آیا بحرانی شبیه بحران سال ٩٨ میلادی در شرق آسیا مجددا در حال تکوین است ؟ در سال ٩٨ میلادی ناگهان ( طی سه ماه ) سرمایه خارجی که وارد شرق آسیا منهای چین شده بود از شرق آسیا شروع به خارج شدن کرد و با خروج بخشی قابل ملاحظه از سرمایه خارجی طی سه ماه ، اقتصاد شرق آسیا سقوط کرد
قیمت سهام در کره جنوبی به بیست درصد سابق و ارزش پول ملی کره به نصف کاهش یافت ؛ یعنی قیمت سهام در کره شد ده درصد سابق
در کره ، یک کنسرسیوم خارجی تشکیل شد و سهامی که به ده درصد سابق سقوط کرده بود را خریداری کرد و بعد این کنسرسیوم به کره و این شرکتها وام داد و قیمت ها به سطح سابق بازگشت و سپس به صورت آرام و طی ده سال ،سهام خریداری شده را فروخت و از کره خارج شد
شاخص برای فهم خروج واقعی سرمایه از یک کشور «گردش سرمایه» است که نشان می دهد خالص ورود و خروج سرمایه به یک کشور چقدر است ؟
بیش از دو دهه است که خالص ورود سرمایه به چین ، عمده خالص ورود سرمایه به جهان را تشکیل میدهد ولی در ماه گذشته میلادی منفی ٣٨ میلیارد دلار بوده است ، فقط طی یک ماه ٣٨ میلیارد دلار از چین به صورت خالص ، سرمایه خارج شده است
در ماه گذشته میلادی خالص ۴۵ میلیارد دلار ، سرمایه وارد آلمان شده است و مقام دوم را سنگاپور دارد
ساده شده مطلب ، سرمایه در حال خروج از چین و ورود به سنگاپور و آلمان است
پول دارد از چین به سنگاپور می رود !؟
اگر این روند با همین آهنگ ادامه یابد ، سقوط بخش مالی چین به صورت خود کار اتفاق می افتد و به هیچ عامل خارجی مثل بحران نظامی بین چین و تایوان احتیاج نیست
ایرانیان برای مهاجرت و سرمایه گذاری در خارج به عامل گردش سرمایه توجه ندارند و معمولا به کشورهایی مهاجرت می کنند که گردش سرمایه آن منفی است یعنی به کشوری میروند که سرمایه ها در حال فرار از آن هستند
در تحلیل سیاسی بحران در شرق آسیا ،فضای مجازی ایران بیش از حد « گردش سرمایه » را ندیده می گیرد و بحران در شرق آسیا را به برخورد نظامی بین چین و تایوان ، تقلیل می دهد که برای گمراه شدن خیلی خوب است
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسبها: چین , آمریکا , روابط , سیاست
آقای لاریجانی گفتهاند "قاچاق مسئله مهمی است؛ اگر چه در این سالها گفته شده است که حجم قاچاق از 20 میلیارد دلار به 15 میلیارد دلار کاهش یافته است اما باید گفت که رقم 15 میلیارد دلار نیز، رقم کمی نیست و این میزان، رقمی است که میتواند تولید را نابود کند".
این عبارات را در ذم قاچاق، ننهجون آن بنده خدا نیز با اندکی حذفیات و اضافات میتواند بیان کند. اما آنچه از یک نامزد ریاستجمهوری انتظار میرود این است که کلیات ابوالبقاء را به کناری نهد و دقیقا بگوید مسائل کشور را با کدام رویکرد و با چه روشی حل خواهد کرد؟
فیالمثل درباره همین بحث قاچاق، دو رویکرد متباین و متضاد وجود دارد که دو روش و دو نتیجه متفاوت از آن ناشی میشود.
