سارا هفت ساله بود که از صحبت پدر و مادرش فهمید برادر کوچيکش سخت مریضه و پولی هم برا مداواش ندارن. پدر به تازگی کارش رو از دست داده بود و نمیتونست هزینهی جراحی پرخرج برادرش رو بپردازه . سارا شنید که پدر به آهستگی به مادر گفت: فقط معجزه میتونه پسرمون رو نجات بده .
ادامه مطلب رو از دست ندید
موضوعات مرتبط: کودک ، داستان ، جملات زيبا
برچسبها: معجزه , درمان , آرمسترانگ , نجات
ادامه مطلب
تاريخ : ۱۳۹۱/۱۱/۰۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |