سازمان فضای مجازی سراج جایزه 600 هزار دلاری
برای اعدام سلمان رشدی تعیین کرد .
شركت كنندگان حاضر در سومین نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی ،
به مناسبت سالروز صدور حكم ارتداد سلمان رشدی ت
وسط امام خمینی(ره)
جایزه 600 هزار دلاری برای اعدام وی تعیین كردند.
حضرت امام(ره) فرمودند :
«ترس من این است كه تحلیلگران امروز، 10 سال دیگر بر كرسی قضاوت بنشینند
و بگویند كه باید دید فتوای اسلامی و حكم اعدام سلمان رشدی
مطابق اصول و قوانین دیپلماسی یا خیر؟»
این شركت ها و موسسات مردم نهاد برای زنده ماندن
و پیگیری حكم تاریخی امام خمینی(ره) این جایزه را تعیین كردند.
این جایزه 600 هزار دلاری توسط 40 موسسه
و رسانه مردمی شركت كننده در نمایشگاه تامین شده است.
نام این موسسات را به شرح می باشد .
1- خبرگزاری فارس 100 میلیون تومان
2- مجموعه سینما ماركت 5 میلیون تومان
3- موسسه هنر ناب اسلامی 2 میلیون تومان
4- پایگاه خبری تهران پرس 70 میلیون تومان
5- پایگاه خبری عصر امروز 20 میلیون تومان
6- موسسه نصر تجاری 50 میلیون تومان
7- جام نیوز 50 میلیون تومان
8- سایبربان 20 میلیون تومان
9- نكته آنلاین 20 میلیون تومان
10- سراج 24 50 میلیون تومان
11-رادیو میقات 50 میلیون تومان
12- مجموعه متمم 100 میلیون تومان
13- مجموعه سینما ماركت 5 میلیون تومان
14- مجموعه خاكریز ایمان و اندیشه 7 میلیون تومان
15- مجموعه نور الرضا 4 میلیون تومان
16- پژوهشگاه علوم و فرهنگی 10 میلیون تومان
17- ستاد امر به معروف 10 میلیون تومان
18- مجموعه معلی 20 میلیون تومان
19- آموزشگاه خبرنگاران ایران 10 میلیون تومان
20- روایت فتح 4 میلیون تومان
21- مجموعه رایانما 20 میلیون تومان
22- مجموعه مصباح 10 میلیون تومان
23-مجموعه دانش بانك 25 میلیون تومان
24- مجموعه كانون خورشید 10 میلیون تومان
25- مجموعه افرا 5 میلیون تومان
26- مجموعه پویا یاران 15 میلیون تومان
27- مجموعه موج حامی رسانه 5 میلیون تومان
28- مجموعه آكادمی طوسی 17 میلیون تومان
29- حامیان ولایت 90 میلیون تومان
30- پایگاه اقتصاد پرس 20 میلیون تومان
31- پایگاه تراز 7 میلیون تومان
32- پایگاه باحجاب 5 میلیون تومان
33- پایگاه فاش نیوز 15 میلیون تومان
34- مجموعه رحماء 5 میلیون تومان
35- مجموعه مهرخانه 10 میلیون تومان
36- شركت مهرپارس 10 میلیون تومان
37- شركت راهكار وب هوشمند 15 میلیون تومان
38- پایگاه الف 10 میلیون تومان
39- تبیان 15 میلیون تومان
40- مجموعه متمم 2 150میلیون تومان
موضوعات مرتبط: اخبار ، پیامها
برچسبها: 600000 دلار , جایزه , سازمان سراج , سلمان رشدی
براي ديدن تصاوير بزرگتر بر روي تصوير كليك بفرمائيد
موضوعات مرتبط: عکس
برچسبها: امام خميني , بيت امام , نوه امام , دشمني با امام
هر چیزی خالصش خوب است.
مثل گلاب و عسل که خالصشان خوب است.
حتی خود آب، خالصش خوب است.
آبی که توی یخچال میگذاری، بوی طالبی و گوشت و ماست میگیرد ،
این آب دیگر گوارا نیست.
آبی گوارا است که طعم آب داشته باشد ،
بوی آب داشته باشد، رنگ آب داشته باشد.
عبادت هم همینطور است ؛ خالص آن خوب است.
این است که قرآن کریم میفرماید:
جز خدا هیچکس را بندگی نکنید، یعنی بندگی خود را خالص کنید.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: طعم آب , گلاب و عسل , عبادت , بندگي خدا
شما اول انگشت خود را در استمپ میگذاری و آن را جوهری میکنی
و بعد پای یک قرارداد انگشت زده و آن را جوهری میکنی.
یعنی تا این انگشت خود جوهری نشود
نمیتواند برگ کاغذی را جوهری کند.
هندسهی عالم هم همین است.
ما تا خود یک ویژگی و صفتی پیدا نکنیم ،
نمیتوانیم دیگران را دعوت کنیم تا آن ویژگی و صفت را پیدا کنند.
این است که قرآن کریم گلایه میکند
از کسانی که حرفهایی میزنند
و مردم را به خصوصیاتی دعوت میکنند ،
در حالی که در خودشان از آن ویژگیها خبری نیست .
چرا یک حرفهایی میزنید که خود انجام نمیدهید .
درست مثل سوزن که برای همه لباس میدوزد ،
اما خود برهنه است .
یا مثل شمعی که اطرافِ خود را روشن میکند ،
اما پای خودش تاریک است .
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مثل سوزن , جملات زيبا , دلنوشته ها , انگشت جوهري
هولوکاست ایرانی
کشتار 77000 ایرانی توسط یهودیان
مسلّماً يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيدهاند ، دشمنترين مردم نسبت به
مؤمنان خواهى يافت ...
(مائده . 82)
داستان مردخاي يهود ي و دخترعموي فتنه گرش اِستردر دربار خشايارشا ، پادشاه ايران(٦٤٨-٥٤٦)،گواه روشني است ازحضور انبوه يهوديان درقلمرو دولت هخامنشي. دراين داستان، مردخای با حیله، فرمان عزل وشتی، ملکه ایران را که از فرمان شاه (در حالت مستی) مبنی بر برهنه ظاهر شدن در جشن سرپیچی کرده است، میگیرد.سپس استر زيبا، بانيرنگ مردخاي، همخوابه خشايارشا ميشود ،دل او را ميربايد وسپس به ملكه قدرتمند ايران بدل ميگردد .
دراين زمان تكاپو ي يهودي اندر سراسر ايران چنان آزار دهنده است كه هامان،وزير پادشاه هخامنشي،تصميم به اخراج ايشان ميگيرد.ولي او،كه به دروغ در کتاب عهد عتیق"دشمن يهوديان"خوانده شده (در باب دروغگویی و تحریفگری یهودیان در تورات و کتاب مقدس ، همان بس که بارها قرآن آنها را قومی تحریفگر دانسته و آنها را لعن کرده است و گفته مطالبی را به نفع خود می نوشتند و آگاهانه به خدا نسبت می دادند)،بادسيسه استر به دارآويخته ميشود.
آنگاه، يهوديان، باحمايت استر، به كشتارخونين و وسيع مخالفان خود دست ميزنند و مردخاي درمقام مرد قدرتمند ايران جاي ميگيرد .توصيف قساوت آميز "کتاب مقدس - عهد عتیق – كتاب (سوره) استر" ازقتل عام بزرگان ايراني به دست اين ميهمانان نو رسيده در روز سیزدهم ماه ادار حيرت انگيزاست:
ويهوديان بردشمنان خود پیروز شدند ..همه مردم از یهوذیان می ترسیدند و جرات نمی کردند در برابرشان بایستند.تمام حاکمان و استانداران ، مقامات مملکتی و درباریان از ترس مردخای ، به یهودیان کمک می کردند...به این ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را از دم شمشیر گذرانده،کشتند.
آنها در شهر شوش که پایتخت بود 500 نفر را کشتند...ده پسرهامان بن همداناي، دشمن يهود،راكشتند... و [جسد] ده پسر هامان را[درشوش]به دارآويختند... درروزچهاردهم ماه ادارنيز جمع شده سيصدنفر را درشوش كشتند... و ساير يهودياني كه درولايتهاي پادشاه بودند...هفتاد و پنج هزارنفر از مبغضان خويش را كشته بودند...درروز چهاردهم ماه آرامي يافتند و آنرا روز بزم و شادماني نگاه داشتند...
این روز یعنی سالروز قتل عام 77000 ایرانی ( باید جمعیت ایران در 2600 سال پیش را در نظر گرفت . با توجه به آنکه جمعیت کم بوده است. این کشتار را می توان یک نسل کشی بحساب آورد) ، هر ساله تحت عنوان عید پوریم توسط یهودیان جشن گرفته می شود و در این روز وقیحانه به جشن و پایکوبی می پردازند.
در حالی که ما ایرانی ها سیزدهم فروردین را نحس دانسته و به یاد قتل عام اجدادمان به کوه و دشت پناه می بریم (تا توسط یهودیان کشته نشویم) آنها باید در جشن نسل کشی آنقدر شراب بنوشند تا تعادل خود را از دست بدهند.
در نقشه خیالی ارض موعود که رژیم جعلی اسرائیل ترسیم کرده علاوه بر پهنه نیل تا فرات استان همدان نیز جزء خاکشان ذکر شده است فقط بخاطر مقبره استر و مردخای ابتدای خیابان شریعتی. باید به ایرانی بودن مسئولان تبریک گفت که نه تنها در هیچ کجا راجع به این واقعه هولناک سخن به میان نمی آورند بلکه برای آنها تابلویی در نظر گرفته می شود تحت عنوان زیارتگاه استر و مردخای !!؟
آیا کلمه زیارتگاه کلمه ای مقدس در فرهنگ شیعی ما نیست ؟
آیا ما این واژه مقدس را فقط برای انسان هایی پاک از تبار عشق بکار نمی بریم ؟
خواب تا کی ؟
منابع :
کتاب مقدس ، بخش عهد عتیق ، کتاب استر
کتاب زرسالاران یهود ، نوشته عبدالله شهبازی ، جلد اول ، صفحه 353
براي ديدن تصاوير بر روي تصوير ذيل كليك بفرمائيد
موضوعات مرتبط: اطلاعات عمومی ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: هولوكاست , عهد عتيق , كتاب استر , يهود
ﭘﺮﭼﻢ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺭﻭ ﺁﺗﺶ ﻧﺰﻧﯿﺪ ... ﺗﻮهین ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺍﺳﺖ !!
ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﻓﯿﻠﻢ Robocop ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﻭ
ﺩﺭ ﺍﺷﻐﺎﻝ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ !! ...
ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺑﻠﻨﺪ ﭘﺎﯾﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻬﺎ ﺭﻭ
ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﻭ ﻭﺣﺸﯽ ﮊﻧﺘﯿﮏ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ !!
ﻣﺎ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﺗﻔﻨﮕﺪﺍﺭﺍﻥ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﺑﻬﺎﯼ ﻣﺎ ﺷﺪﻧﺪ ﺭﻭ ﺑازدا ﺷﺖ ﮐﻨﯿﻢ ....
ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯿﻢ ﺍﺷﮏ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﯾﮏ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﺸﻮﻥ ﺑﺪﯾﻢ
ﭼﻮﻥ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﻠﯽ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺟﺮﯾﺤﻪ ﺩﺍﺭ ﻣﯿﺸﻪ !! ...

ﺍﻭﻧﻬﺎ ﻣﯿﺘﻮﻧﻨﺪ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺍﺣﻤﺪﯼ ﻧﮋﺍﺩ ﺭﻭ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻧﺎﻭﺍﻟﻬﺎﺷﻮﻥ ﺑﮕﺮﺩﻭﻧﻨﺪ .....
ﺍﺻﻼ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﯿﺴﺖ !
اونها میتونند به هواپیمای مسافر بری ما با موشک بزنند
و تمام مسافرانش رو از بین ببرند
و به این واسطه به ناخدای ناو وینسنت مدال افتخار بدن .....
اما ما نباید به کسانی که از خاک و ابهای سرزمینی کشورمون دفاع کردند
مدال شجاعت بدیم .


ﺍﻣﺎ ﺟﻮﺍﻧﻬﺎﯼ ﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻨﺪ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻧﻤﺎﺩﯾﻦ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﭼﻨﺪ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺭﻭ
ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ
ﭼﻮﻥ ﺧﻼﻑ ﺍﺧﻼﻕ ﻫﺴﺖ !! ...
ﻏﺮﺑﯿﻬﺎ ﺣﺘﯽ ﻣﯿﺘﻮﻧﻨﺪ ﮐﺎﺭﯾﮑﺎﺗﻮﺭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻣﺎ ﺭﻭ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﻭ ﺭﻭ ﺍﺷﺮﻑ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ
ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﯿﻢ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﻨﻨﺪ
ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﻋﯿﻦ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﯿﺎﻥ ﻫﺴﺖ ...
ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭ ﻋﺮﻕ ﺧﻮﺭ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﮐﻨﯿﻢ !!!
به خود بيائيد
مرگ بر آمريكا
مرگ بر فتنه گر
موضوعات مرتبط: پیامها
برچسبها: پرچم آمريكا , Robocop , توهين , مردم ايران
تصاوير بخشي از
سومین نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی
براي ديدن تصاوير بر روي تصوير ذيل كليك فرمائيد
22 لغايت 29 بهمن ماه
موضوعات مرتبط: عکس
برچسبها: سومین نمایشگاه , رسانه های , دیجیتال , انقلاب اسلامی
یک گل وقتی شاداب و باطراوت است که لقمههای پاک در اختیارش قرار بگیرد :
آب پاک ، خاک پاک.
ما آدمها هم همینطوریم ، یعنی وقتی شاد و شاداب و سرزنده و سرحال هستیم که
مواظب لقمههایمان باشیم ؛ لقمههایمان پاک و طیّب و طاهر باشند.
این است که قرآن کریم نصیحت میکند :
یعنی مردم لقمههای حرام را مصرف نکنید . چرا؟ چون افسرده میشوید ،
ناراحت میشوید ، پژمرده میشوید ، خشک میشوید.
آزردهخاطر میشوید و آسیب میبینید.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: گل , شاداب , لقمه حرام , افسرده
یک مداد اگر مغز نداشته باشد ، هیچ ارزشی ندارد ؛ فقط چوب است .
ارزش یک مداد به مغز آن است.
ارزش ما آدمها هم به مغز و عقل و خرد است .
اگر این خرد و عقل را کنار بگذاریم، و اهل حساب و کتاب نباشیم ارزشی نداریم ، فایدهای نداریم
یکی از نالههای اهل جهنم این است :
اگر اهل تعقل و اندیشه بودیم، اگر اهل درک بودیم امروز اینجا نبودیم .
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: اهل جهنم , مغز مداد , انديشه , عقل

براي ديدن تصوير بزرگتر كليك كنيد
كودكان در نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال انقلاب اسلامي
موضوعات مرتبط: عکس
برچسبها: نمايشگاه , ديجيتال , انقلاب اسلامي , مجموعه هاي مردمي
ادامه مطلب
یک میخ اگر راست باشد هر چه هم ضربه بخورد پیشتر رفته
و محکمتر و مقاومتر خواهد شد .
به همین خاطر هم قرآن به ما میگوید بیایید راستی و صداقت پیشه کنید ،
اینجا ست که هیچکس نمیتواند به شما آسیب بزند.
اگر اهل شکیبایی باشید ، اگر تقوا پیشه کنید و در یک سخن ،
اگر راستی و درستی پیشه کنید ، هیچکس نمیتواند به شما آسیب بزند ،
اما اگر صداقت را پیشه نکنید و کج بشوید و کجرفتار باشید
مثل همان میخ کج میمانید ؛ هر چه ضربه بخورید بیشتر کج میشوید.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مثل ميخ , دلنوشته , جملات زيبا , درستي
راس ساعت ۲۱ امشب، در سی و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مقابل حاکمان وابسته به بیگانگان زورگو، مردم باصداقت و مقاوم ایران شعار الله اکبر سر می دهند.
... این بانگ آزادی است، کز خاوران خیزد. فریاد انسان هاست، کز نای جان خیزد. اعلام طوفان هاست، کز هر کران خیزد. آتشفشان قهر ملت های در بند است، حبل المتین توده های آرزومند است.
الله اکبر، خمینی رهبر
دشمن بداند ما، موج خروشانیم. زائیده بحریم، فرزند طوفانیم. در سنگر اسلام، بگذشته از جانیم. بازو به بازو، صف به صف، ما آهنین چنگیم. سنگر به سنگر جان به کف آماده جنگیم.
تخت شهنشاهان، شد سرنگون از ما، بخت تبهکاران، شد واژگون از ما. دامان آزادی، شد لاله گون از ما. ما حافظ آزادی و اسلام و قرآنیم، ما در پی آسایش و معراج انسانیم.
الله اکبر، خمینی رهبر. ما در ره اسلام، پیمان خون بستیم. زنجیر استعمار، مردانه بگسستیم. از دام اهریمن، با یاد حق رستیم. ما نغمه الله اکبر بر زبان داریم، ما چون خمینی رهبری روشن روان داریم.
الله اکبر، خمینی رهبر...
راس ساعت 21 امشب، مردم با قهرمان ایران روی پشت بام ها فریاد الله اکبر سر می دهند تا برگی دیگر بر خاطره باشکوه سی و شش سال پیش خود بیافزایند.
موضوعات مرتبط: عکس ، پیامها
برچسبها: 21 بهمن , الله اکبر , ساعت 21 , بهمن ماه
حوزه فرهنگ – اجتماعي
موضوع انعكاس ديوار مهرباني
تحلیل و استناد
سوژه
دیوار مهربانی از کجا شروع شد ؟
در روزهایی که اخبار جنگ، آشوب، آوارگی و اعمال خشونت و بی رحمی نسبت به مردم بی گناه عرصه رسانه های جهان را در نوردیده، ایجاد دیوار مهربانی ایرانیان در سراسر کشور، جهانیان را تحت تاثیر خویش قرار داد.
اگر نیاز نداری بذار و اگر نیاز داری بردار، جمله ساده ای که این روزها بر بسیاری از دیوارهای این مرز و بوم نقش بسته و دلهایمان را به اینکه هنوز هم کورسوی امیدی به زنده بودن انسانیت و توجه به نیازمندان به دور از هرگونه ریا، تبلیغات و فرمایشی بودن وجود دارد، روشن کرده است.
تفاوتی نمی کند چه کسی اولین دیوار مهربانی را در کدام نقطه کشور ایجاد کرد مهم اقدام خودجوش مردمی بود که با فرا رسیدن فصل سرد سال همنوعان نیازمند خود را فراموش نکردند و در حد توان خود به آنها یاری رساندند و این اقدام نیک آنقدر مورد استقبال قرار گرفته که در مدتی بسیار کوتاه نه تنها تمام نقاط کشور را در نوردیده بلکه توجه بسیاری از رسانه های خبری بزرگ جهان را نیز به خود جلب کرده است.
• گزارش بزرگترین رسانه های جهان از دیوار مهربانی
بسیاری از بزرگترین رسانه های جهان که همواره به دنبال جوسازی علیه ایران با عناوین جعلی و غیرواقعی از جنگ طلبی و گرایش به خشونت و بی رحمی در میان ایرانیان بوده اند، این بار نتوانستند نسبت به این اقدام خیرخواهانه و فرهنگ نوع دوستی مردم مسلمان، بی اعتنا باشند.
به گونه ای که در مدتی کوتاه بسیاری از رسانه ها همچون سی ان ان، بی بی سی، فرانس 24، دویچه وله و ورد پرس گزارش هایی را با محوریت این موضوع کار کرده اند.
سی ان ان گزارش خود را اینگونه آغاز می کند: دنبال چیزی هستید که ایمان به انسانیت را به شما پس بدهد؟! شاید این خبر این کار را انجام دهد، چون ایران در حال ورود به یک زمستان سرد است، مردم این کشور یک طرح نوآورانه ای برای گرم نگه داشتن بی خانمان ها ایجاد کرده اند.