ما معتقدیم موثرترین شیوه مبارزه با قاچاق، کور کردن منابع مالی قاچاق است. چه، قاچاقچی ارز مورد نیاز خود را یا از محل صادرات کشور تامین میکند یا از بازار داخل. بر این اساس، راهکار مبارزه با قاچاق، اجرای دقیق سیاست پیمانسپاری ارزی، اشراف کامل دولت بر جریان ارز، و هدایت مصارف ارزی توسط دولت در جهت منافع عمومی است. وقتی ارز حاصل از صادرات، تحت اشراف دولت قرار گرفت و تحت هدایت دولت تخصیص یافت، قاچاقچی اساسا ارزی در اختیار نخواهد داشت که صرف کالای قاچاق کند.
اما نئولیبرالها قاچاق را یک مسئله اخلاقی قلمداد میکنند و میگویند قاچاقچی قاچاق میکند، چون تعرفه واردات بالاست. اگر تعرفه را پایین بیاوریم، قاچاقچیها واردات خود را از مبادی رسمی انجام خواهند داد و مسئله قاچاق حل خواهد شد. مثل اینکه برای جلوگیری از وقوع تخلف "عبور از چراغ قرمز"، همه چراغها را سبز کنیم یا محدودیت را از سرعت در جادهها برداریم تا هیجکس مشمول جریمه سرعت بیش از حد مجاز نشود!
این جماعت اساسا نمیخواهند بفهمند که اگر برای کالایی تعرفه گذاشته میشود، یا واردات آن ممنوع میشود، هدف، حمایت از تولید داخلی است! اینها از پشت عینک ایدئولوژیک و متصلب تجارت آزاد به عالم مینگرند و نسخهشان برای همه مسائل پیچیده، همین رهاسازی است. نئولیبرالها به همین دلیل و برخی دلایل دیگر که ریشه در منافعشان دارد، با پیمانسپاری ارزی نیز به شدت مخالفند.
میبینیم که وقتی کمی از کلیگویی درباره قاچاق فاصله میگیریم و وارد جزئیات میشویم، دیگر نمیتوان در وسط لحاف خوابید و همه اطراف را راضی نگه داشت.
آقای لاریجانی اگر میخواهد به سوالات سخت پاسخ دهد، به ما بگوید از میان این دو رویکرد، کدام را برای حل مسئله قاچاق انتخاب خواهد کرد؟!
موضوعات مرتبط: فرقه ها ، پیامها
برچسبها: لاریجانی , انتخابات , قاچاق , رویکرد
🔹طبق قانون اساسی آمریکا، روز ششم ژانویه باید جلسه مشترک کنگره (متشکل از اعضای مجلس نمایندگان و سناتورها) تشکیل شده، آرای الکترال شمرده شود و رئیس مجلس سنا که مدیریت جلسه را به عهده دارد، رسما رئیسجمهور منتخب را اعلام کند. امروز که روز رایدهی در کالج الکترال است، در چند ایالت مورد مناقشه که بایدن پیروز رسمی است، هیئتهای انتخاب کننده جمهوریخواه نیز تشکیل شده و ترامپ را انتخاب کردهاند!
🔹معنای این حرکت این است که تیم ترامپ میخواهد روز ششم ژانویه، رئیس مجلس سنا اعلام کند که به دلیل مورد مناقشه بودن آرای الکترال، امکان استناد به رای کالج الکترال برای تعیین رئیسجمهور وجود ندارد. در این صورت، مجلس نمایندگان باید رئیسجمهور را تعیین کند و در این فرآیند، هر ایالت یک رای خواهد داشت. یعنی برای مثال ۵۳ نماینده کالیفرنیا، باید روی یک نفر توافق کنند و یک رای بدهند. اگر کار به مجلس نمایندگان بکشد، با توجه به اینکه ۲۶ ایالت دست جمهوریخواهان و ۲۳ ایالت دست دموکراتهاست، ممکن است ترامپ با ۲۶ رای در برابر بایدن با ۲۳ رای پیروز اعلام شود.
