که در همه حال پاسدار راستین مقام علم و علما بـاشند.هم چـنین،راه های مـتعددی برای ابزار احترام و محبت به استادان مطرح کرده است که بـرخی از مـهم ترین آن ها عبارت اند از:

ارج نهادن به مقام استاد

تواضع و فروتنی در برابر استاد

رعایت آداب سخن گفتن و رفتار با استاد

چشم پوشی از برخی اشـتباهات احـتمالی استاد


موضوعات مرتبط: آموزش ، پیشنهاد مدیر ، پیامها
برچسب‌ها: استاد , حق استاد , ارج نهادن , تواضع


تاريخ : ۱۳۹۸/۰۷/۱۳ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت ، استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم

شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد

استاد به او گفت :
آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی؟ شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد و متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که : "اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید"

غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند!

استاد به شاگرد گفت : "همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه "

ارسالی از شاگرد نقاش


موضوعات مرتبط: آموزش ، پیامها
برچسب‌ها: استاد , حرف آخر , تجربه , جرات تغییر


تاريخ : ۱۳۹۸/۰۵/۲۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

کلاس اول یزد بودم سال1340، وسطای سال اومدیم تهران
یه مدرسه اسمم را نوشتند
شهرستانی بودم، لهجه غلیظ یزدی و گیج از شهری غریب
ما کتابمان دارا آذر بود ولی تهران آب بابا
معظلی بود برای من، هیچی نمی فهمیدم
البته تو شهر خودمان هم همچین خبری از شاگرد اول بودنم نبود ولی با سختی و بدبختی درسکی می خواندم
تو تهران شدم شاگرد تنبل کلاس
معلم پیر و بی حوصله ای داشتیم که شد دشمن قسم خورده ی من
هر کس درس نمی خواند می گفت:می خوای بشی فلانی و منظورش من بینوا بودم
با هزار زحمت رفتم کلاس دوم
آنجا هم از بخت بد من، این خانم شد معلممان
همیشه ته کلاس می نشستم و گاهی هم چوبی می خوردم که یادم نرود کی هستم!!
دیگر خودم هم باورم شده بود که شاگرد تنبلی هستم تا ابد
کلاس سوم یک معلم جوان و زیبا آمد مدرسه مان
لباسهای قشنگ می پوشید و خلاصه خیلی کار درست بود، او را برای کلاس ما گذاشتند
من خودم از اول رفتم ته کلاس نشستم
میدانستم جام اونجاست
درس داد، مشق گفت که برا فردا بیاریم
انقدر به دلم نشسته بود که تمیز مشقم را نوشتم
ولی می دانستم نتیجه تنبل کلاس چیست
فرداش که اومد، یک خودنویس خوشگل گرفت دستش و شروع کرد به امضا کردن مشق ها
همگی شاخ در آورده بودیم آخه مشقامون را یا خط میزدن یا پاره می کردن
وقتی به من رسید با ناامیدی مشقامو نشون دادم
دستام می لرزید و قلبم به شدت می زد
زیر هر مشقی یه چیزی می نوشت
خدایا برا من چی می نویسه؟
با خطی زیبا نوشت: عالی
باورم نمی شد بعد از سه سال این اولین کلمه ای بود که در تشویق من بیان شده بود
لبخندی زد و رد شد
سرم را روی دفترم گذاشتم و گریه کردم
به خودم گفتم هرگز نمی گذارم بفهمد من تنبل کلاسم
به خودم قول دادم بهترین باشم...
آن سال با معدل بیست شاگرد اول شدم و همینطور سال های بعد
همیشه شاگرد اول بودم
وقتی کنکور دادم نفر ششم کنکور در کشور شدم و به دانشگاه تهران رفتم
یک کلمه به آن کوچکی سرنوشت مرا تغییر داد
چرا کلمات مثبت و زیبا را از دیگران دریغ می کنیم ..

