یک بحث انحرافی در مذاکرات وین وجود دارد و آن اینکه آمریکا تحریمهای دوره ترامپ را بردارد و به وضعیت برجام بازگردد یا خیر، بخشی از تحریمهای دوره ترامپ حفظ شود. این بحث از این رو انحرافی است که حتی اگر آمریکا همه تحریمهای دوره ترامپ را لغو کند و به وضعیت برجام بازگردد، به معنی لغو تحریمهای وعده داده شده در برجام نیست و نباید متضمن بازگشت ایران به تعهدات برجامیاش باشد.
آنچه ملاک ایران برای بازگشت به تعهدات خود خواهد بود، راستیآزمایی اجرایی شدن تعهدات اروپا و آمریکا در بندهای ۱۸ تا ۳۳ و ضمیمه دوم برجام است. به صورت کلی، طبق تعهدات تحریمی آمریکا و اروپا، اشخاص حقیقی/حقوقی مندرج در پیوستهای یک و سه از ضمیمه دوم برجام باید از فهرست تحریمی آمریکا و اروپا حذف شوند و هر گونه محدودیت مربوط به نقل و انتقالات مالی، فعالیتهای بانکی، صنعت نفت و گاز و پتروشیمی و خدمات مرتبط، صنعت کشتیرانی، بیمه، تجارت فلزات پایه و گرانبها، صنعت خودرو، هواپیمای مسافربری و قطعات مربوطه و... از پیش پای ایران برداشته شود.
مسئله اینجاست که بسیاری از این محدودیتها حتی در دوره قبل از خروج آمریکا از برجام نیز برداشته نشدند و برای مثال ایران امکان نقل و انتقال پول نفتی را که فروخته بود، نداشت. در واقع ایران باید پیش از خروج آمریکا از برجام در واکنش به اجرایی نشدن تعهدات تحریمی طرف مقابل، اقدام به کاهش تعهدات هستهای خود میکرد که معالاسف این اقدام تا یک سال پس از خروج رسمی آمریکا از برجام به تعویق افتاد.
میدانیم که از روز ۱۸ اکتبر ۲۰۱۵ یا ۲۶ مهر ۹۴ که به روز پذیرش موسوم شد(Adoption Day) ایران تمامی تعهدات هستهای فهرست شده در بند C از ضمیمه پنجم برجام را انجام داد و پس از مهر تایید آژانس بر اجرای این تعهدات، روز اجرای برجام(Implementation Day) در ۲۶ دیماه ۹۴ فرا رسید و قرار شد که طرف مقابل اجرای تعهداتش را آغاز کند، که نکرد؛ و این بدعهدی از زبان مقامات متعدد دولتی از جمله شخص آقای روحانی بیان شد. بنابراین، ایران از ۲۴ مهر تا ۲۶ دیماه تعهدات خود را بدون اینکه طرف مقابل اقدامی انجام دهد، انجام داده و یک سال پس از خروج آمریکا نیز تمام و کمال به اجرای تعهداتش ادامه داده است. این است که اکنون ما در جایگاه مدعی قرار داریم و آنچه رهبر حکیم انقلاب اسلامی به عنوان راستیآزمایی لغو تحریمها مطرح کردهاند، یک رویکرد کاملا عقلانی و منطقی است.
لذا باید به دو نکته مهم دقت کافی داشت. اولا نباید بحث حول تحریمهای ترامپ بچرخد و آنچه ملاک است، راستیآزمایی آثار وعده داده شده از لغو تحریمها در برجام است. ثانیا به همان دقتی که اثر اجرای تعهدات ایران با اندازه گیری درصد اورانیوم غنیشده یا میزان اورانیوم انباشت شده ممکن است، اثر رفع تحریمها نیز باید ملموس باشد و ایران بتواند در مقادیر قابل توجه و در بازه زمانی معقول، به تجارت اقلام تحریمی پرداخته و تراکنشهای مرتبط بانکی را تست کند که زمانی حداقل ۳ تا ۶ ماه برای اینکار لازم است. لمس اثر لغو تحریمها با عباراتی چون "راستیآزمایی سریع" در تناقض آشکار است.