🔹اما آیا رئیس مجلس سنا ممکن است چنین تصمیمی بگیرد؟ طبق قانون اساسی آمریکا، رئیس مجلس سنا، معاون اول رئیس جمهور است. یعنی رئیس فعلی مجلس سنا، مایک پنس معاون اول دونالد ترامپ است. لذا باید گفت تمام کننده بازی در نظام انتخاباتی آمریکا، مایک پنس خواهد بود. دقت کنیم که ۱۲۶ نماینده کنگره از شکایت تگزاس به دادگاه عالی حمایت کرده بودند و بعید نیست روز ششم ژانویه در این معادله نقشآفرینی موثری داشته باشند. به هر صورت، اینک این پرسش مطرح است که آیا پنس به ترامپ وفادار خواهد بود و زیر میز خواهد زد، یا به فرآیندی رسمی که تاکنون طی شده متعهد بوده و بایدن را رئیسجمهور اعلام خواهد کرد؟ تصمیم پنس هرچه باشد، شاید به ماجرای انتخابات در نهادهای آمریکا پایان دهد، اما بعید است ماجرای انتخابات در کف خیابان و فجازی تمام شود. چه ترامپ پیروز اعلام شود چه بایدن، طرف مقابل ساکت نخواهد نشست. آمریکا هیچ گاه در طول تاریخ خود از زمان جنگ داخلی دهه ۱۸۶۰ تاکنون، به این اندازه دچار بحران و بیثباتی سیاسی نبوده است. پایان این رژیم استکباری آغاز شده است.
موضوعات مرتبط: سخن روز
برچسبها: دونالد ترامپ , سیاست , جنگ داخلی , مجلس سنا
محورها و گزاره ها :
مقدمه
منطق عقلانی، تجربی، قرآنی و روایی استکبارستیزی
بحث تبرّی در ادبیات دینی
با وجود استکبار و تبعیت از مستکبرین، نه فرزندان مان درست تربیت خواهند شد، نه اقتصادمان شکوفا خواهد شد و نه امنیّت مان تضمین خواهد شد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر از كسانى كه كافر شدهاند اطاعت كنيد، شما را به گذشتههايتان بازمىگردانند؛ و سرانجام، زيانكار خواهيد شد.» (آل عمران: 149)
مستکبر به مردم خودش هم رحم نمی کند.
محور اول؛ شکست های جبهه استکبار از انقلاب اسلامی (نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ...)
مهمترین و اصلی ترین دستاورد گفتمان ضد استکباری انقلاب اسلامی، شکست هیمنه نظامی، اقتصادی و سیاسی آمریکا در ایران و جهان بود.
اخراج 50 هزار مستشار آمریکایی از ایران در اوایل انقلاب اسلامی، که همه شئون نظامی، امنیتی، اقتصادی و سیاستگذاری کشور را در اختیار داشتند، اولین سیلی انقلاب اسلامی به جبهه استکبار بود.
انقلاب اسلامی، با اخراج 2000 اسرائیلی که در کلیدی ترین مسئولیت های کشور نفوذ داشتند، سفارت اسرائیل را تعطیل و سفارت فلسطین را جایگزین آن کرد؛ و با این کار موج ضد اسرائیلی را در جهان گسترش داد.
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط جوانان انقلابی، انقلاب اسلامی را جهانی کرد و بقاء آن را تضمین نمود.
انقلاب اسلامی توانست جبهه استکبار را در همه فتنه های سهمگین از ابتدای انقلاب تا کنون شکست دهد. از فتنه های قومیتی اوایل انقلاب تا فتنه های سیاسی سال های 78 و 88 و 96.
ناو چند میلیارد دلاری بریچتون آمریکا، با مین های چند صد هزار تومانی ما در خلیج فارس از بین رفت.
قبل از انقلاب، مستشاران جبهه استکبار در ایران دو طرف قرارداد بودند و یک کارمند سفارت آمریکا برای تغییر اعضای کابینه و سایر امور مهم کشور تصمیم گیری می کرد، اما اکنون رئیس جمهور آمریکا باید برای قانع کردن کشورهای زیردست، خود وارد عمل شود.
آمریکا تنها کشوری است که رسماً در حمایت از صدام وارد جنگ با ایران شد، و بخاطر شکستی که خورد، به زدن هواپیمای مسافربری ما روی آورد.
فراگیر شدن گفتمان «استکبارستیزی»، در طول 40 سال گذشته، آمریکا را در میان ملت های جهان هر روز منفورترکرده است. بگونه ای که ملت های جهان که تا قبل از انقلاب، با گل از رئیس جمهور آمریکا استقبال می کردند، امروزه با تظاهرات سراسری و آتش زدن پرچم آمریکا به استقبال رییس جمهور آمریکا می روند و امروزه رئیس جمهور آمریکا، در پایتخت هیچ کشوری جرأت حضور علنی میان مردم را ندارد.
آمریکا به برکت گفتمان استکبارستیزی انقلاب اسلامی، بگونه ای تحقیر شده است که امروزه رییس جمهور آمریکا مجبور می شود، برای کنترل کشور کوچکی همچون کره شمالی، به رییس جمهور این کشور درخواست مذاکره دهد و با او دیدار کند.
پیشرفت های انقلاب بگونه ای بود که آمریکا مجبور است همه گزینه هایش را بین بد و بدتر انتخاب نماید.
شکست مفتضحانه آمریکا در سوریه، نتیجه پایبندی عملی انقلاب اسلامی به گفتمان استکبارستیزی خود بوده است.
تشکیل گروههای مقاومت همچون حماس، جهاد اسلامی، حزب الله، حشد الشعبی، انصار الله در جهان اسلام، محصول فراگیر شدن گفتمان «استکبارستیزی» توسط انقلاب اسلامی است.
پیش از انقلاب، صِرف خبر حرکت ناو آمریکایی، دولت مورد تهدید آمریکا را ساقط می کرد؛ اما اکنون جبهه استکبار، در مقابل اسارت افسرانش در خلیج فارس، جرأت کوچکترین واکنشی ندارند.
گسترش بیداری اسلامی در سراسر جهان و حتی پیروزی جنبش های غیراسلامی، همچون ساقط شدن رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی، مرهون گسترش گفتمان ضداستکباری انقلاب اسلامی است.
شعار «استکبارستیزی» بعد از انقلاب، مسأله تمام شده و فراموش شده فلسطین را احیاء و به مسأله اول جهان اسلام تبدیل نمود.
جوانان انقلابی حزب الله لبنان با الهام از شعار «استکبارستیزی» انقلاب اسلامی، لبنان را پس از سال ها، از اشغال اسرائیل آزاد کردند.
انقلاب اسلامی، آمریکا را از چرخه تصمیم گیری درباره فلسطین، سوریه، عراق و... خارج کرد.
بعد از انقلاب، نتیجه تجاوزات آمریکا به هرکشوری، همگی شکست بود.
دستاوردهای گفتمان ضداستکباری انقلاب اسلامی در جهان بگونه ای بود که دولتمردان آمریکایی را مجبور کرد تا برای مهار ملت ها و کشورهای مختلف، بودجه های نجومی صرف نماید؛ بگونه ای که اقتصاد آمریکا اکنون جزء اقتصادهای ورشکسته دنیا با بدهی های سنگین خارجی است.
انقلاب اسلامی مفهوم ابرقدرتی آمریکا را ابطال کرد. چراکه تصمیماتی که اعلام می کند را در عمل نمی تواند پیاده نماید و اراده اش در مسائل جهانی جاری نیست.
محور دوم؛ دستاوردهای گفتمانی
با تلاش های نظری و عملیِ امامین انقلاب و علی رغم تلاش های چندین ساله جریان غربگرا در کشور، «استکبارستیزی» اکنون یکی از اصلی ترین گفتمان های انقلاب اسلامی در کشور تلقّی می شود.
در طول 40 سال پس از انقلاب اسلامی، همواره بخش مهم و قابل توجهی از سخنان حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، به تبیین نظری، قرآنی و روایی «استکبارستیزی» اختصاص داشته است.
تطبیق عینی مستکبرین امروزی با نماد ها و شخصیت های قرآنی و تاریخی همچون «شیطان»، «فرعون»، «یزید» و...، از تلاش های گفتمانی اختصاصی امامین انقلاب بوده است.
نماد سازی از «آمریکا» به عنوان مظهر «استکبار» و اطلاق عنوان «شیطان بزرگ» به آمریکا، توسط امامین انقلاب، به ترویج گفتمان استکبارستیزی در کشور کمک شایانی کرد.
علی رغم تلاش های جریان غربگرا برای دشمن سازی های انحرافی، امامین انقلاب اسلامی، ذره ای از معرفی «آمریکا» به عنوان دشمن مستکبر اصلی عدول نکردند.
علی رغم اجازه های مقطعی و مصلحتی رهبرانقلاب به برخی مسئولین برای مذاکره با آمریکا، مفهوم «استکبارستیزی» حتی لحظه ای از سپهر گفتمانی ایشان فروکش نکرد.
برخلاف القاء جریان غربگرا در کشور، رهبرانقلاب حتی مفاهیم جدیدی همچون «نرمش قهرمانانه» را در ذیل مفهوم «استکبارستیزی» تعریف نمودند.
اجازه رهبرانقلاب به تجربه شدن «برجام»، کمک شایانی به تثبیت گفتمان «استکبارستیزی» درکشور کرد.
برتری گفتمان استکبارستیزی در بین برخی کشورهایی که سرانش نوکر استکبارند، آنان را نیز وادار نموده که در مواردی علیه جبهه استکبار موضع گیری نماید.
مراسم برائت از مشرکین در حج، مولود گفتمان ضد استکباری انقلاب اسلامی است.
برگزاری راهپیمایی روز قدس در سراسر جهان، دلیل واضحی بر موفقیت انقلاب اسلامی در ترویج گفتمان استکبارستیزی است.
جوشش گفتمان ضد استکباری در مراسماتی همچون نمازهای جمعه، عزاداری اباعبدالله، حجّ، پیاده روی اربعین و ...، بیانگر تعمیق گفتمان استکبار ستیزی در میان ملت های مسلمان است.
انقلاب اسلامی، گفتمان «استکبارستیزی» را حتی در کشورهای غیرمسلمان هم فراگیر کرد.
محور سوم؛ دستاوردهای داخلی مبارزه با استکبار
حاکمیت گفتمان «استکبارستیزی» در میان مسئولان نظامی، منجر به بروز دستاوردهای بی نظیر دفاعی و خودکفایی در این عرصه شد.
امنیت بی نظیر حاکم در کشور، مرهون پایبندی به گفتمان ضد استکباری و مقاومت در برابر مستکبرین عالم است؛ به فرموده امیرالمؤمنین(ع): من طلب السلامه، لزم الإستقامه.
آزادی امروز ما نتیجه آرمان ضد استکباری ماست. (و یضع عنهم اصرهم و الأغلال التی کانت علیهم...)
خودکفایی علمی و اقتصادی در 40 سال گذشته، نتیجه فراگیر شدن گفتمان استکبارستیزی است.
هر زمان شعار استکبارستیزی در گفتار و عمل مسئولین پررنگ تر بوده است، معیشت و اقتصاد مردم هم بهتر شده است.
جمهوری اسلامی به واسطه شعار استکبارستیزی خود، در عرصه های علمی و عمرانی آن چنان پیشرفت کرد که آمریکا و کشورهای غربی برای جلوگیری از الگو شدن ایران در میان ملت های مسلمان، برای پیشرفت های ظاهری برخی کشورهای عربی منطقه کمک های نجومی کردند.
موضوعات مرتبط: انقلاب اسلامی
برچسبها: محور , راهبرد , استکبار , سیاست
سیاست سعودی , تباهی کامل شبه جزیره
طبق گفته مفسران سیاسی حوزه خاورمیانه از مجموعه رفتارهای سیاسی سعودی و دخالت های نظامی در منطقه دو نکته اساسی به بدست می آید
اول: عربستان سعودی که خود را زعیم بلامنازع جهان اسلام می داند، تلاش می کند از طریق عقب راندن جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقه جایگاه خود را به عنوان قدرت برتر در خاورمیانه تثبیت نماید غافل از آنکه سابقه اقدامات نابخردانه حاکمان آل سعود، آنان را به هم پیمانانی غیر قابل اعتماد در چشم سیاستمداران غربی تبدیل ساخته و موضع آنان در برابر اعراب را به یک رابطه ارباب و رعیت تغییر داده است.
به گفته مفسران سیاسی
غرب تا آنجا که امکان داشته باشد از اعراب منفعت خواهد برد و زمانی که این منفعت کاهش یابد، با تغییر سیستم حکومتی در کشورهای عرب، منفعت طلبی خود را ادامه خواهد داد.
در این میان دشمن پنداری ایران، همواره ابزار بسیار کاربردی برای رام کردن دول عربی منطقه, در دست قدرت های غربی بوده است. جمهوری اسلامی ایران نیز همواره از برادری و دوستی با دول عرب سخن گفته و سعی در اعتماد سازی از طریق حسن برخورد نموده است اما تا کنون این جهالت برخی دول عربی از جمله سعودی بوده که دست دوستی ایران را پس زده است.
دوم: مسئله مهم تر در این زمینه آن است که سیاست های منفعلانه آل سعود تا کجا امکان تداوم خواهد داشت؟ بر اساس آمار منتشر شده از سوی نهاد های اقتصادی معتبر دنیا، عربستان سعودی در صورت عدم تغییر رویکرد اقتصادی خود، ظرف حد اکثر ده سال آینده به یک دولت ورشکسته اقتصادی مبدل خواهد شد.
قدرتهای غربی نیز با علم به این موضوع، از طریق قرار دادن حکام آل سعود در برابر ایران، تلاش می کنند بیشترین منفعت را از آخرین سال های زعامت حکام وهابی بر کشور عربستان ببرند.
اما نکته بسیار مهم در این زمینه آن است که ضعیف شدن عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه امری حتمی خواهد بود .
به گفته مفسران سیاسی با نابودی دولت پادشاهی سعودی شرایط منطقه شبه جزیره تغییر خواهد کرد و با استعداد بالقوه طوایف تکفیری در عربستان و حضور سرشاخه های القاعده، در صورت ضعف حکومت مرکزی و بروز درگیری های داخلی، این کشور بی شک به لانه زنبور گروه های تروریستی و تکفیری تبدیل خواهد شد و آنگاه منطقه و جهان با گروه های متعددی شبیه داعش مواجه خواهد شد.
به نظر میرسد تعصب جاهلی سعودی کار خود را کرده است و تصمیم گیرندگان سعودی با قرار گرفتن در سراشیبی زوال هیچ راه نجاتی برای خود باقی نگذاشته اند به همین دلیل عدم بروز برخوردهای عجولانه و ناشی از تعصب، در شرایط فعلی به شدت ضرورت دارد.
طبق نظر برخی از کارشناسان سیاسی
کشورهای منطقه باید شدیدا از برخوردهای نابخردانه و نسنجیده دوری کنند چرا که کوچکترین اقدام خودسرانه ناشی از تحریکات غرب، می تواند منطقه خاورمیانه را به کوره ای سوزان تبدیل نماید که حتی تمدن چندین هزار ساله منطقه را با تهدید جدی مواجه خواهد ساخت.
موضوعات مرتبط: اخبار
برچسبها: سیاست , سعودی , شبه جزیره , نظامی
حوزه فرهنگ– ادبيات
موضوع اظهارات دبير شعر فجر
تحلیل و استناد
مهــر:
اظهارات صریح دبیر «شعر فجر»/ بهدنبال حاشیههای پوچ سیاسی نباشید
نشست خبری دهمین جشنواره شعر فجر صبح امروز با حضور اسماعیل امینی دبیر علمی این جایزه و مهدی قزلی دبیر اجرایی آن در بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان برگزار شد.
