چهاراتفاق در بازار مشاهده میشود :
یک - رشد هزینه ها متناسب با افزایش نرخ دلار
در سال ٩١ که دلار سه برابر شد تورم ۵٠ درصد بود یعنی بقیه کالاها فقط یک چهارم دلار افزایش یافت در وضعیت موجود به سبب عمدتا فضای مجازی ، بقیه کالاها ظرف سه ماه خود را با قیمت دلار منطبق می کنند یعنی بقیه کالاها به سرعت خود را با قیمت دلار منطبق می کنند
دو- کاهش فروش بنگاه ها به سبب افزایش نرخ کالا ها بیشتر از افزایش قدرت خرید جامعه
سه - تا قبل از ٢٧ مهر ، فضای مجازی ایران با سه پیش فرض تحلیل می کرد :
الف - اوضاع اینقدر که می گویند بد نیست ، بدتر از این است
ب - دولت اینقدر که می گویند فاسد نیست ، فاسد تر از این است
پ - تورم اینقدر که می گویند نیست بیشتر از این است
از ٢٧ مهر که دلار به ٣٢ هزار تومان رسید بازار نزولی شد و فضای مجازی که می گفت تورم این قدر که پیش بینی میشود نیست بلکه بیشتر از این است دچار تردید شده است
میلیون ها نفر از ٢٧ مهر تا کنون در بازار به شدت ضرر کرده اند
عمده خرید ها از ٢٧ مهر تا کنون با ضرر همراه بوده است
کانال های تلگرامی یا اینستاگرام که در حوزه اقتصاد فعال بودند و بالای ٢٠ هزار در روز ببیننده داشتند یا کار را متوقف کرده اند و یا در صورت ادامه دادن ، تعداد ببینده به کمتر از ۵ هزار نفر کاهش یافته و با ببیننده های خود درگیر شده اند ، این کانال ها دچار بحران مشروعیت شده اند
با پنج درصد خطا ، کانال های تلگرامی و اینیستاگرامی در حوزه اقتصاد با بیشتر از ده هزار بیننده فعال در روز ، از دور خارج شدند و خلائی ایجاد شده است
ابن کانال ها و اینستا ها ، ضد تورم موجود را پیش بینی نمی کردند
فعلا دچار گونه ای سر در گمی اند و نمی دانند چه بکنند ؛ عمده آنها سکوت کرده اند و منتظر ببینند ضد تورم موجود نقطه است یا روند ، در ذهنیت روند نزولی موجود را موقت ارزیابی می کنند و تصور می کنند ضد تورم موجود دوام ندارد اما سکوت را واکنش مناسب تر ارزیابی می کنند
اکنون در حوزه اقتصاد فضا در دست کیست ؟ دولت در حوزه اقتصاد هژمونی ندارد و به جامعه سیگنال خاصی نمی دهد
فضای مجازی سکوت پیشه کرده است و در عمل آنچه که در معاملات بخش مسکن تهران روی می دهد شاخص مناسبی است که رفتار اقتصادی جامعه را نشان می دهد در تهران ٢ میلیون و ۶٠٠ هزار واحد مسکونی وجود دارد اما در آذر ماه فقط ٢٠٠٠ واحد مسکونی بفروش رفته است ، یعنی روزی ٧٠ واحد مسکونی بفروش می رسد، یعنی از تهران بزرگ هر روز به اندازه واحد های مسکونی یک « کوچه کوچک » بفروش می رسد یعنی جامعه نه می خرد و نه می فروشد
اقتصاد وارد فاز « نه بخرید و نه بفروشید مگر در امور اوژانسی و نیاز های حیاتی مثل غذا و دارو » شده است
موضوعات مرتبط: اقتصاد
برچسبها: اقتصادایران , اقتصاد بیمار , بیزینس , فضای اقتصادی
این روزها بورس درگیر اصلاح فرسایشی است اگرچه همه می دانند و می دانیم که اصلاح ذات بورس است و جای نگرانی ندارد بویژه اینکه بورس از اول سال جاری تا قبل از شروع اصلاح حدود ۲۸۰ درصد بازدهی داشته است
اما نگرانی وقتی ایجاد می شود که مجموعه ای از تصمیمات و اقدامات اشتباه صورت گیرد و روند طبیعی بازار را دچار اخلال کند که همزمان با زمان تکنیکی اصلاح شاخص طی ۱۰ روز گذشته مجموعه ای از اتفاقات ناگوار را شاهد بودیم که به تعدادی از آنها اشاره می شود
عرضه آبشاری سهام عدالت توسط کارگزاری ها و بانک ها
وعده گشایش اقتصادی ریاست محترم جمهور و ایجاد انتظارات غیرواقعی
تکذیب و تایید صندوق ETF دوم که نوعی شلیک به اعتماد مردم بود
اردرهای فروش حقوقی ها در زمانه شروع اصلاح
مشکل همیشگی هنگ شدن هسته
دو تکه شدن بازار به تایم قبل از ظهر و بعد از ظهر
هر کدام از این موارد به نوعی در رفتار طبیعی بازار سرمایه تاثیر گذار بود به عنوان مثال ، وعده عرضه پالایشی ها در صندوق ETF و سپس اعلام انصراف و اعلام عرضه بلوکی پالایشی ها و سپس اعلام توافق برای عرضه ETF به زعم بنده یک خطای بزرگ و غیرقابل بخشش بود زیرا در حقیقت شلیک به اعتماد مردم و فعالان بازار سرمایه بود که نوعی واگرایی و ترس را به بازار تزریق کرد
انتظار طبیعی این بود که مجلس هر دو وزیر اقتصاد و نفت را مواخذه می کرد که نتوانسته بودند در یک موضوع ساده و قابل حل به توافق برسند و آنرا به سطح جامعه کشاندند و موجبات نگرانی و بی اعتمادی را در بازار سرمایه فراهم آوردند
هر دو وزیر باید مورد سوال نمایندگان مجلس قرار می گرفتند که متاسفانه مجلس با بی تفاوتی یا کم تفاوتی از کنار این خطای بزرگ دولتمردان گذشت
اما به نظر بنده دو تکه کردن بازار و معاملات یک خطای استراتژیک بود که بازار را به دو قسمت تبدیل کردند زیرا فضای روانی گروه ها و صنایع در بازار روی همدیگر تاثیر می گذارد و لیدرها می توانند در زمان های بحران به کمک بازار بیایند بدتر از همه اینکه گروه هایی را که توان برگشت بازار به تعادل را در وضعیت های هیجانی دارند را در تایم دوم قرار دارند
شرکت هایی مانند فولاد ، فملی و... که نشان داده اند که به دلیل پتانسیل ها و جذابیت های خود از یک طرف و بعضا سهامداران عمده مسئولیت پذیر در زمانه های هیجان فروش و اصلاح می توانند از حمایت حقوقی ها برخوردار باشند و به طبع این حمایت زودتر از دیگران صف های فروش آنها جمع می شود و با تاثیر روی جو روانی بازار بقیه گروه ها را هم به تدریج همراه خود می کنند
به نظر بنده تا دیر نشده است این تصمیم اشتباه باید لغو شود و همه گروه ها و صنایع در یک تایم واحد مثل گذشته در بازار معامله شوند و برای هنگ شدن هسته نیز باید یک فکر اساسی کنند و راهکار فنی مناسبی را اجرا کنند نه اینکه برای رفع یک مشکل فنی، ساختار اجتماعی -اقتصادی بازار و معاملات را دو تکه کنند
سخن آخر
شما سهامداران عزیز هم نگران نباشید قطعا بازار در میان مدت و بلندمدت صعودی است مراقب باشید اسیر هیجانات این روزهای بازار قرار نگیرید و در صف های فروش دارایی هایتان را چوب حراج نزنید این را هم بدانید در بورس تا موقعی که سهمی را نفروخته اید نه سود اش قطعی است و نه زیانش
موضوعات مرتبط: اقتصاد
برچسبها: بورس , سهام , نوسان , سود و زیان
1. در ٩٠ درصد موارد سرمایه خرد که به صورت خویش فرما در بازار فعال بود با این نرخ ارز برای ادامه فعالیت ، توجیه اقتصادی ندارد .
