در دورانى كه ديگر كمتر از معجزه اقتصاد نوين ياد مى شود، يك ايرانى مقيم آمريكا باعث شده تا هنوز هم اعتبار دست اندركاران اقتصاد نوين و آينده آن حفظ شود. طى دهه نود چنان اقتصاد نوين همه كس و همه چيز را متوجه خود ساخت كه همگان باور كردند به زودى ساختارهاى سنتى اقتصاد و صنعت تحت تاثير آن بسيار كم رنگ و كم رونق خواهند شد. رشد سرسام آور اينترنت و شركت هاى نوپاى اينترنتى حتى نوعى فرهنگ جديد را در بين مديران و فعالان اقتصادى ايجاد كرد. اين فرهنگ از پوشش و لباس گرفته تا نحوه حرف زدن و فكر كردن را تحت تاثير خود قرار مى داد. به عنوان مثال در بسيارى از شركت هاى نوين و نوپا لباس رسمى از كت و شلوار و كراوات به يك تى شرت و شلوار ساده بدل شد. مديران شركت هاى اينترنتى كه يك شبه ثروتمند شده بودند معتقد بودند بين فضاى سنتى خانه و محيط شركت نبايد مرزىگذاشت و لباس خانه و محل كار بايد تا حد ممكن نزديك به هم باشد تا بدين ترتيب مرز ميان كار و «بقيه زندگى» از ميان رفته و مرزهاى كار و اداره از ميان بروند. در دوران رياست جمهورى بيل كلينتون رشد بسيار بالا و بى سابقه بورس اين تحول را مضاعف كرد. اما اكنون خبر چندانى از آن سروصداها و جار و جنجال هاى خيره كننده نيست. با اين حال پير اميديار بيش از هر كس ديگرى باعث مى شود تا تصور گذشته از اقتصاد نوين حفظ شود. اين مرد ايرانى الاصل با بنيان نهادن سايت حراج اينترنتى Ebay به يكى از سردمداران اقتصاد نوين بدل شده است.
قصه از كجا شروع شد
همانند بسيارى از داستان هاى موفقيت آميز در رشته اينترنت داستان سايت Ebay هم در يك اتاق نشيمن آغاز شد. پير اميديار كه تخصص وى در زمينه برنامه سازى رايانه اى است در اوقات فراغت خويش و در اتاق نشيمن خانه اش چند سايت اينترنتى را تحت يك مجموعه واحد و با آدرس www.ebay.com گرد آورده و اداره مى كرد. يك بار وقتى كه تعطيلات آخر هفته اش طولانى شد تصميم گرفت جايى را براى برگزارى حراج در اينترنت شكل دهد. وى اين كار را انجام داد و حاصل كارش را «حراج شبكه» ناميد. براى آنكه كارايى سايت خود را امتحان كند يك دستگاه سوراخ كن ليزرى را كه ايراد فنى هم داشت به حراج گذاشت دو هفته بعد اين دستگاه به قيمت ۱۴ دلار حراج شد. بدين ترتيب اولين كالا در اين سايت حراج شد و رسماً سايت مذكور آغاز به كار كرد. اين اتفاق در سال ۱۹۹۵ روى داد و از آن به بعد چنان رشدى در Ebay پديد آمد كه وضعيت فعلى آن با شرايط سال ۱۹۹۵ اصلاً قابل مقايسه نيست. سايت مذكور پس از شكل گيرى در سال ۱۹۹۵ تا مدتى با همان نام «حراج شبكه» فعاليت مى كرد. پس از مدتى اميديار نامش را تغيير داد و آن را Ebay ناميد. ايده تشكيل اين سايت به گفته خود اميديار خيلى ساده و البته ايده آليستى بود: «از طريق اينترنت مى توان بازارى كامل و جامع ايجاد كرد كه در آن وضعيت عرضه و تقاضا براى همگان شفاف و روشن باشد.» اخيراً مصاحبه اى از اميديار چاپ شده كه وى طى آن با يادآورى آن دوران مى گويد: «مى خواستم چيزى متفاوت انجام داده باشم تا هر فرد خود به تنهايى بتواند هم توليدكننده و هم مصرف كننده باشد.» به تازگى هم يك نويسنده آمريكايى به نام آدام كوهن كتابى را با نام يى بى (Ebay من» منتشر ساخته كه در آن به رموز موفقيت اميديار و سايتش پرداخته است. به اعتقاد كوهن، اميديار خيلى زود دريافت كه ايده ساده اش يعنى همان چيزى كه چند سطر بالاتر از آن ياد كرديم مى تواند بسيار موفقيت آميز باشد و ثروت كلانى را نصيب وى سازد. او ابتدا كارش را براى تفريح و سپرى كردن اوقات فراغت انجام مى داد اما همين سرگرمى بدل به شركتى با رشد فوق العاده بالا شد. دو سال بعد از آنكه اولين حراج در سال ۱۹۹۵ صورت گرفت شركت به حدى رشد كرده بود كه روزانه بيش از يك ميليون نفر از سايت Ebay بازديد مى كردند.
بزرگترين فروشگاه دنيا
رشد اين شركت اينترنتى و سايت آن به حدى بالا است كه امروز ديگر هيچ فروشگاهى را چه در ميان سايت هاى حراج اينترنتى و چه در ميان ليست بزرگترين فروشگاه ها و سوپرماركت هاى جهان نمى توان با آن مقايسه كرد. هيچ فروشگاهى را نمى توان در دنيا پيدا كرد كه ميزان خريد و فروش كالا در آن به اندازه اين سايت اينترنتى باشد. امروز به طور متوسط روزانه ۱۲ ميليون عدد كالا در سايت Ebay به فروش مى رود. تعداد مشتريان ثبت شده Ebay هم ۱۴۴ ميليون نفر است. به عبارت ديگر ۱۴۴ ميليون نفر از مردم كره زمين مشتريان رسمى و دائم آن محسوب مى شوند. يكى از بهترين سال هاى اميديار و سايتش سال ۱۹۹۷ بود كه در آن سال بالاترين رشد اين فروشگاه اينترنتى به دست آمد. در آن سال همچنين اولين مديران شركت منصوب شدند. اميديار در همين سال هم تصميم گرفت كه براى تداوم رشد شركتش مديران با تجربه را وارد Ebay كرده و خود نقش مشاور و «رئيس در سايه» را بر عهده گيرد. او در تاسيس شركت يك شريك زيرك هم داشت: جف اسكول. اسكول نيز اين ديدگاه اميديار را قبول داشت كه اگرچه ايده وى بسيار خوب بوده اما آنها خود به تنهايى نمى توانند در اقتصاد پررقابت امروز هر كارى را انجام دهند. اين دو مديرى را به رياست شركت خويش برگزيدند كه هنوز هم رياست Ebay را بر عهده دارد. وى كه مگ ويتمن نام دارد اندكى پس از آغاز رياست خود، توانست در سال ۱۹۹۸ Ebay را با موفقيت وارد بورس سازد. حضور موفق Ebay در بورس ثروت بنيانگذار آن يعنى اميديار را چند برابر كرد. در آن زمان ديگر ايده ساده مرد جوان موجب پديد آمدن بزرگترين فروشگاه و مركز حراج دنيا شده بود. آدام كوهن كه براى نوشتن كتاب خود اجازه يافته بود تمامى سوراخ ها و گوشه هاى ناديده شركت را مورد بررسى قرار دهد، در كتاب خود مصاحبه هاى متعددى با اميديار و تعداد زيادى از پرسنل شركت انجام داده و حتى نظرات سرمايه گذاران را هم جويا شده است. وى در پايان تمامى اين اقدامات نتيجه مى گيرد كه در ميان شركت هاى بزرگ دنيا، نهاد اداره كننده سايت Ebay يكى از كم تنش ترين هاى آنهاست. او يكى از دلايل اين امر را نوع نگاه و رفتار مديريتى اميديار مى داند. وى خود نيز طى مدت تحقيقات خويش به يكى از شيفتگان و طرفداران سرسخت اميديار و سايت وى بدل شده است. لذا تقريباً تمام كتابش كه بيش از ۳۰۰ صفحه است صرف تعريف و تمجيد از مرد جوان شده است.
مشابهت با بيل گيتس
بسيارى معتقدند آن كارى كه اميديار انجام مى دهد نمونه مشابهى است با عملكرد غول نرم افزارسازى دنيا يعنى بيل گيتس و شركت وى - مايكروسافت. هر دوى اينها در عالم رايانه سير مى كنند و هر دو نيز انحصارگرند. گيتس در رشته نرم افزارسازى قدرت بلامنازع دنياست و از اين جايگاه نيز به هر وسيله اى كه شده دفاع مى كند _ ولو با شيوه هاى نه چندان اخلاقى. مخالفان سايت Ebay و شخص اميديار هم مى گويند همه چيز آن پول و مسائل مادى است و آنقدر بر اين امر اصرار مى شود كه حتى حاضرند برخى موضوعات و پيش شرط هاى لازم را ناديده بگيرند. در حال حاضر مى توان گفت Ebay تنها سايت جدى حراج در اينترنت است و سايرين در مقابل آن به هيچ وجه مجالى براى فعاليت ندارند. اميديار در مقابل اين مخالفان بارها كوشيده با يك عبارت خاص و كلى جواب بدهد: «انسان اساساً موجود خوبى است. اگر به او فرصت خوب عمل كردن داده شود عموماً رفتارش نيز خوب خواهد بود.» در بسيارى از صفحات اينترنتى مرتبط با Ebay وى همين عبارت را هم به صورت يك پند اخلاقى در گوشه اى از صفحه آورده ا ست.
زندگى خصوصى
اميديار به رغم مشابهت در رفتار به بيل گيتس برخى ويژگى هاى جالب دارد. غالباً لباس ساده به تن دارد و در اغلب عكس هايى كه از وى به چاپ مى رسد كراوات و كت و شلوار نپوشيده است. پيراهن معمولى و كاپشن چرمى ظاهراً لباس هاى محبوبش هستند _ درست مثل مديران اقتصاد نوين. در سايت اينترنتى شخصى خويش كه در آن با مخاطبان و علاقه مندان پيغام رد و بدل مى كند، خودش را چنين معرفى كرده است: «من بيشتر عمرم فردى طرفدار تكنولوژى بوده ام. اگرچه شهرتم به واسطه ابداع Ebay است، اما سعى ام بر آن است كه دنيا را به مكانى بهتر بدل كنم.» اميديار در حال حاضر ثروتمندترين ايرانى است و در ليست ثروتمندترين ساكنان آمريكا هم مكان بيست و هفتم را به خود اختصاص داده است. البته به رغم بحث ايرانى بودن وى، تنها يكى از والدينش ايرانى است و خودش هم در پاريس به دنيا آمده. اول خرداد او سى و هفتمين سال تولدش را جشن گرفت. در سال ۱۹۶۷ يعنى زمانى كه خانواده اش در پاريس زندگى مى كردند، به دنيا آمد. پس از آن پدرش براى تحصيل در رشته فيزيك عازم مريلند آمريكا شد تا در دانشگاه جان هاپكينز رشته محبوبش را دنبال كند. پير اميديار كه به همراه پدر و مادرش به آمريكا رفته بود طى دوران دبيرستان عاشق رايانه شد. بالاخره هم توانست در سال ۱۹۸۸ در رشته رايانه از دانشگاه «تافتس» فارغ التحصيل شود. پس از فارغ التحصيلى در شركت اپل (Apple) _ سازنده رايانه _ مشغول به كار شد. طى همين دوران با خانمى به نام پاملا آشنا شد و مدتى بعد هم با وى ازدواج كرد. جالب است بدانيد كه خانم پاملا نيز فاميل خود را به اميديار تغيير داده است. اين زوج همانند بيل گيتس و همسرش اعلام كرده اند كه قصد دارند طى سال هاى آينده بخش عمده ثروت خود را خرج كنند. آنها گفته اند كه تا بيست سال آينده به جز يك درصد از ثروتشان بقيه آن را خرج مى كنند. اميديار چندان علاقه اى به موضوعات سياسى ندارد و معمولاً در مورد ايران نيز اظهارنظر چندانى نمى كند. او چند سال قبل بخشى از ثروت خود را در سايت گوگل كه بزرگترين موتور جست وجوى دنياست سرمايه گذارى كرد. چند ماه قبل ورود موفق گوگل به بورس باعث شد تا از اين رهگذر نيز مبلغ كلان ديگرى نصيبش شده و باز هم بر ثروتش افزوده شود. مى گويند كسى تاكنون چهره او را بدون ريش نديده است.
موضوعات مرتبط: اطلاعات عمومی
«آكيو موريتا»(AKIO MORITA) در سال 1921 در شهرناگوياي ژاپن از خانواده اي مقتدر و متمول زاده شد. با آنكه پدرش انتظار داشت او به عنوان فرزند بزرگ خانواده پاي در راه او گذارد و تجارتخانه او را در حرفه صنايع نوشيدني اداره كند اما «آكيو» از همان كودكي به وسايل الكتريكي و صوتي علاقه مند بــــود و مي خواست بداند اشياء چگونه كار مي كنند. روياي او ساخت يك گرامافون الكتريكي بود. به همين دليل رشته فيزيك را در دانشگاه اوزاكا برگزيد. پس از فراغت از تحصيل و در بحبوحه جنگ جهاني دوم كه ژاپن درگير جنگ بود به عنوان افسر نيروي دريايي در دفتر فناوري، كار بـــرروي تكميل دستگاهها و سلاحهاي حرارت ياب و ادوات هدف گير شبانه را آغاز كرد. در همان جا بود كه با مهندس تيزهوشي به نام ماسارو ايبوكا (MASARU IBUKA) آشنا شد. ايبوكا نابغه اختراع بود و در همان زمان شركتي را به نــام «ابزار دقيق ژاپن» تاسيس كرده و آمپلي فاير نيرومندي ساخته بود كه مي توانست آشفتگي جريان مغناطيسي در عماق آب را براي زيردريائيها اندازه گيري كند.
پس از بمباران اتمي ژاپن در سال 1945 و پايان يافتن جنگ، موريتا به شهر خود ناگويا برگشت و ايبوكا نيز با هفت كارمند خود كه از شركت قبلي به همراه آورده بود در ساختماني كهنه و خالي و نيمه ويرانه در توكيو شركت جديدي را تاسيس كرد. موريتا پس از مدت كوتاهي براي تدريس به توكيو آمد واطلاع يافت كه دوست و همكار او ايبوكا سلسله مقالاتي را در زمينه دستگاههاي الكتريكي در روزنامه معروف ژاپني «آساهي» مي نويسد و شركتي را تاسيس كرده است. او به ملاقات دوستش شتافت و تصميم گرفت به صورت نيمه وقت و پس از مدت كوتاهي تمام وقت به او بپيوندد و با همفكري يكديگر شركت جديد خود را تاسيس كند. ايبوكا 38 ساله و موريتا 25 ساله در سال 1946 شركت را با نام «شركت مهندسي مخابرات توكيو»(TOTSUKO) با 500 دلار سرمايه (190.000 ين) و 20 نفر تاسيس كردند. محل فعاليت شركت طبقه سوم يك ساختمان نيمه مخروبه در منطقه منهدم شده اي قرار داشت كه تمامي ديوارهاي بتوني آن شكافهاي عميق برداشته بود. بدين ترتيب سنگ بناي شركت عظيم سوني به همت دو انسان سخت كوش با فعاليت تعمير راديو گذاشته شد. 12 سال بعد و پس از دستيابي به موفقيتهاي پي درپي در كار برروي محصولات الكتريكي و عرضه فرآورده هاي صوتي و تصويري نظير پلوپز برقي، ولت متر، بالش برقي، ضبط صوت، راديو، تلويزيون و ويدئو، شركت به نام «سوني» تغيير نام داد. موريتا در سال 1953 اولين سفر خود را به آمريكا و اروپا انجام داد و كمي بعد با فكر گسترش صادرات و كسب و كار سوني به ماوراء مرزهاي ژاپن و بويژه آمريكا، به همراه خانواده خود به نيويورك رفت و در سال 1960 شركت سوني آمريكا را تاسيس كرد. اولين راديوي ترانزيستوري جهان (TR-55) در سال1956 توسط شركت ساخته شد و سال بعد كوچكترين راديوي ترانزيستوري جيبي(TR-63) با ابعاد32 ×71×112 ميليمتر و قيمت 13800 ين عرضه گرديد. البته اين راديو كمي بزرگتر از جيب معمولي پيراهن بود و لذا موريتا پيراهني با جيب بزرگتر براي خود تهيه كرده بود كه بتواند عنوان جيبي را براي آن اثبات كند قيمت صادراتي اين راديو39/95 دلار بود. اولين تلويزيون ترانزيستوري مدل 8 اينچي(TV8-301) در سال 1959 و كوچكترين و سبك ترين تلويزيون (TV5-303) در سال 1962 و بالاخره تلويزيونهاي رنگي كروماترون در سال 1964 و ترنيترون در سال 1968 ساخته و عرضه گرديد.
شمارش تعداد محصولاتي كه اين شركت از آغاز تاسيس تاكنون ابداع و به بشريت عرضه داشته مشكل است و علاوه بر مواردي كه برشمرده شد، ويدئو، ديسك فشرده، فلاپي ديسك، نوارهاي ويدئوئي بتاماكس، واكمن، تلويزيون دستي كوچك، پخش استريو، دوربينهاي فيلمبرداري 8 ميليمتري، دوربينهاي عكاسي و دهها اختراع ديگر را شامل مي شود.
در مدت همكاري اين دو يار باوفا، ايبوكا انرژي خود را بر روي انجام تحقيقات فناوري و توسعه محصول متمركز كرد و موريتا دست به گسترش سوني در مناطق مختلف دنيا، جهاني سازي شركت و توجه به مسائل مالي، توسعه منابع انساني و ورود به دنياي نرم افزار زد. موريتا پيشتاز طرح ايده جهاني شدن شركتها بود و براي گسترش شركت خود به بسياري نقاط دنيا رفت وآمد مي كرد. او شناخته شده ترين ژاپني در آمريكاست كه جوايز متعددي را دريافت كرده است.
توانايي او در مطالعه و شناخت دو فرهنگ شرقي و غربي و تركيب جنبه هاي خوب آن با يكديگر شگفت انگيز بود.
موريتا در سال 1959 عنوان نايب رئيس سوني را داشت و در سال 1971 به رياست سوني رسيد و تا سال 1994 كه به عنوان رياست افتخاري سوني بازنشسته شد در سمتهاي مختلف رياست، مديريت عامل و رياست هيئت مديره فعاليت كرد. ايبوكا دوست و همكار او در بنيانگذاري شركت در سال 1997 درگذشت. چهارسال قبل از آن، موريتا به هنگام بازي تنيس دچار حمله قبلي شد و تا سال 1999 كه در 78 سالگي جهان را وداع گفت صندلي چرخدار سوار مي شد. موريتا مسير زندگاني و نظرات و افكار خود را در زمينه كسب و كار صنعت الكترونيك و فناوري برتر در كتابي به نام «ساخت ژاپن» در معرض استفاده همگان قرار داده است. همت والاي او و دوست و همكار و همراهش ايبوكا، از خاكسترهاي ويرانه هاي جنگ جهاني دوم، شركتي جهاني را پديد آورد كه رهبري بلامنازع اختراعات پي درپي و عرضه محصولات و وسايل الكترونيكي صوتي و تصويري و فناوري اطلاعات را در اختيار خود گرفت و در سال 2003 با 161100 نفر كارمند، فروش 62 ميليارد دلاري را به دست آورد.
اندیشه های بنيانگذار سونی1
*در چه خانواده اي متولد شديد؟
- هنگامي كه به عنوان اولين فرزند خانواده در سال 1921 متولد شدم امور تجاري از رونق خوبي برخوردار بود. ما خانواده ثروتمندي بوديم و در خانه بسيار بزرگ و بي حصاري در يكي از بهترين محله هاي مسكوني شهر ناگويا زندگي مي كرديم. خانواده من ديندار و پارسامنش بود و معمولاً در خانه مراسم مذهبي برگزار مي كرديم و سنتها در خانواده ما اهميت داشت.
*پدرتان چگونه آدمي بود و چه نقشي در تربيت شما ايفا كرد؟
- پدرم در تربيت من بسيار دست و دل باز بود. اما بااين همه من مسئوليتهاي پسر ارشد خانواده را به عهده داشتم و او مصمم بود كه به من امور بازرگاني را بياموزد تا از همان آغاز زندگي شروع به كار كنم. پدرم هميشه علاقه مند به فناوري جديد و وارداتي و محصولات خارجي بود. او با واردكردن ماشين هاي فورد، سرويس تاكسيراني را آغاز كرد. ما در خانه ماشين لباسشويي جنرال الكتريك و يخچال وستينگهاوس داشتيم. گرچه خانواده ما داراي برخي ويژگيهاي غربي بودند، با وجود اين نخستين تاثير نيرومند روي زندگي من از طرف عمويم بود كه پس از چهارسال زندگي در خارج از پاريس برگشته بود.
*چه درسهايي از زندگي خانوادگي آموختيد كه بعدها شما را در مديريت شركت ياري رساند؟
- پدرم عادت داشت بگويد كه تمام ثروت جهان نمي تواند به شخص آموزش و فرهنگ بدهد مگر اينكه شخص خود تصميم بگيرد كه بنشيند و سخت مطالعه و تحصيل كند. سخت كوشي، داشتن پشتكار و خوشبيني از جمله صفاتي هستند كه از اجدادم به من به ارث رسيده است. به من هشدار مي دادند كه در مورد تصميم گيريهاي خود و نيز درباره دستورهاي خود به ديگران بسيار دقيق باش و مسئوليت تمام كارها را به عهده بگير. به من آموختند كه سرزنش زيردستان و تقصير مشكلات را به گردن كسي انداختن و در واقع در صدد يافتن قرباني برآمدن بي فايده است. موضوع مناسب از ديدگاه انديشه ژاپني كه در خانه آموخته بودم عبارت بود از استفاده از انگيزه هاي مشترك با مردم در انجام كارهايي كه به سود هردو طرف است. متوجه شدم كه در كار با كارمندان خود هر مديري احتياج دارد خصوصياتي نظير صبروحوصله و درك و فهم را ترويج دهد. نمي توان حركتهاي خودخواهانه اي انجام داد يا زيردستان را به ديده تحقير نگريست. اين مفاهيم بودند كه در توسعه فلسفه مديريت مرا ياري رساندند و من براساس آن توانستم چه در گذشته و چه در حال حاضر به شركت خود خدمت كنم.
*با دنياي كسب و كار چگونه و از چه زماني آشنا شديد؟
- هنگامي كه در ده يازده سالگي بودم، پدرم براي اولين بار مرا به دفتر كارخانه خود برد و به من نشان داد كه شركت چگونه اداره مي شود. مجبور بودم در تمام مدت دراز و خسته كننده جلسه هيئت مديره در كنار پدرم بنشينم. در حالي كه هنوز در مدرسه ابتدايي بودم با گفت و شنودهايي كه درباره كارهاي تجاري شركت بود آشنا شده بودم. از آنجا كه پدر من رئيس شركت بود از مديران دعوت مي كرد كه براي دادن گزارشهاي لازم و برگزاري جلسات به خانه ما بيايند و اغلب اصرار داشت كه من هم در جلسات حضور داشته باشم و به دقت به آنچـــــه گفته مي شود گوش فرا دهم. اغلب مي گفتند كه تو از حالا رئيس شركت هستي، پسر ارشد خانواده هستي، اين را به خاطر داشته باش.
*علاقه مندي به وسايل الكتريكي چگونه در شما پديد آمد؟
- مادر من به موسيقي كلاسيك غربي بسيار علاقه مند بود و صفحات بسياري را براي گرامافون قديمي خود مي خريد. من براين باورم كه به خاطر مادرم بود كه در من علاقه به وسايل صوتي الكتريكي پديد آمد. پدرم عقيده داشت اگر كسي موسيقي را دوست دارد بايد به صداي خوب دسترسي داشته باشد.
بنابراين، هنگامي كه نخستين گرامافون جديد به بازار آمد اولين نفر در منطقه ما بود كه براي خريد آن پول فراوان خرج كرد. صداي كاملاً متفاوت دستگاه جديد نسبت به دستگاه قديمي مكانيكي مرا گيج و متحير كرد.
*خود شما هم در آن دوران آيا وسوسه شديد كه دست به كار ساختن چيزي شويد؟
- من از اكتشاف جديد وسوسه شدم و سوالات بسياري در ذهنم پديد آمد. شروع به خريد كتابهايي درباره وسايل الكتريكي كردم. روياي من اين بود كه يك گرامافون الكتريكي بسازم و صداي خود را روي صفحه اي ضبط كنم. بالاخره به سختي موفق شدم به تنهايي يك گرامافون زمخت و يك راديو بسازم حتي توانستم صداي خود را روي صفحه اي ضبط كنم و سپس در گرامافون الكتريكي خود به آن گوش دهم.
*چگونه با ايبوكا آشنا شديد؟
- يكي از پژوهشگران غيرنظامي در گروه ما، مهندسي بسيار تيز در زمينه الكتريسيته بود كه در آن زمان مديريت شركت خود «شركت ابزار دقيق ژاپن» را برعهده داشت و مقدر بود كه در زندگي من نفوذ بسيار زيادي داشته باشد.
ماسارو ايبوكا مدت 13 سال مافوق من بود و اكنون مدتهاست دوست بسيار نزديك، همكار وشريك من است. و شركت سوني را با هم تاسيس كـــرده ايم. او در شركت خود آمپلي فاير نيرومندي اختراع كرده بود. او در شركت خود در ايالت ناگونا در حدود 1500 نفر را در استخدام خود داشت كه دستگاههاي كوچك مكانيكي مي ساختند كه فركانس رادار را كنترل مي كرد. اما ايبوكا از نظر شغلي چندان راضي به نظر نمي رسيد و به رئيس شركت خود گفت كه مي خواهد به توكيو باز گردد. ايبوكا كار آزمايشگاههاي مخابراتي را با هفت كارمند كه از كارخانه ناگويا با خود آورده بود در ساختماني كهنه و خالي در ميان ويراني و خرابي به جا مانده از بمباران شهر توكيو آغاز كرد.
*ايبوكا چه شخصيتي داشت كه شما جذب او شديد؟
- ايبوكا شخصي است كه داراي توانايي رهبري بزرگي است. او مردم را به خود جذب مي كند و آنان دوست دارند با او كاركنند. در واقع تاريخچه شركت ما سرگذشت گروهي از مردمي است كه سعي مي كنند ايبوكا را كمك كنند تا بتواند به روياهايش جامه عمل بپوشاند. او هرگز به مديريت فردي اعتقاد نداشت. نه تنهـــــا هوش و قريحه ابتكاري ايبوكا در زمينه هاي فناوري بلكه توانايي او در هدايت مهندسان جوان و جسور و تبديل آنان به مديران پخته اي كه به آنان امكان همكاري در فضايي را داد كه همه كس با آزادي مي توانست نظرات خود را بيان دارد همگان را به شدت تكان داد. منابع ايبوكا در مغز او قرار داشت. گروه كوچكي افسرده و دلتنگ از سوخته شدن انبار شركت، جلساتي را تشكيل مي دادند و هفته ها سعي مي كردند تا بررسي كنند كه اين شركت جديد چه كار سودآوري مي تواند انجام دهد.
*اولين محصولات اين شركت چه بود؟
- فكر ايبوكا اين بود كه چيز نويني بسازد. گروه بالاخره تصميم گرفتند روي دستگاه پلـوپز ساده اي كار كنند. گرچه مدل هاي آزمايشي بسياري ساختند اما هرگز طرح آن را تكميل نكردند. دستگاه مزبور ظرف چوبي ساده اي بود كه سيم مارپيچي شكل به ته آن وصل شده بود. كار پلوپز بستگي به رطوبت برنج داشت تا جريان برق را به كار اندازد و برنج را بپزد و جريان برق قبل از ته ديگ بستن و اتمام رطوبت برنج قطع شود. البته ايبوكا داراي فكر و انديشه ديگري بود: راديوهاي موج كوتاه كه با طرح او شما با يك رابط ساده، آداپتور موج كوتاه به راديوي استاندارد موجود وصل مي شد و آن را به موج كوتاه تبديل مي كرد. اين محصول نو، خواهان بسيار پيدا كرد و باعث بالارفتن اطمينان و اعتماد كارمندان شركت شد.
پس از پايان جنگ به شهر خود ناگويا برگشتيد و از ايبوكا جدا شديد.
*چطور شد كه مجدداً به ايبوكا پيوستيد؟
- وقتي براي تدريس به توكيو آمدم به ملاقات او در محل كارش رفتم. تصميم گرفتم در شــــركت جديد ايبوكا به صورت محقق نيمه وقت نقشه ها و طرحهايي براي تشكيل شركت جديد خودمان كار كنم. وقتي براي تاسيس شركت جديد خود «شركت مهندسي مخابرات توكيو» منابع سرمايه گذاري خود را بررسي كرديم مجموعاً 500 دلار مي شد. در آن روزها براي گرفتن وام به پدرم متوسل مي شديم و بعد تصميم گرفتيم از سهام شركت به او بفروشيم.
*چرا از تدريس دست كشيديد؟
- مسئولان آمريكايي تصميم گرفتند تمام معلمان مدارس را كه زمان جنگ پرسنل كادر ارتش يا نيروي دريايي بودند تصفيه كنند و من يكي از آنان بودم چون افسر فني نيروي دريايي سلطنتي بودم. تصفيه براي من خبر خوبي بود چون اصلاً به تدريس علاقه نداشتم و علاقه مند بودم كه در شركت جديد به طور تمام وقت كار كنم.
*پس از پيوستن به ايبوكا اولين اقدام شما چه بود؟
- شركت جديد ما رسماً در هفتم ماه مه 1946 تشكيل شد. ايبوكا و من اغلب درباره مفهوم شركت جديد به عنوان يك مبتكر گفت وگو كرده بوديم و به اين نتيجه رسيده بوديم كه شركت نوآور دست به توليد ابتكاري محصولات مبتني بر فناوري جديد مي زند.
تنها ساختن راديو كمال مطلوب ما نبود و نظر ما را تامين نمي كرد. البته ما مجبور بوديم اجناس و خريد مايحتاج و آوردن لوازم و مواد اوليه براي كارخانه را انجام دهيم. هم كار اجرايي را خود انجام مي داديم و هم به باركردن اجناس توزيعي به كاميون كمك مي كرديم و هم كاميون را هل مي داديم تا راه بيفتد. هم اجناس را توزيــع مي كرديم و هم پيغامها را مي رسانديم. سال بعد از محل قبلي شركت به ساختماني قديمي و فرسوده منتقل شديم. به هرجا كه نگاه مي كردي خرابه هاي ناشي از بمباران مشاهده مي شد. شكافهاي زيادي در سقف وجود داشت. مواقع باراني بايد چتر بالاي سر ميزهايمان مي گرفتيم. گرچه از مركز شهر دور بوديم اما در اينجا بيشتر از ساختمان قبلي استقلال و جا داشتيم. اقوام كه براي ديدن من مي آمدند با ديدن آن اوضاع بد و ناجور شوكه مي شدند چرا كه من در ناگويا مثل پسر رئيس يك شركت معتبر زندگي مي كردم.
*اولين محصول شركت جديد شما چه بود؟
- ايبوكا تصميم گرفته بود محصول كاملاً جديد مصرفي براي ژاپن توليد كند: يك ضبط صوت با نوار سيمي. ما نمونه هايي از اين ضبط صوت را كه ساخت آلمان بود ديده بوديم. البته جواب رد شركت سوميتومو كه توانايي توليد سيم فولادي مورد نياز ما را داشت به نفع ما تمام شد زيرا در آينده ضبط صوت نوع ديگر و البته بسيار بهتر وجود داشت يعني ضبط صوت نواري كه در آن زمان از اين موضوع بي اطلاع بوديم.
*مگر شما امكانات تهيه و ساخت نوار مغناطيسي را در آن زمان داشتيد؟
- نه، دستگاه ضبط صوت نواري چيزي بود كه ايبــوكا مي خواست شركت ما توليد كند. او مي خواست يك ضبط صوت نواري براي ژاپن بسازد. اما نوار در واقع بخش اصلي پروژه ما بود كه به نظر يك معما مي نمود. كسي در ژاپن تجربه اي در خصوص نوار ضبط مغناطيسي نداشت. اكنون برايم باورنكردني است كه چگونه ايبوكا و من توانستيم به طور دستي آن نوار را بسازيم.
*چگونه؟
- ما مواد پلاستيكي نداشتيم. تنها سلوفن داشتيم. كوره برقي براي حرارت دادن موادشيميايي نيز نداشتيم. معجون اگزاليك آهن را در يك تابه ريختيم و با قاشق چوبي به هم زديم و آن را با لاك الكلي ژاپني مخلوط كرديم و با قلم موي ظريف نوار را رنگ زديم. با تعجب مشاهده كرديم از اين طريق بهترين نتيجه مطلوب را به دست آورديم. ما از اين كار خود مغرور بوديم. در آن زمان 45 نفر در كارخانه ما كار مي كردند كه بيش از يك سوم آنان فارغ التحصيل دانشگاه بودند. چند سال بعد شركت IBM نوار مغناطيسي ما را به عنوان بهترين نوار ذخيره سازي اطلاعات رايانه اي انتخاب كرد.
*در فروش محصول جديد چه مشكلاتي داشتيد؟
- اولين مشكل ما جعبه بسيار بزرگ سنگين 35 كيلوئي و قيمت 170/000 ين دستگاه ضبط صوت بود. ما 50 عدد از اين دستگاهها را براي بازاري درست كرديم كه به نظر مي رسيد وجود داشته باشد اما نتوانستيم آن را بفروشيم. ما هر دو مهندس بوديم و روياي موفقيتهاي بزرگي را در سرداشتيم. فكر مي كرديم با ساختن يك كالاي منحصر به فرد مي توانيم ثروتي كسب كنيم اما متوجه شديم كه دانش فناوري منحصر به فرد براي ايجاد يك دادوستد موفق كافي نيست، بايد محصولات خود را بفروشي. ما شروع به ساختن يك مدل قابل حمل ونقل و جذاب تري كرديم كه اطمينان بيشتري جلب كرد. انديشه هاي نو بالاخره پذيرفته شدند.
*چگونه به فكر ساخت دستگاه ويدئو افتاديد؟
- اولين دستگاه ضبط ويدئوئي براي ايستگاههاي پخش برنامه، بسيار بزرگ و تقريباً به اندازه يك اتاق و به قيمت 10/000 دلار يا بيشتر بود. آنها از نوارهايي به عرض دواينچ و ريلهاي باز استفاده مي كردند كه واقعاً سنگين و موجب دردسر بود. ما مجبور بوديم ويدئوهاي كوچكي را طرح ريزي كنيم كه مردم بتوانند آنها را در خانه هايشان جاي دهند. ايبوكا يك دستگــــاه واقعاً كوچك و يك كاست ساده مي خواست. پس از بازگشت از مسافرت آمريكا، روزي گروه توسعه ويدئو را به دفترش دعوت و تاكيد كرد كه پروژه ويدئو مهمترين پروژه شركت است و كتاب جيبي را كه در فرودگاه نيويورك خريده بود از جيب خود بيرون آورد و گفت اين اندازه مورد نظر من است. دست كم يك ساعت برنامه در كاستي با اين اندازه جا مي گيرد. اين امر موجب شد كه سيستم بتاماكس به وجود آيد.
*چگونه وارد وادي ترانزيستور و ساخت راديو وتلويزيون شديد؟
- در سال 1948 من و ايبوكا درباره كار ويليام شاكلي در آزمايشگاههاي بل(BELL) چيزهايي خوانده بوديم و درنظر داشتيم دانشمندان و تكنسين هاي خود را به كار توسعه ترانزيستور با فركانس بالا براي استفاده در راديو بگماريم. ما در نظر داشتيم ترانزيستـور را جايگزين لامپ هاي بزرگ، داغ و غيرقابل اطمينان كنيم. ترانزيستور به ما اين امكان را مي داد كه نه تنها وسايل برقي را كوچكتر كنيم بلكه مصرف برق را نيز پايين آوريم.
*اولين تلويزيون رنگي را چگونه ساختيد؟
- ما تجارب فراواني در مورد تلويزيون سفيد و سيــــاه داشتيم. ما روي لامپ مخصوص كار مي كرديم. طرح جديدي كه موفق به اختراع آن شديم ترينيترون نام گرفت. رقباي ما از سيستم سه لوله پرتاب الكترون جداگانه در پشت لامپ تصوير استفاده مي كردند. ما هرسه لوله را داخل يك لوله جا داديم و آنها را به وسيله يك لنز بزرگ به جاي لنزهاي متعدد متمركز كرديم. ما به سوي تراكم و فشردگي گام برمي داشتيم. سيستم ما دوبرابر شفاف تر بود و نيروي برق كمتري مصــرف مي كرد. ما در ساختن تلويزيون هاي كوچك هيچ رقيبي نداشتيم. در اثر كوشش در اختراع سيستم تلويزيون رنگي و توسعه ترينيترون در سال 1972 از طرف آكادمي ملي علوم و هنرهاي تلويزيون آمريكا جايزه به سوني داده شد.
*بدين ترتيب شركت كوچك شما به سرعت رشد يافت و وارد فضاهاي جديد كاري شد.
- بله، در حالي كه شركت ما بالغ تر و پخته تر مي شد وارد نوع تازه اي از جنگ شديم كه آموزشهاي زيادي درباره دادوستد بين المللي كه در حال توسعه آن بوديم به من داد. شركت ما كم كم گسترش پيدا مي كرد بنابراين به يك ساختمان همجوار و بادوام تر نقل مكان كرديم. در سال 1949 پنجاه درصد حق ثبت سيستم فركانس بالاي AC را كه از آن شركتNEC بود خريديم و با آن شركت شريك شديم.
*هدف و ره آورد اولين سفر شما به آمريكا و اروپا چه بود؟
- ما ساختن يك راديو كوچك را كه در داخل جيب پيراهن جا گيرد هدف خود ساختيم. من در سال 1953 براي آخرين مذاكره براي امكان مجوز گرفتن فناوري جديد به نيويورك رفتم. همچنين مي خواستم ببينم وضع دنيا چيست و جايگاه شركت جديد ما كجاست. بنابراين، برنامه ريزي كردم كه پس از تكميل كارم در نيويورك، از اروپا نيز ديدن كنم. از كارخانه هاي فولكس واگن، مرسدس بنز، زيمنس و شركتهاي كوچك بسياري بازديد كردم. بازديد از شركت فيليپس هلند به من بينش تازه و دلگرمي داد. به مجسمه دكتر فيليپس درجلو ايستگاه راه آهن خيره شدم. پيوسته در اين فكر بودم كه چگونه مردي كه در محلي بسيار كوچك و دوردست نظير آن شهر دريك مزرعه كشاورزي متولدشده توانسته است كارخانه عظيمي نظير آن را با فناوري بسيار بالا و باشهرت و اعتبار جهاني بنياد كند. فكر كردم شايد ما هم بتوانيم چنين كاري را در ژاپـن انجام دهيم. كاملاً يك رويا بود اما در نامه اي از هلند به ايبوكا نوشتـم. اگر فيليپـس توانسته است همچون كاري را انجـام دهد پس ما نيز مي توانيم.
*بالاخره چه زماني توانستيد راديو را به بازار عرضه كنيد؟
- ما موفق شديم اولين راديو ترانزيستوري خود را در سال 1955 توليد كنيم و نخستين راديو كوچك جيبي را در سال 1957 به بازار بفرستيم. آن راديو كوچكترين راديوي دنيا بود. راديوي كوچك و ظريف ما نام و علامت مخصوص سوني را به همراه داشت. ما طرحهاي بزرگي براي وسايل الكترونيكي ترانزيستوري در آينده داشتيم كه موفقيت راديو كوچك جيبي ما سرآغاز موفقيتهاي آتي ما به شمار مي رفت.
*پس از آن چه موفقيتهايي را داشتيد و چه محصولاتي را به بازار عرضه كرديد؟
- راديو ترانزيستوري، تلويزيون دستي كوچك، پخش استريوئي، واكمن، واچمن، پخش ديسكت، ديسكمن. ما استريو را در ژاپن معرفي كرديم. اولين ضبط و پخش ويدئو خانگي را ساختيم. ما سيستم ترينيترون و روش تازه تزريق تصوير رنگي در لامپ تصويري را اختراع كرديم. ما فلاپي 3/5 اينچ رايانه را ابداع كرديم. به وسيله دوربينهاي ويدئوئي دستي و دستگاههاي پخِش ويدئوئي، جمع آوري اطلاعات و اخبار تلويزيوني را به طور انقلابي تغيير داديم. در ساختن دوربين عكاسي بدون فيـــلم موويكا كه از سيستم ديسكتي استفاده مي كند پيشرو بوديم و دستگاه فيلمبرداري هشت ميليمتري را اختراع كرديم. اينها تنها اندكي از وسايل ساخت شركت ما بود كه به سادگي قابل تشخيص است.
*بدين ترتيب شما نقش الگو و پيشرو را براي شركتهاي ديگر داشتيد.
- ما محصولاتي را به بازار عرضه مي كرديم كه پيش از آن هرگز توليد نشده بود و به عنوان يك شركت پيشرو به تدريج شهرت و اعتبار كسب مي كرديم. در واقع برخي ما را خوكچه هندي صنعت الكترونيك مي ناميدند. هنگامي كه ما كالاي جديدي را توليد مي كرديم صنايع غول منتظر مي شدند ببينند محصول جديد ما موفقيت كسب مي كند يا نه، آنگاه پس از موفقيت كالا از كوششهاي ابتكاري ما سوء استفاده مي كردند و مشابه آن را ساخته و با عجله به بازار مي فرستادند.
*نقش تحقيق و توسعه در دستيابي به اين موفقيتها تا چه اندازه بوده است؟
- نظر ما اين است كه به جاي اينكه از مردم بپرسيم چه چيزهايي مورد نيازشان است با ارائه محصول جديد آنان را به دنبال خود بكشيم زيرا مردم نمي دانند چه كارهايي امكان پذير است در حالي كه ما مي دانيم. بنابراين، به جاي آنكه پول هنگفتي را صرف هزينه تحقيقات بازاريابي كنيم فكر و انديشه خود را روي توليد محصـــولات جديد و استفاده از آنها متمركز مي سازيم و مي كوشيم با آموزش مردم و برقراري ارتباط با مردم براي فروش محصولات خود بازار خلق كنيم.
*چطور شد كه نام سوني SONYرا براي شركت و محصولات خود انتخاب كرديد؟
- در مسافرت نخست خود به خارج در سال 1953 متوجه شده بودم كه نام كامل ما، به ژاپني، نام خوبي براي گذاشتن روي محصولات نبود. هيچ كس در خارج نمي تواند اين گونه نامها را تلفظ كند. ترجمه انگليسي يعني شركت مهندسي مخابرات ژاپن نيز بيش از حد بدتركيب بود. بايد چيز ابتكاري ارائه دهيم و نام تازه اي پيدا كنيم كه هردو كار را انجام دهد يعني هم نام شركت ما و هم علامت تجاري ما باشد. ايبوكا و من مدت درازي فكر كرديم و دهها و دهها نام را بررسي كرديم و به فرهنگها مراجعه كرديم تا درباره نام شركت تصميم گرفتيم. كلمه لاتين SONUS را پيدا كرديم كه به معني صداست. مناسب بود زيرا كار ما پر از صدا بود. بنابراين، روي كلمه SONUS كار كرديم. در آن ايام برخي كلمات انگليسي و غيرادبي متداول شده بود مثلSONNY ياSONNY-BOY كه برخي به جوانان باهوش خطاب مي كردند. اما متاسفانه كلمهSONNY به تنهايي در زبان ژاپني به معناي از دست دادن پول فراوان بود. مشكل را مدتي سبك و سنگين كرديم و پاسخي يافتيم. آيا بهتر نيست يك حرفN را برداريم و صرفاًSONY بنويسيم. نتيجه كاملاً مثبت بود. نام جديد اين امتياز را داشت كه هيچ معنايي در هيچ زباني نداشت به جز همان مفهوم . به خاطر سپردن آن نيز آسان بود. در ژانويه 1958 ما رسماً نام شركت خود را به «شركت سهامي سوني»(SONY CORPORATION) تغيير داديم و در دسامبر در بازار بورس نيويورك پذيرفته شد. نام سوني را در 170 كشور و منطقه و در مقولات متعدد و نه تنها در الكترونيك به ثبت رسانديم.
*هيچوقت به فكر افتاده ايد اين نام را تغيير دهيد؟
- در سي و پنجمين سالگرد شركت ما فكر كرديم بهتر است در مارك تجاري خود تجديد نظر كنيم وشكل و سبك حروف SONY را تغيير دهيم. يك مسابقه بين المللي گذاشتيم و صدها پيشنهاد را دريافت كرديم. پس از مطالعه و مرور همه پيشنهادها تصميم گرفتيم تغييري در مارك خود ندهيم. SONY هنوز جالب به نظر مي آمدو ما به اين نتيجه رسيديم و هنوز هم قبول داريم سري كه درد نمي كند نبايد بدون دليل دستمال بست
*چشم انداز شركت را چگونه ترسيم كرديد؟
- من و ايبـــوكا در يك بيانيه فلسفي و ديد آينده نگري در آغاز كار شركت نوشتيم: اگر امكان داشت كه شرايطي را ايجاد كنيم كه افراد بتوانند با روحيه كار گروهي شركت متحد شوند و استعدادهاي فناوري خود را در سطح مطلوب تجربه كنند آنگاه چنين سازماني مي تواند خوشحالي بي حد و حصر و منافع فراواني را به ارمغان آورد.
*چه چيزي را به عنوان شعار شركت برگزيديد؟
- شعاري كه به آن اعتقاد داشتيم «روحيه سوني» بود. ما مي گفتيم سوني يك شركت پيشگام است و قصد ندارد دنباله رو ديگران باشد. سوني با پيشرفت و ترقي خود مي خواهد در خدمت دنيا باشد. شركت سوني همواره در جستجوي ناشناخته ها خواهد بود.
*شعبه شركت سوني را چه زماني در آمريكا تاسيس كرديد؟
- من عملاً در حال رفت و آمد بين توكيو و نيويورك بودم. به عنـــوان معاون مديرعامل نمي توانستم مدت طولاني از توكيو دور باشم اما به عنوان كسي كه شعبه شركت خود را در آمريكا تاسيس مي كند نيز نمي توانستم مدت درازي در توكيو بمانم. تصميم گرفتم شعبه شركت خود در آمريكا را به نام شركت سوني آمريكا تاسيس كنم. ما شركت را با سرمايه 500/000 دلار در 1960 به طور رسمي تاسيس كرديم و 16 ماه بعد دو ميليون سهم شركت سهامي عام سوني را در بازار بورس آمريكا عرضه كرديم. ما اولين شركت ژاپني بوديم كه سهام خود را در آمريكا عرضه مي كرديم.
*چگونه بازارهاي آمريكا را تسخير كرديد؟
- ما بازارهاي آمريكا را تسخير نكرديم هرچندگاهي چنين برداشت مي شود. ما تنها بهترين محصولات خود را به آمريكا فرستاديم. محصولاتي كه از نظر كيفي و قيمت مناسب تشخيص داده شده بود.
*چه عواملي در موفقيت يك سازمان موثر است؟
- آنچه مورد نياز است انديشه خلاق بشري، كشف و شهود باطني و رشادت است و شركت ما از همان آغاز همه آنها را داشت و هنوز هم دارد.
*اما گفته مي شود ژاپني ها بيشتر مقلد و دنباله رو هستند تا خلاق و مبتكر.
- به نظر من بيان اينكه صنايع ژاپن در چهل سال گذشته هرآنچه انجام داده اند چيزي جز خلاقيت بوده حرف ابلهانه اي است. ما همه، چه بچه ها، چه دانش آموزان و چه نوآموزان دنياي كسب و كار از طريق تقليد ياد مي گيريم. سپس رشد مي كنيم و مي آموزيم كه استعدادهاي ذاتي خود را با قواعد و اصولي كه قبلاً ياد گرفته ايم درآميزيم.
اصلاً مفهوم اصلي اصطلاح ژاپني يادگيري (MANABU) عبارت است از تقليد(MANEBU) . در چهاردهه گذشته ژاپن براي فناوري دست خود را به هرسو دراز كرد. ما فناوري را براي استفاده مستقيم خويش خريداري مي كرديم و برمبناي آن پيشرفت كرديم. كارخانه فولادسازي ژاپن از اتريش فناوري تزريق اكسيژن خريداري كرده اما در كمتر از يك دهه، شركتهاي ژاپني فناوري فولادسازي پيشرفته را به همان كارخانه ها مي فروختند. مثال ديگر در سوني است كه ما ترانزيستور پايه را گرفتيم و با طرح ريزي جديد براي منظور خاص خود ساختيم كه مبتكر ترانزيستور اصلاً تصورش را هم نكرده بود.
اولين جايزه نوبل براي يك دانشمند ژاپني، جايزه به پژوهشگر ما لئواساكي بود كه اثر پرتاب الكترون را در آزمايشگاه توسعه ما به نمايش گذاشت و پس از 17 سال و البته پس از ملحق شدن به IBM، زماني كه من عضو هيئت مديره بودم، جايزه را دريافت كرد.
*به هرحال اين خلاقيت، اگر خلاقيت هم هست اقتباسي است نه مستقل.
- البته همچنان كه دكتر كي كوچي مدير مركز تحقيقات ما خاطرنشان مي سازد خلاقيت متعددي وجود دارد. من مي گويم عامل كليدي در صنعت «خلاقيت» است و سه نوع خلاقيت وجود دارد و خلاقيت در فناوري، خلاقيت در برنامه ريزي توليد و خلاقيت در بازاريابي. داشتن يكي از آن سه بدون دونوع ديگر نوعي نابودي خود در كسب و كار است.
بايد تاكيد كنم كه يك مشخصه منحصر به فرد توسعه فناوري ژاپن استقلال آن از فناوري دفاعي است. ما در بازار مصرف -و نه در صنعت دفاعي- تغييرات دايمي ايجاد كرده ايم، اختراعات فناوري را از طريق فناوري مورد استفاده تجاري به داخل آورده ايم. به علاوه در ژاپن تحقيقات بسيار پيشرفته مهندسي و علمي از طرف دانشگاههاي ملي انجام يافته و نه دانشگاههاي خصوصي. مسئوليت عمده تحقيق را صنايع خصوصي در ژاپن برعهده دارد. در سال 1984 تنها 22 درصد هزينه تحقيق و توسعه در ژاپن برعهده دولت بود و بقيه را سرمايه گذاران تجاري پرداخت كرده بودند. ممكن است آدم فكر خوبي داشته باشد، اختراع جالبي بكند اما باز هم فرصت را از دست بدهد. بنابراين، طراحي يك توليد كه به معناي اين است كه تصميم بگيريم از فناوري در يك كالاي خاص چگونه استفاده كنيم نياز به خلاقيت دارد.
*نقش خلاقيت در بروز استعدادهاي آدمي را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- اگر آدم مجبور نشود ذهن خود را به كار وادارد به تدريج ذهنش تنبل بارآمده و استعدادهاي بالقوه اش از بين مي رود. هنگامي كه شما كاركنان آماده، باهوش و پرارزش در شركت خود داريد گام بعدي ايجاد انگيزه در آنان است كه خلاقيت داشته باشند. ما همواره از كارمندان خود خواستار تفكر ابتكاري بوديم و تا حد زيادي به آن دسترسي پيدا كرده ايم. از نظر مديريت اين امر بسيار اهميت دارد كه چگونه مي توان خلاقيتهاي بالقوه مردم را آشكار كرد. به نظر من همه داراي نيروي خلاقيت هستند اما تعداد كمي از مردم مي دانند كه چگونه از اين نيرو استفاده كنند.
*راه حل مشخص شما براي به فعل رساندن اين خلاقيت چيست؟
- راه حل من براي تجلي خلاقيت هميشه اين بوده كه هدفي را مشخص كنيم. بهترين مثال اين راه حل پروژه آپولو در آمريكا بود. هنگامي كه شوروي اولين ماهواره خود اسپوتينگ را به فضا فرستاد و سپس اولين انسان را به فضاي بيرون از كره زمين اعزام داشت، آمريكا را به شدت تكان داد. اما وقتي رئيس جمهور كندي هدف روشن «مسافرت به كره ماه در ده سال آينده» را تعيين كرد همه صحنه عوض شد. هدف مزبور چالش روشني بود. براي رسيدن به يك هدف، مردم خلاقيت پيدا مي كنند. مديران بايد هدفها را معين و در جهت دسترسي به آنها حركت كنند و كاركنان مستعد اولويت يابند. بدون هدف نمي توان انتظار موفقيت داشت. اگر ما تنها يك هدف روشن داشته بــــاشيم مي توانيم تلاشهاي خود را متمركز سازيم. هنگامي كه شركت ما شروع به كار كرد ايبوكا گفت كه «بهتر است ضبط صوت بسازيم». ما اين هدف را در نظر گرفتيم. در مورد ويدئو نيز ما در راه رسيدن به هدف خود يعني استفاده از آن در خانه ها شروع به فعاليت كرديم تا آنها را براي استفاده در خانه آماده سازيم. اما كسي دقيقاً نمي دانست حدكوچك كردن آن چيست. تااينكه ايبوكا در يك كنفرانس، كتابي را روي ميز گذاشت و گفت اندازه موردنظر ما اين است.
*آيا پول مي تواند به عنوان انگيزه بروز خلاقيتها در كاركنان مورد استفاده قرار گيرد؟
- من معتقدم اين اشتباه بزرگي است كه آدم فكر كند پول تنها وسيله پاداش در قبال كار مشخص است. درست است كه مردم به پول احتياج دارند اما آنان همچنين مي خواهند در محل كار خود خوشحال و از داشتن چنان كاري احساس غرور كنند. بنابراين، اگر ما مسئوليت زيادي را برعهده فرد جوان بگذاريم كه حتي عنوان برجسته اي ندارد او باور خواهد كرد كه آينده خوبي دارد و با خوشحالي سخت به كار خود ادامه مي دهد. اگر شما مي خواهيد در نيروي انساني انگيزه اي ايجاد كنيد پول موثرترين وسيله نيست. آنان صرفاً به خاطر پول كار نمي كنند. آنان را عضو خانواده خود بدانيد و با آنان به مثابه عضو محترم خانواده رفتار كنيد.
*آيا در دوران كاري خود مرتكب اشتباهاتي در تصميم گيري يا عمل شده ايد؟
- در سال 1964 اولين ماشين حساب الكترونيكي دنيا را در نمايشگاه بين المللي نيويــــورك در معرض تماشا گذاشتيم. فكر مي كرديم افزودن اين محصول براي حفظ توليد ما فرصت خوبي است. اما وقتي مشخص شد ديگران قيمتـــها را به طور خطرناكي پايين مي برند تا سهمي از بازار را به دست آورند ما ساختن ماشين حساب را متوقف كرديم. بايد بگويم كه در گرفتن تصميم براي بيرون آمدن از خط توليد ماشين حساب تا حدي شتاب به خرج داده بوديم. اگر ما به توليد ماشين حساب ادامه مي داديم اين امكان را داشتيم كه تجارب اولي خود در فناوري ديجيتالي را براي استفاده در رايانه هاي شخصي و كاربردهاي صوتي و ويدئوئي توسعه دهيم. در اثر توسعه فنون ما مجبور شديم اين فناوري را بعدها به دست آوريم. خوشبختانه من از اينگونه تصميمهاي كوتاه مدت اشتباه آميز زياد نگرفته ام.
*اگر كاركنان اشتباه كنند چگونه با آنان برخورد مي كنيد؟
- من به كاركنان خود مي گويم هرچيزي كه فكر مي كنيد صحيح است انجام دهيد، اگر اشتباه كنيد از آن درسي ياد مي گيريد، فقط دوبار مرتكب يك اشتباه نشويد.
*برخي مردم فكر مي كنند استعداد ژاپني در ايجاد زيربناي صنعتي كنوني كشور چيزي است كه در طول سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم فراهم شده است. نظر شما چيست؟
- آنان دقيقاً آگاهي به تاريخ ندارند. تحت هدايت دولت و رهبري روشن بينانه امپراتور ميجي، ژاپن براي به دست آوردن انديشه ها و فناوري جديد به سراسر دنيا دست دراز كرد. در واقع ژاپن از اعماق انزواي كشاورزي حركتهاي صنعتي خود را در سه دهه آخر قرن نوزدهم آغاز كرد و در سال 1905 - تنها در طول يك نسل - توانايي اقتصادي و صنعتي ملت به چنان سطحي افزايش يافت كه آن ژاپن كوچك با جمعيتي در حدود 30 ميليون نفر در آغاز جنگ جهاني اول، قدرت مهم نظامي و صنعتي آسيا به حساب آيد. اين حقيقت تاريخي است و من آن را به اين دليل خاطرنشان مي سازم كه معجزه اقتصادي ژاپن از سال 1945 بايد در چشم انداز خود مشاهده شود.
*علاوه بر نقش امپراتور ميجي كه اشاره نموديد، سهم تعاون ملي در تحول ژاپن چه بوده است؟
- تمام ژاپني ها پس از پايان جنگ در بازسازي ملت و كارخانه هاي صنعتي آن به طور مشترك كوشش كردند و براي اولين بار در تاريخ ثمره تلاش خويش را به اشتراك كسب كردند به طوري كه سطح زندگي ژاپني ها در دنيا به بالاترين سطح رسيد.
*تفاوت شيوه هاي ژاپني و آمريكايي در چيست؟ شما به عنوان كسي كه بيشترين آشنايي را با فـــرهنگ آمريكايي داريد و به عنوان شناخته شده ترين شخصيت ژاپني در آمريكا عملاً چندين سال با خانواده خود در راه تاسيس شركت سوني آمريكا و پيشبرد كسب و كار سوني در آمريكا زندگي كرده ايد به صورت شايسته مي توانيد به اين سوال پاسخ دهيد.
- يك بار به يك دوست آمريكايي گله كردم كه امروز ديگر مشكل بتوان چيزي پيدا كرد كه عملاً ساخت آمريكا باشد. او پاسخ داد «چرا شما توجهي به وكلاي ما نداريد. آنها كالاي واقعاً ساخت آمريكا هستند». هميشه در ذهن من وكلا به عنوان نقطه ضعف در نظام آمريكا و مظهر و نماد مهمي كه تفاوت ميان شيوه هاي كسب و كــار و مديريت نظام آمريكا را نشان مي دهد تجسم يافته است. دخالت وكلا و روحيه حقوقي در همه اشكال دادوستد آمريكايي با فلسفه و شيوه مديريت ژاپني در تضاد است. وكلا و دعاوي قضايي به شدت مانع رونق تجارت مي شوند. بيش از 50/000 وكيل دعاوي در آمريكا وجود دارد و هر سال بيش از 39/000 نفر در امتحانات وكالت قبول مي شوند. در ژاپن حدود 17000 وكيل دعاوي وجود دارد و هر سال تنها 300 نفر به تعداد آنها افزوده مي شود. در ژاپن شركتهاي عظيم حقوقي مشابه آمريكا كه نام يك دوجين وكيل روي دروديوار شركت را مي پوشاند نداريم. در حالي كه آمريكا در صدد تربيت وكيل بود ما در تدارك تربيت مهندس بوديم. ما دوبرابر آمريكا مهندس دانشگاهي داريم كه با درنظرگرفتن جمعيت در كشور نسبت مهندسان ما چهار برابر آمريكاست. تنها در زمينه الكترونيك سالانه 24000 مهندس از دانشگاههاي ژاپن فارغ التحصيل مي شوند در حالي كه در آمريكا اين رقم حدود 1700 نفر است
*شما معتقديد كه وجود اين همه وكيل تاثير منفي اجتماعي هم دارد؟
- يك بار در يك سخنراني در آمريكا گفتم اگر شما اين همه وكيل داريد آنان بايد كاري پيداكنند و گاهي مجبور مي شوند آن كار را به وجـــــود آورند. گــاهي وكلا پيگرد قانوني بي مفهومي را به راه مي اندازند. در آمريكا هركس ديگري را تحت پيگـــرد قانوني قرار مي دهد در اين جو هيچ كس به ديگري اعتماد ندارد. اگر شما امروز به همقطار خود اعتماد كنيد احتمالاً فردا تبديل به رقيب شما مي شود، چون مردم بارها از يك شركت به شركت ديگر منتقل مي شوند. به تنها كسي كه مي توان در آمريكا اطمينان و اعتماد داشت وكيل خود شخص است.
*تفاوت ديدگاه دوملت نسبت به كار چيست؟
- موضع ژاپني ها نسبت به كار كاملاً متفاوت از موضع آمريكايي هاست. مردم ژاپن داراي زمينه سازگاري بهتري با هر شغلي هستند و آن را شرافتمندانه تلقي مي كنند. در سوني گاهي دانشمندان ما براي مدتي در فروش كالاها شركت مي كردند چون نمي خواستيم دانشمندان ما در برج عاج خود زندگي كنند.
*به تفاوتهاي اجتماعي و فرهنگي ژاپن و آمريكا اشاره كرديد. به صورت مشخص شركتهاي ژاپني در چه مواردي با شركتهاي آمريكايي تفاوت دارند؟
- تفاوت شركتهاي ژاپني و آمريكايي از تفاوتهاي فرهنگي فراتر مي رود. در ژاپن كسب سود هرگز در رأس كارها قرار نمي گيرد. در حالي كه در آمريكا بالاترين اولويت را به سود سالانه يا درآمد سرمايه گذاران مي دهند. هيئت مديره نماينده سرمايه گذاران است. در آمريكا رفتار مديران نسبت به نيروي كار و حتي مديران رده هاي پايين شديدو مبتني بر سلسله مراتب اداري است. در حالي كه محيط مطبوع براي مديران ژاپني چندان اهميت ندارد. تلاش براي به دست آوردن يك دفتر كار آراسته و داراي مبلمان و تزئين يافته و ديوارهاي رنگ روغني شده مرسوم نيست. ما اعتقادي به دفاتر خصوصي مجلل نداريم و به چنين چيزهايي اولويت نمي دهيم. ما علاقه منديم توجه خود را به بهبود كيفيت كارخانه هاي خود معطوف سازيم و محيط راحت، ساده و دلپذيري ايجاد كنيم زيرا معتقديم تاثير مستقيم بر كيفيت توليد دارد. به نظر من يكي از امتيازات نظام ژاپني نسبت به نظام آمريكايي يا اروپايي در مجموع احسـاس «فلسفه شركت» است. در ژاپن، برنامه ريزي بلندمدت و نظام پيشنهادي مديريت رده هاي مياني و پائين روابط ميان مديريت بالا وپايين را بسيار نزديك به هم نگه مي دارد. كه سالها مي توانند برنامه خاصي از فعاليتها را تنظيم كنند كه فلسفه شركت را پابرجا نگه دارند.
*اين تفاوتهايي كه در جنبه هاي مختلف برشمرديد واقعيتي است كه وجود دارد. نقش جغرافيايي، طبيعي و تاريخي ژاپن در پديدآمدن اين روحيه در ژاپني ها تا چه اندازه است؟
- زندگي هر روز ما در اين جزيره آتشفشاني با تهديدهايي نظير زمين لرزه هاي عظيم، توفانهاي سهمگين، امواج جزرومد، كولاكهاي شديد و رودهاي سيل آسا مي گذرد. هرروز زمين زير پاهاي ما به لرزه در مي آيد. در جزاير ژاپن جز آب، تقريباً هيچگونه مواد معدني وجود ندارد. 99/7 درصد از نفت مورد نياز را با اتكاء به واردات تهيه مي كنيم. همچنين آلومينيم، سنگ آهن و نيكل 100 درصد، مس بيش از 95 درصد و گاز طبيعي حدود 92 درصد از واردات تامين مي شود. كمتر از يك چهارم سرزمين ما غيرقابل زندگي و كشت و زرع است. بنابراين، آنچه ما داريم برايمان ارزشمند است. به همين سبب يادگرفته ايم كه به طبيعت احترام بگذاريم و آن را حفظ كنيم. ما در ژاپن احساس مي كنيم كه
همه چيز در اين دنيا موهبتي است از جانب خالق، بنابراين، ما بايد شكرگذار آنها بوده و هيچ چيز را نبايد بيهوده تلف كنيم. همه چيز به طور مقدس و متبرك فراهم آمده و به طور امانت در اختيار ما قرار گرفته و بايد بهترين استفاده را از آنها بكنيم. تلف كردن چيزي گناه تلقي مي شود. هنگامي كه من اولين بار به آمريكا رفتم از مشاهده اينكه آمريكايي ها روزنامه هاي خود را به دور مي اندازند متعجب شدم. ميزان كاغذ مصرفي روزنامه ها در سال 190 ميليون تن است. ژاپن در جمع آوري روزنامه هاي باطله از بالاترين نرخ در دنيا برخوردار است. در سوني مي كوشيم هريك از ساختمانهاي خود را بيش از حد گرم يا سرد نكنيم. ايبوكا در مصرف برق كم بسيار تعصب داشت و اين يكي از چيزهايي بود كه او را به فكر استفاده از ترانزيستور انداخت.
*نقش آموزش و فرهنگ در دستيابي به اين روحيه تا چه حد است؟
- هنگامي كه از همان كودكي به آدمي گفته شود كه اين وسيله فلزي كه در دست داري از سنگ آهن معادن كشــــورهاي دور به دست مي آيد و به بهاي گزاف به ژاپن حمل مي شده و در كـــــوره هاي ذوب آهن توليد شده، كوره هايي كه از گاز و زغال سنگي كه از جاهاي ديگر آورده شده، بنابراين، چنين وسايلي باارزش به نظر مي رسند. بحران نفتي 1973 كه پديد آمد عملاً به نفع ما تمام شد چون ما ياد گرفتيم كه صرفه جويي كنيم. از بحران بيرون آمديم و ياد گرفتيم چگونه با مصرف نفت حتي كمتر از پيش به كار خود ادامه بدهيم.
*اين روحيه قانع بودن و صرفه جويي چه نقشي در عملكرد شركت داشت؟
- ما به فعاليتهاي كارخانه و به محصولات خود به دقت نگريستيم و هرجا كه مي توانستيم حتي مقدار بسيار اندكي از انرژي صرفه جويي كنيم طرح آن قسمت را تغيير مي داديم. در طول چندماه از آغاز تحريم نفت در سال 1973، ما طرح لامپ تصويري ترينيترون را با گرم كردن غيرمستقيم المنت كاتد به مستقيم تغيير داديم تا 12 درصد از مصرف برق را كم كنيم. من به خاطر دارم كه كونوسوكي ماتسوشيتا پدر صنعت الكترونيك ژاپن حتي در نودسالگي از پروازهاي تجاري استفاده مي كرد و از شهر اوزاكا كه دفتر كارش در آنجا قرار داشت تا توكيو در كنار صدها تن از مردم عادي مسافرت مي كرد.
*با داشتن اينگونه روحيه، شما هيچگاه از خود راضي نخواهيد بود؟
- همين طور است. امروز ما در آمريكا و اروپا داراي بازار مطمئن هستيم و من مرتب به مديران خود مي گويم كه نبايد در مورد موفقيتي كه كسب كرده ايم از خود راضي باشيم چون همه چيز به سرعت تغيير مي كند، نه تنها در زمينه فناوري بلكه حتي در برداشتها و نظرات، تفكرات، مد، سليقه ها و علايق مردم.
*پس مي توانيم بگوييم داشتن همين روحيات نظير صرفه جويي و احترام به طبيعت و حفظ موهبتهاي الهي و شكرگذاري، پشتوانه شما در درست كاركردن و خوب توليدكردن بوده است؟
- در آمريكا معمولاً محصولي مثلاً محور اتومبيلي كه ساخته مي شود بعداً مورد آزمايش قرار مي گيرد، آنگاه آنهايي كه مطلوب نباشند و مردود شناخته شوند دور انداخته مي شوند. در ژاپن اقتصــــــاد ساده به ما چنين اجازه اي نمي دهد. فلسفه عمومي ما در صنايع ژاپن اين است كه هركس خود يك بازرس است و كالاهايي كه ساخته مي شوند بايد از همان اولين مرحله توليد درست ساخته شوند. اين امر براي ما طبيعي است. از همان آغاز كار ايبوكا و من مي دانستيم كه به دنبال كيفيت خوب هستيم.
*به نقش مديريت در اين زمينه بپردازيم و بويژه جايگاه آن در شركتها و سازمانها. مهمترين ماموريت يك مدير در سازمان به نظر شما چيست؟
- مهمترين ماموريت يك مدير، توسعه روابط سالم با كاركنان خود و ايجاد اين احساس است كه كاركنان شركت عضو يك خانواده اند و كاركنان و مديران داراي سرنوشت مشابهي هستند. موفقترين شركت آنهايي هستند كه مديرانشان كوشيده اند نوعي احساس مشترك درباره سرنوشت آنها در ميان همه كاركنان و سهامداران ايجاد كنند. ما در ژاپن معتقديم كه اگر طالب كارايي بالاتر و بازده بيشتري هستيم بايد رابطه صميمي نزديكي با كاركنان ايجاد كنيم. يكي از مسائل مهم در شركت، روحيه و دلگرمي كاركنان است. اگر كاركنان حساسيت خود را نسبت به شركت از دست بدهند بقاي شركت امكان پذير نخواهد بود.
نيروي انساني محور هر كاري است كه ما انجام مي دهيم. من هميشه متذكر شده ام كه بايد كاركنان خود را بشناسيم، از بخشهاي متعدد شركت بازديد به عمل آوريم و سعي كنيم تك تك كاركنان خود را ملاقات كرده و به دقت بشناسيم. با رشد شركت اين مساله دشوارتر مي شود. باوجود اين من سعي خود را مي كنم. دوست دارم هرموقع كه امكان داشته باشد در كارخانه يا در دفتر شعبه بگردم و با كاركنان به گفت وگو بپردازم. تمام مديران شركت را تشويق مي كنم كه همه را بشناسند و تمام روز را در دفتر پشت ميز ننشينند.
*نحوه روابط مديريت و كاركنان در پيشبرد اهداف سازمان چه نقشي دارد؟
- ما اصرار داريم كه اعضاي مديريت با كاركنان در يك سالـن بنشيننـد و از تـسهيلات موجود به طور مشترك استفاده كنند. در كارخانه، مسئولان هرروز صبح پيش از شروع كار با همكاران خود يك جلسه كوتاه دارند و به آنان مي گويند كه امروز چه كار بايد انجام دهند. گزارشي از كار روز گذشتـه به آنان مي دهند و به دقت در چهره تك تك اعضاي گروه خود نگاه مي كنند. اگر شخصي از آنان به نظر سرحال نيايد او سعي مي كند علت آن را پيدا كند. مديريت ارشد بايد نسبت به اعضاي خانواده شركت احساس دلواپسي داشته باشد. ما با گوش دادن به حرفهاي كاركنان خود چيزهاي بسياري ياد مي گيريم چون به هرحال عقل منحصراً در اختيار مديريت قرار ندارد. اگر تمام امور فكري و ابتكاري برعهده مديريت گذاشته شود شركت نمي تواند به جايي برسد. تمام كاركنان بايد سهمي داشته باشند، حتي كاركنان سطوح پايين نبايد تنها به كار يدي بپردازند. ما اصرار داريم كه تمام كاركنان حتماً از نظر فكري نيز كمك كنند. يكي از قدرتهاي ما در سوني اين است كه ساختار شركت را چنان محكم پي ريزي نمي كنيم كه سندروم «در اينجا اختراع نشده» دامنگيرمان شود. گرچه برخي از بهترين انديشه هاي ما از موسفيدان رده هاي بالا نشأت گرفته اما نيروي حيات را هميشه در رده هاي پايين يافته ايم و آن را تشويق كرده و پاداش داده ايم.
*براي اينكه يك مدير درست تصميم گيري كند چه كاري بايد انجام دهد؟
- وظيفه اوليه مديريت تصميم گيري است كه مستلزم داشتن دانش حرفه اي از فناوري و توانايي پيش بيني براي آينده است. من معتقدم كه هر مدير بايد داراي اطلاعات عمومي وسيعي باشد كه تمام زمينه هاي شغلي او را در برگيرد.
واقعيتهاي شغلي و محيط آن را بشناسد و آمادگي قبول خطرات را براساس دانش و به اصطلاح حس ششم خود داشته باشد. مديراني كه استعداد قضاوت از ديدگاه فني را ندارند كه آيا يك توليد عملي است يا نه بشدت نامطلوب هستند.
*اهميت گردش شغلي در كاركنان سازمان چيست شما چگونه از اين امر در دادن انگيزه به كاركنان استفاده مي كنيد؟
- ما سعي مي كنيم كاركنان خود را هردو سال يكبار به كار جديد يا كار مشابهي منتقل كنيم. امـــــا كاركنان پركار و فعال در انتقال اجازه مي يابند كه حتي زودتر از آن فرصت انتقال داخلي داشته باشند تا كار مناسب خود را پيدا كنند. ما بااين تير، دو نشان مي زنيم. شخص معمـولاً مي تواند شغل رضايت بخشي را پيدا كند و در عين حال بخش كارگزيني مي تواند مشكلات و مسائل بالقوه مربوط به مديراني را مشخص و معين سازد كه كاركنان تحت مديريت آنان مي خواهند از دست آنها رها شوند. جنبه مهم ديگر انتقال داخلي اين است كه مديريت هميشه توانايي آن را ندارد كه هركس را به شغل مناسبي بگمارد، بلكه اين كاركنان هستند كه درصدد برمي آيند شغل مناسب خود را پيـــدا كنند. اگر شخص آنچه مي خواهد انجام دهد انتخاب كند او تشويق مي شود، چون او شغلي را به دست مي آورد كه مورد نظرش بوده و با پشتكار زياد هم||ّ خود را وقف شغل جديد مي كند. اين تجربه ماست. ما شغلها و كاركنان بسيار داريم و دليلي نداريم كه نتوانيم شغلهاي مزبور را با كمك خود آنان كه مي خواهند آن كارها را انجام دهند هماهنگ سازيم.
*نسبت به نيروهاي تازه استخدام شده در شركت چه حساسيتي داريد؟
- من شخصاً هرسال براي فارغ التحصيلان دانشگاهي تازه وارد به شركت سخنراني ايراد مي كنم. آنها را در دفتر مركزي در توكيو گرد آورده و مراسم معارفه برگزار مي كنيم. امسال نيز به رسم چنددهه گذشته آنان را گرد آورده و در چهره 700 جوان مشتاق نگاه كرده و خطابه خود را ايراد كردم.
*معروف است كه شما به تحصيلات و مدرك كاركنان اهميت فراوان نمي دهيد. چرا؟
- من كتابي تحت عنوان «تحصيلات دانشگاهي اهميت ندارد» نوشته ام. من سياست عدم توجه به مدارك دانشگاهي را در شركت خود پياده كردم كه در استخدام كاركنان نبايد براساس زمينه هاي دانشگاهي آنها قضاوت كرد بلكه بايد به شايستگيها و فعاليتهاي آنان و استعدادهاي بالقوه آنان بيشتر توجه بشود. ما مرتب در جستجوي اشخاص مستعد و باكيفيت هستيم.
*وقتي صحبت از استخدام در ژاپن مي شود، سيستم استخدام مادام العمر مطرح مي شود. چگونه ژاپن به اين شيوه رسيد؟
- فكر اينكه كارمندي همه دوران زندگـي شغلي اش را در يك شركت بگذارند يك اختراع ژاپني نيست زيرا اين خصلت به وسيله قوانين كار مدون نيروهاي اشتغال به ما تحميل شده است. در ژاپن پس از جنگ تعدادي از شركتهاي عظيم مثل ميتسوي، سوميتومو و ميتسوبيشي كه تحت عنوان زايباتسو(ZAIBATSU) شناخته مي شوند و داراي قدرت سياسي نيز بودند عملاً اقتصاد كشور را در كنترل داشتند. هنگامي كه جنگ پايان يافت مسئولان اشتغال اعلام كردند تا زماني كه نظام زايباتسو شركتها و صاحبان سهام عظيم در هم تنيده و مالكيتهاي بزرگ زمين در اين مملكت وجود دارد، روند دموكراتيزه كردن آن امكان پذير نيست. هنگامي كه مديران و كاركنان ژاپني متوجه شدند كه منافع مشترك بسيـاري دارند و بايستـي به طور مشتـرك برنامه هاي بلندمدتي را طرح ريزي كنند، فلسفه و مفهوم استخدام مادام العمر مطرح و تكميل شد.
*مسئوليت شما در شركت بسيار زياد است. چگونه بين كار و تفريح توازن برقرار مي كنيد؟
- كارم را بسيار دوست دارم اما از بازي نيز لذت مي برم. در 55 سالگي تنيس بازي مي كردم و در 60 سالگي اسكي و در 64 سالگي به اسكي روي آب پرداختم. به مدت 40 سال گلف بازي كرده ام و هنوز هم از آن لذت مي برم. هر مديري بايد بداند اينگونه تمرينهاي سنگين مورد نياز است، نه تنها براي سلامتي قلب بلكه براي تقويت ذهن و احساس و اعتمادي كه به آدم مي دهد. اعتماد به نفس اهميت بسياري دارد. گرچه هميشه سرگرم كار هستم اما هرموقع فرصت پيدا كنم مرخصي كوتاه مدت مي گيرم.
*شركت سوني بيش از نيم قرن به شما متكي بوده است. فكر نمي كنيد اگر شركت را ترك كنيد، سوني به راهي ديگر برود؟
- هنگامي كه من شركت را ترك كنم فلسفه سوني به وجود خود ادامه مي دهد. در آمريكا به ندرت يك شركت فلسفه خاص خود را دارد چون هرموقع كه مديريت بالا تغيير يابد شخص جديد نظرات خود را اعمال مي كند.
*شما بنيانگذار يك شركت عظيم مبتني بر فناوري برتر هستيد. به نظر شما فناوري چگونه مي تواند براي انسان مفيد باشد؟
- ما به فناوري به مثابه ابزاري نگاه مي كنيم كه در ادامه بقا به ما كمك مي كند. شايد بتوان فناوري مطلوبي را در اختيار داشت اما اگر نحوه استفاده صحيح و مناسب آن را ندانيم به چه درد مي خورد. ولي مي توان با داشتن فناوري ساده و نحوه صحيح استفاده از آن، زندگي انسانها را نجات داد. ما معتقديم اهميت استفاده از فناوري در اين است كه بتوانيم محصولاتي ايجاد كنيم كه به درد مردم بخورد.
*آينده بشريت را چگونه مي بينيد؟
- من معتقدم كه آينده بسيار روشني در انتظار انسانهاست و در چنين آينده اي پيشرفتهاي مهيج فناوري وجود دارد كه به زندگي ساكنان كره زمين غنا خواهد بخشيد. تنها با گسترش بـــازرگاني بين المللي و انگيزش توليد بيشتر مي توانيم از امكاناتي بهره مند شـويم كه در دسترس است. برداشت من از آينده عبارت است از دنياي مهيج با كالاها و خدمات عالي تر. موفقيتها تنها به توانايي اراده ما بستگي دارد.
--------------------------------------------------------------------------------
منابع
1 - آكيو موريتا، ساخت ژاپن (مديريت و موفقيت)، ترجمه يوسف نراقي، شركت سهامي انتشار، 1379.
2 - WWW.ASIAWEEK.COM. 3 - K. OHMAE, “GURU OF GADGETS: AKIO
موضوعات مرتبط: اطلاعات عمومی
آيا تا به حال در جلسهاي بودهايد كه در آن از آدمها بخواهند در موردِ يك موضوعِ مشخص نظر بدهند؟ آيا خودِ شما هم ايده داشتيد؟ جلسه چه طور بود؟ چند تا ايده جالب و غيرِ منتظره جمع شد؟ يك روز تعدادی از كاركنانِ يك شركتِ ساختمانسازي دورِ هم جمع شدند و تشكيلِ يك جلسه فوري دادند. مسألهاي كه آنها را دور هم جمع كرد، اين بود كه چطور ميتوان وسايلِ ساختماني و بعد هم اثاثِ واحدهاي مسكوني را از طبقه اول به طبقاتِ ديگرِ ساختمان رساند و اين كار را در كمترين وقت و به آسانترين شكل انجام داد. بعد از اينكه همه كاركنان نشستند، يك نفر از ميانِ جمع جلو رفت و يك ورق كاغذِ سفيد و يك مداد برداشت. از افراد خواست سكوت و نظمِ جلسه را رعايت كنند. او صورتِ مسأله را توضيح داد. سپس از همه خواست بدونِ اينكه كسي حرفِ ديگري را قطع كند، هر راهحلي كه براي اين مشكل به نظر ميرسد پيشنهاد كنند.
در ضمن اين نكته را اعلام كرد كه هيچكس نبايد ايده کسِ ديگري را هر چند كه به نظرش يك شوخي باشد، مسخره كند و به آن بخندد.
جلسه رسماً شروع شد. به هركس نوبت ميرسيد، ايدهاش را بلند ميگفت. يك نفر هم ایدهها را مينوشت.
يكي گفت «ميشود پلهها را كم ارتفاع كنيم.» ديگري گفت «ميشود به جاي پلهها يك جور سطح شيبدار درست كرد و با چرخ وسايل را از رويش بالا برد.» به اين ترتيب هركس ايدهاي ميداد كه شاید حتی تا آن لحظه در موردش فكر هم نكرده بود.
يك دفعه يك نفر از بينِ كاركنان بلند شد و گفت «من ميگويم سقف را سوراخ كنيم!»
همه خنديدند.
مديرِ جلسه همه را آرام كرد. پرسيد: خوب… حالا سقفِ طبقهی اول را سوراخ كرديم، بعدش چي؟»
ـ «سقفِ طبقهي بعد را هم سوراخ ميكنيم»
ـ «طبقاتِ بعدي چطور؟»
ـ «اين كه كاري ندارد، تا طبقهي آخر سقفِ همه طبقات را سوراخ ميكنيم.»
و اين طور بود كه آسانسور ساخته شد.
اين يكي از هزاران مثالي بود كه نشان ميدهد جلسه طوفان فکری چهطور جلسهاي است. حدودِ پنجاه سال از اختراعِ اين روش ميگذرد. اين روش نخستين بار در سال 1953 توسطِ دكتر الكس اس اسبورن تعريف شد. امروزه اين روش چنان در آمريكا رواج يافته است كه ميتوان گفت جزئي از زندگيِ مردمِ آن شده است.
همانطور كه از مثال هم پيداست، اين تكنيك در واقع يك نوع ايدهيابيِ گروهي و سازمان يافته است. اساسِ كارِ طوفان فکری اين است كه با جمعآوريِ تمامِ ايدههايي كه هم زمان در جلسه به وسيلهي اعضا ارائه ميشود، راهحلِ مناسبي براي يك مسأله خاص پيدا شود.
توجه به چهار اصل در برگزاريِ جلساتِ طوفان فکری اهميت دارد.
اول اينكه هر چه بيشتر ايده خلق شود، احتمالِ پيدا كردنِ ايده مناسب بيشتر ميشود.
دوم اينكه كه ارزيابي، تمسخر و قضاوتِ عجولانه اعضاي جلسه مانعِ تصور و خيالپردازيِ افراد ميشود. در نتيجه توليدِ ايده به حداقل ميرسد.
از آن جايي كه هر ايده جديد خود به وجود آورنده ايدههاي تازه است، اصل سوم اين است كه توجه داشته باشيم افراد در مواجهه با ايده جديد، موضوعِ جديدي در ذهنشان مطرح ميشود و تعدادِ بيشتري ايده در ذهنِ افراد جرقه خواهد زد.
و بالاخره اصلِ چهارم، اين كه اگر دو یا چند چيز با هم تركيب شوند، نتيجه حاصل چيزي بيش از جمعِ آنها است. به عبارتِ ديگر، ايدههاي ايجاد شده در گروه، بهتر و بيشتر از ايدههايي است كه مجموعِ افراد به تنهايي پيشنهاد ميكنند.
در اين مورد كه تعدادِ افرادِ شركت كننده در جلسهي طوفان فکری چند نفر بايد باشد، تحقيقاتِ زيادي شده است. نتايجِ اين تحقيقات نشان ميدهد بهتر است جلسات با 12 تا 15 نفر تشكيل شود.
كارِ مدير جلسه اهميت زيادي دارد. او است كه بايد تا جايي كه ممكن است جلسه را كنترل، تشويق و هدايت كند و همين كه احساس كرد ايدههاي افراد پاسخِ درستي به مشكلِ مطرح شده نيست، با دوباره طرح كردنِ مسأله و توضيح دادنِ بيشتر، صورتِ مسأله را در ذهن افراد روشنتر كند.
حال اگر شما همين امروز و يا در آينده نزديك قصدِ برگزاري و يا شركت در يكي از اين جلساتِ طوفان فکری را داريد، بهتر است قواعدِ كليِ ذهنانگيزي را به خوبي به ياد داشته باشيد، چرا که مهمتر از هر چیز در این تکنیک همین قواعد ساده هستند. شما و دوستان نزدیکتان به راحتی در هر محلی میتوانید این تکنیک را امتحان کنید و از نتیجهی اعجاب بر انگیز آن آگاه شوید.
تکنيک طوفان فکری معکوس
اين تكنيك بسيار شبيهِ تكنيكِ طوفان فکری است، با اين تفاوت مهم كه در اين روش، انتقاد و ارزيابي نه تنها بد نیست، بلكه اساسِ اين تكنيك است. در واقع پايهي اين تكنيك پرسيدنِ سؤالهاي مختلف است. مهم اين است كه در ذهنِ افراد اين سؤال شكل بگيرد كه
ايدهي مطرح شده در كجاها جواب نميدهد؟
چه مسائلي موفقيتش را تهديد ميكند؟
و اين كه واقعاً چهقدر كارايي دارد؟
در حقيقت اين تكنيك بر پايهي منفي بيني گذاشته شده است. تكنيكِ طوفان فکريِ معكوس روشِ خوبي است، به شرطي كه قبل از روشهاي ديگر به كار گرفته شود. علتِ اينكه استفاده از اين روش را قبل از روشهاي ديگر توصيه ميكنيم، اين است كه ميتواند به خوبي سببِ تفكرِ خلاق شود. فرآيندِ استفاده از اين تكنيك به اين شكل است كه تماميِ اشكالاتِ مربوط به پديدهي موردِ نظر گفته و جمع ميشوند و در موردِ آنها بحث و گفتوگو ميشود و بالاخره راهحلِ مؤثر پيدا ميشود.
براي مثال يك شركتِ ليوانسازيِ سراميك تصميم گرفت نوعِ جديدي از ليوان را وارد بازار كند.
مديرِ توليد در پیِ بهترين ايده براي توليدِ ليوانِ جديد بود. او يك جلسهي طوفان فکريِ معكوس تشكیل داد و ليوانِ قديمي را كه ساليانِ سال بود شركت توليد ميكرد، وسطِ ميز گذاشت. او از افراد خواست ليوان را نقد كنند.
يكي گفت «دستهاش چرا اين قدر گرد است؟»
ديگري گفت «قدش زيادي كوتاهه.»
يكي ديگر گفت «رنگش زيادي تيره است. گُلدار بشه بهتره.»
و به همين ترتيب هر كس چيزي گفت. بعد از تمام شدنِ جلسه، آدمهايي جمع شدند و نظرِ افرادِ جلسه را كنارِ هم گذاشتند به آنها خوب فكر كردند. طرحِ جديدِ ليوان از بينِ نظرهاي جمع شده كمكم مشخص شد. حالا شركت ليواني تولید ميكند كه اصلاً شبيهِ ليوانِ سابق نيست و بازارِ خيلي خوبي هم دارد.
تكنيكِ Do IT
اسمِ اين تكنيك از حروفِ چهار كلمهی انگليسي تشكيل شده است. علتِ انتخابِ این چهار كلمه اين است كه براي حلِ مشكل، ابتدا لازم است موضوع يا مسأله را دقيقاً تعريف و مشخص كنيم. سپس ذهن را براي پيدا كردنِ راهحلهاي مختلف باز نگه داريم تا بهترين راه پيدا شود.
در زير اين كلمات را تعريف كردهايم. هر يك از آنها به شما ديدِ خوبي براي استفاده از اين تكنيك ميدهد.
مسأله را واضح مطرح كنيد.
سؤال كنيد چرا اين مشكل به وجود آمده است؟ سعي كنيد مشكل را به مشكلاتِ كوچكتر تقسيم كنيد. حال اين مشكل را در دو كلمه بيان كنيد. هدفها، معيارها و موانعِ كارتان را مشخص كنيد و دربارهي آنها توضيح دهيد.
در اين مرحله با تمركز بيشتر بر موضوع و دركِ عميقِ آن ميتوان به تعريفِ درستتري از آن رسيد. تعريفِ دقيقِ مسأله، به قدري به حلِ خلاقِ آن كمك ميكند كه گفته ميشود نود درصدِ حلِ مسأله، خوب فهميدنِ آن است.
از زاويههاي مختلف مسأله را ببينيد.
فكرِ خود را محدود نكنيد. در موردِ مشكلتان، از ديگران سؤال كنيد و از پاسخهايشان براي توليدِ ايدههاي جديد استفاده كنيد. ايدهها را هر چند خندهدار ليست كنيد. ايدههاي جديد را با هم تركيب كنيد و در دستههاي مختلف گروهبندي كنيد. ايدهها را ارزيابي نكنيد، يعني هر چيزي به نظرتان رسيد، فكر نكنيد مسخره است يا عملي نيست. تشويق در ايده دادن و ليست كردنِ آنها، در توليدِ انبوهي ايده بسيار مؤثر خواهد بود.
از بينِ ايدهها بهترين را پيدا كنيد.
به هدف و معيارهايتان توجه كنيد. ايدههاي جمع شده را بر اساسِ آنها تجزيه و تحليل كنيد. نقاطِ ضعفِ هر ايده را پيدا كنيد و فكر كنيد چگونه ميتوان آنها را به نقطهي قوت تبديل كرد. در مورد نقاطِ مثبت اغراق كنيد، شما را در اجراي ايدهتان دلگرم ميكند.
ايده را به راهحلِ عملي تبديل كنيد.
بعد از ارزيابي و انتخابِ بهترين ايده، حالا وقتِ اين است كه به عملي كردنِ ايده فكر كنيد. اين مرحلهاي است كه فكر و ذهنيتِ شما ميخواهد به يك چيزِ جدي تبديل شود. يك ايدهي خوب اگر بد اجرا شود نه تنها سودي ندارد، بلكه گاهي موجب زيانهاي جبران ناپذير ميشود.
تكنيكِ توهمِ خلاقخيلي وقتها آنچه ما فكر ميكنيم واقعيت است، واقعيت نيست. واقعيتها با پنج حسِ انسان درك ميشوند. فرض بر اين است كه حواسِ پنجگانه گزارشِ دقيق و درستي از محيطِ اطراف به انسان ميدهند. آيا واقعاً همينطور است؟
چيزهايي كه چشم شما ميبيند و طوري كه مغزتان آن را تفسير ميكند باعثِ اين خطا يا توهم ميشود. چشم ميبيند، اما وظيفهي ذهن چيز ديگري است. كارِ ذهن مرتب كردن، دستهبندي و قابلِ فهم كردنِ جرقههايي است كه پس از ديدن، مغز آن را ايجاد ميكند. بنابراين تصاويري كه در ذهن شما است، كپيِ مستقيم اشياء نيست، بلكه كدهاي خلاصهاي است كه از طريقِ شبكهي عصبي به مغز ميرسند.
همهي افراد در همهي مواقع دركِ يكساني از يك موضوع ندارند و ارتباطِ ادراكيِ چشم و مغز هميشه منجر به دركي منسجم از واقعيت نميشود. حتي گاهي اين دو با هم تضاد هستند.
از طرفي تجربياتِ قبلي در موضوعِ رؤيت شده بسيار تأثيرگذار است. در واقع بيشترِ اوقات، تمايلات، انتظارات و تجربياتِ قبلي باعث ميشود ما آنچه را مايليم ببينيم، نه آنچه را كه واقعاً در خارج وجود دارد.
شايد تنها راهي كه به وسيلهي آن بتوان واقعيت را شناخت، حذفِ پيش فرضها، تمايلات و يا فيلترهاي پنهاني است كه بر موضوع اثر گذاشته است.
براي اين منظور، اولين قدم اين است كه متوجه باشيم حواسِ پنجگانه نشان نميدهد واقعيتِ بيروني دقيقاً چيست. اين خود از ضرورتهاي يك فكرِ خلاق است.
منظور و هدفِ اين تكنيك اين است كه شما بتوانيد با قدرتِ توهم و خيال طورِ ديگري به مسائل نگاه كنيد، تا بلكه اصل و واقعيتِ موضوع را دريابيد. اين سعي باعث ميشود الگوي ذهنيِ جديدي در مغزِ شما ساخته شود و در نهايت اين فعل و انفعالها موجبِ كشفِ ناگهاني و غيرمنتظرهاي گردد.
بنابراين، براي اين كه بتوانيم خلاقانه با موضوعات برخورد كنيم و راهحلهاي جديد براي مسائلمان پيدا كنيم، گاهي احتياج است با قدرتِ خيال و توهم موضوع را از زواياي ديگري هم ببينيم. هر چند كه ديدن از آن زاويه اشتباه به نظر آيد. شايد به همين دليل است كه بسياري از افرادِ خلاق كارهايي ميكنند كه در ابتدا احمقانه به نظر ميرسد.
تكنيكِ دفترچه يادداشت
شما كسي هستید كه جايي كار ميكنيد، شايد هم فقط درس ميخوانيد، و يا بيشترِ اوقاتِ خود را در خانه سپري ميكنيد. تا حالا شده است به جاي موضوعِ اصلي كه مشغولِ آن هستيد، به چيزي كه در حاشيهي موضوعِ اصلي قرار گرفته است دقيق شويد و فكر كنيد؟ چه قدر به آن فكر كرديد؟ چه ايدههايي به ذهنتان رسيد؟ ميدانيد اگر همين فكرهايي كه در حينِ كار روي موضوعِ اصلي ناگهان ذهنتان را مشغول كرده و بعضي وقتها اتفاقاً ايدههاي جالبي از آن خلق شده، به چه درد ميخورند؟
به يك نجار فكر كنيد. تصور كنيد ميخواهد يك ميز بسازد. چوب، سطل چسب، چند تا ميخ، چكش و اره حاضر است. همه چيز آماده است كه آقاي نجار شروع به ساختنِ ميز كند. اره را بر ميدارد، جاي برش را تنظيم ميكند و كار شروع ميشود. در حينِ كار، يا مثلاً هنگامِ استراحت توجهِ او به سطلِ چسب و دستهي آن جلب ميشود. اين دستهي پلاستيكي چهطور ساخته شده است؟ چهطور روي بدنه قرار گرفته است؟ چه كار ميتوان كرد كه دسته قائم بايستد و روي لبهي سطل كه معمولاً آغشته به چسب است، نيفتد؟
بعد از ظهر آن روز را آقاي نجار به دستهي سطلِ چسب فكر ميكند. البته ممكن است به نتيجهی مشخصي نرسد، اما اگر ايدهاي به ذهنش رسيد و در نگاه اول به نظر رسيد كه جواب ميدهد، تا آخرِ شب سرحال و راضي است. شايد فردا كه دوباره به كارگاهش برگشت، دوباره به يادِ راهحلِ ابداعيِ خودش بيفتد. شايد هم نه. شايد فردا آنقدر روزِ شلوغي است كه آقاي نجار ايدهاش را به كلي فراموش كند و سطل و دستهاش را همانطور كه هست ببيند و استفاده كند.
مستقل از اين كه صورتِ مسأله مورد بحث، به حرفهي اصليِ شما مربوط باشد يا نه، وقتي كه روي مسألهاي تمركز ميكنيد و براي آن دنبال راهحل ميگرديد، ناخودآگاه ذهنتان را عادت ميدهيد كه
1. پذيراي صورت مسألهي جديد باشد و نسبت به آن حالتِ تدافعي به خود نگيرد.
2. در پردازشِ اطلاعاتِ ورودي از پديدههاي بيروني، دقيق و ظريف عمل كند و به همهي نكات توجه كند.
دفترچهی يادداشتِ ايده به شما اين امكان را ميدهد كه بعد از يك بازهي زمانيِ مشخص، چندين راهحلِ متفاوت براي يك موضوع گرد آوريد. نوشتن هم ذهنِ شما را مرتب ميكند، هم جلوي آفتِ فراموشي را ميگيرد.
اين دفترچه، نه دفترچه يادداشتِ روزانه است كه قرارِ ملاقاتِ هفتهي بعد در آن نوشته شود، و نه دفترچه تلفن. بلكه محيطي است كه در آن به خودمان اجازه ميدهيم ساده و كودكانه فكر كنيم، به ذهن اجازه خلاقيت دهيم و فكرهاي خوبي را كه ممكن است تعدادِ زياديشان در مدتِ كوتاهي توليد شوند ثبت كنيم. هرچه اين فكرها نامأنوستر باشند و قالبها و پيش فرضهاي اضافيِ مرسوم را بشكنند، با ارزشترند.
دفترچه ايده به ما كمك ميكند كه به اطرافمان دقيقتر نگاه كنيم و سعي كنيم نكاتِ ريز و ظريفِ پديدهها را درك كنيم. كلنجار رفتن با يك مسأله كه هيچ اجبارِ بيروني براي حلِ سريعِ آن نداريد، بهترين راهي است كه ميتواند ذهن شما را هميشه باز و خلاق نگه دارد.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
بيل گيتس هر از گاهی در دانشگاهها و دبيرستانهای آمريکا با دانشجويان و دانش آموزان ملاقات داشته و برای آنها سخنرانی می کند. گيتس اخيرا طی يک سخنرانی در يکی از دبيرستانهای آمريکا خطاب به دانش آموزان جمله ای گفت که خيلی سروصدا کرد. او گفت در دبيرستان های آمريکا خيلی چيزها را به دانش آموزان نمی آموزند. او در ادامه سخنرانی اش هفت اصل مهم را که دانش آموزان در دبيرستان فرا نمی گيرند به شرح زير نام برد:
اصل اول : در زندگی هيچ چيز عادلانه نيست و بهتر است با اين حقيقت کنار بياييد.
اصل دوم: دنيا هيچ ارزشی برای عزت نفس شما قايل نيست. در اين دنيا از شما انتظار می رود قبل از اينکه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشيد کار مثبتی انجام دهيد.
اصل سوم : پس از فارغ التحصيل شدن از دبيرستان و استخدام شدن، کسی به شما حقوق فوق العاده زيادی پرداخت نخواهد کرد. به همين ترتيب قبل از آنکه بتوانيد به مقام و موقعيت بالاتری برسيد بايد برای مقام و مزايايش زحمت بکشيد.
اصل چهارم : اگر فکر می کنيد آموزگارتان سخت گير است در اشتباه هستيد. پس از استخدام شدن متوجه خواهيد شد که رييس شما سخت گيرتر از آموزگارتان است چون امنيت شغلی آموزگارتان را ندارد.
اصل پنجم : آشپزی در رستورانها با غرور و شان شما تضاد ندارد. پدربزرگ های ما برای اين کار اصطلاح ديگری داشتند از نظر آنها اين کار يک فرصت بود.
اصل ششم : اگر در کارتان موفق نيستيد والدين خودتان را ملامت نکنيد از ناليدن دست بکشيد و از اشتباهات خود درس بگيريد.
اصل هفتم : قبل از آنکه شما متولد بشويد والدين شما هم جوانان پر شوری بودند و شايد هرگز به قدری که اکنون به نظر شما می رسد ملال آور نبوده اند.
ده فرمان کارآفرينی
1- هر روز با اشتياق در محل کار خود حاضر شويد.
2- بر هر دستوری که هدفش توقف آرمان شماست ، پيش دستی کنيد.
3- هر کاری که برای تکميل پروژه تان لازم است ، بدون توجه به شرح شغل خود انجام دهيد.
4- افرادی را برای کمک به خود پيدا کنيد.
5- درباره افرادی که انتخاب می کنيد از شهود خود کمک بگيريد و فقط با بهترين ها کار کنيد.
6- تا جايی که می توانيد پنهان کاری کنيد، جنجال و تبليغات، ساز و کارهای امن را به خطر می اندازد.
7- هيچ وقت روی يک مسابقه شرط بندی نکنيد، مگر آنکه خودتان گرداننده اش باشيد.
8- به ياد داشته باشيد درخواست بخشش آسانتر از درخواست اجازه است.
9- در اهداف خود ثابت قدم بوده و وفادار بمانيد، اما درباره تحقق آن اهداف واقع گرا باشيد.
10- حاميان خود را گرامی بداريد.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
نوشته: نيكلاي جورج دراگولانسكو
ترجمه: غلام حيدري
كارشناس ارشد علوم كتابداري و اطلاع رساني
چكيده
امروزه كميت اطلاعات منتشره در اينترنت، بويژه از طريق شبكه جهاني وب، نسبت به اطلاعات قابل دسترس از طريق ديگر رسانه ها، سرعت فزايندهاي يافتهاست. همانطور كه ما هر چيزي را كه در روزنامهها ميخوانيم، در تلويزيون ميبينيم يا از راديو مي شنويم، قبول نداريم يا باور نميكنيم، نميتوانيم هر چيزي را كه در اينترنت قرار گرفت، به راحتي بپذيريم. بنابراين، ارزيابي انتقادي و كيفي وبسايتها و تعيين دامنه كاري آنها در برخورد با نيازها و احتياجات استفادهكنندگان و كاربران، ضروري به نظر ميرسد. اين نوشته به تحليل و ارزشيابي اطلاعات موجود در وب و فرايند مبتني بر برخي مفاهيم مديريت كيفي،مي پردازد و قواعد و روشهايي را به عنوان معيارهاي اساسي ارزيابي كيفي وبسايتها و گزينش سايت مناسب، ارائه مينمايد.
اهميت و دامنه فرايند ارزشيابي
ارزيابي يك فرايند ضروري و پيچيده است. هر فردي ممكن است در مورد درستي و صحت مفاهيم كيفي قضاوت و ارزيابي نمايد. ارزشيابي يك محصول اطلاعاتي، يك خدمت، يك فرد يا يك سازمان ممكن است به منظور اينكه آيا وظايف و مسئوليتهاي محوله به خوبي انجام پذيرفته است يا خير، صورت بگيرد. اساتيد دانشگاه و دانشجويان بايستي قادر باشند اطلاعات را به صورت مؤثري ارزيابي كنند. در غير اينصورت بايستي در اين زمينه آموزش ببينند. بصيرت و ارزشيابي با فرايند تصميمسازي و ژرف نگري عميقي همراه است كه شامل موارد زير ميشود:
1- قضاوت درباره ارزش يك استدلال، يك شخص، يك محصول يا يك خدمت يا يك سازمان.
2- تصميمگيري راجع به عمل خاصي(براي نمونه خريدن يا نخريدن يك محصول خوب يا يك خدمت ارائه شده بوسيله يك سازمان خاص).
3- ميزان اعتبار يك تحقيق يا روش انجام آن.
4- تصميم گيري براي به تأخير انداختن اجراي يك عمل يا عدم اجراي آن به منظور كسب اطلاعات بيشتر يا كافي.
در زبان انگليسي حداقل شش فعل مختلف در اين زمينه يك معني پايه را ميرسانند"مفهوم يك قضاوت مهم و با ارزش" و معاني اضافي خاص خود كه بايستي مورد توجه قرار گيرند.
* to evaluate كه بر قضاوت درباره ارزش يك شئ يا يك شخص تاكيد دارد.
* to rate كه شامل تعيين رتبه يك شخص يا يك شئ در بين انواع ديگر آنهاست.
* to stimate به معني داوري مبتني بر تخمين و محاسبات تقريبي است(اما اين اصطلاح صراحت اصطلاحات ديگر را ندارد).
* to appraise بر داوري كارشناسانه تأكيد دارد.
* to assess به معني داوري معتبر و سنجيدن و ماليات بستن. (مثل ارزش پولي چيزي را معيّن كردن و ماليات گذاشتن بروي آن) و
* to assay بر امتحان و آزمايش دقيق دلالت دارد(مثل تجزيه و تحليل شيميايي اوره به منظور تعيين محتواي آن).
سه فعل آخر تناسب و نزديكي بيشتري با مفهوم مورد نظر ما دارند و معاني وسيعتري را در مورد تجزيه و تحليل انتقادي و ارزشيابي در بر ميگيرند.
بلوم[2] در روش سلسله مراتبي خود در امورتربيتي، ارزشيابي را به عنوان يكي از ابعاد فرايند ادراك و تفكر ميداند. براساس اين شيوه، ترتيب و توالي مهارتهاي فكري با ارزيابي به عنوان پيچيدهترين فرايند ادراك(شامل فهم، ادراك، تجزيه و تحليل و تركيب) كامل ميشود. دبونز[3] به مفهوم نيازهاي پايه DIK، يعني داده، اطلاعات و دانش، تأكيد دارد.
اختلاف اساسي ارزشيابي با تمامي مهارتهاي ذكر شده بالا، بيانگر گنجايش و ظرفيت بالاي معيارها و ارزشها در ارزشيابي است. ارزشيابي به عنوان"قضاوت درباره ارزش يك چيزي مثل بعضي مقاصد، اهداف، عقايد، كارها، راهحلها، روشها، مواد و غيره، توصيف شده است و در برگيرنده معيارهاي استانداردي براي ارزشيابي ميزان ويژگيهاي دقيق، مؤثر، اقتصادي يا رضايتبخش است. داوريها ممكن است بوسيله ارزياب يا بوسيله اطلاعاتي كه به او داده مي شود، انجام پذيرد".
مطالعه در روانشناسي شناختي و فراشناختي و تفكر انتقادي نشان ميدهد كه ارزيابي انتقادي ممكن است بوسيله چندين عامل تحت تأثير قرار گيرد. كه اين موارد به ترتيب اهميت در اينجا ذكر ميشوند[4]:
- معلومات قبلي (كه قويترين تأثير را دارد).
- تفاوت سليقه ظاهري يا برتري شكلي: (براي مثال براي محققين، كتب علمي و مقالات مجلات با اهميتتر از مجلات و كتب و منابع اينترنتي عمومي هستند).
- شناختشناسي(كه بر ماهيت و مبدأ دانش تأكيد دارد).
- احساسات: كه عموماً در خلال و شروع فرايند ارزشيابي وجود دارند و
- عقايد(شناختشناسانه، روششناسانه و غيره).
تمامي اين عوامل ممكن است در فرايند ارزشيابي تأثير گذار باشند يا حتي آنرا از مسير واقعي خود دور نمايند، نتايج آنرا تحت تأثير قرار دهند و بعضي اوقات آنرا به نتايج غير واقعي برسانند.
كيفيت اطلاعات
هر دو مفهوم اطلاعات و كيفيت در طول سالها معاني وسيع و گستردهاي يافتهاند و معاني سؤال برانگيز زيادي به خود گرفتهاند. بنا به گفته دراگولانسكو[5] مفهوم اطلاعات به معاني مختلفي بكار برده شده و سالهاست به معني يك عبارت يك محصول يا يك فرايند بكار برده ميشود و عليرغم ارزش ذهني شايان توجه آن چارچوب نامشخص و متناقض و ويژگيهايي مبهمي داشته است.
كلمه اطلاعات طوري كه امروزه بكار برده ميشود ديدگاههاي متفاوتي را نشان ميدهد كه شامل كالا، انرژي، خبر، اطلاع، داده، دانش و غيره است. اگر به عنوان يك متاع به اطلاعات بنگريم، اطلاعات ممكن است شامل متون، اصوات، تصاوير و غيره باشد و ارزش اقتصادي داشته باشد. بنابراين اطلاعات مي تواند مورد معامله قرار گيرد و به عنوان يك فرآورده اطلاعاتي يا خدمت اطلاعاتي مورد توجه قرار گيرد.
به نظر دبونز[6] چنانچه يك سازمان يا شخصي ساختار ويژه اطلاعاتي خود را انحصاري نمايد و اطلاعات را براي رسيدن به اهداف خاص خود نگهداري كند آن اطلاعات قادر است شخص يا سازمان را در رسيدن به اهداف خود ياري نمايد. پس اطلاعات قادر است اهداف و اشخاص را هدايت و كنترل كند.
نكته بعدي اينست كه چگونه ميتوان كيفيت محصولات و خدمات را به صورت مناسب ارزيابي نمود. امروزه استاندارد بين المللي ايزو 9000 كيفيت را به عنوان وجود كليه ويژگيهاي يك چيز (هدف كلي خدمت يا محصول يا يك فرايند، يك فعاليت، يك سيستم، يك سازمان، يك شخص يا تركيبي از همه اينها) كه قدرت پاسخگويي به نيازهاي معين را در خود دارد، تعريف نموده است.
اين توصيف پذيرفته شده بينالمللي به مشتريان، استفادكنندگان و فراهم كنندگان محصولات و خدمات، اشاره دارد. در واقع "كيفيت" در مورد محصول و خدمت براي پذيرش ويژگيهاي كافي در بكار بردن آنان است. تعداد اين ويژگيها موفقيت كالا را در قيمتهاي رقابتي توجيه مينمايد. (به دليل اين كه استفاده كننده يا مشتري، كالاهاي با كيفيت بالا را به نسبت قيمت آن خريداري مينمايد). بعلاوه "كيفيت" بيانگر يك فلسفه سودبخش جديد براي مديران شركتهاست و آنها معمولاً در تعهدات شفاهي خود و از طريق كاركنان روابط عمومي سازمانها، در تبليغات خود بر اين موضوع تاكيد دارند. اين تعهدات براي رسيدن به هدف نهايي يعني رضايت مشتريان در تمامي سطوح و چرخه توليد و در همه بخشهاي شركتها وجود دارد.
يك كالا نتيجه يك سري فعاليتهايي است كه طي يك فرايند به وجود ميآيند[7]. بنابراين اطلاعات به عنوان يك محصول غير مادي در نظر گرفته شده است و بوسيله شركتهاي تهيه كننده، خريد و فروش ميشود و خريداري و فروش دوباره آن ممكن است توسط فراهمكنندگان ديگر و استفاده از آن بوسيله استفاده كننده نهايي، صورت گيرد. اين محصول غير مادي"توليد اطلاعاتي" ناميده ميشود و نبايد با توليدات مادي توأم با آن، اشتباه گرفته شود (براي مثال محملهاي مادي اطلاعات شامل كاغذ، كتاب، مجله يا اشياء و علائم و غيره).
كيفيت اين توليدات مادي و غير مادي در بازار اطلاعات بوسيله استفادهكنندگان و فراهمآورندگان، با استفاده از معيارها و ابزارهايي، ارزيابي ميشود. روش ارتباطي فراهم كننده- مشتري، براي افرادي كه علاقهمند به اين روش هستند، روش خوبي است
طبق اين روش دراگولانسكو[8] نتيجه ميگيرد كه يك محصول اطلاعاتي(متن، صدا يا تصوير) و محملهاي اطلاعاتي مادي (مثل، كاغذ، كتاب، مجله، كاست، ديداري يا شنيداري و غيره) در صورتي كيفيت خود را حفظ ميكند كه فراهم كنندگان به نيازهاي مشتريان و استفادهكنندگان، قبل از طراحي، هنگام ساخت و هنگام تهيه محصول توجه كنند و واكنشهاي آنان بعد از تهيه محصول را نيز در نظر بگيرند. به عبارت ديگر در توليد يك محمل يا محصول اطلاعاتي بايستي به كيفيت محمل و توليد اطلاعاتي و انطباق آن با نيازهاي روشن، مشخص و حتي نامشخص مشتري يا استفاده كننده، توجه داشت.
براساس نظر دبونز[9]، آدمي به صورت اساسي يك نياز اطلاعاتي پايه و چندين نياز به دانستن دارد. نياز اطلاعاتي عبارتست از آگاهي از پاسخگويي به سؤلاتي از قبيل: چگونه؟ كجا؟ چه وقت؟ و چه كسي؟ و نيازمندي به دانش براي فهم و كاربرد، تجزيه و تحليل، تركيب و ارزيابي لازم است. پاسخگويي به اين نيازها با جوابگويي به نيازهاي مربوط به سؤلات چرا و چگونه، مرتفع ميشود. ديگر نيازهاي اساسي بشر به صورت ذيل دستهبندي ميشوند:
الف) نياز به دانستن (براي مثال آنها كيستند، كجا هستند، از كجا آمدهاند؟ چه وقت؟ كجا؟ چگونه؟ چرا؟ يك پديده معيين يا رخداد خاصي شكل ميگيرد و غيره) و
ب) نياز به عمل(به منظور ادامه و پيشرفت شرايط زندگي).
يك ضرب المثل روماني ميگويد: دانش بدون عمل سودمند نيست، اما عمل بدون دانش خطرناك است!
تهيهكنندگان و فراهمآورندگان اطلاعات و استفادهكنندگان و كاربران اطلاعات در فعل و انفعالات اطلاعاتي با هم همكاري و مشاركت مينمايند و كارائي و اثر بخشي اطلاعات بستگي به اين دو همكار، ظرفيتهاي همكاري و شرايط تعامل بين اين دو دارد[10].
كيفيت وب سايتها
وب جهانگستر يك فنآوري شبكهاي بسيار پيچيده است كه اخيراً چند صد ميليون صفحه وب و بيش از صد ميليون كاربر، از اين فناوري استفاده مينمايند. هر روز استفادهكنندگان اين سايتها به منظور يافتن مناسبترين، مرتبطترين و روزآمدترين اطلاعاتي كه نياز دارند، به جستجو در وب ميپردازند. در شبكه جهاني وب، استفادهكنندگان بوسيله راهنماهاي صفحه به صفحه و پيوندهاي(Links) موجود به كاوش ميپردازند. محتواي صفحات مرتبط با اين پيوندها معمولاً برخي از اطلاعات را در قالب متون يا تصاوير به استفاده كنندگان ارائه ميدهد.
براساس آنچه كه گفته شد، مفاهيم مديريت كيفي و روشها، قصد دارم ارزشها و معيارهايي كه يك استفاده كننده را قادر ميسازد به ارزيابي و انتخاب يك وبسايت يا صفحه وب دست بزند، روشن نمايم. اطلاعاتي مانند موارد زير در وبسايتهاي امروزي قابل دسترس است:
ـ بازاريابي اطلاعات براي محصولات، خدمات، سازمان ها و غيره.
ـ متون، مواد صوتي- تصويري، توليدات رسانههاي ارتباط جمعي (شامل مدارك و مجلات الكترونيكي).
ـ صفحات وب شخصي.
ـ و مواردي همچون پيغامهاي پست الكترونيكي و ارتباط پستي گروههاي خبري و غيره.
طرح وبسايت از سه مؤلفه اصلي تشكيل شده است: 1- بالاي صفحه [header]ا 2- بدنه اصلي[body]ا 3- پائين صفحه [footer]ا. با بررسي تمام اين بخشها ما ميتوانيم پاسخ سؤلات زير را پيدا كنيم:
- مؤلف وبسايت كيست(يا فرد مرتبط)؟
- سايت چه وقت ايجاد شده است(يا بازنگري شده است)؟
- چه كسي سايت را پشتيباني ميكند؟
- ارتباطات فراهم شده چه چيزي را بيان ميدارند؟
- مخاطبان احتمالي وبسايت چه كساني هستند؟
- هدف از ارتباطات موجود در وبسايت چيست؟
همانطور كه ميدانيد امروزه هر كس قادر است در يك وبسايت شخصي به انتشار مطالب بپردازد و متأسفانه هيچ استاندارد رسمي به منظور رعايت حداقل استانداردها و معيارها، وجود ندارد.
تعدادي از وبسايتها اجازه ارتباط الكترونيكي را براي استفاده كنندگان خود به منظور ايجاد ارتباط و تعامل فراهم مينمايند. ارتباط استفادهكنندگان با تهيه كننده وبسايت به منظور تداوم پيشرفت كيفيت وبسايت و براساس عكسالعملهاي گوناگون از استفاده كنندگان مختلف، صورت ميگيرد.
تحليل بيشتر وبسايت ممكن است شامل هر معياري باشد كه به عنوان يك نتيجه از برخي استفادههاي خاص به منظور شناسايي، تعريف و ارزيابي بدست آمده است. بعد از ارزيابي دقيق تمامي اين نتايج و موارد، يك ارزياب قادر خواهد شد در مورد مقايسه تطبيقي كيفيت وبسايتها و تهيهكنندگان اطلاعات آنها، قضاوت نمايد. هر چند ايجاد يك وبسايت آرماني غير ممكن به نظر ميرسد، اما قطعاً تلاش در جهت پاسخگويي به نيازهاي كاربران و جلب رضايت آنان عملي و دست يافتني است. براي رسيدن به اين هدف و حركت به سمت دستيابي به مديريت كيفي، اين تلاش بايد ادامه پيدا كند و در جهت آسانتر و سريعتر نمودن كاربرد ابزارهاي ويژه، روشها و فنون مديريت كيفيت، حركت كنيم.
معيارهاي ارزيابي و سؤالاتي كه بايستي بوسيله استفاده كننده پاسخ داده شوند:
1. صحت و درستي(شامل گستردگي و دقيق و درست بودن اطلاعات).
- آيا مؤلف منبع اطلاعات را ذكر نموده است؟
- آيا امكان آزمودن و چك نمودن صحت منابع وجود دارد؟
- آيا حوزه تخصصي مؤلف با موضوع تحت پوشش همخواني دارد؟
- آيا مؤلف روش تحقيق و فرايند گردآوري دادهها را به روشني بيان كرده است؟
2. صلاحيت(ميزان اعتبار مؤلف در رشته تخصصي خود).
- آيا مؤلف شناخته شده است؟
- درباره مؤلف چه اطلاعاتي داريد(براي مثال زمينه كاري، موقعيت، علائق، انتشارات و غيره)
- آيا تعيين ميزان مهارت و اعتبار مؤلف براي شما ممكن است؟
3. پوشش موضوعي(گستردگي و ميزان پوشش موضوعاتي كه مشاهده، تحليل و گزارش شدهاند)
- آيا تمامي موضوعات وبسايت عميقاً بازبيني شدهاند؟
- آيا همه پيوندهاي مرتبط به صورت مناسب جامع و در عمل فعال هستند؟
- اطلاعات موجود در سايت چقدر براي شما از خصوصيات جامعيت و مرتبط بودن برخوردار است؟
4. تراكم- فشردگي(ميزان اطلاعات مربوط و جامع كه در هر صفحه از سايت به نمايش گذاشته ميشود).
- در هر صفحه از سايت مفاهيم غالب هستند يا تصاوير؟
- آيا اطلاعات نمايش داده شده در هر صفحه شامل تصاوير و متنها براي شما به اندازه كافي جامع است؟
- آيا اطلاعات نمايش داده شده در هر صفحه براي شما كافي است؟
- چه مقدار اطلاعات تبليغاتي و آگهيهاي تجاري در هر صفحه از سايت وجود دارد؟
5. تازگي(ميزان تازگي و بهروز بودن اطلاعات منتشر شده در سايت)
- سايت چه وقت ايجاد شده و آخرين زمان بازنگري و ويرايش آن چه وقت بوده است؟
- آيا تاريخ حق مؤلف نمايش داده شده است؟
- آيا تمامي منابع ذكر شده، قابل دسترس هستند؟.
- آيا كليه سايتهاي مرتبط و آدرسهاي اينترنتي درست عمل مي كنند؟
6. تعامل(تأثير متقابل يا ميزان عملكرد ارتباط دو طرفه بين استفاده كننده و مؤلف).
- آيا يافتن حداقل يك پيوند (Link) براي ارتباط از طريق پست الكترونيكي با مؤلف وبسايت يا مسؤل سايت امكان پذير است؟
- آيا پيوند فعال است؟
- آيا پيوند سريع عمل مي كند؟
- آيا به پيغامهايي كه شما فرستادهايد، پاسخي داده شده است؟
7. هدف (ميزان عينيتگرايي مؤلف در مقابل ذهنيتگرايي او).
- هدف واقعي سايت چيست؟
- هدف واقعي مؤلف سايت چيست؟
- آيا شما به اندازه كافي از بي طرفي مؤلف مطمئن هستيد؟
8.. سرعت(مدت زمان مورد نياز براي فراخواني سايت و نمايش صفحه وبسايت).
- آيا آدرس الكترونيكي(URL) سايت به سرعت و بدون درنگ صفحه وبسايت را پيدا مي كند؟
- آيا تغيير فوري صفحه نمايش ممكن است؟
- آيا ارتباط شما با تمامي پيوندهاي فراهم شده بدون تأخير ميسّر ميشود؟[11]
جستجوي وبسايتها يا جستجو در انتشارات كتابخانهاي؟
به نظر ميرسد جستجوي اطلاعات وب سايتها، براي انجام يك طرح، كارايي و سودمندي بيشتري نسبت به روشهاي جستجوي سنتي مبتني بر كتابخانه داشته باشد. اما آيا اين يك انتظار واقع گرايانه است؟ به نظر بنده جستجو در وب و كتابخانه مكمل همديگرند. شبكه جهاني وب منبع بسيار خوبي براي مشاهده سريع اطلاعات است و وجود كتابخانه هم براي تجزيه و تحليل عميق مطالب، ضروري است.
يافتن اطلاعات مربوط به يك پژوهش در كتابخانه، موفقيت طرح ما را تضمين ميكند. از نتايج يك جستجو ممكن است محصولات و نظريات غير منتظرهاي كسب شود كه براي ارزيابي مجدد فرضيات دانشمندان و حتي براي طرحهاي پژوهشي آينده محققين سودمند باشد. در ارزيابي وسيع كيفيت اطلاعات، ما احتمالاً نكات گوناگوني براي مشاهده مي يابيم و رويكردهاي انتقادي و واكنشها بيشتر از جستجو در وب است، كه با ظاهري جذاب از روايي كمتري برخوردار است.
از طرف ديگر جستجوي اطاعات در وبسايتها، براي همان پژوهش فوق، از طريق موتورهاي كاوش مختلف انجام ميگيرد. جستجوگرهاي قوي و راهنماها به منظور يافتن فقرههاي اطلاعاتي كه از فرضيهها پشتيباني ميكنند، فعال ميشوند. حتي ممكن است يافتههاي نادرست هم بازيابي شوند، هر چند اين مورد به ندرت اتفاق ميافتد. بهرحال، شبكه جهاني وب براي مطالعه چكيدهها و كسب سريع اطلاعات درباره يك موضوع بسيار عالي است.
نتيجه
ما به عنوان يك راهنما، دوست داريم دانشجويان شيوههاي جستجوي اطلاعات را ياد بگيرند و همه انواع پيچيدگيها و تفاوتهاي موجود در اين فرايند را تشخيص دهند. اما ما همچنين به مهارت در حداقل يك زمينه نياز داريم. براي ما به عنوان آموزش دهنده، انتخاب از ميان شيوههاي سنتي يا نوين يادگيري يك چالش است. بهرحال به منظور ايجاد توانايي عملي در اين زمينه، ما بايد قبل از هر چيز شيوههاي ارزيابي انتقادي كيفيت اطلاعات موجود در وبسايتها را بياموزيم.
منبع:
* DRAGULANESCU, NICOLAE-GEORGE. Website Quality Evaluations: Criteria and Tools. (2002), Intl. Inform. & Libr. Rev.V. 34, pp. 247-254. Available online at http://www.idealibrary.com on ideal
پي نوشت ها
1. NICOLAE-GEORGE DRAGULANESCU
2. Bloom, S.B. et al. (1956) Taxonomy of educational objectives: the classi¢cation of educational goals. NewYork: David McKay.
3. Debons, A. (1988) Information science. An integrated view. Boston: G.K. Hall&Co.
4. Fitzgerald, M.A. (2000) The cognitive process of information evaluation in doctoral students:
A collective case study. Journal of Education for Library and Information Science 41(3) (Summer 2000,170^186).
5. Dragulanescu, N. (1999) Information science and technology. Genesis and evolution (in French).
Bucharest/Romania: AGIR Publishing House.
6. Debons, A. (1988) Op. cit.
7. Dragulanescu, N. & Niculescu, C. (2000) Quality management (in Romanian). Bucharest/Romania: Niculescu Publishing House.
8. Dragulanescu, N. (1999) Op. cit.
9. Debons, A. (1988) Op. cit
10.Dragulanescu, N. (1999) Op. cit.
11.Dragulanescu, N. (1999) Op. cit.
12.Dragulanescu, N. & Niculescu, C. (2000) Op. cit.
موضوعات مرتبط: کامپیوتر و اینترنت
نويسنده : یزدان منصوریان (دانشجوي دکتراي کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه شفیلد انگلستان)
چکيده :
مقاله حاضر به تبیین نقش عوامل مختلف در فرایند جستجو و بازیابی اطلاعات در محیط وب می پردازد. با مرورنتایج پژوهشهای اخیر در این زمینه چهار دسته از عوامل اصلی که تا کنون مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته شناسایی شده و در هر دسته تاثیر عوامل مختلف مورد بحث قرار گرفته است.
گروه نخست از عوامل تاثیرگذار ویژگیهای مرتبط با نظام بازیابی و توانایی و امکانات ابزار کاوشی است که در اختیار کاربران وب قرار می گیرد. دسته دوم ویژگیهای فردی و مهارتهای اطلاع یابی خود کاربران است. معمولا افراد مختلف نتایج گوناگونی از جستجو در وب به دست می آورند. مثلا تجربه آنها در جستجو در وب به عنوان یکی از فاکتورهای مهم محسوب می شود. نتایج پژوهشهای قبلی حاکی از آن است که میزان تجربه جستجو کاربران به نحو قابل توجهی بر موفقیت جستجو آنها موثر است. دسته سوم از عوامل تاثیرگذار بر فرایند اطلاع یابی در وب مشخصات موضوع مورد جستجواست. بسته به اینکه کاربری در صدد یافتن یک فقره اطلاعاتی مشخص باشد یا درصدد بازیابی اطلاعات پیرامون یک موضوع ، فرایند جستجو متفاوت خواهد بود.
علاوه بر موارد مذکور همواره عوامل آشکار و نهان دیگری نیز وجود دارند که میتوانند بالقوه بر عملکرد جستجو تاثیر گذارند و در این مقاله به عنوان دسته چهارم طبقه بندی شده اند. از آن جمله می توان به عوامل روانشناختی درمحیط جستجو اشاره کرد. مثلا بسته به درجه اهمیت و حساسیت موضوع جستجوبرای کاربر ممکن است نتایج متفاوتی بدست آید.
در پایان تقش و جایگاه آموزشی کتابداران و متخصصان اطلاع رسانی در بهبود مهارتهای اطلاع یابی کاربران مورد توجه قرار گرفته است.
متن مقاله :
<مقدمه:>
جستجو و بازیابی اطلاعات درشبکه جهانگستر وب یکی از مباحث مهم یا به بیان بهتر یکی از چالشهای موجود در پژوهشهای اخیر حوزه بازیابی اطلاعات محسوب می شود. شتاب فزاینده رشد منابع گوناگون اطلاعاتی در این شبکه، ناهمگونی موضوعی و شکلی منابع ، تنوع کاربران و نیازهای آنها از جمله مسایلی است که بازیابی اطلاعات از اینترنت را هر روز پیچیده تر می کند ( 2 و 20).
بازیابی اطلاعات از این محیط گاهی ساده و لذت بخش و گاهی دشوار و نامید کننده است. گاهی کاربران خود را در بهمنی از اطلاعات گرفتار می بینند و گاهی به رغم انبوهی منابع موجود در آن دچار فقر اطلاعاتی می شوند و همه ابزارهای کاوش موجود نمی توانند پاسخ یک پرسش ساده آنها را فراهم کنند.
تفاوتهای عمده ای بین بازیابی اطلاعات از اینترنت به طور عام وشبکه جهانگستر وب به طور خاص با بازیابی اطلاعات ازنظامهای بازیابی قبل از وب وجود دارد. گوناگونی، ناپایداری و گستردگی بی حد و مرز منابع در وب این محیط را از نظامهای رایانه ای بازیابی قبل از وب متمایز می سازد. تولید، توزیع و مصرف اطلاعات در وب از الگوههای متفاوتی پیروی می کند. ویژگیهای محیط وب از جمله یکپارچگی آن و امکان برقراری پیوند میان اطلاعات مختلف گرچه از امتیازات برجسته برای این محیط به شمار می آید اما گاهی می تواند برای کاربران دشواریهایی را بوجود آورد. مثلا گاهی کاربران حین جستجو به راحتی در وب گم میشوند و به خاطر نمی آورند که مبدا و مقصد جستجو آنها کجا بوده است.
بازیابی اطلاعات از شبکه جهانگستر وب و جزییات فرایند اطلاع یابی در این محیط به دلایل متعددی مورد توجه محققان حوزه بازیابی اطلاعات قرار گرفته است (16 و12). دلایل متعدد و موجه ای برای این امر وجود دارد. نخست آنکه در حال حاضر وب یکی از فراگیرترین و متداولترین ابزارهای ذخیره و بازیابی اطلاعات در سطح جهانی محسوب می گردد و پیوسته بر گستره حوزه آن افزوده می شود. پژوهشهای اخیر نشان می دهد که جستجو در وب پس از پست الکترونیکی متداولترین امکان اینترنتی محسوب می شود (12). امروزه در کنار پیشرفتهای فناوری یارانه ای پژوهشهای گسترده ای با رویکرد کاربر مدار به منظور شناسایی جنبه های مختلف جستجوی مبتنی بر وب در حال انجام است(1، 15).
مقاله حاضر با مرو پژوهشهای مرتبط در این حوزه به دسته بندی عوامل موثر بر بازیابی اطلاعات از شبکه جهانگستر وب می پردازد. مرور نوشتارهای موجود نشان می دهد که تا کنون مطالعات گسترده ای در زمینه رفتارهای اطلاع یابی کاربران در وب و بازیابی اطلاعات از این محیط انجام شده که در هر یک از آنها رویکرد پژوهش بر یک دسته از این عوامل متمرکز بوده است. به طور کلی در مطالعات کاربر مدار ویژگیهای فردی و مهارتهای اطلاع یابی کاربران وب مورد توجه بوده است. در مقابل محور اصلی در پژوهشهای مبتنی بر سیستم امکانات و توانمندیهای نظام بازیابی است.
قبل از پرداختن به نقش عوامل مذکور درجستجو در وب لازم است ابتدا به انواع روشهای بازیابی اطلاعات در این محیط ، مفهوم عملکرد جستجو و وجوه تمایز دو مفهوم کارآیی و سودمندی اشاره شود.
روشهای بازیابی اطلاعات در وب:
بازیابی اطلاعات در وب ممکن است به روشهایی گوناگون صورت پذیرد. به طور کلی چهار روش برای این URL (Universal Resource Locator)منظور وجود دارد. در ساده ترین شکل آن کاربر نشانی اینترنتی
سایت مورد نظر خود را درقسمت مربوط به نشانی مرورگر تایپ کرده و اطلاعات مورد نظر را بازیابی میکند. بدیهی است که این روش تنها در مورد منابعی میسر است که کاربر قبلا از نشانی آنها اطلاع دارد و بجز در مورد سایتهایی که معمولا با آنها کار می کند یا نشانیهایی که از طرق مختلف مثل تبلیغات گوناگون به اطلاع او می رسد در موارد دیگر معمول و البته میسر نیست.
روش دوم دنبال کردن پیوندهای ( لینکهای) موجود در صفحات وب است که کاربران را از صفحه ای به صفحه دیگر هدایت می کند. این سهولت دسترسی به منابع در وب از امتیازات بزرگ آن است و برای کاربران امکان مرور سریع و آسان در منابع مختلف را فراهم می کند.
روش سوم بازیابی گزینشی اطلاعات است که در آن در واقع به جای آنکه کاربران شخصا در جستجوی اطلاعات مورد نظر باشند، موضوعات مورد نیاز خود را به سیستمهای بازیابی گزینشی می سپارند و سپس در طول زمان اطلاعات دریافتی جدید توسط سیستم برای آنها به طور خودکار ارسال خواهد شد.
چهارمین روش که در واقع معمولترین و متداولترین راه بازیابی اطلاعات در وب است و محور اصلی این مقاله را به خود اختصاص می دهد روش جستجو در وب می باشد. موتورهای جستجو ابزار اصلی کاوش در وب محسوب می شوند و مطالعات فراوانی پیرامون جنبه های مختلف این ابزارهای کاوش انجام شده و هنوز افقهای پژوهشی متعددی در این زمینه وجود دارد (7).
عملکرد جستجو و چگونگی سنجش آن: (Search Performance)
بی تردید یک جستجو موفق جستجویی است که با صرف کمترین وقت و انرژی به بازیابی حداکثر منابع مرتبط منجر شود. البته موضوع ربط مبحث مفصل و پیچیده ای است و تا کنون بارها در مطا لعات متعدد مورد توجه پژوهشگران اطلاع رسانی قرار گرفته و پرداختن به آن خود مقوله مفصل و جداگانه ای است. با این حال در همه مباحث و مطالعات مربوط به مفهموم ربط این اتفاق نطر وجود دارد که همواره قضاوت نهایی درمورد میزان ربط یک مدرک بازیابی شده بر عهده کاربر است. در اینجا نیز مراد از مرتبط بودن یک مدرک همان مفهوم متداول و معمول آن است. آن درجه ای از ربط که مورد توجه کاربران بوده و بر اساس قضاوت آنها سنجیده می شود.
طی چهل سال گذشته دو شاخص معروف جامعیت و مانعیت مبنای کار اغلب مطالعات بازیابی اطلاعات بوده است. اما ویژگیهای منحصر به فرد محیط وب کارایی این دو شاخص را به نحو قابل توجهی با تردید مواجه ساخته و نیازهای تازه ای بر انگیخته است. بویژه در مطالعات کاربر مدار استفاده از معیارهای دیگر اجتناب ناپذیر است.
زمان صرف شده برای جستجو و یافتن یک فقره اطلاعاتی مرتبط و تعداد سایتهای مرور شده برای رسیدن به اطلاعات مرتبط دو معیار عمده دربرآورد عملکرد جستجو از دیدگاه کاربر مدار محسوب می شود. هر چه زمان صرف شده برای جستجو و تعداد سایتهای مرور شده برای رسیدن به یک منبع اطلاعات مرتبط کمتر باشد بهره وری بازیابی بالاتر است. به بیان دیگر این امر حاکی از آن است که کاربر وقت و انرژی کمتری برای رسیدن به نیاز اطلاعاتی خود صرف کرده است.
تفاوت کارآیی و سودمندی: Effectiveness & Efficiency
تبیین تفاوت دو مفهوم کارآیی و سودمندی به روشنتر شدن این بحث کمک می کند. در مقاله حاضر واژه برگزیده شده است. (Efficiency) و واژه سودمندی به عنوان معادل (Effectiveness) کارآیی به جای
صرف نظر از اختلاف نطراتی که ممکن است در رسایی یا نارسایی این واژه گزینی وجود داشته باشد تفاوت این دو مفهوم در متون انگلیسی زبان مشخص است.
وقتی صحبت از کارایی است بیشتر جنبه های فنی و معیارهای سیستم مدار مد نظر است و نهایتا بازدهی نهایی سیستم ملاک قضاوت قرار می گیرد. اما وقتی صحبت از سودمندی است ملاکهای دیگری نیز در نظر گرفته می شود. در حوزه بازیابی اطلاعات دو شاخص معروف جامعیت و مانعیت بیشتر از آنکه بیانگر سودمندی یک نظام بازیابی باشند نمایانگر کارایی آن هستند. با توجه به اهمیت و جایگاه کاربر درهر نظام بازیابی اطلاعات مفهوم سودمندی بیش از کارایی اهمیت دارد. بنابراین ممکن است یک نظام بازیابی اطلاعات با در نظر گرفتن شاخصهایی مثل جامعیت و مانعیت کارا باشد و نتایج بازیابی خوبی ارایه کند اما چه بسا برای بعضی یا حتی اغلب کاربران سودمند نباشد. مثلا به دلیل پیچیدگی فرایند بازیابی کاربران نتوانند از تمام امکانات نظام بازیابی مذکور بهره مند شوند.
دسته بندی عوامل موثر بر فرایند جستجو در وب:
همانطور که گفته شد گرچه راههای متعددی برای بازیابی اطلاعات در وب وجود دارد اما جستجو از طریق ابزارهای کاوش معمولترین و متداولترین آنهاست. عوامل متعدد و متنوعی بر نتیجه جستجو کاربران تا ثیر می گذارند. بنابراین کاربران مختلف نتایج جستجوی متفاوتی از فرایند جستجو در این محیط به دست می آورند. با مرور پژوهشهای موجود در این زمینه چهار دسته از عوامل اصلی شناسایی شده که دراینجا هر دسته مورد بحث قرار میگیرد.
عوامل مرتبط با نطام بازیابی و امکانات آن:
گروه نخست از عوامل تاثیرگذار در فرایند جستجو و نتیجه آن ویژگیهای مرتبط با نظام بازیابی و توانایی و امکانات هرابزار کاوش مورد استفاده در این فرایند است. پس از ظهور شبکه جهانگستر وب به عنوان یکی از فراگیرترین و موثرترین محملهای اطلاع رسانی دنیا انواع گوناگونی از ابزارهای کاوش از جمله راهنماها دروازه های اطلاعاتی و مهمتر از همه موتورهای جستجو بوجود آمد. موتورهای جستجو اصلی ترین ابزار کاوش در محیط وب به شمار می آیند. هر روز بر تنوع و گوناگونی این موتورها افزوده میشود. هر یک از آنها نطام بازیابی و امکانات خاص خود را دارند. بی تردید تفاوت کارآیی و سودمندی آنها منجر به تفاوت در نتایج بازیابی خواهد شد و معمولا جستجو یکسان در موتورهای گوناگون نتایج متفاوت در پی خواهد داشت. هر چند همواره درصدی از همپوشانی بین نتایج بازیابی وجود دارد اما در حال حاضر جستجو یکسان در موتورهای گوناگون نتایج برابردر پی نخواهد داشت.
بنابراین توانایی ابزار کاوش در نتیجه بازیابی کاملا موثر است. یک ابزار کاوش ناکارآمد با دامنه جستجو محدود نتایج بازیابی غیر مرتبط به دنبال دارد.
در حال حاضر موتور جستجو گوگل بیشترین محبوبیت را در میان کاربران وب یافته است. رمز محبوبیت گوگل در کاربر پسندی و سودمند بودن آن است. گوگل ضمن برخورداری از یک صفحه جستجو بسیار ساده تاکنون به نحو چشمگیری در بازیابی سریع مدارک مرتبطتر موفق بوده است. نظام رتبه بندی گوگل در ترتیب نمایش مدارک بازیابی شده نیز ازجمله امتیازات برجسته آن محسوب می شود. علاوه بر آن گوگل قادر است فایلهایی با پسوندهای مختلف مثل پی دی اف را بازیابی کند.
بسیاری از موتورهای جستجو از جمله گوگل امکان جستجو پیشرفته را برای کاربران فراهم می کنند. در یک جستجو پیشرفته کاربر قادر خواهد بود استراتژی جستجو دقیقتری تعریف کند و با محدود کردن دامنه جستجو تا حد ممکن از میزان ریزش کاذب بکاهد و دقت کاوش را افزونی بخشد.
بنابراین در یک فرایند جستجو نقش ابزار کاوش و امکانات آن در بازیابی منابع مرتبطتر کاملا روشن است. تاکنون مطالعات متعددی پیرامون کارایی و سودمندی این ابزارهای کاوش انجام شده است و معیارهای متعددی جهت ارزیابی آنها تدوین گردیده است (7، 13، 24). اما موضوع چندوجهی بازیابی اطلاعات در وب به همین جا ختم نمی شود و عوامل دیگری در آن دخالت دارند. عواملی که نقش آنها در ادامه تشریح می شوند.
عوامل مرتبط با کاربر: ویژگیهای فردی و مهارتهای اطلاع یابی
دسته دوم از عوامل تاثیرگذار بر فرایند جستجوو بازیابی اطلاعات در وب ویژگیهای فردی کاربر و مهارتهای اطلاع یابی اوست. بی تردید استقاده کنندگان محور اصلی و بنیادی هر نظام بازیابی اطلاعات را تشکیل می دهند و محیط وب از این جهت نه تنها استثنا نیست بلکه بنا به دلایلی جایگاه کاربران در این محیط به مراتب مهمتر است. برجسته تر بودن جایگاه کاربران در وب به خصوصیات ویژه این محیط مربوط می شود. برخلاف بازیابی اطلاعات ازنظامهای بازیابی قبل از وب که بیشتر به دانشگاهیان و متخصصان محدود می شد وب محلی برای دخیره و بازیابی اطلاعات برای طیف گسترده ای از اجتماع است. به همین دلیل در سالهای اخیرتعداد پژوهشهای کاربر مدار که مبتنی بر نیازها و شرایط واقعی کاربران است به نحو چشمگیری افزایش یافته است (5 ، 6 ، 8 ، 9 و15). کاربران گوناگون با دانش و تجربه مختلف در وب به جستجو می پردازند. کاربران مختلف نتایج گوناگونی از فرایند جستجو در وب به دست می آورند. تفاوت عملکرد جستجو آنها متاثر از عوامل گوناگونی می باشد از جمله تجربه آنها در جستجو در وب یکی از عوامل مهم است. نتایج پژوهشهای قبلی حاکی از آن است که میزان تجربه جستجو کاربران به نحو قابل توجهی بر موفقیت جستجو آنها موثر است (17 و22 و5). معمولا کاربران با تجربه نتایج بهتر و سریعتری از جستجوی خود کسب می کنند. به بیان دیگر نتایج پژوهشهای قبلی نشان داده که معمولا ارتباط معنی داری میان میزان تجربه و احتمال موفقیت جستجو وجود دارد (22).
تجربه کاربرممکن است تجربه موضوعی یا تجربه در کار با کامپیوتر باشد. در واقع هر دو نوع آن مهم است.
تسلط بر موضوع جستجو یا دانش موضوعی نیز از عوامل مهم در این زمینه است. معمولا کاربران وب اطلاعات مربوط به حوزه تخصصی خود ار راحتتر می یابند چرا که با واژه های تخصصی آشنا هستند و منابع موضوعی رشته خود را بهتر می شناسند.
همچنین جستجو و مرور فعال و غیر فعال که می توان آن را مرور خطی و غیر خطی نیز نامید از جمله مباحث این حوزه است. در مرور فعال کاربر از امکانات مختلف تدارک دیده شده در مرورگرها یی مثل اینترتت اکسپلورر و نتسکیپ به خوبی استفاده نموده و فرایند اطلاع یابی را خود را سرعت می بخشد. درحالیکه در مرور غیرفعال کاربر فقط پیوندهای موجود در صفحات را دنبال می کنند و فرایند اطلاع یابی او کند است و گویی از الگویی خطی پیروی می کند و احتمال گم شدن او در میان انبوهی اطلاعات بیشتر است. یکی دیگر از موضوعاتی که اخیرا بیشتر مورد توجه مححقان بویژه در مطالعات کاربر مدار قرارگرفته همبستگی میان نوع الگوهای فکری کاربران با انتخاب رفتارهای اطلاع یابی توسط آنهاست.
بر این اساس افراد به گروههای مختلف تقسیم می شوند و رابطه میان نوع الگوهای فکری آنها و رفتارهای اطلاع یابی که برمی گزینند مورد مطالعه قرار می گیرد. در این مطالعات کاربران وب بر اساس میزان تاثیری که شغل یا زمینه تحصیلی آنها بر نوع جستجو آنها می گذارد به گروهای مختلف مثل کاربران مستقل از محیط و وابسته به محیط یا زمینه نگر و فرا نگر تقسیم می شوند و روشهای بازیابی آنها بررسی می شود.
تحقیقات انجام شده حاکی از آن است معمولا بین این متغیرها با الگوهای اطلاع یابی در وب ارتباط معنی داری وجود دارد ( 19، 25).
تا کنون علاوه بر موضوعات فوق الذکر رفتارهای اطلاع یابی گروههای مختلف کاربران مورد توجه پژوهشگران بوده است. مثلا رفتارهای اطلاع یابی کودکان و نوجوانان در مقایسه با بزرگسالان (4 و12) و یا رفتارهای اطلاع یابی گروههای شغلی و حرفه ای مختلف موضوع پژوهشهای متعددی قرار گرفته است( 1و 10و 11).
زمانی که کاربر جستجوی خود را در محیط وب متوقف می کند بیانگر پایان فرایند بازیابی در آن زمان مشخص است. در اینجا مباحث دیگری وجود دارد که در مطالعات دیگر مورد توجه واقع شده است. مثلا رضایت کاربران و عوامل موثر در آن و چگونگی ارزیابی و سنجش آن.
نکته ای که در زمینه عوامل مرتبط با کاربران وجود دارد بحث آموزش کاربران می باشد. آموزش روشهای اطلاع یابی در وب می تواند به ارتقا سطح عملکرد جستجو کمک کند. بسیاری از کاربران آموزش لازم برای اطلاع یابی در وب ندیده اند و اساس کار آنها بیشتر متکی بر آزمون و خطاست. نکته دیگری که در اینجا اهمیت می یابد پاسخ به این پرسش است که آموزش مهارتهای اطلاع یابی چگونه و توسط چه کسانی باید ارایه شود. خوشبختانه طی سالهای اخیر با پررنگ شدن جنبه آموزشی حرفه کتابداری و اطلاع رسانی این وظیفه تا حد زیادی به کتابداران و متخصصان اطلاع رسانی محول شده است. اکنون در بسیاری از دانشگاهها و مراکز آموزشی دنیا همکاری موثری بین کتابداران و متخصصان اطلاع رسانی و کادر آموزشی این مراکز وجود دارد و کتابداران نقش عمده ای در آموزش کاربران ایفا می کنند. بحث سواد اطلاعاتی در اغلب دانشگاهها و مراکز آموزشی دنیا کاملا جدی و مهم است و اکنون پروژه های گسترده و دامنه داری برای ارتقا سواد اطلاعاتی دانش آموزان و دانشجویان در حال اجرا می باشد و روشهای اطلاع یابی در وب و چگونگی تحلیل و ارزیابی منابع الکترونیکی جز مباحث عمده دراین فرایند به شمار می آید.
عوامل مرتبط با موضوع جستجو
دسته سوم از عوامل تاثیرگذار بر فرایند اطلاع یابی در وب، موضوع مورد جستجواست. بسته به اینکه کاربری در صدد یافتن یک فقره اطلاعاتی مشخص باشد یا درصدد بازیابی اطلاعات پیرامون یک موضوع فرایند جستجو و احتمالا نتیجه آن متفاوت خواهد بود (3 و 18). معمولا یافتن یک فقره اطلاعاتی مشخص کم زحمتتر از یافتن اطلاعات برای موضوعی مشخص است. به بیان دیگر معمولا پاسخ پرسشهای بسته ساده تر از پرسشهای باز است. چرا که پاسخ پرسشهای بسته مشخص می باشد و اغلب از طریق منابع متعدد امکان پذیر خواهد بود. مثلا کاربری که درجستجو آمار تعداد گردشگران سفر کرده به فرانسه درسالهای 2000 تا 2002 است می داند که پاسخ پرسش او اعدادی مشخص است و می توان آن را از منابع متعدد مربوط به آمار گردشگری درفرانسه، اروپا یا جهان بیابد. آنچه دراین مورد یا موارد مشابه اهمیت دارد این است که چگونه می توان معتبرترین آمار را بدست آورد و برای این منظور لازم است به منابع مستند مراجعه کرد.
اما وقتی جستجو موضوعی باشد و با کلماتی استفهامی مثل چرا و چگونه و چطور شروع شود کار جستجوو میزان وقت و انرژی مورد نیازمتفاوت خواهد بود. مثلا پیرامون همین موضوع گردشگری در فرانسه ممکن است کاربری با پرسشهایی از این قبیل مواجه باشد که مثلا چه عواملی درکاهش یا افزایش تعداد گردشگران سفر کرده به فرانسه درسالهای 2000 تا 2002 موثر بوده است؟ پاسخ چنین پرسشی مستلزم گردآوری منابع متعدد است و تدوین استراتژی جستجو در این مورد نیز به مراتب پیچیده تر از پرسش نخست خواهد بود.
سایر عوامل مثل محیط جستجو، نوع کامپیوتر و نرم افزارها و غیره:
علاوه بر تمام موارد مذکور در این مقاله همواره عوامل آشکار و نهان دیگری نیز وجود دارند که میتوانند بالقوه بر عملکرد جستجو تاثیر گذارند. از آن جمله می توان به عوامل روانشناختی درمحیط جستجو اشاره کرد. کاربران در محیط کار یا منزل خود و با رایانه شخصی خویش که هر روز کار می کنند ممکن است نتایج متفاوتی نسبت به جستجو در یک محیط ناآشنا بدست آورند.
میزان اهمیت موضوع جستجو برای کاربر نیز از جمله فاکتورهای تاثیرگذار است. پژوهشهای قبلی نشان داده که بسته به اهمیت موضوع جستجو ممکن است نتایج متفاوتی توسط یک کاربر مشخص بدست آید. به بیان دیگر انگیزه کاربران حین جستجو بر عملکرد آنها موثراست. منطقا جستجوی یک فرصت شغلی مناسب باید نسبت به جستجو برای یافتن محلی برای گذراندن تعطیلات پایان ترم از اهمیت بیشتری برای یک دانشجو سال آخر برخوردار باشد! بنابراین میزان اهمیت موضوع بر فرایند جستجو کاربران موثر می باشد.
موضوع زبان یکی دیگر از مباحث عمده در بازیابی اطلاعات درمحیط وب است. تا کنون زبان انگلیسی بیشترین سهم از منابع موجود را دراین محیط به خود اختصاص داده است. گرچه درحال حاضر رقابت شدیدی بین زبانهای مختلف برای حضور در اینترنت وجود دارد و به تدریج با گسترش منابع گوناگون سایر زبانها از غلبه زبان انگلیسی کاسته می شود اما همچنان موضوع زبان یک مانع عمده برای بازیابی اطلاعات محسوب می گردد. مثلا در مورد زبان فارسی هنوز کاربران فارسی زبان برای بازیابی موثر اطلاعات در وب به دانستن زبان انگلیسی نیازمند هستند. این امر بویژه در مورد بازیابی منابع علمی و تخصصی جدی تر است.
< /بحث و نتیجه:
اطلاع یابی درمحیط وب فرایندی پیچیده و چند وجهی است و عوامل ریز و درشت متعددی برموفقیت یا شکست آن تاثیر می گذارد. آنچه در این مقاله آمد درآمدی بر نه یک بلکه چندین مبحث مفصل درحوزه بازیابی اطلاعات در وب بود. به رغم اهمیت انکار ناپذیر این عوامل هنوز دانش موجود در این زمینه بسیار محدود است. بویژه مجهولات موجود پیرامون عوامل مرتبط با کاربران به مراتب بیش از معلومات موجود می باشد. این حوزه پژوهشی هنوز مراحل مقدماتی خود را سپری می کند و زمینه های پژوهشی فراوانی پیش روی محققان وجود دارد. برای بهبود شرایط نه چندان مساعد حاکم بر فرایند بازیابی اطلاعات در وب لازم است همکاری و تعاملی مستمر بین متخصصان رایانه و کتابداران و متخصصان اطلاع رسانی وجود داشته باشد. خوشبختانه در حال حاضر در گروههای پژوهشی این حوزه درکشورهای مختلف این مساعدت به نحو فزاینده ای رو به گسترش است. بازیابی اطلاعات در وب زمانی موفق خواهد بود که دانش موجود درباره رفتارهای اطلاع یابی کاربران گسترش یابد و از سوی دیگر نظامهای بازیابی کاربر پسندتر در اختیار افراد قرار گیرد. همانطورکه گفته شد اکنون در بسیاری از دانشگاهها و مراکز آموزشی دنیا کتابداران و متخصصان اطلاع رسانی با کادر آموزشی این مراکز در بهبود سواد اطلاعاتی کاربران وب می کوشند. روشهای اطلاع یابی در وب و چگونگی تحلیل و ارزیابی منابع الکترونیکی جزء مباحث عمده دراین فرایند محسوب می شود.
تعداد کاربران و جستجوگران وب هر روز بیشتر میشود و بازیابی اطلاعات از این محیط بیش از گذشته در زندگی روزمره افراد اهمیت می یابد. اطلاع یابی در وب در حال حاضر با چالشهای متعددی مواجه است و گذراز این چالشها نیازمند یافتن راهکارهایی درخصوص تسهیل و تسریع فرایند جستجو برای عموم کاربران است. این امربیش از آنکه نیازمند طراحی و ساخت ابزارهای کاوش پیچیده تر باشد ، مستلزم شناخت بیشتر از جنبه های کاربرمدار این فرایند است.
موضوعات مرتبط: کامپیوتر و اینترنت
Business to business
B2B
تجارت فروشنده با فروشنده
B2B اولین خرید و فروش معاملات الکترونیکی است و هنوز هم طبق آخرین آمار بیشترین عایدی را کسب می کند. در B2B تجار نه تنها مجبورند مشتریان خود را بشناسند، بلکه باید واسطه ها را نیز شناسایی کنند. در این مدل همه ی شرکاء و خدمات مرتبط با تجارت بین المللی از قبیل: تأمین کنندگان، خریداران، فرستندگان دریایی کالا، لجستیک (پشتیبانی)، خدمات (سرویس های) بازرسی، اخبار بازاریابی و کاربریهای نرم افزار را که موجب سهولت در امور تولید، خرید و فروش می گردند در یک محل گرد هم می آیند.
B2B در جایی استفاده می گردد که بخواهیم خرید و فروش عمده را به کمک تجارت الکترونیکی انجام و خارج از حیطه خرده فروشان عمل نماییم. چرا که خرده فروشی در اینترنت با خطرات بسیار همراه است زیرا مشتریان تمایل ندارند تا همه چیز را از روی اینترنت خردیداری کنند و فقط روی برخی از اجناس دست می گذارند و سایر موارد برایشان اهمیت چندانی ندارد. شرکت Cisco یکی از اولین شرکت های بزرگی بود که در جولای 1996 سایت تجارت الکترونیکی خود را راه اندازی کرد و بعد از آن تلاش جدی، بقیه ی شرکت ها برای چنین امری آغاز شد. یک ماه بعد شرکت های کامپیوتری عظیمی نظیر Microsoft و IBM نرم افزارهای تجاری خود را که امکان انجام فروش از طریق اینترنت را فراهم می کرد به بازار عرضه نمودند.
Forrester Research که به تجزیه و تحلیل فعل و انفعالات در بخش فناوری مشغول است در 1999 تخمین زد که حجم مبادلات B2B تا سال 2004 در ایالات متحده به یک تریلیون دلار و در سال بعد از آن به 2/7 تریلیون دلار برسد. دولت استرالیا با همکاری شرکت معتبر ITOL قصد دارد در یک برنامه 5 سال مبلغ 6/6 میلیون دلار برای زیر ساخت های تجارت الکترونیک هزینه کند. این مبلغ صرف برنامه B2B خواهد شد. به صورت طبیعی در B2B فروش مستقیم، منبع اصلی درآمد به حساب می آید، مانند وقتی که یک فروشنده محصول خود را به یک فروشنده دیگر مستقیماً می فروشد. با این وجود وب می تواند روی فروش مستقیم تأثیر بگذارد و این قاعده را بر هم بزند.
در این نظام جدید اقتصاد جهانی که به سمت تداوم ارتباطات الکترونیکی در حال پیش روی است مشکلاتی نیز وجود دارد. از جمله اینکه رو در رو نبودن مشتری و فروشنده باعث می شود تا معامله به صورت گیرد. این مشتریان برای دریافت اطلاعات بیشتر باید به تلفن به مرکز اصلی وصل شوند، اما هیچ تضمینی برای اینکه کسی آن سوی خط باشد وجود ندارد.
Business to Consumer
B2C
تجارت فروشنده با مصرف کننده
بیشترین سهم در انجام تجارت الکترونیکی از نوع B2C را خرده فروشی تشکیل می دهد. این نوع تجارت با گسترش وب به سرعت افزایش پیدا کرد و اکنون به راحتی می توان انواع و اقسام کالاها از شیرینی گرفته تا اتومبیل و نرم افزارهای کامپیوتری را از طریق اینترنت خریداری کرد. B2C از حدود 5 سال پیش با راه اندازی سایت هایی چون amazon و CDNOW آغاز شد. Jeff Bezor مؤسس شرکت amazon، سایت خود را فقط برای فروش کتاب از طریق اینترنت راه اندازی کرد و این ایده ساده مقدمه ای بود برای یک تحول جهانی.
در تجارت الکترونیکی B2C در یک طرف معامله، تولید کننده (فروشنده) محصول و در طرف دیگر، خریدار (مصرف کننده نهایی) قرار دارد. موفقیت در این مدل وابسته به تجربیاتی است که به مشتری ارائه می گردد . باید به مشتری سرویس های ارائه گردد که در مدل سنتی به آنها خود خو گرفته است و شرایط مشابه را به وجود آورد. شرکت هایی نظیر amazon و REI روی شهرت خود محیط نیرومند online را تدارک دیده اند که بتوانند رضایت بی چون و چرای مشتری را جلب نمایند. شکل دیگر تجربیات Online مشتری این است که رابطه تصویری با مشتری به درستی انتخاب گردد. متن و گرافیکی که مشتری باید با آن به جای فروشنده تبادل نظر کند باید خوب طراحی شده باشد.
پس از هک شدن بسیاری از وب سایت های خرده فروشان اینترنتی مانند Creditcards و egghead و ... بسیاری از مشتریان نسبت به دزدیده شدن اطلاعات شخصی شان توسط هکرها بسیار حساس شده اند، که این امر باعث کاهش معاملات الکترونیکی در مقاطع و فواصل زمانی زیادی شده، اما معاملات را به نقطه صفر نرسانده است و مردم هنوز از فروشگاه های Online استفاده می کنند.
هم اکنون این روش در کشور ما موجود است و مورد استفاده قرار می گیرد و در این روش خریدار به طور مستقیم با توزیع کننده از طریق اینترنت وارد معامله می شود. هم اکنون سازمانی هایی مانند شهروند چنین خدماتی را ارائه می کنند، اما این خدمات هنوز به صورت عامله در میان ما جا نیفتاده است. حتی میان کاربران حرفه ای اینترنت در ایران استفاده از این خدمات کمتر مرسوم است.
Consumer to Consumer
C2C
تجارت مصرف کننده با مصرف کننده
در این مدل تجارت الکترونیکی، مزایده ها و مناقصه های کالال از طریق اینترنت انجام می گیرد. مدل C2C شبیه نیازمندیهای طبقه بندی شده یک روزنامه و یا شبیه به یک دکه در بازار دست دوم یا سمساری است. ایده اصلی این مدل این است که مصرف کنندگان با یکدیگر بدون واسطه به خرید و فروش بپردازد. ebey غول حراجی Online بزرگ ترین نمونه اولیه مدل C2C می باشد. ebey خود چیزی نمی فروشد و به عنوان واسطی بین خریداران و فروشندگان به ارائه محصولاتتی در حراجی Online عمل می کند. به عنوان مثال ebay اجازه می دهد فروشنده قیمت اولیه خود را در حراجی قرار دهد و سپس شرکت کنندگان در حراج قبل از اتمام مدت باید روی کالای به حراج گذاشته شده اظهار نظر کنند. سایت های اینترنتی دیگر نظیر Autobytel و Carsmart نمونه هایی از مدل C2C می باشد.
به دلیل ناچیز بودن هزینه تبلیغات در اینترنت استفاده از مدل C2C توسط کاربران اینترنتی جهت فروش کالاهای مورد نظر خود توجه قرار گرفته است.
Consumer to Business
C2B
تجارت مصرف کننده با فروشنده
در حالیکه بازار مصرف کننده Online روز به روز در حال گسترش است، بسیاری از خریداران دریافته اند که شیوه انتخاب محصول بسیار گسترده و ممکن است آنان را غوطه ور سازد. چرا که وقتی مصرف کنندگان، سایت هایی را در ارتباط با فروش محصول مورد نظر خود می یابند، یافتن خود محصول در آن سایت و به دست آوردن قیمت محصول اغلب کار دشوار است.
بنابراین جهت راحت تر نمودن امر خرید، نیاز به روشهای جدید خرید و فروش اینترنتی Online است که در آژانس های فروش به سوددهی منتهی شود بایستی از یک استرتژی فروش استفاده نمایند مانند Priceline که خود را با این استراتژی تطبیق داده است.
Peer to Peer
P2P
تجارت نقطه به نقطه
مدل تجارت الکترونیکی P2P برای تسویه حساب کردن شرکت کنندگان در حراج با فروشنده است که مشهورترین آنها سرویسی است به نام Paypal. تجارت P2P در چهار چوبی کار می کند که افراد بتوانند مستقیماً باهم پول رد و بدل کنند و در حالیکه سهم اصلی داد و ستد پولی را نقل و انتقالات رو در رو بعهده دارد، فناوری تلفن های همراه تعداد افراد بیشتری را در داد و ستد غیر حضوری سهیم می کند. قبل از Paypal بسیاری از تاجران Online در قد و قواره های متفاوت پرداخت مشتریها را از طریق حساب کارت های اعتباری تجارت دریافت می کردند.
با استفاده از سخت افزار Mondex که زیر مجموعه Mastercard می باشد، کاربران قادرند نقل و انتقالاات الکترونیکی پولی خود را انجام دهند و پول خود را از یک کارت اعتباری به کارت اعتباری دیگر منتقل نمایند. تحوه استفاده از تلفن همراه بدین صورت است که به جای فناوری GSM که استاندارد معمول ارتباطی تلفن همراه در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپاست، فناوری دیگری تحت پروتکل بکارگیری نرم افزار کاربردی از طریق تجهیزات بی سیم (Wireless Application Protocol)که به اختصار WAP نامیده می شود، جایگزین می گردد. در این شیوه جدید، هر تلفن همراه از طریق مرکز تلفن با یک کامپیوتر سرویسگر مرتبط می شود و می تواند نرم افزار مورد نیاز کاربر خود را بر روی کامپیوتر مذکور فعال نماید. بدین ترتیب استفاده کننده می تواند اطلاعات خود را از طریق کامپیوتر سرویسگر که خود از طریق اینترنت و یا شبکه های ارزش افزوده (VAN) به مراکز تجاری و خدماتی متصل است ارسال و یا دریافت نماید.
Business to Administration
B2A
تجارت فروشنده با اداره
این نوع تجارت الکترونیکی شامل تمامی مبادلات تجاری ــ مالی بین شرکت ها و سازمان های دولتی است. تأمین نیازهای دولت توسط شرکت ها و پرداخت عوارض مالیات ها از جمله مواردی است که می توان در این گروه گنجاند. تجارت B2A در حال حاضر دوران کودکی خود را طی می کند ولی در آینده ای نزدیک زمانی که دولت ها به ارتقاء ارتباطات خود تمایل و توجه نشان دهند، به سرعت رشد خواهد نمود.
Consumer to Administration
C2A
تجارت مصرف کننده با اداره
مدل تجارت الکترونیکی C2A هنوز پدیدار نشده است. ولی به دنبال رشد انواع B2C و B2A، دولت ها احتمالاً مبادلات الکترونیکی را به حیطه هایی همچون جمع آوری کمک های مردمی، پرداخت مالیات بر درآمد و هر گونه امور تجاری دیگری که بین دولت ها و مردم انجام می شود، گسترش خواهند داد.
با تجربه و آزمایش تمام مدل های تجاری Online که تا کنون بیان شد، مشخص است که با وجودی که تجارت الکترونیک که پدیده تقریباً جدید و نوپاست اما بسیار فعال است. دانشمندان صنعتی معتقدند که یافتن منابع درآمد Online مطمئن، با سعی و خطا آزمایش می شود. مدل های B2C و B2B بیشترین توجه را امروزه به خود جلب کرده اند ولی مدل های دیگر هنوز در حال تعدیل استراتژیهایشان هستند و روشهایشان را گسترش می دهند. به هر حال عاقلانه است که ما راجع به 5 سال ابتدای کار تجارت الکترونیک مانند 5 سال ابتدای زندگی یک کودک بیندیشیم.
مزایای تجارت الکترونیکی از نوع B2C
تجارت الکترونیکی یک فناوری برای تغییر است. شرکت هایی که از آن به هدف ارتقاء سیستم فعلی خود استفاده می کنند از مزایای آن بطور کامل بهره نخواهند برد. بیشترین امتیازات تجارت الکترونیکی نصیب سازمان هایی خواهد شد که می خواهند روش و ساختار تجارت خود را تغییر داده و آن با تجارت الکترونیکی همگون سازند.
* از دید خریداران فروشگاههای الکترونیکی، مهمترین امتیازاتی که می توان به تجارت الکترونیکی منسوب کرد که عبارتند از:
1- کاتالوگ و مشخصات کالاها به سهولت قابل دسترسی و مشاهده بوده و مشتری همچنین قادر است براساس ویژگیهای متعدد (همچون نام، نوع، رنگ، وزن، قیمت و ...) کالای مورد نظر خود را جستجو نماید. توضیح کالاها می تواند به همراه تصاویر متعدد بوده و در عین حال می تواند شامل تصاویر سه بعدی نیز باشد که مشتری از زوایای گوناگون کالای مورد نظر را مشاهده نماید.
2- کالاها و خدمات می توانند توسط بقیه خریداران نظر دهی شوند و مشتری قادر است از نظرات بقیه خریداران در مورد کالای مورد نظر خود مطلع شود.
3- خرید از فروشگاه می تواند بصورت 24 ساعته و در تمام روزهای هفته انجام گیرد.
4- بعضی از محصولات (همچون نرم افزار، کتابهای الکترونیکی، موسیقی، فیلم، ...) در همان زمان خرید قابل دریافت از سایت فروشگاه هستند.
5- کالاها معمولاً از فروشگاههای فیزیکی ارزان تر خواهد بود (به علت کم بودن هزینه های سربار فروشگاه و زیاد بودن تعداد خریداران).
6- فشار و استرس معمول در هنگام خرید از یک فروشگاه فیزیکی، به هنگام خرید از یک فروشگاه الکترونیکی وجود نخواهد داشت.
7- مقایسه انواع گوناگون یک کالای خاص در فروشگاههای مختلف می تواند به راحتی انجام گیرد. فاصله بین این فروشگاهها به اندازه یک Click است.
8- خریدار قادر است کلیه فروشگاهها را برای یافتن مناسب ترین قیمت بری کالای مورد نظر خود جستجو کند.
9- خریدار پس از انتخاب کالا، بسادگی و با فشردن چند کلید قاد به انجام سفارش و پرداخت هزینه ها بوده و بعد از مدت معینی کالای خریداری شده را در منزل خود دریافت خواهد کرد.
10- بعد از دریافت کالا، اگر مشکلی در کالای دریافت شده موجود باشد، خریدار می تواند به سایت فروشگاه مراجعه کرده و از امکانات ارجاع کالا استفاده نماید.
از دید فروشندگان و صاحبان فروشگاههای الکترونیکی، موارد زیر نیز بعنوان امتیازات تجارت الکترونیکی محسوب می گردند:
1- هزینه راه اندازی فروشگاه الکترونیکی بسیار کمتر از فروشگاههای فیزیکی است.
2- مشتریان، منحصر به یک منطقه یا کشور خاص نبوده و محیط فروشگاه با مرزهای جغرافیایی محدود نخواهد بود.
3- رقابت برای جذب مشتری سبب ارتقاء کیفیت محصولات و خدمات خواهد شد.
4- مدیریت فروشگاه و تعیین راهکارهای آتی کاملاً ساخت یافته می گردد.
5- فروشگاهها قادر خواهند بود مشتریان خود را براساس سلیقه، علاقه و انتخابهای ایشان شناسایی کرده و آنها را در انتخاب کالای مورد نظر خود راهنمایی کنند.
6- اضافه کردن سرویسهای جدید نظیر پشتیبانی خدمات، جوابگویی به سؤالات مشتریان و غیره می تواند به سهولت انجام پذیرد.
7- رقابت و بازاریابی می تواند با ایجاد یک بازار مناسب و حضور جذاب در شبکه جهانی اینترنت انجام گیرد.
8- ارتباط با مشتریان، تولید کنندگان، و دیگر افراد درگیر، می تواند با استفاده از صفحات WEB، نامه های الکترونیکی و EDI تسهیل شود.
9- سفارشات می توانند بصورت الکترونیکی ارسال و دریافت شوند.
10- تعداد مشتریان و خریداران به سرعت قابل افزایش است.
11- نرخ سود در مقابل هزینه های مصرفی افزایش خواهد یافت.
12- ارتباط با تولیدکنندگان کالاها، با حذف واسطه ها، بهینه می گردد.
روشهای ایجاد یک تجارت الکترونیکی از نوع B2C
اجزای اصلی یک تجارت الکترونیکی از نوع B2C عبارتند از یک فروشگاه الکترونیکی (که به شکل صفحات متعدد WEB ساخته شده و توسط مرورگرهای مشتریان مورد استفاده قرار می گیرند) و یک سرویس دهنده WEB که کلیه مسائل مدیریتی فروشگاه و هرآنچه که دید مشتریان به دور است بواسطه آن انجام خواهد گرفت.
بجز این دو جزء اصلی، بسیاری از فروشگاههای الکترونیکی نیازمند یک بانک اطلاعاتی نیز می باشند تا مشخصات کالاها، مشتریان و اطلاعات دیگر را در آن ذخیره کنند. همچنین اجزای فرعی دیگری نیز ممکن است بنا به ویژگی های فروشگاه مورد نیاز باشند. از جمله این اجزاء می توان برای ارسال محصولات و خدمات از طریق اینترنت نام برد.
* فروشنده ای که خواهان راه اندازی یک تجارت الکترونیکی از نوع B2C باشد، به روشهای متعدد می تواند این امر را به انجام برساند. سه روش اصلی برای برقراری یک B2C عبارتند از:
1- خرید یک بسته نرم افزاری آماده که شامل یک فروشگاه الکترونیکی و ابزارهای لازم دیگر باشد.
محصولات Easy cart، InterShop، Open Market و Net Commerce نمونه هایی از این بسته های آماده به شمار می آیند. این محصولات پس از خرید، مطابق سلیقه صاحب فروشگاه تغییر یافته و آماده استفاده بعنوان یک فروشگاه الکترونیکی بر روی اینترنت خواهند شد. بعضی از انواع این بسته های آماده، فروشگاه را ملزم می کنند که به ازای هر فروش، مبلغی را به ایشان بپردازد.
2- سفارش ساخت سیستم به شرکت هایی که اینگونه امور را به انجام می رسانند. با گسترش تجارت الکترونیکی، اینگونه شرکتها نیز رشد سریعی داشته اند و قادرند با استفاده از فناوریهای جدید، در زمانی کوتاه یک فروشگاه الکترونیکی برای متقاضیان بر روی اینترنت راه اندازی نمایند.
3- اجاره قسمتی از یک فروشگاه موجود.
موضوعات مرتبط: کامپیوتر و اینترنت
نوشته: افشين حيدرپور
مقدمه
اساساً تجارت الكترونيكي به مفهوم تسهيل معاملات بازرگاني بواسطه بهره گيري از شبكه جهاني اينترنت است. به عبارتي در محيط تجارت الكترونيك، كليه فعاليتها و عملياتهاي توزيع، خريد، فروش، بازاريابي و ارائه خدمات و بسط فرآيندهاي توليد، از طريق سيستمهاي الكترونيكي، بستههاي رايانهاي و اينترنت انجام ميشود. امروزه، در صنعت فناوري اطلاعات از تجارت الكترونيك به عنوان يك تجارت هدفمند ، سودمند و تسهيل كننده معاملات بازرگاني در عرصههاي جهاني ياد ميشود. انتقال الكترونيك وجوه، مديريت زنجيرهاي، بازاريابي الكترونيكي، بازاريابي روي خط، پردازش و فرآوري معاملات به صورت روي خط، مبادله دادههاي الكترونيكي سيستمهاي خودكار موجودي اموال و سيستمهاي مجموعه داده جزء مواردي هستند كه در قالب تجارت الكترونيك ميگنجند. در اين ميان فناوريهاي نوين ارتباطي نظير؛ اينترنت، اكسترانت، پست الكترونيك، كتاب الكترونيك و تلفنهاي همراه در گسترش و توسعه تجارت الكترونيك نقش بسزايي ايفا نموده اند. تحقيقات بعمل آمده حاكي از آن است كه در سال 2003 تجارت الكترونيك، فروشي در حدود 2/12 ميليارد دلار ايجاد نموده است ( Gregorio et.al, 2005).
در مقاله، سعي ميگردد مسائل مترتب بر تجارت الكترونيك مورد بررسي قرار گيرند.
تجارت الكترونيك در گذار زمان:
اساساً تجارت الكترونيكي به مفهوم تسهيل معاملات بازرگاني بواسطه الكترونيك است. البته بديهي است كه با گذشت زمان « تجارت الكترونيك» از نظر معنا، مفهوم و فرِآيند تغيير بطني و تكاملي داشته است. بگونهاي كه در دهه 1970 از معاوضه دادههاي الكترونيكي (EDI) جهت ارسال سندهاي تجاري همچون سفارشهاي خريد يا صورت حسابهاي الكترونيكي استفاده شده است. بعداً با گسترش كاربرد آن لغت «تجارت از طريق شبكه وب» به جهت خريد كالا و خدمات از طريق شبكه جهاني وب و پشيباني سيستم امنيتي (نظير https؛ پروتكل مخصوص ارائه خدمت كه داده خيلي محرمانه سفارشي را براي حمايت از مشتري و پرداخت الكترونيكي، نظير كارتهاي اعتباري و واگذاري پرداخت بواسطه كارت اعتباري) پديد آمد.
در واقع، زمانيكه اولين وب، به صورت فراگير و شناخته شده در سال 1994 پديد آمد خيلي از ژورناليستها و متخصصان پيشبيني نمودند كه «تجارت الكترونيكي» به زودي يك بخش مهم اقتصادي خواهد شد. به هرحال حدود چهار سال طول كشيد تا پروتكلهاي https به طور مناسب و فراگير گسترش يافته و توسعه يابند (توسعهاي كه توامان با جنگ و رقابت بين جستجوگرها بود). ( e-Business Watch, (2004
متعاقباً بين 1998و 2000 تعدادي از كسب و كارهاي معتبر در آمريكا و اروپاي غربي وب سايتهاي ابتدايي را راهاندازي و توسعه دادند. نتيجه اينكه، تعداد زيادي از شركتها و كمپانيهاي «اصيل تجارت الكترونيك» در ميان بارش دات ـ كام ها در سال 2001 و 2002 ناپديد شدند. در اين بين خيلي از خرده فروشها دريافتند كه چالشهاي موجود در بازار كنوني چيست و شروع به افزودن قابليتهاي تجارت الكترونيكي به سايتهايشان نمودند براي مثال، بعد از فروپاشي فروشگاه اينترنتي خواروبار فروشي Web Van، سوپر ماركت زنجيرهاي سنتي، آلبرمتسولسن و Safeway، هر دو شروع كردند به تقويت تجارت الكترونيكي بواسطه مشترياني كه ميتوانستند سفارش خريد آن لاين را به مغازههاي خواروبار فروش ارائه دهند.
در سال 2005 ، تجارت الكترونيك در عمده شهرهاي كشورهاي آمريكاي شمالي، اروپاي غربي، آسياي شرقي، خيلي خوب توسعه يافته است.ليكن هنوز در برخي از كشورهاي صنعتي نظير استراليا و همچنين كشورهاي در حال توسعه به خصوص ايران ميبايست زمينه براي رشد سريع فراهم گردد.
عوامل اصلي موفقيت در تجارت الكترونيكي
عوامل متعددي وجود دارند كه در موفقيت تجارت الكترونيكي نقش ايفاء ميكنند. در ذيل به برخي از مهمترين عوامل اشاره ميگردد( Gregorio D.D. and Kassicieh S.K. 2005)
1 ـ ايجاد ارزش براي مشتركان: فروشندگان ميتوانند به اين مورد بواسطه سفارش يك توليد يا خط توليد دست يابند همانگونه كه در تجارت غير الكترونيك وجود داشته و ميتوانند پتانسيلهاي مشتريان را در يك قيمت رقابتي جذب كنند.
2 ـ ارائه خدمات و عملكرد كار با ارائه نمايندگي: برقراري ارتباط با مشتري از طريق روشهاي جديد ميتواند زمينههاي نيل به هدف عملكرد و خدمت كارآمد را فراهم آورد.
3 ـ تدارك يك وب سابت جذاب: استفاده از رنگ گرافيك و انيميشن گيرا، عكسها و فونتها و خلق فضاهاي مناسب ميتواند. اين چشمانداز را فراهم نمايد.
4 ـ تدارك جايزه و پاداش براي مشتريان: به خاطر خريد و مراجعت و معرفي خدمات به سايرين، ترفيعات و ارتقاي روشهاي فروش نظير كوپنها، خدمات ويژه و تخفيف، شركت دادن در قرعهكشيها، ايجاد لينكهاي وابسته به خدمات تكميلي براي مشتري، پخش برنامههاي تبليغاتي مربوطه از طريق رسانههاي فراگير.
5 ـ تدارك خدمات ويژه شخصي: ايجاد وب سايتهاي شخصي (ايميل رايگان، پيشنهادهاي خريد مطابق با سليقههاي روانشناسي و شخصيتي و سفارش ويژه خصوصي ميتواند در موفقيت تجارت الكترونيك مؤثر باشد.
6 ـ تدارك فكر و مسئوليت اجتماعي: اتاقهاي ويژه گفتگو. گروههاي بحث و تبادل نظر به صورت فيزيكي و به صورت مجازي، دريافت دادههاي مشتريان، انتقادات و پيشنهادات آنها، برنامههاي مستمر و هدفمند ميتواند به اين هدف كمك نمايد.
7 ـ قابليت اطمينان پايايي و امنيت به كليه فعاليتها و خدمات كسب و كار: خدمات تكميلي و نه موازي، سخت افزارجانبي و نه مازاد بر نياز (اضافي)، وجود فناوري قابل اطمينان، اطلاعات شفاف غيرمهم در كسب و كار و احترام به اطلاعات مربوط به حيطه خصوصي افراد ميتواند در بهبود و ارتقاي اين اطمينان موثر باشد.
( Clinton W. J., A. Gore 1997) , (Morgan J. P., A. Gidari, 2004)
8 ـ تدارك چشمانداز و منظر 360 درجه: ارتباط با مشتري بدين معني كه كليه كاركنان عرضهكنندگان و شركاء يك نظر كامل دارند و همين منظر براي مشتري وجود دارد.
9 ـ فراهم نمودن زمينهاي براي دريافت كليه تجارب مشتريان: مديريت كسب و كار ميتواند پتانسيلها و امكانات و شيوههاي برقراري كليه راههاي ارتباط با مشتري با تجربه زمينه را براي دريافت تجارت ايشان فراهم نمايد.
10 ـ كارآمد ساختن فرآيندهاي كسب و كار: اين موضوع از طريق مهندسي مجدد و بكارگيري و فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي ميسر خواهد گرديد.
11 ـ ايجاد امكاناتي كه مشتريان خودشان بدون نياز به دستيار يا راهنما، راهنمايي و رهبري شوند. اين امكان بواسطه تهيه يك سايت خودكار و جامع كه كار با آن آسان ـ بدون نياز به دانش فني ـ باشد، امكانپذير ميگردد.
12 ـ بنا گذاشتن يك مدل كسب و كار بازرگاني: امروزه خيلي از كسب و كارهاي تجاري موفق كه سايتهاي آن در اختيار همگان قرار دارد. وجود دارند. كه از مدل قوي و ريشهداري برخور دارند.
13ـ مهندسي يك زنجيره «ارزش الكترونيكي» كه در آن بر يك تعداد محدود و معيني از صلاحيتها و قابليتهاي اساسي تمركز ميكند. (مغازههاي الكترونيكي ميتواند به صورت تخصصي و يا به صورت عمومي به گونه اي كه خوب، برنامهريزي شده باشد، ظاهر شوند.
14 ـ تنظيم و داير كردن سازمان كسب و كار مبتني بر هوشياري و چابكي در پاسخ سريع به هرگونه تغييرات اقتصادي، اجتماعي و فيزيكي در محيط.
مسائل و مشكلات مترتب بر تجارت الكترونيكي:
حتي اگر يك ارايه كننده كالا و خدمات تجارت الكترونيكي 14 عامل كليدي بالا را با جديت پيگيري نمايد، جهت تعبيه نمودن يك استراتژي تجارت الكترونيكي نمونه و سرمشق، مشكلات و مسايل همچنان ميتوانند افزايش يابند برخي اين منابع مشكلات و مسايل عبارتند از:
1ـ نارسايي در درك مشتريان: اينكه چرا و چگونه آنها خريد ميكنند. حتي يك توليد يا طرح معتبر و داراي ارزش ميتواند شكست بخورد، اگر توليدكنندگان و خردهفروشها رفتارها و عادات مشتريان، انتظارات و انگيزش آنان را درك نكنند.
تجارت الكترونيك به طور بالقوه ميتواند اين مسايل و مشكلات اجتماعي را با تحقيقات بازاريابي متمركز و بازدارنده، همانطور كه يك خردهفروشي سنتي ممكن است انجام دهد، تخفيف دهد. ( UNCTAD 2005),
2 ـ عدم توفيق در درك موقعيت رقابتي: يك نفر ممكن است توانايي بنا نهادن يك مدل كسب و كار كتاب الكترونيكي خردهفروشي را داشته باشد، اما بدون اينكه بخواهد با Amazon.com رقابت كند. يا ممكن است شما در برخورد با افراديكه به تازگي قصد راهاندازي كسب و كار خود را دارند اگر از رقباي كسب و كار و تجارت مورد نظر سؤال گردد، پاسخ دهند كه اصلاً رقيبي ندارند كه مسلماً در پاسخ بايد گفت اگر رقابتي نيست پس بازاري وجود ندارد؟( Peha J. M. 1999)
3 ـ ناتواني در پيشبيني كردن واكنشهاي محيطي : اينكه رقبا چه كاري انجام خواهند داد؟ آيا آنها علايم تجاري يا سايتهاي رقابتي را معرفي خواهند نمود؟ آيا آنها به ارايه خدمات تمليكي اقدام خواهند نمود؟ آيا آنها به خرابكاري عمدي در سايت رقبا روي خواهند آورد؟ آيا موج جنگ قيمتها شكسته خواهد شد؟ دولت چه اقدامي انجام خواهد داد؟ انجام تحقيقات درباره بازار و رقبا ممكن است برخي از پيامدهاي مربوط به آن را تخفيف دهد.
4 ـ تخمين قابليت منابع: كليه منابع، كاركنان، سختافزار، نرمافزار و فرآيندهاي كسب و كار چگونه ميتوانند در استراتژي پيشنهاد شده به كارگرفته شوند؟ آيا خرده فروشان الكترونيكي در توسعه مهارتهاي مديريت و كاركنان شكست خوردهاند؟ اين موضوعات مواردي هستند كه توجه به آنها ممكن است در حين برنامهريزي منابع و آموزش كاركنان ايجاب كند.
5 ـ عدم توفيق در تعديل و هماهنگي: اگر گرايش موجود و روابط كنترلي كفايت نكند ميتوان به سمت ساختار سازماني انعطافپذير، قابل محاسبه هموار حركت نمود كه ممكن است همكاري لازم براي تعديل در سازمان صورت نپذيرد ـ سازمان انعطافپذير نباشد.
6 ـ عدم توفيق در جلب حمايت و الزام يا تفسير در اعتقاد مديريت ارشد سازمان كسب و كار به نوآوري و ابتكارات فردي در بدنه سازمان. اين موضوع اغلب ناشي از عدم توفيق يا عدم توانايي در بكار گماردن نيروهاي متخصص و شايسته است به عبارت ديگر هر فرد در سازمان در جايگاه خودكار نميكند. بكارگيري مديريت موفق و متخصص از ابتداي شروع هر سازمان در ارتقاي نوآوري سازمان مؤثر خواهد بود.
7ـ درك ناقص از نيازمنديهاي زمان در تنظيم و راهاندازي: يك فعاليت تجارت الكترونيك ميبايست زمان و پول مورد نياز را در نظر داشته باشد. عدم توفيق در درك زمانبندي و برنامهريزيها ميتواند منجر به تخمين هزينه اضافي بر كسب و كار گردد. طراحي پروژه اصلي، مديريت مسير بحراني، تحليل زماني PERT ممكن است اين عدم توفيق را تخفيف دهد. قابليت سود در كسب و كار ممكن است جهت دستيابي به سهم بازار، صبر و گذشت زمان را الزام نمايد.
8 ـ عدم توفيق در پيگيري يك طرح:
پيگيري ضعيف بعد از برنامهريزي اوليه، پيشرفت ناكافي كار، برخلاف آنچه كه در طرح آورده شده، ميتواند منجر به بروز مشكلاتي گردد.
شايستگي و برازندگي توليد در تجارت الكترونيك:
برخي خدمات/توليدات ويژه براي فروش آن لاين مناسب هستند و برخي ديگر براي فروش غير آنلاين. عمده كمپانيهاي كاملاً مجازي- نمونههاي اين نوع شركتها، مواردي نظير Paybal , ebay , googel است- از طريق توليدات ديجيتالي نظير ذخيره، بازيابي و تعديل اطلاعات، موسيقي، فيلم، آموزش، ارتباطات نرمافزار، كسب و معاملات مالي بازارهاي مجازي ميتوانند برخي توليدات و خدمات غير ديجيتالي خود را با موفقيت به فروش رسانند. يك چنين توليداتي به طور معمول ارزش نسبتا بالايي دارند كه معمولا شامل CD ها، DVD ها و كتابهاي با ارزش هنري، علمي و فرهنگي ميشوند. Amazon.com، در واقع يكي از معدود شركتهاي dot.com بادوام و پايدار است كه مدت مديدي روي اين زمينه فعاليتهاي خود را متمركز نموده است.
از سوي ديگر به نظر ميرسد برخي از توليدات قطعات يدكي ـ فراتر از نياز و مصرف آني هم براي نمونههاي مصرف خانگي نظير ماشين شستشو و براي تجهيزات صنعتي نظير پمپهاي مكش نيز نمونههايي خوبي براي فروش آنلاين هستند.
يكي از دلايل موفقيت در اينباره ميتواند تهيه و تدارك اطلاعات دقيق همچون ارايه شماره سريال نسخه توليد مورد نياز سال توليد، ميزان استقبال و … به هنگام ارايه به مشتري باشد.
موفقيت برخي توليدات در فروش با مؤلفههاي حسي همچون رنگ ارتباط بسيار نزديكي دارد در اينباره Tesco.com موقعيت خوبي در انگلستان توانسته است كسب كند.
جمع بندي و نتيجه گيري:
آنچه مسلم است اينكه استفاده از تجارت الكترونيك، يك فرصت تجاري براي ايجاد رشد اقتصادي در سطح كلان و توسعه اقتصاد بخشي بويژه در حوزه خدمات تخصصي را فراهم ميآورد. از سوي ديگر بدليل حضور گسترده و اجتنابناپذير دولت در بسياري از مناسبات اقتصادي و تجاري (بويژه در سطوح بينالمللي) نياز به تطبيق سازمانهاي دولتي با عمليات تجارت الكترونيك (ايجاد دولت الكترونيك) بسيار محسوس ميباشد و گرنه رشد سريع تجارت الكترونيك در سايه دولتي كه برآيندهاي ارتباطي درون سازماني در آن هنوز حالت سنتي (كاغذي!) دارند، چندان خوشبينانه به نظر نميرسد. در اين راستا، تدوين و اجراي سياستهاي كلان در قالب برنامههاي توسعه، براي ايجاد «جامعة اطلاعاتي» يكپارچه با جامعة جهاني، ميتواند بسيار اميد بخش باشد. اين امر به رشد ابزارهاي آموزشي و در نهايت به رشد فرصتهاي بالقوه كمك ميكند. و سرانجام آزادسازي اقتصادي و سياسي ميتواند به تسريع روندهاي فوق كمك كند. هرچند كه آزادسازي در اقتصاد و سياست، خود از رشد و توسعة ارتباطات و تجارت الكترونيك تأثير عمده ميگيرد و در حقيقت اين تأثيرگذاري دوطرفه است.
در مجموع مي توان گفت كه تجارت الكترونيك داراي مزايا و نقاط قوتي است از جمله موارد ذيل:
- امكان بازاريابي وسيعتر بر اساس امكان مبادله اطلاعاتي سريع با بازارهاي جهاني در سطحي كاراتر
- كاهش هزينههاي مبادلاتي بر اساس حذف بسياري از واسطههاي تجاري و صرفهجويي در زمان مبادلات
- كاهش هزينههاي ناشي از اشتباهات انساني و ايجاد امكانات بهتر براي مديريت بنگاه
- امكان استفاده بهتر از مقياس توليد بالا براي كاهش سرانه هزينههاي سربار و هزينههاي ثابت بر اساس تقاضاي بالا براي كالا و خدمات توليدي
- افزايش سرمايهگذاري و اشتغال در بخشهاي تحت پوشش تجارت الكترونيك بويژه در بخشهاي خدماتي
- افزايش فروش، درآمد و بهبود تراز تجاري كشور و در نهايت افزايش سطح رفاهي بويژه در بخشهاي تحت پوشش تجارت الكترونيك
- امكان حضور و رقابت واحدهاي تجاري كوچك در بازارهاي جهاني بشرط تعريف دقيق و تخصصي از نوع فعاليت
كه با در نظر داشتن عوامل موثر بر موفقيت تجارت الكترونيك از يك سو و مشكلات و مسايل مترتب بر آن از سوي ديگر مي توان به يك نگاه استراتژيك در حوزه مذكور دست يافت
فهرست منابع:
Clinton W. J., A. Gore (1997),A Framework for Global Electronic Commerce, July 1, ,
www.iitf.nist.gov/eleccomm/ecom.htm
e-Business Watch (2004), The European e-Business Report: A portrait of e-business in 10 sectors of the EU economy, European Commission, Enterprise Directorate General.
Gregorio D.D. and Kassicieh S.K. (2005), “Drivers of E-Business Activity in Developed and Emerging Markets”, IEEE Transactions on Engineering Management, vol. 52, 2, pp. 155–166.
Hillman. R. J., (1999),"Securities Fraud: The Internet Poses Challenges to Regulators and
Investors,"US General Accounting Office Report GAO/T-GGD-99-34, March 22,
, www.gao.gov/AIndexFY99/abstracts/gg99034t.htm
Morgan J. P., A. Gidari,(2004) Survey of State Electronic and Digital Signature Legislative Initiatives, www.ilpf.org/digsig/disrep.htm
Peha J. M. (1999),"Making Electronic Transactions Auditable and Private," Proceedings of the Internet Society's INET-99, June, www.ece.cmu.edu/~peha/commerce.html
UNCTAD (2005), Information Economy Report 2005: E-Commerce and Development, United Nations, Geneva and New York
موضوعات مرتبط: آموزش ساخت وبلاگ و سایت
به موقع به تلفن پاسخ دهيد
اگر ممكن است به تلفن بعد از اولين يا دومين زنگ پاسخ دهيد. اين كار به تلفن كننده اين حس را مي دهد كه شما مسئول و كارآمد هستيد. گاهي اوقات ممكن است از جواب دادن به تلفن به خاطر انجام يك كار فوري خودداري كنيد و يا شايد از ميزتان دور باشيد، اما تلفن محل كار نبايد بيش از ۴ بار زنگ بخورد.
بي توجهي به تلفني كه زنگ مي زند يك راه حتمي از دست دادن تلفن هاي مهم و آتشي كردن كساني است كه سعي دارند با شما ارتباط برقرار كنند. بارها تجربه شده كه بي توجهي به يك تلفن سرنوشت كاري را تغيير داده است و يا اينكه تلفني زنگ مي زند، زنگ مي زند... بدون هيچ جوابي. در اين گونه مواقع همه عصباني مي شويم و فكر مي كنيم چه شركت يا سازمان بي مسئوليتي كه اجازه مي دهد تلفن اين همه مدت بي پاسخ بماند. اگر در حالي كه دور از تلفن هستيد كسي در دفترتان نيست كه تلفن ها را پاسخ دهد، شماره را به يك متصدي اطلاعات و يا فرد ديگري كه حاضر است پاسخگو باشد منتقل نماييد. به آن شخص بگوييد كجا مي رويد و چه موقع بازمي گرديد شماره تلفن جايي را كه مي رويد نيز به او بدهيد، سپس پيامهايتان را دريافت و فوراً بررسي كنيد.وقتي پاسخ مي دهيد، سلام كافي نيست. حداقل نام واحد كاري خودتان را بگوييد. با اين كار به تلفن كننده ها اطلاعاتي را كه نياز دارند، مي دهيد. همچنين آنها را وادار مي كنيد خودشان را در پاسخ معرفي نمايند. اين مورد هم چنين نشان مي دهد شما منضبط و آماده خدمت رساني هستيد.
اين قاعده وقتي كه تلفن شخص ديگري را هم پاسخ مي دهيد به كار مي رود. بنابراين تلفن كننده ها متوجه خواهند شد كه شخصي مسئول كمك به آنهاست.طبيعي است كه هيچ تلفن كننده اي دوست ندارد سردوانده شود. بنابراين اگر فرد را به شخص ديگري مرتبط نماييد، اول توضيح دهيد كه چرا و به كجا تلفن را وصل مي كنيد و در مواردي كه ممكن است تلفن قطع شود، شايد بهتر باشد به او يك شماره تلفن بدهيد.
تلفن ها را خودتان بررسي كنيد
حتي الامكان خودتان تلفن ها را پاسخ دهيد. داشتن دستياري مانند منشي يا متصدي اطلاعات كه تلفن ها را انتخاب مي كند، وقت را هدر مي دهد و باعث ناراحتي تلفن كننده ها مي شود. تلفن كننده ها از اين مسئله كه دردسترس هستيد و به آساني با شما ارتباط برقرار مي كنند، قدرداني خواهند كرد. هم چنين تماس هاي تلفني لازم را خودتان برقرار كنيد .
در صورتي كه مجبوريد، به خاطر اينكه كاراتر باشيد، كسي را به انتخاب تلفن ها بگماريد، دقت نماييد كه آيا آن فرد مؤدبانه و مناسب به تلفن ها پاسخ مي دهد يا خير. اجازه ندهيد تلفن كننده ها احساس نمايند بين آنها فرق مي گذاريد. عباراتي مانند بگويم چه كسي تلفن كرده؟ يا، بدتر، شما؟ وي را به چالش وامي دارد. سؤالي مانند اينكه آيا ايشان شما را مي شناسند؟ تهاجمي است. چون باعث معذب شدنش مي شود كه آيا او را به خاطر مي آوريد يا نه و اينكه هر تلفن كننده اي كه شناخته نشود شانس برقراري ارتباط با شما را ندارد. در مقابل بايد پرسيده شود مي توانم به او بگويم چه كسي تلفن مي زند؟
از عباراتي كه لاجرم پاسخ هاي نامناسبي را پيش مي آورد، حتي اگر عيناً توسط تلفن كننده مطرح نشود، اجتناب نكنيد. عباراتي مانند:
آيا او مي داند شما از كجا زنگ مي زنيد؟
دليل تماستان چيست؟
شما از كدام شركت يا سازمان زنگ مي زنيد؟
مشكل چيست؟
اگر قصد داريد فقط با افراد خاصي صحبت كنيد از منشي بخواهيد اول بگويد شما مشغول هستيد و سپس بپرسد، مي توانم به او بگويم چه كسي زنگ زده است؟ اگر تلفن كننده شخصي است كه مي خواهيد با او صحبت نماييد معاون يا منشي مي تواند بگويد: او در حال حاضر اينجاست يا اجازه بدهيد ببينم مي توانم او را پيدا كنم.
گزينشگر تلفن بايد توضيحي درباره اينكه چرا در دسترس نيستيد فراهم كند. بهتر است بگويد: او در حال حاضر شديداً گرفتار است، با خط ديگري صحبت مي كند و يا پشت ميزش نيست.
اين توضيحات بهتر از اين است كه بگويد او در دسترس نيست يا او نمي تواند بيايد پاي تلفن. ارائه اطلاعات بيشتر نشان مي دهد كه شما صادق هستيد. بنابراين تلفن كننده كمتر احساس مي كند كه مزاحم بوده است يا بين وي و ديگري فرقي قايل شده ايد.
اگر شما گزينشگر هستيد يا به تلفن هاي فرد ديگري پاسخ مي دهيد، هميشه به تلفن كننده كمك كنيد تا شخص مورد نظر را پيدا كند يا پيام او را بگيريد و شخصاً پيگير باشيد و ببينيد فرد مناسب آن پيام را مي گيرد يا نه. از آن شخص نخواهيد كه بعداً تماس بگيرد، اين بي توجهي به وقت تلفن كننده است.
ضمناً وقتي پيام تلفني را مي گيريد با دقت گوش كنيد و همه نكات را بنويسيد. نام شخص يا سازمان تلفن كننده، شماره تلفن و ديگر روش هاي دسترسي را يادداشت نماييد. حتي وقتي آنها در عجله هستند، اگر بار اول اطلاعات را به طور واضح نشنيده ايد، از آنها بخواهيد نام هاي ذكر شده را دوباره تلفظ يا هجي كنند. پيام را به طور كامل و صحيح بگيريد و به اميد اينكه آن تلفن مي تواند تكرار شود، نباشيد.
احترام به تلفن كننده
هيچ كس نمي خواهد پشت خط منتظر بماند. اما اگر كاري ضروري پيش آمد ابتدا توضيح دهيد كه چرا خط را ترك مي كنيد و چه مدت مي رويد. از تلفن كننده خواهش كنيد اگر مي تواند منتظر بماند، بگذاريد به درخواست شما پاسخ دهد و قبل از اين كه نظرش را بگويد او را منتظر نگذاريد. البته با اين خواهش اكثراً موافقت و از ادب و نزاكتتان سپاسگزاري مي شود. وقتي به مكالمه برگشتيد از آن فرد به خاطر انتظار و صبرش تشكر كنيد.
مطمئن شويد كه تلفن كننده بيش از ۱۵ تا ۳۰ ثانيه منتظر نمي ماند. اگر مدت زمان بيشتري بايد از تلفن دور شويد بگوييد در صورت امكان بعداً به او زنگ مي زنيد. قول بدهيد كه در يك زمان مشخص تلفن خواهيد كرد و حتماً اين كار را انجام دهيد.
صدايتان را شاد نگه داريد
هر كسي ممكن است يك روز بد داشته باشد، اما اين دليل نمي شود آن را طي مكالمه تلفني منتقل كند. عصبانيت، بي صبري و يا يك كسالت ساده به طور واضح از طريق تلفن منعكس مي شود و تلفن كننده را تحت تأثير و در يك موضع دفاعي قرار مي دهد. اگر در حين مكالمه تلفني مهربان نباشيد و با خشونت صحبت كنيد، ممكن است مردم راهشان را جدا نموده و از صحبت كردن با شما اجتناب نمايند. يا ممكن است براي ارتباط هاي بعدي مشكل داشته باشند. بنابراين تلاش كنيد كه در سراسر مكالمه مطلوب و هشيار باشيد.
وقتي افراد در وقت نامناسبي تلفن مي كنند، بپرسيد آيا مي توانيد بعداً به آنها زنگ بزنيد و زماني را براي تماس مشخص كنيد. يك قاعده خوب اين است كه با تلفن كننده به طريقي رفتار كنيد كه گويي در خانه يا اداره مهمان داريد. به اين طريق احترام و حسن نيت آنها را بدست خواهيد آورد. برخورد خوب به شما و شركتتان در ايجاد يك تصوير عمومي مناسب كمك مي كند.
حالا به اين نكات دقت كنيد
آيا تا به حال گوشي را در حدود ۱۰ سانتي متر دور از گوشتان نگه داشته ايد تا صدا را كم كنيد؟ يا تلاش كرده ايد جملاتي را كه شخص در آن طرف خط مي گويد بازسازي كنيد؟ اگر پاسختان مثبت است، پس مي دانيد چقدر مهم است كه با يك صداي مناسب صحبت نماييد. اندازه و وضوح صدا در كارايي ارتباطات تلفني نقش دارد.
وقتي تلفن مي زنيد گوشي را روي گوشتان بگذاريد و بخش دهاني را نزديك لب ها نگه داريد و واضح و معمولي صحبت نماييد. اگر مردم گفته هاي شما را نمي فهمند به خاطر اين است كه سريع صحبت مي كنيد. پس يك تلاش جدي به كار ببنديد تا شمرده صحبت كردن عادتتان شود. اين اصول به نظر ابتدايي مي آيد اما بسياري از اوقات رعايت نمي شوند و در نتيجه باعث مخدوش شدن ارتباطات و استيصال شنونده مي گردند.
مكالمات كوتاه زمان را ذخيره مي كند. همه افراد از يك حد معين مكالمات شخصي لذت مي برند. مانند: حال شما چطور است؟ يا، سفرتان چطور بود؟ اما مكالمات شخصي طولاني يا بي هدف حرف زدن مناسب نيست و اكثر مردم را كسل مي كند.
وقتي مي خواهيد يك تماس تلفني برقرار كنيد يا انتظار يك تلفن را داريد به جاي آشفتگي برنامه ريزي نموده و به موارد مكالمه فكر كنيد. نكات اصلي را كه مي خواهيد درباره اش صحبت نماييد، بنويسيد و در حين مكالمه به يادداشت ها رجوع و هر نكته را كنترل كنيد. اين تكنيك كمك خواهد كه روي موضوع اصلي متمركز بمانيد. اگر حين صحبت يك موضوع غيرمنتظره پيش مي آيد و به اطلاعات بيشتري نياز داريد، آن را براي تلفن كننده توضيح دهيد و براي يك تلفن ديگر همراه با جوابها به توافق برسيد.
پايان راضي كننده براي يك مكالمه
وقتي مي خواهيد مكالمه را به پايان ببريد، حتي اگر از نتيجه آن راضي نيستيد، مهربان و باوقار باشيد. نكاتي را كه روي آن توافق داريد و فعاليت هايي را كه بايد انجام دهيد، خلاصه كنيد و از طرف مكالمه به خاطر وقتي كه صرف كرده، تشكر نماييد. بنابراين آن فرد مي داند كه شما مي خواهيد مكالمه را تمام كنيد. بعد از خداحافظي بهتر است اول فرد تلفن كننده ارتباط را قطع كند. وقتي شما اين كار را مي كنيد، گوشي را محكم روي دستگاه نگذاريد، چرا كه اين مسأله يك اثر منفي دارد.
دنبال كردن اين راهكارهاي ساده شما را در رأس گروهي قرار مي دهد كه با همكاران، رؤسا، ارباب رجوع ها و ... در ارتباط است. در نهايت ممكن است خودتان را در ارتباط بيشتر با مكالمه هاي تلفني بيابيد، چون مردم دوست دارند كه با شما سروكار داشته باشند. با به دست آوردن مهارت استفاده موثر از تلفن اعتبار خود و محل خدمتتان را بالا ببريد.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
پزشکان معتقدند اگر فردی که دچار ضربه مغزی شده است ظرف 3 ساعت به بیمارستان منتقل شود آنها میتوانند عوارض این ضربه را به طور کامل از بین ببرند. ولی تشخیص این حادثه و رساندن مصدوم به بیمارستان ظرف 3 ساعت کار مشکلی است چون در حالت عادی چند ساعتی طول میکشد تا عوارض این ضربه خود را نشان دهد. متاسفانه ممکن است فرد دچار صدمات جدی در ناحیه مغز شده باشد در حالی که اطرافیان اصلا متوجه هیچ علامت یا نشانهای نشوند. به همین منظور پزشکان توصیه میکنند که در چنین شرایطی این سه پرسش ساده را در ذهن بسپارید و در اولین فرصت از مصدوم بپرسید:
1. از مصدوم بخواهید که لبخند بزند.
2. از وی بخواهید که هر دو دست خود را از بازو کاملا بلند کند.
3. از مصدوم بخواهید که یک جمله ساده و مرتبط با زمان و شرایط اطراف خود بسازد. (مثلا امروز هوا آفتابی است.)
اگر مصدوم در پاسخگویی به هر یک از این سه مورد دچار مشکل شد سریعا مصدوم را به بیمارستان برسانید. بعد از اینکه تشخیص داده شد که افراد غیرمتخصص نیز تنها با این سه پرسش میتوانند به ضعف عضلات صورت، مشکل در حرکت بازوها و یا مشکل در تکلم پی برده و با انتقال سریع مصدوم به مراکز درمانی از مرگ مصدوم جلوگیری کنند از عموم مردم خواسته شد که این سه پرسش را به خاطر سپرده و در موقع لزوم از آن استفاده نمایند.
موضوعات مرتبط: پزشکی
1) سعي كنيد بيشتر از آن كه در انتظار دريافت چيزي از همسرتان باشيد، چيزي به او ببخشيد. اگر هدف شما ايجاد حس رضايت و خوشبختي در همسرتان باشد، مطمئن باشيد فرصت هاي بي شماري براي رسيدن به اين هدف پيدا خواهيد كرد. در اين صورت شما نيز از لطف و محبت همسرتان برخوردار خواهيد شد. زيرا انسان ها همواره سعي مي كنند خوبي هاي ديگران را جبران كنند.
۲) وقتي همسرتان به شما توهين مي كند، سكوت كنيد و با او مقابله به مثل نكنيد. زيرا با اين كار از بروز بسياري از بحث هاي غير ضروري جلوگيري مي كنيد. اين لحظات به سرعت سپري خواهند شد و شما مي توانيد در زمان بهتري با همسرتان درباره رفتارش صحبت كنيد.
۳) از همسرتان انتظارات غيرواقعي نداشته باشيد. اجتناب از انتظارات غيرواقعي مي تواند از بروز بسياري درگيري ها، عصبانيت ها و سرخوردگي ها جلوگيري كند. انتظار نداشته باشيد همسرتان كامل و بي نقص باشد. در ضمن هيچ گاه او را با ديگران مقايسه نكنيد.
۴) سعي كنيد نسبت به همه چيز ديدي مثبت داشته باشيد.
۵) به راه هايي فكر كنيد كه مي توانيد همسرتان را نسبت به انجام كارهايي كه دوست داريد ترغيب كنيد. اگر اين روش مؤثر نبود روش هاي ديگر را امتحان كنيد و به ياد داشته باشيد كه تحسين و تعريف به موقع مي تواند يك انگيزه قوي باشد.
۶) اهداف خود را طبقه بندي كنيد و افكار خود را بر مهم ترين هدفتان يعني داشتن يك محيط خانوادگي آرام و شاد متمركز كنيد.
۷) هيچ گاه با همسرتان وارد جنگ قدرت نشويد. به جاي اين كار با او به توافق برسيد.
۸) همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش نكنيد. در عوض سعي كنيد روشي در پيش بگيريد كه از تكرار اين اشتباهات جلوگيري كند.
وقتي شما همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش مي كنيد، احساسات او را جريحه دار مي كنيد و باعث آزار او مي شويد.
۹) در زمان حال زندگي كنيد. اشتباهات و وقايع تلخ گذشته را فراموش كنيد و سعي كنيد شرايط زندگي امروزتان را تغيير دهيد.
۱۰) همواره از همسرتان بپرسيد: براي اينكه زندگي ما شاد و دلپذير باشد، من چه كاري مي توانم انجام بدهم؟
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
خاستگاه و زادگاه سونا كشور فنلاند ميباشد. قدمت سونا در اين كشور به 1000 سال پيش باز ميگردد. سونا در كشور فنلاند يك آيين كهن و مقدس محسوب ميگردد. سونا هويت يك فنلاندي است. به چند مورد از ويژگيهاي اين آيين در نزد مردم فنلاند توجه كنيد:
* حـتــي جلسات كاري نيز ممكن است در فنلاند در سونا
برگزار گردد.
* شـمـار سـونــاها در كشور فنلاند از تعداد خودروهاي اين كـشــور افزونتر است. به ازاي هر 4 فنلاندي يك سونا وجود دارد.
* در نزد مردم فنلاند سونا به قداست كليسا بوده و درطي اقـامتشان در سونا طوري رفتار ميكنند كه گويي در كليسا حضور دارند.
* در فصل زمستان فنـلانـدي هـا عــادت دارند پس از سونا گرفتن در درياچه و يا بركه بسيار سـرد و يــــخ زده آب تني كنند و يا روي برف غلت بزنند.
انواع سونا:
1- سوناي خشك: ميـزان رطـوبـت در ايـن ســونا 5 تا 10 درصد و درجه حرارت 90 تا 100 درجه سانتي گراد ميباشد.
2- سوناي مرطوب: ميـزان رطوبت در اين سونا 15 تا 30 درصد و درجه حرارت 75 تا 85 درجه سانتي گراد ميباشد.
3- سوناي بخار: مـيـزان رطـوبـت در ايــن ســونا 40 تا 65 درصد و درجه حرارت 45 تا 65 درجه سانتي گراد ميباشد.
4- حمام بخار: مـيــزان رطوبت در اين سونا 100 در صد و درجه حرارت 40 تا 45 درجه سانتي گراد ميباشد.
5- سوناي مادون قرمز: در اين سونا بر خلاف ديگر سوناها از حرارت دهنده مادون قرمز استفاده ميگردد. ( در سونا
هـاي سنـتي از كوره هاي با منبع انرژي گاز، الكتريسيته و يا چوب استفاده ميگردد). در سوناي مادون قرمز و يا اينفرا
رد(INFRARED) فضــاي اتـاق گـرم نميـگردد بلكه بدن افراد داخـل سـونا مستـقـيـما" تـوسط پرتوهاي مادون قرمز گرم ميگردد.
6- سوناي گياهان معطر: نوعي از سوناي بخار است كه در آن اسانس گياهان معطري همچون اوكاليپتوس، نعناع، دارچين، ليمو. كاج بروي سنگهاي هيتر سونا پاشيده ميگردد تا عطر آنها در فضا پخش گردد. رايحه اينگونه گياهان بسيار نشاط آور و شفا بخش است.
در يك سوناي مدرن ميتوان اقلام زير را مشاهده كرد:
ساعت شني- هيتر - لامپ روشنايي - سطل آب - حوله - رطوبت سنج - دماسنج-ملاقه ويژه سونا - اسانس گياهان معطر - زير پايي.
سونا ها در انواع انفرادي، عمومي و قابل حمل ساخته ميگردند.
چگونه از سونا استفاده كنيم
1- پيش از ورود به اتاق سونا جواهر آلات، ساعت، عينك و لنزهاي طبي خود را از خود جدا كنيد.
2- قبل از آنكه وارد سونا گرديد بهداشت فردي را رعايت كنيد. دوش بگيريد و خود را با صابون بشوييد.
3- به محض ورود به سونا براي آنكه بدنتان به گرما عادت كند ابتدا روي زمين و يا نيمكت پايين بنشينيد. سپس به نيمكت فوقاني سونا برويد. البته ميتوانيد زير خود يك حوله كوچك نيز بيندازيد .
4-چند دقيقه به همين صورت در سونا بنشينيد تا گرما به بدن شما نفوذ كرده و روزنه هاي پوست شما باز گردند.
5-سپس از سونا خارج گشته و مجددا دوش بگيريد و خود را با صابون بشوييد.
6- اكنون به داخل حوضچه آب سرد برويد. البته تمام بدن خود را همزمان داخل آن كنيد تا خون در سرتاسر بدنتان بطور يكنواخت تغيير دما دهد.
7-سپس به مدت 10 دقيقه استراحت كنيد.
8- شما مجاز هستيد اين چرخه را (گرم شدن- سرد شدن - استراحت) را در هر جلسه 3 تا 4 بار تكرار كنيد.
9-در پايان نيز پيش از آنكه لباسهاي خود را به تن كنيد، صبر كنيد تا حرارت بدن و ضربان قلبتان كاملا به حالت طبيعي خود باز گردد.
10-درون سونا ميتوانيد حركات كششي ملايم و كوتاهي نيز انجام دهيد.
نكته:
1- حتي در سوناي خشك نيز بايد رطوبت در فضاي سونا وجود داشته باشد و گر نه به ريه ها، پوست و چشمهاي شما آسيب وارد مي آيد.
2- در سونا با ريختن آب بروي سنگهاي هيتر ميتواند ميزان رطوبت اتاقك سونا را تنظيم كنيد. همچنين با اين كار يك افزايش حرارت موقتي را ايجاد خواهيد كرد.
3-در سونا نيمكتهاي رديف اول گرماي كمتري نسبت به نيمكتهاي فوقاني دارند چراكه گرما بسمت بالا حركت ميكند.
4-در هر بار بيش از 15 تا 20 دقيقه در سونا باقي نمانيد.
5- به هيچ عنوان قبل و بعد از سونا از مشروبات الكلي، قهوه و نوشابه هاي گازدار استفاده نكنيد.
6-دو ساعت فاصله زماني بين غذا خوردن و سونا رفتن ضروري مي باشد. هيچگاه با شكم خيلي پر و يا خالي به سونا نرويد.
7-در هفته بيش از 2 بار به سونا نرويد.
8- سونا سبب كاهش آب و الكتروليتهاي بدن ميشود. در هر جلسه سوناي 20 دقيقه اي بدن يك ليتر آب از دست ميدهد. بنابراين پس از سونا آب و يا يك آبميوه خنك بنوشيد تا آب از دست رفته بدنتان جبران گردد.
9-افرادي كه سابقه فشار خون بالا و يا دچار هرگونه بيماري قلبي-عروقي ميباشند نبايد بلافاصله پس از سونا دوش آب سرد بگيرند و يا داخل حوضچه آب سرد بروند.
10-سونا بطور موقت با دفع مايعات وزن بدن را كاهش ميدهد. اما وزن بدن پس از مصرف آب و نوشيدنيهاي ديگر بسرعت به حالت اوليه خود باز مي گردد.
چه كساني نبايد به سونا بروند؟
1-افرادي كه دچار مشكلات قلبي و تصلب شرايين بوده و يا از ناراحتي هاي ريوي رنج ميبرند مي بايست پيش از رفتن به سونا با پزشك خود مشورت كنند.
2-كودكان زير 4 سال از آنجايي كه سيستم لنفاوي بدنشان بطور كامل رشد و تكامل نيافته نبايد به سونا بروند.
فوايد سونا براي سلامتي
1- پس از 10 تا 15 دقيقه ورود به سونا ضربان قلب 30 درصد افزايش يافته و برونده قلب 2 برابر ميشود. جريان خون عمقي كاهش يافته و جريان خون سطحي افزايش مييابد. فشار خون نيز كاهش مي يابد. حرارت پوست تا 10 درجه و حرارت داخلي بدن تا 3 درجه ميتوانند افزايش پيدا كنند. عروق سطحي پوست منبسط ميگردد.
2-موجب انبساط خاطر گرديده و آرامش بخش است.
3-با اتساع عروق خوني و افزايش گردش خون درد را تسكين ميدهد.
4- سوناي بخار بهترين درمان براي مشكلات تنفسي از قبيل: برونشيت، لارنژيت، سينوزيت و تنگي نفس ميباشد.
5-بهبود جريان خون و تقويت سيستم قلبي-عروقي.
6-افزايش انعطاف پذيري مفاصل و عروق خوني بدن.
7-ميتواند فشار خون بالا را درمان كند.
8-تسكين تنش و استرس-و خستگي جسمي و روحي.
9- تمدد اعصاب - شل كردن عضلات - رفع گرفتگي عضلات.
10- پوست بدن را لطيف تر، شاداب تر و روشن تر ميسازد. پاك سازي سطح پوست از سلولهاي مرده.
11-تسكين درد مفاصل در آرتروز و ديگر بيماريهاي التهابي.
12-افزايش اكسيژن رساني به سلولهاي بدن.
13- كاهش و التيام آكنه، اگزما و زخمهاي پوستي (البته زخمهاي خشك و بسته)
14- افزايش سوخت و ساز بدن. هر جلسه 30 دقيقه اي سونا باعث سوختن 300 تا 500 كالري ميگردد. بنابراين سونا سبب ميگردد تا بدن كالري بيشتري بسوزاند.
15-تنظيم و كنترل وزن فعلي.
16-بهبود كيفيت خواب.
17-باز شدن راههاي تنفسي.
18-تعريق يكي از مكانيسمهايي ست كه بدن توسط آن سموم و مواد زائد را از بدن دفع ميكند. تعريق در سونا سبب دفع سموم: سديم، الكل، نيكوتين، كلسترول، فلزات سنگين (كادميوم، سرب، جيوه، روي ...)، اوره و اسيد لاكتيك ميگردد. در واقع سونا يك شيوه سمزدايي بسيار كارآمد است.
19-با القاي حالت تب مصنوعي سيستم ايمني بدن را تقويت كرده و مقاومت بدن را در برابر هجوم ويروسها و باكتريها افزايش ميدهد.
20-بسيار لذت بخش است .
موضوعات مرتبط: پزشکی
گوناگونی و تنوع در انواع پوست به علت نژاد ( مانند : سیاه - سفید -زرد - قهوه ای ) ؛ به علت ارثی و محیطی ( پوست : خشک – چرب – معمولی و مخلوط ) نیاز به مراقبتهای گوناگون بسته به نوع پوست دارد.
● انواع پوست
پوستها بسته به ترشحات طبیعی و مرطوب کنندگی خود به ۴ دسته تقسیم میشوند :
۱- پوســت چــرب : این نوع پوست در بین نوجـوانان و جــوانان شـایع میباشد . در این نوع پوست ترشحات غــدد چــربی زیاد میباشد . افزایش ترشحات غـدد چربی به ارث و فعالیت هورمونهای جنسی مربوط می شود .
۲- پوســـت خشــک : در افراد با سنین بالاتر این نوع پوست شایع میباشد . به دلیل کاهش ترشحات چربی و عدم فعالیت مرطوب کننده طبیعی پوست این حالت از پوست دیده می شود .
۳- پوسـت طبیعی و نرمال : ترشحات چربی و فعالیت مرطوب کننده پوست در حد طبیعی می باشد
۴-پوســت مخلوط: ترشحات چربی و مرطوب کنندگی در ناحیه ای از پوست با ناحیه دیگر فرق میکند مثلا" : در روی گونه خشک و در کنار بینی چرب می باشد .
=- بسته به نوع پوست بهترین مراقبتهای روزانه شامل:
۱)انتخاب محصولات آرایشی و بهداشتی با در نظر گرفتن نوع پوست .
۲)پاک کردن صورت از آلــودگــیهای محـیطی و ترشحـات پوســتی ( عرق - چربی ) وپوسـته ریزی طبیعی پوست .
۳) استفاده از مرطوب کننده جهت اصلاح و کمک به مرطوب کننده طبیعی پوست .
۴) محــافظت پوســت از نور خــورشید جهــت حـذف رسیدن اشعه ماورا بنفش به پوست توسط ضدآفتاب { مکانیکی ویا شیمیائی} ( در قسمت ضدآفتاب توضیح داده شده
۵) درمان هر نوع ناراحتی و ضایعات پوستی .
● روزنه های پوستی
▪ روزنه پوستی چیست؟
روزنه یا همان منافذ پوستـی در حقیقت محل خـروج چربـی از غدد چربی میباشد . در افرادی که تا حدودی این غدد فعال میباشند و پوست چـربی دارند این منافذ دیده می شود (در همه افراد این منافذ وجود دارد )
نبایـد هـیچـوقـت به فکر بستن این منافـذ بود ؛ چـون با بستن این منافـذ محـل خـروجی این غـدد بسـته شـده و باعـث جـوش صورت میشوند. البته به اشتباه در جـامعه مرسوم است که این منافذ را میبندند. ولی در حقیقت اینگونه نیست .
روشهایی وجود دارد که میتوان این منافذ را غیر رویت کرد یعنی دیده نشوند.
وقــتی ترشحات چــربی در این منافــذ وجود داشته باشند بعلت اکسیده شدن مواد چربی در این منافذ برنگ تیره دیده میشوند . راحــترین روش این است که این ترشحـات چــربی را بوسـیله شستشو از بین برد . شستشوی مکرر با صابونهای ضد جوش به این امر کمک می کنند.
روش بعدی : با استفاده از کرم و ژلهای حاوی AHA که مقداری لایه برداری میکنند میتوان این منافـذ را غـیر رویـت کرد .روشـهای دیگری نیز وجود دارد که احتیاج به پزشک مجرب دارد و از ذکر آنها خودداری می کنم.
● پوست سالم
پوست سالم همواره رضایت خاطر همه افراد را فراهم می کند این چنین پوستی هرگز در مقابل اب سرد و گرم .بادوبوران .طوفان و... عارضه ای ازخود نشان نمی دهد اما دقت کنید پوستهای این چنینی بسیارنادرند والبته نگهداشتن پوست دروضعیت سلامت امربسیارمهمی است .
۱) پوست سالم ۲) تعیین نوع پوست و خصوصیات آن ،
۳)آزمایش پوست ۴) دانستن pH پوست
قبل ازاینکه درمورد پوستهای مختلف صحبت کنیم لازم می دانم خصوصیات یک پوست سالم را عنوان نمایم .
پوست سالم باید:
۱) سفت ودرعین حال دارای نوعی خاصیت ارتجاعی باشد : این ویزگی موجب مقاومت ودوام پوست میگردد
۲) حالتی به هم فشرده داشته باشد: یعنی صاف یکنواخت و مات باشد و دارای برجستگی و ناهمواری نباشد .ضمنا منافذ بازکه پوست را زشت وناجورمی گرداند درپوست سالم دیده نمی شود
۳) لطیف باشد : دارای ظاهری صورتی رنگ است وچه مات وچه براق نشاندهنده سلامتی است
۴) دارای رنگی جذاب باشد : بنا به عوامل وراثتی وشرایط اب وهوایی رنگ پوست می تواند ازصورتی تا سیاه تغییر کند. پوستهای خاکستری وکبود یا رنگ پریده نشانه بیماریست وتیرگی ان حکایت ازفقدان شادابی پوست دارد.
۵) رنگ پوست هرچه که هست بایددربیننده احساس گرمی ایجادکند و معرف سلامت شخص باشددرضمن هیچ لکه ای نبایدیکنواختی پوست راازبین ببرد.
● چگونه پوستتان را آزمایش کنید؟
برای پی بردن به ماهیت پوستتان قبل ازهرچیز باید باپزشک متخصص مشورت کنید اما اگرمی خواهید خودتان تا حدی ویزگی پوست خودرا ارزیابی کنید می توانید باشیوه های خاص این کارراانجام دهید برای این منظور بایدابتدا وسایل زیر را اماده کنید :
یک عدد آینه مقعریا ذره بین مخصوص . کاغذمخصوص پاک کردن ارایش یا کاغذ ابریشمی . کاغذ اغشته به جوهر تورنسل که درداروخانه ها موجود است.این ازمایش رابایددرزمانی که وقت کافی دارید انجام دهید امابهترین زمان برای این کار صبح پیش ازشستشوی صورت است .لباسی گشاد وراحت بپوشید تا احساس سرما یا گرمای زیاد نکنید وبتوانید براحتی درمقابل اینه نشسته وبه ازمایش پوستتان بپردازید . عجله نکنید !
بهتراست قبل ازشرح ازمایش اندکی برایتان از خصوصیات پوستهای مختلف بگوییم تا بتوانید نوع پوست خودرا تعیین کنید.
▪ خصوصیات پوستهای مختلف به شرح زیر است :
پوست معمولی :انچه درمورد پوست سالم شرح دادیم دراین مورد صادق است .
پوست خشک : این نوع پوست ظریف کشیده وشکننده میباشد وبه اسانی دچارچین وچروک میشود . اب سرد. افتاب وصابون میتوانند این پوست را ملتهب سازد.
پوست چرب :این نوع پوست براق ولیز است وکمتردچار چین وچروک میشود دارای منافذ بازونقاط سیاه میباشد وبیشترازسایر انواع پوست دچار جوش ونقصهای زیر جلدی میگردد.
پوست مختلط : عموما اینچنین پوستی برروی گونه ها وگرداگرد چشم ها خشک است ودرقسمتهای پیشانی .چانه وبینی چرب میباشد .این نوع پوست عیب های دونوع پوست خشک وچرب را داراست .
پوست بی آب : این پوست میتواند چرب یا خشک باشد .این نوع پوست کدر ومعمولا دچارافتادگیست .درسطح پوست اشخاص بوری که از ویزگیهای پوست بی اب برخوردارند چین وچروکهای ریز بسیاردیده می شود.