در این نشست خبری اسماعیل امینی در سخنانی عنوان کرد: در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جریان شعر فارسی دچار تحولاتی شده که از منظر ما دوستدارن شعر که سعی داریم نگاهی علمی و پژوهشگرانه به شعر فارسی داشته باشیم بسیار قابل توجه است. به باور من در سالهای بعد از انقلاب اسلامی جریان شعر فارسی چه از نظر تعداد شاعران و چه از نظر گستردگی نوع شعر، توسعه بسیار قابل توجهی پیدا کرده است.
رسانهها عادت کردهاند به سیاسی نگاه کردن
وی در ادامه در پاسخ به سوالی درباره انتخاب هیئت علمی از یک طیف فکری خاص و شائبه زیر سوال رفتن ملی بودن این جشنواره و دربرگیری همه تفکرات در داوریهای آن، اظهار کرد: داوران ما بر پایه توانایی هنری خود انتخاب میشوند اما فضای رسانهای ماست که دوست دارد همه چیز را سیاسی ببیند و بیشتر دنبال این است که کدام شاعر انقلابی است و کدامیک ضدانقلاب.
غالبا بچههای فرهنگی رسانهها از ما سوالات علمی و ادبی کم میپرسند و رسانه هم که در دست اهل سیاست است. من از شما سوال میکنم که برگزیده سال قبل جشنواره شعر فجر چرا در هیچ رسانهای معرفی نشد؟ چرا کتابهای برگزیده در رسانهها معرفی نشد؟
اگر ما حاشیههای پوچ سیاسی داشتیم شما بیشتر از ما خبر کار میکردید. ما از همه آنهایی که میتوانستند به ما کمک کنند تقاضای کمک کردیم. برخی تمایل ندارند با ما کار کنند و برخی هم کسب و کارشان در مخالفت است و کلا با هیچ چیز موافق نیستند...
سیاست و فرهنگ دو امر مستقل است
دبیر علمی جشنواره شعر فجر افزود: کتاب را دست میگیرند و میگویند شاعرش کیست و ناشرش که،کسی کاری ندارد که محتوایش چیست. این نگاه به ضرر فرهنگ است. ۴۰ سال است که من شعر میگویم و حتی یک اظهارنظر سیاسی هم نداشتهام.
امینی ادامه داد: شما تا به حال از من اظهار نظر سیاسی شنیدهاید؟ از کسی مانند محمد علی بهمنی چطور؟ سیاست یک چیزی است و فرهنگ چیز دیگری. این فضا غلط است. من از سیاست بیاطلاعم. اگر کتابی خوب بود آن را معرفی میکنم اگر هم بد؛ نه. برایم فرقی ندارد شاعرش مبارز فلان گروه است یا دولتی. معیارمان اگر ادبیات باشد همه چیز حل میشود اما متاسفم که در دانشگاه هم اگر من کتابی معرفی کنم که در آن شعری از فروغ و شاملو باشد دانشجویم به من میگوید آفرین از شما خوشم آمد و اگر نباشد میگوید از شما بعید بود استاد! در هیچ کجای دنیا مثل ایران سیاست اینقدر بر علم و فرهنگ ارجحیت ندارد و همین شده که ما کتاب را باز نمیکنیم وتنها با ظاهرش قضاوت میکنیم...
توصیه و پیشنهاد :
1. سايهي سياست بر سر فرهنگ معضل مهمي است که غالباً براي هنرمندان آزاردهنده است. پيشنهاد ميشود در اين خصوص مصاحبهي مفصلتري با اين دبير انجام شود و ابعاد مختلف اين بيماري مورد آسيبشناسي قرار گيرد.
2. پيشنهاد ميشود گفتوگوهايي با حضور برخي اهالي فرهنگ با جامعهشناسان، با موضوع پديدارشناسي رفتار سياسي در حوزهي فرهنگ انجام شود و جنبههاي درست و نادرست اين وضعيت و راههاي برونرفت از آن بررسي شود.
3. پيشنهاد ميشود با رجوع به فرمايشات رهبري در اين زمينه، مقالهاي تحليلي تنظيم شود و موضع حضرت آقا در اين موضوع تبيين و تفسير شود.
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسبها: راهبردها , دبير شعر فجر , امینی , فرهنگ