ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺧﻢ ﺷﻮ ﻭ ﺳﻨﮕﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺰﻥ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺖ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﯼ،
ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺑﺪﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺨﻮﺭﺩ
ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﻔﻬﻤﻨﺪ ﮐﺴﯽ ﺳﻨﮕﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺸﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺸﮑﺮ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺗﻮﻗﻊ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﻫﻢ ﯾﺎﺩ ﺑﺪﻩ!
ﻧﮑﻨﺪ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ ،
ﻭ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻘﯿﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺍﺯﺍﯼ ﭼﯿﺰﯼ ، ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ، ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﺮ ﺑﺮﺳﺎﻧﯽ!
ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺯﯾﺮ ﻓﺮﺵ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﻣﯿﺎﻧﺴﺎﻝ ، ﭘﻮﻝ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
ﺍﻣﺎ ﻫﺮ ﺍﺯ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺑﮕﻮ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ، ﺗﺎ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﺩ ، ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻧﮕﺎﻩ
ﺗﺸﮑﺮﺁﻣﯿﺰﯼ ﻧﺒﻮﺩ .
ﭼﻮﻥ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ …
ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺎﺩﻩ !
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻡ ﺩﺳﺘﯽ ﻭ ﮐﻠﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺍﻣﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﺁﺭﻣﺎﻧﯽ ﻭ ﮐﻤﯿﺎﺏ ...
ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ خیلی ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﮐﻠﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ؟!
ﻻﯾﮏ کردن و ... ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﺑﻠﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ، ﻣﺤﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺗﻮﻗﻊ ﺍﺯ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
موضوعات مرتبط: کودک ، پدرها بخوانند
برچسبها: پیاده روی , فرزند , احسان و نیکوکاری , کمک
سفر اربعین با خانواده درسته سخته ولی مزایایی هم داره.
یکی از مزیتهاش اینه که بعضی وقتا موقع گرفتن غذا صف آقایون خیلی طولانی میشه، ولی صف خانوما کوتاه. در این گونه موارد خانوم رو میفرستی تو صف خانوما، بچهها هم که خانوم و آقا ندارن میفرستی با خانوم تو صف، به این صورت در کسری از ثانیه ۳ تا غذا میگیری
بعضی وقتا هم خودت هم خانوم خستهاید، دوتا بچههارو میفرستید تو صف غذارو میگیرن. بچههای من قشنگ الان بلدن، ولشون کنی میرن تو صف، کاری ندارن صف چیه
گاهی اوقات هم خودت میری تو صف هم خانوم. اگر خانوم زودتر میرسه به غذا، اول بچهها پیش خانوم باشن بعد که غذا رو گرفتن بهصورت غیرملموسی میان تو صف مردونه و جلوی شما قرار میگیرن. اگرم کسی اعتراضی کرد میگید زنبیل گذاشته بودن.
درهر صورت باید از وجود بچهها کمال استفاده رو کرد. همش که نباید بهشون سرویس بدیم.
همونطور که توجه کردید هرچی بچه بیشتر داشته باشید خیلی بهتره.
فرزند بیشتر زندگی بهتر
مزایای بعدی هم خودتون فکر کنید ...
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: اربعین , پیاده روی , خانواه , گودکان
یه زمانی یه عده آدم این مسیر پیادهروی که زائران الان میرن رو طوری رفتن که عمراََ گرد پای سریعترین افراد بهشون برسه، بدون استراحت، با کمترین خورد و خوراک
سال ۶۱ هجری مردم کوفه پیاده و بدوبدو این مسیر رو در کمتر از یک روز طی کردن تا به جنگ با سیدالشهدا برسن
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: کوفه , جنگ با امام حسین , اربعین , پیاده روی
از زبان دوستم :
شما یه وقت تنها و بدون خانواده میری پیادهروی اربعین. هر وقت بخوای استراحت میکنی، غذا میخوری، سخنرانی یا مداحی گوش میدی و تو حال خودت و با سرعت میری جلو
یهوقت مث ما با دوتا بچه میای پیاده روی. با یک کالسکه دوقلو
تا دوتا قدم بر میداری آقا پسر دستشوییاش میگیره. دوباره تا راه میفتی دختر خانوم باید پوشکش عوض بشه
دوباره راه میافتی، دلت خوشه که داری دو قدم بر میداری میبینی تو کالسکه دختره زارت میزنه تو گوش پسره، دعواشون شده و باید وایسی جداشون کنی و به تقوای الهی دعوتشون کنی
باخودت میگی حالا که نمیشه باسرعت راه رفت یه سخنرانی گوش بدی، تا میای هندزفری رو بذاری تو گوشِت یه سخنرانی گوش بدی دوتا دست میاد در گوشهات و هندزفری رو خلاف جهت هم جِر میده
راه میفتی که دوقدم جلو بری آقا پسر احساسی در اعماق تَهِش بوجود میاد که دستشویی شماره ۲ داره.
یعنی لاکپشت سریعتر از ما راه میره
یه بارم داشتیم چهارقدم مثل آدم برمیداشتیم که دوتا بچه شتر دیدیم وایسادیم دوساعت بچهها و شترا باهم بازی کنن.
خلاصه بعد این ماجراها و خیلی ماجراهای دیگه که تعریف نکردم بچه ها روی کالسکه خوابشون رفت، خوشحال بودیم و گفتیم دیگه یکم راه بریم خدایی، که ناگهان دیدیم کالسکه شکست😰. چون دوتا بچه روش بود و ۳تا ساک سنگین بهش آویزون. انتظار هم داشتیم بشکنه
الان که با شما دارم صحبت میکنم به مقام صابرین رسیدم. خیلی مقام خوبیه.
فکر کنم چشم برزخیمم باز شده.
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: اربعین , پیاده روی , چشم برزخی , صابرین