عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس



قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل | تحلیل

تحلیل امروز

اینکه دشمن برای ما یه برنامه هایی داره کاملا درسته

اینکه میخواد ما رو از بین ببره اینم درسته

با دشمن باید چیکار کرد ؟

تقابل

تقابل با دشمن دو جوره

یکی اینکه منتظر میمونی تا اون بهت حمله کنه تا از خودت دفاع کنی

یکی اینه که بری خودت رو قوی کنی و زیرساخت رو آماده کنی تا به مرحله بازدارندگی برسی

تا دشمن جرات نکنه که بهت حمله کنه

در تقابل اول بلاشک شکست خواهیم خورد چون هم دشمن قویه هم نیرنگ زیادی داره

هر روز داره شیوه هاش رو عوض میکنه

یک روز جنگ نظامی

یک روز جنگ امنیتی

یک روز جنگ اقتصادی

یک روز جنگ فرهنگی

یک روز جنگ رسانه

و ...

اگه اینجور باشه به شدت ضربه پذیر میشیم

اما در تقابل نوع دوم

با ایجاد زیرساخت‌های مهم میتونیم باعث قوی تر شدن خودمون بشیم

یعنی تو حوزه نظامی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برای خودمون تعاریف و راه حلهای خوبی رو ایجاد بکنیم

حالا اگر این راه حلها در راستای ایجاد جامعه خدا محور و ایجاد تمدن نوین اسلامی بشه، حتما منجر به ظهور خواهد شد

به همین منظور ان شاالله از این روز به بعد برنامه ها و راه های تقابل با دشمن

و همچنین آمادگی برای ایجاد تمدن نوین اسلامی رو تبیین خواهیم کرد

اولین موردی که ان شاالله قراره تبیین کنیم اقتصاده

اقتصاد یکی از مهمترین ارکان تقابل ما با صهیونیزم جهانیه

و باید بتونیم برای تقابل با دشمن زیرساخت‌های رو ایجاد کنیم که

اولا وابسته به خارج نباشه و دوما تکنولوژی اون و ابزارش رو در داخل کشور داشته باشیم

به همین منظور بنده سعی دارم از دو زاویه این رو مورد بررسی قرار بدم

زاویه اول که دولتیه

دولت با راه اندازی کارگروه‌های تخصصی در حوزه شناخت و پیدا کردن ظرفیت‌ها

و پتانسیل‌های استانی باید بتونه یک بانک اطلاعاتی خوب در این زمینه ایجاد کنه

یعنی چی؟

یعنی بیاد هر منطقه از روستا گرفته تا شهر و استان رو بررسی کنه

پتانسیل‌ها و توانایی های اون منطقه رو پیدا کنه

و به یک تیم ایده پرداز قوی محلی بسپاره تا برای اون طرحهایی رو که میشه تو اون منطقه فعال کرد

در حوزه اقتصادی بررسی و تعریف کنه

حالا این پتانسیل‌ها چی میتونه باشه

مثلا یک منطقه از لحاظ جغرافیایی محل خوبی برای کشاورزی یا دامداری یا معدن یا هر چیز دیگریه

باید بیاد اون منطقه رو بررسی که و بر اساس اون یک شغل تعریف کنه برای مردم اون منطقه

اینجوری هم جوانان اون منطقه صاحب شغل میشن

هم مهاجرت به شهر ها و استانها کمتر میشه و هم یک منطقه با وابستگی به خودش رشد میکنه

و با توجه به تجربه ای که بنده کسب کردم

پتانسیل‌های انسانی کشور از معادن و ظرفیت‌های کشور غنی تره

یعنی ما جوان‌هایی رو در برخی روستا ها و شهرها داریم که بسیار باهوش و دارای ایده های خلاقانه هستن

با شناسایی این افراد نخبه میشه اونها رو فعال کرد

اونوقت شما در هر محله و روستا و شهر یک تیم نخبه فعال دارید

این میدونید یعنی چی؟

یعنی اینکه شما صاحب عظیم‌ترین کارخانه تولید فکر و ایده خلاق در کشور میشید

و این یعنی پیشران اقتصاد و تولید و فرهنگ و... همه چیز

اگر هر منطقه بر اساس این الگو شناسایی بشه به راحتی میتونیم اون منطقه رو شکوفا کنیم

با این تعاریفی که انجام شد میشه به راحتی تو این مناطق تولید رو راه انداخت

تولید که راه بیفته بلاشک اشتغال رو در پی خواهد داشت

اشتغال رونق بگیره ازدواج هم رونق میگیره

ازدواج رونق بگیره فساد کمتر میشه و میشه از اون استفاده فرهنگی هم برد

پس اول باید زمینه ایجاد یک زندگی رو برای جوان فراهم کرد

و بعد توقع اون رو داشت که اون جوان بره ازدواج کنه و فاسد نشه

نمیشه از آخر به موضوع نگاه کرد که جوان نباید فاسد بشه و باید ازدواج کنه و بره شغل ایجاد کنه

برگردیم به بحث

الان دولت میگه : حالا اومدیم همه این کارها رو انجام دادیم

اجرای این طرح پول میخواد

با کدوم پول؟

اینجاست که برمیگردیم به حرف حضرت آقا

مشارکت مردم رو در حوزه تولید وارد کنید

یعنی از مردم همون محل بخواهید که خودشون بیان و پول‌های سرگردانی که دارند رو

با هم جمع کنند و یک تعاونی ایجاد کنند

بعد از زدن اون تولیدی و کارخونه جوانان خودشون توش مشغول میشن

دولت هم باید برای ایجاد بازار محصولات این کارخانجات خرد و تولیدی ها حتما فکر کنه

یعنی اینکه بازار هدف اون محصولات رو شناسایی کنه

و به اونها کمک کنند تا بتونن محصولاتشون رو بفروشند

به قول مقام معظم رهبری : ما یک بازار بزرگ ٨۵ میلیونی داریم

که میتونه همه این مشکلات رو برطرف کنه

وقتی این محقق بشه چند اتفاق بزرگ میفته

اولا مردم محلی وابسته به محل خودشون میشن

دوما بچه هاشون صاحب شغل میشن

سوما از سود فروش محصولاتشون یک پول خیلی عالی به زندگیشون تزریق میشه

اونوقت بورسهای خرد محلی ایجاد میشه که توش به هیچ عنوان سفته بازی و خالی کردن جیب مردم نیست

دولت هم فقط باید در حوزه نظارت بسیار قوی عمل کنه

چهارما اقتصاد اون منطقه از وابستگی خارج میشه

 پنجما مشکل ازدواج اون منطقه حل میشه

با انجام این نسخه میشه اقتصاد کشور رو نجات داد

و اما زاویه دوم که مختص مردمه

خیلی ها میگن ما الان چیکار کنیم که با پول کم یا اصلا بدون پول چطوری اقتصاد خودمون رو تامین کنیم

خیلی ها میگن ما چیکار کنیم که از لحاظ مالی بتونیم خودمون رو تامین کنیم

و همون خیلی ها معتقدند که اگه پول نباشه نمیشه کاری کرد

پس این موضوع رو از دو زاویه بررسی می‌کنیم و براش راه حل میدیم

اول اینکه پول داریم و نمیدونیم چیکار باید بکنیم

اولین کاری که میکنیم باید اول خوب تمرکز کنیم

یعنی حواسها جمع

بعد یه نگاه به منطقه ای که هستیم بکنیم

ببینیم این منطقه مستعد چه کاریه

و نگاه بعدی اینکه این منطقه کشش و گنجایش فروش چه محصولی رو داره

اول بریم بازار اون منطقه رو مطالعه کنیم

باهوش باشیم

نگاه کنیم ببینیم اون منطقه تشنه چه کاریه

بعد کافیه یک روز وقت بگذارید

و تو همون بازار برای محصولی که می‌خواهید ایجاد کنید بازاریابی کنید

اونوقت خیلی راحت متوجه میشید که خواست بازار از شما چیه

دقیقا برید همون رو تولید کنید

یعنی پولی که دارید رو ببرید در راستای همون چیزی که

هم بازارش موجوده و هم مردم توان خریدش رو دارن صرف کنید

این خودش باعث میشه شما یک تولیدی خرد و کوچیک ایجاد کنید

که هم شغل خودت میشه و هم درآمدت

از وابستگی دولتی هم خارج میشی

یک نکته

حتما حتما کاری که تولید میکنید کالای تجدیدشدنی باشه

یعنی نرید یه کالایی رو تولید کنید که وقتی مردم تهیه کنند دیگه مثلا تا دو سال بهش نیاز نداشته باشند

عاقلانه ترین راه اینکه که کالایی تولید بشه که مردم هر روز یا هر هفته بهش نیاز پیدا کنند

اینجوری هیچوقت بازارتون اشباع نمیشه و همیشه بازار دارید

این راه حل برای اونهایی که پول دارند و نمیدونند باید چیکار کنند

و اما یک عده هم هستن که پول ندارند ولی هم سر زبون خوبی دارن و هم پشتکار خوبی و البته باهوش هم هستن

این آدمها دو تا راه دارند

یکی اینکه شروع کنند گروه های و کانالهای محلی در فضای مجازی بزنند

و با انتشار مطالب جذاب و خوب مردم رو دعوت کنند به گروه خودشون

و در واقع یک بازار مجازی برای خودشون ایجاد کنند

با این کار مردم محل کاملا شما رو خواهند شناخت و بهتون اعتماد میکنند

دومین کاری که باید بکنید اینه که ببینید در اون جامعه ای که دارید توش زندگی می‌کنید به چی نیاز دارن

و برید منبع اون اجناس رو پیدا کنید

ببینید کجا تولید میشه

برید با صاحب اون مشاغل صحبت کنید

و بگید من محصولتون رو از شما میخرم

الان می‌پرسید من که پول ندارم

بهترین راه اینه که قبلش برید برای اون جنس مشتری پیدا کنید

و محصول رو بهش پیش فروش کنید

راحت میتونید با یک کمی ذوق به خرج دادن محصولات رو

به مشتریهاتون معرفی کنید و پیش فروش کنید

یعنی پول رو از مشتری بگیرید و جنس نقد از صاحب اون کارگاه تهیه کنید

اینجوری به راحتی میتونید با ٢٠ درصد سود اون محصول رو بفروشید و سود کنید

نکته

حتما حواستون باشه جنسی که دارید براش مشتری جور میکنید به درد کجا میخوره

یعنی توان مالی مردم اون منطقه رو حتما در نظر بگیرید

مثلا اگر جنسی گرونه نرید تو پایین شهر بازاریابی کنید

باید برید منطقه متناسب با اون رو پیدا کنید

اینجوری بعد از یک مدت توانمند میشید

و خودتون میتونید محصول رو نقد بخرید و به بازار هدفتون بفروشید

بعد از توانمند شدن به راحتی میتونید خودتون تولیدی همون محصول رو ایجاد کنید

و جزو صاحب مشاغل بشید و چند نفر رو هم مشغول کنید

برای اینکار مقداری پشتکار و جسارت و از همه مهمتر تداوم لازمه

یعنی نباید زود مایوس شد

یک عده هم هستن که صنایع دستی خوبی میتونن درست کنن

اونها هم باید بازار رو نگاه کنند و بررسی کنند و بر اساس خواست بازار اون صنایع دستی رو تولید کنند

این کار اشتباهیه که شما اول محصول رو تولید کنید و بعد دنبال مشتری بگردید براش

الان دوره و زمانیه که هم باید حواست به پولت باشه و هم به زمان

زمان رو برای تولید محصولاتی که نیاز بازار نیست تلف نکن

پولت رو هم همینطور

پس اول بررسی بازار و بعد تولید نیاز بازار

این باعث میشه دقیقا بعد از مدتی مزاج مشتری ها دستتون بیاد

و هر چیزی که اونها میخوان رو براشون آماده کنید

این یعنی پیدا کردن مشتری ثابت و بیمه شدن کسب و کارت از بحث فروش

و نکته مهم اینکه عزیزانم

تا جایی که ممکنه وابستگی خودتون رو به دولت به حداقل ترین حالتش برسونید

و اما یک موضوع دیگه اینکه

خیلی ها شهر نشین هستن در حالی که یک روستا هم دارن

مثلا روستای پدری

اون روستا هم یک محصول داره

مثل عسل

مثل یک نوع میوه

یا یک صنایع دستی

و...

