سوالاتی در جهت شناخت درون خود
سوالات زیر برای کمک به شناختن عمیق خودتان و پیدا کردن چیزی که واقعاً برایتان مهم است، طراحی شده است.
همه ما یک توانایی غیرقابلپیشبینی داریم؛ این تمرینات برای کمک به شما برای پیدا کردن این تواناییها در خودتان طراحی شدهاند.
۱. چه چیزی است که من در زندگی واقعاً دوست دارم؟
هر چیزی را که درمورد این جهان و آدمهایی که در زندگیتان هستند دوست دارید را لیست کنید. درمورد هر فعالیتی که شما را به هیجان میآورد و سرزندهترتان میکند فکر کنید. این میتواند هر چیزی باشد: موسیقی، ورزش، آشپزی، تدریس، یادگیری، تماشای فیلم و … در عشق شما به این چیزها شوری عمیق نهفته است.
۲. تا اینجا در زندگی چه دستاورهایی داشتهام؟
تمام لحظاتی که به آن افتخار میکنید و همچنین وقتهایی که به موفقیت رسیدهاید را لیست کنید. برای به دست آوردن این موفقیتها، ممکن است بعضی تواناییهای اصلیتان را استفاده کرده باشید. ببینید میتوانید بفهمید که دلیل موفقیتتان چه بوده است؟ همچنین، هر فعالیت، سرگرمی یا چیز دیگری که به سادگی انجام میدهید را هم لیست کنید. در این فعالیتها بالاترین تواناییهای شما نهفته است.
۳. اگر میدانستم کسی قضاوتم نمیکند، چه میکردم؟
هر کاری که اگر نمیترسیدید انجام میدادید، حتی وحشیترین رویاهایتان را لیست کنید. این به شما کمک میکند ارزشهای عالی خود را کشف کنید.
۴. اگر زندگیام مطلقاً هیچ محدودیتی نداشت و میتوانستم هر چه که میخواهم داشته باشم یا هر کاری که میخواهم انجام دهم، چه چیزی را انتخاب میکردم یا چه کاری را انجام میدادم؟
سبکزندگی ایدآل خود را توصیف کنید. بنویسید اگر میدانستید که قطعاً موفق میشوید چه میکردید، چه نوع فردی میشدید، چقدر پول درمیآوردید و کجا زندگی میکردید.
این سوال به شما این امکان را میدهد که بفهمید اگر هیچ محدودیتی نداشته باشید، چه نوع انسانی دوست دارید باشید. با منطبق کردن خودتان با این سبک زندگی میتوانید به سمت زندگی گام بردارید که واقعاً دوست دارید داشته باشید.
۵. اگر صد میلیارد تومان پول داشته باشم چه میکردم؟
لیستی از همه کارهایی که دوست دارید با داشتن این همه پول انجام دهید، تهیه کنید. خوب، شاید به سفر دور دنیا بروید، یکی دو خانه بزرگ بخرید و کمی هم پول به خانوادهتان بدهید. با وقتتان چه میکنید؟
این سوال به شما کمک میکند بتوانید بدون محدودیت فکر کنید. وقتی بتوانیم محدودیتها و موانع را برداریم، میتوانیم کاری که واقعاً دوست داریم انجام دهیم را کشف کنیم.
۶. چه کسی را بیشتر از همه در جهان تحسین میکنم؟
لیستی از کسانی که از آنها الهام میگیرید و خصوصیاتی در آدمها که تحسین میکنید، تهیه کنید. به این فکر کنید که واقعاً چه چیزی در این دنیا به شما الهام میبخشد. چیزی که در دیگران تحسین میکنید درواقع خصوصیتی در خودتان است. باید بدانید که به این دلیل کسی را تحسین میکنید که شبیه به خودتان است.
وقت گذاشتن برای پاسخ دادن به این سوالات زندگیتان را تغییر میدهد. هر چه بیشتر تواناییها، ارزشها، علایق، امیال و انگیزههای خودتان را کشف کنید، زندگیتان شادتر خواهد شد.
میتوانید درس بخوانید و قاضی ، مهندس، وکیل، معلم یا هر چیز دیگری شوید اما اگر دانش شناخت کامل خودتان را به دست نیاورید، زندگی هیچوقت پرمعنا و مفهوم نخواهد شد.
حالا شاید بفهمید که چرا انیشتین میگوید، اطلاعات، دانش نیست.
باارزشترین دانشی که میتوانید به دست آورید، درون خودتان است.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم ، پیامها
برچسبها: شناخت درون , توانایی , قضاوت , سبک زندگی
باهر سمت و سوگیری بخواهیم به این سوال جواب بدهیم که دقیقا منظور از «زندگی در لحظه چیست؟» با سر میخوریم به بنبست تعاریفی توأمانْ روشن و ناروشن از «زمان».