پوست دچار خفگی : زمخت وزخیم میباشد ونشانه های حیات دران دیده نمیشود این نوع پوست دارای نقاط سیاه یا پوسته های سفید رنگ است .
حال که اندکی ازخصوصیات پوستهای مختلف را دانستید شروع به انجام ازمایش نمایید :
یک تکه دستمال ابریشمی بردارید وبرروی پوست صورتتان بکشید .توجه کنید که نباید برپیشانی .بینی .گونه ها اطراف چشمان وچانه فشار اورید . یعنی باید بسیار اهسته برپوست بکشید .حالا دستمال را کناربگذارید وحتما ازمشاهدات خودیادداشت بردارید .
▪ نتیجه بدست امده یکی از موارد زیر است :
پوست خشک :برروی دستمال (کاغذ) لکه ایجاد نمیشود
پوست چرب : کاغذ لکه می شود
پوست معمولی : برروی کاغذ لکه بسیار کمرنگی ایجاد می شود
پوست بی آب : گاهی لکه ایجادمیشود وگاهی بی لکه می ماند
پوست دچار خفگی : برروی کاغذ لکه بسیارکوچکی ایجاد می شود
برای دانستن pH پوست از کاغذ تورنسل استفاده کنید .این کاغذ ابی رنگ دراثرتماس با اسید قرمز میشود حال درادامه ازمایش :
حداقل دو ساعت پس ازتمیز کردن صورت قطعه ای کاغذ تورنسل بردارید وبربخشی ازصورت که مایلید مورد ازمایش قراردهید بگذارید و۹۰ ثانیه نگهدارید . پس از فشاری نسبتا قوی ان را جدا کنید در این هنگام :
اگر رنگ کاغذ اندکی به صورتی متمایل شد پوست شما از نوع چرب میباشد وخاصیت اسیدی ان کم است
اگر رنگ کاغذ کاملا صورتی شد پوستتان ازنظر خاصیت اسیدی طبیعی است
اگر به صورتی کدر گرائید پوست شما خشک وبیش از حد اسیدی است
حال که تا حدی به نوع پوست خود پی بردید بایددر جهت نگهداری از ان وسوق دادن پوست به سمت پوست طبیعی مراقبتهای ویزه ای از پوست خود به عمل آورید .
ذکر یک مسئله بسیار ضروریست و آن اینکه برای داشتن پوستی سالم وشاداب سعی کنید حتی الامکان از مواد ارایشی کمتر استفاده کنید و برای استفاده از مواد آرایشی استاندارد وبهداشتی بهره ببرید . ودقت کنید هرشب ارایش خود را پاک نمایید . از ورزشهای مناسب پوست که اغلب بصورت ماساژ می باشد بهره برید و از ماسکهای مناسب برای طراوت و شادابی پوست خود استفاده کنید .
موضوعات مرتبط: پزشکی
در پنجاه سال گذشته بروز تحولات گسترده در زمينه کامپيوتر و ارتباطات ، تغييرات عمده ای را در عرصه های متفاوت حيات بشری به دنبال داشته است . انسان همواره از فن آوری استفاده نموده و کارنامه حيات بشريت مملو از ابداع فن آوری های متعددی است که جملگی در جهت تسهيل زندگی انسان مطرح شده اند. در ساليان اخير ، فن آوری های اطلاعات و ارتباطات که از آنان به عنوان فن آوری های جديد و يا عالی ، ياد می شود ، بيشترين تاثير را در حيات بشريت داشته اند . دنيای ارتباطات و توليد اطلاعات به سرعت در حال تغيير بوده و ما امروزه شاهد همگرائی آنان بيش از گذشته با يکديگر بوده ، بگونه ای که داده و اطلاعات به سرعت و در زمانی غيرقابل تصور به اقصی نقاط جهان منتقل و در دسترس استفاده کنندگان قرار می گيرد . بدون شک مهمترين و در عين حال بزرگترين پيشرفت در زمينه فن آوری اطلاعات و ارتباطات به ابداع "وب" توسط " تيم . برنرزلی " در اواخر سال 1980 در CERN ، برمی گردد . به منظور آشنائی با جايگاه واقعی "وب " ، کافی است به ضريب نفوذ آن پس از ابداع توجه گردد. پس از ابداع هر فن آوری ، مدت زمانی بطول می انجامد تا فن آوری مورد نظر در مقياس عمومی مورد استفاده قرار گيرد( ضريب نفوذ) . مثلا" تلفن پس از 74 سال ، راديو پس از 38 سال ، کامپيوترهای شخصی پس از 16 سال ، تلويزيون پس از 13 سال و "وب " پس از 4 سال ، موفق به جذب پنجاه ميليون استفاده کننده شده اند .
فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، بدون شک تحولات گسترده ای را در تمامی عرصه های اجتماعی و اقتصادی بشريت به دنبال داشته و تاثير آن بر جوامع بشری بگونه ای است که جهان امروز به سرعت در حال تبديل به يک جامعه اطلاعاتی است . جامعه ای که در آن دانائی و ميزان دسترسی و استفاده مفيد از دانش ، دارای نقشی محوری و تعيين کننده است .
شايد تاکنون سوالات متعددی در رابطه با فن آوری اطلاعات و ارتباطات مطرح شده باشد:
فن آوری اطلاعات و ارتباطات چيست ؟
تفاوت فن آوری اطلاعات با فن آوری اطلاعات و ارتباطات چيست ؟
· آيا انباشت سخت افزار و يا نرم افزار ، دستيابی به اينترنت و تعداد تلفن های سلولی ، نشان دهنده استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات می باشد؟
ضريب نفوذ اطلاعات و دانش در يک جامعه به چه ميزان است و جايگاه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در اين زمينه چيست ؟
· جايگاه ابزارها ، اهداف ، زيرساخت ها و عوامل انسانی در فن آوری اطلاعات و ارتباطات چيست ؟ آيا می شود يک ابزار را به عنوان يک هدف مطرح و آن را به عنوان يکی از شاخص های استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات مورد توجه قرار داد ؟
· چرا با اين که سال های زيادی است که از سخت افزار و يا نرم افزار استفاده می شود ، از چنين واژه ای تاکنون استفاده نمی گرديد، به عبارت ديگر استفاده از واژه "فن آوری اطلاعات و ارتباطات " در عصر حاضر نشاندهنده چه واقعيتی است ؟
ارتباط فن آوری اطلاعات و ارتباطات با توسعه چيست ؟
شکاف و يا فاصله ديجيتالی چيست و چه عواملی باعث ايجاد و يا تشديد اين فاصله می شوند ؟ وظيفه هر يک از ما در کاهش اين فاصله چيست ؟
آيا برای کاهش شکاف ديجيتالی می بايست در فرهنگ و نوع نگاه ما ، تغييری داده شود ؟
برای حرکت به سمت يک جامعه مبتنی بر اطلاعات به چه امکانات و يا زيرساخت هائی نياز می باشد ؟ اولويت ها در اين رابطه چيست ؟
آيا ايجاد زيرساخت ارتباطی برای استفاده از مزايای فن آوری اطلاعات و ارتباطات به تنهائی کافی است ؟
شرط لازم و کافی به منظور استفاده عموم شهروندان يک جامعه از دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات چيست ؟
جايگاه توسعه منابع انسانی به منظور استفاده سودمند از دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات چيست ؟
جايگاه توليد محتوی به زبان استفاده شده در هر جامعه چيست و مختصات آن در فن آوری اطلاعات و ارتباطات به چه صورت مشخص می گردد؟
آيا برای آشنائی و استفاده از مزايای فن آوری اطلاعات و ارتباطات به اطلاع رسانی خاصی نياز است ؟
استراتژی ملی فن آوری اطلاعات و ارتباطات به چه صورت می بايست تدوين گردد و آيا در اين رابطه به يک مدل خاص و متناسب با شرايط بومی هر کشور نياز است ؟
نحوه بررسی و ارزيابی ميزان موفقيت برنامه های ملی فن آوری اطلاعات و ارتباطات به چه صورت است ؟
استراتژی حرکت به سمت يک جامعه مدرن اطلاعاتی به چه صورت می بايست تدوين گردد؟ آيا بدون وجود يک استراتژی مشخص و جامع ، امکان حرکت مثبت در اين راستا وجود دارد ؟
جايگاه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در جهت افزايش سواد عمومی ديجيتال ، ارتقاء سطح دانش عموم شهروندان يک جامعه ، افزايش ضريب نفوذ اطلاعات و توليد علم چيست ؟
و سوالات بسيار فراوان ديگر !
اطلاعات و دانش
تعاريف متفاوت اطلاعات ( Information ) از زوايای مختلف :
· تعريف اطلاعات از لحاظ نظری : اطلاعات ( Information ) به هر نوع داده جمع آوری شده با استفاده از روش های مختلفی نظير : مطالعه ، مشاهده ، شايعه و ساير موارد ديگر اطلاق می گردد. در واژه "اطلاعات" ، بار معنائی از قبل تعريف شده ای در رابطه با کيفيت ، معتبر بودن و يا صحت داده وجود نداشته و امکان برخورد با اطلاعات معتبر ، غيرمعتبر ، واقعی ، نادرست ، صحيح و گمراه کننده ، وجود خواهد داشت .
· تعريف اطلاعات از منظر تئوری اطلاعات : اطلاعات دربردارنده يک معنی خاص خصوصا" در ارتباط با پيشگوئی احتمالی از داده است .در تعريف فوق ، ميزان معنی و محتوای ارائه شده توسط اطلاعات مورد توجه قرار می گيرد.مثلا" پيامی که به ما اعلام می نمايد:"فردا خورشيد طلوع می نمايد " دارای حجم اندکی محتوای اطلاعاتی است در حاليکه يک پيام در رابطه با روز قيامت ، شامل حجم بالائی از اطلاعات است . در تعريف ارائه شده از منظر تئوری اطلاعات ، همانند تعريف ارائه شده قبلی ، توجه خاصی به کيفيت و يا ارزش اطلاعات نمی گردد .
· تعريف اطلاعات از منظر علم اطلاعات و فن آوری اطلاعات :علم اطلاعات و فن آوری اطلاعات با اطلاعات به عنوان داده جمع آوری شده ، ذخيره شده ، بازيابی شده ، پردازش شده و ارائه شده سروکار دارد . در تعريف فوق نيز به مواردی همچون اعتبار ، کيفيت و ارزش اطلاعات به صورت جانبی ، توجه می گردد.
در تعاريف فوق ، توجه خاصی به کيفيت و يا ارزش اطلاعات نشده است . در مقابل اطلاعات از واژه ای ديگر و با نام " Knowledge " استفاده می شود که می توان آن را معادل " دانش " در نظر گرفت . " دانش " ، بر خلاف اطلاعات ، دارای بار معنائی مختص به خود بوده که توسط فرد و يا افرادی کارشناس و بر اساس بررسی و مطالعه انجام شده بر روی اطلاعات معتبر ، حاصل می شود. اطلاعات معتبر ، به خودی خود مفيد و قابل استفاده می باشند ولی قادر به پيشگوئی نتايج نمی باشند. برخی اطلاعات معتبر نظير قيمت يک کالا و يا خدمات و يا برنامه زمانبندی پروازهای هوائی ، مستقيما" قابل استفاده می باشد، ولی برخی اطلاعات ديگر نظير داده هواشناسی و يا داده مربوط به آنتی بيويتک ها صرفا" زمانی مفيد و معتبر می باشند که در ابتدا توسط کارشناسان متخصص ( دارای دانش لازم ) استفاده وپس از بررسی و آناليز داده ها ی اوليه ، نتايج استخراج و در اختيار عموم علاقه مندان جهت استفاده قرار گيرد.در بطن دانش همواره آناليز و نتيجه گيری نهفته است در حالی که ، اطلاعات در بهترين وضعيت استنتاج استقرائی را به دنبال خواهد داشت . بنابراين حداقل از لحاظ فلسفی ، شايسته و منطقی است که ظهور " جوامع مبتنی بر دانش " را در مقابل " جوامع اطلاعاتی " ، ترويج نمود . در جوامع مبتنی بر دانش ، آموزش و فراگيری به عنوان فرآيند کسب دانش مطرح بوده تا در مرحله بعد ، امکان ايجاد دانش فراهم می گردد ( ترکيب و آناليز قياسی ) .
از لحاظ تاريخی ، دستيابی به اطلاعات از طريق رسانه های چاپی ( کتاب ، روزنامه ، مجله ) حاصل می گرديد در حالی که فراگيری دانش از طريق مدارس و دانشگاهها بدست می آمد . امروزه ، فن آوری اطلاعات و ارتباطات افقی جديد در رابطه با توليد و عرضه اطلاعات را ارائه نموده است و می بايست بطور همزمان امکانات موجود را در جهت فراگيری و ايجاد دانش ، سازماندهی و به خدمت گرفت . ما می بايست در مرحله اول با بهره گيری از امکانات موجود موفق به فراگيری دانش بوده تا در ادامه امکان توليد ، ميسر گردد. بديهی است با استفاده مناسب از دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات، می توان به سرعت اقدام به فراگيری دانش و در نهايت توليدعلم نمود . شايد از زاويه فوق ، بتوان مهمترين رسالت فن آوری اطلاعات و ارتباطات را ايجاد زيرساخت و بستر مناسب برای فراگيری و توليد علم در نظر گرفت . در جوامعی که توانسته اند زير ساخت مناسبی ( صرفا" زيرساخت ارتباطی مورد نظر نمی باشد ) در رابطه با فن آوری اطلاعات و ارتباطات ايجاد نمايند ، شرايط مناسب برای استفاده از "دانش " فراهم و ميزان توليد دانش در اينگونه جوامع ارتباط مستقيمی با زيرساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات آنان دارد.
استفاده مناسب از دانش و بکارگيری آن در تمامی عرصه های زندگی و در نهايت توليد دانش ، ارتباط مستقيمی با توسعه دارد .
دانش و توسعه
همانگونه که در بخش قبل اشاره گرديد ، بين استفاده و توليد دانش با توسعه ارتباطی مستقيم وجود دارد . قطعا" در جوامع توسعه يافته برآيند استفاده از دانش مثبت بوده و در ادامه با توجه به زيرساخت ها و سياست های تدوين شده ، امکان توليد دانش فراهم می گردد . .
"درآمد سرانه " ، يکی از شاخص های مهم به منظور سنجش ميزان موفقيت برنامه های توسعه است که همواره در آمار اعلام شده توسط سازمان ها و نهاد های دولتی به آن استناد تا ميزان موفقيت برنامه های توسعه ، نشان داده شود. به منظور آشنائی با تاثير دانش بر توسعه و در نهايت افزايش درآمد سرانه شهروندان يک جامعه ، دو کشور غنا و کره جنوبی را بررسی می نمائيم . بر اساس مستندات بانک جهانی ، چهل سال قبل ، ميزان درآمد سرانه دو کشور کره جنوبی و غنا معادل يکديگر بوده است . در حالی که امروزه درآمد سرانه کره ای ها ، شش مرتبه بيشتر شده است . به عبارت ديگر شهروندان کره جنوبی شش برابر نسبت به شهروندان غنائی ثروتمندتر شده و يا مردم غنا نسبت به مردم کره جنوبی شش برابر فقيرتر شده اند . بر اساس بررسی انجام شده ، بيش از پنجاه درصد نابرابری فوق ، به استفاده موفقيت آميز کره ای ها در رابطه با فراگيری و استفاده از دانش برمی گردد. استفاده موثر و موفقيت آميز از دانش ، عامل اصلی شکوفائی و موفقيت اقتصادی در برخی کشورهای آسيائی بوده که از آن به عنوان "معجزه اقتصادی " ، نام برده می شود. استفاده از ساير امکانات نظير جاده ها ، ساختمان ها ، ماشين آلات کمتر از سی درصد سهم داشته است .از ديگر نمونه های موجود در اين رابطه و نقش دانش و توسعه می توان به "انقلاب سبز " در آسيا اشاره نمود. در اين رابطه با استفاده از روش های پيشرفته اقدام به ارتقاء سطح دانش و آگاهی افراد گرديد و استفاده کنندگان با به کارگيری اندوخته های خود توانستند حرکتی عظيم و تحولی گسترده را در جامعه خود باعث گردند .در گذشته دانش ( برای توسعه ) از طريق کارشناسان و ارتباط مستقيم با فراگيران به آنان منتقل می گرديد . بديهی است در چنين مواردی ميزان سرمايه گذاری محدود به قيمت و تعداد کارشناسان مورد نظری بود که می بايست رسالت انتقال دانش به مخاطبان خود را انجام دهند. هندوستان ، يکی از کشورهای موفق در اين زمينه بوده که از رسانه های ارتباط جمعی نظير راديو و تلويزيون برای نشر دانش استفاده نموده است . راديو ، تلويزيون و تلفن های ثابت از جمله عناصر موجود در زيرساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات،می باشند( کانال های نشر اطلاعات ) . انقلاب سبز ، اولين تجربه موفقيت آميز در زمينه استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات در آسيا می باشد .
افزايش و ارتقاء سطح دانش و آگاهی شهروندان يک جامعه دارای دستاوردهای بسيار مثبتی می باشد و شايد برخی از دستاوردهای به دست آمده در مرحله اول محسوس و يا ملموس نباشند( مثلا" ارتقاء سطح دانش شهروندان يک جامعه در رابطه با يک بيماری خاص که به دنبال آن کاهش ويا ريشه کنی بيماری را به دنبال خواهد داشت ، ارتقاء سطح دانش شهروندان يک جامعه در رابطه با حوادث رانندگی که کاهش تصادفات و حوادث رانندگی را به دنبال خواهد داشت ) . ارتقاء سطح دانش تاثير مستقيم و مثبتی بر کيفيتت زندگی شهروندان يک جامعه را به دنبال داشته و شرايط مناسبی را برای توسعه همه جانبه فراهم می نمايد.
مهمترين رسالت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، ارائه امکانات و زير ساخت لازم برای توليد و توزيع دانش می باشد . بديهی است از زاويه فوق و با توجه به ارتباط مستقيم استفاده و توليد دانش در يک جامعه با توسعه ، می توان به اهميت و جايگاه واقعی فن آوری اطلاعات و ارتباطات در ارتباط با توسعه همه جانبه بيشتر واقف گرديد.
در بخش دوم اين مقاله با تمرکز بر روی فن آوری اطلاعات و ارتباطات و ارائه تعاريف متفاوت از آن به بررسی زيرساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، خواهيم پرداخت .
فن آوری اطلاعات و ارتباطات ( ICT )
تفاوت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ( ICT) با فن آوری اطلاعات ( IT ) ، چيست ؟ در فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، دستگاه ها و فن آوری های ارتباطی دارای جايگاهی خاص بوده و از عناصر اساسی به منظور استفاده از مزايا و دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، محسوب می گردند. در ادامه با تعاريف متفاوت ICT ، بيشتر آشنا می شويم :
· در اوايل سال 1990 به مجموعه سخت افزار ، نرم افزار ، شبکه و صنايع مرتبط به آنان ، فن آوری اطلاعات ( IT ) گفته می شد. در فن آوری اطلاعات و ارتباطات ( ICT ) ، تاکيد و محوريت بر روی جنبه ارتباطی می باشد ، بگونه ای که ارتباطات به منزله يک "بايد" مطرح بوده که فن آوری اطلاعات بدون وجود آن امکان ارائه سرويس ها و خدمات را دارا نمی باشد .
· فن آوری اطلاعات و ارتباطات،واژه ای است که به هر نوع دستگاه ارتباطی و يا برنامه نظير: راديو ، تلويزيون ، تلفن ها ی سلولی ، کامپيوتر ، نرم افزار ، سخت افزارهای شبکه ، سيستم های ماهواره اری و نظاير آن اطلاق شده که سرويس ها ،خدمات و برنامه های متعددی به آنان مرتبط می گردد( کنفرانس از راه دور ، آموزش از راه دور) .
· فن آوری اطلاعات وارتباطات اغلب در يک مفهوم و جايگاه خاص مورد بررسی کاربردی دقييق تر قرار می گيرد نظير : فن آوری اطلاعات وارتباطات در آموزش ، بهداشت ، کتابخانه ها و غيره .
· فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، به مجموعه امکانات سخت افزاری ، نرم افزاری ، شبکه ای و ارتباطی به منظور دستيابی مطلوب به اطلاعات ، گفته می شود .
· همگرائی بين کامپيوتر و ارتباطات ، فن آوری اطلاعات و ارتباطات را شکل می دهد .( پيوند بين کامپيوتر و بهره برداری از تمامی قابليت های آن خصوصا" پردازش و ذخيره سازی داده با امکانات متعدد ارتباطی ) .
· با اين که تکنولوژی های مرتبط با کامپيوتر به نوعی در جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار می گرفت ، ولی پتانسيل های گسترده آن پس از تحقق دو تحول عمده در سال 1980 بر همگان آشکار گرديد : تحول در صنعت نيمه هادی ها ( ترانزيستور ، مدارات مجتمع ، ميکرو تراشه ها ) ، کوچک و ارزان شدن کامپيوترها را به دنبال داشت . متعاقب اين تحول عظيم ، امکان استفاده از کامپيوتر در ابعاد بسيار گسترده و برای عموم کاربران، فراهم گرديد( کافی است به اطراف خود نگاهی داشته باشيم!) . دومين تحول عمده ، ارتباط کامپيوترها با يکديگر و بر پاسازی شبکه های کامپيوتری است . در ادامه با استفاده از فن آوری های متعدد مخابراتی و ارتباطی ، امکان اتصال و ارتباط بين شبکه های کامپيوتری ، فراهم گرديد .تحولات فوق ، زمينه انقلاب عظيم اطلاعاتی در عصر حاضر و ظهور فن آوری های متعدد اطلاعات و ارتباطات را ايجاد نموده است .
· مهمترين ويژگی فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، نحوه ذخيره سازی ، پردازش و دستيابی به اطلاعات است .
· به مجموعه فن آوری هائی که امکان ذخيره سازی ، پردازش ، ارائه و انتقال اطلاعات را از طريق محيط های انتقال فراهم می نمايد ، اطلاق می گردد.
فن آوری اطلاعات و ارتباطات به جايگاه برجسته اطلاعات ، دستگاههای ذخيره سازی و پردازش اطلاعات و دستگاههای انتقال و دستيابی به اطلاعات تاکيد دارد . بديهی است در اين راستا ، علاوه بر پتانسيل های مخابراتی ، رسانه هائی ديگر نظير راديو و تلويزيون نيز در فهرست وسايل ارتباطی ( کانال نشر و توزيع اطلاعات ) ، قرار خواهند گرفت . زير ساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات در مرحله اول نيازمند وجود يک زيرساخت اطلاعاتی است که در آن تمامی دستگاهها و وسايل ارتباطی نظير تجهيزات مخابراتی ، راديو و تلويزيون قرار خواهند گرفت . زيرساخت اطلاعاتی به منزله فونداسيون زيرساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، مطرح بوده که امکان ارائه سرويس ها و خدمات اطلاعاتی را با کيفت مطلوب ، فراهم می نمايد. بر همين اساس می توان فن آوری اطلاعات و ارتباطات را مشتمل بر سه بخش اساسی زير در نظر گرفت :
زير ساخت اطلاعات ( II )
در زيرساخت اطلاعات ، هدف ايجاد و گسترش امکانات زير می باشد :
شبکه ها و سرويس های مخابراتی
تکنولوژی های انتقال
سوئيچينگ و روتينگ
دستيابی و عرضه
ارتباطات چند رسانه ای ( صوت ، تصوير )
شامل :
- شبکه های موبايل ، بدون کابل
- شبکه های فيبر نوری
- سيستم های ماهواره ای
- سيستم های سخن پراکنی
- ترکيب ( تلفيق) مخابرات با سيستم های چند رسانه ای
- ارتباطات محلی با سرعت بالا
- ارتباطات شهری ، منطقه ای و ملی با سرعت بالا
فن آوری اطلاعات ( IT )
در فن آوری اطلاعات ، موارد زير مورد توجه قرار می گيرد :
ذخيره سازی اطلاعات
پردازش و ارائه اطلاعات
سيستم ها ی عامل
زبان ها ی برنامه نويسی
مهندسی پروتکل ها
نرم افزارهای کاربردی
شامل :
- پروتکل های شبکه
- شبکه های ذخيره سازی داده
- فن آوری های رمزنگاری و امنيتی
- سخت افزار( کامپيوترهای شخصی ، سرويس دهندگان و ... )
- طراحی بانک های اطلاعاتی
- زبان های ارائه محتوا در وب نظير HTML,XML
- تشخيص و پيشگيری از حملات
کاربردهای اطلاعات ( IA )
در کاربردهای اطلاعات ، موارد زير مورد توجه قرار می گيرد :
ارائه خدمات
اشتراک دانش
مديريت عمومی
سرويس های اجتماعی
راه حل های تجاری
توليد و نشر محتوا
شامل :
- آموزش
- فرصت های اقتصادی و توليد درآمد
- توسعه روستائی
- بهبود سلامت شهروندان نظير استفاده از درمان راه دور
- امنيت و مونيتورينگ مسائل زيست محيطی
- مديريت اقتصادی و دولتی
- کتابخانه های الکترونيکی
- تجارت الکترونيکی
- بانکداری الکترونيکی
- آموزش الکترونيکی
- و ...
همانگونه که ملاحظه می شود برای هر يک از بخش های سه گانه در فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، محدوده خاصی در نظر گرفته شده است ولی در عمل تعيين دقيق اين محدوده ، امری دشوار و گاها" غيرممکن است. مثلا" برنامه های نرم افزاری در بخش فن آوری اطلاعات قرار گرفته ولی امکان پياده سازی آنان در زير مجموعه کاربردهای اطلاعات ( IA ) نيز وجود خواهد داشت .همچنين ارتباطات چندرسانه ای در زير مجموعه زيرساخت اطلاعات ( II ) قرار گرفته شده اند ولی امکان پياده سازی برخی از ويژگی های مالتی مديا در زيرمجموعه فن آوری اطلاعات ( IT ) ، نيز وجود دارد. .
علیرغم عدم وجود محدوده ای مشخص و شفاف برای هر يک از عناصر موجود در بخش های سه گانه زيرساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، می توان با لحاظ نمودن وزن بکارگيری امکانات سخت افزاری و نرم افزاری در هر يک از بخش ها ، به يک مرزبندی خاص دست يافت :
· عناصر زيرساخت اطلاعات ( II ) ، نيازمند استفاده از تجهيزات و امکانات فيزيکی گسترده ای نظير سيستم های سوئيچينگ ، روتينگ ، شبکه ای گسترده از خطوط تلفن ثابت ، سيار و شبکه های رادئوئی ، می باشند . در اين رابطه و به منظورانجام عمليات و مديريت زيرساخت فيزيکی متشکل از عناصر و تجهيزات سخت افزاری ،می بايست از سخت افزار و نرم افزارهای متعددی استفاده شود. با طراحی و پياده سازی زيرساخت اطلاعات ( بستر ارتباطی ) ، امکان ارتباط دستگاههای مختلفی نظير تلفن های ثابت ، تلفن های سلولی ، دستگاههای بدون کابل ، کامپيوترهای شخصی و سرويس دهندگان به شبکه فراهم و آنان قادر به استفاده از سرويس ها و خدمات مختلفی می باشند.ارتباط با زيرساخت اطلاعاتی ( ارتباطی ) ممکن است مستقيما" (از طريق شبکه ايجاد شده) و يا با استفاده از تجهيزات خاصی نظير مودم، کارت های ISDN ، خطوط DSL و يا دستگاههای بدون کابل ، ايجاد گردد. معمولا" برای سنجش ميزان شکاف ديجيتالی بين جوامع فقير و ثروتمند ، به تنوع ، تعداد و کيفيت وسايل ارتباطی به زيرساخت ، استناد می گردد . بديهی است با فرض ايجاد زير ساخت اطلاعات ، بدون وجود دستگاههای ارتباطی ( از بعد کمی و کيفی) ، امکان استفاده مطلوب و بهينه از زير ساخت و درنهايت بهره مندی از دستاوردها و پتانسيل های ارائه شده در بخش های فن آوری اطلاعات و کاربردهای اطلاعات ، وجود نخواهد داشت . دستگاههای ارتباطی ( نظير تلفن های ثابت ، سلولی ) به عنوان شرط لازم برای ورود به بزرگراه های اطلاعاتی مطرح می باشند. بديهی است تنوع ، کيفيت و مقرون به صرفه بودن دستگاههای ارتباطی ، گزينه های متعددی را به منظور استفاده از منابع اطلاعاتی در اختيار متقاضيان ، قرار می دهد .امکان دستيابی آحاد جامعه به منابع اطلاعاتی ، يکی از عناصر اصلی سيا ست گذاری در زمان تعريف استراتژی توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در هر جامعه می باشد .
· در زير مجموعه فن آوری اطلاعات ( IT ) ، از سخت افزارهای متعددی نظير سرويس دهندگان ، ايستگاه های کاری و برخی کامپيوترهای بزرگ به همراه دستگاه های ذخيره سازی مختلفی ، استفاده می گردد( نظير استفاده از کامپيوترهای داخلی که مسئول سرويس دهی به ساير عناصر موجود در بخش فن آوری اطلاعات بوده و يا سرويس دهندگان خارجی که مسئوليت ارائه سرويس های داده نظير اينترنت را بر عهده دارند) . عليرغم استفاده گسترده از عناصر سخت افزاری در زير مجموعه فن آوری اطلاعات ، نرم افزار حضوری چشمگيرتر داشته و اکثر عمليات نسبت داده شده به اين بخش مستلزم استفاده از نرم افزار می باشد.
· هدف عمده در بخش کاربردهای اطلاعات ، ارائه سرويس ها و خدمات گسترده به منظور افزايش کارائی و بهره وری در ابعاد متفاوت اجتماعی در يک جامعه اطلاعاتی است . در اين رابطه با توجه به نقش محوری و حمايت بخش زيرساخت اطلاعات و دستاوردهای بخش فن آوری اطلاعات ، امکان ارائه سرويس ها و خدمات متنوع ، گسترده و پويائی در بخش کاربردهای اطلاعات ، فراهم می گردد . در بخش کاربردهای اطلاعات ، عليرغم استفاده از سخت افزار ، محور عمليات و هسته اساسی را طراحی و پياده سازی نرم افزار تشکيل می دهد .
همانگونه که ملاحظه می شود ، در زيرساخت اطلاعات عليرغم استفاده از نرم افزار ، سخت افزار حضوری برجسته دار داشته و اين وضعيت در بخش های فن آوری اطلاعات و کاربردهای اطلاعات ، برعکس می باشد . پس از ايجاد هر يک از بخش های سه گانه فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، زير ساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ايجاد و امکان ارتباط آن با ساير بخش ها به منظور نيل به توسعه همه جانبه وجود خواهد داشت . در اين راستا لازم است که تلاش لازم در خصوص ايجاد سه بخش اشاره شده به صورت مستمر ، سيستماتيک و هدفمند ، دنبال شود . بديهی است تعلل در هر يک از بخش های فوق ، امکان استفاده از مزايا و دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات را عملا" با مشکل مواجه می نمايد. در برخی از کشورها با توجه به جايگاه گسترده تجهيزات سخت افزاری و ارتباطی در ايجاد زير ساخت اطلاعات ، تمامی تلاش انجام شده در جهت توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، محدود به اين بخش بوده و به ساير بخش ها ( فن آوری اطلاعات و کاربردهای اطلاعات ) کمتر توجه می گردد . فراموش نکنيم که زيرساخت اطلاعات ، صرفا" بستر ارتباطی و گزينه های متعددی را به منظور استفاده از دستاوردها و مزايای فن آوری اطلاعات و ارتباطات در اختيار شهروندان يک جامعه قرارداده و می بايست تلاش مضاعفی در جهت توسعه ساير بخش ها و يا ايجاد زيرساخت های جانبی ديگر نيز صورت پذيرد .مثلا" بدون وجود يک زير ساخت قانونی ، امکان استفاده از مزايای فن آوری اطلاعات و ارتباطات در مواردی همچون تجارت الکترونيکی ، وجود نخواهد داشت.
استراتژی های فن آوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه
به موازات استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات در تمامی ابعاد حيات بشری ، جهان به سرعت در حال تبديل به يک جامعه اطلاعاتی است . امروزه امکان دستيابی به اينترنت و استفاده از منابع اطلاعاتی در تمامی جوامع بشری روندی تصاعدی را طی می نمايد و جوامع مختلف هر يک با توجه به زيرساخت های متعدد ايجاد شده از مزايای فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، استفاده می نمايند. ايجاد زيرساخت های ارتباطی ، قانونی و تربيت نيروی کار آشنا با فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، نمونه هائی از تلاش انجام شده در اين خصوص است . رشد شکاف ديجيتالی بين کشورهای توسعه يافته و در حال توسعه ، جوامع شهری و روستائی ، شهروندان ماهر و آموزش ديده و فاقد مهارت ، جای هيچگونه شک و ترديدی در رابطه با تدوين استراتژی ها و تبعيت از سياست ها و رويکردهای مناسب برای نيل به يک جامعه مدرن اطلاعاتی را باقی نگذاشته است . تمامی کارشناسان و سياستگذاران کشورهای متفاوت به اين موضوع اذعان نموده اند که فن آوری اطلاعات و ارتباطات دارای پتانسيل لازم برای توسعه در تمامی ابعاد اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سياسی است . در اين راستا اکثر کشورها ، استراتژی های خاصی را به منظور توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، تدوين نموده اند .
عناصر کليدی به منظور تدوين استراتژی توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات :
ايجاد يک مدل ( چارچوب ) برای استراتژی ملی توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات
ايجاد آگاهی لازم در سطوح متفاوت جامعه در خصوص پتانسيل ها و مزايای متعدد فن آوری اطلاعات و ارتباطات
· ايجاد و توسعه زير ساخت مخابراتی ( بدون وجود يک زيرساخت ارتباطی مناسب ، امکان استفاده اندکی از دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات وجود خواهد داشت )
امکان دستيابی عموم شهروندان جامعه به زيرساخت ارتباطی و استفاده از مزايای فن آوری اطلاعات و ارتباطات
توسعه منابع انسانی ( بدون وجود افراد آموزش ديده و ماهر ، امکان استفاده از فرصت ها و مزايای ارائه شده توسط فن آوری اطلاعات وارتباطات ، وجود نخواهد داشت )
ايجاد و توسعه زيرساخت قانونی ( بدون وجود مجموعه قوانين مشخص ، امکان استفاده از فرصت ها و مزايای ارائه شده توسط فن آوری اطلاعات و ارتباطات نظير تجارت الکترونيکی ، وجود نخواهد داشت )
ايجاد و توسعه محيط مناسبب برای فعاليت های تجاری و اقتصادی ( سرمايه گذاری تجاری ، ايجاد استانداردهای فنی ، پرداخت الکترونيکی )
ايجاد و توسعه محتوا متناسب با زبان ملی هر کشور
ايجاد ، توسعه و حمايت از صنايع مرتبط با فن آوری اطلاعات و ارتباطات ( امکانات سخت افزاری ، نرم افزاری ، شبکه ، مخابراتی )
· مونيتورينگ و سنجش مستمر ميزان استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات به منظور ارزيابی موفقيت استراتژی ها و سياست های تعيين شده
موضوعات مرتبط: سیستمهای اطلاعاتی
مقدمه
سيستم هاي اطلاعاتي براي ايجاد جهشهاي ناگهاني در بهره وري ، افزايش توان رقابت و حفظ مزيتهاي رقابتي پايدار. قابليتهاي قابل ملاحظه اي دارند كه دسترسي به اغلب آنها امكان پذير است . در مقاله حاضر، تلاش مي شود. عواملي كه بر ميزان موفقيت استفاده از سيستم هاي اطلاعاتي موثرند، معرفي گردد. اين عوامل كليدي درنهايت به شبكه اي يكپارچه براي بهره برداري نوين از سيستم هاي اطلاعاتي براي خلق مزيتهاي رقابتي منتهي مي گردد. هرگونه بهبودي در كيفيت يا كميت اطلاعات موجود، يا توانايي فرآوري يا به كارگيري اطلاعات ، امكان افزايش وضعيت بهره وري و رقابتي يك سازمان رافراهم مي كند، كه البته ، تحقق اين امر نيازمند طراحي موثر و اجراي سيستم هاي اطلاعاتي است .
براي يك سازمان ، اطلاعات به اندازه منابع مالي ، نيروي كار، مواد و سرمايه ارزشمنداست . و مباحثات مربوط به جهاني شدن نيز اين ارزش را موردتاكيد مداوم قرار مي دهد.البته ناگفته نماند، درحالي كه بسياري از افراد توانمنديهاي سيستم هاي اطلاعاتي راپذيرفته اند. معدودي نيز دستورالعمل هاي خاصي براي تحقق اين توانايي ارائه مي دهند.يكي از دلايل عدم درك عميق و سيستماتيك توانايي ارائه مزيت رقابتي توسطسيستم هاي اطلاعاتي كامپيوتري ، به كارگيري اين سيستم در مهندسي مجدد و بازسازي باهدف اوليه كاهش هزينه ها توسط بسياري از سازمانهاست .
موفقيت يك سازمان در آينده بستگي به توانايي يادگيري و آموزش سازمان دارد.هدف اصلي ارائه شده در اينجا بيشتر تاكيد بر فرايند آموختن چگونگي كسب وحفظرقابت از طريق يك منبع كليدي ، يعني اطلاعات ، است . دستاوردهاي اطلاعاتي سازمان مي بايد ارزيابي و از سيستم هاي اطلاعاتي براي ايجاد مزيت رقابتي پايدار استفاده شود.
براي ايجاد مزيت رقابتي ، متناسب با تقاضاهاي محيط جهاني ، سيستم هاي اطلاعاتي چگونه بايد طراحي شود؟ در اين راستا ضرورتهاي اوليه عبارتند از:
الف - حذف موانع ناشي از تفكر سنتي نسبت به سيستم هاي اطلاعاتي
ب - كاهش محدوديتهاي روشهاي گذشته
ج - بسط ديدگاهي مشخص نسبت به چگونگي ايجاد تفاوتها توسط سيستم هاي اطلاعاتي .درواقع براي عملي كردن سيستم هاي اطلاعاتي ضروري است به اين سوال پاسخ داده شود كه : چرا پاره اي از سيستم هاي اطلاعاتي توان ايجاد مزيت رقابتي را دارندو پاره اي فاقد اين توانايي هستند. به عبارت ديگر سازمانها مي بايد ياد بگيرند و عادت كنندكه خارج از چارچوب مدلهاي قراردادي سنتي به تفكر بپردازند. با آگاهي از موارد فوق ،براي اينكه مزيتهاي رقابتي ارائه شده توسط سيستم هاي اطلاعاتي از پايداري لازم برخوردار باشند مي بايد منحصربه فرد و با ارزش بوده و درعين حال تقليد و جايگزيني آنها مشكل باشد.
به نظر مي رسد، مديران شركتهاي موفق توان پرداختن به تناقضها را داشته باشند.تئوريهاي سازماني براي پرداختن به چنين پديده هايي طراحي نشده اند. نظريه پردازان ،مايل به حذف يا كاهش تناقضها به منظور فراهم كردن ثبات داخلي هستند. درنتيجه به تئوري پويايي نياز است كه بتواند ثبات و تغييرات را با هم به كار گرفته و نقشها و منازعات غيرقابل اجتناب سيستم هاي انساني را نيز موردتوجه قرار دهد. براي اغلب ما درك ماهيت متناقض سازمان آسان نيست ، و در رابطه با چگونگي فراوري اطلاعات به بيراهه مي رويم و درنتيجه ترجيح مي دهيم به زندگي با انواع قواعد و ساختارهاي ثابت ادامه دهيم .
سازمانها براي روبرو شدن با مزيت رقابتي پايدار از طريق استفاده بهينه از اطلاعات ،افزايش بازدهي اهرم تكنولوژي اطلاعات )IT(. و مداخله موثرتر مديريت ، مي بايد اين امور را با روشهاي پيچيده تري شكل دهند. تسلط به اين پيچيدگيها به كار سخت و توجه به جزئيات ، مقابله با تمايل مديريت به يافتن >اقدام سريع < نياز دارد. بازسازي ، مهندسي مجدد و بازنگري روشهايي براي طراحي سازمان هستند. ولي بازنگري بهترين پيش بيني هاي بلندمدت را مطرح مي كند زيرا پيچيدگيهاي سازمان را بدون ناچيز شمردن آن روشن مي كند. غالبا براي تغيير چارچوبهاي فكري سازمان مجبوريم زلزله ايجاد كنيم ونيازمنديم از روي منحني ها بپريم و در تفكر نسبت به محصول ، خدمات ، تكنولوژي وروشهاي مديريت جهشهاي مهمي ايجاد كنيم .
به هرحال ، سازمانها مي بايد بر روي اطلاعات متمركز گردند كه اجازه >اداره يك ماشين دائمي ايده پردازي < را محقق مي سازد. توازن سيستم هاي اطلاعاتي كه آزادي ،اقتدار و آزمون را با حفظ كنترل و مسئوليت فراهم مي سازد، ضروري است . سازمانهايي كه استراتژي نوآوري را دنبال مي كنند نيازمند فعاليتها و ساختارهاي جديد فيمابين عناصراين ساختارها هستند. سيستم هاي اطلاعاتي مي بايد اطلاعات موردنياز و بهنگام چنين فعاليتهايي را مورد حمايت قرار دهند و مخصوصا تلاشهاي نوآوري ، تجربه و آموزش درسراسر سازمان را ياري دهند نه اينكه موانعي بر سر راه آن ايجاد كنند.
دو عنصر اساسي براي توسعه سيستم هاي اطلاعاتي براي مزيتهاي رقابتي پايدارعبارتند از:
باز توليد و تقليد گردش فرايند و تحصيل دانايي مشكل باشد;
مغز بر باشد.
چارچوب عناصر كليدي توسعه سيستم هاي اطلاعاتي نوآور موفق را مي توان به صورت زير خلاصه كرد:
1 - هدف گذاري استحكام سيستم ها با ارتقا مداوم پايه اطلاعات كامل مرتبط با تمام سيستم اطلاعاتي حياتي ;
2 - جذب نيازمنديهاي بازار ومشتريان به منظور حفظ مشتريان فعلي همزمان با جذب بازارها و مشتريان جديد;
3 - ايجاد توازن اهداف سيستم اطلاعاتي و تكنولوژي اطلاعاتي با نيازهاي سازماني وكسب وكار.
روش سيستم اطلاعاتي مي بايد متناسب با برجستگيهاي استراتژيك سازماني باشد:
1-3 - روشهاي >پرش از منحني ها< يا >خروج از چارچوبها< براي استراتژيهاي بسيارنوآور و پاسخگو.
2-3 - روشهاي طراحي داراي تندروي كمتر براي محركهاي استراتژيك ثابت .
4 - ارزيابي برخوردها، ريسكها و وضعيت رقابتي و برآورد اثر سيستم اطلاعاتي بر روي عوامل موردارزيابي ;
5 - طراحي به منظور سادگي و تكميل طرح با تاكيد بر كيفيت سيستم اطلاعاتي .
گروه بندي عوامل موثر در موفقيت سيستم هاي اطلاعاتي
عوامل موثر در موفقيت سيستم هاي اطلاعاتي را مي توان به ترتيب ذيل مشخص كرد:
هدف گذاري - مباني استحكام سيستم
مباني اطلاعاتي كامل : گسترش اطلاعات به خارج از حوزه مشتريان موجود كه مشتريان آتي را هم دربرمي گيرد: اطلاعاتي كه ارزش به روز دارند را بايد حفظ كرد.
اصلاح مداوم : از راكدكردن سيستم بپرهيزيد: اصلاح پذيري
نوآوري سريع / محصولات جديد: ازطريق برخورد باز و طراحي قوي ، معرفي نوآوري را تسهيل كنيد.
ارتباطات : استفاده كنندگان مي بايد به سهولت قادر به ايجاد ارتباط با تمام سيستم اطلاعاتي مربوطه در داخل و خارج سازمانشان باشند.
تمركز بر نكات جذب بازار و مشتري
خدمات اضافه : براي آگاهي نسبت به انجام خدمات براي كليه محصولات يا اعمال مديريت بايد ارائه شود;
ساختارهاي جديد قيمت گذاري : سيستم مي بايد، در داخل ، توانايي مواجه باساختارهاي قيمت گذاري جديد و ابداعي را داشته باشد و در خارج ، به استفاده كنندگان اجازه بدهد كه ساختارهاي جديد يا ابداعي قيمت گذاري را خلق كند.
تداركات ارزان : براي تامين كنندگان ارزان قيمت ، اطلاعات كافي براي قيمت گذاري رقابتي و نيز اطلاعاتي كه اشاره بر جايگزينهاي احتمالي و يا شبيه سازي آتي دارد تهيه شود.