یعنی اون محصول برای شما در دسترسه و میدونید به راحتی تهیه اش کنید

به همین منظور بهتره براش یک بازار هدف تامین کنید و برید براش بازار پیدا کنید

اینجوری میتونید از فروش همون محصول برای خودتون پول دربیاورید

و این حتی باعث میشه اون روستا هم اقتصادش بچرخه

در این کنفرانس سعی شد هم راههای احیای تولید رو از منظر دولتی و مردمی تبیین کنیم

و هم راهنمایی خوبی برای افرادی که نیازمند درآمد هستن رو تبیین کنیم

توصیه میکنم این کنفرانس رو چندین بار مطالعه کنید و به راه‌هایی که گفته شده خوب فکر کنید


موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل ، سخن روز
برچسب‌ها: راهبرد , تحلیل , تمدن اسلامی , اقتصاد


تاريخ : ۱۴۰۰/۱۱/۱۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

تحولات هفته گذشته

1-    بررسی صلاحیت کابینه دوازدهم در مجلس

از روز سه‌شنبه هفته گذشته، بررسی صلاحیت کابینه دوازدهم منهای وزیر پیشنهادی علوم در مجلس آغاز شده و قرار است روز یکشنبه (فردا) این قضیه به پایان برسد. متناسب با فضای مجلس، پیش بینی می شود از بین وزرای اقتصادی کابینه (شریعتمداری، کرباسیان، حجتی، زنگنه، آخوندی،‌ جهرمی، ربیعی و بیطرف)، صرفا جهرمی و ربیعی به سختی رای اعتماد بگیرند و سایر وزرای اقتصادی کابینه دوازدهم رای اعتماد بالایی داشته باشد. مهمترین حواشی جلسات بررسی صلاحیت کابینه دوازدهم در مجلس، انتقاد ملایم روحانی از عملکرد آخوندی در زمینه مسکن  و تاکید روحانی بر اولویت پیگیری مبارزه بر پولشویی در وزارت اقتصاد دولت دوازدهم و همچنین اقدام عجیب برخی نمایندگان حامی دولت (فراکسیون امید) که به عنوان مخالف وزرا ثبت نام می کردند ولی به نفع آنها صحبت می کنند، بود.

2-    انتصاب نیلی و کلانتری توسط روحانی

روحانی با صدور احکامی، عیسی کلانتری را به سمت رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست و مسعود نیلی را به عنوان دستیار ویژه اقتصادی رئیس جمهور و دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی منصوب کرد. کلانتری که سالها وزیر کشاورزی بوده است، دیدگاه خوبی نسبت به خودکفایی در مواد غذایی ندارد و به شدت موافق محدودسازی مصرف آب در بخش کشاورزی با هدف جبران بحران کمبود منابع آب است و در نتیجه، باید منتظر اختلاف نظرهای متعدد و مهم حجتی و کلانتری در دولت دوازدهم باشیم.

3-    تصویب طرح «مقابله با اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا» در صحن مجلس

روز یکشنبه هفته گذشته، کلیات و جزئیات این طرح 27 ماده ای در صحن علنی مجلس با رای بسیار بالایی به تصویب رسید. اما این اقدام نه تنها گام مهمی در راستای واکنش به قوانین تحریمی اخیر آمریکا نیست بلکه در دو سطح قابل نقد است. اولا: در سطح کلان عدم پیگیری قانون مصوب درباره اجرای برجام به معنای نادیده گرفتن الزامات قانونی از سوی مجلس است. ثانیا: در سطح جزییات نیز موارد بیان شده در این طرح، بسیار بی‌خاصیت و غیرموثر است. در واقع، این طرح کپی برداری از قانون تحریم آمریکاست با این تفاوت که ایران ابزار لازم اعمال تحریم‌ها و تنبیهات در نظر گرفته شده را ندارد. کاظم جلالی، رئیس مرکز پژوهش های مجلس در بخش خبری 21 شبکه اول سیما هم بر نمادین بودن بعضی از بخش های این مصوبه مجلس تاکید کرد.

4-    عدم انصراف دولت از پیگیری لایحه تفکیک وزارتخانه ها

اواسط این هفته، رئیس اتاق بازرگانی ایران اعلام کرد که دولت به درخواست بخش خصوصی، از پیگیری لایحه تفکیک وزارتخانه ها از جمله وزارت صنعت، معدن و تجارت منصرف شده است و این لایحه را پس می گیرد. اما این خبر به سرعت از طرف مقامات دولتی از  جمله معاون پارلمانی رئیس جمهور تکذیب شد. با این وجود، وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت هم در هفته گذشته دو بار با تفکیک این وزارتخانه مخالفت کرد و این به معنای کاهش احتمال تصویب این پیشنهاد در صحن علنی مجلس است.

5-    از سرگیری سوآپ نفت خام از دریای خزر

بعد از 7 سال، بالاخره شاهد از سرگیری سوآپ نفت خام از دریای خزر بودیم. با آغاز دوباره این امر ضمن صرفه جویی در هزینه های ارسال نفت خام از جنوب کشور به پالایشگاه‎های تبریز و تهران، جایگاه راهبردی ایران در همکاری با کشورهای آسیای مرکزی و حوزه قفقاز از کریدور شمال- جنوب تقویت خواهد شد. در اوایل دولت دهم، سوآپ نفت خام به دلایلی مانند صرفه اقتصادی پایین، متوقف شده بود و از سرگیری دوباره این امر، از وعده های مهم وزارت نفت دولت یازدهم بود.

6-    تکمیل فاز اول پالایشگاه ستاره خلیج فارس تا پایان امسال

عباس کاظمی، معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران، از تکمیل ظرفیت بنزین سازی فاز اول پالایشگاه ستاره خلیج فارس تا پایان تابستان و راه اندازی کامل این فاز تا پایان امسال و راه اندازی فاز دوم این پالایشگاه تا پایان سال 97 خبر داد. این در حالی است که فاز اول پالایشگاه ستاره خلیج فارس با حضور رئیس جمهور و با تبلیغات سنگین رسانه ای در تاریخ 10 اردیبهشت امسال یعنی قبل از انتخابات ریاست جمهوری به بهره برداری رسیده بود و با توجه به اظهارات وزیر نفت، انتظار می رفت حداقل از همان تاریخ، بخش بنزین سازی این فاز پالایشگاه با ظرفیت کامل (12 میلیون لیتر در روز) در حال فعالیت باشد. در صورت راه اندازی کامل پالایشگاه ستاره خلیج فارس، هم واردات بنزین کشور قطع می شود و هم کشورمان به یکی از صادرکنندگان عمده بنزین تبدیل می شود.

7-    رشد قابل توجه اجاره بها در تهران

مطابق با آمارهای وزارت راه و شهرسازی، نرخ اجاره بها در تهران در تیرماه امسال نسبت به مدت مشابه پارسال، 19 درصد افزایش یافته است. افزایش قابل توجه اجاره در شهرهای بزرگ از جمله تهران در حالی است که به دلیل رکود سنگین و چندین ساله بخش مسکن، نباید شاهد افزایش قابل توجه نرخ اجاره بها باشیم. اما به دلیل بر هم خوردن عرضه و تقاضای مسکن (به دلیل تکمیل بسیار کند مسکن مهر و همچنین افزایش قابل توجه خانه های خالی) و همچنین کاهش نرخ سود بانکی و کاهش اطمینان مردم به بانک ها در این زمینه (به دلیل حوادثی مانند موسسه کاسپین)، شاهد افزایش قابل توجه نرخ اجاره بها در تابستان سال جاری هستیم.

8-    تکذیب توقف ثبت سفارش واردات خودرو

معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت و رئیس سازمان توسعه تجارت، ادعای برخی رسانه ها و واردکنندگان خودرو مبنی بر توقف ثبت سفارش واردات خودرو را تکذیب کرد و اعلام نمود اصلاحاتی در این سامانه صورت گرفته است. بنابر اظهارات این مقام مسئول، عرضه خودرو وارداتی در چهار ماه ابتدای امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته،  30 درصد افزایش یافته است و با ادامه این روند در 6 ماه آتی می توانیم شاهد کاهش قیمت‌ها باشیم.

9-    ارسال لایحه اصلاح قانون پولی و بانکی به مجلس

اواخر هفته گذشته، رئیس جمهور با ارسال نامه ای به رئیس مجلس  لایحه اصلاح قانون پولی و بانکی را تقدیم مجلس کرد. این لایحه 119 ماده ای حوزه نظارت بر بانک‌ها، ورشکستگی، ادغام و انحلال بانک‌ها و موسسات اعتباری، اختیارات بانک مرکزی،‌ واحد پولی را در برمی‌گیرد. این قانون یکی از مهمترین و کلیدی ترین قوانین بانکی کشور است و مصوب سال 51 می باشد. 

 

فهرست اهم عملیات رسانه ای رقیب

حمایت از رای اعتماد مجلس به کلیه اعضای کابینه دوازدهم

روزنامه ها و رسانه های مختلف حامی دولت در مطالب متعددی خواستار رای اعتماد مجلس به کلیه اعضای کابینه دوازدهم شدند. بخش مهمی از مطالب اقتصادی منتشر شده در این رسانه‌ّها درباره کابینه پیشنهادی و برنامه‌های آنها بوده است.

اعلام هشدارهای اقتصاددان های حامی دولت درباره وقوع بحران

برخی اقتصاددان های حامی دولت مانند فرشاد مومنی و راغفر، هشدارهای مهمی درباره وضعیت بحرانی اقتصاد ایران داشتند که در برخی از رسانه های حامی دولت منعکس شد.

حمایت از جذب سرمایه‌گذاری خارجی

روزنامه ایران نوشته است که جذب سرمایه‌گذاری خارجی باید به ادبیات ملی کشور تبدیل شود.

 

پیشنهادات

درباره کابینه پیشنهادی دولت دوازدهم در جلسات گذشته پیشنهادهای انجام شده است. لطفا همان مدنظر قرار گیرد.

مزایای از سرگیری سوآپ نفت خام از دیدگاه تبدیل شدن ایران به هاب انرژی منطقه

گفتگو با کارشناسان برای بررسی دلایل افزایش اجاره بهای مسکن در کشور بخصوص شهرهای بزرگ با تاکید بر ضرورت افزایش عرضه مسکن

ضرورت تسریع در راه اندازی کامل فاز اول پالایشگاه ستاره خلیج فارس با هدف کاهش واردات بنزین

نقد و بررسی جوانب مختلف لایحه اصلاح قانون پولی و بانکی کشور

 


موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسب‌ها: محتوا , راهبردی , بسته سیاسی , خوراک سایت


تاريخ : ۱۳۹۶/۰۶/۰۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

http://komeil.info/wp-content/uploads/2016/08/zootopia0007-588x0-588x0.jpg

زوتوپیا همان آرمان شهری است که آمریکا از ابتدای شکل گیری اش سعی داشته تصویری ایده الیستی از آن به دنیا ارائه دهد و آرمان شهرخواهی یاutopianism از ابتدا جزو استراتژی های سیاستمداران آمریکایی به حساب می آمده که در سینمای سلطه نیز از کهن الگوی های اصلی به شمار می رود تا تصویری جهانی از آن به دنیا صادر کند.

در زوتوپیایی که دیزنی با جامعه ای از حیوانات ناطق و هوشمند ارائه کرده است نه تنها طرح آرمان شهر آمریکایی و رویای آمریکایی تبیین شده است بلکه با نظری بر نظام داروینیستی و رشد و بقای برترین ها سعی کرده تا در تثبیت این ایدئولوژی مطرود و ابتر قدمی دیگر بر دارد.

بچه خرگوشی که در خانواده ای ساده و کشاورز به دنیا آمده، بر خلاف شغل اجدادیشان که هویج کاری در مزرعه است، می خواهد افسر پلیس شود، بر همین اساس تصمیم میگیرد تا برای محقق کردن آرزوی کودکی اش به زوتوپیا برود، شهری که شعار آن«هر کس هرچه بخواهد می شود» است و هر رویای برای هر حیوانی فارغ از توان و جثه اش در این شهر ممکن خواهد بود.

خرگوش که به دلیل جثه کوچکش مورد توجه افسر مافوق قرار نمی گیرد، سرانجام موقعیتی می یابد تا توانایی و استعداد خود را به او و همکارانش ثابت کند. او با یک روباه دوره گرد و فریبکار آشنا می شود و به واسطه داشتن موردی از تخلفات مالی روباه در جرایم مالیاتی، می تواند او را به کار گیرد تا در راه پیدا کردن یک سمور گمشده یاری اش دهد.

در این راه خرگوش به سرنخ هایی می رسد که متوجه می شود ریشه گمشدن حیوانات شهر به شهردار می رسد، شهردار که یک شیر است از ترس اینکه حیوانات گمشده که به دلیلی نامعلوم خوی وحشی پیدا کرده و درنده شده اند شهر را بهم نریزند، آن ها را در محوطه ای کنترل شده اسیر کرده است.

خرگوش و روباه با رسانه ای کردن جرم شهردار و علنی کردن دست داشتنش در ماجرا می توانند او را بازداشت کنند، اما خرگوش که نمی تواند به آن چیزی که می خواسته برسد و به جای صلح و آرامش ناامنی را در زوتوپیا پراکنده کرده است ناامید و افسرده نشان پلیس خود را تحویل مافوق می دهد.

خرگوش که از بچگی و در پی درگیری کودکانه با یک بچه روباه، همیشه ترسی درونی از درندگان به خصوص روباه با خود همراه داشته است، نمی تواند ترس خود را از روباه پنهان کند. همین امر موجب می شود که روباه که به تازگی احساس کرده دوستی پیدا کرده است از او مکدر شده و رهایش کند. خرگوش افسرده شده و به آغوش خانواده و مزرعه هویج بازمی گردد.

در آنجا در پی کشف و شهودی متوجه می شود خوی وحشی حیوانات شکارچی به واسطه استفاده از یک گیاه وحشی است که خوی وحشی را در همه حیوانات و نه تنها شکارچیان زنده و بیدار می کند.

او به زوتوپیا بازگشته و با پیدا کردن روباه او را برای پیگیری پرونده و رسیدن به مقصران اصلی تشویق می کند.

فیلم سرتاسر پر شده از المان های سیاسی و انگاره های فرامتنی که به نمادهای حیوانی برخی از کشورها اشاره دارد. همچنین نقش کاراکترها در فیلم و کارکردهای استراتژیک شان در فیلمنامه همه اشاراتی سیاسی در پس نمادگرایی و پس زمینه تاریخی و فرهنگی کشورهای آنگلاساکسون دارد، تا سعی کند از طریق القای ناخودآگاه «زوتوپیا» را به عنوان کشوری آزاد همچون آمریکا تصویر کند که در آن حقوق شهروندان و مردم به طور مساوی و کاملا عادلانه محقق می شود و از تبعیض نژاد و اعمال قدرت در آن خبری نیست.

اما برای باور پذیری این ادعا فیلمساز و گروه نویسنده تدابیری را اتخاذ کرده اند تا ذهن کنجکاو و پویشگر مخاطب را با خود تا انتهای فیلم همراه کنند، امری که در نهایت با تبرعه شدن شهردار که یک شیر است و متهم شدن بره منشی اش که بعد از او شهردار شده است به همان استراتژی و کهن الگوی آمریکایی می رسیم که در آن نقش قهرمان به عنوان افشا کننده و حل کننده راز و معمای فیلم بسیار برجسته است.

اما در کنار همه مباحث استراتژیک و طراحی های مغرضانه و جهت دار سیاسی در این انیمیشن باید گفت فیلمنامه به شدت از ضعف ساختاری رنج می برد. به خصوص درنیمه دوم فیلمنامه که به دلیل پایان زودرس در اواسط فیلم، کشش داستان از تکاپو افتاده و قهرمان نیز کارکردش را از دست می دهد. پس از دستگیری شهردار به عنوان کسی که عامل گمشدن حیوانات شکارچی است و بازگشت خرگوش به مزرعه، فیلمنامه در واقع پایان می یابد با این تفاوت که هنوز بزرگترین جواب فیلم داده نشده است. این در حالی است که بیننده هیچ احساس نیازی به شنیدن پاسخ و یا دنبال کردن فیلم ندارد، چراکه هنوز مهمترین سوال فیلم هم مطرح نشده است تا بیننده به دنبال پاسخ آن فیلم را دنبال کند.

در واقع فیلمنامه زوتوپیا از ضعیف ترین فیلمنامه های اخیر شرکت های بزرگ انیمیشن سازی هالیوود به خصوص دیزنی و پیکسار است که برخلاف دستآوردهای بزرگ صنعت انیمیشن و تکنولوژی های متحرک سازی و مدلینگ، نتوانسته است استراتژی تبیین شده در اتاق فکر های دیزنی و هالیوود را در فیلم به صورت تأثیرگذاری نمایان سازد و در برخی سکانس ها به شدت شعاری و گل درشت از کار درآمده و کارکردی مخالف آنچه باید پیدا کرده است.

در پایان باید گفت نباید از این نکته غافل ماند که زوتوپیا در نوع خود نقطه عطفی مهم در تاریخ انیمیشن سازی سه بعدی و نیز شرکت دیزنی است چراکه تکنولوژی فوق پیشرفته نرم افزار های انیمیشن سازی در این فیلم با رشد قافل وصفی نسبت به آخرین تولیدات این شرکت افزایش یافته اند، و می توان انتظار داشت که انیمیشن با سرعتی بسیار زیاد بتواند قله های دست نیافتنی صنعت سینما و تکنولوژی فیلم را از لحاظ وسعت سلایق بصری گسترش داده و به جذابیت های بصری سینما بی افزاید. اما در همین روند رو به رشد تکنولوژی، شاهد فقر ایده پردازی، عدم خلاقیت در داستانگویی و نبود حرف های جدید در حوزه انیمیشن غرب هستیم که می تواند تا میزان قابل توجهی از مخاطبان این صنعت نوظهور سینما در جهان بکاهد.

زوتوپیا شهری است که ساکنین آن را حیوانات تشکیل می دهند. در این شهر انیمیشنی حیوانات گوناگونی چون پرندگان، پستانداران، ماهی ها، خارتنان و دیگر موجودات زندگی می کنند. شخصیت های اصلی این انیمیشن را یک روباه خلافکار به نام نیک وایلد و همچنین پلیس این شهر، خرگوشی به نام خانوم جودی هوپس شکل می دهند. آقای نیک وایلد با وجود خلاف های ریز و درشت، درگیر پرونده ای جنایی می شود که نقشی در آن ندارد. روباه تمام تلاشش را می کند که بی گناهی خود را در این پرونده ی پیچیده ثابت کند. نقطه عطف داستان والت دیزنی به آنجا بر می گردد که روباه داستان، در مسیر تلاش هایش برای ثابت کردن بی گناهی خود، دست به دامان پلیس شهر، یعنی خانوم جودی هوپس که یک خرگوش است می شود. در تمامی داستانهای کودکانه این دو به شکل شکار و شکارچی به کودکان معرفی شده اند ولی اینبار والت دیزنی آن ها را در کنار قرار می دهد تا راز یک پرونده ی جنایی را باز کنند.


موضوعات مرتبط: آموزش ، اطلاعات عمومی ، اخبار
برچسب‌ها: تحلیل , انیمیشن , آمریکایی , زوتوپیا


تاريخ : ۱۳۹۵/۰۵/۳۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |


امروزه روانشناسان تجربی معتقدند که رفتارهای گوناگون کودک در دوره­های مختلف رشد بستگی کاملی به تحولات ارثی در رشد نظامهای مغزی وی دارد. پزوهش­های پیاژه نشان می­دهد که فرآیند منطق و ادراک کودک به طور دقیق ناشی از تحرکاتی است که در اطراف کودک وجود دارد و با تغییر آن تحرکات می­تواند این فرآیند را کند و یا تندتر نمود. دنیای کودکان و گرایش کودک به دویدن، بازی کردن، خط خطی کشیدن و نقاشی کردن امری غریزی و یا وابسته به دنیای مخصوص رویارویی کودکان است. در حقیقت اجتماعی کردن رفتار کودک به امکان ارتباط او به وسیله خطوط و علائم بستگی دارد. رسم و خط خطی کردن و اصولاً هر نوع فعالیت بدوی هنری می­تواند معرف یکی از اشکال و یکی از مراحل بازی به صورت تکامل یافته­تر و خلاق­تر آن باشد که امکان بیان ادراک انتزاعی وحالات پیچیده روحی را فراهم می­سازد. در این مرحله، کودک به طور ناخودآگاه مسائل و مشکلاتی را که در ارتباط با بزرگسالان برایش به وجود می­آید مطرح می­کند و درست با این مفهوم است که بازی و مخصوصاً نقاشی برای او به صورت یک فعالیت اجتماعی درمی­آید.