🔅وقتی هم میپرسیم: «زمان دقیقا چیست؟» جواب سر راستی برایش نداریم. هر چه میگوییم و مینویسیم در بطن «زبان» بار میگیرد، جوانه میزند و میبالد. «زبان» هم درون شکلهای متنوعی از زندگی جریان دارد که یکی از هزاران شکل آن، «زندگی ایرانی» است، «شکلهای زندگی» هم مثل رودخانه در بستر «زمان» در حال جوش و خروش.
🔅 اما اگر حین مرور این جوابهای سرگیجهآور کمی تامل کنیم شاید بپذیریم که «زمان» در واقع یک #مفهوم است و با «مکان» و «تکرار» و «استمرار» برای ما رخنمایی میکند. انسان شاید تنها موجودی باشد که با «زمان» هم تداوم دارد و هم خودش را میشناسد.
🔅اما دور ِباطل اینجاست که شکلهای زندگیِ «زبان» ما، «زمان» را برای ما قابل فهم میکنند و از طرفی فهم «زمان» است که ما را به نحوهی بودنمان درون «شکل زندگی» خاصمان آگاه میکند.
🔅از همین روست که میتوان گفت «زمان» یک استعاره است، استعارهای لایهلایه و تو در تو که فقط میتوانیم انواع شکلهای ظهور آن را منطبق بر منطق زندگیهای جاری شده در شکلهای گوناگونی که به خود میگیرد، بفهمیم. تعاریفی که به «دور» می پیچند؛ عین ذات زندگی، در سرشت خود متناقضاند و ابعاد متفاوت و متقابلشان اجازهی فهم روشن را از ما دریغ میکنند. و شاید مثال و تمثیل، تنها راه ما برای دستیابی به تصویری چند بعدی از آنها باشد.
🔅به عنوان مثال یک شکل شایعِ روشن برای ما، «زمان خطی» است. ما به وضوح میدانیم که همین الان، داریم زمان «حال»ای را تجربه میکنیم که پشت خفقان ماسک، چشم در چشم مرگ، آشفته، در حال گذرست و وادارمان میکند در هوایی نفس بکشیم که انباشته از کرونا بالای سرمان میچرخد، #کروناها هر دم شکلک درمیآورند و وجودِ مرموزشان را بروز رسانی میکنند. همه هم خوب «گذشته»ی نه چندان دوری را به یاد میآوریم که در آن هیچ خبری از کرونا نبود و امروز برایمان، هیجانِ آیندهای بود که هنوز در راهش بودیم و هیچ کدام از خوابهای آشفتهمان را به اینطور آمدناش تعبیر نکرده بودیم.
🔅در این شکل خطی از زمان، خودمان را «انسان تاریخی» مینامیم و میپذیریم داریم بحران بزرگی را که بعدها در تاریخ ثبت خواهد شد، زنده تجربه میکنیم و باخبریم دو روز پیش صدای تیز انفجار، هوای کرونازدهی بیروت را شکافت و ابرها را تا فرسنگها به عمق سیاهچالهها تاراند تا باز یادمان بیندازد، دستهای پنهانِ خودی و غیرخودی، همچنان به خون خاورمیانهی رازآلود و بیقرار آغشته است. اما ما هنوز به واکسینهشدن در مقابل این موقعیتهای خطرناک فکر میکنیم و به «آینده» امیدواریم.
مژگان خلیلی
دکترای فلسفه غرب
دانشگاه علامه طباطبایی
موضوعات مرتبط: آموزش ، اطلاعات عمومی
برچسبها: زمان , فلسفه , مکان و تکرار , استمرار
شما میخواید یه غذا درست کنید برای اینکه بینمک نباشه توش نمک میریزید
غذا و اجزاء غذا به واسطه نمک شور میشه
ولی نمک خودش شوره و شوری رو از جایی نمیگیره
واجبالوجود بودن خدا در فلسفه یعنی همین
خداوند خودش وجود مطلقه و کسی بهش وجود نمیده، واجب الوجوده و ما وجود و هستیمون رو از خدا میگیریم.
این مدل توضیح دادن، برای فرزندانمون میتونه مفید باشه. در ادامه اگر پرسیدن چرا خدارو نمیبینم میتونیم بگیم:
نمک وقتی در غذا حل میشه و غذا رو شور میکنه دیگه نمیتونید نمک رو تو غذا پیدا کنید ولی نمک در تمام غذا هستش و غذا رو شور میکنه ولی دیده نمیشه. خدا هم در وجود ما و در تمام هستی هست ولی دیده نمیشه
موضوعات مرتبط: آموزه هایم به کمیل و علی
برچسبها: خداوند , فلسفه , واجب الوجود , وجود مطلقه