"یك خاطره از استاد محمد شاه محمدی
استاد مدیریت و روانشناسی"


موضوعات مرتبط: خاطرات
برچسب‌ها: خاطره , دلنوشته , استاد , شاگرد تنبل


تاريخ : ۱۳۹۴/۰۵/۰۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
تاريخ : ۱۳۹۱/۱۱/۰۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

Molana%20(6) دانلود سخنرانی مرحوم دکتر محمد جعفر محجوب با موضوع مولانا

زمان کل: ۱ ساعت و ۵۲ دقیقه

 این مجموعه صوتی را می توانید در ادامه دانلود کنید.

دانلود با لینک مستقیم:

دانلود (حجم: ۱۲٫۸MB)

(Format: Mp3          Archive Type: RAR)



موضوعات مرتبط: دانلود سخنرانی
برچسب‌ها: دانلود سخنراني , سخنراني , كتاب , استاد


تاريخ : ۱۳۹۱/۱۱/۰۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

ghomshe%27e دانلود سخنرانی هایی از دکتر الهی قمشه ای

دکتر حسین محی الدین الهی قمشه‌ای فرزند استاد فقید مهدی الهی قمشه‌ای و خانم طیبه تربتی در ۱۴ دی ماه ۱۳۱۹ (۴ ژانویه ۱۹۴۱) در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی، ‏ متوسطه و دانشگاهی را به ترتیب در دبستان دانش، دبیرستان مروی و دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران تا درجه دکتری به پایان برد و نیز تحصیلات حوزوی و سنتی را نزد پدر و استادان دیگر دنبال کرد. پدر ایشان فیلسوف، مجتهد، استاد دانشگاه، شاعر و مترجم برجسته قرآن بودند و روان‌ترین و معتبرترین ترجمه فارسی قرآن از کارهای ایشان می‌باشد در ادامه می توانید مجموعه ی کاملی از سخنرانی های دکتر الهی قمشه ای را دانلود کنید.



موضوعات مرتبط: دانلود سخنرانی
برچسب‌ها: دانلود سخنراني , سخنراني , كتاب , استاد

ادامه مطلب

تاريخ : ۱۳۹۱/۱۱/۰۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

Dr%20Dinani%20%281%29 دانلود سخنرانی های دکتر غلامحسن ابراهیمی دینانی

غلامحسین ابراهیمی دینانی (زاده ۵ دی ۱۳۱۳ برابر ۲۶ دسامبر ۱۹۳۴ در روستای دینان، از توابع درچه ، خمینی شهر اصفهان)، فیلسوف ایرانی است. عمده شهرت وی به علت پژوهش در حکمت اشراق و سهروردی و احیای آن در سالهای اخیر است. وی با بررسی تمامی آثار و نوشته‌های شیخ شهاب الدین سهروردی تا کنون چندین کتاب مهم در رابطه با فلسفه و افکار این فیلسوف ایرانی نگاشته‌است. هم اکنون استاد بازنشسته گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و در دانشگاه‌های تهران، تربیت مدرس، دانشگاه مذاهب اسلامی و دانشگاه آزاد اسلامی به تدریس فلسفه اشتغال دارد. او در سال ۱۳۸۴ با کتاب دفتر عقل و آیت عشق، ۱۳۸۵ با کتاب درخشش ابن رشد در حکمت مشاء  و ۱۳۸۹ با کتاب فلسفه و ساحت سخن برنده جایزه کتاب سال شد. آرشیو بسیار کاملی از سخنرانی های دکتر دینانی که عمدتا با موضوع ادبیات، عرفان و فلسفه می باشد را می توانید در ادامه مطلب دانلود کنید.


به ادامه مطلب برويد




موضوعات مرتبط: معرفی کتاب ، دانلود سخنرانی
برچسب‌ها: دانلود سخنراني , سخنراني , كتاب , استاد

ادامه مطلب

تاريخ : ۱۳۹۱/۱۱/۰۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
.: :.