سريع / به موقع يا اول بودن : اطلاعاتي كه بتواند مديريت را جهت كوتاه كردن برنامه زمان بندي ، زمان تحويل و پيش قدمي در بازار كمك كند مي بايد نگهداري شود.
گوش سپردن به مشتريان و غيرمشتريان : درخواستهاي مشتريان و يا استفاده كنندگان رادر سيستم اطلاعاتي نگهداري كنيد. سازمان بايد هنرگوش كردن را بياموزد: تلاش براي درك نيازهاي مشتريان موجود و مشتريان احتمالي .
پيش بيني نيازهاي آتي و حفظ حداكثر انعطاف پذير: اهميت نيازهاي پيش بيني شده ،هرقدر استفاده كنندگان بيشتري با آن نيازها آشنا شوند بيشتر مي شود. براي مصونيت ازعواقب رقابت و يا اجتناب از عدم توانايي نسبت به عمليات مديريتي موردنياز، سيستم را انعطاف پذير نگاه داريد.
توازن
ايجاد اهداف حمايت سازماني سيستم اطلاعاتي يا تكنولوژي اطلاعاتي : از سيستم اطلاعاتي يا تكنولوژي اطلاعاتي براي تامين اهداف تجاري مشتريان داخلي و خارجي استفاده كنيد.
شايستگي هاي مشخص را هدف قرار دهيد: >حوزه هاي بي تفاوتي < مشتريان را بشناسيدو شايستگي ويژه سازمان را درك كنيد.
شناسايي كسب وكار: نكته اساسي طرح ريزي و پيش بيني است . >تناسب < مفهوم اصلي است : مهمترين تناسب نه به امروز بلكه به آينده تعلق دارد. اطلاعات مربوط به صنعت ،جايگزيني و شبيه سازي نيازمند درك آينده است .
طراحي مجدد يا توسعه روبه رشد: سيستم اطلاعاتي سودمند مي بايد به طور همزمان مورداستفاده و تعديل قرار گيرد. بسياري از تغييرات عمده سيستم ناشي از سطوح بالاي عدم يكپارچگي ، عدم استفاده و عدم پذيرش استفاده كنندگان است .
ارزيابي - تمركز بر رفتار / ساختار - زيربنا/ مديريت
نشانه گذاري : براي هدايت توسعه آتي به ارزيابي دقيق قبل و بعداز اجرا نياز است .
ارزيابي مخاطرات : مشخص كنيد كه آيا در تلاش حل مسئله >شرطبندي روش شركت <هستيد. اگر چنين است ، چرا بايد چنين تلاشي صورت گيرد.
ارزيابي زيرساختها: مهارتها و منابع موردنيازي كه معمولا مقدم بر راه حلهاي سيستم اطلاعاتي است را مشخص كنيد. منابع زياد چه مي تواند باشد.
ارزيابي مسائل مديريتي : طراحي سيستم اطلاعاتي چگونه مي تواند ارزشها ورفتاركاري را تغيير داده و افراد را به طور خلاق درمقابل هم قرار دهد؟ آيا طراحي سيستم اطلاعاتي از كار تيمي حمايت مي كند؟
ارزيابي ساختارهاي سازماني : هدف كاهش موانع است . سيستم اطلاعاتي مي بايدافراد و سازمانها را با حفظ ارزشها، اخلاق ، عقايد و روشهاي اصلي به سمت تفكر به خارج از چارچوبها، پارادايم ها، مدلها و حالاتشان هدايت كند. كاربرد محدودكننده وروشهاي افراطي مزيت نسبي ايجاد نمي كند.
ارزيابي نكات مديريتي : رهبري در برقراري دستورالعمل ها و اقتدار مي بايست جايگزين مديريت يعني سيستم اداري و بوروكراسي گردد. سيستم اطلاعاتي مي بايدرهبري توانا باشد نه صرفا يك ابزار اداري .
طراحي و تكميل - فرايند توسعه سيستم اطلاعاتي
كيفيت و طراحي : كيفيت و كنترل تغيير براي اطمينان نسبت به اينكه سيستم اطلاعاتي سير نزولي نداشته باشد و استفاده كننده به خاطر عدم دسترسي به سيستم درهنگام نيازمتضرر نگردد، ضروري است . سيستم مي بايد با ظرافت عملي و ساده ، مثل اهداف واقعي فوري طراحي شده باشد.
محدوديت از داخل و بيرون : ارتباط با سيستم هاي خارج از سازمان مي بايد براي سازمان شما ساده باشد. دسترسي مشتري به داخل سيستم اطلاعاتي شما ضروري است ،ولي دسترسي رقبا به سيستم مسدود بايد گردد.
توليدات يكپارچه : ضروري است كليه توليدات مربوط به سيستم اطلاعاتي كه يك شركت مورداستفاده قرار مي دهد يا به فروش مي رساند يكپارچه باشد. يك سيستم مجزا،نظير سيستم برنامه ريزي پرسنلي يا سيستم بودجه ريزي بدون ارتباط با سيستم اطلاعاتي ،نهايتا منجر به كاهش استفاده و درنتيجه كاهش احتمالي روند بهبود و توسعه مي شود.
راه حلهاي ساده : ابتدا با مخاطب قراردادن نيازهاي كسب وكار نه با سرمايه گذاري درتكنولوژي كه ثمربخش بودن آن مشخص نيست در جستجوي راه حلهاي ساده باشيد.
فرايندهاي موجود را مشخص كنيد: فرايندها قبل از اينكه مجددا ابداع يا مهندسي مجدد شود مي بايد فهميده شوند. سيستم اطلاعاتي سازماني مي تواند براي ايجادجريانهاي تشريحي فرايندهاي موجود به عنوان مبنايي براي بهبود و توسعه برنامه ريزي شود.
حفظ و نگهداري طرحهاي ويژه : طرحهايي نظير فروش مشروط جنس به پست تصويري يا بازار سهام هنگامي كه استفاده كننده به آن وابسته مي شود مي بايد حفظ شود.
آزمون نظرات قبل از اقدام : تصميم بر عدم پيشروي به همان اندازه پيشروي حائزاهميت است . نمونه كامل ، آزمون مقدماتي و ساير امكانات آزمايش براي تعيين اينكه آيا اجراي تغييرات براي سيستم اطلاعاتي ضروري است يا خير.
نحوه ارزيابي اطلاعات سازماني
براي اندازه گيري )سنجش ( هريك از اين 27 مورد، به نسبت اينكه به چه ميزان نيازهاي سيستم اطلاعاتي شما را تامين مي كند ارزشي بين صفر و ده درنظر بگيريد. نمره ده نشان دهنده بهترين وضعيت )100%( و صفر )با 0%( بيانگر اين است كه وضعيت موجود سيستم اطلاعاتي شما پاسخگوي نيازها نيست .
هدف گذاري
1 - مباني اطلاعاتي كامل :
- ميزان حفظ اطلاعاتي كامل و صحيح و جاري مشتريان توسط سيستم شما;
- ميزان حفظ اطلاعات جاري ، صحيح و كامل غيرمشتريان توسط سيستم شما;
- ميزان حفظ ساير اطلاعات مربوطه توسط سيستم شما.
2 - اصلاح مداوم :
- سهولت اصلاح پذيري سيستم شما;
3 - سرعت -ابداعات سريع /محصولات جديد:
- ميزان آسان سازي محصولات و ابداعات جديد توسط سيستم شما.
4 - ارتباطات :
- درصد ارتباطات مرتبط با سيستم اطلاعاتي در داخل و خارج سازمان شما.
جذب
5 - خدمات اضافي :
- ميزان افزايش عمل يا خدمات هريك از عمليات سيستم اطلاعاتي شما.
6 - ساختار جديد قيمت گذاري :
- ميزان اثر تغييرات قيمت داخلي تعريف شده ;
- ميزان تغييرات قيمت داخلي به كار گرفته شده ;
- ميزان اثر تغييرات خارجي تعريف شده ;
- ميزان تغييرات قيمت خارجي به كارگرفته شده .
7 - تداركات كم هزينه :
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي شما اطلاعات كافي نسبت به قيمت گذاري رقبا و تغييرات نامشخص ارائه مي كنند.
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي شما اطلاعات كافي نسبت به قيمت گذاري صنعت وتغييرات نامشخص ارائه مي كنند;
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي شما اطلاعات كافي نسبت به جايگزينهاي احتمالي وتقليد محصولات و خدمات شما ارائه مي كنند.
8 - سرعت / بموقع يا مقدم بودن :
- ميزان توانايي سيستم اطلاعاتي شما در فشرده كردن جدول زماني : تسريع در تحويل ،نوع آوري ، توليد و غيره .
9 - گوش فرادادن به مشتريان و غيرمشتريان :
- درصد درخواستهاي مشتريان كه اخذ مي شود;
- درصد درخواستهاي احتمالي مشتريان كه اخذ شده اند;
- درصد درخواستهاي استفاده كنندگان كه اخذ شده .
10 - پيش بيني نيازهاي آتي و حفظ حداكثر انعطاف پذيري :
- ميزان كمك سيستم به استفاده كنندگان جهت شناسايي نيازها;
- ميزان انعطاف پذيري در برآوردن نيازهاي شناسايي شده .
توازن
11 - اهداف سازماني :
- ميزان تامين اهداف داخلي توسط سيستم اطلاعاتي ;
- ميزان تامين اهداف خارجي توسط سيستم اطلاعاتي ;
- ميزان تامين اهداف جاري و اجتماعي مشتريان توسط سيستم اطلاعاتي .
12 - اشاره به شايستگيهاي مشخص :
- ميزان اندازه گيري شده حوزه بي تفاوتي مشتري ;
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي شايستگيهاي مشخص سازمان را حمايت كرده ومي فهمند.
13 - استفاده از سيستم و تكنولوژي اطلاعاتي :
- ميزان تناسب با نيازهاي شناخته شده آتي سازماني ;
- درصد اطلاعات موجود درباره صنعت ، جايگزينها و شبيه سازيهاي خودتان .
14 - طراحي مجدد يا بهبود روبه رشد:
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي مي تواند همزمان مورداستفاده قرارگرفته و اصلاح شود.
ارزيابي
15 - نشانه گذاري :
- ميزان دقت ارزيابيهاي قبل از اجرا;
- ميزان دقت ارزيابيهاي بعداز اجرا.
16 - ارزيابي مخاطرات :
- درصد زماني كه سيستم به تعيين درجه ريسك كمك مي كند.
17 - ارزيابي زيرساختها:
- درصد زماني كه سيستمها به تعيين نيازها / مهارتها و منابع كمك مي كند.
18 - ارزيابي به كارگيري مديريت :
- ميزاني كه طرح سيستم اطلاعاتي به تغيير ارزشها و رفتاركاري در يك روند نوآوري كمك خواهدكرد;
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي خلاقيت را تغذيه خواهدكرد.
19 - ارزيابي به كارگيري ساختارهاي سازمان :
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي به كاهش محدوديتها كمك مي كند;
- ميزاني كه سيستم اطلاعاتي افراد و سازمانها را با حفظ ارزشها، اخلاقيات و عقايد وراههاي اساسي به تفكر به خارج از چارچوب و پارادايم ، محدوديتها و مدلهاي خودتشويق مي كند;
- ميزان كاهش محدوديتها عملي و روشهاي اضافي توسط سيستم .
20 - ارزيابي تمركزهاي مديريتي :
- ميزان رهبري توانمند سيستم اطلاعاتي در مقابل ابزارهاي مديريتي ، طراحي و تكميل .
21 - كيفيت و طراحي :
- ميزان تشويق و حمايت سيستم اطلاعاتي از كيفيت ;
- درصد موثربودن روشهاي كنترل تغيير سيستمها;
- ميزان ظرافت ، سهل الاستفاده و عملي بودن .
22 - محدوديت از داخل و خارج :
- ميزان سهولت ارتباط با خارج از سيستم ;
- ميزان محدوديت مشتريان استفاده كننده از سيستم اطلاعاتي شما;
- ميزان محدوديت رقباي خارجي شما جهت استفاده از سيستم اطلاعاتي شما.
23 - محصولات كامل :
- ميزان يكپارچگي سيستم اطلاعاتي با كليه محصولات .
24 - راه حلهاي آسان :
- ميزان كمك سيستم به استفاده كنندگان براي تشخيص راه حلهاي آسان براي رفع نيازهاي اصلي كسب وكار.
25 - مراحل موجود را تعريف كنيد:
- ميزاني كه درك مراحل توسط سيستم اطلاعاتي آسان مي شود;
- ميزاني كه جريانهاي تشريحي مراحل موجود ارائه مي شود.
26 - حفظ طرحهاي ويژه :
- ميزاني كه كليه طرحهاي >مفيد< و >تاكنون < توسط سيستم اطلاعاتي تهيه شده رامي توان حفظ كرد.
27 - آزمون نظرات قبل از اقدام :
- درصد تعداد كمك سيستم اطلاعاتي به نمونه ها، آزمايشگاههاي مقدماتي و سايرمفاهيم آزمون براي تعيين اينكه آيا تغييرات موردنظر سيستم اطلاعاتي صورت پذيرفته است يا خير.
نحوه اجراي آزمون
ضروري است ارزيابي را افراد مختلف تكميل كنند. سپس ميانگين نيازها به عنوان ارزيابي نهايي سيستم به دست مي آيد. كليه مناطق يا گروههاي مختلف استفاده كننده مي بايد نماينده اي براي تكميل ارزيابي داشته باشند، سپس 2 تا 10 ارزيابي مي بايد توسطكاركنان سيستم اطلاعاتي تكميل گردد. كسب امتياز500 غيرممكن است . ولي اگر امتيازشما زير 250 باشد. بعيد است سيستم اطلاعاتي شما بتواند مزيت نسبي پايداري را ارائه كند.
منبع :JOURNAL - OF INFORMATION SCIENCE, JAN, 1999
موضوعات مرتبط: سیستمهای اطلاعاتی
شما خود منشا همه عواطف و احساساتتان هستید. در هر لحظه كه بخواهید می توانید آنها را ایجاد كنید و یا تغییر دهید.
پس چرا ما چنین نمی كنیم؟بساری از ما(بد حال) بودن را طبیعی می دانیم،اما برای خوشحال بودن باید دلیلی داشته باشیم. اماشما برای احساس خوشحالی به هیچ بهانه ای نیاز ندارید.می توانید هم اكنون تصمیم بگیریدكه خوشحال باشید،به این دلیل ساده كه زنده اید، به این دلیل كه چنین می خواهید. لزومی ندارد كه منتظر چیزی یا كسی باشید!
بهترین راه بر خورد با عواطف منفی چیست.راههای معمولی و بی اثر بسیاراست. می توانید عواطف خود را ندیده بگیرید؛ البته آنها از بین نمی روند. می توانید آنهارا سركوب كنید، امادوباره به شكلی ظاهر می شوند.می توانید در آنها فرو بروید و برای خویشتن احساس تاسف كنید، اما آن نیز وضع را بهتر نمی كند. می توانید آنها را مایه فخر فروشی قرار دهید:( خیال می كنی وضع تو بد است؟ وضع من از آن بدتر است!)
البته هوشمندانه ترین كار، این است كه با برخورد مؤثر در هروضعیت ، و جستجوی راه حل، این عواطف را دگرگون كنید و از آنها درس بگیرید و با استفاده از عواطف خود زندگی خویش و اطرافیانتان را غنی سازید.
بدانید كه همه عواطف در خدمت شما هستند. عواطفی كه زمانی در نظرشما منفی جلوه می كردند چیزی جز (دعوت به عمل) نیستند. مثلاٌ اگر احساس دلسردی می كنید ( و ما در این باره به تفصیل بیشتر سخن خواهیم گفت.) معنی اش آنست كه به اعتقاد شا امور می توانند بهتر از این باشند، و نیستند. این نوع دعوت به عمل است و به شما می گوید كه باید كاری كنید تا شرایط را بهتر سازید . اگر از این احساس منفی به نحوه صحیح استفاده كنید، عملاٌ موهبتی است.
از این به بعد هر وقت به یاد عواطفی می افتید كه آنها را منفی می نامیدید، آنها را دعوت به عمل یا( نشانه عمل) تلقی كنید.
اگر در زندگی خود در هر وضعیتی رنج را تجربه كرده باشید، علتش یا نحوه نگرش شما به امور است( توجه و ادراك) و یا در نتیجه كارهایی است كه می كنید، كه ما می توانیم آن را روش بنامیم.
پس اگر از احساسات خود ناراضی هستید یا مركز توجه خود و یا شیوه عملكرد خود راتغییر دهید، تا بلافاصله تغییری در عواطفایجاد شود . راههای تازه ای برای رفتار با همسر و یا گفتگو با رئیس خود پیدا كنید. و یا طرز فكر خودرا طوری عوض كنید كه همه با نظرات شما موافق باشند.
هرگاه دچار عواطف دردناكی شدید، می توانید پنج قدم برداریدتا بتوانید به سرعت از نشانه های عمل درس بگیرید و از آنها استفاده كنید:
1-مشخص كنید كه احساس شما دقیقاٌ چیست
2-عواطف خود را بپذیرید و آنها را تحسین كنید. بدانید كه این عواطف در مواردی حامی شما هستند و شما را به عمل دعوت می كنند تا تغییری مثبت بوجود آورید.
3- كنجكاو باشید ! توجه كنید كه این عاطفهپیامی برای شما دارد تا چیزی را دگرگون كنید. پس یا باید ادراك و یا روش خود را عوض كنید.
4- به خود اعتماد داشته باشید و دانید كه می توانید بلافاصله بر عواطف خود مسلط شوید. زیرا كه درگذشته نیز چنین كرده اید. زمانی را بخاطر آورید كه با كمال موفقیت بر این احساس غالب شده اید پس، از عملكرد خود در گذشته سر مشق بگیرید تا بدانید كه در زمان حال و یا آینده چه باید بكنید.
5- هیجان داشته باشید و دست به عمل بزنید!
هنگامی كه ما دچار التهابی لحظه ای هستیم، كنجكاو شدن درباره عواطف و احساسات، كاری دشوار است. برای اینكه بتوانید از نشانه های عمل درس بگیریدو از آنها استفاده كنید چهار سؤال زیر را از خود بپرسید.
1- در این لحظه واقعاٌ دلم می خواهد چه احساسی داشته باشم؟
2- چه اعتقادی سبب شده است كه دچار این احساسات شوم؟
3- برای پیدا كردن راه حل در حال حاضر چه باید بكنم.
4- از این موضوع چه درسی می گیرم؟
برای ایجاد اعتماد به نفس و برخورد با عواطف منفی زمانی را به یاد آورید كه دچار احساس مشابهی شده اید. توجه كنید كه در گذشته توانسته اید با موفقیت بر احساس منفی خود غلبه كنید.آیا اتفاق افتاده كه است كه زمانی احساس افسردگی كرده و آن را بر طرف ساخته باشید؟یا اینكه احساس ناكامی یا بیچارگی كرده و به شكلی توجه خود را به چیز دیگری معطوف كرده باشید؟
رفتارهای گذشته خود را سرمشق خود قرار دهید. كدامیك از شیوه های را كه بكار برده اید مؤثر واقع شده است؟ آیا توجه خود را به چیز دیگری معطوف كرده اید؟آیا سؤال بهتری از خود پرسیده اید؟ آیا با تغییر حالت جسمی، قدم زدن و برگشتن به حالت متعادل،الگوی منفی را بهم زده اید؟
اگر دوباره دچار همین احساس شدید، برای مقابله با آن از شیوه های موفق گذشته استفاده كنید.
در ذهن خود موقعیتهای دشواری را كه در آینده ممكن است باعث بروز عواطف منفی شود طوری مجسم كنید كه برآنها تسلط دارید. خود را در حالت تسلط بر حوادث ببینید، بشنوید، و احساس كنید. تا اینكه احساسی از اعتماد بصورت شرطی در شما بوجود آید و یقین كنید كه با اعتماد به نفس و قدرت م توانید با هراتفاقی مقابله كنید.
فلسفه من این است كه ( غول را تا كودك است نابود كنید.) بهترین زمان برای رفع عواطف منفی هنگام بروز و احساس آنهاست. هنگامی كه این عواطف قدرت گرفتند، رفع آنها بسیار مشكلتر است.
نشانه عمل شماره 1
احساسات نامطبوعی از قبیل كسالت، بی تفاوتی،ناراحتی، پریشانی خفیف و یا دستپاچگی پیام آزاردهنده ای به ما می دهند كه در جایی اشكالی وجود دارد . یعنی یا درك شما از موضوع ، موجب ناراحتی است و یا عمل شما در جهت هدفتان نیست.
راه حل
1- از مهارتهائی كه در بخش دوم كتاب آموخته اید برای تغییر روحیه استفاده كنید.
2- مشخص كنیدكه چه احساسی می خواهید داشته باشید و چه كاری را می خواهید به انجام برسانید.
3- رفتار و اعمال خودرا اصلاح ویا عوض كنید . تغییر مختصری در رفتار خود بدهید تا ببینید كه آیا می توانید احساس خود را نسبت به آن وضعیت فوراٌ تغییر دهید و یا تغییری در نتیجه ای كه بدست می آورید ایجاد كنید. نشانه عمل شماره 1 نیز مانند هر احساس منفی ، اگر به سرعت رفع نشود، رشد می كند و شدیدتر می شود و احتمالاٌ به نشانه عمل شماره 2 مبدل می شود.
نشانه عمل شماره 2
اگر با وضعیتهایی كه موجب ناراحتی ما می شوند برخورد صحیحی نكنیم رشد می كنند و بصورت ترس ظاهر می شوند. احساساتی از قبیل ترس، تشویش، اضطراب و نگرانی به شما می گویند كه باید آمادگی بیشتری داشته باشید تا با اتفاقی كه در شرف وقوع است روبرو شوید.
راه حل
1- درباره وضعیتی كه از وقوع آن واهمه دارید فكر كنید و ببینید اكنون چه باید بكنید تا ازنظر جسمی و فكری آمادگی لازم را پیدا كنید.
2- ببینید برای مقابله با آن وضعیت به بهترین شكل ممكن ، چه قدمهایی باید بردارید.
3- پس از آنكه آماده شدید، تصمیم بگیرید كه نگرانی را كنار بگذارید . آنگاه خود را در حالتی كه با موفقیت با آن وضعیت روبروشده و برخویشتن مسلط هستید مجسم كنید.
نشانه عمل شماره 3
احساس آزردگی از احساس زیان دیدگی ( غالباٌ واهی) سرچشمه می گیرد.
این نشانه عمل ما را دعوت می كند كه در نحوه ادراك خود تجدید نظر كنیم و یا متوجه شویم كه شاید انتظارمان بجا نبوده است.
راه حل
1 – توجه كنیدكه ممكن است عملاٌ ضرری نكرده باشید.اگر كسی صدایش را برای شما بلند كرد، معنیش این نیست كه دیگر به شماعلاقه ندارد.
2 – موضوع را دوباره بررسی كنید. درست است كه انتظارات شما بر آورده نشده است، اما شاید همین موضوع به نفعتان باشد. آیا زود یاغلط قضاوت نكرده اید؟
3 – با ملایمت و با مناسبترین لحنی احساس خود را با كسی كه از او رنجیده اید در میان گذارید. مثلاٌ:( میدانم كه به من لطف دارید. آیا می توانید اتفاقی را كه افتاد برایم توجیه كنید؟)
نشانه عمل شماره 4
احساس خشم و عصبانیت و از جا در رفتن، احساس نیرومندی است. منشا آن همان احساس آزردگی است كه با آن بخوبی مقابله نشده است.این نشانه عمل به ما می گوید كه یكی ازاصول یا قوانین مهم ما توسط خودمان، یا فرد دیگری زیر پا گذاشته شده است.
راه حل
1 – توجه كنید كه ممكن است سوء تفاهمی پیش آمده و شخصی كه نسبت به او خشمگین هستید اصلاٌ متوجه نبوده است كه بر خلاف اصول شما عمل كرده است.
2 – توجه كنید كه قوانین مورد قبول شما ممكن است صحیح نباشد.( انجاماین كار، گاهی مشكل است)
3 – خشم خود را با طرح پرسشهایی از این قبیل كاهش دهید( آیا درست است كه این شخص، در مجموعه به من محبت دارد؟ از این تجربه چه درسی می توانم بگیرم؟ چگونه می توانم اهمیت اصول و قوانین مورد قبول خود رابه او گوشزد كنم؟
نشانه عمل شماره 5
احساس ناكامی به این معنی است كه علی رغم اینكه فعلاٌ پیشرفتی نكرده اید، اما تا حدودی قبول دارید كه می توانستید بهتر عمل كنید و نتایج بهتری به دست آورید. این نشانه عمل به شما می گوید كه اگر روش خود راتغییر دهید، باز هم می توانید به خواسته خود برسید.
راه حل
1 – نرمش داشته باشید! بدانید كه احساس ناكامی به منزله دوست شماست. راههای تازه ای برای رسیدن به نتیجه بیندیشید.
2 – كسی را كه قبلاٌ به هدف مورد نظر شما رسیده است سر مشق خود قرار دهید و از او چیزی بیاموزید.
3 – با مطالبی كه فرا گرفته اید، ممكن است طوری بر این مشكل فائق شوید كه وقت و انرژی كمی هدر رود و عملاٌ موجب شادی شود.
نشانه عمل شماره 6
یاس و نومیدی ، احساس دردناكی است و معنیش آن است كه به اعتقاد خودتان دارید چیزی را برای همیشه از دست می دهید. این نشانه عمل شما را دعوت می كند كه در انتظارات خود تجدید نظركنید.
راه حل
1 – در نظر بگیرید كه چه درسهایی از این وضعیت می آموزید، یا اینكه توقعات خود را تغییر دهید.
2 – هدفی تازه و جالبتر برای خود قرار دهید، بطوری كه بتوانید فوراٌ در آن راه پیشرفت كنید.
3 – توجه كنید كه ممكن است عجولانه قضاوت كرده باشید. بسیاری از چیزها كه موجب یاس ما می شوند ،مشكلات زود گذری هستند.
4 – توجه و علاقه نشان دهید. خواسته خود رادوباره بررسی كنید و طرح تازه و مؤثر تری برای رسیدن به آن بریزید.
5 – بدون توجه به آنچه كه در گذشته اتفاق افتاده است، نسبت به آینده دیدی مثبت و خوشبینانه داشته باشید.
نشانه عمل شماره 7
1 – احساس گناه، می گوید كه عمل شما بر خلاف یكی از بالاترین معیارهاتان بوده است و باید بلافاصله قدمی در جهت جبران آن بردارید و دیگر آن عمل را تكرار نكنید. بدین ترتیب، وحدت درونی تان محفوظ می ماند.
راه حل
1 – قبول كنید كه یكی از مهمترین معیارهای مورد قبول خود را شكسته اید.
2 – بطور قاطع عهد كنید كه دیگر هرگز آن عمل را تكرار نكنید. با كمك عقل و احساس مجسم كنید كه در آینده در معرض همان گناه قرار گرفته و این بار براساس عالیترین معیارهای فردی خود عمل كرده اید.
3 – زیاد در بحر آن گناه، غوطه ور نشوید. اكنون كه با استفاده از آن ، دوباره به راه راست هدایت شده اید، دیگر به آن فكر نكنید. بعد از این، كارهای درست انجام دهید! غصه خوردن و لطمه زدن به خویشتن نه كمكی به شما می كند و نه به دیگران.
نشانه عمل شماره 8
احساس بی كفایتی می گوید برای كاری كه در دست اجرا دارید، به اعتقاد خودتان دارای اطلاعات، درك، روش، سیایت و اعتماد به نفس لازم، نیستند. این نشانه عمل شما را دعوت می كند كه منابع بیشتری جمع آوری كنید.
راه حل
1 – شاید ضابطه شما برای ارزیابی عملكردتان، منصفانه نبوده است. از خود بپرسید( آیا امكان دارد كه واقعاٌ توانایی انجام این كار را داشته باشم و فقط خیال می كنم كه بی كفایتم؟)
2 – اگر متوجه شدید كه فاقد مهارتهای لازم برای انجام كارهستید، دعوت این نشانه عمل را برای افزایش مهارت بپذیرد و قدر این احساس را بدانید.
3 – كسی را كه در همین زمینه از خود لیاقت نشان داده است. الگوی خود قرار دهید و نكات ساده ای را كه بلافاصله می تواند عملكردتان را بهتر كند یاد بگیرید.
نشانه عمل شماره 9
احساسات مربوط به زیادب مشغله و گرفتاری و همچنین افسردگی، تاثر و بیچارگی هنگامی ایجاد می شوند كه فكر می كنیم وقایعی كه اتفاق می افتد بكلی از اختیارمان خارج است. باید مشكل رابه قطعات كوچكتر تجزیه كنیم.
راه حل
1 – ببینید كدام یك از كارهایی كه در دست دارید به توجه بیشتر نیاز دارد.
2 – برای پیشرفت در این زمینه چه قدمهایی دارای اولویت است؟
3 – بلافاصله به مهمترین كاری كه مشخص كرده اید بپردازید.
4 – در میان همه غصه ها و گرفتاریهایی كه شما را احاطه كرده است، از پس هر كدام كه می توانید بخوبی بر آیید، حواستان را به همان جلب كنید. بدانید كه در پس همه این گرفتاریها حكمتی است. هر اتفاقی كه در زندگی می افتد دارای دلیل و مقصودی است و سرانجام به نفع ما تمام می شود.
نشانه عمل شماره 10
احساس انزوا، نشانه این است كه به ارتباط با مردم نیاز دارید، واقعاٌ به وجود دیگران اهمیت می دهید و دوست دارید با آنها باشید. این نشانه عمل شما را دعوت می كند كه از منزل خارج و با مردم مرتبط شوید.
راه حل
1 – توجه كنید كه مردم با محبت در همه جا فراوانند. می توانید از منزلخارج شوید و با آنها رابطه برقراركنید.
2 – مشخص كنید كه به چه رابطه ای نیاز دارید: دوستی پایدار؟ محبت بی دریغ؟ یا یك گوش شنوا؟
3 – بلافاصله برای خروج از منزل و ارتباط بادیگران اقدام كنید.
برای اینكه همیشه به نشانه های عمل وراه حل آنها توجه داشته باشید و به كمك آنها الگوهای نا مناسب رارفع كنید، آنهارا روی تكه كاغذ یا مقوای كوچكی بنویسید و همیشه با خود داشته باشید. وقتی دچار یكی از این عواطف منفی شدید، به معنای آن و عملی كه باید انجام دهید، توجه كنید. یكی از این كارتها راپشت سایبان اتومبیلتان بچسبانید تاهر روز چشمتان به آن بیفتد ( مخصوصاٌ هنگام ازدحام ترافیك!)
در روزهای آینده به ده احساس نیروبخش می پدازیم كه می توانید آنها را جایگزین عواطف منفی سازید.
احساس نیروبخش شماره 1
احساس عشق و صمیمیت رادر خود تقویت كنید. این عقیده جالب رادر كتابی خوانده ام كه ( هر گفتگو یا ارتباط، پاسخی است به محبت و یا فریادی است برای كمك). اگر كسی با حالت خشم و رنجش پیش شما بیاید و شما مرتباٌ با عشق وگرمی به او پاسخ دهید، بالاخره حالت آن شخص دگرگون می شود و فشار عصبی وی از میان می رود.
احساس نیروبخش شماره2
احساس قدرشناسی و سپاس رادر خود تقویت كنید. این عواطف از معنوی ترین احساسات ما هستید و بیش از هر چیز، زندگی ما راپر بارمی سازند. با احساس شكر گزاری زندگی كنید.
احساس نیروبخش شماره 3
احساس كنجكاوی را در خود بوجود آورید. اگر واقعاٌ بخواهید كه در تمام مدت عمر رشد و پیشرفت كنید، یاد بگیریدكه مانند كودكان، فضول و كنجكاو باشید.افراد كنجكاو هرگز كسل نمی شوند، و در نظرآنها زندگی، مطالعه پایان ناپذیر خوشیهاست.
احساس نیروبخش شماره 4
احساس شور و هیجان را در خود تقویت كنید تا هر مشكلی را بصورت فرصتی در نظر آورید و زندگی خود را با ضربآهنگی سریعتر پیش ببرید. شوق را در خود شعله ور كنید. و برای این كار از جسم خود كمك بگیرید: تندتر صحبت كنید، تصاویر را سریعتر مجسم كنید، و جسم خود را در جهتی كه می خواهید حركت كنید به جلو برانید.
احساس نیروبخش شماره 5
تفاوت میان ایستایی و پویایی با قدرت تصمیم گیری مشخص می شود. اراده خود را قوی سازید! كافی نیست كه به خودفشار بیاورید بلكه باید خود را در حالتی مصمم قرار دهید.
احساس نیروبخش شماره 6
قابلیت انعطاف داشته باشید. تنها همین یك خصوصیت كه بتوانید شیوه كار خود راتغییر دهید موفقیت شما را تضمین می كند . در واقع پیام همه نشانه های عمل این است كه نرمش داشته باشید. در زندگی مواردی هست كه از اختیار شما خارج است . قابلیت انعطاف و عدم تعصب در مورد قوانین فردی، معنایی كه به امور می دهید و كارهایی كه می كنید، در دراز مدت موفقیت یا شكست و مسلماٌ خوشیهای فردی شما را مشخص می كند.
احساس نیروبخش شماره 7
همیشه به خود اعتماد داشته باشید. اگر یك با كاری را با موفقیت انجام داده باشید، باز هم می توانید.بعلاوه بانیروی توكل و ایمان می توانید از پس شرایط محیط و موقعیتهایی كه برایتان تازگی دارند بر آیید. هم اكنون خود را دارای عواطف مثبت و نیروبخش احساس كنید و منتظر نشوید كه این احساسات ، در آینده ای دور بطور اتفاقی به سراغ شما بیایند.
احساس نیرو بخش شماره 8
نشاط و خوشدلی ، اعتماد به نفس شما را تقویت و زندگی را دلپذیرتر می سازد و باعث می شود كه اطرافیان شما شادی بیشتری را احساس كنند. خوشدلی به معنی خوشخیالی و فرار از مشكلات نیست بلكه نشانه هوش و ذكاوت شماست . چرا كه می دانید اگر با لذت زندگی كنید و انوار شادی را به اطراف خود پراكنده سازید می توانید مشكلات زندگی را آسانتر بر طرف سازید.
احساس نیرو بخش شماره 9
به شادابی جسمی خود توجه كنید. اگر مراقب سلامت خود نباشید، مشكل است كه بتوانید از عواطف خود بهره مند شوید. بر عكس عقیده عموم، عدم تحرك باعث ذخیره نیروی جسمی نمی شود. اعصاب انسان برای پیدا كردن انرژی به حركت نیاز دارند . هر چه فعالتر باشید، اكسیژن بیشتری به اندامهای شما می رسد و با بالا رفتن سلامت جسمانی برای رفع مشكلات و استفاده از فرصتها نشاط و شادابی بیشتری پیدا می كنید.
احساس نیروبخش شماره 10
در نظر من هیچ احساسی شریفتر از دلسوزی و خدمتگزاری به دیگران نیست. احساس این كه به عنوان یك انسان، چه كسی هستید، چگونه زندگی كرده اید، گفتار و اعمال شما چه بوده است، و چه اثرات عمیق و معنی داری بر زندگی دیگران گذاشته اید، بزرگترین موهبت زندگی است. رمز زندگی، بخشندگی است.
در دو روز آینده هر گاه دچار یكی از عواطف تضعیف كننده شدید یادتان باشد كه به پیام این نشانه عمل توجه كنید. در عین حال كه به رفع عواطف منفی می پردازید، از احساسات نیروبخش نیز به عنوان نوشداروی آنها استفاده كنید.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
نیروی كلمات دگرگون كننده و تمثیلهای جهانی
آیا تاكنون عمیقا تحت تاثیر سخنان كسی قرار گرفته اید ؟آیا هنوز كلمات جان، اف كندی ،وینسون چرچیل، یا مارتین لوتركینگ را به خاطر می آورید؟این اشخاص با كلام نافذ خود نه فقط من و شما، بلكه ملتی را تحت تاثیر قرار دادند، و حتی بعد از مرگشان هم هنوز سخنانشان دیگران را تكان می دهد.
اما آیا هرگز به این فكر افتاده اید كه كلماتی كه بطور عادتی از آنها استفاده می كنید دارای چه قدرت جادویی برای ایجاد روحیه مثبت و یا ایجاد غم و افسردگی هستند؟ آیا كلماتی كه بكار می برید، سازنده اند یا نابود كننده؟ آیا در شما امید ایجادمی كنند یا نومیدی؟ برای اینكه تاثیر شگفت انگیز كلمات را در تغییر روحیه دریابید این بار كه خواستید به بیان احساسات خود بپردازند، آگاهانه در انتخاب كلمات، دقت كنید.
كلمات چنان قدرتی دارند كه می توانند آتش جنگی را بیفروزند و یا صلحی را بر قرار سازند مرابطه ای را به نابودی كشانند و یا آنرا محكمتر كنند برداشت و احساس ما نسبت به هر چیز بسته به معنایی است كه به آن چیز می دهیم كلماتی كه آگاهانه یا نا آگاهانه برای بیان یك وضعیت انتخاب می كنیم بلافاصله معنای آن را در نظرمان دگرگون می كنند و در نتیجه احساسمان را تغییر می دهند اگر ضمن تعریف واقعه ای آن را( فاجعه)بنامید ویا آن را (كمی مایوس كننده ) بخوانید احساستان در برابر آن فرق نمی كند؟ اگر مساله ای را ( مشكل بزرگ )
و یا ( اشكال جزئی) قلمداد كنید، آیا شدت احساستان نسبت به آن یكسان است؟ اگر موضوعی را كه به آن ایمان دارید با من در میان گذارید و من بگویم اشتباه است چه؟ اگر بگویم افكارتان بكلی غلط است چه ؟ بدتر از آن اگر بگویم( دروغ می گوئید ) چه ؟ آیا این طرز سخن گفتن روابط ما را تیره نمی كند؟
سالها پیش ، كشفی كردم كه برای همیشه بر زندگی من اثر گذاشت . در یك جلسه اداری، با دو نفر از همكاران نشسته بودیم كه خبر بدی به ما رسید. شدت احساسات هر یك از ما نسبت به آن خبر متفاوت بود. مهمتر آنكه هر یك از ما، احساسش را با كلمه متفاوتی بیان می كرد. من می گفتم ( خشمگینم) دومی می گفت( آزرده ام) و سومی اظهار می كرد ( ناراحتم). یادم است كه كلمه ( ناراحت) برای بیان چنان وضعیتی ، در نظر من بسیار احمقانه جلوه می كرد ! من ناراحت نبودم و جالب اینكه نه چنین احساسی داشتم و نه برای بیان آن از چنان كلمه ای استفاده می كردم. با خود فكر كردم اگر نوع كلماتی را كه بكار می بریم تغییردهیم، آیا در الگوی عاطفی ما نیز تغییر ایجاد می شود؟
پس از آن جلسه، با خودم عهد كردم كه به مدت ده روز، هر گاه از جا درفتم، بجای كلمات خشم و عصبانیت)از كلمات( آزردگی و ناراحتی) استفاده كنم. نتیجه برایم تعجب آور بود . فقط با تغییر كلمه ای كه عادتاٌ بكار می بردم شدت احساس منفی من كاهش یافت . گفتن این جمله كه ( این موضوع مرا می رنجاند )به كلی الگوی قبلی مرا در هم ریخت. بزودی از كلمات دیگری هم استفاده كردم، مثلاٌ( دارید خلق مرا تنگ می كنید). در نظر بگیرید كه از دست كسی عصبانی هستید و در حالی كه قیافه بی تفاوتی گرفته اید به اواین جمله را می گوئید.
یكی از كلماتی را كه به طور معمول برای بیان احساسات منفی خود بكار می برید انتخاب كنید، آنگاه كلمه دیگری را بجای آن بگذارید كه الگوی قبلی را در هم بریزد و یا دست كم شدت احساس را كم كند.
هنگامی كه برای بیان حالتی از كلمات تازه و غیر معمول استفاده می كنید بر چسب تازه ای به آن حالت می زنید. مثل آنكه دكمه حیاتی دیگری را فشار داده باشید. نه فقط از نظر عقلانی، بلكه از نظر عاطفی و احساسی دگرگون می شوید. كلمات، دستگاههایی را در بدن ما به كار می اندازند. اگر در این مورد شك دارید، در نظر بگیرید كه كسی به شما ناسزایی بگوید. در اینصورت نه فقط از نظر فكری، بلكه به احتمال زیاد از نظر جسمی نیز تغییراتی درفیزیولوژی بدن شما ایجاد می شود.
من كلماتی را كه بلافاصله موجب تغییر عواطف و یا كاهش و افزایش شدت احساسات می شوند، ( كلمات دگرگون كننده) می نامم.
لغاتی را كه عادتاٌ بكار می برید و دائماٌ از آنها برای بیان عواطف و احساسات خود استفاده می كنید، تغییر دهید تا بلافاصله نحوه تفكر، احساس، و زندگیتان عوض شود. این یكی از ساده ترین و در عین حال نیرومند ترین ابزارهایی است كه زندگی هر كسی رادر یك لحظه دگرگون می كند.
بیشتر ما كلماتی را طبق معمول برای بیان تجارب زندگی خود بكار می بریم، نا آگاهانه انتخاب می كنیم. غالباٌ برای تشریح عواطف خود از كلماتی استفاده می كنیم، بدون آنكه فكر كنیم این كلمات ممكن است چه اثری بر ما یا دیگران داشته باشند. این كلمات بخشی از مجموعه لغات عادتی ما هستند و عملاٌ احساسی را نسبت به زندگی خود داریم شكل می دهند.
به عنوان مثال بسیاری از مردم از كلماتی نظیر ( خفت) یا ( افسردگی) برای بیان تقریباٌ هر نوع تجربه نا خوشایند استفاده می كنند. اگر چیزی بگوئید كه خوششان نیاید (خفیف یا افسرده) می شوند . اگر نظرشان را بپرسید، باز هم خفیف و افسرده می شوند . هر چیزی آنها را خفیف و افسرده می كند، زیرا از بر چسب این كلمات تقریباٌ برای هر تجربه ای استفاده می كنند . سعی كنید لغاتی را كه برای بیان عواطف خود بكار می برید گسترده تر كنید تا اینكه كلماتتان آن حالات عاطفی و احساسی را كه انتظار دارید، در دیگران بوجود آورد.
اهمیت زبان در درك زندگی چه اندازه است؟ این موضوع، مطلقاٌ اساسی است. كلماتی را كه به تجارب خود نسبت می دهیم،به سادگی بصورت تجارب ما در می آیند.
مارك تواین زمانی گفته بود ( كلمه مناسب عامل بسیار نیرومندی است. هرگاه كلمه مناسبی را بكار می بریم هم جسم و هم درروح اثر می گذارد و آدم را مثل برق از جا می پراند.)
چه كلماتی تاثیر نیرومندتری بر شما دارند؟ كلمات نوازشگر؟ تحسین آمیز؟ اعجاب آور؟ اغراق آمیز؟
بیشتر مردم بیش از چند هزار كلمه بلد نیستند. اگر در نظر بگیرید زبان انگلیسی كه ازنظرتعداد لغت غنی ترین زبانهای دنیاست بین 500 تا 750 هزار لغت دارد، متوجه می شوید كه ما بطور معمول بیش از دو درصد كلمات زبان خود را بكار نمی بریم! بدتر آنكه خیلیها برای بیان عواطف همیشگی خود از ده،پانزده و حداكثر بیست كلمه بیشتر استفاده نمی كنند كه از آن میان نیمی از آنها نیز منفی هستند.
آیا برای بیان احساس خود( چه برای خود و چه برای دیگران) بطور معمول از چند لغت استفاده می كنید؟ چند كلمه را هم اكنون می توانید بروی كاغذ بیاورید؟
آیا اگر بخواهید در برابرجمعی از مردم سخن بگویید عصبی می شوید؟آیا دل پیچه می گیرید ؟ تنفستان تند می شود؟ ضربان قلبتان بالا می رود ؟دستتان می لرزد؟این احساسات سالها زندگی كارلی سیمون را مختل كرد.اما كسان دیگری یاد گرفته اندكه چگونه از این احساسات به سود خود استفاده كنند.مثلاٌ بروس اسپرینگستین این احساسات جسمی را هیجان می نامد و آنها را برای ایجاد حالت آمادگی ،طبیعی و مثبت می شمارد این احساسات به او یاد آور می شود كه هم اكنون باید برنامه بسیار جالبی را برای هزاران نفر اجرا كند . از نظر او بالا رفتن ضربان قلب دشمن انسان نیست، بلكه حامی اوست.
این بار كه در مركز توجه جمعی قرار گرفتید و میزان آدرنالین خونتان بالا رفت نام آن را هیجان بگذارید نه ترس.