در ادامه این گزارش اینگونه می خوانیم: این دیوار مهربانی که مردم به صورت رایگان روی آن لباس می گذارند کل کشور را در بر می گیرد.پیام ساده است: «اگر لازم نداری بذار اگر لازم داری بردار». به گفته مقامات رسمی ایران 15 هزار نفر از مردم ایران بی خانمان هستند، یک سوم این مقدار را هم زنان تشکیل می دهند.
از سال 2014 تاکنون اقتصاد ایران رو به بهبود است. بعد از مدتی یکی از این دیوارها توسط عابران پر از کت، پیراهن، کلاه و … شد. کسانی که نیاز داشتند هم برای خود مقداری لباس بر می داشتند.
پایگاه بی بی سی انگلیسی، در گزارشی مفصل در این رابطه عنوان می کند: ایرانی ها در حال سازمان دهی کمک های خیریه به شکل دیوارهای مهربانی در فضاهای باز هستند این دیوارهای مهربانی در شهرهای بزرگ برپا شده اند و سبب ترویج بحث هایی به صورت آنلاین در مورد تلاش برای کمک به افراد فقیر شده است.
این ایده به نظر می رسد که برای نخستین بار در شهر مشهد و پس از آنکه فردی با آویزان کردن چند جا لباسی و آویز بر روی دیواری که بر روی آن نوشته شده بود «اگر نیاز نداری بگذار و اگر نیاز داری بردار» شروع شد و اهدای کت، شلوار و دیگر لباس های گرم نقطه شروع این حرکت بود.
در ادامه این گزارش آمده: پیش از این نیز ایده ای مشابه در خیابان های ایران دیده شده بود؛ در آن طرح نیز یخچال هایی بیرون گذاشته شده بود تا مردم برای بی خانمان ها در آن غذا بگذارند.
روزنامه «گاردین» انگلیس نیز ضمن انعکاس گزارش بی بی سی، می نویسد: پس از راه اندازی این طرح در مشهد با انتشار گسترده تصاویر آن در شبکه های اجتماعی، «دیوارهای مهربانی» به سرعت در دیگر شهرها نیز شکل گرفته است.
کاربران ایرانی در شبکه های اجتماعی مصرانه اعلام می کنند: «اجازه ندهید در زمستان امسال هیچ بی خانمانی از سرما به خود بلرزد.»
بسیاری از پایگاه های خبری دیگر از جمله، پایگاه استرالیایی «ای بی سی نیوز، «باز فید نیوز» آمریکا، «تلگراف» انگلیس ، «ایندین اکسپرس» هند و … نیز تحت عناوین مختلف به انعکاس این خبر پرداخته اند.
فرانس 24 نیز در گزارش با بیان اینکه براساس آمارهای رسمی در تهران بیش از 15 هزار خیابان خواب مرد و حدود 1500 خیابان خواب زن وجود دارند می گوید: مردم دیواری را در یکی از خیابان های شهر خود انتخاب می کنند.
گاهی حتی برای اینکه کدام خیابان و کدام محله انتخاب شود در شبکه های اجتماعی مثل توییتر بحث و گفتگو هم می کنند. سپس چند گیره و جا لباسی و جاکفشی آنجا می گذارند. دیوار را رنگ و رخی می دهند و شعارشان را نیز آنجاها نمایان می کنند.
توصيه و پيشنهادها :
1. مشخص است كه هدف اصلي اين گزارشها نه تقدير از اين عمل كه نشان دادن معضلات اجتماعي است. زمينه اين سياه نمايي ها ارائه آمارهاي متعدد اين چنيني از سوي مسولان اين دولت است.
2. مناسب است تا در مقابل گزارشهايي جامع از معضلات مفصل اجتماعي كشورهاي خاستگاه اين رسانه ها ارائه شود.
3. به تقابل مردمي – دولتي بودن در امور خيريه نيز بايد دقت كرد.
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسبها: ديوار مهرباني , آوارگي , بي رحمي , گزارش
رئیس جمهور امروز در مراسمی به ظریف و صالحی و دهقان، نشان درجه یک لیاقت اعطا کرد.
گفته می شود هدیه نقدی این نشان معادل 100 سکه بهار آزادی است.
اگر چه تقدیر از خدمتگزاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی امری لازم و البته شایسته است
اما مگر اینان چه کرده اند که لیاقت دارند نشان درجه 1 دریافت کنند.
این اقدام در حالی صورت می گیرد که برجام با همه دستاوردهایش به تعبیر رهبر معظم انقلاب
"دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعدّدی است
که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظهبهلحظه، می تواند به خسارتهای بزرگی
برای حال و آیندهی کشور منتهی شود.
" با اینحال مشخص نیست دلیل اعطای نشان لیاقت چیست.
این سخن به معنای نادیده انگاشتن زحمات و تلاشهای 2 ساله تیم مذاکره کننده نیست
اما اگر قرار بود نشان لیاقت برای چنین معامله پرهزینه ای خرج شود ،
پس امثال دکتر فریدون عباسی که تا پای جان خود برای توسعه برنامه هسته ای تلاش کرد
اولویت بسیار بالاتری دارند چرا که اگر نبود سرمایه ایجاد شده
توسط وی و یاران شهیدش ، ظریف و همقطارانش کجا می توانستند
وعده های حتی نسیه و بی اهمیت حاصل از برجام را بدست آورند ؟
آیا بتن کردن راکتور اراک ، تعطیلی فردو و نمادین شدن نطنز شایسته دریافت نشان لیاقت است؟
موضوعات مرتبط: سخن روز
برچسبها: سخن روز , فريدون عباسي , برجام , فرجام
توپ را که شوت میکنند و به آن ضربه میزنند.
بالا میرود اما پایی که ضربه میزند به عقب برمیگردد.
و این خود یک درس است.
یعنی اگر به کسی البته به ناحق و نابجا ضربهای بزنی
آن که ضربه میخورد اوج میگیرد ولی تو که ضربه میزنی عقب میافتی
و این یعنی بدیهای تو به خود تو برمیگردد.
و این همان است که قرآن کریم میگوید:
بدیهای شما به خود شما باز میگردد.
دیوار را ببین! صبح که میشود ، سایه سیاه و دراز خود را
به این طرف و آن طرف میاندازد ،
اما نزدیک به ظهر که میشود همان سایه آرام آرام به خودش برمیگردد.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: جملات زيبا , دلنوشته , سايه ديوار , قرآن
در یک شب تار و تاریک و ظلمانی که پیرامونات چاه و چاله هم زیاد باشد ،
البته احتیاط میکنی ، میایستی و حرکت نمیکنی.
قرآن میگوید: اگر یک مطلبی برایت روشن نبود و تاریک و مبهم بود
آنجا هم حرکت نکن !
آنجا هم بایست ! آنجا هم زود داوری و قضاوت نکن !
چیزی که نسبت به آن آگاه نیستی و آگاهی و اطلاع نداری دنبال نکن ،
چون آسیب میبینی.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: جملات زيبا , دلنوشته , شب تار , قضاوت
برف را ببین! اگر تند و شلاقی ببارد، نمینشیند.
برف وقتی مینشیند که آرام و نرم ببارد.
حرف هم مثل برف است ؛ اگر به قول قرآن کریم
نرم و لَیِّن باشد بر دل مینشیند و دلنشین خواهد شد.
به همین خاطر خداوند به موسی و هارون فرمود:
حال که پیش فرعون میروید با او نرم سخن بگویید.
یعنی اگر تند و خشن بگویید او بر نمیتابد ،
و بر دل سنگ او نخواهد نشست.
کلام و سخن حافظ چرا بر دلها مینشیند ،
چون نرم است، مثل مخمل و حریر.
ببین وقتی که میخواهد بگوید با هر کس ننشین
چه لطیف و چه نرم میگوید:
«نازنینی چو تو پاکیزهدل و پاکنهاد بهتر آن است که با مردم بد ننشینی»
موضوعات مرتبط: مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مثل برف , جملات زيبا , دلنوشته , حكمت
زغالهای خاموش را کنار زغالهای روشن میگذارند تا روشن شوند، چون همنشینی اثر دارد.
ما هم مثل همان زغالهای خاموشیم؛ پس اگر کنار کسانی بنشینیم که روشناند، نورانیتی دارند و گرما و حرارتی دارند، ما هم به طفیل آنها روشنی میگیریم و گرما و حرارتی پیدا میکنیم، وگرنه در قیامت حسرت میخوریم.
یکی از حرفهای جانسوز اهل جهنم همین است:
ای کاش با فلانی رفیق نبودم و با او نمینشستم. او تاریک بود و مرا هم مثل خود تاریک کرد.
یعنی ای کاش رفیقی سر راهم سبز میشد که خود سبز بود، روشن بود، صفا و نوری داشت تا من هم از پرتو او طرفی میبستم.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: زغال خاموش , حكمت , جملات زيبا , دلنوشته
حوزه فرهنگ – سينما
موضوع فيلم هاي برتر مردمي
تحلیل و استناد
بي بي سي به نقل از ايلنا و ايرنا:
پنج فیلم که مردم پسندیدند/ از «ابد و یک روز» تا «بادیگارد»
به گزارش با گذشت شش روز از برگزاری سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر نتیجه آرای مردمی برای مشخص شدن سرنوشت سیمرغ تماشاگران تا پایان روز ششم یعنی شنبه ۱۷ بهمن ماه اعلام شد.
بر اساس اعلام کمیته رای گیری مردمی که زیر نظر خانه سینما فعالیت می کند فیلم های «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «اژدها وارد می شود» به کارگردانی مانی حقیقی، «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان، «بادیگارد» ساخته ابراهیم حاتمی کیا و «بارکد» ساخته مصطفی کیایی در صدر آرا هستند. جدول انتخاب بهترین فیلم از نگاه تماشاگران تا پایان برگزاری سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر به صورت روزانه از سوی خانه سینما منتشر می شود.آرای روز ششم در بین ۲۳ فیلم و با اخذ ۳۳ هزار و ۵۵۷ رای بوده است.
توصیه و پیشنهاد :
1. دو فيلم ابد و يك روز و همچنين اژدها وارد مي شود، مضمون ضداجتماعي قوي دارند كه اساسا منكر ساخت معرفتي و اجتماعي نظام اسلامي است. لازم است تا اين مضمون توسط رسانه هاي انقلاب رصد و طرح شود.
2. انفعال نيروهاي رسانه اي و فرهنگي انقلاب در قبال جشنواره فجر پسنديده نيست. لازم است تا در زمان باقي مانده تدبيري براي فعاليت چشم گيرتر در رسانه ها و اعلام موضع شود.
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسبها: راهبرد , فيلم برتر , مردمي , ابد و يك روز
حوزه فرهنگ–كتاب و نشر
موضوع :افت كيفيت كتاب
تحلیل و استناد
ايسنا:
نسبت کتابهای کیفی به تعداد کل کتابها در کشور روبه کاهش است
مراسم اختامیه سی و سومین دوره جایزه کتاب سال و بیست و سومین دوره جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران عصر امروز یکشنبه ۱۸ بهمن با حضور حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی رئیس جمهور و جمع زیادی از پژوهشگران برتر داخلی و خارجی در تالار وحدت در تهران برگزار شد. علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سخنانی، جایزه کتاب سال را به مانند درخت پرباری توصیف کرد که در سی و سومین سال خود با متانت و به دور از هیاهوهای دیگر رویدادهای فرهنگی و هنری، به معرفی آثار شاخص پدیدآورندگان در عرصه میراث مکتوب می پردازد.
وی در ادامه یکی از نقاط ضعف حوزه نشر کتاب در کشور را کمبود و یا معرفی نشدن آثار فاخر و برتر به عموم مردم عنوان و تاکید کرد: از این حیث جایزه کتاب سال مرجع خوبی برای معرفی آثار شاخص در حوزه های مختلف به شمار می رود.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: به برکت انقلاب اسلامی، تحولی شگرف در همه ابعاد فرهنگی کشور پدید آمده و حوزه تالیف کتاب نیز از این قاعده مستثنی نبوده و هر سال بر تعداد عناوین کتاب های چاپ اول افزوده می شود. تعداد عناوین کتابهای منتشر شده در کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون از مرز یک میلیون عنوان فراتر رفته که همزمان با هفته کتاب جشن انتشار این تعداد عنوان کتاب در کشور برگزار شد. در دولت تدبیر و امید بر خلاف برخی اخبار، تعداد عناوین چاپ اول در هر سال نسبت به سالهای قبل افزایش یافته اگرچه در همین دوره تیراژ کتابها کاهش یافته است که این مسئله امروزه نه تنها ناشران و مولفان آثار را تحت تاثیر خود قرار داده، موجبات مشکلات فراوانی برای کتاب فروشی ها شده است و برخی کتابفروشی ها در آستانه ورشکستگی قرار گرفته اند.
وی از اختصاص بخشی از یارانه در اختیار وزارتخانه متبوعش برای حل این معضل از صنعت نشر کشور خبر داد و گفت: یکی از طرحهایی که در آن این یارانهها به کتابفروشیها اختصاص پیدا کرد، طرح «کتابفروشی به وسعت ایران بود» همچنین در آستانه نوروز یک طرح مشابه دیگر با عنوان عیدانه کتاب اجرا خواهد شد.
جنتی در ادامه با اشاره به برگزاری جشنواره های پایتخت کتاب ایران و روستاهای دوستدار کتاب و تقدیر از مروجین کتابخوانی در کشور، آنها را از جمله اقدامات وزارتخانه متبوعش با هدف هم افزایی ظرفیت های دولتی و مردمی در راستای هدف اصلی یعنی افزایش کتابخوانی در کشور برشمرد.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران تنها کتاب های چاپ اول سال قبل را مورد داوری قرار می دهد، تمامی آثار راه یافته به مرحله نهایی بخش های مختلف این جایزه را آثاری معتبر، شاخص و قابل ارجاء عنوان کرد و در عین حال یادآور شد: تعداد کتابهای باکیفیت به نسبت کل تولید کتاب در کشور، کاهش یافته و به عبارت دقیقتر ما در انتشار کتاب به لحاظ کمی، رشد خوبی داشتیم اما از نظر کیفی هنوز راهی طولانی در پیش داریم.
توصیه و پیشنهاد :
1. متصديان فرهنگي دولت چنان حرف مي زنند كه گويي تمام اين مدت از تصدي وزارت ارشاد بي بهره بوده اند؛ تنها هشت سال در طول دوره سي و پنج سال بعد از انقلاب تفكر اين دوستان به طور كامل بر ارشاد تسلط مطلق يا نسبي نداشته است.اين نكته بايد در نقد صحبت هاي اين بزرگواران لحاظ شود.
2. حالت نيمه ورشكستگي ناشران قطعا حاصل بي تحركي و بي انگيزگي مسولان فعلي است كه به خاطر تعصبهاي سياسي، فقط در صدد نفي و تخريب عملكرد گذشته اند. مسولاني كه در بدنه معاونت فرهنگي ارشادند مانند آقاي سيدآبادي كه نزديكي جدي با احزاب سياسي فتنه دارند، به طور مرتب در حال برنامه ريزي براي رشد بخشي خاص از ناشران و تضعيف ناشران متعهد و مردمي اند. اين نكته بايد به جد پيگيري شود.
3. بيانات رهبر انقلاب در حوزه كتاب راهبردي است؛ لازم است همواره از سوي رسانه هاي انقلابي پيگيري و تحقق انها مطالبه شود.
4. راه اندازي پويش مطالبه كتاب با كيفيت از مسولان و ناشران و مولفان يك ايده آغازين براي تحول در مهندسي توليد محتواست.
5. طرح پايتخت كتاب كه ايده خوبي بوده در اجرا بسيار مشكل داشته است و عملا كم اثر بوده است؛ رسانه های انقلابي حتما اين طرح را به جد نقد كنند.
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسبها: راهبردي , كيفيت كتاب , سومين دوره , جايزه
فرمانده گردان امام صادق(ع)لشگر17 علی ابن ابی طالب(ع)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) در يك خانواده مذهبي زاده شد .محل تولدش ساوه ،یکی از قدیمی ترین وبا اصالت ترین شهرهای ایران ؛ شهری که ریشه درتاریخ چند هزار ساله ی ایران بزرگ دارد. در مكتب قرآن و اهل بيت (ع) پرورش يافت.
با شروع جنگ تحميلي ابتدا در شمار بي قراران بسيج به جبهه هاي جنگ شتافت و پس از مدتي لباس مقدس سپاه را پوشيد و تا آخرين لحظه ، صراط المستقيم مبارزه را كه به شاهراه شهادت مي پيوست ، در نورديد. در جبهه و پشت جبهه با توجه به مسووليتهاي مختلفي كه بر عهده اش گذاشته مي شد ، به تربيت و سازماندهي نيروها مي پرداخت ؛ در گردان « امام صادق(ع) » در عرصه مبارزه و دفاع و در بخش آموزش و عمليات سپاه ساوه در سنگر پشتيباني جبهه ، لحظه اي از اين امر خطير ، غافل نمي شد
او در دوران جواني در كنار تحصيلات به فعاليتها مختلف مي پرداخت از جمله در امر كشاورزي ، بازوي پرتواني براي پدر خود بود.در دوران فعاليتهاي مردمي عليه رژيم منحوط شاهنشاهي ، « ابراهيم » فعاليت گسترده اي در روستا داشت و مردم را از جريانات مختلف سياسي آگاهي مي كرد.
« او اعلاميه هاي حضرت امام را به روستاهاي ديگر مي برد و در بين مردم پخش مي نمود. يكبار هم در هنگام پخش اعلاميه امام ، توسط ساواك دستگير شد و در حالي كه اعلاميه ها را در دهان مي جويد ، روانه زندان هاي مخوف رژيم شد. » شركت در محافل مذهبي و مجالس ائمه اطهار (ع) خصوصاً حضرت سيد الشهدا (ع) از برنامه هاي هميشگي او بود ؛ او بواسطه عشق وافري كه به امام حسين (ع) داشت ، در برپا داشتن خيمه عزاي او تلاش بسياري مي كرد و الگوي خاصي براي دوستان و آشنايان شده بود.
با شروع جنگ ، در سال 1359 به كردستان شتافت و علم مبارزه را بر دوش كشيد و در مسير مبارزه ، نستوه و خستگي ناپذير ماند و مزد تلاشهاي خالصانه خويش را در آخر گرفت
او صدمات بسياري را متحمل شده بود ؛ با آن كه يك پايش را از دست داده بود ، با اين حال حاضر نشده بود كه عرصه را خالي كند! واقعاً مي توان گفت كه او عاشق جهاد بود.» در جبهه و پشت جبهه به چيزي جز « اداي به تكليف » نمي انديشيد و در اين راه ، لحظه اي از تلاش دست برنداشت.
او آنگاه كه احساس كرد دشمن بعثي ، قصد ميهن اسلامي و آرمانهاي اسلامي او كرده ، بستر عافيت را ترك گفت و به جبهه ها شتافت. « دفاع از آرمانها » آنقدردر نظر او مهم بود كه حتي در پشت جبهه هم از آن سخن مي گفت و به صورت مستقيم و يا غيرمستقيم ، بي خبران را از آن خبر مي داد.
در ماموريت هايي كه به او محول مي شد بسيار جدي و سختگير بود و در انجام وظيفه ، شب و روز نمي شناخت او مي گفت : « اگر كوتاهي كنم ، روز قيامت نمي توانم جواب شهدا را بدهم ... » ابراهيم « اسماعيل » دلش را از همان ابتداي ورود به مبارزه ، در مناي دوست تقديم كرد و آنقدر برعهد خويش پايدار ماند تا به بارگاه معبود حقيقي پذيرفته شد. اوبه فوز عظيم «شهادت» و«لقاي الهي» رسيد در حالي كه پيش تر به مقام رفيع « جانبازي » رسيده و يك پاي خويش را تقديم كرده بود. شهادت آبي بود كه توانست آتش عطش هميشگي او را فرو نشاند.
