عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس



قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل | خرازی

ده ماه بود ازش خبری نداشتیم .

مادرش می‌گفت : خرازی! پاشو برو ببین چی شد این بچه ؟ زنده‌س ؟ مرده‌س ؟

می‌گفتم :  کجا برم دنبالش آخه ؟ کار و زندگی دارم خانوم .

جبهه که یه وجب ، دو وجب نیست.

از کجا پیداش کنم ؟

رفته بودیم نماز جمعه.

حاج آقا آخر خطبه‌ها گفت : حسین خرازی را دعا کنید .

آمدم خانه به مادرش گفتم .

گفت: حسینِ ما رو می‌گفت ؟

گفتم : چی شده که امام جمعه هم می‌شناسدش ؟

نمی‌دانستیم فرمانده لشکر اصفهان است .


موضوعات مرتبط: شهدا
برچسب‌ها: شهدا , خاطرات , شهید , حسن خرازی


تاريخ : ۱۳۹۹/۱۲/۱۲ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

احمد خسروی برای شناسائی به منطقه عملیاتی والفجر 4رفته بود .وقتی برگشت گفت:
والفجر 3/5رو انجام دادیم و ادامه داد :دشمن تمام منطقه را زیر آتش گرفته بود ،متوجه شدیم که آنها از روی کوه بلند( سورن )دیده بانی می کنند.
حاج حسین خرازی دستور داد :
برید اونها رو پائین بکشید .
با بچه های اطلاعات عملیات و فرماندهان گردان حدودا دوازده نفر بودیم حرکت کردیم .
فکر می کردیم فقط با چند نفر دیده بان دشمن بالا هستند.
وقتی بالای تپه رسیدیم تازه فهمیدیم با چقدر نیرو روبه رو هستیم
درگیری شروع شد ،سریع به گروه های دونفره تقسیم شدیم و با تمام قدرت جنگیدیم
فقط یکی از بچه های اطلاعات شهید شد
نیروهای دشمن همه کشته یا اسیر شدند
همه تشنه بودیم و خسته .
به حاج حسین اطلاع دادیم
گفت :بمانید الان برایتان آب می فرستم
یک ساعت بعد خود حاج حسین با یک گالن آب به بالای ارتفاع آمد .با دیدن او دیگر نه خسته بودیم نه تشنه .


موضوعات مرتبط: خاطرات ، شهدا
برچسب‌ها: خرازی , خاطرات , دلنوشته ها , دفاع مقدس


تاريخ : ۱۳۹۵/۰۶/۱۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
.: :.