چهار اشتباه محاسباتی که منجر به اقدام ابوظبی در برقراری ارتباط رسمی با رژیم صهیونیستی شد
2. عدم برخورداری از گفتمان قوی؛ ترکیه با گفتمان اخوانی، عربستان با گفتمان وهابیسم و رژیم صهیونیستی با گفتمان صهیونیسم در حال پیشبرد اهداف خود هستند. جمهوری اسلامی ایران نیز گفتمان محور مقاومت و اسلام انقلابی را به عنوان گفتمانی جامع و برگرفته از تعالیم ناب اسلامی در پیش گرفته است. گفتمان های پان عرب، سوسیال و ژاندارم_سلطنتی(در دوران پهلوی) نیز گفتمانهایی بودند که با شکست مواجه شده اند و از صحنه منطقه محو شدند. در این میان حتی قطر نیز خود را حامی گفتمان اخوانی معرفی می کند تا برای پیشبرد اهداف خود از یک گفتمان برخوردار باشد. امارات متحده عربی اما همچنان گفتمانی برای پیشبرد اهداف خود ندارد و صرفاً به عنوان یک ضد گفتمان عمل کرده است. تا زمانی که ابوظبی نتواند یک رویکرد گفتمانی ایجابی را طراحی کند نمی تواند به عنوان یک قدرت منطقهای خود را معرفی نماید. به عبارتی اشتباه امارات آن است که تصور می کند با بدون داشتن یک گفتمان و صرفا با حمله به سایر گفتمانها میتواند کسب هیمنه کند. اقدام این کشور در پیوند با رژیم صهیونیستی تلاشی از سوی مقامات ابوظبی برای کمرنگ کردن گفتمان اخوانی ترکیه و گفتمان انقلابی محور مقاومت جمهوری اسلامی است چرا که فلسطین یکی از عناصر مهم این دو گفتمان محسوب می شود، اگر چه ترکیه از آن استفاده ای کاملا ابزاری می کند.
3. پیوند خارجی به جای شبکه سازی منطقه ای؛ خطای سوم امارات کسب امنیت و توسعه نه از طریق ظرفیت های خود و حتی نه از طریق کشورهای منطقه بلکه از طریق تعامل با قدرتهای فرامنطقه ای است. امارات بر این باور است که در صورت پیوند با رژیم صهیونیستی برای همیشه تحت حمایت مطلق آمریکا خواهد بود حال آنکه وضعیت آشفته مصر و اوضاع راکد اردن نشان میدهد که ارتباط با تل آویو موجب امنیت، رشد و قدرت نمی شود.
4.نادیده گرفتن ملت ها در تعاملات خارجی. خوی غیر مردم سالار شیوخ امارات موجب شده است که آنها در تعامل با منطقه صرفا به دولتها بنگرند و از نقش جریانهای فکری، گروه ها، جنبش ها و خصوصا مردم و افکار عمومی غافل شوند. امارات تصور می کند دولتها پس از مدتی با این مساله(رسمیت یافتن روابط بین ابوظبی و تل آویو)کنار خواهند آمد حال آنکه حتی اگر بپذیریم که دولتها با این مساله کنار بیایند، مردم منطقه این حرکت را به عنوان حرکتی خائنانه فراموش نخواهند کرد. نکته حائز اهمیت آنکه در خاورمیانه خصوصا پس از تحولات بیداری اسلامی؛ گروه ها، جریانها و جنبش های انقلابی و آزادی بخش از جایگاه بسیار بالایی برخوردار شده اند.
موضوعات مرتبط: سخن روز ، صهیونیست
برچسبها: امارات , صهیونیست , اسرائیل , اشتباه استراتژیک
چهار اشتباه محاسباتی که منجر به اقدام ابوظبی در برقراری ارتباط رسمی با رژیم صهیونیستی شد
در این نوشتار تلاش شده محاسباتی که منجر به تصمیم مقامات امارات متحده عربی در به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی شد مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. فرضیه نوشته پیش رو آن است که امارات متحده با تصوّری اشتباه از آینده منطقه و محاسبه غلط از تحولات، دست به یک خطای راهبردی زده است که نه تنها موجب افزایش قدرت این کشور نمی شود بلکه همین جایگاه محدود را نیز از ابوظبی خواهد ستاند.