موضوعات مرتبط: شهيدان يعقوبي ، شهدا
برچسبها: شهدا , ابراهيم يعقوبي , شهيد , فرمانده گردان
یازده ساله بود که به تربت حیدریه رفت، سالهای نوجوانی مهدی در تربت حیدریه سپری شد وقتی که او به مدرسه ی هراتی و حوزه ی علمیه ی تربت آمد و پدر برایش یک زیرزمینی با ماهی دو تومان کرایه کرد و او در تنهایی و دور از پدر و مادر همه توانش را به کار برد تا بخواند و بیشتر بداند. پدر از قول صاحب خانه اش نقل کرده است که او شب های زیادی را شاهد خوابیدن مهدی روی کتاب ها بوده است . پس از چند سال بهره گیری از محضر استادان و روحانیون مدرسه ی علمیه ی هراتی تربت حیدریه مهدی به مشهد رفت و به جمع طلاب مدرسه ی علمیه ی نواب مشهد پیوست، این در سال ۱۳۴۶ بود.
پس از دو سال حضور در مدرسه ی علمیه نواب مشهد و آشنایی بیشتر با ریز و درشت مسائل موجود در کشور فعالیت مذهبی شهید یعقوبی آغاز شد. از سال ۱۳۵۲ به بعد وارد مرحله ی تازه ای در زندگی خویش شد در همین سال ها بود که با دختر یک روحانی ازدواج کرد و چند ماهی را با همسرش در روستای علیک زندگی کرد.
با پخش اعلامیه های حضرت امام توأمان وارد فعالیت های سیاسی و مذهبی شد. سال هایی که در مشهد بود اقدام به تشکیل یک گروه تحقیقی پژوهشی نمود که حاصل کار این گروه چاپ کتابی بود به نام «اسلام در مقابل پیشرفتها و نیازها» . علاوه بر این به اقتضای شغل روحانیت در کار تبلیغ نیز بود. باخرز، تایباد و برخی از شهرهای شمال ایران از جمله شهرهایی بودند که پذیرای او در کارتبلیغ بودند . در همین سال ها بود که میل به دانش او را به پای دروس خارج آقای «علم الهدی» و نیز بحث های فلسفی کشاند. سال های بعد که با اوج گیری حرکت های انقلابی مردم همراه بود شهید یعقوبی نیز با تمام وجود در این جهت تلاش می کرد، دوستانش از پشتکار و انگیزه ی قوی او برای انتقال ارزش های اسلامی به مردم و ایجاد بیداری در آن ها خاطرات بسیار به یاد دارند. سال ها ی نزدیک پیروزی انقلاب را همراه خانواده اش در مشهد زیست با قناعتی که هنر زندگی زاهدان ومردان خداست.
پیروزی انقلاب اسلامی به سال ۱۳۵۷ گشودن دفتری تازه بود، در زندگی زاهدانه ی شهید یعقوبی که او باید بر برگ آن دفتر نقش های دل انگیز یک زندگی توأم با شرافت و عزت را می کشید. حالا او باید پای در فعالیت های اجرایی می نهاد. ضرورت تشکیل دادگاهها و اجرای احکام شرع سبب شد تا او نخست به عنوان حاکم شرع تربت جام و پس از آن به عنوان حاکم شرع تربت حیدریه و سپس حاکم شرع دادگاه ناحیه ۴ خراسان برگزیده شود. سعی و تلاش او در اجرای دقیق احکام که با نکته سنجی و ظرافت و دقت همراه بود از او یک قاضی نمونه در سطح کشور ساخت و در آن زمان از سوی آیت ا… موسوی اردبیلی که ریاست قوه ی قضائیه را بر عهده داشتند به عنوان قاضی نمونه ی کشوری انتخاب شدند.
در این سال ها علاوه بر انجام کار قضاوت از شرکت در جبهه های جنگ نیز غافل نبود و هرگاه فرصتی دست می داد به جبهه می شتافت . در سال ۱۳۶۲ شهید یعقوبی به توصیه ی برخی از افراد و از جمله آیت ا… معصومی امام جمعه آن زمان تربت حیدریه برای شرکت در انتخابات مجلس ثبت نام کرد و با اکثریت آرا به عنوان نماینده ی تربت حیدریه در مجلس انتخاب شد . به دلیل آشنایی با مسائل قضایی عضو کمیسیون قضایی مجلس گردید. با این همه، حضور در مجلس مانع از آن نشد که او عشق به جنگ و حضور در جبهه را به فراموشی بسپارد، تجلیل او از شخصیت شهید چمران و حضور مداوم در جبهه ها گویای این حقیقت است. او خلوص را مستلزم حضور در جبهه ها می دانست چرا که در یکی از نطق ها ی قبل خود گفته بود: «وای به حال ما اگر جنگ تمام شود و ما زنده بمانیم، آن وقت معلوم می شود که چقدر ناخلفیم.»
روز اول اسفند سال ۱۳۶۴ شهید یعقوبی به اتفاق شهید محلاتی و جمعی دیگر از فرماندهان ارتش و سپاه برای بازدید از جبهه ها به سمت اهواز پرواز می کننددر آسمان خوزستان هواپیمای ایشان در محاصره ی هواپیماهای عراقی قرار می گیرد و از مسافران خواسته می شود میان اسارت و شهادت یکی را انتخاب کنند و همه ی آن ها از جمله شهید یعقوبی شهادت را برمی گزینند و به این ترتیب هواپیمای حامل آنها هدف تیر دشمن قرار می گیردو سرنگون می گردد.
پیکر پاک آن شهید با شکوهی خاص بر فراز انبوه دستانی که هنوز زبان زد مردم است تشییع و در بهشت عسکری شهرستان تربت حیدریه در کنار دیگر شهدای دفاع مقدس به خاک سپرده شد.
موضوعات مرتبط: شهيدان يعقوبي ، شهدا
برچسبها: محمد يعقوبي , شهيد يعقوبي , شهدا , كميل
همه محل او را به نام « ننه ابوالفضل » ميشناسند.
گوشه حياط يكخانه ويلايي قديمي در نارمک ، خانه پيشساخته ۱0ـ 12 متري قرار دارد همينكه مادر در را باز ميكند، بوي غذا از خانه به مشام میرسد. با همان لحن دلسوزانه مادرانه ميگويد: «مراقبباش دستت لاي درنماند.» دستهاي چروكيدهاش را در دستهايم ميگيرم، چقدر لرزان است. روي گاز؛ كتري، یک ظرف جوشانده گیاهی و قابلمه آبگوشت در حال جوشيدن است و خانه از بوي زندگي پر است.
چادر گلدارش را سر ميكند و ميگويد: «چادر سرم نباشد راحت نيستم. عادت كردهام شبانهروز چادر به سر باشم.» كنار تخت مادر ۲ قاب عكس است كه به جانش وصل است. با دلخوري ميگويد: «عكس بچگياش است. از طرف يك هيئت آمدند عكسش را بردند و ديگر نياوردند، دلم داشت پاره ميشد. عكس بچگياش را بزرگ كردم و در قاب گذاشتم مگر ميتوانم بدون او زندگي كنم. با آن حرف ميزنم. ننه! بهحق جدم، حسين جان، كافر هم داغ اولاد نبيند.»
ميگويد: «ديشب رعدوبرق داشت سقف اينجا را از جا ميكند، ايرانيت، آجر و سيمان كه نيست. شما كه غريبه نيستيد اينقدر فریاد زدم و خدا را صدا كردم كه خوابم برد.»
براي او هنوز ابوالفضل «طفلكي بچهام» است. ننه نه سواد دارد و نه حواس! از سال تولد ابوالفضل ميپرسيم چيزي يادش نيست فقط خوبي ابوالفضلش يادش است: «من ميگويم ۲۰ سالش بود شهيد شد اينها ميگويند نه ۱۷ سالش بود. هرچه بود بچهام طفلكي، خيلي جوان بود. من ميگويم جوان، شما يكچيزي ميشنويد. بچهام از شيرخوارگي فرق ميكرد.
ميپرسيم: خواب ابوالفضل را هم ميبيني؟ از يادآوري ديدن دوباره روي زيباي ابوالفضلش در خواب لبهايش به خنده باز ميشود. ميگويد: «بله خيلي خوابش را ميبينم. خواب ميبينم انگار ميخواهد برود به شادي. انگار ميخواهد برود به عروسي. انگار تازه از حمام آمده است. تازه داماد شده است. لباس تميز تنش است. يقهاش كيپ و كفشش برق ميزند. از پلكان پايين ميآيد و زير پايش آب است. خوابش را زياد ميبينم، اما اين خواب را چند بار ديدهام.»
ميگويد: «نميدانم بنياد شهيد كجاست. مردم فكر ميكنند ما خانواده شهيديم و به ما خانه و ويلا دادهاند. بابايش ميگفت: به بنياد شهيد نرويد، من بچهام را ندادم كه پول بگيرم اما اين روزها ديگر هيچكسي نميآيد يك احوالي از ما بپرسد. يقين ما فقيريم، نميآيند. حتماً كار دارند و سرشان شلوغ است. يكي دو بار از طرف بسيج چند نفر آمدند و قرآن و روضه خواندند و رفتند. نميگويم هر روز بيايند اما اگر بيايند ثواب دارد. بيايند و فقط بپرسند حالت چطور است ؟ ثواب دارد. خدا كند سلامت باشن
موضوعات مرتبط: خاطرات ، شهدا
برچسبها: ننه ابوالفضل , شهدا , مادر شهيد , بنياد شهيد
شمع را ببین هر چه به آن نزدیک و نزدیکتر باشی نور و روشنایی بیشتری دریافت میکنی.
قرآن کریم میخواهد ما هم از جنس شمع و هم صفت شمع باشیم.
میگوید: به گونهای باش که هر کس به تو نزدیکتر بود، بهره و سود بیشتری ببرد.
و نزدیکترین کسان به ما نخست پدر و مادرند و آنگاه همسر، و سپس فرزندان، و در آخر هم،
بستگان و خویشان.
یعنی اول پدر و مادر خودت را مورد لطف و محبت قرار بده ،
آنگاه نزدیکانت را، همچون همسر، فرزندان و خویشان.
موضوعات مرتبط: مثل ... ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها ، پیامها
برچسبها: مثل شمع , قرآن كريم , معصوم , پدر و مادر
اذان که معنی لغوی آن آگاهی دادن، آگاهانیدن و خبر به گوش رساندن است در دین اسلام معنایی چون ندایی برای اعلام وقت نماز با الفاظ مخصوص است. برای اولین بار بلال حبشی در فتح مکه به صورت رسمی و با صدای بلند اذان گفت و از آن زمان تا کنون این ندا در بین مسلمانان به انواع مختلف شنیده می شود.
اذان دماوندی (مؤذن مظفرالدین شاه) ضبط شده روی صفحه گرامافون
اذان گویی با لحن موسیقی ایرانی توسط برخی خوانندگان آواز ایرانی در گذشته انجام شده است که از این دست میتوان به اذان ابوالحسن دماوندی یکی از خوانندگان اواخر قاجاریه و اوایل پهلوی اشاره کرد. اذان او که در فواصل بیات ترک است در واقع نخستین نمونه ضبط شده اذان روی صفحات گرامافون است که در سال ۱۳۰۸ ضبط شده است. او که علاوه بر خواننده بودن، مؤذن مظفرالدین شاه بوده در سال ۱۳۵۹ دار فانی را وداع گفت.
اذان گویی در بین استادان موسیقی آوازی از سالهای بسیار دور رواج داشته به طوری که بسیاری از استادان آواز در دوره قاجاریه جزء مشهورترین مؤذنان آن زمان بودهاند.که از آن جمله میتوان به سیدحسین عندلیب اصفهانی موذن مسجد سپهسالار (مطهری)، حاج مؤذن تفرشی پدر حسین قلیخان نکیسا که در عهد محمدعلی شاه، مؤذن مشهوری بود،ابوالحسن دماوندی مؤذن مظفرالدین شاه، سیدعبدالرحیم اصفهانی استاد دماوندی، قربان خان قزوینی معروف به شاهی و تاج اصفهانی اشاره کرد.
اذان تاج اصفهانی تجربه نو در بیات ترک
پس از دماوندی حدود ۱۵ سال بعد، تاج اصفهانی خواننده مکتب اصفهان،اذانی را در بیات ترک خواند که به نوعی تجربه دیگری از اذان گویی در این دستگاه بود چرا که قبل از او نیز اساتید دیگری چون دماوندی در بیات ترک اذان گفته بودند.
تحریرهای آوازی در اذان تاج اصفهانی به وضوح پیداست او در واقع با همان سبک آوازی خود دست به خواندن اذان زده است.
او که از استادان برجسته آواز ایرانی بود ضمن خوانندگی، سرپرست نوازندگان رادیو اصفهان نیز بود و در رادیو اصفهان به اجرای برنامههایی با تار اکبرخان نوروزی و برنامه آموزش گوشههای دستگاههای موسیقی ایرانی پرداخت.
عطاءالله امیدوار و اذانگویی در سه دستگاه موسیقی
عطاءالله امیدوار معمار، شهرساز، نقاش و موسیقیدان بود که فنون آوازی موسیقی ایرانی را پیش سلیمان امیر قاسمی آموخته است.این خواننده نیز همانند دیگر آوازخوانان موسیقی ایرانی به اذانگویی در دستگاههای مختلف موسیقی پرداخته است البته او بر خلاف دیگران که تنها در بیات ترک اذان گفتهاند تجربههایی را در دستگاههای نوا، همایون و چهارگاه انجام داده به طوری که با استناد به شیوه های آوازی در این دستگاهها اذان گفته است.
البته به گفته بسیاری از اهالی فن موفقترین تجربه امیدوار در اذان گویی در دستگاه چهارگاه است. این اذان به طور مشخص در گوشه منصوری شکل میگیرد.
اذان جاودانه مؤذنزاده
در کنار تمامی مؤذنینی که یا خواننده بودند و یا از ابتدا مؤذن، رحیم مؤذنزاده اردبیلی در ۳۰ سالگی یعنی در سال ۱۳۳۴ اذان معروفش را گفت. این اذان در حال حاضر جاودانهترین اذان در ایران است که در گوشه «روح الارواح» خوانده شده.
او این اذان را در استودیو شماره ۶ رادیو پس از چند بار سعی و تلاش در گوشههای مختلف موسیقی ایرانی در بیات ترک خواند. ماندگاری این اذان بواسطه فضای دستگاه بیات ترک با صدای مؤذنزاده است که باعث گردیده اذان او به عنوان اولین رویداد از چهار رویداد منحصر به فرد در موسیقی آئینی -مذهبی ایران ثبت شود.
موذن زاده که همراه با پدرش شیخ عبدالکریم در رادیو اذان میگفت بارها درباره اذان جاودانهاش گفته بود: این اذان را در حالی که روزهدار بودهام گفتم و درواقع میخواستم اذانی بگویم که برای فرهنگ ایران و اسلام یادگاری ارزنده باشد.
مؤذن زاده در مصاحبهای گفته است: پس از ضبط این اثر همیشه یک احساس غرور معنوی در طول سالهای گذشته با من همراه بوده است و اگر تنها همین ثروت معنوی باقی بماند برای من کافی است.
اذان مرحوم مؤذن زاده یادآور روزهای ماه مبارک رمضان است و گوش هر ایرانی با آن آشناست. محمدرضا شجریان استاد آواز ایرانی که خود در خواندن قرآن و مناجات صاحب شناخت و مهارت غیر قابل انکاری است اذان مؤذنزاده را در تاریخ ماندگار میداند. به گفته شجریان او دستگاه عظیم بیات ترک را در ۵ دقیقه خلاصه کرده است.
در خانواده رحیم مؤذنزاده تنها او و پدرش مؤذن نبودهاند بلکه اذان گفتن در خانواده آنها بیش از ۱۵۰ است که موروثی است.پدر رحیم مؤذنزاده تا دهه ۲۰ در اردبیل اذان میگفته و بعد از او رحیم فرزند او راه پدر را ادامه داده است البته دو برادر او سلیم و داوود نیز اذان میگویند.
سلیم مؤذنزاده که هم اکنون فعالیتهای مذهبی خود را با نوحه خوانی و مداحی ادامه میدهد اذانش را در دستگاه ماهور خوانده است.
اذان صبحدل همردیف مؤذن زاده
حسین صبحدل از جمله مؤذنینی است که به تمام زوایای موسیقی ایرانی تسلط کافی دارد و همین مسئله باعث خلق اذان او در مایه بیات ترک شد. اذان او همانند موذن زاده در یک دستگاه است اما دو نوع متفاوت را با شیوه مختلف آوازی بیان میکند.
قدمت اذان صبحدل به سه دهه میرسد که در واقع جزء آخرین اذانهای شکوهمند است.البته او اذانی هم در ماهور دارد.
به گفته بسیاری از صاحب نظران اذان موذن زاده و صبحدل هم پهلو و هم ردیف هستند و نمیتوان یکی را بر دیگری برتر دانست.
حسین صبحدل پایهگذار بسیاری از برنامههای مذهبی و بیشتر مناجات خوانیهای ماه مبارک رمضان بوده است.
اذان کاظم زاده با تم غربی
در سالهای اخیر بسیاری از نوحه خوانیها رنگ و بوی سنتی و قدیمی خود را از دست داده و توسط ادا کنندگان آنها با تم موسیقی غربی بیان میشود. البته این مسئله در بین موذنین نیز وجود دارد به طوری که کاظمزاده نیز در اذانش از تم غربی بهره برده است.هر چند که به گفته برخی اذان او نسبتاً موفق و زیباست اما از دل چند دهه مداحی با الگوی موسیقی غربی و پاپ ایرانی بیرون آمده است. در واقع ساختار اذان گویی سنتی ایرانی در این اثر شنیده نمیشود.
دیگر مؤذنین ایران
علاوه بر اذان گویان پیشکسوت که اذانشان تسلی بخش روح است مؤذنین دیگری هستند که هر روزه صدای اذانشان در هر صبح و ظهر و شام از رادیو و تلویزیون پخش میشود که از آن جمله میتوان به کاظم محمدزاده، حسن رضائیان، آقاتی، روحانینژاد، تسویه چی، کریمی و … اشاره کرد.
دانلود اذان رحیم مؤذن زاده ۱
دانلود اذان رحیم مؤذن زاده ۲
دانلود اذان رحیم مؤذن زاده ۳
دانلود اذان کاظم زاده
دانلود اذان صبحدل
دانلود اذان غلوش
دانلود اذان رضائیان
دانلود اذان آقائی
دانلود اذان روحانی نژاد
دانلود اذان عطاء الله امیدوار
دانلود اذان تاج اصفهانی
دانلود اذان دماوندی
دانلود اذان سلیم مؤذن زاده ۱
دانلود اذان سلیم مؤذن زاده ۲
دانلود اذان کریم منصوری
دانلود اذان جواد ذبیحی
دانلود اذان تسویه چی
دانلود اذان حزین
دانلود اذان حرم امام رضا
دانلود اذان عبدالباسط
دانلود اذان منشاوی
دانلود اذان مسجد الحرام
دانلود اذان مدینه
موضوعات مرتبط: اذان ، شنیدنیها
برچسبها: دانلود اذان آقائی , دانلود اذان تاج اصفهانی دانلود اذان دماوندی , دانلود اذان تسویه چی , دانلود اذان جواد ذبیحی
از چه زمانی باید فرزندانمان را با تربیت دینی آشنا نماییم و اولین نیازهای تربیت دینی توجه به چه مسایلی است ؟
تربیت دینی را باید با پرواز هواپیما تشبیه کرد که سه گام حرکت آرام روی باند، اوج و ثبات در آن دیده می شود. از نگاه دین، ما در سه مرحله به تربیت فرزندان می پردازیم. در دوره نخست زندگی، کودکان از طریق مشاهده رفتار دینی والدین، آموزشهای خرد درباره دین مانند یادگیری برخی از اذکار و رفتارهای ساده مانند جهت یابی قبله، وضوگیری و نیز دریافت پاسخهای صحیح در قبال پرسشهای دینی خود از والدین، پایه های اولیه دینداری را در خود ایجاد می کنند.