به همین دلائل است که بازی نمایشی و نقاشی به عنوان یک علامت بیانگر تحول کودک و سبب و وسیله تکامل اوست: ادراک، حافظه، تخیلات، خلاقت و نیز نیروی تحت تأثیر این فعالیتهای نمایشی قرار می­گیرد و برای کودک شناسایی امکانات کنترل اعمال او را فراهم می­سازد.

نقاشی در تشکیل شخصیت و روان کودک اهمیت بسزایی دارد و نه تنها به او امکان شناسایی محیط و شرکت خود در آن را فراهم می­سازد و یا سئوالاتی برایش مطرح می­سازد بلکه به او امکان می­دهد تا مسائلی را که به صورت نامنظم از همه طرف برایش مطرح می­شود، به شکل صورت بندی شده منظم کند. نقاشی کودک را در مراحی که حوادث اطراف را دسته بندی و عرضه می­کند و روند تجدیدی و تکامل یافته­ای را از زمان خط خطی کردن ساده تا زمانی که خطوط معنی دار و بالاخره مبتنی بر قوانین پرسپکتیو و شالوده منطقی رسم می­کند، می­توان چیزی شبیه خواب و رؤیا معنی کرد.

نقاشی نیز مثل خواب و رؤیا به کودک امکان می­دهد تا اطلاعات و اعمالی را که از دنیای بیرون کسب می­کند از هم جدا سازد و سپس آنها را دوباره تنظیم کند. در نقاشی همانند خواب و رؤیا، کودک خود را از ممنوعیت رها می­سازد و با ما در حالتی ناخودآگاهانه درباره مسائل کشفیات و دلهره­هایش صحبت می­کند. به همین دلیل اگر آموزش نقاشی را بر پایه تصحیح نقاشی قرار دهیم و در آن به کودکان از سنین پایین تمرین کپی و تقلید کردن را بیاموزیم اشتباه بزرگی مرتکب شده­ایم.

مدرسه نیز در این راستا کاری جز تطابق کودک با نمونه­های بی­معنی انجام نمی­دهد. زیرا امکان تکامل و دریافت آگاهی از دنیای خارج را از ورای نمایش نقاشی­های کودک از او سلب می­کند. به این ترتیب یعنی با مجبور کردن کودک به تقلید و کپی کردن، مربی و والدین امکان برقراری هر نوع گفتگو را با او از بین می­برند. زیرا او را مجبور به عملی کرده­اند که او هیچ نیازی در آن نمی­بیند و احتمالاً آن را نیز کاملاً بیهوده حس می­کند.

در عوض اگر قوه ابتکار کودکان را با مشارکت و کار گروهی و بیان موضوعات عمومی و در اختیار قرار دادن وسایل و لوازم کامل جهت مطلبی که او می­خواهد عرض کند، تقویت کنیم باعث آن می­شویم که شخصیت کودک ساخته شود و او به پختگی فکر برسد. بنابراین باید متذکر شد که نقاشی کودکان فقط یک وسیله پرورش خلاقیت و پختگی کودک و یا شاخص تکامل نیست و ان را باید به عنوان یک وسیله تحقیق و مبادله با محیط اجتماعی با دنیای بزرگسالان که در اطراف کودک هستند و نشانه حالات عاطفی کودک در نظر گرفت. هنگامی که کودک با آزادی و به دلخواه خود نقاشی می­کند، در واقع حالت روحی و احساسات زمان حاضر و نیز احساسات و تحریکات ریشه دار و ژرف­تر خود را بیان    می­کند. نقاشی نسبت به دیگر وسایل بیانی دارای دو امتیاز روش شناسی است که یکی عبارت است از امکان نظارت از فاصله دور و بدین ترتیب پرهیز از دخالت غیرمستقیم بزرگسالان در نقاشی کودکان دیگری عبارت است از امکان مقایسه نقاشی­های مختلف که در زمانهای مختلف کشیده شده­اند.

نقاشی و زندگی عاطفی کودک:

کودک به کمک نقاشی، کشمکش­ها و دلهره­های درونی­اش را آشکار می­کند و بدین طریق اثر آنها را کاهش در حقیقت وقتی مسائل و مشکلات عاطفی بر روی کاغذ منتقل می­شوند به صورت تازه و جداگانه­ای که کمتر سنگین و دلهره آور است درمی­آیند. به همین دلیل است که کودکان به هنگام نقاشی کردن  از نمادها استفاده می­کنند و ناخودآگاه مرتکب چنان اشتباهاتی می­شوند که چون جنبه همگانی دارد تعبیر آنها ساده است. ولی درست بدین دلیل کودک از این اشتباهاً آگاه نیست آزادانه آنها را به کار می­برد.

خط:

خط می­تواند به اشکال مختلف ترسیم شود: ضخیم، نازک، خط نقطه، خط مداوم، عمودی، افقی، زاویه دار، مارپیچ و غیره. ممکن است براق یا مات و یا شفاف باشد. بنابراین خط به تنهایی توانایی آن را دارد که حالتهای روانی مختلف مانند غم، شادی، بوالهوسی، عصبانیت، اعتقاد به خود و یا نمادهای مختلف را نشان دهد.

برای تحلیل و تعبیر خطوط و یا خط نوشتاری قواعد ساده و معتبری وجود دارد: وقتی راحتی و خوشحالی باشد حرکات را وسیع و پردامنه می­کند، نتیجه­اش خطوطی بازتر و بلندتر است. نیروی زندگی با علائم و خطوط بلند که به طرف بالا می­روند بیان می­شود.

ضعیف عصبی با فشردگی و کوتاهی خطوط. پرخاشگری با قطعه قطعه کردن و متغیر نمودن و بهم پیچیدن خطوط، احساسات با خطوط نازک و حرکات ملایم در آنها نشان داده می­شود. کودکان پیشرفته­تر، خطوطی به اشکال مختلف و با حفظ تعادل میان قسمتهای مختلف و کودکان خجالتی، خطوط کوتاه مثل چیزی که منع شده باشد ترسیم می­کنند. به طور کلی قدرت و شدت خط نشانگر نیروهای عاطفی در حین انجام کار موجود است: خطوطی که با نیروی زیاد و پر رنگ شروع می­شوند و به صورت کاملاً بی رنگ به پایان        می­رسند، نشانگر کمبود جوش و خروش و عدم قابلیت خالق آن برای به پایان رساندن فعالیت در دست انجام و به طور کلی نشانگر آن نیروی درونی است که نتوانسته است محل مناسبی برای اظهار وجود پیدا کند. کودکانی که غالباً مستند الرأی و همیشه می­خواهند اظهار وجود کنند و در عین حال اغلب بیش از دیگران زیر فشار قرار دارند، اشکالی با خطوط پراکنده ترسیم می­کنند.

- بنابراین تحقیق و هنر خطوطی که دور چیزی کشیده می­شود اگر خیلی صاف باشند بیانگر دشمنی، فشار و اغلب حتی بیماری عصبی و یا دلواپسی و برعکس اگر آن خطوط آرام، مطمئن، روان و دارای ارزش زیبا شناسی باشد نشانگر شخصیت پخته و آب دیده خالق آن است.

- اگر قسمتهایی از ترکیب نقاشی بر اثر چندین بار خط خوردن مخفی مانده باشد، بیانگر مشکلات عاطفی و دلهره، ترس خالق آن از شیء یا شخصی است که با خط خطی مخفی شده است.

- اگر قسمتی از نقاشی با خطوط بی رنگ و سحطی مخفی شده باشد نشان دهنده امنیت و سازگاری کودک است.

- خط پر رنگ و ضخیم مبین شهوت گرایی و تمایل به لذات جسمانی است. خط برانگیخته و خشنی که تا حد پاره کردن کاغذ پیش می­رود نارضایتی و پرخاشگری را نشان می­دهد.

- خط کمرنگ نشان دهنده حساسیت، ملایمت و ظرافت است و گاهی نیز کمرویی، فقدان اعتماد به نفس و تردید آزمودنی را برجسته می­سازد.

- خطوط استوار و مستقیم حاکی از اعتماد به نفس، مصمم بودن و در عین حال تأثیر ناپذیری آزمودنی هستند، بالعکس خطوط منقطع در افراد تأثیرپذیر، مردد و کمال جو دیده می­شود.

- نقطه گذاری نشان دهنده وجود مادری عصبی و بهانه جوست و از دیدگاه پاره­ای دیگر از روانشناسان مبین مقابله با احساس گنهکاری ناشی از استمناء و یا ادرار بی اختیاری است.

- خطوط موازی، سایه­ها و چهار خانه­ها در افراد مضطرب دیده می­شوند. سایه­ها و رنگهای خاکستری نشانه افسردگی هستند. اما ابعاد سایه­ها، مدت زمانی که کودک به سایه زدن اختصاص
می­دهد و از سرگیری آنها بیش از سایه­ها به خودی خود اهمیت دارند.

- خطوط شکسته و زاویه دار مشخص کننده چابکی، خشم، ناآرامی، مردانگی و نیرو هستند. در حالی که خطوط انحنادار ابتدایی ترند و ملایمت، مسالمت، تبعیت جویی، زنانگی، خود دوستداری و نرمش را برجسته می­سازند.

- حلقه­هایی که به دور یک محور چرخیده­اند و از شکل­های زاویه دار هندسی ابتدایی ترند. چنین خطوطی که تا سن چهار سالگی بهنجارند، در صورتی که تداوم یابند می­توانند ترجمان روان گسیختگی باشند و پاره­ای از مؤلفان بر این باورند که ترسیم حلقه­ها یکی از نشانه­های متمایز کننده روان گسیختگی می­باشد.

- خطوط راست، آرامش، وقار و بی انعطافی را نشان می­دهند.

- خطوط سرازیر نشان دهنده بدبینی، افسردگی، خستگی و مرگ هستند.

- خطوط سر بالا، شادی، زندگی و انفجار احساسات حاد را مشخص می­کنند. گرچه کودک بر جهت عمودی قبل از جهت افقی تسلط می­یابد اما تأکید بر خط عمودی مرکز مبین کوشش آزمودنی به منظور حفظ یک تعادل عاطفی ناپایدار است. در حالی که تأکید بر خط افقی، شدت نیازهای ارتباطی را نشان می­دهد.

