آقای ربیعی سخنگوی دولت گفتهاند "به خاطر اختلافات داخلی نتوانستیم از برجام خوب استفاده کنیم".
این عبارات در میان حروف و کلمات خود، سخن فراوان دارد. نخست اینکه آقای ربیعی اعتراف بهروزی کردهاند درباره بیفایده بودن برجام برای اقتصاد ایران؛ و این اعتراف را در دورهای که جماعتی با مفروض گرفتن فقدان حافظه تاریخی در ملت، از عصر برجام نوستالژی ساختهاند تا خسارتی جدید به کشور تحمیل کنند، باید به فال نیک گرفت. برجامی که از رئیس کل بانک مرکزیاش تا وزیر نفتش تا رئیسجمهورش معترف شدهاند که تحریمهای بانکی را رفع نکرد و این یعنی تحقیقا هیچ، امروز در قالب یک آرزو به ملت فروخته میشود و دشمن در کمین است که از این آرزوی باطل، صید دیگری کند.
اما نیت آقای ربیعی اعتراف به بیفرجامی برجام نیست و این اعتراف، محصول جانبی همان پروژه نوستالژیسازی از عصر برجام است. سخنگوی دولت آقای روحانی به جای اینکه در مقام مطالبه قرار گیرد و خطاب به طرف آمریکایی حرف قطعی نظام را بزند و بگوید که دولت در دوره حضور آمریکا در برجام نیز به دلیل بدعهدی و سنگاندازی آمریکا نتوانست از وعدههای داده شده بهرهمند شود و لذا اشتباه گذشته که عبارت بود از اعتماد به آمریکا تکرار نخواهد کرد"، در کمال وقاحت طرف آمریکایی را از خیانتهایش در توافق تطهیر میکند و بهرهمند نشدن از مواهب برجام را به گردن اختلافات داخلی میاندازد!
این یک پیام به دشمن است که شما راحت باشید. صد بار اگر عهد شکستید بازآیید و ما عهدشکنی شما را به گردن اختلاف داخلی خودمان میاندازیم و اجازه نمیدهیم چهره شما لکه دار شود. و دشمن غدار، در میانه مذاکرات، خوب میداند با چنین پیامی چه کند.
سوال از آقای ربیعی این است که دقیقا کدام اختلاف داخلی باعث شد که دقیقا از کدام مواهب برجام بهرهمند نشویم؟ اینکه نفت فروختید و پولش در بانکهای خریداران بلوکه شد، نتیجه کدام اختلاف بود؟ اینکه توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی را معطل توتال گذاشتید و توتال سرتان کلاه گذاشت و رفت، دقیقا مربوط به کدام اختلاف بود؟ اینکه بعد از برجام دوباره پای پژو و رنو را به ایران باز کردید و مونتاژکاری خودرو را دوباره از سر گرفتند و با خروج ترامپ از برجام، شوک سنگین دیگری به صنعت خودروی ما وارد شد، ناشی از کدام اختلاف بود؟
چرا با ملت دوپهلو سخن میگویید. دقیق و جوانمردانه بگویید که بر سر چه چیزی اختلاف وجود داشت و این اختلاف کدام مانع را در برابر بهرهمندی از برجام ایجاد کرد؟ شما که در امضای برجام از خطوط قرمز نظام گذشتید و در اجرای برجام هم از شروط نظام عدول کردید! چه چیز دیگری میخواستید که بر سرش اختلاف وجود داشت؟
امروز با اینکه همه چیز روشن است، مجددا وارد مذاکره شدهاید و به جای اینکه قواعد مذاکره را رعایت کنید، طرف بدعهد را تطهیر میکنید و داخل را مقصر جلوه میدهید؟ دولت آقای روحانی اگر به فکر منافع مردم است و واقعا در پی رفع تحریمهاست، باید این ادبیات را کنار بگذارد و همچون یک فروشنده ناچار پای میز مذاکره ننشیند. اگر واقعا در پی برداشتهشدن تحریمها هستید، باید از تجربه برجام درس بگیرید و به جای سیاسیکاری داخلی، محکم بر سر راستیآزمایی تحریمها بایستید تا کلاه تَکراری برجام بار دیگر سرتان نرود.
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل ، پیامها
برچسبها: برجام , دولت , ربیعی , اعتراف
در اواخر قرن دوم میلادی برای کشیش ها این حق ایجاد شد که گناهان را ببخشند ولی اعتراف به گناهان اجباری نبود و در طول قرون بعدی به ویژه در قرن های 6 و 7 هم این امر فقط توصیه می شد.
یکی از اساسی ترین انحرافات در مسیحیت ورود کشیشان به ساحت فردی ارتباط افراد با خدا بود تا جایی که از جانب خداوند سخن گفتند و سخنان خویش را سخنان خدا قلمداد کردند.
براستی بهتر نیست که پس از گذشت اعصار و قرون متمادی حال کشیشان به نزد پیروان خویش بروند و به گناهان و مصائبی که در حق ایشان مرتکب شده اند اعتراف کنند.
استثمار پیروان توسط کلیسا به جایی رسید که افراد برای ارتباط با خداوند باید اول از سیطره آن ها می گذشتند و تمام جزئیات زندگی خویش را با آن ها مطرح می کردند.
در این باب در کتاب "گمراهان و حقیقت پنهان" چنین آمده است که:
"در جوامع مسیحی، توبه و اعتراف به گناهان(در بدایت) وجود نداشت و همگی در غسل تعمید خلاصه می شد و به همین علت بسیاری از مسیحیان تعمید خود را تا آخرین ساعات عمر خویش به تعویق می انداختند.(نگاه کنید به رساله اول پولس به قرنتیان باب اول شماره14،15،16،17،)
در دین یونانی اعتراف به گناهان معمول بود ضمنا این امر در بین بودایی ها هم رواج داشت. به هرحال کلیسا مشروعیت اعتراف به گناهان و بخشیده شدن از طرف نماینده کلیسا را بر مبنای اظهارات فردی به نام هرامس بنا کرده است.
نامبرده برادر یک اسقف رومی بود و ادعا کرد که فرشته ای بر او نازل شده و توبه برای بار دوم را مجاز دانسته است. اما به تدریج این دومین بار تبدیل به سومین و چهارمین و سرانجام از قرن چهارم به بعد به صورت یک روال معمول و همیشگی درآمد.
البته خاطرنشان کردن این موضوع هم ضروری است که در اواخر قرن دوم میلادی برای کشیش ها این حق ایجاد شد که گناهان را ببخشند ولی اعتراف به گناهان اجباری نبود و در طول قرون بعدی به ویژه در قرن های 6 و 7 هم این امر فقط توصیه می شد.
اما پس از اجلاس رسمی کلیسا در سال 1215 میلادی موسوم به " لترن " اعتراف به گناه نزد نماینده کلیسا-کشیش، اسقف و... واجب اعلام گردید. به این ترتیب که هر مسیحی مجبور بود حداقل یکبار در سال نزد نماینده کلیسا به گناهان خود اعتراف کند. ضمنا بخشش گناهان به وسیله کشیش یا اسقف، با پول قابل خریداری بود. به علاوه خرید بخشش گناهان اموات از طریق پرداخت پول توسط بازماندگان امکان پذیر گردید."
📚منبع : کتاب گمراهان و حقیقت پنهان ، صفحه 98
موضوعات مرتبط: فرقه ها
برچسبها: کلیسا , کشیش , اسقف , اعتراف