سپس در دوره هفت ساله دوم که دوره ابتدایی است، با جدیت و تقاضای قوی تری که والدین از فرزندان نسبت به اهتمام در امور دینی و نیز آموزش شیوه های صحیح اجرای آن دریافت می کنند، رفتارها را به صورت اولیه در خود بروز می دهند و در دوره سوم که مطابق با متوسطه اول و دوم است، انتظار داریم که این آموزشها و مقدمه چینی ها نتیجه داده و نوجوان رفتار دینی را به عنوان بخشی از برنامه های روزانه خود در نظر بگیرد. در تمام این سه دوره، از هر نوع شتابزدگی، انتظار بیش از توان، سخت گیری و سرزنش و دیگر روشهای منفی باید پرهیز کرد و دین را با خاطراتی شیرین و جذاب در کام کودکان گذاشت.
با توجه به اینکه دوران نوجوانی ، دوره شکل گیری اعتقادات است ، در طریق دینی چه مراقبتهایی لازم است تا امر تربیت دینی مؤثر واقع شود ؟
امروزه با هجمه های هدفمند فرهنگی، مراقبتهای بیشتری نیاز داریم تا کودکان ضمن بهره وری از فناوری، از آسیبهای آن هم در امان بمانند. به عنوان مثال، وقتی کودکی، زودهنگام و با زیاده روی از ابزارهایی چون تبلت، بازی های رایانه ای، تلفن همراه و مانند آن استفاده می کند، بتدریج رفتارهای واقعی مانند مسؤولیتهایی که باید قبول کند، با بی رغبتی او روبرو می شویم.
همچنین کودکان بتدریج یاد می گیرند که در مقابل محرکها مانند دستورات والدین، کمترین واکنشها را نشان دهند، همان طوری که در مقابل محرکهای موجود در بازیهای رایانه ای، پاسخ در خور را انجام نمی دهند. این فرایند کم کم تبدیل به کاهلی فرزندان ما در همه مسایل زندگی از جمله اجرای دستورات دینی می شوند. در کنار این مراقبت، لازم است کودکان خود را با چرایی آموزه های دینی هم آشنا کنیم و زمینه مطالعه و افزایش دانش را جهت انتخاب آگاهانه دین فراهم سازیم.
کودکان به صورت فطری با خداوند مانوس هستند و ما تنها این رابطه را تقویت می کنیم. همچنین با پاسخگویی صحیح نسبت به کنجکاویهای کودکان درباره خدا، زمینه رشد معنوی را فراهم می سازیم. شکل گیری اعتقادات در دوران نوجوانی خودش را نمایان می کند، نه اینکه همه شکل گیری محصول این دوره باشد، بلکه محصول تمام تلاشهایی است که از دوره های قبلی شروع شده و در این رده سنی بروز و تظاهر بیشتری می یابد.
مهمترین روشهای تربیت مذهبی برای کودکان ، استفاده از چه راهکارهایی است و آموزش شناخت صحیح مبانی دینی باید از چه سنی مورد توجه قرار بگیرد ؟
از همه فرصتها باید بهره جست. زمینه های زیادی وجود دارند که کودکان علاقه بیشتری به یادگیری مسایل دینی نشان می دهند. فرصتهایی چون جشن تولدها، سفرهای مذهبی، انس با طبیعت، الهام از آفریده های خداوند و نیز شبهای قدر و مانند آن فرصتهای معنوی خوبی برای بهره جستن هستند. درباره آموزش حریمهای ارتباطی نیز مطابق الگوی خداوند رفتار می کنیم. چند سال قبل از بلوغ و تکلیف، خداوند از ما خواسته که سن تمییز را به رسمیت بشناسیم و برخی از حدود ارتباطی را به فرزندان خود آموزش بدهیم. این فرصت خوبی است تا در بازی های کودکانه، تفکیکهای اولیه را ایجاد کنیم، مثلاً به بچه ها آموزش دهیم تا هنگام ورود به فضایی که نامحرم وجود دارد، اجازه بگیرند و دیگر فرمولهایی که به کودکان احساس بزرگ شدن همراه با رعایت مقررات تازه را می دهد، ایجاد کنیم.
همان طور که می دانیم نماز ستون دین است ، پس چگونه می توان بدون تحکم و زور و اجبار نوجوانان را به نماز خواندن علاقه مند کرد ؟
اگر فرمول تربیت دینی که در آن قانون تدریج به همراه در نظرگرفتن رشد فکری و احساس خوشایند نسبت به رفتارهای دینی لحاظ شده است را در نظر بگیریم، انتظار داریم در سنین نوجوانی یکی از انتخابهای جدی نوجوانان، گزینش برنامه های دینی باشد.
خانواده هایی که خود را نیازمند توسل به زور و تحکم می بینند، کسانی هستند که تمهیدات لازم را برای این کار از قبل تدارک نکرده اند یا در مسیر تربیت دینی دچار افراط و تفریط هایی شده اند. همچنین خانواده هایی که در سم زدایی از تربیت کوشا نبوده اند، در معرض آسیب هستند. نوجوان اگر با توشه ای که از دوره های قبلی با خود آورده، مثل خاطراتی که از خواندن نماز در وجودش خوشایند بوده اند، اکنون آمادگی تکرار آن تجربه ها را دارد و به این درک می رسد که خواندن نماز فرصتی است برای کامل شدن شخصیت او و نقش مؤثری در رسیدنش به اهداف مهم زندگی دارد. در عین حال اگر با نوجوانی روبرو شدیم که نماز را کنار گذاشته، نخست دلیل واقعی آن را کشف کنیم، سپس به تغذیه فکری و بعد از آن به اقتدار متوسل شویم که تفاوت ویژه ای با تحکم و زور دارد.
برخی از والدینی که مذهبی هستند ، متأسفانه فرزندانی دارند که به رغم اینکه خود الگوی دینی بوده اند ، اما به احکام و دستورات دینی عمل نمی کنند ، به نظر شما چنین خانواده هایی که رفتار و الگوی مذهبی هم دارند با چه راهکارهایی باید فرزندانشان را به مسایل دینی جذب نمایند؟
والدین، مراقب باشند که مفاهیم دینی را درست و بجا به کودکان آموزش دهند. از سختگیری و غیرمنطقی جلوه دادن دستورات دینی پرهیز کنند. در تأمین نیازهای روحی و جسمی کودکان کوشا باشند. به اندازه کافی فرصت گفت و گو و صمیمت با فرزندان را ایجاد کنند. بهترین پیام کارآمدی دین برای کودکان، رفتارهای کارآمد و منطقی والدین مذهبی آنهاست.
کودکان از دریچه احساس خوبی که با والدین دارند، به دنیای دینی آنها هم گام می گذارند. نکته مهم دیگر اینکه با زیاده روی در مسایل دینی، بویژه در دوره خردسالی، کودکان را دچار دلزدگی نکنیم. به نام دین هم دستورات شخصی خود را به فرزندان مان تحمیل نکنیم تا از آنان بندگانی بصیر و تلاشگر در رسیدن به معنویت و پارسایی بسازیم.
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، کودک ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، مذهبی
برچسبها: تربيت مذهبي , كودك و نوجوان , فرزند , پدر و مادر
با طرح شدن مسئله نفوذ در افکار عمومی، گفتگوها و اظهار نظرهای مختلفی صورت گرفته و دیدگاههای گوناگونی منتشر شده است. در این میان برخی از اساس مسئله نفوذ را قبول ندارند؛ برخی معتقدند دایره مفهوم نفوذ را نبایستی آنقدر گسترده کرد که همه چیز و همه کس را در برگیرد و همه کارها را محل نفوذ، و افراد و جریانات مختلف را نفوذی معرفی کرد.
برخی بر عکس، معتقدند هر موضوعی، به طور بالقوه ظرفیت نفوذ دارد و بستر نفوذ است، لذا بایستی به همه مسائل به دیده تردید برخورد کرد. برخی دیگر نیز، همان مفاهیم و تهدیداتی که در حالت معمول، متوجه همه نظام و ساختارها – از جمله جمهوری اسلامی- هست را با نام نفوذ معرفی می کنند؛ به عبارت دیگر فقط برچسب گذاری و نام گذاری جدید می کنند وگرنه حرف تازه ای برای گفتن ندارند! برخی هم در این میان با غرض ورزی و انگیزه های متفاوت سیاسی با مسئله نفوذ برخورد می کنند که البته این دسته اخیر، محل بحث این یادداشت نیست.
حال سوال اینجاست که آیا فقط در پارادایم فوق می توان به موضوع نفوذ نگریست؟ به عبارت دیگر، آیا تنها یکی از برداشت های فوق از نفوذ و دایره فراگیری آن صحیح است؟ یا اینکه نه، می توان به فهمی دیگر از نفوذ هم رسید؟
برای پاسخ به این سوال باید گفت:
1. دیدگاه های مذکور، عموما با نگاه سیاه و سفید به مسئله نفوذ نگاه می کنند؛ آن نگاهی که اساسا اعتقادی به نفوذ ندارد و یا با تساهل و تسامح به موضوع نفوذ می نگرد، دیگر جایی برای بحث پیرامون نفوذ باقی نمی گذارد و کار کردن روی این موضوع را بی فایده و بی حاصل می داند. یا در دیدگاهی که همه چیز و همه کس را نفوذی می داند، تمام کارها باید قفل شود و همه مناسبات و رفت آمدها و انتقال تجارب و اندیشه ها، بایستی متوقف شده یا به حالت تعلیق در بیاید چون ممکن است به نفوذ منجر شود. متاسفانه هر دو این دیدگاه های سیاه و سفید، در یک امر مشترک اند و آن هم فهم و مواجهه نادرست با مسئله نفوذ و انفعال در مقابل نفوذ است!
2- طرح مسئله نفوذ با هدف استمرار پیشرفت کشور در حوزه های مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی و ... صورت گرفته و نه قفلشدن کارها! در واقع نفوذ، ترفندی برای مهار انقلاب اسلامی و در نهایت شکست نظام است؛ لذا بایستی با نگاهی عالمانه و موشکافانه، به تبیین مسئله نفوذ برای افکار عمومی و نخبگان پرداخت و از سوی دیگر مراقبت کرد تا تبعات طراحی جبهه معارض انقلاب اسلامی در خصوص نفوذ، نه در کوتاه مدت و نه بلند مدت، محقق نگردد.
3- مسئله نفوذ، موضوع جدیدی نیست و دارای پیشینه طولانی در انقلاب اسلامی است که البته تا کنون در اهداف راهبردی خود شکست خورده است. این مسئله به حدی جدی است که امام خمینی(ره) بارها در خصوص مسائل گوناگون نسبت به نفوذ هشدار داده اند. به عنوان نمونه، حضرت امام(ره )در رابطه با لزوم جلوگیری از نفوذ عناصر فاسد در دانشگاه ها فرمودند:" بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است در همه اعصار که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتب های انحارفی با گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاه ها و سایر مرکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکل پیش نیاید."(صحیفه نور ، جلد 21 ، ص 102.)
یا در جایی دیگر در خصوص لزوم مقابله با عناصر نفوذیی و سرسپرده در ارگان های دولتی می فرمایند: "چه بسا با نفوذ سرسپرده داخلی در ارگان های دولتی و مقامات موثر، به تدریج قدم به قدم کار خود را انجام دهند و انسان مستقیم را منحرف می کنند و متعهدان را وابسته نمایند . غفلت از این امر ، فاجعه برانگیز است و همه مقامات ، خصوصا مقامات بالا چون روسای سه گانه ، بیشتر مورد نظر و هدف هستند ، زیرا انحراف آنان ـ خدای نخواسته ـ ممکن است انحراف رژیم را در پی داشته باشد"(صحیفه نور ، جلد 19 ، ص 222) ایشان حتی خطر نفوذ در حوزه های علمیه را هم گوشزد می کنند و می فرمایند: "در این زمان که مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام بسته اند و از هر راه ممکن برای این مقصد شیطانی کوشش می نمایند و یکی از راه های با اهمیت برای قصد شوم آنان و خطرناک برای اسلام و حوزه های اسلامی ، نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه های علمیه است ."(صحیفه نور ، ج 21 ، ص 189) و ده ها مورد دیگر که مجال آن در این یادداشت نیست.
4- با وجود هشدارهای مکرر حضرت امام(ره)، بر اثر غفلت و یا دلایلی دیگر، موارد متعددی از نفوذ اتفاق افتاد که برخی کشف و خنثی شد و برخی هم ضرباتشان را وارد کردند.
موید این ادعا، حضور افرادی همچون بهرام افضلی از اعضاء حزب توده و وابستگان به شوروی سابق است که در زمان جنگ تا درجه فرماندهی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی نیز نفوذ می کند و در صدد کودتا بر می آید که با تلاش دستگاه های اطلاعاتی و امینتی از این مقام عزل و محاکمه و اعدام می شود. یا آقایان محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری از اعضای سازمان منافقین که در حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری نفوذ می کنند و با بمب گذاری در این دو محل، موجب به شهادت رسیدن شهید بهشتی و تعدادی از اعضای حزب جمهوری و همچنین شهید رجایی و سایر شهدای نخست وزیری می شوند. از این دست موارد همچون صادق قطب زاده، اعضای نهضت آزادی، ابوالحسن بنی صدر و ... در تاریخ انقلاب فراوان وجود دارد.
5- اگرچه نفوذ در نگاه اول بیشتر دارای ابعاد امنیتی به نظر می رسد، لکن سایر ابعاد آن هم نبایستی مغفول بماند. در بعد نفوذ سیاسی، دشمن به دنبال رخنه در ارکان مختلف تصمیم گیری و تصمیم سازی است تا از این رهگذر، بر نهادهای حاکمیتی احاطه و تسلط پیدا کند و پس از قدرت گرفتن در ساختار سیاسی، با ایجاد انحراف در نظام، در اداره کشور اخلال ایجاد کند و در فرصت مناسب ضربه نهایی را وارد کند.
در بعد نفوذ فکری- معرفتی، نخبگان و مسئولین جامعه مورد هدف قرار می گیرند و از طریق ارائه اخبار و اطلاعات مخدوش از یک سو، و از سو دیگر ارائه مبانی نظری و علوم انسانیِ سکولار در فضای نشر و مطبوعات، مخاطبان را دچار خطا در محاسبه و استحاله فکری نمایند. امری که باعث گسست و ایجاد شکاف بین نخبگان و گفتمان انقلاب اسلامی و اخلال در باورهای ایشان می گردد و می تواند در نهایت منجر به چند دسته گی و افتراق جدی درون مسئولان و حاکمیت جمهوری اسلامی شود.
در بعد نفوذ فرهنگی، دشمن با تکیه بر دست بالایی که در تکنولوژی دارد، حداکثر بهره برداری را از امکانات تبلیغی و رسانه ای انجام می دهد و با ارائه سبک زندگی مغایر با آموزه های دینی و ملی، ذائقه مردم – به ویژه جوانان- را تغییر می دهد که این امر در نهایت منجر به فروپاشی جامعه و واگرایی مردم نسبت به ارزش ها و اصول حاکم بر زندگی دینی و اخلاقی می گردد.
در بعد نفوذ اقتصادی نیز، حضور موثر در شریان مالی و اقتصادی کشور و به دست گرفتن گلوگاه های حیاتی اقتصاد مانند کالاهای اساسی، محصولات کشاورزی استراتژیک، سرمایه گذاری های نفتی و غیر نفتی و ... دشمن در صدد آلوده سازی و ایجاد اخلال در سیستم اقتصادی کشور است.
همین نظیر سازی را در ابعاد علمی، نظامی،آسیب های اجتماعی و ... می توان متصور بود که فصل مشترک همه آن ها، هدف نهایی نفوذ یعنی فروپاشی جمهوری اسلامی است.
البته در میان همه ابعاد نفوذ، نفوذ فرهنگی – سیاسی، موثر و خطرناک تر است؛ چنانکه رهبر معظم انقلاب هم در این باره فرمودند: "امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور؛ دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البتّه کماهمّیّتترین آن نفوذ اقتصادی است؛ و ممکن است که جزو کماهمّیّتترین [هم] نفوذ امنیّتی باشد. نفوذ امنیّتی چیز کوچکی نیست، امّا در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی، کماهمّیّت است." بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى (1394/06/25)
6- حال فرض کنیم در اتاق فکر طراحی دشمن برای نفوذ (در ابعاد خود) در جمهوری اسلامی هستیم. چه موانعی بر سر راه نفوذ قرار دارد و چه اقدامی بایستی برای حذف یا مهار آن ها انجام شود؟ مطمئنا برج و باروی نظام برای جلوگیری از نفوذ، رهبری انقلاب است که بایستی هدف نهایی همه هجمه ها قرار گیرد. بدین معنا، نبایستی مجلسی همسو و در خدمت آرمان های امام و رهبری و گفتمان انقلاب اسلامی شکل گیرد؛ نبایستی اجازه داد بازوهای نظارتی رهبری مانند شورای نگهبان، قوه قضائیه و ... برای عمل به وظایف خود دارای آرامش خاطر و آزادی عمل باشند ونهادهای حافظ دستاوردهای انقلاب مانند سپاه پاسداران، بسیج ومورد هجمه قرار میگیرند. برای تحقق اهداف فوق، کوتاه ترین راه کدام مسیر است؟ یقینا از منظر دشمن، مجموعه فرآیند انتخابات در کشور، مسیری است که می توان بسیاری از اهداف بالا را تا حد زیادی - هم زمان با هم- محقق نمود که نمونه های آن را در سال های گذشته مانند فتنه 88 دیدیم. لکن انتخابات پیش رو، ویژگی هایی دارد که برای پروژه نفوذ از ارزش خوبی برای دشمن برخوردار است. توامان بودن انتخابات خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی می تواند فرصتی باشد که دشمن با یک تیر، چند نشانه را هدف بگیرد.
7- دشمن به زعم خود می پندارد، مجلس خبرگان بعدی، تصمیمات مهم و حیاتی برای آینده کشور خواهد گرفت و در رسانه ها و محافل خود، آشکارا از انتخاب رهبری آینده انقلاب اسلامی توسط مجلس خبرگان منتخب این دوره سخن می گوید. با این تحلیل – که البته بیشتر به خیالی خام و آرزوهای شیطانی دشمن شبیه است!- برای اولین بار در تاریخ انقلاب و با طراحی تعجب برانگیز، دشمن به دنبال داغ کردن و دوقطبی نمودن فضای انتخابات خبرگان و تبدیل این انتخابات به عرصه جدال و نزاع است؛ امری که هیچگاه در میان علماء و مجتهدین و روحانیون فاضل معمول نبوده است. دشمن و جریان تبلیغاتی- رسانه ای آن، با سوءاستفاده از کاندیداتوری آقای سید حسن خمینی نوه حضرت امام (ره) اینگونه القاء می کرد که ورود ایشان به معنای تغییر رفتار و ساختارهای اجرایی مجلس خبرگان آتی خواهد بود و در این مسیر، از همراهی و حمایت آقایان هاشمی رفسنجانی و روحانی برخوردار است.
با این تحلیل، دشمن، ایجاد دو قطبی نظارت پذیری و نظارت ناپذیری مقام رهبری و ولایت فقیه را در دستور کار قرار داده و با انتشار مغالطه های شبه فقهی و شبه فلسفی و خاطرات برخی افراد خاص، تلاش می کند این انتخابات را به صحنه رقابت بر سر قدرت تبدیل کند. در کنار این موضوع، مسئله عدم شرکت آقای سید حسن خمینی در امتحان علمی احراز اجتهاد را هم مستمسکی برای فشار به شورای نگهبان قرار داده تا اینگونه وانمود شود که حاکمیت از حضور ایشان در انتخابات خبرگان خرسند نیست و چه بسا هراس دارد! که البته برای رسیدن به این امر طبق یکی از روش های انقلاب مخملی جین شارپ با عنوان پرندگان گردن چرخان یعنی عناصری از دل انقلاب ها که نظرات کنونی شان نسبت به اول فعالیتشان در انقلاب در نقطه ی مقابل قرار گرفته استفاده میکند که می توان به هاشمی رفسنجانی اشاره کرد. در واقع دشمن پروژه نفوذ را از طریق آنتی تز انقلاب اسلامی که بهترین بازیگر آن در فضای کنونی کشور هاشمی رفسنجانی است دنبال می کند.