- خط خطی کردن و پاک کردن­های مکرر آشکار کننده نامصمم بودن، نارضایتی از خود، احساس کهتری هستند و لکه­ها و سیاه کردنها، احساس گنهکاری را نشان می­دهند.

- اگر نقاشی حالتی کثیف و درهم ریخته داشته باشد معمولاً با کودکی سر و کار داریم که در مرحله مقعدی Anal تثبیت شده است. اما چنین تثبیتی در کودکانی که نقاشی آنها واجد وضوح، نظم و دقت مفرط در جزئیات است (گرایش­های وسواسی) نیز دیده می­شود. گرچه درجه تکامل نقاشی می­تواند ناشی از حس نیت کودک و تمایل کنونی و گاهی موقت وی به جلب رضایت آزمایشگر باشد.

- بخش­هایی که سفید گذاشته می­شوند نشان دهنده ممنوعیت­ها و فاصله گیری­ها هستند و با توجه به عدم معنای فضایی صفحه باید تفسیر گردند.

فضا:

به طور کلی کودکانی که رسم و نقاشی آنها با تناسب بر روی کاغذ رسم شده، کودکانی آرام هستند. به نظر یوشیم Youchim کودکانی که فضا را بهتر از دیگران حس می­کنند دارای قابلیت درک بهتری هستند. بکارگیری فضا نشان دهنده ارتباط و طریقه واکنش کودک و محیط اطراف اوست.glitters of school- angry teacher

خارج شدن از کادر نشان دهنده عقب ماندگی ذهنی، کمبود محبت، کمبود اعتماد به نفس، جلب توجه اطرافیان است. کودکان خجالتی و کمرو نیز در گوشه کاغذ و یا در قسمت محدودی از فضای کاغذ و یا بر روی کاغذ کوچکی نقاشی می­کنند، زیرا در مقابل سطح کاغذهای بزرگ خود را گم می­کنند و این نیز نشانگر عدم اعتماد و اطمینان به خود است.

بعضی از پژوهشگران متوجه شده­اند که کودکان کوچک از بالای کاغذ شروع به نقاشی می­کنند. علت این امر مربوط به شکل بدن آدمک و حرکات دست و نیز اینکه قسمت بالا نشان دهنده سر و آسمان و نمادی از ارزشهای والاست، می­باشد. ناحیه بالا ناحیه گسترش تخیلات و ناحیه افراد آرمان نگر و رؤیا پرداز است. از نظر کاندینکسی، بالا مبین تصورات آرامش دهنده و احساسات آرامش و آزادی و پایین نشان دهنده فشار و سنگینی است.

پایین صفحه نشان دهنده جهان تاریک کشاننده­های ناهشیار، قلمرو زمینی و عینی است و با زندگی روزمره مرتبط است و از آنجا که این قسمت از صفحه معرف زمین است عنصر ایستا و حیات بخش را تشکیل می­دهد. تأکید بر خط زمین در نقاشی گاهی نشان دهنده نیاز حسی به تغذیه و ایمنی جسمانی است. ناحیه پایین صفحه ناحیه غرایز بنیادی صیانت ذات و ناحیه منتخب خسته­ها، روان آزردگان توان زدوده و افسرده است. در واقع کودکانی که تمایل به کشیدن نقاشی در پایین صفحه دارند به طور کلی دارای خصائلی پابرجا هستند و کمتر شیفته چیزی می­شوند. کودکی که زیاد به طرف چپ کاغذ متمایل می­شود (البته اگر کودک چپ دست نباشد) نشانگر دلبستگی به مادر، غم و اندوه و گوشه گیر بودن و بی اعتمادی نسبت به خود است. و بالاخره کودکانی که نقاشی­هایشان کاملاً در مرکز کاغذ قرار می­گیرند به طور کلی زیاد بر خود و احساساتشان توجه و تمرکز فکری دارند.animations of school - girl writing

ناحیه چپ، ناحیه گذشته است و ناحیه آزمودنی­هایی است که به سوی کودکی خویشتن بازگشته­اند. آنهایی که نقاشی خود را به نیمه چپ کاغذ محدود می­کنند نه تنها دچار واپس روی هستند بلکه راه آینده را (که به وسیله ناحیه راست مجسم می­شود) در برابر خود مسدود می­بینند و به همین دلیل است که اجباراً به گذشته باز گشته­اند.

ناحیه راست، ناحیه آینده است و نشان دهنده دلبستگی به پدر
می­باشد. معهذا باید در تفسیر سمبولیسم فضایی محتاط بود چه فقط زمانی می­تواند واجد معنا باشد که بر اساس نتایج دیگر مورد تأیید قرار گیرد.

نواحی سفید یعنی بخشهایی که در آنها نقاشی کشیده نشده است فقط نواحی سفیدی نیستند که چیزی در مورد آنها نتوان گفت. بلکه نواحی ممنوعه­ای هستند که باید به تفسیر آنها همت گماشت. به عنوان مثال آزمودنی­های افسرده و توان زدوده­ای که فقط در پایین صفحه نقاشی می­کنند، کودکانی هستند که هر نوع جهش به سوی بالا و هر نوع تخیل برای آنها به علت سانسور بیرونی یا درونی ممنوع است.

جهت نقاشی:

بر اساس مشاهده کودک در خلال ترسیم باید به مشخص کردن جهت ترسیم وی مبادرت گردد. ترسیم از چپ به راست نشان دهنده یک حرکت طبیعی پیش رونده است در حالی که ترسیم از راست به چپ به منزله یک حرکت واپس رونده تلقی می­شود. در صورت اخیر باید نخست اطمینان حاصل کرد که کودک چپ برتر نیست. ار آزمودنی راست برتر باشد، حرکت از راست به چپ نشان دهنده تمایل شخصیت به واپس روی شدید است که می­تواند نتایج مرضی داشته باشد. وقتی یک راست برتر به ترسیم اشخاص از نیمرخ می­پردازد و معمولاً اشخاص نقاشی وی به طرف چپ نگاه می­کنند در حالی که اگر نقاشی با دست چپ کشیده شود جهت نگاه نیمرخها به سوی راست است. اما همواره چجنین نیست و موارد استثنایی فراوان­تر از آنند که بتوان این امر را به منزله یک قاعده تلقی کرد.

رنگ:

در دوران کودکی در فاصله سنین ۳ تا ۶ سالگی کودک بیشتر تحت تأثیر فشارهای درونی است. علاقه وافری به رنگ دارد و آن را مقدم بر شکل ظاهری می­داند. ولی به تدریج هر قدر که از وابستگی او به رنگ کم می­شود و علاقه او به تقدم شکل بر رنگ افزودنی      می­یابد. همچنین هر قدر کودک کوچکتر باشد، رنگهایی که به کار می­گیرد زنده­تر و با فزونی سن و سال، آموزش مدرسه و تکامل او در راه شناخت منطقی، رنگهایی را که به کار می­برد سرد می­کند و رنگهایی را که کمتر خشن هستند بکار می­برد. در کودکستان بیشتر کودکان ترجیح می­دهند از رنگهای گرم و تند استفاده کنند و فقط کودکانی که در خانه تحت نظارت شدید قرار دارند، رنگهای سرد را انتخاب می­کنند که در این موارد علت اصلی به مشکلات عاطفی و روانی کودک مربوط می­شود. بنا به نظر واهنر Waehner فقدان رنگ در تمام یا قسمتی از موصضوع نقاشی نشانگر خلاء عاطفی و یا گاهی دلیل بر گرایشهای ضد اجتماعی است. تجربیات نشان داده است که کودکان سازگار در نقاشی­هایشان به طور متوسط از پنج رنگ مختلف استفاده
می­کنند. در حالی که کودکان گوشه گیر و یا آنها که ارتباط با دنیای خارج را دوست ندارند از یک یا دو رنگ بیشتر استفاده نمی­کنند.

در سنین ۱۱ تا ۱۲ سالگی است که نوجوانان متوجه می­شوند که رنگهای اشیاء قابل تغییرند و بنابراین بهتر است که آن ها را زودتر از موقع مجبور به درک این بینش نکنیم زیرا بکارگیری رنگ فقط یکی از عوامل تکاملی و پیشرفت فکری کودک نیست بلکه به عوامل ژرف عاطفی نیز مربوط است.

قرمز: به معنای قدرت، عمل و مردانگی است و به منزله رنگی تنودی و پویشی محسوب می­شود که از یکسو مبین نیرومندی امیال و کشاننده­هاست و از سوی دیگر، خشم و گاهی پرخاشگری را نشان می­دهد. قبل از ۶ سالگی یعنی هنگامی که کودک
کشاننده­های خود را به خوبی مهار نمی­کند، از این رنگ بیشتر استفاده می­شود. افراط در بکار بستن رنگ قرمز به معنای نیاز به حرکت و وجود یک زمینه تحرک پذیر است.

آبی: معرف حساسیت، دریافت پذیری، هیجان خواهی و درونی سازی است و رنگی است که زنانه که صلح، آرامش سکون و در حد افراطی فعل پذیری و تسلیم را نشان می­دهد.

بنفش: ترکیبی از آبی و قرمز یعنی رنگهایی است که دارای رمزگرایی متضاد هستند. چه رنگ آبی گرایش به درونگری و فعل پذیری و رنگ قرمز تمایل به برونگری و عمل را نشان می­دهد. بدین ترتیب رنگ بنفش معرف جمع اضداد و تمایل به چیز دیگر است. از زاویه­ای متفاوت، این رنگ دارای معنای عرفانی نیز هست. اما استفاده افراطی از آن را می­توان نشان اضطراب و وجود تنشهای متناقض دانست.

زرد: معادل نور، شادی و خوشبینی است و به منزله رمز درخشش و گشایش محسوب می­شود و میل به مشارکت یا گرایش عمیق به پیشرفت را متجلی می­سازد. معمولاً کودکان ۹-۸ ساله از این رنگ بیشتر استفاده می­کنند. به کار بستن افراطی رنگ زرد می­تواند به معنای نیاز به آزاد سازی تنش­های درونی باشد.

سبز: آرامی بخش­ترین رنگها، آرام، ساکن، راضی از خود است. جنبه­های مختلف شخصیت به خصوص با حفظ حرکت خود، نیاز به جلب توجه و میل به محبوبیت مرتبط است و از یک سو گرایش به مبادله و ارتباط را نشان می­دهد و از سوی دیگر معرف اراده در سطح عمل، پایداری و سرسختی و گاهی نیز بازخوردهای مقاومت و تضاد ورزی است. هنگامی که رنگ سبز بیشتر متمایل به زرد است، درونگری آزمودنی و زمانی که متمایل به آبی و قهوه­ای است برونگردی او را برجسته می­سازد. همچنین رنگ سبز مبین نیازهای حسی و لذت جویی مادی محسوب می­شود.