در تاریخ معاصر غرب آسیا، شش کشور ایران، ترکیه، عراق، مصر، لیبی، عربستان سعودی به همراه رژیم اشغالگر قدس همراه به عنوان قدرتهای تاثیرگذار منطقه شناخته شده اند.
با افول قدرت مصر، لیبی و عراق و البته ورود عنصر انرژی و سرمایه به تعاملات قدرت در منطقه، ریزکشورهائی مانند قطر و امارات نیز از اوایل هزاره سوم میلادی سودای کسب جایگاه در غرب آسیا را در سر پروراندند.
امارات متحده عربی تا سالهای متوالی در زیر چتر عربستان فعالیت می کرد، با ظهور نخبگان جدید و شدت گرفتن تحولات منطقه، ابوظبی خلیج فارس را بستری کافی برای رویاهای بلندپروازانه خود نمی بیند به همین لحاظ تلاش دارد در تمام تحولات منطقه از یمن و لبنان گرفته تا سوریه و لیبی دستی بر آتش داشته باشد، با کمک غرب ماهواره به آسمان بفرستد، با کمک غرب نیروگاه اتمی بسازد و باز هم با کمک غرب صاحب نیروی هوایی شود.
حرکتها و رفتارهای پربساند امارات در سیاست خارجی نشانگر سردرگمی ابوظبی در رسیدن به هدف است، نمونه های بسیار زیادی از رفتارهای دوگانه این کشور در منطقه وجود دارد به عنوان مثال ابوظبی که در اوایل بحران سوریه به کمتر از سقوط بشار اسد رضایت نمی داد اکنون پیشگام ترمیم روابط با دمشق است.
امارات در رسیدن به هدف خود یعنی دست یابی به قدرت منطقه ای چهار مساله مهم را لحاظ نکرده است و به عبارتی می توان گفت از چهار جهت دچار اشتباه محاسباتی شده است، به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی امارات ناشی از اشتباه در این چهار محور است؛
1. آینده جریان مقاومت؛ امارات متحده عربی جریان مقاومت منطقه را رو به افول می داند، خود نیز هزینه زیادی برای کاهش قدرت این محور کرده است؛ به انقلابیون یمن یورش برد، به طرفداران حذف بشاراسد در سوریه پیوست، با ایران به عنوان عنصر اصلی محور مقاومت بنای ناسازگاری گذاشت، به حزب الله تاخت و کشورش را به یکی از مقرهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی برای مقابله با جریان های مقاومت فلسطینی تبدیل کرد. جالب آنکه در هر پنج مورد نیز توفیق نیافت اما در یک اشتباه محاسباتی و تصور غلط همچنان بر این باور است که محور مقاومت در آینده منطقه نقشی نخواهد داشت. امارات می داند بیت المقدس مساله اول جهان اسلام است اما در یک حرکت انتحاری فلسطین را در تعاملات خارجی خود به کلی حذف کرد. این البته یک فرصت تاریخی برای ایران است که نشان دهد که چه کسانی دوستان واقعی فلسطینیان هستند.
اسپوتینگ با اشاره به همین واقعیت می نویسد: نکته اصلی در ماجرای امارات و اسرائیل اینکه این یک فرصت بسیار بزرگ برای ایران است که بتواند رهبری خود بر جهان اسلام و اعراب خواهان مبارزه با اسراییل را تثبیت کند، به همین جهت می بینیم که اردوغان در ترکیه بلافاصله متوجه این ماجرا شده و برای رهبری این جبهه خیز برداشته است.
پایان بخش اول
موضوعات مرتبط: سخن روز ، صهیونیست
برچسبها: امارات , صهیونیست , اسرائیل , اشتباه استراتژیک