8- انتخابات مجلس شورای اسلامی هم محمل خوبی برای آزمودن امکان نفوذ در ساختار قانونگذاری کشور است. ثبت نام اعضای نهضت آزادی، جبهه ملی، محکومان امنیتی و اقتصادی و ... - که مخالفت آن ها با قانون اساسی و اصول انقلاب برکسی پوشیده نیست-در انتخابات مجلس دهم، حکایت از عمق طراحی دشمن برای نفوذ در مجلس شورای اسلامی دارد.
در عین حال، بالا بردن هزینه عدم احراز صلاحیت برخی کاندیداها برای شورای نگهبان و حجم بالای کار بررسی صلاحیت بیش از 12000 نامزد انتخابات، دلایل روشنی برای طراحی دشمن برای نفوذ در مجلس است.
اگر این طرح- ولو تا حدی- عملی شود، یعنی اقلیتی از عناصر نامطمئن به مجلس راه پیدا کنند، آنگاه شاهد رادیکال تر شدن مواضع برخی از عناصر دولت برای نزدیکی به غرب و برآورده کردن خواسته های غربی ها در داخل هستیم که البته در این راهبرد، تریبون مجلس هم می تواند به کمک این جریان بیاید!
بی شک، مسائلی همچون دفاع از آرمان فلسطین، حمایت از جبهه مقاوت در لبنان، عراق، سوریه، یمن و ... ارتقاءتوان دفاعی و موشکی، دستاوردهای باقیمانده هسته ای، حقوق بشر و .... همه و همه از داخل حاکمیت و دولت و نهادهای قانونی همچون مجلس به چالش کشیده می شود و این چیزی جز خواست دشمن نیست که تنهاد با نفوذ در مجلس از طریق انتخابات میسر خواهد بود.
9- بی شک، روزهای آتی با اعلام قطعی نتایج احراز صلاحیت ها، موجی از تخریب و فشار علیه شورای نگهبان و سایر نهادهای قانونی و نظارتی به راه خواهد افتاد و سناریوی تکراری حمله به بسیج، سپاه، صداو سیما و ... که می توانند مانعی برای نفوذ در حاکمیت باشند در رسانه ها و موضع گیری های جبهه معارض شدت خواهد گرفت.
اگر این فضا با میدان داری نخبگان دلسوز انقلابی مدیریت نشود، بی اعتبار شدن و زیر سوال رفتن نهادهای قانونی می تواند به محبوبیت و اقتدار جمهوری اسلامی در میان ملت های مسلمان و منطقه خاورمیانه خدشه وارد کند و در عین داخل کشور را با درگیری و حاشیه سازی های درونی و چه بسا فتنه ای دیگر درگیر نماید.
موضوعات مرتبط: پیامها
برچسبها: هاشمي , افكار عمومي , تخريب , شوراي نگهبان
امروزه روانشناسان تجربی معتقدند که رفتارهای گوناگون کودک در دورههای مختلف رشد بستگی کاملی به تحولات ارثی در رشد نظامهای مغزی وی دارد. پزوهشهای پیاژه نشان میدهد که فرآیند منطق و ادراک کودک به طور دقیق ناشی از تحرکاتی است که در اطراف کودک وجود دارد و با تغییر آن تحرکات میتواند این فرآیند را کند و یا تندتر نمود. دنیای کودکان و گرایش کودک به دویدن، بازی کردن، خط خطی کشیدن و نقاشی کردن امری غریزی و یا وابسته به دنیای مخصوص رویارویی کودکان است. در حقیقت اجتماعی کردن رفتار کودک به امکان ارتباط او به وسیله خطوط و علائم بستگی دارد. رسم و خط خطی کردن و اصولاً هر نوع فعالیت بدوی هنری میتواند معرف یکی از اشکال و یکی از مراحل بازی به صورت تکامل یافتهتر و خلاقتر آن باشد که امکان بیان ادراک انتزاعی وحالات پیچیده روحی را فراهم میسازد. در این مرحله، کودک به طور ناخودآگاه مسائل و مشکلاتی را که در ارتباط با بزرگسالان برایش به وجود میآید مطرح میکند و درست با این مفهوم است که بازی و مخصوصاً نقاشی برای او به صورت یک فعالیت اجتماعی درمیآید.
به همین دلائل است که بازی نمایشی و نقاشی به عنوان یک علامت بیانگر تحول کودک و سبب و وسیله تکامل اوست: ادراک، حافظه، تخیلات، خلاقت و نیز نیروی تحت تأثیر این فعالیتهای نمایشی قرار میگیرد و برای کودک شناسایی امکانات کنترل اعمال او را فراهم میسازد.
نقاشی در تشکیل شخصیت و روان کودک اهمیت بسزایی دارد و نه تنها به او امکان شناسایی محیط و شرکت خود در آن را فراهم میسازد و یا سئوالاتی برایش مطرح میسازد بلکه به او امکان میدهد تا مسائلی را که به صورت نامنظم از همه طرف برایش مطرح میشود، به شکل صورت بندی شده منظم کند. نقاشی کودک را در مراحی که حوادث اطراف را دسته بندی و عرضه میکند و روند تجدیدی و تکامل یافتهای را از زمان خط خطی کردن ساده تا زمانی که خطوط معنی دار و بالاخره مبتنی بر قوانین پرسپکتیو و شالوده منطقی رسم میکند، میتوان چیزی شبیه خواب و رؤیا معنی کرد.
نقاشی نیز مثل خواب و رؤیا به کودک امکان میدهد تا اطلاعات و اعمالی را که از دنیای بیرون کسب میکند از هم جدا سازد و سپس آنها را دوباره تنظیم کند. در نقاشی همانند خواب و رؤیا، کودک خود را از ممنوعیت رها میسازد و با ما در حالتی ناخودآگاهانه درباره مسائل کشفیات و دلهرههایش صحبت میکند. به همین دلیل اگر آموزش نقاشی را بر پایه تصحیح نقاشی قرار دهیم و در آن به کودکان از سنین پایین تمرین کپی و تقلید کردن را بیاموزیم اشتباه بزرگی مرتکب شدهایم.
مدرسه نیز در این راستا کاری جز تطابق کودک با نمونههای بیمعنی انجام نمیدهد. زیرا امکان تکامل و دریافت آگاهی از دنیای خارج را از ورای نمایش نقاشیهای کودک از او سلب میکند. به این ترتیب یعنی با مجبور کردن کودک به تقلید و کپی کردن، مربی و والدین امکان برقراری هر نوع گفتگو را با او از بین میبرند. زیرا او را مجبور به عملی کردهاند که او هیچ نیازی در آن نمیبیند و احتمالاً آن را نیز کاملاً بیهوده حس میکند.
در عوض اگر قوه ابتکار کودکان را با مشارکت و کار گروهی و بیان موضوعات عمومی و در اختیار قرار دادن وسایل و لوازم کامل جهت مطلبی که او میخواهد عرض کند، تقویت کنیم باعث آن میشویم که شخصیت کودک ساخته شود و او به پختگی فکر برسد. بنابراین باید متذکر شد که نقاشی کودکان فقط یک وسیله پرورش خلاقیت و پختگی کودک و یا شاخص تکامل نیست و ان را باید به عنوان یک وسیله تحقیق و مبادله با محیط اجتماعی با دنیای بزرگسالان که در اطراف کودک هستند و نشانه حالات عاطفی کودک در نظر گرفت. هنگامی که کودک با آزادی و به دلخواه خود نقاشی میکند، در واقع حالت روحی و احساسات زمان حاضر و نیز احساسات و تحریکات ریشه دار و ژرفتر خود را بیان میکند. نقاشی نسبت به دیگر وسایل بیانی دارای دو امتیاز روش شناسی است که یکی عبارت است از امکان نظارت از فاصله دور و بدین ترتیب پرهیز از دخالت غیرمستقیم بزرگسالان در نقاشی کودکان دیگری عبارت است از امکان مقایسه نقاشیهای مختلف که در زمانهای مختلف کشیده شدهاند.
نقاشی و زندگی عاطفی کودک:
کودک به کمک نقاشی، کشمکشها و دلهرههای درونیاش را آشکار میکند و بدین طریق اثر آنها را کاهش در حقیقت وقتی مسائل و مشکلات عاطفی بر روی کاغذ منتقل میشوند به صورت تازه و جداگانهای که کمتر سنگین و دلهره آور است درمیآیند. به همین دلیل است که کودکان به هنگام نقاشی کردن از نمادها استفاده میکنند و ناخودآگاه مرتکب چنان اشتباهاتی میشوند که چون جنبه همگانی دارد تعبیر آنها ساده است. ولی درست بدین دلیل کودک از این اشتباهاً آگاه نیست آزادانه آنها را به کار میبرد.
خط:
خط میتواند به اشکال مختلف ترسیم شود: ضخیم، نازک، خط نقطه، خط مداوم، عمودی، افقی، زاویه دار، مارپیچ و غیره. ممکن است براق یا مات و یا شفاف باشد. بنابراین خط به تنهایی توانایی آن را دارد که حالتهای روانی مختلف مانند غم، شادی، بوالهوسی، عصبانیت، اعتقاد به خود و یا نمادهای مختلف را نشان دهد.
برای تحلیل و تعبیر خطوط و یا خط نوشتاری قواعد ساده و معتبری وجود دارد: وقتی راحتی و خوشحالی باشد حرکات را وسیع و پردامنه میکند، نتیجهاش خطوطی بازتر و بلندتر است. نیروی زندگی با علائم و خطوط بلند که به طرف بالا میروند بیان میشود.
ضعیف عصبی با فشردگی و کوتاهی خطوط. پرخاشگری با قطعه قطعه کردن و متغیر نمودن و بهم پیچیدن خطوط، احساسات با خطوط نازک و حرکات ملایم در آنها نشان داده میشود. کودکان پیشرفتهتر، خطوطی به اشکال مختلف و با حفظ تعادل میان قسمتهای مختلف و کودکان خجالتی، خطوط کوتاه مثل چیزی که منع شده باشد ترسیم میکنند. به طور کلی قدرت و شدت خط نشانگر نیروهای عاطفی در حین انجام کار موجود است: خطوطی که با نیروی زیاد و پر رنگ شروع میشوند و به صورت کاملاً بی رنگ به پایان میرسند، نشانگر کمبود جوش و خروش و عدم قابلیت خالق آن برای به پایان رساندن فعالیت در دست انجام و به طور کلی نشانگر آن نیروی درونی است که نتوانسته است محل مناسبی برای اظهار وجود پیدا کند. کودکانی که غالباً مستند الرأی و همیشه میخواهند اظهار وجود کنند و در عین حال اغلب بیش از دیگران زیر فشار قرار دارند، اشکالی با خطوط پراکنده ترسیم میکنند.
- بنابراین تحقیق و هنر خطوطی که دور چیزی کشیده میشود اگر خیلی صاف باشند بیانگر دشمنی، فشار و اغلب حتی بیماری عصبی و یا دلواپسی و برعکس اگر آن خطوط آرام، مطمئن، روان و دارای ارزش زیبا شناسی باشد نشانگر شخصیت پخته و آب دیده خالق آن است.
- اگر قسمتهایی از ترکیب نقاشی بر اثر چندین بار خط خوردن مخفی مانده باشد، بیانگر مشکلات عاطفی و دلهره، ترس خالق آن از شیء یا شخصی است که با خط خطی مخفی شده است.
- اگر قسمتی از نقاشی با خطوط بی رنگ و سحطی مخفی شده باشد نشان دهنده امنیت و سازگاری کودک است.
- خط پر رنگ و ضخیم مبین شهوت گرایی و تمایل به لذات جسمانی است. خط برانگیخته و خشنی که تا حد پاره کردن کاغذ پیش میرود نارضایتی و پرخاشگری را نشان میدهد.
- خط کمرنگ نشان دهنده حساسیت، ملایمت و ظرافت است و گاهی نیز کمرویی، فقدان اعتماد به نفس و تردید آزمودنی را برجسته میسازد.
- خطوط استوار و مستقیم حاکی از اعتماد به نفس، مصمم بودن و در عین حال تأثیر ناپذیری آزمودنی هستند، بالعکس خطوط منقطع در افراد تأثیرپذیر، مردد و کمال جو دیده میشود.
- نقطه گذاری نشان دهنده وجود مادری عصبی و بهانه جوست و از دیدگاه پارهای دیگر از روانشناسان مبین مقابله با احساس گنهکاری ناشی از استمناء و یا ادرار بی اختیاری است.
- خطوط موازی، سایهها و چهار خانهها در افراد مضطرب دیده میشوند. سایهها و رنگهای خاکستری نشانه افسردگی هستند. اما ابعاد سایهها، مدت زمانی که کودک به سایه زدن اختصاص
میدهد و از سرگیری آنها بیش از سایهها به خودی خود اهمیت دارند.
- خطوط شکسته و زاویه دار مشخص کننده چابکی، خشم، ناآرامی، مردانگی و نیرو هستند. در حالی که خطوط انحنادار ابتدایی ترند و ملایمت، مسالمت، تبعیت جویی، زنانگی، خود دوستداری و نرمش را برجسته میسازند.
- حلقههایی که به دور یک محور چرخیدهاند و از شکلهای زاویه دار هندسی ابتدایی ترند. چنین خطوطی که تا سن چهار سالگی بهنجارند، در صورتی که تداوم یابند میتوانند ترجمان روان گسیختگی باشند و پارهای از مؤلفان بر این باورند که ترسیم حلقهها یکی از نشانههای متمایز کننده روان گسیختگی میباشد.
- خطوط راست، آرامش، وقار و بی انعطافی را نشان میدهند.
- خطوط سرازیر نشان دهنده بدبینی، افسردگی، خستگی و مرگ هستند.
- خطوط سر بالا، شادی، زندگی و انفجار احساسات حاد را مشخص میکنند. گرچه کودک بر جهت عمودی قبل از جهت افقی تسلط مییابد اما تأکید بر خط عمودی مرکز مبین کوشش آزمودنی به منظور حفظ یک تعادل عاطفی ناپایدار است. در حالی که تأکید بر خط افقی، شدت نیازهای ارتباطی را نشان میدهد.
- خط خطی کردن و پاک کردنهای مکرر آشکار کننده نامصمم بودن، نارضایتی از خود، احساس کهتری هستند و لکهها و سیاه کردنها، احساس گنهکاری را نشان میدهند.
- اگر نقاشی حالتی کثیف و درهم ریخته داشته باشد معمولاً با کودکی سر و کار داریم که در مرحله مقعدی Anal تثبیت شده است. اما چنین تثبیتی در کودکانی که نقاشی آنها واجد وضوح، نظم و دقت مفرط در جزئیات است (گرایشهای وسواسی) نیز دیده میشود. گرچه درجه تکامل نقاشی میتواند ناشی از حس نیت کودک و تمایل کنونی و گاهی موقت وی به جلب رضایت آزمایشگر باشد.
- بخشهایی که سفید گذاشته میشوند نشان دهنده ممنوعیتها و فاصله گیریها هستند و با توجه به عدم معنای فضایی صفحه باید تفسیر گردند.
فضا:
به طور کلی کودکانی که رسم و نقاشی آنها با تناسب بر روی کاغذ رسم شده، کودکانی آرام هستند. به نظر یوشیم Youchim کودکانی که فضا را بهتر از دیگران حس میکنند دارای قابلیت درک بهتری هستند. بکارگیری فضا نشان دهنده ارتباط و طریقه واکنش کودک و محیط اطراف اوست.glitters of school- angry teacher
خارج شدن از کادر نشان دهنده عقب ماندگی ذهنی، کمبود محبت، کمبود اعتماد به نفس، جلب توجه اطرافیان است. کودکان خجالتی و کمرو نیز در گوشه کاغذ و یا در قسمت محدودی از فضای کاغذ و یا بر روی کاغذ کوچکی نقاشی میکنند، زیرا در مقابل سطح کاغذهای بزرگ خود را گم میکنند و این نیز نشانگر عدم اعتماد و اطمینان به خود است.
بعضی از پژوهشگران متوجه شدهاند که کودکان کوچک از بالای کاغذ شروع به نقاشی میکنند. علت این امر مربوط به شکل بدن آدمک و حرکات دست و نیز اینکه قسمت بالا نشان دهنده سر و آسمان و نمادی از ارزشهای والاست، میباشد. ناحیه بالا ناحیه گسترش تخیلات و ناحیه افراد آرمان نگر و رؤیا پرداز است. از نظر کاندینکسی، بالا مبین تصورات آرامش دهنده و احساسات آرامش و آزادی و پایین نشان دهنده فشار و سنگینی است.
پایین صفحه نشان دهنده جهان تاریک کشانندههای ناهشیار، قلمرو زمینی و عینی است و با زندگی روزمره مرتبط است و از آنجا که این قسمت از صفحه معرف زمین است عنصر ایستا و حیات بخش را تشکیل میدهد. تأکید بر خط زمین در نقاشی گاهی نشان دهنده نیاز حسی به تغذیه و ایمنی جسمانی است. ناحیه پایین صفحه ناحیه غرایز بنیادی صیانت ذات و ناحیه منتخب خستهها، روان آزردگان توان زدوده و افسرده است. در واقع کودکانی که تمایل به کشیدن نقاشی در پایین صفحه دارند به طور کلی دارای خصائلی پابرجا هستند و کمتر شیفته چیزی میشوند. کودکی که زیاد به طرف چپ کاغذ متمایل میشود (البته اگر کودک چپ دست نباشد) نشانگر دلبستگی به مادر، غم و اندوه و گوشه گیر بودن و بی اعتمادی نسبت به خود است. و بالاخره کودکانی که نقاشیهایشان کاملاً در مرکز کاغذ قرار میگیرند به طور کلی زیاد بر خود و احساساتشان توجه و تمرکز فکری دارند.animations of school - girl writing
ناحیه چپ، ناحیه گذشته است و ناحیه آزمودنیهایی است که به سوی کودکی خویشتن بازگشتهاند. آنهایی که نقاشی خود را به نیمه چپ کاغذ محدود میکنند نه تنها دچار واپس روی هستند بلکه راه آینده را (که به وسیله ناحیه راست مجسم میشود) در برابر خود مسدود میبینند و به همین دلیل است که اجباراً به گذشته باز گشتهاند.
ناحیه راست، ناحیه آینده است و نشان دهنده دلبستگی به پدر
میباشد. معهذا باید در تفسیر سمبولیسم فضایی محتاط بود چه فقط زمانی میتواند واجد معنا باشد که بر اساس نتایج دیگر مورد تأیید قرار گیرد.
نواحی سفید یعنی بخشهایی که در آنها نقاشی کشیده نشده است فقط نواحی سفیدی نیستند که چیزی در مورد آنها نتوان گفت. بلکه نواحی ممنوعهای هستند که باید به تفسیر آنها همت گماشت. به عنوان مثال آزمودنیهای افسرده و توان زدودهای که فقط در پایین صفحه نقاشی میکنند، کودکانی هستند که هر نوع جهش به سوی بالا و هر نوع تخیل برای آنها به علت سانسور بیرونی یا درونی ممنوع است.
جهت نقاشی:
بر اساس مشاهده کودک در خلال ترسیم باید به مشخص کردن جهت ترسیم وی مبادرت گردد. ترسیم از چپ به راست نشان دهنده یک حرکت طبیعی پیش رونده است در حالی که ترسیم از راست به چپ به منزله یک حرکت واپس رونده تلقی میشود. در صورت اخیر باید نخست اطمینان حاصل کرد که کودک چپ برتر نیست. ار آزمودنی راست برتر باشد، حرکت از راست به چپ نشان دهنده تمایل شخصیت به واپس روی شدید است که میتواند نتایج مرضی داشته باشد. وقتی یک راست برتر به ترسیم اشخاص از نیمرخ میپردازد و معمولاً اشخاص نقاشی وی به طرف چپ نگاه میکنند در حالی که اگر نقاشی با دست چپ کشیده شود جهت نگاه نیمرخها به سوی راست است. اما همواره چجنین نیست و موارد استثنایی فراوانتر از آنند که بتوان این امر را به منزله یک قاعده تلقی کرد.
رنگ:
در دوران کودکی در فاصله سنین ۳ تا ۶ سالگی کودک بیشتر تحت تأثیر فشارهای درونی است. علاقه وافری به رنگ دارد و آن را مقدم بر شکل ظاهری میداند. ولی به تدریج هر قدر که از وابستگی او به رنگ کم میشود و علاقه او به تقدم شکل بر رنگ افزودنی مییابد. همچنین هر قدر کودک کوچکتر باشد، رنگهایی که به کار میگیرد زندهتر و با فزونی سن و سال، آموزش مدرسه و تکامل او در راه شناخت منطقی، رنگهایی را که به کار میبرد سرد میکند و رنگهایی را که کمتر خشن هستند بکار میبرد. در کودکستان بیشتر کودکان ترجیح میدهند از رنگهای گرم و تند استفاده کنند و فقط کودکانی که در خانه تحت نظارت شدید قرار دارند، رنگهای سرد را انتخاب میکنند که در این موارد علت اصلی به مشکلات عاطفی و روانی کودک مربوط میشود. بنا به نظر واهنر Waehner فقدان رنگ در تمام یا قسمتی از موصضوع نقاشی نشانگر خلاء عاطفی و یا گاهی دلیل بر گرایشهای ضد اجتماعی است. تجربیات نشان داده است که کودکان سازگار در نقاشیهایشان به طور متوسط از پنج رنگ مختلف استفاده
میکنند. در حالی که کودکان گوشه گیر و یا آنها که ارتباط با دنیای خارج را دوست ندارند از یک یا دو رنگ بیشتر استفاده نمیکنند.
در سنین ۱۱ تا ۱۲ سالگی است که نوجوانان متوجه میشوند که رنگهای اشیاء قابل تغییرند و بنابراین بهتر است که آن ها را زودتر از موقع مجبور به درک این بینش نکنیم زیرا بکارگیری رنگ فقط یکی از عوامل تکاملی و پیشرفت فکری کودک نیست بلکه به عوامل ژرف عاطفی نیز مربوط است.
قرمز: به معنای قدرت، عمل و مردانگی است و به منزله رنگی تنودی و پویشی محسوب میشود که از یکسو مبین نیرومندی امیال و کشانندههاست و از سوی دیگر، خشم و گاهی پرخاشگری را نشان میدهد. قبل از ۶ سالگی یعنی هنگامی که کودک
کشانندههای خود را به خوبی مهار نمیکند، از این رنگ بیشتر استفاده میشود. افراط در بکار بستن رنگ قرمز به معنای نیاز به حرکت و وجود یک زمینه تحرک پذیر است.
آبی: معرف حساسیت، دریافت پذیری، هیجان خواهی و درونی سازی است و رنگی است که زنانه که صلح، آرامش سکون و در حد افراطی فعل پذیری و تسلیم را نشان میدهد.
بنفش: ترکیبی از آبی و قرمز یعنی رنگهایی است که دارای رمزگرایی متضاد هستند. چه رنگ آبی گرایش به درونگری و فعل پذیری و رنگ قرمز تمایل به برونگری و عمل را نشان میدهد. بدین ترتیب رنگ بنفش معرف جمع اضداد و تمایل به چیز دیگر است. از زاویهای متفاوت، این رنگ دارای معنای عرفانی نیز هست. اما استفاده افراطی از آن را میتوان نشان اضطراب و وجود تنشهای متناقض دانست.
زرد: معادل نور، شادی و خوشبینی است و به منزله رمز درخشش و گشایش محسوب میشود و میل به مشارکت یا گرایش عمیق به پیشرفت را متجلی میسازد. معمولاً کودکان ۹-۸ ساله از این رنگ بیشتر استفاده میکنند. به کار بستن افراطی رنگ زرد میتواند به معنای نیاز به آزاد سازی تنشهای درونی باشد.
سبز: آرامی بخشترین رنگها، آرام، ساکن، راضی از خود است. جنبههای مختلف شخصیت به خصوص با حفظ حرکت خود، نیاز به جلب توجه و میل به محبوبیت مرتبط است و از یک سو گرایش به مبادله و ارتباط را نشان میدهد و از سوی دیگر معرف اراده در سطح عمل، پایداری و سرسختی و گاهی نیز بازخوردهای مقاومت و تضاد ورزی است. هنگامی که رنگ سبز بیشتر متمایل به زرد است، درونگری آزمودنی و زمانی که متمایل به آبی و قهوهای است برونگردی او را برجسته میسازد. همچنین رنگ سبز مبین نیازهای حسی و لذت جویی مادی محسوب میشود.
پرتقالی: ترکیبی از قرمز و زرد است، نیروهای حیاتی، برونگری، میل به موفقیت، شادی، نشاط و پویایی است و مانند رنگ قرمز استفاده مفرط از آن تحریک پذیری و آرامی فرد را نشان میدهد اما جنبه پرخاشگری آن کمتر است.
بلوطی: حاوی قرمز است اما قرمز تیره و کدری که حرکت خلاق، نیروهای حیاتی و فعال خود را از دست داده و حسی نگری، غلبه نیازهای ابتدایی و تجسس ایمنی جسمانی را برجسته میسازد.
قهوهای تیره و کدر: با رمزگرایی مقعدی مرتبط است و معمولاً به هنگام یادگیری نظافت توسط کودک مورد استفاده قرار میگیرد. در این مرحله که کودک از بازی کردن با مدفوع خود منع
میشود، با مالیدن رنگهای تیره و کدر روی صفحه کاغذ به نوعی لذت جبرانی دست مییابد و تا قبل از ۶ سالگی کم و بیش به صورت وسیعی از طیف رنگ قهوهای سود میجوید. غلبه این رنگ در سنین بالاتر نشان دهنده نوعی واپس روی، امتناع از دادن و نگهداری رمز محسوب میشود و گاهی با بازخورهای نامنعطف در سطح رفتاری یا فکری توأم است.
صورتی: مبین صلح، تعادل و توازن است. این رنگ به منزله قرمز ملایم معرف عاطفهای است که هوای نفس و پرخاشگری است و ملایمت و عطوفت را نشان میدهد.
سیاه: به منزله نفی رنگ محسوب میشود و استفاده مفرط از آن مبین غمگینی و ناامیدی است. بکار بستن محدود آن و کشیدن
لکههای سیاه نشان دهنده اضطراب است. به طور کلی رنگ سیاه در برگیرنده مفاهیم نفی، اضطراب، مرگ و ناامیدی است.
خاکستری یا دودی: یک رنگ خنثی است و چیزی را در سطح عمل یا احساس بیان نمیکند. اگر کودک از رنگ آمیزی خاکستری به صورت گسترده استفاده کند میتوان فرض کرد که وی در بیان احساسات یا در گذار به عمل با مشکلاتی مواجه است. بر اساس بررسی چندین نقاشی متوالی امکان تعیین دقیقتر وضعیت کودک وجود خواهد داشت.
معنای رمزی رنگها توسط بسیاری از مؤلفان مورد بررسی قرار گرفته است و در حد خطوط کلی میتوان گفت که غلبه رنگهای گرم (قرمز، پرتقالی، زرد، صورتی) منعکس کننده گرایش به برونگری، جستجو تماس و مبادله است در حالی که بکار بستن رنگهای سرد (آبی، سبز، خاکستری، سیاه) گرایش به درونگردی، فاصله جویی یا کمرویی را نشان میدهد.
فقدان رنگ در نقاشی مبین خلاء عاطفی با ناتوانی در برونریزی عاطفی است. فضای سفید نقاشی مبین نگفتنیها، سکوت و رؤیا پردازی است. بنابراین گسردگی نواحی سفید نشان دهنده اهمیت زندگی درونی، گرایش به خیالپردازی و یا مشکلات فرد در تسلط بر واقعیت هستند اما باید سن آزمودنی در نظر گرفته شده و تفسیر با احتیاط توأم گردد.
سفید بودن بخش عمدهای از نقاشی به معنای رمزی ممنوعات و قلمرو سکوت گذاشته شده است. یک بخش سفید گسترده بین دو نفر فاصله رمزی بین آن دو را نشان میدهد.
بالعکس هنگامی که تمامی نقاشی از رنگ پوشیده شده است و هیچ ناحیه سفیدی دیده نمیشود میتوان فرض کرد که آزمودنی به صورت تام و تمام تابع عوامل محیط و دارای واکنشهای بلافاصله و لحظهای است. شدت و گستره پر کردن صفحه با دورههای تحول نیز مرتبط است. پر کردن نظامدار صفحه کاغذ بر اساس ترسیم عناصری مانند باران، برف، لکههای مختلف میتواند دارای اثری اطمینان بخش باشد. بدین معنا که فرد میکوشد تا مجموعه فضا را با از بین بردن خلاء که شامل فقدان، نیستی یا لایتناهی است در اختیار گیرد و احساس مهار کردن جهان را به دست آورد. افراط در بکار بستن این شیوه مبین تنش یا اضطرابی است که باید بر اساس بررسیهای گستردهتر به علت آن پی برده شود.
همخوانی پارهای از رنگها با یکدیگر نیز واحد معانی مشخصی است:
قرمز و سیاه: خشونت و اضطراب
زرد و قرمز (یا نارنجی): اجتماعی خواهی
قرمز و سبز: دو سوگرایی، خشم
حرکت:
بیان حرکت در نقاشی بسیار پراهمیت و معنادار است و میتوان بر حسب درجه گستردگی و پویایی حرکت (دویدن، رقصیدن و …) و یا ایستایی (حرکت فعل پذیر افسرده دار) به ارزشیابی آن پرداخت. بر اساس آمار به دست آمده حرکت در هر دو جنس با فراوانی یکسان و با شیوههای بیان مشابه مشاهده میشود. اما پسران غالباً حرکت را در پاها و دختران در دستها نشان میدهند. وجود حرکت در نقاشی بر اساس سن افزایش مییابد و فراوانی آن در ۱۱ سالگی به ۷۵% میرسد.
بنا به نظر وهنر Waehner نمایش حرکت در نقاشی در نزد نوجوانان و کودکان سنین بالا به عوامل عاطفی، فرهنگی و یا به استعداد مهارت خلاقیت آنها بستگی دارد. میتوان گفت که کشیدن تصاویر مختلف به حالت ثابت و یا در حال حرکت بیانگر شخصیت کودک در یک محیط همنواخت است. کودکی که در نقاشیهایش تصاویر در حرکت را معرفی میکند، معمولاً فردی باهوش و فعال و از هم سالانش اجتماعیتر است.
معانی رمزی عناصر نقاشی:
خانه: همانند ترسیم درخت و آدمک معرفی من کودک است.
زیرزمین: قلمرو پنهان، ارزشهای ناهشیار.
بام خانه: قلمر و فکر و تخیل.
پنجرهها و دربهای بزرگ: میل فرد به دریافت پذیری، تقسیم و مشارکت، نیاز ارتباطی، روحیه باز و متمایل به برونگرایی.
خانه بسته با پنجرههای کوچک: رازداری، درونگرایی، کمرویی یا درون ماندگی. پنجرههای مزین به گل و پرده شاد و گلدار نشان دهنده خوشبینی نسبت به زندگی و پنجرههای سیاه رنگ و بی روزنه با کرکرههای بسته، اضطراب ارتباطی و یا امتناع از دیدن پارهای از چیزها را برجسته میسازد و یا گاهی نشانه افسردگی با دیگر علائم.
هواپیما: معنای رمزی هواپیما و کشتی تا اندازهای مشابهند اما هواپیما گرایش به قدرت و اعلا را در حد بیشتری آشکار میکند و گاهی نیز اراده فرد به منظور غلبه بر موانع را برجسته میسازد. هواپیمای جنگی یا بمب افکن مبین تعارض و پرخاشگری است. بمبها غالباً نشان دهنده خشم والدین یا درگیریهای شدیدی هستند که کودک بر آنها ناظر بوده است و در نتیجه به تصویر کشیدن بمبها ترس او را از واکنشهای خشونت آمیز متجلی میسازد.
اتومبیل: در جوامع امروزی ماشین نماد قدرت است. به همین دلیل در نقاشهای کودکان مخصوصاً پسران زیاد دیده میشود. به نظر لونی Lony که آزمایش ترسیم ماشین را ابداع کرده است، نوجوانان در سن بلوغ از کشیدن تصویر انسان خودداری میکنند.
بدین بهانه که کشیدن تصویر انسان برای آنها مشکل است یا حوصله آنها را سر میبرد. در حقیقت خودداری از کشیدن تصاویر انسانی و ترجیح دادن ماشین خود به خود نشان دهنده وابسته بودن شخص به دنیای خارج و ترجیح دادن دنیای سرد ماشینی بر دنیای انسانهاست.
کوه: بر حسب آنکه کوه با خطوطی ملایم و انحنادار کشیده شوند و یا آنکه افق را برای شکلهای زاویه دار بپوشانند باید به گونههای متفاوت تفسیر شوند. کوههای خشک و نوک تیز معرف مشکلات کودک و موانعی هستند که در سر راه او وجود دارند. بالعکس کوههای انحنادار یا تپههای سرسبز به منزله نماد سینه مادر و معرف عشق، تغذیه و عطوفتاند.
آب: آب سرچشمه حیات است و در نقاشی معرف قدرت زنانه، هیجانها، دریافتهای حسی و نیروی تخیل است. دریاچه یا اقیانوس نیاز به حمایت مادرانه را برجسته میسازند. اگر در یک ردیف نقاشی کودک با غلبه آب مواجه میشویم میتوانیم فلرض کنیم که با کودکی فعل پذیر سر و کار داریم که عوامل پیرامونی را با هیجان پذیری مفرط و دریافت پذیری گسترده احساس میکند. وقتی آب به صورت باران درآید مشخص کننده وجود زمینه غمگینی یا افسردگی است و هنگامی که قطرههای باران (یا دانههای برف) همه صفحه کاغذ را در برگیرند و جای خالی باقی نگذارند با کودکان مضطرب سر و کار داریم.
رنگین کمان: به منزله پلی بین آسمان و زمین، معرف قدرتی الهی و حمایت سحرآمیز است که میتوان در پناه آن به آرامش دست یافت. رنگین کمانل نشانه بازگشت به آغوش مادرانه و جستجوی حمایت اوست. اما نمیتوان گفت که انحصاراً در موقعیتهای ضربه آمیز به تصویر کشیده میشوند چه مبین گذار از هوای بد به هوای آفتابی نیز هست.
خورشید: نماد جهانی، معرف تجدید حیات جاودانه است. نورافشانی خورشید معرف نور درونی، هشیاری و جنبه تعقلی است. خورشید به عنوان رمز قدرت، باروری و تعالی شناخت قبل از هر چیز مبین اقتدار و خلاقیت مردانه است. به نظر بعضی پژوهشگران خورشید نماد پدر مطلوب است. شیوه ترسیم خورشید در نقاشی چگونگی رابطه با پدر و پذیرش اقتدار او را نشان میدهد. اگر خورشید گسترده و نورانی باشد به معنای اهمیت تصویر پدرانه است و هنگامی که پدر از دیدگاه کودک واجد چهرهای ترسناک است خورشید نیز در افق دور دست یا پشت کوه و به صورتی تقریباً ناپیدار کشیده میشود. اگر کودک از پدرش بترسد خورشید به رنگ قرمز تند و سیاه که مضطرب کننده است، کشیده میشود. نود قرمز مبین تمایل کودک به انهدام پدر و پرخاشگری نسبت به اوست. گاهی اتفاق میافتد که کودک در نقاشیهای متوالی خود دائماً به ترسیم خورشید در سمت چپ میپردازد، در این موارد میتوان گفت که مادر به منزله منبع اقتدار تلقی میشود.
ماه: بیاد آورنده شب، راز و رمز سیاهیها، رؤیاها و جهان ناهشیاری است. محتوای ناهشیار به هنگام شب از راه خوابدیدهها و ترسهای شبانه آزاد میگردد. ترسیم ماه غالباً آشکار کننده یک زمینه اضطرابی است که به جنسیت بزرگسالانه و به کنجکاوی کودک درباره راز و رمز زندگی وابسته است. همانطور که خورشید به منزله نماد مردانه تلقی میشود، ماه نیز با نماد زنانه مطابقت دارد و معمولاً موقعی که دختران خردسال مسائل را درباره هویت زنانه خود مطرح میکنند در نقاشی ظاهر میگردد.
ستارگان: که گاهی آسمان شب را مانند روز روشن میکنند نشانه میل به درخشش و جلب توجه هستند و بنابراین همواره نیاز به کودک به برانگیختن تسحین و جلب توجه دیگران را نشان میدهند.
درخت: برای تجزیه و تحلیل نقاشی درخت باید سه قسمت آن را مشخص کرد: ریشه، تنه، شاخهها و برگها. ریشه نماد ناخودآگاه و فشارهای غریزی است. تنه بیانگر مشخصات دائمی و عمیق شخصیت کودک است. دادن اهمیت بیشتر به ریشه در نقاشی نشانگر طبیعت بدوی و عاشقانه و در عین حال محافظه کار و بی حرکت کودک است. بچهها در سنین قبل از مدرسه تنه درخت را بلند ترسیم میکنند ولی بعد از این سن بلند بودن درخت اغلب نشانگر عقب افتادگی فکری و یا بیماری عصبی و یا آرزوی بازگشت به دنیای کوچکی و قبل از مدرسه است. تنه درخت اگر کوتاه کشیده شود نشانگر جاه طلبی و بلند پرواز بودن کودک است. تنه درخت ممکن است صاف و مستقیم و یا کج کشیده شود که در حالت دوم نشانگر عدم ثبات کودک است.
درختی که دارای برگهای زیاد و در هم باشد نشانگر شخصیت در خود فرو رفته کودک و درختی که شاخههای مختلف آن هر کدام به سویی کشده شدهاند نمایانگر حساسیت شدید کودکی است که مسائل را به سادگی میفهمد و قادر به ارتباط با دیگران است و در عین حال به راحتی میتواند خود را با محیط سازگار سازد.
آسمان و زمین: آسمان نماد الهام و پاکی است ولی زمین نشانگر ثبات و امنیت است. کودکان خیلی کوچک هیچ وقت خطی برای نشان دادن زمین ترسیم نمیکنند ولی در سن ۶-۵ سالگی که آغاز به درک دلائل منطقی میکنند به کشیدن زمین نیز میپردازند.
حیوانات: کودک با کشیدن حیوانات به بیان امیال خشونت آمیز و کشانندههای سانسور شده خود بر اساس تجسم یک حیوان
میپردازد و حیوان معرف کشانندهای میگردد که کودک شهامت پذیرفتن آن را ندارد.
مثلاً گرگ نما پرخاشگری است. خسر، یک فرد خشن و زمخت، سگ یا شخص وفادار و روباه نماد یک فرد حیله گر میباشد. به طور کلی میتوان بین حیوانات اهلی که معرف کشانندهها یا احساسات مهار شده و اجتماعی شده و حیوانات وحشی که جهش لجام گسیخته نیروهای ابتدایی را نشان میدهند تمایز قائل شد. به عنوان مثال ترسیم سگ معمولاً نشان دهنده نیا به ملاطفت و نوازش است. اما این حیوان واجد نوعی دو سوگرایی نیز هست. بدین معنا که قاعدتاً یک سگ باید مطیع باشد ولی امکان دارد که پرخاشگر شود و گاز بگیرد. مانند همه حیواناتی که پوست نرم دارند. گربه نیز به منزله نماد گرایش کودک به ناز و نوازش است و به دلیل ملایمت و ظرافت دارای ارزشی زنانه نیز هست. مرغ و جوجههایش معرف چارچوب خانوادگی کودکند. کودکی که
میخواهد مورد نوازش یا حمایت قرار گیرد معمولاً با جوجهها همسانسازی میکند. لانه به معنای کانون یا هسته خانوادگی و جایی است که زندگی در آن لذتبخش است.
کلاغ و پرندگان سیاه دیگر اضطراب، ترس، گنهکاری و یا تهدیدی قریب الوقوع را نشان میدهند. عقاب به منزله رمز قدرت و پرخاشگری محسوب میشود. ماهی احساس راحتی وآرامش کودک را متجلی میسازد. افزون بر این ماهی دارای یک شکل اهلی است و ممکن است شیوهای برای بیان مردانگی باشد.