پرتقالی: ترکیبی از قرمز و زرد است، نیروهای حیاتی، برونگری، میل به موفقیت، شادی، نشاط و پویایی است و مانند رنگ قرمز استفاده مفرط از آن تحریک پذیری و آرامی فرد را نشان می­دهد اما جنبه پرخاشگری آن کمتر است.

بلوطی: حاوی قرمز است اما قرمز تیره و کدری که حرکت خلاق، نیروهای حیاتی و فعال خود را از دست داده و حسی نگری، غلبه نیازهای ابتدایی و تجسس ایمنی جسمانی را برجسته می­سازد.

قهوه­ای تیره و کدر: با رمزگرایی مقعدی مرتبط است و معمولاً به هنگام یادگیری نظافت توسط کودک مورد استفاده قرار می­گیرد. در این مرحله که کودک از بازی کردن با مدفوع خود منع
می­شود، با مالیدن رنگهای تیره و کدر روی صفحه کاغذ به نوعی لذت جبرانی دست می­یابد و تا قبل از ۶ سالگی کم و بیش به صورت وسیعی از طیف رنگ قهوه­ای سود می­جوید. غلبه این رنگ در سنین بالاتر نشان دهنده نوعی واپس روی، امتناع از دادن و نگهداری رمز محسوب می­شود و گاهی با بازخورهای نامنعطف در سطح رفتاری یا فکری توأم است.

صورتی: مبین صلح، تعادل و توازن است. این رنگ به منزله قرمز ملایم معرف عاطفه­ای است که هوای نفس و پرخاشگری است و ملایمت و عطوفت را نشان می­دهد.

سیاه: به منزله نفی رنگ محسوب می­شود و استفاده مفرط از آن مبین غمگینی و ناامیدی است. بکار بستن محدود آن و کشیدن
لکه­های سیاه نشان دهنده اضطراب است. به طور کلی رنگ سیاه در برگیرنده مفاهیم نفی، اضطراب، مرگ و ناامیدی است.

خاکستری یا دودی: یک رنگ خنثی است و چیزی را در سطح عمل یا احساس بیان     نمی­کند. اگر کودک از رنگ آمیزی خاکستری به صورت گسترده استفاده کند می­توان فرض کرد که وی در بیان احساسات یا در گذار به عمل با مشکلاتی مواجه است. بر اساس بررسی چندین نقاشی متوالی امکان تعیین دقیق­تر وضعیت کودک وجود خواهد داشت.

معنای رمزی رنگها توسط بسیاری از مؤلفان مورد بررسی قرار گرفته است و در حد خطوط کلی می­توان گفت که غلبه رنگهای گرم (قرمز، پرتقالی، زرد، صورتی) منعکس کننده گرایش به برونگری، جستجو تماس و مبادله است در حالی که بکار بستن رنگهای سرد (آبی، سبز، خاکستری، سیاه) گرایش به درونگردی، فاصله جویی یا کمرویی را نشان می­دهد.

فقدان رنگ در نقاشی مبین خلاء عاطفی با ناتوانی در برونریزی عاطفی است. فضای سفید نقاشی مبین نگفتنی­ها، سکوت و رؤیا پردازی است. بنابراین گسردگی نواحی سفید نشان دهنده اهمیت زندگی درونی، گرایش به خیالپردازی و یا مشکلات فرد در تسلط بر واقعیت هستند اما باید سن آزمودنی در نظر گرفته شده و تفسیر با احتیاط توأم گردد.

سفید بودن بخش عمده­ای از نقاشی به معنای رمزی ممنوعات و قلمرو سکوت گذاشته شده است. یک بخش سفید گسترده بین دو نفر فاصله رمزی بین آن دو را نشان می­دهد.

بالعکس هنگامی که تمامی نقاشی از رنگ پوشیده شده است و هیچ ناحیه سفیدی دیده     نمی­شود می­توان فرض کرد که آزمودنی به صورت تام و تمام تابع عوامل محیط و دارای واکنشهای بلافاصله و لحظه­ای است. شدت و گستره پر کردن صفحه با دوره­های تحول نیز مرتبط است. پر کردن نظامدار صفحه کاغذ بر اساس ترسیم عناصری مانند باران، برف، لکه­های مختلف می­تواند دارای اثری اطمینان بخش باشد. بدین معنا که فرد می­کوشد تا مجموعه فضا را با از بین بردن خلاء که شامل فقدان، نیستی یا لایتناهی است در اختیار گیرد و احساس مهار کردن جهان را به دست آورد. افراط در بکار بستن این شیوه مبین تنش یا اضطرابی است که باید بر اساس بررسی­های گسترده­تر به علت آن پی برده شود.

همخوانی پاره­ای از رنگها با یکدیگر نیز واحد معانی مشخصی است:

قرمز و سیاه: خشونت و اضطراب

زرد و قرمز (یا نارنجی): اجتماعی خواهی

قرمز و سبز: دو سوگرایی، خشم

حرکت:

بیان حرکت در نقاشی بسیار پراهمیت و معنادار است و می­توان بر حسب درجه گستردگی و پویایی حرکت (دویدن، رقصیدن و …) و یا ایستایی (حرکت فعل پذیر افسرده دار) به ارزشیابی آن پرداخت. بر اساس آمار به دست آمده حرکت در هر دو جنس با فراوانی یکسان و با شیوه­های بیان مشابه مشاهده می­شود. اما پسران غالباً حرکت را در پاها و دختران در دستها نشان می­دهند. وجود حرکت در نقاشی بر اساس سن افزایش می­یابد و فراوانی آن در ۱۱ سالگی به ۷۵% می­رسد.

بنا به نظر وهنر Waehner نمایش حرکت در نقاشی در نزد نوجوانان و کودکان سنین بالا به عوامل عاطفی، فرهنگی و یا به استعداد مهارت خلاقیت آنها بستگی دارد. می­توان گفت که کشیدن تصاویر مختلف به حالت ثابت و یا در حال حرکت بیانگر شخصیت کودک در یک محیط همنواخت است. کودکی که در نقاشی­هایش تصاویر در حرکت را معرفی می­کند، معمولاً فردی باهوش و فعال و از هم سالانش اجتماعی­تر است.

معانی رمزی عناصر نقاشی:

خانه: همانند ترسیم درخت و آدمک معرفی من کودک است.

زیرزمین: قلمرو پنهان، ارزشهای ناهشیار.

بام خانه: قلمر و فکر و تخیل.

پنجره­ها و درب­های بزرگ: میل فرد به دریافت پذیری، تقسیم و مشارکت، نیاز ارتباطی، روحیه باز و متمایل به برونگرایی.

خانه بسته با پنجره­های کوچک: رازداری، درونگرایی، کمرویی یا درون ماندگی.      پنجره­های مزین به گل و پرده شاد و گلدار نشان دهنده خوشبینی نسبت به زندگی و     پنجره­های سیاه رنگ و بی روزنه با کرکره­های بسته، اضطراب ارتباطی و یا امتناع از دیدن پاره­ای از چیزها را برجسته می­سازد و یا گاهی نشانه افسردگی با دیگر علائم.

هواپیما: معنای رمزی هواپیما و کشتی تا اندازه­ای مشابهند اما هواپیما گرایش به قدرت و اعلا را در حد بیشتری آشکار می­کند و گاهی نیز اراده فرد به منظور غلبه بر موانع را برجسته می­سازد. هواپیمای جنگی یا بمب افکن مبین تعارض و پرخاشگری است. بمبها غالباً نشان دهنده خشم والدین یا درگیری­های شدیدی هستند که کودک بر آنها ناظر بوده است و در نتیجه به تصویر کشیدن بمبها ترس او را از واکنشهای خشونت آمیز متجلی می­سازد.

اتومبیل: در جوامع امروزی ماشین نماد قدرت است. به همین دلیل در نقاشهای کودکان مخصوصاً پسران زیاد دیده می­شود. به نظر لونی Lony که آزمایش ترسیم ماشین را ابداع کرده است، نوجوانان در سن بلوغ از کشیدن تصویر انسان خودداری می­کنند.

بدین بهانه که کشیدن تصویر انسان برای آنها مشکل است یا حوصله آنها را سر می­برد. در حقیقت خودداری از کشیدن تصاویر انسانی و ترجیح دادن ماشین خود به خود نشان دهنده وابسته بودن شخص به دنیای خارج و ترجیح دادن دنیای سرد ماشینی بر دنیای انسانهاست.

کوه: بر حسب آنکه کوه با خطوطی ملایم و انحنادار کشیده شوند و یا آنکه افق را برای شکلهای زاویه دار بپوشانند باید به گونه­های متفاوت تفسیر شوند. کوه­های خشک و نوک تیز معرف مشکلات کودک و موانعی هستند که در سر راه او وجود دارند. بالعکس کوه­های انحنادار یا تپه­های سرسبز به منزله نماد سینه مادر و معرف عشق، تغذیه و عطوفت­اند.

آب: آب سرچشمه حیات است و در نقاشی معرف قدرت زنانه، هیجانها، دریافتهای حسی و نیروی تخیل است. دریاچه یا اقیانوس نیاز به حمایت مادرانه را برجسته می­سازند. اگر در یک ردیف نقاشی کودک با غلبه آب مواجه می­شویم می­توانیم فلرض کنیم که با کودکی فعل پذیر سر و کار داریم که عوامل پیرامونی را با هیجان پذیری مفرط و دریافت پذیری گسترده احساس می­کند. وقتی آب به صورت باران درآید مشخص کننده وجود زمینه غمگینی یا افسردگی است و هنگامی که قطره­های باران (یا دانه­های برف) همه صفحه کاغذ را در برگیرند و جای خالی باقی نگذارند با کودکان مضطرب سر و کار داریم.

رنگین کمان: به منزله پلی بین آسمان و زمین، معرف قدرتی الهی و حمایت سحرآمیز است که می­توان در پناه آن به آرامش دست یافت. رنگین کمانل نشانه بازگشت به آغوش مادرانه و جستجوی حمایت اوست. اما نمی­توان گفت که انحصاراً در موقعیتهای ضربه آمیز به تصویر کشیده می­شوند چه مبین گذار از هوای بد به هوای آفتابی نیز هست.