2. با این نرخ ارز ، فقط ده درصد از فعالین اقتصادی که ارزان تر از ٩٠ درصد بقیه رقبا در رشته خود اداره میشوند قادر به فروش هستند و ٩٠ درصد خرج شان بیشتر از دخل شان است
3. تهران یعنی چه ؟ ما نفت صادر می کردیم و پول آن را می دادند به مردم تهران ( عمدتا ) و مردم تهران از هم چیز می خریدند ، تهران همین بود و دیگر هیچ ، حالا دیگر نفت صادر نمیشود و چیزی نیست که از هم بخرند ، به این معنا دیگر تهرانی وجود ندارد اما ١۴ میلیون نفر در آن زندگی می کنند تهران فقط پول دارد و تجربه ای که وقتی نفت صادر می شد چطوری می شود پول درآورد و دیگر هیچ .
4. دو نوع بیزینس وجود دارد ، بیزینسی که سود فعال اقتصادی از محل زیان دیگران تامین میشود و بیزینسی که سود فعال اقتصادی از محل سود دیگران حاصل میشود
5. فعال اقتصادی اگر بخواهد از محل سود دیگران سود کسب کند باید جز کسانی باشد که از ٩٠ درصد رقبا ارزان تر اداره شود ، اساسا بیزینس سود از محل سود دیگران ، باید چیزی برای فروش ارائه دهد که خودش ، خودش را بفروشد ، یعنی محصول اش را بخرند نه اینکه بخواهد بفروشد
6. ٩٠ درصدی ها یعنی کسانی که از بازار به سبب گران اداره شدن اخراج شده اند قادر به تشخیص این نیستند که مردم چه چیزی را الان تو هوا می برند، اینها چیز هایی برای فروش عرضه می کنند که اگر دلار ۴٢٠٠ تومان بود مردم می خریدند ، الگوی خرید مردم تغییر کرده و اینها قادر به درک الگوهای جدید نیستند
7. ٩٠ درصدی ها ، سرمایه های خرد و ٩٠ درصد تهرانی ها فقط یک چیز بلدند از محل زیان دیگران سود شناسایی کنند یعنی تجارت گلدکوئیستی
8. این سه دسته که دیگر نمی توانند کار کنند اما به کفایت پول دارند وارد بورس ، ارز ، طلا ، مسکن و کالا شده اند ، الان قیمت مقاطع فولادی در ایران چهل درصد از بازار جهانی گران تر است
9. پس فقط بورس و مسکن نیست اینها وارد بازار کالا نیز شده اند
10. دولت ظاهراً ، معتقد است که اینها باید با هم به تعادل برسند.
11. فضای مجازی بطور مطلق در اختیار بیزینسی است که از محل زیان دیگران پول در می آورد.
12. اینها همدیگر را طی سه ماه آینده می خورند و بازار به تعادل جدید می رسد ، سرمایه یک دسته بوسیله دسته دیگری دارد بلعیده میشود حالا همه دارند سود می کنند و نفر آخر زیان همه را تقبل می کند ، بیچاره نفر آخری
13. اینکه مردم بخواهند از دارائی خود در برابر تورم ناشی از افزایش نرخ ارز که واکنشی طبیعی در مقابل قطع صادرات نفت ، کاهش قیمت نفت و شرایط کرونایی ( فعالیت کمتر از ظرفیت در اقتصاد ایران و جهان ) است صیانت کنند حق طبیعی مردم است اما بازی خوردن و طعمه دیگران شدن مطلبی دیگر
14. عده ای دارند از فضای صیانت از دارایی در مقابل تورم ، استفاده می کنند و سود ایجاد می کنند از محل زیان دیگران ، این بازی خوردن است نه صیانت دارایی در مقابل تورم
15. بیزینسی که فضای مجازی در ید خود دارد و در سکوت دولت ، مردم را تطمیع می کند قدرت اجتماعی بالایی دارد .
16. من از رفتار این عده متعجب نمی شوم اما متاسف میشوم : کسانی که فضای مجازی را در ید خود دارند و سه چیز دارند پول ،رسانه و ارتباطات اما فاقد مهارت برای حضور در بیزینس کسب پول از محل سود دیگران اند ، اینها همدیگر را می خورند و بازی تمام میشود .
موضوعات مرتبط: اقتصاد
برچسبها: اقتصادایران , اقتصاد بیمار , بیزینس , فضای اقتصادی