کوسه، سوسمار، شیر، گرد نماد قدرت پدرانه میباشند.
مار معمولاً دارای معنای احلیلی و معرف کشانندههای پنهان یا خطرناک هستند و غالباً به هنگام دلمشغولیهای جنسی به تصویر کشیده میشوند.
پاره از حیوانات به منزله نماد مادر قدرتمند، اخته کننده یا بلعنده محسوب میشوند و از آن میان به عنکبوت میتوان اشاره کرد. ترسیم حیوانات مختلف در نقاشی، ضمن آنکه پارهای از گرایشهای کودک را برجسته میسازد بر حسب رنگ، عوامل پیرامونی و صحنه ترسیم شده دارای معنای متفاوتی است و همواره باید به گونهای ظریف و با توجه به توضیحها یا عنوانهایی که آزمودنی ارائه میدهد تفسیر گردد.
ترسیم جادوگر مقتدر و خطرناک نیز نمادی مادری خشن و خطرناک است.
جنبههای تجلیلی نقاشی انسان:
سر: سر را میتوان به عنوان جایگاه رمزی من تلقی کرد. سر به منزله جایگاه تفکر، جاه طلبیهای عقلی، مهار ارادی غریزهها و زندگی تخیلی است. اندازه شکل و تأکید بر پارهای از اجزای سر آشکار کننده باز خوردهای روانی متفاوتی هستند.
سر بزرگ خود دوستداری، فزون گستردگی من و تکبر اخلاقی و عقلی را نشان میدهد. سر کوچک نشان دهنده ناارزنده سازی خود و یا وجود زمینه افسردگی است و مبین غلبه کشانندهها و یا وجود مشکلات ارتباطی است. در صورتی که سر به صورت بیضی افقی ترسیم شود با مادی نگری ترسیم کننده مواجه هستیم. ترسیم سر بدون چانه که مستقیماً به گردن وصل شده باشد نشان دهنده نوعی کندی روانی است. قطع جمجمه به وسیله یک خط افقی در کودکان عقب مانده ذهنی یا آنهایی که خود را کم هوش میدانند دیده میشود.
چشم: چشمان بزرگ مبین برونگرایی و کنجکاوی و چشمان کوچک نشانه درونگرایی و حذف آنها علامت امتناع از دیدن است. به هنگام وهله ادیبی که از سن ۵-۴ سالگی آغاز میشود و کودک مسائل بسیاری را در مورد جنسیت برای خود مطرح میکند شاهد ترسیم چشمهای بسیار بزرگ و گردی هستیم که مبین تماشاگری جنسی و یامیل به دیدن چیزهایی پنهانی است. در پارهای از موارد چشمها به صورت دایرهای بزرگی ترسیم میشوند که در وسط آنها یک نقطه گذاشته میشود. اگر این شیوه ترسیم در یک ردیف نقاشی تکرار شود مبین ترسی و وحشتی است که باید علت آن را جستجو کرد.
پرخاشگرها و پارانو یا گونهها به ترسیم چشمهای خشن و دلهره انگیز میپردازند و اضطراب ناشی از احساس گنهکاری نیز به تشدید خطوط چشمها و یا حذف آنها منتهی میگردد.
ترسیم مژهها و ابروها نشانه دلمشغولی زیبایی شناختی و یا بازخوردی تحریک آمیز است. ترسیم ابروها به صورت منظم نشان دهنده توجه به زیبایی شناختی و توانایی مهار خود است و ترسیم آنها به صورت در هم و برهم و پرخاشگکرانه مبین مشکلات فرد در مهار کردن غریزهها و خشم تلقی میگردد.
دهان: ترسیم دقیق خطوط هر دو لب نشانه شهوت گرایی است و رنگ آمیزی لبها با رنگ قرمز به منزله یک نشانه خاص زنانه تلقی میشود. لبهای به هم فشرده و خطی نشانه وجود تنش است و لبهای پهن و کلفت علامت پرخاشگری است. ترسیم به صورت مدور نشانه کودک ماندگی، حرض و آز دهانی، وابستگی و فعل پذیری تلقی میشود.
در افراد روان بی اشتها و یا بیماران دچار خموشی دهان بسیار کوچک ترسیم میگردد و یا کاملاً حذف میشود و یا آنکه بر اساس مکانیزم جبران بسیار بزرگ کشیده میشود. حذف دهان با احساس گنهکاری دهانی مرتبط است. ترسیم دندانها که بسیار نادر است، در نقاشی کودکان کم سن از فراوانی بیشتری برخوردار است. دندانهای کم و بیش نوک تیز غالباً مبین پرخاشگری کودک هستند. گاهی اتفاق میافتد که خنده آدمک موجب نمایان شدن دندانها میشوند و در این صورت میتوان گفت که نوعی دوسوگرایی عاطفی یعنی در عینم حال پرخاشگری و محبت در کودک وجود دارد.
بینی: معادل احلیل تفسیر میشود تغییر شکل و یا تأکید بر خط بینی را باید با مسائل جنسی مانند استمناء و یا ترس از اختگی در رابطه گذاشت.
گوشها: به ندرت ترسیم میشوند اما در صورتی که کودک به ترسیم آنها بپردازد میتوان پذیرفت که میخواهد بشنود و بداند. معمولاً کودکانی که تمایل وافری به دانستن دارند و یا آنهایی که از آنچه میشنوند رنج میبرند (منازعات مکرر، فریادها، تهدیدهای لفظی) به ترسیم گوشها میپردازند.
غالباً در کودکانی که دچار اخلال شنوایی هستند کوشش برای شنیدن بر اساس ترسیم گوشهای بزرگ نمایان میگردد. گرچه پارهای از کودکان ناشنوا گوشها را ترسیم نمیکنند همچنین عدم ترسیم گوشها در سنی که کودک به سن کشیدن آنها رسیده، نشانگر امتناع از شنیدن است.
چانه: ترسیم چانه به صورت کاملاً مشخصی نشانه مردانگی، تمایل به تأیید خویشتن و قدرت است.
گونه: ترسیم گونهها که حدوداً در ۱۰% از نقاشیها پس از ۷ سالگی دیده میشود، مبین سلامت، شادی و خوش خلقی است.
گردن: به منزله عضو رابط بین فکر و غریزه است. گردن کوتاه و پهن نشان دهنده قوت غراز و خشونت است. گردن طویل و ظریف مبین میلبه مهار کردن کشانندههاست و همچنین میل به بزرگتر یا برتر شدن از لحاظ جسمانی یا روانی را نشان میدهد و گاهی نیز میتوان آن را به عنوان علامت جاه طلبی و تکبر تلقی کرد. فقدان گردن از ۱۰-۹ سالگی به بعد نشان دهنده غلبه مادی نگری است.
تنه: معمولاً اعضای جنسی را دربر میگیرد و میتوان آن را جایگاه غرایز دانست. تأکید بر خطوط افقی مانند خط کمر نشان دهنده کوشش کودک در راه مهار کردن زندگی غریزی است. زنانگی بهصورت شکلهای انحنادار نمایانده میشود در حالی که نیروی مردانه بیشتر به وسیله زاویه یا مربع بیان میگردد.
ساقهای استوار را میتوان مبین احساس ایمنی، تأیید خویشتن، تماس با محیط و فعالیت جنسی دانست. ساقهای طویل توسط کودکان فعال و ساقهای کوتاه به وسیله کودکان فعل پذیر فاقد پویایی ترسیم میشوند. کشیدن ساقهای ضعیف نشانه افسردگی و فقدان اعتماد به نفس است. به طور کلی ترسیم آدمک ایستاده نشانه فعالیت، ترسیم آدمک نشسته علامت فعل پذیری ترسیم آدمک خوابیده مبین تمایل به گریز از مشکلات است.
پاها منعکس کننده ناایمنی، ترس یا احساس گنهکاری است. ترسیم پاها و ساقها به صورت چسبیده به یکدیگر نشان دهنده فقدان اعتماد به نفس است در حالی که ترسیم با فاصله آنها، پایداری، نیرو و اعتماد به نفس را القاء میکنند.
پارهای از کودکان به منظور مهار کردن و یا سرکوب پرخاشگری خویش و یا برای حمایت از خود در برابر ناایمنی درونی با ترسیم خطوط انحناداری در اطراف پاها آنها را محصور میکنند.
بازوهای کاملاً فاصله دار نشان دهنده میل به مشارکت، ایجاد تماس با دیگری و جامعه خواهی هستند. ترسیم آنها به صورت نامعطف و افقی نشانه وجود تنش در روابط با دیگری تلقی میشود. بازوهای طویل و استوار، جاه طلبی و نیاز به تحقق خویشتن را بیان میکنند. در حالی که بازوهای طویل و ضعیف ناتوانی فرد در تحقق خواستههایش را آشکار مینمایند. بازوهایی که به بدن چسبیدهاند مانع تبادل واقعی میگردند و وجود بازداری و یا امتناع از دادن را نشان میدهند. بازوهایی که با حالت وارفته و بدون انرژی آویزان هستند، مبین باز خورد تسلیم و یا احساس شکستی تلقی میشوند که بر اساس نشانههای دیگر آشکار میگردند. ابعاد بازوها در کودکان گسیخته خو و عقب مانده ذهنی تقلیل مییابند.
دستها و انگشتان: در نخستین نقاشیها، کودک دستها را به صورت گل و یا خورشید ترسیم میکند. دستهای بسته نشانه بی اعتمادی و دستهای باز نشان دهنده حس نیت کودک است. ترسیم نکردن دستها، کشیدن آنها در پشت سر و یا در جیبها نشانه ناتوانی در برقراری تماس با دیگری و یا احساس گنهکاری ناشی از دزدی و یا استمناء است و گاهی نیز تمایل کودک به پنهانکاری را نشان میدهد.
پلیس: مبین قانون، نظم و اقتدار است. چه این افراد حافظ نظم هستند. کودکی که خود را به صورت پلیس ترسیم میکند غالباً دارای تنشهای قابل ملاحظه و پرخاشگری کم و بیش آشکاری است که احتمالاً ناشی از تعارض با پدر یا قدرتی است که معرف اوست.
ملوان یا خلبان: میل به گریز، به جایی دیگر رفتن و با شخص دیگر بودن را نشان میدهد. میل به سفر و یا مشکلات باقی ماندن در یک محل و ریشه گرفتن نیز تعابیر دیگری هستند.
شخص نقابدار: ترسیم شخص نقابداری که گاهی هم شنل دربردارد میل به پنهان کردن را نشان میدهد و معمولاً در کودکانی دیده میشود که دروغگو هستند و بیشتر در
خانوادههایی دیده میشود که والدین دائماً میخواهند همه چیز را بدانند. چه در چنین مواقعی کودک احساس میکند که نیازمند حفظ اسرار خویشتن است.
شاه تاجدار: ترسیم شاه تاجدار و پرشکوه به منزله ترسیم تصویری سلطه جو و موفق از من است و همچنین به عنوان تجسم رمزی پدر محسوب میشود و تمایل به تأیید خویشتن را نشان میدهد.
ملکه: به عنوان تصویری از مادر و زن است و در نقاشی کودکان خردسالی که رؤیای برتری و آرمانی زیبایی و قدرت را در سر میپرورانند به فراوانی مشاهده میشود.
نقاشی قالبی یعنی به تصویر کشیدن دقیق و کامل یک شخص یا یک الگو مبین گریز، رها شدگی یا تمایل به پنهان کردن عمق وجود خویشتن است. چنین تصاویری اثر کودکانی است که از آشکار کردن من خود اجتناب میکنند. ضمن آنکه به انجام آنچه از آنها خواسته شده میپردازند. بیشتر در کودکان مهاجر و رها شده و یا آنهایی که در محیط فرهنگی غیر از فرهنگ خود زندگی میکنند، مشاهده میشود.
ارزنده سازی شخص اصلی نقاشی:
از دیدگاه روان تحلیل گری، فرد ارزنده سازی شده کسی است که کودک بیشترین نیروی عاطفی خود را در روی سرمایه گذاری میکند و به همین دلیل است که غالباً همانطور که پورو خاطر نشان کرده است موضوع همسانسازی هشیار یا ناهشیاری قرار میگیرد. شخص ارزنده سازی شده:
۱- غالباً کسی است که در مرحله نخست ترسیم شده چه اولین کسی است ک کودک به وی فکر میکند و توجه خاصی نسبت به او مبذول میدارد. این شخص غالباً نخستن جایگاه را در سمت چپ خانواده اشغال مینماید. بدین دلیل که راست برتران معمولاً از چپ به راست نقاشی میکنند. غالباً این شخص یکی از والدین است. اما اگر این شخص یک کودک باشد، به این معناست که آزمودنی جاه طلبیهای خود را در این شخص متبلور کرده است. جنس و نقش وی را برتر تلقی میکند و در عمق وجودش خواستار آن است که جای وی را اشغال کند. اگر کودک که در وهله نخست خود را ترسیم کند نشانه گرایش به خود دوستداری آشکاری است که باید علت آن کشف شود. چنین گرایشی غالباً از ناتوانی و عدم امکان سرمایه گذاری در تصاویر والدین به دلیل تعارض است.
۲- شخص ارزنده سازی شده با در نظر گرفتن نسبتها، بلند قامتتر از اشخاص دیگر است: درختی که خود را بلندتر از مادر ترسیم میکند.
۳- شخص ارزنده سازی شده از لحاظ چیزهای افزوده شده غنیتر است: تزئین لباسها، کلاه، عصا، چتر، کیف و … .
۴- تصویر شخص ارزنده سازی شده با دقت و مواظبت ترسیم میگردد.
۵- شخص ارزندده سازی شده غالباً کانون توجه اشخاص دیگر نقاشی است، یعنی همه نگاهها به سوی وی منعطف است.
۶- در پاسخ به پرسشهایی که در خلال مصاحبه مطرح میشوند، کودک به ارزنده سازی وی میپردازد و نقش برتر او را آشکار میکند.
۷- شخص ارزنده سازی شده غالباً تصویر شخصیت آزمودنی است یا کودک صراحتاً یا بر اساس علائم نقاشی میگوید که
میخواهد با وی همسانسازی کند.
نا ارزنده سازیها:
ابتداییترین مکانیزم دفاعی، نفی واقعیتی است که کودک در سازش با آن خود را ناتوان میپندارد. مکانیزم نفی واقعیت از راه حذف ساده آنچه اضطراب را برمیانگیزد، بیان میشود. نا ارزنده سازی یک شخص وقتی تا آنجا پیش نمیرود که به صورت حذف وی از نقاشی متجلی میگردد، بر اساس نشانههایی آشکار
میگردد:
۱- با در نظر گرفتن همه نسبتها خصوصاً با در نظر گرفتن سن از دیگران کوچکتر کشیده میشود.
۲- در آخرین جا و غالباً کنار صفحه کاغذ قرار داده میشود و مثل این است که کودک در بدو امر قصد در نظر گرفتن جایی را برای او نداشته است.
۳- با فاصله از دیگران یا در سطحی پایینتر از آنهای دیگر کشیده میشود.
۴- به خوبی دیگران ترسیم نمیشود یا جزئیات مهمی در تصویر وی از قلم میافتند.
۵- بر اساس یک ارزشیابی کهتر کننده یا یک تغییر سن مثلاً یکی از والدین نسبت به دیگری خیلی پیر باشد بی ارزش شمرده
میشود.
۶- نام وی ذکر نمیشود، در حالی که نام همه اشخاص دیگر ذکر میگردد.
۷- به ندرت معرف شخصیت آزمودنی است و به همسانسازی با وی مبادرت نمیکند.
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، کودک
برچسبها: تحلیل , روانشناختی , نقاشی , کودکان
حوزه فرهنگ- زبان و ادب فارسي
موضوع زبان فارسي و درمان مرحوم نجفي
تحلیل و استناد
راديو زمانه:
غلامعلی حداد عادل ، رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال ۹۳ به خبرگزاری فارس گفته بود: «صریحاً اعلام میکنم که بودجهای که برای سال ۹۴ فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیش بینی شده بسیار کمتر از نیاز ما است.»
او خطاب به منتقدان گفته بود: «بروید ببینید بودجه کشورهای دیگر برای گسترش زبان خودشان در کشورهای خارجی چه میزان است و آن را با بودجه فرهنگستان مقایسه کنید. کار فرهنگستان فقط واژهگزینی نیست.»
برابرنهادهای فرهنگستان و سیاستهای بخشنامهای
پیدا کردن معادلهایی برای واژهها بیرونیترین جلوه فعالیت فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی است.
یک مثال میآوریم:
فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پیش از برگزاری جام جهانی فوتبال، در تیر ۱۳۹۳ برابرنهادهایی را برای برخی واژههای فنی در فوتبال پیشنهاد داده بود.
برخی از این برابرنهادها:
«آرایش» به جای ارنج، «سریار» به جای کاپیتان، «دفاع آخر» به جای لیبرو، «بازیکن میانی» به جای «هافبک»، «بازی حذفی» به جای «پلیآف»، «ذخیره» به جای «رزرو»، «نقش» به جای «پست»، «جام» به جای «کاپ»، «چهاریک» به جای «کوارتر»، «ضربه و پرتاب» به جای «شوت»، «بازینما» به جای «اسکوربورد»، «مرحله نهایی» به جای «فینال»، «تیمگان» به جای «لیگ».
فرهنگستان با مجریان جلسهای برگزار کرد و واژههای تصویب شده «فوتبالی»را به آنها ابلاغ کرد و از آنها خواست که در گزارشگری حتماً از این واژهها استفاده کنند. اما آنها تمکین نکردند و کار بالا گرفت.
کارگروههای فرهنگستان زبان و وظایف آنها
اکنون این پرسش پیش میآید که آیا به راستی فرهنگستان با در اختیار داشتن بودجه کلان و با سیاستهای بخشنامهای میتواند زبان مردم را دگرگون کند؟ ساختار این نهاد حکومتی چگونه است؟ کارآیی آن در مقایسه با بودجهای که طلب میکند از چه کیفیتی برخوردار است؟
بر اساس اساسنامه فرهنگستان این وظایف به عهده آن گذاشته شده است
•حفظ میراث زبانى و ادبى فارسى
•واژهسازى و واژهگزینى
•نظارت بر واژهسازى و معادلیابى در ترجمه از زبانهاى دیگر به زبان فارسى
•معرفى و نشر میراث زبانى و ادبى فارسى بهصورت اصلى و معتبر
•اهتمام در حفظ فرهنگهاى علمى و مردمى و جمعآورى و ضبط و نشر امثال و حکم
•بهرهبردارى صحیح از زبانهاى محلى
•معرفى محققان و ادیبان و خدمتگذاران زبان و ادب فارسى
برای انجام این وظایف کارگروههایی در نظر گرفته شده است. این کارگروهها:
گروه واژهگزینی، گروه فرهنگنویسی، گروه دانشنامه زبان و ادب فارسی در شبهقاره، گروه زبانها و گویشهای ایرانی، گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و رایانه، گروه انتشارات که عملاً فقط واژههای مصوب را منتشر میکند و یک جزوه بسیار مختصر هم درباره دستور خط تدوین کرده است.
گروه دانشنامه زبان و ادب فارسی یک دانشنامه در چهار جلد منتشر کرده و قصد دارد دو جلد باقی مانده در سال ۹۵ انتشار دهد.
«گروه ادبیات معاصر» چند طرح در دست گرفته است: «بررسی دستنوشتههای نیما یوشیج»، «طرح سیر تحول ژورنالیسم در ایران»، «فرهنگ واژهها و عبارات اصطلاحی در ادبیات داستانی و نمایشی (۱۲۵۰ تا ۱۳۰۰)»، «معرفی و بررسی آثار و اسناد نمایشی (۱۳۰۰ تا ۱۳۱۰)»، «بنیانگذاران نقد ادبی جدید در ایران» و «کتابشناسی نقد و بررسی ادبیات داستانی معاصر».
گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی هم به این بسنده کرده که ۵۰۰ کتاب درسی را از نظر دستور خط (رسمالخط) و واژههای مصوب بررسی کند.