خورشید: نماد جهانی، معرف تجدید حیات جاودانه است. نورافشانی خورشید معرف نور درونی، هشیاری و جنبه تعقلی است. خورشید به عنوان رمز قدرت، باروری و تعالی شناخت قبل از هر چیز مبین اقتدار و خلاقیت مردانه است. به نظر بعضی پژوهشگران خورشید نماد پدر مطلوب است. شیوه ترسیم خورشید در نقاشی چگونگی رابطه با پدر و پذیرش اقتدار او را نشان می­دهد. اگر خورشید گسترده و نورانی باشد به معنای اهمیت تصویر پدرانه است و هنگامی که پدر از دیدگاه کودک واجد چهره­ای ترسناک است خورشید نیز در افق دور دست یا پشت کوه و به صورتی تقریباً ناپیدار کشیده می­شود. اگر کودک از پدرش بترسد خورشید به رنگ قرمز تند و سیاه که مضطرب کننده است، کشیده می­شود. نود قرمز مبین تمایل کودک به انهدام پدر و پرخاشگری نسبت به اوست. گاهی اتفاق می­افتد که کودک در نقاشی­های متوالی خود دائماً به ترسیم خورشید در سمت چپ می­پردازد، در این موارد می­توان گفت که مادر به منزله منبع اقتدار تلقی می­شود.

ماه: بیاد آورنده شب، راز و رمز سیاهی­ها، رؤیاها و جهان ناهشیاری است. محتوای ناهشیار به هنگام شب از راه خوابدیده­ها و ترسهای شبانه آزاد می­گردد. ترسیم ماه غالباً آشکار کننده یک زمینه اضطرابی است که به جنسیت بزرگسالانه و به کنجکاوی کودک درباره راز و رمز زندگی وابسته است. همانطور که خورشید به منزله نماد مردانه تلقی می­شود، ماه نیز با نماد زنانه مطابقت دارد و معمولاً موقعی که دختران خردسال مسائل را درباره هویت زنانه خود مطرح می­کنند در نقاشی ظاهر می­گردد.

ستارگان: که گاهی آسمان شب را مانند روز روشن می­کنند نشانه میل به درخشش و جلب توجه هستند و بنابراین همواره نیاز به کودک به برانگیختن تسحین و جلب توجه دیگران را نشان می­دهند.

درخت: برای تجزیه و تحلیل نقاشی درخت باید سه قسمت آن را مشخص کرد: ریشه، تنه، شاخه­ها و برگها. ریشه نماد ناخودآگاه و فشارهای غریزی است. تنه بیانگر مشخصات دائمی و عمیق شخصیت کودک است. دادن اهمیت بیشتر به ریشه در نقاشی نشانگر طبیعت بدوی و عاشقانه و در عین حال محافظه کار و بی حرکت کودک است. بچه­ها در سنین قبل از مدرسه تنه درخت را بلند ترسیم می­کنند ولی بعد از این سن بلند بودن درخت اغلب نشانگر عقب افتادگی فکری و یا بیماری عصبی و یا آرزوی بازگشت به دنیای کوچکی و قبل از مدرسه است. تنه درخت اگر کوتاه کشیده شود نشانگر جاه طلبی و بلند پرواز بودن کودک است. تنه درخت ممکن است صاف و مستقیم و یا کج کشیده شود که در حالت دوم نشانگر عدم ثبات کودک است.

درختی که دارای برگهای زیاد و در هم باشد نشانگر شخصیت در خود فرو رفته کودک و درختی که شاخه­های مختلف آن هر کدام به سویی کشده شده­اند نمایانگر حساسیت شدید کودکی است که مسائل را به سادگی می­فهمد و قادر به ارتباط با دیگران است و در عین حال به راحتی می­تواند خود را با محیط سازگار سازد.

آسمان و زمین: آسمان نماد الهام و پاکی است ولی زمین نشانگر ثبات و امنیت است. کودکان خیلی کوچک هیچ وقت خطی برای نشان دادن زمین ترسیم نمی­کنند ولی در سن ۶-۵ سالگی که آغاز به درک دلائل منطقی می­کنند به کشیدن زمین نیز می­پردازند.

حیوانات: کودک با کشیدن حیوانات به بیان امیال خشونت آمیز و کشاننده­های سانسور شده خود بر اساس تجسم یک حیوان
می­پردازد و حیوان معرف کشاننده­ای می­گردد که کودک شهامت پذیرفتن آن را ندارد.

مثلاً گرگ نما پرخاشگری است. خسر، یک فرد خشن و زمخت، سگ یا شخص وفادار و روباه نماد یک فرد حیله گر می­باشد. به طور کلی می­توان بین حیوانات اهلی که معرف کشاننده­ها یا احساسات مهار شده و اجتماعی شده و حیوانات وحشی که جهش لجام گسیخته نیروهای ابتدایی را نشان می­دهند تمایز قائل شد. به عنوان مثال ترسیم سگ معمولاً نشان دهنده نیا به ملاطفت و نوازش است. اما این حیوان واجد نوعی دو سوگرایی نیز هست. بدین معنا که قاعدتاً یک سگ باید مطیع باشد ولی امکان دارد که پرخاشگر شود و گاز بگیرد. مانند همه حیواناتی که پوست نرم دارند. گربه نیز به منزله نماد گرایش کودک به ناز و نوازش است و به دلیل ملایمت و ظرافت دارای ارزشی زنانه نیز هست. مرغ و جوجه­هایش معرف چارچوب خانوادگی کودکند. کودکی که
می­خواهد مورد نوازش یا حمایت قرار گیرد معمولاً با جوجه­ها همسانسازی می­کند. لانه به معنای کانون یا هسته خانوادگی و جایی است که زندگی در آن لذتبخش است.

کلاغ و پرندگان سیاه دیگر اضطراب، ترس، گنهکاری و یا تهدیدی قریب الوقوع را نشان می­دهند. عقاب به منزله رمز قدرت و پرخاشگری محسوب می­شود. ماهی احساس راحتی وآرامش کودک را متجلی می­سازد. افزون بر این ماهی دارای یک شکل اهلی است و ممکن است شیوه­ای برای بیان مردانگی باشد.

کوسه، سوسمار، شیر، گرد نماد قدرت پدرانه می­باشند.

مار معمولاً دارای معنای احلیلی و معرف کشاننده­های پنهان یا خطرناک هستند و غالباً به هنگام دلمشغولی­های جنسی به تصویر کشیده می­شوند.

پاره از حیوانات به منزله نماد مادر قدرتمند، اخته کننده یا بلعنده محسوب می­شوند و از آن میان به عنکبوت می­توان اشاره کرد. ترسیم حیوانات مختلف در نقاشی، ضمن آنکه پاره­ای از گرایشهای کودک را برجسته می­سازد بر حسب رنگ، عوامل پیرامونی و صحنه ترسیم شده دارای معنای متفاوتی است و همواره باید به گونه­ای ظریف و با توجه به توضیح­ها یا عنوانهایی که آزمودنی ارائه می­دهد تفسیر گردد.

ترسیم جادوگر مقتدر و خطرناک نیز نمادی مادری خشن و خطرناک است.

جنبه­های تجلیلی نقاشی انسان:

سر: سر را می­توان به عنوان جایگاه رمزی من تلقی کرد. سر به منزله جایگاه تفکر، جاه طلبی­های عقلی، مهار ارادی غریزه­ها و زندگی تخیلی است. اندازه شکل و تأکید بر پاره­ای از اجزای سر آشکار کننده باز خوردهای روانی متفاوتی هستند.

سر بزرگ خود دوستداری، فزون گستردگی من و تکبر اخلاقی و عقلی را نشان می­دهد. سر کوچک نشان دهنده ناارزنده سازی خود و یا وجود زمینه افسردگی است و مبین غلبه کشاننده­ها و یا وجود مشکلات ارتباطی است. در صورتی که سر به صورت بیضی افقی ترسیم شود با مادی نگری ترسیم کننده مواجه هستیم. ترسیم سر بدون چانه که مستقیماً به گردن وصل شده باشد نشان دهنده نوعی کندی روانی است. قطع جمجمه به وسیله یک خط افقی در کودکان عقب مانده ذهنی یا آنهایی که خود را کم هوش می­دانند دیده می­شود.

چشم: چشمان بزرگ مبین برونگرایی و کنجکاوی و چشمان کوچک نشانه درونگرایی و حذف آنها علامت امتناع از دیدن است. به هنگام وهله ادیبی که از سن ۵-۴ سالگی آغاز می­شود و کودک مسائل بسیاری را در مورد جنسیت برای خود مطرح می­کند شاهد ترسیم چشمهای بسیار بزرگ و گردی هستیم که مبین تماشاگری جنسی و یامیل به دیدن چیزهایی پنهانی است. در پاره­ای از موارد چشم­ها به صورت دایره­ای بزرگی ترسیم می­شوند که در وسط آنها یک نقطه گذاشته می­شود. اگر این شیوه ترسیم در یک ردیف نقاشی تکرار شود مبین ترسی و وحشتی است که باید علت آن را جستجو کرد.

پرخاشگرها و پارانو یا گونه­ها به ترسیم چشمهای خشن و دلهره انگیز می­پردازند و اضطراب ناشی از احساس گنهکاری نیز به تشدید خطوط چشمها و یا حذف آنها منتهی می­گردد.

ترسیم مژه­ها و ابروها نشانه دلمشغولی زیبایی شناختی و یا بازخوردی تحریک آمیز است. ترسیم ابروها به صورت منظم نشان دهنده توجه به زیبایی شناختی و توانایی مهار خود است و ترسیم آنها به صورت در هم و برهم و پرخاشگکرانه مبین مشکلات فرد در مهار کردن غریزه­ها و خشم تلقی می­گردد.

دهان: ترسیم دقیق خطوط هر دو لب نشانه شهوت گرایی است و رنگ آمیزی لبها با رنگ قرمز به منزله یک نشانه خاص زنانه تلقی می­شود. لبهای به هم فشرده و خطی نشانه وجود تنش است و لبهای پهن و کلفت علامت پرخاشگری است. ترسیم به صورت مدور نشانه کودک ماندگی، حرض و آز دهانی، وابستگی و فعل پذیری تلقی می­شود.

در افراد روان بی اشتها و یا بیماران دچار خموشی دهان بسیار کوچک ترسیم می­گردد و یا کاملاً حذف می­شود و یا آنکه بر اساس مکانیزم جبران بسیار بزرگ کشیده می­شود. حذف دهان با احساس گنهکاری دهانی مرتبط است. ترسیم دندانها که بسیار نادر است، در نقاشی کودکان کم سن از فراوانی بیشتری برخوردار است. دندانهای کم و بیش نوک تیز غالباً مبین پرخاشگری کودک هستند. گاهی اتفاق می­افتد که خنده آدمک موجب نمایان شدن دندانها   می­شوند و در این صورت می­توان گفت که نوعی دوسوگرایی عاطفی یعنی در عینم حال پرخاشگری و محبت در کودک وجود دارد.

بینی: معادل احلیل تفسیر می­شود تغییر شکل و یا تأکید بر خط بینی را باید با مسائل جنسی مانند استمناء و یا ترس از اختگی در رابطه گذاشت.

گوشها: به ندرت ترسیم می­شوند اما در صورتی که کودک به ترسیم آنها بپردازد می­توان پذیرفت که می­خواهد بشنود و بداند. معمولاً کودکانی که تمایل وافری به دانستن دارند و یا آنهایی که از آنچه می­شنوند رنج می­برند (منازعات مکرر، فریادها، تهدیدهای لفظی) به ترسیم گوشها می­پردازند.