اینکه روی کاغذ همچون عصر برجام فریبکاریهایی صورت گیرد و فیالمثل ایران نفت بفروشد و پولش در بانک کشور خریدار بلوکه شود و چند سال بعد میان بانک مرکزی و سازمان برنامه بر سر چاپ پول به پشتوانه پولهای بلوکه شده عصر برجام دعوا درگیرد، به معنی لغو تحریم نیست.
ملت ایران فراموش نکرده است که در عصر برجام وقتی روشن شد تحریمها در عمل برداشته نشده است، آقای عراقچی در تلویزیون ظاهر شده و اساسا هدف لغو تحریمها را منکر شد و گفت هدف مذاکرات لغو تحریمها نبوده است! این فاجعه نباید تکرار شود و در جلوگیری از تکرار آن، همه ما مسئولیم.
موضوعات مرتبط: اقتصاد
برچسبها: ترامپ , برجام , فریبکاری , بانک مرکزی
تشریح عملیات بازار باز بانک مرکزی به زبان ساده
پرداخت حقوق بوسیله دولت از محل صادرات نفت انجام می شد اکنون صادرات نفت وجود ندارد.
آیا پرداخت حقوق از محل مالیات ممکن است ؟ دولت ٨٠٠ هزار میلیارد تومان انرژی پرداخت می کرد و پول آن را دریافت نمی کرد، دولت ده درصد از یارانه انرژی را به نام مالیات پس می گرفت ، اکنون با لحاظ قیمت نفت اوپک ، یارانه انرژی تقریبا صفر است لذا پرداخت مالیات باید از محل سود عملیاتی فعالین اقتصادی باشد لذا مالیات نمی تواند زیاد افزایش یابد و به تنها محل جایگزین برای پرداخت حقوق تبدیل شود.
راه حل کاهش سنگین هزینه های دولت است که این مهم انجام شده است اکنون پرداخت های دولت در حد بودجه اجتناب ناپذیر است ، یعنی پرداخت حقوق و حق بیمه و هر كس جز اين فكر مي كند فرد بي اطلاعي از بودجه دولت است و در اموري اظهار نظر مي كند كه صلاحيت اظهار نظر در آن حوزه را ندارد.
اما پرداخت همین میزان نیز با کسری مواجه است ، راه حل استقراض دولت است ، میزان بدهی دولت ایران در مقام مقایسه با عرف جهانی بسیار ناچیز است ، بدهی دولت ژاپن ٢٣٠ درصد تولید ناخالص ملی است بدهی دولت ایران به ٣٠ درصد تولید ناخالص ملی هم نمی رسد ، دولت ایران در مقایسه با هر کشوری در دنیا از ثروتمند و فقیر ، یکی از کم بدهکارترین دولت های دنیاست ، تامین بخشی از حقوق از محل استقراض در اوج ویروس کرونا که درآمدهای صادراتی ایران نصف شده هیچ اشکالی ندارد و توصیه هم میشود .
تراز بانک مرکزی کانادا نسبت به یکسال قبل ٧٠ درصد رشد کرده است یعنی کانادا دارد اسکناس چاپ می کند و کشور را اداره می کند.
تراز بانک مرکزی استرالیا نسبت به یکسال قبل ۴٨ درصد رشد کرده است یعنی استرالیا دارد مثل روزنامه اسکناس چاپ می کند و کشور را اداره می کند .
تراز بانک مرکزی آمریکا ۵٠ درصد نسبت به سه ماه قبل افزایش داشته است یعنی اسکناسی که از ١٠٠ سال قبل تا سه ماه قبل چاپ شده یک طرف ، بانک مرکزی آمریکا طی سه ماه معادل ۵٠ درصد اسکناس چاپ شده طی ١٠٠ سال گذشته، پول چاپ کرده است.
تحلیل گران اقتصاد با منطق قبل از کرونا استقراض دولت را نقد نکنند .
عملیات بازار باز ،استقراض دولت با واسطه بانک مرکزی است که در مقاله بعد جزئیات آن به زبان ساده و قابل فهم برای همه تشریح میشود .
موضوعات مرتبط: آموزش ، پیشنهاد مدیر ، اقتصاد ، پیامها
برچسبها: تراز , بازار باز , اقتصاد ایران , اقتصاد جهان