هر واژه: سه میلیون و ۲۵۰ هزار تومان
به این ترتیب مهمترین و پرجلوهترین فعالیت فرهنگستان همان واژهگزینیهاییست که به صورت بخشنامهای از بالا ابلاغ میشود و کمترین اقبال را هم تاکنون در میان مردم داشته است. یک زبان رسمی و کاملاً اداری و به فرموده، بر گرته زبان ارتش در دوران سلطنت پهلوی. «آفند» به جای حمله، «پدافند» به جای دفاع و مانند آن که جلال آلاحمد در «غربزدگی» نیز از آن انتقاد میکند.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی هر سال ۴۰۰۰ تا ۴۵۰۰ واژه جایگزین در ۷۰ حوزه و با مشارکت ۳۵۰ استاد دانشگاه پیشنهاد میدهد. هر ۱۰۰۰ واژه در کتابی منتشر میشود. اگر مبنا را بگذاریم بر واژهیابی به عنوان مهمترین جلوه فعالیت فرهنگستان زبان و ادب فارسی در دوره ۲۰ ساله ریاست غلامعلی حداد عادل، باید گفت با در نظر داشتن بودجه ۱۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومانی فرهنگستان، هر واژه برای ملت ایران تقریباً سه میلیون و ۲۵۰ هزار تومان آب خورده است. شمارهاندازی را در نظر میگیریم. با تولید هر واژه این شمارهانداز به این شکل کار میکند: «بالگرد» به جای هلیکوپتر: سه میلیون و ۲۵۰ هزار تومان. «رایانه» به جای کامپیوتر: شش میلیون و ۵۰۰ هزار تومان. «سریار» به جای کاپیتان: ۹ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان و …
درمان عضو پیوسته فرهنگستان: چند واژه؟
در این میان سهم استادانی که با فرهنگستان زبان و ادب فارسی همکاری میکنند و کارمندان مؤسسه «حداد عادل» از این خوان گسترده و رنگین چندان زیاد نیست. به طور متوسط کارمندان و همکاران این مؤسسه ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرند.
اعضای پیوسته فرهنگستان از سال ۱۳۶۸ و بعد از انقلاب فرهنگی عبارتاند: از حسن انورى، نصراللّه پورجوادى، یداللّه ثمره، غلامعلى حداد عادل، بهاءالدین خرمشاهى، محمد دبیرمقدم، حسن رضائی باغبیدی، على رواقى، اسماعیل سعادت، احمد سمیعى (گیلانى)، علىاشرف صادقى، محمود عابدی، کامران فانى، بدرالزمان قریب، فتحاللّه مجتبائى، مهدى محقق، هوشنگ مرادى کرمانى، حسین معصومى همدانى، محمدعلى موحد، ابوالحسن نجفى، سلیم نیسارى و محمدجعفر یاحقی.
ابوالحسن نجفی از تأثیرگذارترین زبانشناسان و مترجمان ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان در بستر بیماری است. او ۲۹ آذر به روزنامه شرق گفته بود که او به عنوان کارمند مادامالعمر فرهنگستان حقوق بازنشستگی نمیگیرد و از آن واهمه دارد که اگر بدحالتر شود، نتواند هزینه بیمارستان را بپردازد.
اگر به شمارهانداز خیالی مراجعه کنیم، این پرسش پیش میآید که هزینه درمان عضو پیوسته فرهنگستان حداد عادل معادل چند واژه برساخته است؟
غلام علی حداد عادل از سال ۱۳۷۸ تاکنون ریاست فرهنگستان زبان را به عهده دارد.
توصیه و پیشنهاد :
1. تخطئه فرهنگستان زبان فارسي كاملا سياسي و به دليل حضور يك اصولگراي انقلابي، دكتر حدادعادل، در راس آن است. مناسب است تا براي شرح خدمات فرهنگستان مصاحبه هايي با اعضاي فرهنگستان صورت گرفته و درج شود.
2. روي كرد تخطئه زبان فارسي، بهانه اي براي مواجهه با رسانه هاي معاند است كه ادعاي ميهنگرايي دارند. بايد بر اين محور پافشاري كرد كه فرهنگستان براي آنها بهانه سياسي است و اصل در حقيقت، مقابله با توسعه و تثبيت زبان فارسي است.
3. مناسب است تا گزارشي از ادبيات گفتاري و نوشتاري رسانه هاي معاند كه كاملا بوي غيرملي و متضاد با زبان فارسي دارد، تهيه و درج شود.
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسبها: زبان فارسي , درمان نجفي , فرهنگستان , دفاع آخر
حوزه فرهنگ – اجتماعي
موضوع آزار جنسي زنان
تحلیل و استناد
بي بي سي:
بنابر نتایج یک تحقیق تازه در ايران ، تقریبا تمام زنان پاسخدهنده ، آزار جنسی غیرکلامی و جسمی را تجربه کردهاند.
این تحقیق روی ۳۵۰ زن ۲۵ تا پنجاه ساله در ساری، مرکز استان مازندران انجام شده و نتایج آن در فصلنامه رفاه اجتماعی منتشر شده است.
محققان مزاحمت جنسی را "توجه جنسی ناخواسته" تعریف کردهاند که با رفتارهای "فیزیکی، بصری، کلامی و جنسی"، باعث "تهدید و ارعاب" یا "تحقیر و ناراحتی" زنان شود.
آنها آزارهای جنسی در قبال زنان را به سه دسته کلامی، غیرکلامی و جسمی تقسیم کردند.
تمام زنانی که در این تحقیق شرکت داشتند، مزاحمت جنسی غیر کلامی، تقریبا ۹۰ درصد آنان آزار کلامی و تقریبا ۹۵ درصد نیز اشکالی از مزاحمت جسمی را تجربه کردهاند.
به علاوه، این تحقیق نشان داده که "تجربه مزاحمت کلامی در زنان مجرد و مطلقه بیش از دیگر گروههاست."
در مورد مزاحمت غیرکلامی "در سطح بالا" هم زنان مجرد (۸۲.۹ درصد)، مطلقه (۶۳.۶ درصد)، متاهل (۶۱.۲ درصد) و زنانی که همسرشان فوت شده (۴۰ درصد) بوده است.
محققان درباره اینکه چرا مزاحمت کلامی و غیرکلامی برای زنان مجرد، مطلقه و متاهل بیش از زنانی که همسرشان فوت شده، به عامل سن اشاره کردهاند و معتقدند "مزاحمت کلامی و غیرکلامی در زنان جوان شیوع بیشتری دارد."
اما تمام زنانی که همسرشان فوت شده، ۹۸.۶ درصد زنان مجرد، ۹۴.۹ درصد زنان متاهل، ۸۱.۹ درصد زنان مطلقه، مزاحمت جنسی جسمی را "کم یا زیاد" تجربه کردهاند.
نکته دیگری که محققان به آن اشاره کردهاند ارتباط تحصیلات زنان با مزاحمتهای جنسی کلامی است، هر چه تحصیلات زنان بیشتر شده این مزاحمت هم برایشان بیشتر شده و "تمامی زنان دارای مدرک تحصیلی فوقلیسانس یا بالاتر آن را تجربه کردهاند."
محققان حضور بیشتر زنان تحصیلکرده را در عرصههای اجتماعی دلیل این تفاوت عنوان کردهاند.
اما این تفاوت "معنادار" در میزان مزاحمت جنسی کلامی و غیرکلامی برای زنان تحصیلکرده، در مزاحمتهای جسمی دیده نمیشود و میزان تحصیلات تاثیری در مواجهه با این مزاحمت ندارد.
اشتغال زنان هم تا حدی بر تجربه مزاحمت جنسی تاثیر دارد، مزاحمت کلامی برای زنان شاغل بیشتر است اما مزاحم غیرکلامی و جنسی برای زنان شاغل و غیر شاغل تقریبا مشابه بوده است.
این پژوهش در نهایت به این نتیجه رسیده که جوانی (عامل سن و تعداد فرزندان) و حضور بیشتر در عرصه اجتماعی (تحصیلات، اشتغال) زنان را بیشتر در معرض مزاحمتهای جنسی قرار میدهد.
محققان این "ناهنجاری اجتماعی" را ناشی از "نابرابریهای اجتماعی" و "ساختارهای فرهنگی-اجتماعی" دانستهاند که خود معلول "نابرابری جنسیتی و جنسگرایی" است.
تحقیقات در زمینه آزار و مزاحمت جنسی زنان در ایران به علت موانع موجود روی جمعیتهای محدود صورت میگیرد با این حال نتایج آنها تا حدی همخوانی دارند.
در تحقیق دیگری که در سال ۱۳۸۹ درباره آزار جنسی زنان در محیط کار انجام شد، ۴۰ درصد زنان در محیط کار، آزارهای جنسی کلامی دیده بودند که بیشتر از طرف مردانی بود که به "لحاظ منزلتی و اجتماعی" بالاتر از زنان قربانی داشتند.
میزان و شدت این آزارها به "نوع شغل، میزان درآمد، تاهل، محیط کار (دولتی، نیمه دولتی و خصوصی) ارتباط داشت".
تحقیق دیگری که در سال ۱۳۸۹ در مورد "احساس امنیت جنسی زنان" ساکن تهران انجام شد، نشان داد "منطقه مسکونی، مدت زمانی که بانوان بیرون از منزل سپری میکنند، تأهل، شغل، نوع منزل مسکونی، منطقه مسکونی، احساس وظیفه و میزان آگاهی کـه افـراد در دوران کودکی از والدین خود گرفتهاند" در احساس امنیت جنسی زنان نقش داشتند.
این تحقیق همچنین به این نتیجه رسیده که تقریبا نیمی از زنان در معابر و اماکن عمومی امنیت "متوسطی" را احساس میکنند که کسانی که در معابر عمومی امنیت جنسی "خیلی زیادی" را تجربه میکردند فقط پنج درصد بودند.
توصیه و پیشنهاد :
1. سياه نمايي اجتماعي يكي از رويكردهاي جدي رسانه هاي معاند است. لازم است تا در برابر اين روكرد، مستقل از عملكرد و ماهيت دولتها، اقدامي ايجابي در ترسيم فضاي امن اجتماعي براي زنان، صورت گيرد.
2. مناسب است تا مطالعات و جستجوهايي تطبيقي ميان اين وضعيت زنان در نسبت با مزاحمت در ايران، كشورهاي منطقه و جهان غرب انجام شده و انعكاس پيدا كند.
3. مناسب است ادعاي تحقيق فوق در ربط ناهنجاري اجتماعي با ناهنجاري جنسي به جد نقد و نفي شود.
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسبها: آزار جنسي زنان , غير كلامي , مجرد , مطلقه
حوزه فرهنگ– اجتماعي
موضوع خودكشي با قرص برنج
تحلیل و استناد
رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی سازمان بهزیستی اعلام کرد :
افزایش خودکشی با قرص برنج
رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور از فروش قرص برنج در عطاریها انتقاد کرده و خواستار ممنوعیت فروش این قرص توسط قوه قضائیه و نیروی انتظامی شد.
حسین اسدبیگی (رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور) با انتقاد از فروش قرص برنج در عطاریها به خبرنگار ایلنا گفت: متاسفانه به دلیل درآمد فروش قرص برنج، این قرص کشنده به راحتی در دسترس همه اقشار جامعه حتی نوجوانان است.
وی با بیان اینکه در بسیاری از موارد خودکشی منجر به فوت از طریق قرص برنج صورت گرفته است، خاطرنشان کرد: در بیشتر این موارد، قرص را از عطاریها به دست آورده بودند.
اسدبیگی در ادامه خواستار ممنوعیت فروش قرص برنج در عطاریها از طریق قوهقضاییه و نیروی انتظامی شد.
عرضه و تولید قرص برنج متوقف شود
رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی با تاکید براینکه بهتر است؛ این قرصها جمعآوری شده، چرا که نیازی به فروش این سم احساس نمیشود، اظهار کرد: متاسفانه همه افراد از این موضوع آگاه هستند؛ در حالی که قرص برنج مهلک بوده به راحتی از طریق عطاریها تهیه میشود، بدون آنکه در خصوص علت خرید آن از افراد سوال شود.
وی با بیان اینکه عرضه و تولید این ماده سمی در کشور فایدهای ندارد، تصریح کرد: در سالهای اخیر موارد خودکشی از طریق قرص برنج که منجر به فوت فرد شده روبه ازدیاد بوده است، این درحالی است که در دهههای گذشته اصلا چنین مواردی نداشتیم، زیرا تولید و عرضه این ماده بسیار اندک بوده و افرادی که قصد خودکشی داشتند نسبت به مهلک بودن آن آگاه نبودند.
اسدبیگی با بیان اینکه معمولا اطلاعات در این خصوص را برای پیشگیری از خودکشی اعلام نمیکنیم، افزود: اما در حال حاضر آگاهی مردم از کشنده بودن این ماده زیاد شده، لذا احساس خطر کرده و نسبت به آن اطلاعرسانی میکنیم.
تاثیر بیکاری و فقر در گرایش به خودکشی در میان افراد
رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی در خصوص علت افزایش گزارشهای مربوط به خودکشی اظهار کرد: ازدیاد جمعیت ممکن است؛ سبب افزایش آسیبهای اجتماعی شود و از طرف دیگر پیشرفت تکنولوژی و اطلاعرسانی از طرق گوناگون همچون فضای مجازی سبب شده که موارد خودکشی با سرعت و وسعت بیشتری به اطلاع مردم برسد، لذا گزارش خودکشی افراد زودتر و بیشتر پراکنده میشود.
وی ادامه داد: نباید از یاد برد که تمام آسیبهای اجتماعی از جمله خودکشی و اعتیاد عوامل روانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی دارد که برای بررسی علل آن ضرورت دارد؛ تحقیقات بیشتری صورت گرفته و از رشتههای مختلف جامعهشناسی، روانشناسی و ... بهره بگیرد.
اسدبیگی خاطرنشان کرد: فقر، بیکاری و مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر افزایش آسیبهای اجتماعی از جمله خودکشی تاثیر دارد و مسائل اجتماعی به یکدیگر پیوسته هستند.
این جامعه شناس اظهار کرد: اگر یک خوشبینی اجتماعی در مردم همچون برداشتن تحریمها ایجاد شود؛ تاثیر مستقیمی بر کاهش افسردگی، خودکشی و سایر آسیبهای اجتماعی خواهد داشت.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به بیاطلاعی بسیاری از مردم و مسئولان از وجود اورژانس اجتماعی و خط 123 تاکید کرد: به این دلیل تماس که با این خط و مراجعه به مراکز اورژانس اجتماعی در خصوص خودکشی کم بوده و اکثرا تماسگیرندگان اطرافیان فرد مایل به خودکشی، نهادهایی همچون آتشنشانی و نیروی انتظامی و در مواردی معدود، فردی است که قصد خودکشی دارد.
تهران بیشترین تماس مرتبط با خودکشی را دارد
اسدبیگی با بیان اینکه افرادی که در مراکز ما با موارد خودکشی سر و کار دارند؛ کارشناسان، روانشناسان و مددکاران اجتماعی هستند، اضافه کرد: این افراد برای چنین مواردی آموزش خاص دیدهاند؛ چنانکه در برخی موارد از نهادهایی همچون آتشنشانی یا نیروی انتظامی تماس گرفته و اعلام میکنند، موردی از خودکشی در حال وقوع است؛ به عنوان مثال فردی قصد پرتاب خود از پشتبام را دارد در چنین مواردی نیروهای ما به همراه خودروهای خدمات سیار ما به محل مراجعه کرده و با فرد مورد نظر صحبت و او را ترغیب به انصراف از خودکشی میکنند.
وی ادامه داد: پس از اتمام ماجرا و انصراف از خودکشی فردی که قصد این کار را داشته، توسط همکاران ما دعوت به حضور در مراکز مداخله در بحران شده که یکی از بخشهای مرتبط با اورژانس اجتماعی است.
رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی درباره بیشترین آمار اقدام به خودکشی در کشور گفت: اگر اعلام میکنیم که بیشترین موارد مربوط به خودکشی در استانی خاص بوده، ممکن است به این دلیل باشد که در آن استان تبلیغات بهتری در خصوص فعالیتهای اورژانس اجتماعی صورت گرفته و تعداد تماسها در این زمینه بیشتر بوده است.
اسدبیگی با تاکید براینکه همه ساله رتبه اول در تماس با اورژانس اجتماعی در ارتباط با خودکشی مربوط به استان تهران بوده است، اظهار کرد: در سال گذشته از 148 هزار تماس مرتبط با اورژانس اجتماعی یک درصد مربوط به خودکشی بوده است.
وی در پایان علت این موضوع را جمعیت بیشتر تهران و آگاهی بیشتر افراد در خصوص وجود چنین خطی دانست
توصیه و پیشنهاد :
1. نقد اين جمله كه اگر یک خوشبینی اجتماعی در مردم همچون برداشتن تحریمها ایجاد شود؛ تاثیر مستقیمی بر کاهش افسردگی، خودکشی و سایر آسیبهای اجتماعی خواهد داشت، مي تواند دستمايه تحليل رسانه اي شود؛ ازين منظر كه ظاهرا سياست دولت اتصال هر باربط و بي ربطي به مساله تحريم هاست.
2. بهتر است تا عملكرد اين سيستم و كارايي آن در رسانه ها طرح و نقد شود.
3. لازم است تا در طرح چنين موضوعاتي، به علت اصلي آن يعني نتايج زيستن مدرن يا شبه مدرن اشاره شود؛ به عبارت ديگر هسته اصلي تحليلها درباره اين پديده ها بايد فاصله گرفتن از معيارهاي زندگي اسلامي ايراني بيان شود.
4. اين عبارت گزافه و بي مبناي اين مسول كه ازدیاد جمعیت ممکن است ؛ سبب افزایش آسیبهای اجتماعی شود و از طرف دیگر پیشرفت تکنولوژی و اطلاعرسانی از طرق گوناگون همچون فضای مجازی سبب شده که موارد خودکشی با سرعت و وسعت بیشتری به اطلاع مردم برسد، لذا گزارش خودکشی افراد زودتر و بیشتر پراکنده میشود.
كنايه به سياستهاي جمعيتينظام است. به طور جد بايد به اين اظهارات بي مبنا كه در قالب كارشناسانه بيان مي شود، هجمه كرد.
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسبها: قرص برنج , بهزيستي , خودكشي , آمار
تقدیر ویژه رهبر معظم انقلاب از پاسداران جوان عامل دستگیری نظامیان امریکایی حاوی پیامهای متعدد مستقیم و غیر مستقیم برای انواع مخاطبین داخلی و خارجی بود.
نخست آنکه در رفتار ما با امریکا هیچ تغییری حاصل نشده و اگر کسانی گمان می کنند با حذف مرگ بر امریکا یا آهنگ پیشواز "امریکا،امریکا،ننگ به نیرنگ تو..." از لیست آهنگهای اپراتور دوم تلفن همراه و یا سایر اقدامات مشابه می توانند چهره جنایتکار و منفور امریکا را در نظر ملت بزگ کنند خیال خام در سر می پرورانند.
دوم آنکه همانگونه که در سخنان هفته گذشته مطرح فرمودند این نوع مواجهه با غرب باید برای مسئولین سیاسی الگو باشد به این معنا که هر کجا دشمن کوچکترین عبوری از محدوده قرمز کرد به سرعت با او برخورد و مقابله شود.
سوم آنکه طرف امریکایی حساب کار دستش آید و با محاسبات اشتباه گمان نبرد که در پسابرجام چیزی تغییر یافته است. چهارم انکه قدردانی از شجاعت غیورمردان ایرانی همواره باید تجلیل کرد. در اتفاقات مشابه گذشته دولت اقدام به تجلیل می کرد و نشان افتخار به فرماندهان شجاع نظامی اعطا می شد. اینبار رهبر معظم با پیشدستی در این زمینه اهمیت این اقدام که از نظر ایشان "بهنگام" و " کار خدا" بوده است را خاطر نشان ساخته اند.
موضوعات مرتبط: سخن روز
برچسبها: تقدير رهبر , سپاه , دريايي , عمليات