غالباً در کودکانی که دچار اخلال شنوایی هستند کوشش برای شنیدن بر اساس ترسیم گوشهای بزرگ نمایان می­گردد. گرچه پاره­ای از کودکان ناشنوا گوشها را ترسیم نمی­کنند همچنین عدم ترسیم گوشها در سنی که کودک به سن کشیدن آنها رسیده، نشانگر امتناع از شنیدن است.

چانه: ترسیم چانه به صورت کاملاً مشخصی نشانه مردانگی، تمایل به تأیید خویشتن و قدرت است.

گونه: ترسیم گونه­ها که حدوداً در ۱۰% از نقاشی­ها پس از ۷ سالگی دیده می­شود، مبین سلامت، شادی و خوش خلقی است.

گردن: به منزله عضو رابط بین فکر و غریزه است. گردن کوتاه و پهن نشان دهنده قوت غراز و خشونت است. گردن طویل و ظریف مبین میلبه مهار کردن کشاننده­هاست و همچنین میل به بزرگتر یا برتر شدن از لحاظ جسمانی یا روانی را نشان می­دهد و گاهی نیز می­توان آن را به عنوان علامت جاه طلبی و تکبر تلقی کرد. فقدان گردن از ۱۰-۹ سالگی به بعد نشان دهنده غلبه مادی نگری است.

تنه: معمولاً اعضای جنسی را دربر می­گیرد و می­توان آن را جایگاه غرایز دانست. تأکید بر خطوط افقی مانند خط کمر نشان دهنده کوشش کودک در راه مهار کردن زندگی غریزی است. زنانگی بهصورت شکلهای انحنادار نمایانده می­شود در حالی که نیروی مردانه بیشتر به وسیله زاویه یا مربع بیان می­گردد.

ساقهای استوار را می­توان مبین احساس ایمنی، تأیید خویشتن، تماس با محیط و فعالیت جنسی دانست. ساقهای طویل توسط کودکان فعال و ساقهای کوتاه به وسیله کودکان فعل پذیر فاقد پویایی ترسیم می­شوند. کشیدن ساقهای ضعیف نشانه افسردگی و فقدان اعتماد به نفس است. به طور کلی ترسیم آدمک ایستاده نشانه فعالیت، ترسیم آدمک نشسته علامت فعل پذیری ترسیم آدمک خوابیده مبین تمایل به گریز از مشکلات است.

پاها منعکس کننده ناایمنی، ترس یا احساس گنهکاری است. ترسیم پاها و ساقها به صورت چسبیده به یکدیگر نشان دهنده فقدان اعتماد به نفس است در حالی که ترسیم با فاصله آنها، پایداری، نیرو و اعتماد به نفس را القاء می­کنند.

پاره­ای از کودکان به منظور مهار کردن و یا سرکوب پرخاشگری خویش و یا برای حمایت از خود در برابر ناایمنی درونی با ترسیم خطوط انحناداری در اطراف پاها آنها را محصور می­کنند.

بازوهای کاملاً فاصله دار نشان دهنده میل به مشارکت، ایجاد تماس با دیگری و جامعه خواهی هستند. ترسیم آنها به صورت نامعطف و افقی نشانه وجود تنش در روابط با دیگری تلقی می­شود. بازوهای طویل و استوار، جاه طلبی و نیاز به تحقق خویشتن را بیان می­کنند. در حالی که بازوهای طویل و ضعیف ناتوانی فرد در تحقق خواسته­هایش را آشکار       می­نمایند. بازوهایی که به بدن چسبیده­اند مانع تبادل واقعی می­گردند و وجود بازداری و یا امتناع از دادن را نشان می­دهند. بازوهایی که با حالت وارفته و بدون انرژی آویزان هستند، مبین باز خورد تسلیم و یا احساس شکستی تلقی می­شوند که بر اساس نشانه­های دیگر آشکار می­گردند. ابعاد بازوها در کودکان گسیخته خو و عقب مانده ذهنی تقلیل می­یابند.

دستها و انگشتان: در نخستین نقاشیها، کودک دستها را به صورت گل و یا خورشید ترسیم می­کند. دستهای بسته نشانه بی اعتمادی و دستهای باز نشان دهنده حس نیت کودک است. ترسیم نکردن دستها، کشیدن آنها در پشت سر و یا در جیبها نشانه ناتوانی در برقراری تماس با دیگری و یا احساس گنهکاری ناشی از دزدی و یا استمناء است و گاهی نیز تمایل کودک به پنهانکاری را نشان می­دهد.

پلیس: مبین قانون، نظم و اقتدار است. چه این افراد حافظ نظم هستند. کودکی که خود را به صورت پلیس ترسیم می­کند غالباً دارای تنشهای قابل ملاحظه و پرخاشگری کم و بیش آشکاری است که احتمالاً ناشی از تعارض با پدر یا قدرتی است که معرف اوست.

ملوان یا خلبان: میل به گریز، به جایی دیگر رفتن و با شخص دیگر بودن را نشان می­دهد. میل به سفر و یا مشکلات باقی ماندن در یک محل و ریشه گرفتن نیز تعابیر دیگری هستند.

شخص نقابدار: ترسیم شخص نقابداری که گاهی هم شنل دربردارد  میل به پنهان کردن را نشان می­دهد و معمولاً در کودکانی دیده می­شود که دروغگو هستند و بیشتر در
خانواده­هایی دیده می­شود که والدین دائماً می­خواهند همه چیز را بدانند. چه در چنین مواقعی کودک احساس می­کند که نیازمند حفظ اسرار خویشتن است.

شاه تاجدار: ترسیم شاه تاجدار و پرشکوه به منزله ترسیم تصویری سلطه جو و موفق از من است و همچنین به عنوان تجسم رمزی پدر محسوب می­شود و تمایل به تأیید خویشتن را نشان می­دهد.

ملکه: به عنوان تصویری از مادر و زن است و در نقاشی کودکان خردسالی که رؤیای برتری و آرمانی زیبایی و قدرت را در سر می­پرورانند به فراوانی مشاهده می­شود.

نقاشی قالبی یعنی به تصویر کشیدن دقیق و کامل یک شخص یا یک الگو مبین گریز، رها شدگی یا تمایل به پنهان کردن عمق وجود خویشتن است. چنین تصاویری اثر کودکانی است که از آشکار کردن من خود اجتناب می­کنند. ضمن آنکه به انجام آنچه از آنها خواسته شده می­پردازند. بیشتر در کودکان مهاجر و رها شده و یا آنهایی که در محیط فرهنگی غیر از فرهنگ خود زندگی می­کنند، مشاهده می­شود.

ارزنده سازی شخص اصلی نقاشی:

از دیدگاه روان تحلیل گری، فرد ارزنده سازی شده کسی است که کودک بیشترین نیروی عاطفی خود را در روی سرمایه گذاری می­کند و به همین دلیل است که غالباً همانطور که پورو خاطر نشان کرده است موضوع همسانسازی هشیار یا ناهشیاری قرار می­گیرد. شخص ارزنده سازی شده:

۱- غالباً کسی است که در مرحله نخست ترسیم شده چه اولین کسی است ک کودک به وی فکر می­کند و توجه خاصی نسبت به او مبذول می­دارد. این شخص غالباً نخستن جایگاه را در سمت چپ خانواده اشغال می­نماید. بدین دلیل که راست برتران معمولاً از چپ به راست نقاشی می­کنند. غالباً این شخص یکی از والدین است. اما اگر این شخص یک کودک باشد، به این معناست که آزمودنی جاه طلبی­های خود را در این شخص متبلور کرده است. جنس و نقش وی را برتر تلقی می­کند و در عمق وجودش خواستار آن است که جای وی را اشغال کند. اگر کودک که در وهله نخست خود را ترسیم کند نشانه گرایش به خود دوستداری آشکاری است که باید علت آن کشف شود. چنین گرایشی غالباً از ناتوانی و عدم امکان سرمایه گذاری در تصاویر والدین به دلیل تعارض است.

۲- شخص ارزنده سازی شده با در نظر گرفتن نسبت­ها، بلند قامت­تر از اشخاص دیگر است: درختی که خود را بلندتر از مادر ترسیم می­کند.

۳- شخص ارزنده سازی شده از لحاظ چیزهای افزوده شده غنی­تر است: تزئین لباسها، کلاه، عصا، چتر، کیف و … .

۴- تصویر شخص ارزنده سازی شده با دقت و مواظبت ترسیم می­گردد.

۵- شخص ارزندده سازی شده غالباً کانون توجه اشخاص دیگر نقاشی است، یعنی همه نگاه­ها به سوی وی منعطف است.

۶- در پاسخ به پرسشهایی که در خلال مصاحبه مطرح می­شوند، کودک به ارزنده سازی وی می­پردازد و نقش برتر او را آشکار می­کند.

۷- شخص ارزنده سازی شده غالباً تصویر شخصیت آزمودنی است یا کودک صراحتاً یا بر اساس علائم نقاشی می­گوید که
می­خواهد با وی همسانسازی کند.

نا ارزنده سازیها:

ابتدایی­ترین مکانیزم دفاعی، نفی واقعیتی است که کودک در سازش با آن خود را ناتوان می­پندارد. مکانیزم نفی واقعیت از راه حذف ساده آنچه اضطراب را برمی­انگیزد، بیان می­شود. نا ارزنده سازی یک شخص وقتی تا آنجا پیش نمی­رود که به صورت حذف وی از نقاشی متجلی می­گردد، بر اساس نشانه­هایی آشکار
می­گردد:

۱- با در نظر گرفتن همه نسبت­ها خصوصاً با در نظر گرفتن سن از دیگران کوچکتر کشیده می­شود.

۲- در آخرین جا و غالباً کنار صفحه کاغذ قرار داده می­شود و مثل این است که کودک در بدو امر قصد در نظر گرفتن جایی را برای او نداشته است.

۳- با فاصله از دیگران یا در سطحی پایین­تر از آنهای دیگر کشیده می­شود.

۴- به خوبی دیگران ترسیم نمی­شود یا جزئیات مهمی در تصویر وی از قلم می­افتند.

۵- بر اساس یک ارزشیابی کهتر کننده یا یک تغییر سن مثلاً یکی از والدین نسبت به دیگری خیلی پیر باشد بی ارزش شمرده
می­شود.

۶- نام وی ذکر نمی­شود، در حالی که نام همه اشخاص دیگر ذکر می­گردد.

۷- به ندرت معرف شخصیت آزمودنی است و به همسانسازی با وی مبادرت نمی­کند.


موضوعات مرتبط: روان شناسی ، کودک
برچسب‌ها: تحلیل , روانشناختی , نقاشی , کودکان


تاريخ : ۱۳۹۴/۱۱/۱۰ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
.: :.