وقتی بر چسب خاصی به چیزی زدیم نسبت به آن احساس خاصی هم پیدا می كنیم. این موضوع خصوصاٌ در مورد بیماریها صادق است. تحقیقات نشان داده است كه كلمات سرطان و سكته قلبی غالباٌ بیماران را وحشتزده می كند و آنها چنان بیچاره و افسرده می شوند كه عملاٌ سیستم دفاعی بدنشان دچار اختلال می گردد. برعكس معلوم شده است كه اگر بیماران، افسردگی ناشی از بعضی برچسبها را از خود دور كنند و بدانند كه جسم آنان برای بهبود به چه كارهایی نیاز دارد سیستم دفاعی آنان غالباٌ فعال می شود.
دكتر نورمان كازینز هنگام بحث درباره (كلمات دگرگون كننده) گفته است(كلمات می توانند موجب بیماری یا مرگ شوند. لذا پزشكان عاقل در گفتگوی با بیماران باید بسیار دقیق باشند.)
برای بیان سلامت جسمانی خود كلماتی را با دقت انتخاب كنید.
كسانی كه از كلمات ضعیف استفاده می كنند، زندگی عاطفیشان هم ضعیف است. و كسانی كه ذخیره لغاتشان غنی است جعبه رنگی در اختار دارند كه تجاربشان را نه فقط برای دیگران، بلكه برای خودشان هم رنگینتر جلوه می دهد.
امروز چگونه می توانید رنگهایی به ( جعبه رنگ عاطفی ) خود بیفزایید؟ چه كلمات مثبت و روحیه سازی می توانید به كلمات عادتی اضافه كنید . اگر مرتباٌ از این كلمات استفاده كنید زندگی شما تا چه حد شیرینتر می شود.
آیا كسانی را می شناسید كه بیش از حد خوشبخت بوده زندگی پرشوری داشته باشند؟این اشخاص برای تجارب زندگی خود غالباٌ از چه كلماتی استفاده می كنند كه بتوانید آنها را سر مشق قرار دهید و در نتیجه بعضی از الگوهای عاطفی مثبت آنان را تجربه كنید.
آیا زمان آن فرا نرسیده است كه از كلمات دگرگون كننده بجای كلمات تضعیف كننده عادتی خود استفاده كنید و روحیه بهتری پیدا نمایید ؟ تمرین زیر را انجام دهید:
1 – سه كلمه را كه در هنگام ناراحتی معمولاٌ از آنها استفاده می كنید بنویسید.
2 – خود را در حالتی شاد و سر حال قرار دهید. در ذهن خود كلمات تازه ای را پیدا كنید كه الگوی قبلی را درهم بریزد و یا لااقل شدت احساس را كم كند . مانعی ندارد كه از كلمات احمقانه، غیر عادی، یا نامناسب كه روحیه منفی را بر طرف و شادی و خنده را جایگزین آن می كند استفاده كنید. یكی از دلایلی كه من بجای ( خشم) از كلمات ( ناراحتی) یا ( خلق تنگ) استفاده می كنم، این است كه این كلمات به نظرم مسخره می آیند. هر وقت اصطلاح ( خلق تنگ) را بكار می برم، نمی توانم از خنده خودداری كنم.
شدت احساسات منفی را می توان با افزودن كلماتی به كلمات اصلی كاهش داد. علاوه بر جایگزین كردن كلمه (خشم) با (رنجش) یا (ناراحتی) می توانیم از این عبارات نیز استفاده كنیم:(دارد كمی خلقم تنگ می شود.) یا ( مختصری احساس رنجش می كنم.) یا ( گویا اوضاع اندكی نامناسب است.)
با فرزندان خود به چه زبانی سخن می گویید؟ غالباٌ متوجه نیستیم كه كلمات ما چه اثری بر آنان می گذارد. بجای اینكه به آنها بگوییم(دست و پا چلفتی!)یا ( چرا ساكت نمی شوی؟)كه این كلمات باعث می شود كه كودك، خود را بی ارزش بپندارد، سعی كنید برای تغییر حالت او از لحن نیمه جدی استفاده كنید . مثلاٌ می توانید بگویید( اگر به این كار ادامه دهی، كم كم ناراحت می شوم.) و در موقع گفتن این جمله لبخند بزنید. چیزی بگویید كه نه فقط توجه كودك ، بلكه توجه خودتان را به طرز سخن گفتن و یا رفتار مناسبتر جلب كند. سپس به دنبال آن پیشنهادی از این قبیل بدهید(عزیزم اگر این كار را اینطور انجام دهی فكر می كنم بهتر به نتیجه برسی.)
برای اینكه كلمات دگرگون كنندهرا در گفتگو های خود بكار ببرید، می توانید از اهرمهای روانی زیر استفاده كنید.
1 – با سه نفر از دوستان خود قرار بگذارید كه بجای بعضی از كلمات و عبارات عادتی از كلمات و عبارات تازه ای استفاده كنید.
2 –رفتار خود را به مدت 10 روز زیر نظر بگیرید . هر گاه متوجه شدید كه از كلمات قدیمی استفاده كمی كنید . بلافاصله با كلمات تازه الگوی خودرا در هم یریزید .واگر متوجه شدید كه بطور غیر ارادی از كلمات تازه استفاده كرده اید، بلافاصله به خود پاداش دهید.
3 – برای اصلاح رفتارتان از دوستانتان كمك بگیرید تا هر وقت متوجه شدند از كلمات قدیمی استفاده می كنید به شما تذكر دهند.( مثلاٌ عصبانی شده ای یا كمی آزرده) (مایوس شده ای یا مانوس)
آیا همیشه باید شدت عواطف منفی خود را كم كنیم؟ البته خیر؛ همه عواطف بشری در جای خود لازمند . مثلاٌ گاهی ممكن است كسی برای ایجاد تغییر، نیازی داشته باشد كه احساس خشم كند. اما سخن ما این است كه برای انجام هر عملی فوراٌ از عواطف منفی و احساسات شدید بصورت غیر لازم و نا مناسب استفاده نكنیم. هدف این است كه آگاهانه شرایطی را فراهم آوریم كه كمتر احساس رنج و بیشتر احساس لذت نماییم.
استفاده از كلمات دگرگون كننده نه تنها به رفع الگوهای رنج كمك می كند، بلكه می تواند میزان لذت را نیز افزایش دهد. با این تمرین برشدت عواطف مثبت خود بیفزاید.
1 – سه كلمه یا عبارت را كه معمولاٌ برای بیان احساسات مثبت خود بكار می برید روی كاغذ بنویسید . آیا این كلمات بقدر كافی نشاط آور هستند؟
2 – سه كلمه یاعبارت تازه را كه كاملاٌ شادیبخش باشند انتخاب كنید.
3 – از دوستان خود كمك بگیرید تا همیشه بجای كلمات قبلی از كلمات تازه و قویتر استفاده كنید.( مثلاٌ (مایل هستی یا بسیار علاقمند؟)( راضی هستی یا مشتاق) )اگر در ده روز آینده از اهرم روانی استفاده كنید، كم كم عادت می كنید كه این كلمات را به شكل مؤثر بكار برید.
نه فقط كلمات، تاثیری نیرومند بر عواطف ما دارند بلكه مجموعه های خاصی از لغات( كه آنها را به عنوان تمثیل بكار می بریم.) تاثیری خارق العاده و دگرگون كننده دارند. مثلاٌ ممكن است بگویید( از دست فلانی عصبانی هستم.) یا بگویید ( فلانی از پشت به من خنجر زد.) كدامیك از این دو بیان قویتر است؟ مسلم است كه احساس خنجری كه از پشت بزنند، اثری عمیق دارد.
هنگام استفاده از تمثیل عین واقعه را شرح نمی دهیم، بلكه آن را به چیز دیگر تشبیه می كنیم. معمولاٌ تمثیلهای ما بسیار قویتر از واقعیت هستند. فلانی واقعاٌ چه كرده است؟ مثلاٌ ممكن است پیمان شكنی كرده باشد، اما پیمان شكنی با اینكه از پشت به كسی خنجر بزنند تفاوت بسیار دارد.
شما برای تجارب دردناك یا ناراحت كننده از چه تمثیلهایی استفاده می كنید؟
یادگیری یعنی اینكه بین چیزی كه قبلاٌ درك كرده اید وچیزی كه تازه است رابطه ایجاد كنید. برای این كار می توان از تمثیل استفاده كرد.
شما هر نوع عقیده ای كه داشته باشید ممكن است قبول كنید كه حضرت مسیح معلمی بزرگ بوده است. شیوه تعلیم او چه بوده است؟ استفاده از تمثیل. هنگامی كه او به نزد ماهیگیری رفت به او نگفت( من می خواهم كه تو مردم رابه دین مسیح دعوت كنی.) بلكه گفت( از تو می خواهم كه صیاد انسانها باشی.) با استفاده از تمثیل صید ( چیزی كه قبلاٌ معنی آن را می فهمید)و ارتباط آن به مفهوم تازه ( دعوت به دیانت مسیح) بلافاصله نحوه كار رابه آموخت . تمثیل می تواند بلافاصله تاریكی وسوء تفاهم را بر طرف كند و مطلب را روشن و واضح سازد.
این بار كه با شنیدن مطلبی گیج شدید، بپرسید ( مثل چی؟ آیا ممكن است مثالی بزنی؟)
ما برای بیان جنبه های گوناگون زندگی دائماٌ از تمثیل استفاده می كنیم، هر چند كه ممكن است متوجه این موضوع نباشیم. تمثیل، چهار چوب زندگی ما را تشكیل می دهد. مثلاٌ اگر از شما بپرسم( زندگی چیست؟آن را به چه تشبیه می كنید؟)ممكن است كسی بگوید زندگی نبرد است و كس دیگر آن را بازی یا آزمون بنامد. این تمثیلها را تمثیلهای كلی می نامیم زیرا كه بطور همزمان بر جنبه های گوناگون زندگی اثر می گذارند.
اگر با این دیدگاه كه ( زندگی نبرد است) به زندگی نگاه كنید آن راچگونه خواهید دید؟ زندگی دشوار است؛ ممكن است شكست بخوریم یا كشته شویم؛فردی كه در خیابان به او بر می خوریم ممكن است دشمنمان باشد. اگر زندگی را بازی بدانیم چه؟ می تواند مایه تفریح باشد. اگر آن را موسیقی بدانیم چه؟ می تواند ضرباهنگی در آن باشد.
استفاده از كدام تمثیل صحیح است؟احتمالاٌ همه تمثیلها در جای خود مفیدند. گاهی لازم است كه زندگی را بازی بدانیم تا در نظرمان شادیبخش جلوه كند. گاهی لازم است كه زندگی را سفری مقدس بشماریم تا اینكه قدر نعمتهایی كه داریم مثلاٌ دوستان، خویشان و یا فرصتهای زندگی را بدانیم. گاهی خوب است كه زندگی را بصورت آزمونی در نظر آوریم و از این تمثیل خصوصاٌ درهنگامی كه با مصیبتی مواجه می شویم و هیچ معنای مثبتی در آن پیدا نمی كنیم استفاده كنیم. هر یك از این تمثیلها را كه انتخاب كنید بی اختیار نحوه تفكر ، احساس و واكنشتان نسبت به وقایع، تفاوت می كند.
برای تعریف زندگی از چه تمثیلهای مثبت دیگری می توانید استفاده كنید كه بیانگر معنای واقعی آن باشند؟ آنها را روی كاغذ بنویسید.
مقابله با مشكلات زندگی از نظر شما ممكن است ( بالا رفتن از نردبان موفقیت) باشد یا اینكه
( تلاش كنید تا سر خود را بیرون از آب نگه دارید.) مسلماٌ اگر اصطلاح ( پرواز كردن) بجای
( سینه خیز) رفتن استفاده كنید تصوردیگری از زمان خواهید داشت.
برای بیان كارهای روزمره خود از چه تمثیلهایی استفاده می كنید؟ این تمثیلها چه احساسی را در شما بوجود می آورد؟ چه تمثیلهای تازه ای را می توانید بكار بگیرید تا زندگی شیرینتر شود؟
تمثیل می تواند در انسان ایجاد امید كند. موقعی كه اوضاع بر وفق مراد نیست، اغلب اشخاص فكر می كنند ( همیشه به همین منوال خواهد بود.) اما شاید بتوانید از تمثیل بهتری هم استفاده كنید. مثلاٌ ( زندگی هم دارای فصلهایی است و من اكنون در فصل زمستانم.) در ضمن یادمان باشد كه در زمستان بعضیها یخ می زنند و بعضی دیگر اسكی بازی می كنند ! بعلاوه در پس هر زمستانی بهاری است! همچنان كه در پی هر روزی شبی است . خورشید طلوع می كند و می توان دانه های تازه ای كاشت. آنگاه تابستان و سپس پائیز و فصل برداشت فرامی رسد.
گاهی كارها دقیقاٌ طبق برنامه پیش نمی رود، اما اگر یقین كنید كه فصلها جای خود را به یكدیگر می دهند متوجه می شوید كه در دراز مدت نوبت برداشتن محصول هم خواهد رسید.
اگر احساس می كنید كه چیزی (شما را عقب نگه می دارد.) یا( دیواری) راه پیشرفتتان را سد كرده است، ببینید از چه تمثیلهایی استفاده می كنید. این تمثیلها باعث می شود كه نتوانید از منابع و امكانات خود برای حل مشكلات بهره مند شوید. مبارزه كردن با دیوار و یا شیئی نامرئی كه شما را عقب نگه می دارد دشوار است.
از آنجا كه خود شما این تمثیل را انتخاب كرده اید خودتان هم می توانید به آسانی آن را عوض كنید. اگر حس می كنید كه ( مشت به دیوار می كوبید) چرا بجای مشت زدن دیوار را با مته سوراخ نمی كنید؟ یا از آن بالا نمی روید؟یا از زیر آن نقب نمی زنید ؟ یا در را باز نمی كنید تا از آن عبور كنید ؟و یا آن را بصورت پلكانی سنگی در نظر نمی آورید؟تغییر تمثیلها شیوه مقابله شما را با هر مشكلی تغییر می دهد.
برای اینكه نیروی پشتكار را به خود یادآور شوید به تمثیل سنگتراش توجه كنید . چگونه وی سنگ به آن برزگی را می شكند و به آن شكل می دهد. او هر سنگ سختی را با تیشه می تراشد . ضربه اول حتی خراشی جزئی هم بر سنگ وارد نمی كند، اما او پشت سر هم صدها و یا هزاران ضربه می زند. حتی در مواقعی كه حركات او بیهوده به نظر می رسند دست از تلاش بر نمی دارد، زیرا می داند كه اگر كسی فوراٌ به نتیجه نرسد معنی اش این نیست كه پیشرفت نمی كند.پس او از زدن ضربه دست نمی كشد. زمانی فرا می رسد كه سنگ دو نیم می شود . آیا فقط ضربه آخر مؤثر بوده است؟ البته خیر. تلاش مستمر او نتیجه داده است.
آیا می توانید از این تمثیل در زندگی خود استفاده كنید و بر تلاش و پشتكار خود بیفزایید.
تغییر هریك از تمثیلهای كلی می تواند بلافاصله نظر كلی شما رانسبت به زندگی عوض كند. در یكی از سمینارهای من خانمی حضور داشت كه مرتباٌ از هرچیزی ایراد می گرفت. مثلاٌ:هوای اتاق خیلی گرم بود، بعد خیلی سرد می شد، قد نفر جلویی خیلی بلند بود و امثال اینها. بسیاری از شركت كنندگان او را ( مایه دردسر) می دانستند. اما من كه می دانستم هر رفتاری نتیجه اعتقادی است، سعی كردم آن عقیده یا تمثیل را كه همه را ناراحت كرده بود پیدا كنم. بالاخره آن را كشف كردم( تركهای كوچك كشتی را غرق می كنند.) اگر شما هم معتقد بودید هر اشكال كوچكی ممكن است كشتی تان را غرق كند آیا غیر از این عمل می كردید؟
تمثیل كلی تازه ای را به او یاد دادم و رفتار او عوض و كلاس آرام شد.
آیا شما هم به تمثیلی عقیده دارید كه باعث غرق كشتی تان شود؟
غالباٌ تمثیلی كه در یك زمینه ( مثلاٌ شغل) از آن استفاده می كنیم برای زمینه دیگر ( مثلاٌ روابط)مناسب نیست. مردی را می شناختم كه از نظر عاطفی بقدری سرد و منزوی بود كه خانواده اش هیچ نوع ارتباطی را با اواحساس نمی كردند. او هرگز احساسات واقعی خودرا بروز نمی داد و همیشه آنها را راهنمایی می كرد. شغل او مامور مراقبت برج كنترل هواپیما بود ! این شغل مستلزم آن بود كه همیشه خونسرد و بی احساس بماند و حتی در موقع بروز خطر خونسردی خود را حفظ كند تا خلبانان دستپاچه نشوند. و عادت داشت كه مرتباٌ آنها را هدایت كند . گرچه این طرز فكر برای اداره آن شغل ضروری بود ، اما مسلماٌ در خانواده نمی توانست كاربرد داشته باشد.
آیا به تمثیلهایی اعتقاد دارید كه لازم باشد در مواردی آنها را با تمثیل دیگر عوض كنید؟ آیا با استفاده از این اطلاعات می توانید یكی از دوستان خود كمك كنید؟
به كمك این تمرین تمثیلهای خود را كشف كنید و بر آنها مسلط شوید.
1 – چند تمثیل را كه در مورد زندگی دارید بنویسید. آنها را بررسی كنید و بپرسید ( اگر زندگی چنین باشد در برابر آن چه احساسی خواهم داشت؟) این تمثیل دارای چه محاسن و معایبی است.
2 – تمثیلهایی را كه در مورد یكی دو جنبه مهم زندگی ( مثلاٌ روابط یا شغل ) داریدبنویسید. آیا این تمثیلها نیروبخشند یا تضعیف كننده ؟ آگاه شدن از این تمثیل به تنهایی ممكن اسب باعث تغییر آنها شود.
3 – برای زندگی و هر یك از جنبه های آن كه برایتان مهم است تمثیلی تازه فكر كنید.
4 – تصمیم بگیرید كه در یك ماه آینده براساس این تمثیلهای تازه زندگی كنید. مثلاٌ مرتباٌ به خود یادآور شوید كه شغل یعنی...
گاهی تمثیل، بهترین راه كمك به اشخاص است.
موقعی كه پسر من ( جاشوا) شش ساله بود یكی از دوستانش مرد، و او با چشمان گریان به خانه آمد .
به او گفتم( عزیزم می دانم چه احساسی داری. اما علتش این است كه تو هنوز یك كرم ابریشم هستی.) با این گفته فكر او منحرف شد. بعد شرح دادم كه كرم ابریشم ابتدا بصورت كرم است و موقعی كه به دور خود پیله ای می تند، ظاهراٌ مرده به نظر می رسد. اما در واقع چنین نیست. جاشوآگفت( بله او در حال تبدیل شدن به پروانه است.)
گفتم ( درست است و این آغاز زندگی تازه اوست. تو نمی توانی دوست خود را ببینی زیرا او هم اكنون زیباتر و نیرومندتر از همیشه بر بالای سر ما پرواز می كند. گاهی اوقات كافی است كه به خدا اعتماد كنیم، زیرا اوست كه می داند چه موقع ما باید به پروانه مبدل شویم...)
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
من همیشه از اینكه می توانم تغییرات پایداری را در افراد به وجود آورم به خود مغرور بودم . اما یك روز از خواب غفلت بیدار شدم . مردی كه زمانی به كمك من سیگار را ترك كرده بود،نزدم آمد،سیگاری روشن كرد، و گفت (تو موفق نشدی)
من كه كنجكاو شده بودم پرسیدم ( منظورت چیست؟) گفت ( پس از جلسه ای كه با هم داشتیم، به مدت دو سال ونیم سیگار نكشیدم. اما یك بار در اثر فشار روحی،سیگاری روشن كردم و از آن موقع تا كنون دوباره به سیگار پناه آوردم. همه اش تقصیر تو بود!تو ذهن مرا به طور كامل برنامه ریزی نكرده بودی !)
گرچه صحبتهای این مرد، خالی از خشونت نبود، اما نكته مهمی را به من آموخت.من دریافتم كه ما باید شخصاٌ مسؤلیت تغییرات خود را به عهده بگیریم. هیچكس نمی تواند ذهن شما را ( برنامه ریزی ) كند. این شما هستید كه باید خود را شرطی كنید.
هر تغییری كه در خود ایجاد كنیم ، فقط جنبه موقت دارد، مگر اینكه خود را( و تنها خود ، نه كسی یا چیزی دیگر را) مسؤول ایجاد آن تغییر بدانیم. خصوصاٌ باید به این سه اصل، معتقد شویم:
1 – تغییر، باید ایجاد شود( نه اینكه خوب است تغییر كنم)
2 – من باید این تغییر را ایجاد كنم( دیگران ممكن است راهنمایی كنند، اما مسئولیت با من است)
3 – من می توانم تغییر را به وجود آورم( عادتها راخودم ایجاد كرده ام، پس خودم هم می توانم آنهارا تغییر دهم).
عامل واقعی ایجاد تغییر، چیست؟ تغییر، هنگامی ایجاد می شود كه ما احساسی را كه نسبت به یك تجربه معین داریم، عوض كنیم.
تا زمانی كه از كشیدن سیگار، لذت می برید، قادر به ترك آن نیستید. تغییر پایدار، هنگامی ایجاد می شودكه سیگار را چیزی تهوع آور و مایه مرگ بدانید.
گرچه پذیرفتن این حقیقت دشوار است، اما عكس العملهای رفتاری ما ناشی از عواطف قلبی است و نه محاسبه هوشمندانه . ممكن است بدانید كه خوردن شكلات، برای سلامتتان مضر است، و معذالك آن را بخورید. چرا؟ زیرا محرك اعمال ما، لذت و رنجی است كه یاد گرفته ایم تا به بعضی از امور نسبت دهیم، نه چیزهایی كه عقلاٌ صحیحی می دانیم. ما، در مغز و ذهن خود تداعیهایی را برقرار كرده ایم و این تداعیهای عصبی است كه باعث رفتارهای ما می شود.
چرا بیشتر كوششهایی كه برای تغییر عادت می كنیم، مؤثر واقع نمی شود؟ علتش آن است كه به عوارض مشكلات، یعنی به معلول توجه می كنیم، در حالی كه اگر علت را بر طرف نكنیم، مشكل دوباره تظاهرمی كند.
شیوه ای كه من ابداع كرده ام ( تداعی عصبی شرطی ) شامل شش مرحله ساده، اما مؤثر است كه تغییرات پایداری را ایجاد می كند:
1 – آنچه را كه واقعاٌ می خواهید، روشن سازید.( بیشتر مردم به چیزهایی كه نمی خواهند ، توجه می كنند).
2 – از اهرم روانی استفاده كنید.( كاری كنید كه ایجاد تغییر ، امری اجتناب نا پذیر شود.)
3 – الگو های محدود كننده را در هم بشكنید.( عادتهایی را كه به آن چسبیده اید، ترك كنید).
4 – برای عادتهای قبلی، جانشینی پیدا كنید. ( مبارزه با عواطف و رفتارها كافی نیست باید آنها را با عادات بهتری جایگزین كرد).
5 – رفتار تازه را شرطی كنید( تا اینكه به صورت عادت تازه در آید).
6 – آنرا آزمایش كنید( تا از درستی عملكرد آن مطمئن شوید).
چه عاملی مانع ایجاد تغییر می شود؟ بعضی از عقاید فردی و یا فرهنگی می توانند از ایجاد ممانعت كنند. بعضیها نمی توانند باور كنند كه قادر به ایجاد تغییر هستند، زیرا قبلاٌ سعی كرده و موفق نشده اند. یا ممكن است تصور كنند كه ایجاد تغییر، مستلزم مقدمات طولانی و خسته كننده است. می گویند( اگر چنین نبود، تاكنون تغییرات لازم را ایجاد كرده بودم .) علاوه بر این اگر مشكلی را كه سالها در گیر آن بوده اند ظرف چند دقیقه حل كنند، در آن صورت باید جواب دوستان و خویشاوندان خود را بدهند. ممكن است بپرسند( اگر كار به این آسانی بود، پس چرا اینهمه ما را نگران خود كردی؟) این محركهای منفی باعث می شود كه ما در ایجاد تغییر كو تاهی كنیم تا مورد تحسین دیگران قرار گیریم.
خود را از شر این عقاید فرهنگی خلاص كنید و بدانید كه هر عمل تازه نتایج تازه در پی خواهد داشت. اكار و یا بی ثبات به حساب می آییم. برعكس افرادیكه با ثبات باشند، قابل اعتماد، محكم و درستكار به شمار می روند. این برداشتها فشارهای بیرونی زیادی را بر ما وارد می كند كه شخصیت قبلی خود را حفظ كنیم و دقیقاٌ مطابق انتظارات جامعه رفتار نماییم.
فقط بدانید به همان سرعتكه می توانید مشكلی رابه وجود آورید.به همان سرعت هم می توانید راه حلی برای مشكلات بیابید! وقتی می بینید كه دیگران بسیار دیر تغییر می كنند با خود بیندیشید كه آیا عمل تغییر واقعاٌ اینهمه طولانی است، یا اینكه این افراد آنقدر تغییر را به تاخیر می اندازند تا آنكه ناچار، به آن تن دردهند.
برای اینكه تغییراتی را به سرعت ایجاد كنید اولین اعتقادی را كه باید در خود بوجود آورید اینست كه می توانید واقعاٌ هر چیزی راهم اكنون تغییر دهید.
در شما هیچ اشكال و ایرادی نیست. نه اعصابتان در هم شكسته است و نه نیازی به اصلاح دارید. اگر دائماٌ از جوابهای منفی اجتناب و از طرد شدن می هراسید علتش اینست كه مغزتان راهی مؤثر را برای فرار از رنج، دنبال می كند. اما اینكه بطور كلی از جنس مخالف بپرهیزیم نیز رنج آوراست! برای ایجاد رفتارهای تازه باید تغییری در روابط عصبی و ذهنی خود ایجاد كنید. عوامل لازم برای ایجاد هر نوع تغییر در زندگی هم اكنون در شما هست. كافی است آنها را فعال كنید.
اگر می خواهید در بعضی از جنبه های زندگی خود بهبودی پدید آورید( خواه این بهبود در زمینه رفتار باشد، خواه در زمینه عواطف و احساسات) هم اكنون آن را مشخص كنید و با استفاده از مابقی مطالب این بخش به خواسته خود برسید.
تداعی عصبی شرطی قدم اصلی شماره 1
تصمیم بگیرید كه چه می خواهید و مشخص كنید كه چه عاملی مانع رسیدن به آن خواسته است.
بخاطر داشته باشید كه حواس خود را به هر چه متوجه كنیم همان را به دست می آوریم. پس به چیزهائیكه آنها را نمی خواهید . فكر نكنید، بلكه افكار خود را به چیزهایی كه نمی خواهید ، متوجه سازید . به عنوان مثال هدف خود را (ترك سیگار) قرار ندهید، بلكه تصمیم بگیریدكه ( سالمتر، شادتر و زنده تر) از گذشته باشید. هر چه در این زمینه دقیقتر باشید نیروی بیشتری برای ایجاد تغییرات سریع پیدا می كنید.
پساز اینكه خواسته خود را مشخص كردید، موانع و مشكلات را نیز مشخص سازید. مثلاٌ رنج و ناراحتی ناشی از ایجاد تغییر را قابل پیش بینی است در نظرآورید.
خواسته شما چیست ؟ چه موانعی برای رسیدن به آن وجود دارد.
حتماٌ تا كنون توجه كرده اید كه بعضیها وقتی دچار بیماری ساده ای می شوند، بسیار دیر بهبود پیدا می كنند . هر چند كه این اشخاص واقعاٌ می خواهند كه بهبود یابند، اما از توجه و محبتی كه دیگران به آنها می كنند و اجازه استراحتی كه به آنها می دهند لذت می برند، و همین امر بطور نا خود آگاه معالجه آنان را به تعویق می اندازد. گاهی اوقات رفتارها و یا عواطف عذاب آور و دردناك، برای شخص دارای منافعی است كه آنها را ( فواید جنبی) می نامیم. نیاز به این فواید جنبی ، غالباٌ بزرگترین مانع ایجاد تغییرات پایداراست.
آیا شما رفتارهایی دارید كه نیاز به تغییر داشته باشند، و در عین حال از آنها استفاده های جنبی ببرید؟ این فواید جنبی را با رنجی كه به خاطراین رفتارها، در گذشته، حال و آینده متحمل شده، می شوید و یا خواهید شد مقایسه كنید.
تداعی عصبی شرطی- قدم اصلی شماره 2
از اهرم روانی استفاده كنید: رنج فراوان را به عدم تغییر و لذت زیاد را به تغییرفوری نسبت دهید. از خود بپرسید:
1 – اگر این رفتار( یا احساس) را تغییر ندهم چه زیانهایی را متحمل خواهم شد؟
2 – اگر این تغییر را ایجاد نكنم، در زندگی خود چه چیزهایی را از دست خواهم داد؟
3 – رفتار قبلی در گذشته چه خسارتهای فكری، عاطفی، جسمی، مالی و معنوی به من زده است؟
4 – تاثیر آن بر موفقیت شغلی و اطرافیان من چه بوده است؟
با طرح این پرسشها اثرات لذتبخش تغییر را در نظر مجسم كنید.
1 – در صورت تغییر چه احساسی نسبت به خود خواهم داشت؟
2 – با انجام این تغییر نیروی فعال من چه افزایشی خواهد یافت؟
3 – خانواده و دوستان من چه احساسی خواهند داشت؟
4 – چه احساسی از رضایت و شادمانی خواهم داشت؟
5 – آیا من شایسته همه این محاسن نیستم؟
او برای ترك سیگار همه راهها را امتحان كردهو هیچیك مؤثر واقع نشده بود. تا اینكه دختر 6 ساله او وارد اتاق او شد و گفت( پدر، خواهش می كنم خودت را نكش! من میخواهم كه تو در مراسم عروسی من شركت كنی!)هیچ لیل قانع كننده تری ممكن نبود او را مجاب كند كه كشیدن سیگار موجب مرگ است.
سیگارها را همان روز از پنجره بیرون انداخت و پس از آن دیگر سیگار نكشید . گاهی اوقات میزان رنج شما برای ایجاد تغییر كافی نیست ، اما رنجی كه عزیزانتان می كشند می تواند اهرم روانی نیرومندی بشمار آید.
اگر برای ایجاد تغییری كوششها كرده و به نتیجه نرسیده اید، شاید علتش نبودن اهرم روانی است. شما ممكن است ایجاد تغییری را مرتباٌ به تاخیر بیندازید تا آنكه خود را در موقعیتی قرار دهید كه ایجاد تغییر امری اجتناب ناپذیر باشد. اما اگر دلایل قوی و كافی (و اهرم مناسب) داشته باشید، ناچار می شوید كه دست به عمل بزنید.
آیامی خواهید راه مطمئنی برای كاهش وزن به شماپیشنهاد كنم؟
دوست خوش اندامی راپیدا كنید و بهاو وجمعی دیگر از دوستان خود قول دهید كه به كمك غذاهای سالم و ورزشهای شادیبخش وزن خود راكم خواهید كرد. سپس به آنها بگویید كه اگر پیمان خود را شكستید یك ظرف غذای مخصوص سگ خواهید خورد .
خانمی كه از این روش استفاده كرده بود می گفت كه او و دوستش قوطی غذای سگ را در معرض دید خود گذاشته بودند تا قولشان را فراموش نكنند. هر وقت كه این دو نفر احساس گرسنگی می كردند و یا دلشان می خواست كه از ورزش طفره بروند آن قوطی را بر مداشتند و نوشته های روی آن را ( كه مثلاٌ نوشته بود محتوی ضایعات گوشت اسب) می خواندند و همین موضوع باعث می شد كه بر سر خود بایستند.
تداعی عصبی شرطی- قدم اصلی شماره 3
الگوهای محدود كننده را درهم بریزید
آیا تاكنون پرنده ای را كه در اتاق به دام افتاده باشد، دیده اید؟ پرنده با تلاشی بی ثمر به جستجوی راه خروج بر می آید و خود را بارها به نزدیكترین شیشه پنجره می زند. آیا تاكنون كسی رادیده اید كه رفتارش شبیه آن پرنده باشد؟ این افراد ممكن است خیلی دلشان بخواهد كهبه نتیجه برسند، اما اگر مرتباٌ كاری را تكرار كنند كه نتیجه بخش نیست، هرگزبه هدف نخواهند رسید. مانند همسر یا پدر و یا مادری كه دائماٌ نق می زند اما نتیجه نمی گیرد و یا حتی نتیجه معكوس بدست می آورد.
با انجام كارهای غیر منتظره ، الگوهای محدود كننده و بی نتیجه رادرهم بشكنید. مثلاٌ در هنگام غر زدن جمله خود را قطع كنید، به زانو بیفتید و لبخند بزنید! به طرف آن شخص بروید،او را در آغوش بگیرید و بگویید كه چقدراو را دوست دارید.
برای برطرف كردن الگوهای محدود كننده چه راههای زیبا و فرحبخشی به نظرتان می رسد.
برای اینكه یك الگوی تازه فكری، احساسی یا رفتاری را ایجاد كنید، باید در وهله اول الگوی قبلی را از بین ببرید. برای روشن شدن مطلب صفحه گرامافونی را به نظر آورید. كه هر وقت آن را می گذارید آهنگ معینی را پخش می كند .علتش آنست كه الگویی از شیارهای نامرئی بر روی آن حك شده است.
مسلماٌ نمی توانید هنگامی كه صفحه ای در حال پخش است، صفحه دیگری روی آن بگذارید و بطور همزمان به دو آهنگ گوش كنید . پس اگر بخواهید رفتارهای گذشته را حفظ و رفتارهای تازه ای رادر همان زمینه ایجاد كنید وقت خود را تلف كرده اید. برای این كار به محض اینكه رفتار نا مطلوب گذشته از شما سر زد آن را با حركتی غیر عادی یا خنده دار قطع كنید. این كار مانند این است كه صفحه آهنگی را كه نمی خواهید بشنوید از دستگاه خارج كنید و با كمال خشونت آن را خط خطی نمایید، تا اینكه مطمئن شوید من بعد هرگز آن آهنگ نامطلوب را از آن نخواهید شنید.
تغییر الگوهای رفتاری و عاطفی غالباٌ دشوار است. دلیلش آن است كه ذهن ما، بر آن اساس
( برنامه ریزی ) شده است. یكی از پژوهشگران برای اثبات این موضوع ، انگشت میمونی را مرتباٌ به جلو و عقب حركت داد و با كمك تصویر تلویزیونی نشان داد كه همزمان با این حركت، ارتباطی بین سلولهای مشخصی از مغز ایجاد می شود و هر چه آن حركت بیشتر تكرار شود، آن ارتباط، قویتر می گردد. وی صدها بار انگشت حیوان را حركت داد تا ارتباط وسیعی سلولهای آن منطقه از مغز ایجاد شود. اكنون مغز میمون برنامه ریزی شده بودو حتی پس از برداشتن عامل شرطی نیز آن حركت را تكرار می كرد.
بسیاری از ما، بر اثر تكرار، خود را آموزش داده ایم كه از جا در برویم... دراثر اضطراب و نگرانی بیمار شویم... خود را بی پناه حس كنیم... و یا به الكل پناه ببریم.
چه واكنشهای مثبتی رامی توانید در اثر تكرار در خود به وجود آورید؟
آیا الگوهایی هستند كه به طور ناخودآگاه، بر زندگی ما اثربگذارند؟به عنوان مثال، بسیاری از مردم برای رسیدن به محل كار خود هر روز، اعمال معینی را تكرار می كنند . هر روز از همان خیابان عبور می كنند و از همان چهار راه می پیچند . ما مغز و جسم خود را آموزش می دهیم كه از الگوی خاصی تبعیت كند تا اینكه آن الگو به صورت عادت در آید.حتی اگر قرار باشد روزی از راه دیگری برویم، باز هم طبق عادت همان مسیر قبلی را پیش می گیریم.
در هر یك از جنبه های زندگی ، الگو های رفتاری و عاطفی خاصی داریم كه ملكه ما شده اند و جزو ذاتمان به نظر می رسند. آیا كسانی را می شناسید كه عادت به خشم، یاس و فشار عصبی داشته باشند؟شاید زمان آن فرا رسیده باشد و خود را برای احساس شادی و خوشبختی، هیجان و شكرگزاری آموزش دهید. آیا این كار، مشكل است؟ به سادگی می توانید الگوهای عاطفی قبلی را در هم شكنید و آنها را با الگوهایی لذتبخش عوض كنید.
هر چیزی را كه از آن استفاده نكنیم، كم كم از میان می رود. یكی از راههای ساده رفع الگوهای محدود كننده آن است كه از دچار شدن به آنها خودداری كنیم. اگر از مسیرها یاتداعی های عصبی استفاده نكنیم، كم كم ب طرف می شوند. اما توجه داشته باشید كه اینموضوع در مورد خصوصیات مثبت نیز صدق می كند. اگر از شجاعت خود استفاده نكنیم ، شهامتمان كاهش می یابد . اگر قدرت اراده و پشتكارمان را عاطل بگذاریم و اگر شور و اشتیاقمان را اظهار نكنیم، آنها نیز از میان می روند.
هم اكنون تصمیم به كاری بگیرید كه باعث شود از نیرومندترین عواطف و احساسات خود استفاده كنید. به خاطر داشته باشید هر چیزی را كه ازآن بیشتر استفاده كنید، نیرومندتر می شود.عواطف ما نیز به تمرین و ورزش نیاز دارند، تا نه تنها ما را به نتایج دلخواه برسانند، بلكه سالم و آماده نگاه دارند.
تداعی عصبی شرطی – قدم اصلی شماره 4
جایگزین نیروبخشی برای الگوهای قدیم پیدا كنید. در مورد مراكز باز پروری معتادان تحقیقاتی به عمل آمده و معلوم شده است احتمال بازگشت به اعتیاد در مورد همه افراد، یكسان نیست. كسانی كه اجباراٌ اعتیاد خود را ترك كرده اند، پس از آزادی بلافاصله اعتیاد خود را از سر می گیرند. كسانی كه انگیزه درونی برای ترك اعتیادداشته اندبه طور متوسط تا دو سال به سوی مواد مخدر نمی روند. اما كسانی كه جایگزین مناسبی( مثلاٌ توجه به مذهب یا كسب مهارتهای تازه ) برای اعتیاد خود داشته اند به مدت هشت سال یا بیشتر، از اعتیاد مجدد خودداری كرده و اغلب آنها برای همیشه ترك اعتیاد كرده اند.
در بیشتر افراد، تغییر عادات جنبه موقت دارد، زیرا جایگزین مناسبی برای رهایی از رنج، یا كسب لذت پیدا نمی كنند . كافی نیست كه الگوهای نامناسب را بر طرف كنیم، بلكه باید جایگزینی برای آنها پیدا نمائیم.
تداعی عصبی شرطی-قدم اصلی شماره 5
الگوی تازه را شرطی كنید تا پایدار بماند.
یكی از درسهای واقعی در زمینه شرطی كردن را از یك تعمیر كار پیانو یاد گرفتم. او برای كوك كردن پیانو، آمده بود و وقتی از او صورتحساب را خواستم، گفت( باشد برای دفعه بعد ) گفتم ( مگر كار را انجام نداده ای ؟) او توضیح داد كه سیمهای پیانو محكم هستند و برای اینكه فار آنها ثابت بماند باید در فاصله های زمانی معینی دوباره تنظیم و كوك شوند.
این دقیقاٌ همان كاری است كه در مورد هر نوع تغییری باید انجام دهیم. باید نظام عصبی خود را برای موفقیت تنظیم كنیم، آنهم نه یك بار، بلكه به طور مداوم. این كار، شبیه ورزش است.نمی توانید برای تمرین به یك باشگاه ورزشی بروید و پس از خارج شدن بگوئید( آه، من برای تمام عمر سالم شدم!)
قبلاٌ گفتیم كه با حركت دادن انگشت یك میمون ،ارتباطات عصبی خاصی در وی ایجاد شد كه باعصث شد متوالیاٌ همان انگشت را حركت دهد.محققان ثابت كرده اند كه اگر در ضمن آزمایش، حیوان را هیجان زده كنند، ارتباطات عصبی قویتر می شود و نیاز چندانی به تكرار حركت نیست . اگر در هنگام تكرار یك عادت تازه (ویا تجسم آن عادت) آنرا مرتباٌ با عواطف شدید( مثلاٌ شور و هیجان) همراه سازیم، مسیر عصبی نیرومندی به سوی لذت احداث خواهد شد . این نوع شرطی كردن باعث می شود كه به طور غیر ارادی به مسیر تازه ( الگوی رفتاری یا عاطفی) كشیده شویم.
فراموش نكنید كه برای تقویت الگوهای تازه، با هر بار تكرار رفتار، پاداشی برای خود( یا كسی كه به او كمك می كنید)در نظربگیرید. هر نوع الگوی فكری ، عاطفی یا رفتاری كه به طور دائمی تقویت شود به صورت عادت در می آید.
شرطی كردن نیرویی غیر قابل مقاومت ایجاد می كند. برای تبلیغ تلویزیونی نوعی نوشابه غیر الكلی ، از یكی از قهرمانان بسكتبال خواستند توپ راعمداٌ طوری پرتاب كند كه داخل تور نیفتد. وی پس از نه بار پرتاب موفق، توانست یك پرتاب نا موفق انجام دهد! وی طوری در مورد پرتاب موفقیت توپ شرطی شده بود كه به طور غیر ارادی همه حركات را به طور صحیح انجام می داد و پس از نهبار تمرین توانست یك حركت خطا انجام دهد . مسلماٌ در مغز این ورزشكار كه نامش لاری بیرد است ارتباطات عصبی نیرومندی ایجاد شده است كه بطور غیر ارادی حركات معینی را متوالیاٌ انجام می دهد تا توپ وارد سبد شود.
مطمئن باشید كه هر رفتاری اگر بقدر كافی تكرار شودو با شدت عواطف همراه باشد، به صورت شرطی در می آید.
یكی از قواعد اساسی شرطی كردن آن است كه هر الگویی كه مرتباٌ تقویت شود، به صورت خودكار وانعكاس شرطی در می آید، و هر چیزی را كه تقویت نكنیم، كم كم از بین می رود.
برای اینكه عادتهای مثبت و دلخواه رادر خود به وجود آورید، چه پاداشهای فكری، جسمی، یا عاطفی می توانید به خود بدهید؟
آیا می توان جوجه ای را به رقص واداشت؟ عجیب این است كه این كار، ممكن است. زیرا رفتارهای همه حیوانات ( و همین طور انسان) قابل تغییر است.
شیوه كار مربی این است كه حركات جوجه را به دقت زیر نظر می گیرد. همین كه جوجه به طور طبیعی حركتی را مطابق دلخواه مربی انجام داد،به او پاداشی به صورت غذا می دهندتا آن رفتار، تقویت شود. در ابتدا، جوجه نمی داند كه به چه مناسبت به او غذا داده اند . ولی هر بار كه حركت معینی را انجام می دهد، به او پاداش می هند و آن حركت تقویت می شود تا سرانجام، جوجه یاد می گیرد كه چرخشهایی را مطابق میل مربی انجام دهد و تكرار و توالی این چرخشها، مانند رقص به نظر می رسد.
بدیهی است كه انسانها پیچیده تر ازجوجه اند . اما همه ما،آموخته ایم كه در هنگام كار و یا در مدرسه رفتارهای معینی را انجام دهیم. چگونه می توانید از این اصل آموزشی برای ایجاد عادات خود در خودتان ، فرزندانتان و یا كاركنانتان استفاده كنید؟
شرطی كردن – تكنیك شماره 1
برای اینكه شرطی كردن مؤثر واقع شود، فاصله زمانی میان رفتار و پاداش دارای اهمیت اساسی است. تقویت رفتار باید درست در زمانی انجام شود كه رفتار دلخواه از او سر می زند. اگر این تقویت بعد از مدت طولانی انجام شود در سلسله اعصاب، عقلی ایجادمی شود، اما ارتباط عاطفی به وجود نمی آید .
به عنوان مثال، كسانی كه اتومبیل خود را در جای ممنوعه پارك می كنند، توسط پلیس جریمه می شوند. اما چون قبض جریمه را معمولا بعد از چند هفته می پردازند لذا رفتار نامناسب، با رنج كافی همراه نمی گردد. یقین داشته باشید اگر این اشخاص، هر بار كه در جای ممنوعه پارك می كردند، بلا فاصله اتومبیلشان پنچر می شد، نه فقط آن رفتار ترك می كردند، بلكه رفتار مناسبی را هم جایگزین آن می ساختند!
تمرین مربوط به تكنیك شماره 1
فهرستی از پاداشهای لذتبخش تهیه كنید كه در صورت انجام (كارهای صحیح)به خودتان بدهید. آنگاه عمداٌ موقعیتی پیش آورید كه با استفاده از آن پاداشها، رفتار معینی را تقویت كنید
شرطی كردن – تكنیك شماره 2
هنگامی كه رفتاری شرطی می شود، باید تا مدتی آنرا مرتباٌ تقویت كرد. هر بار رفتار دلخواهی را انجام دادید (مثلا اینكه پیش از سیر شدن از پشت میز غذا بلند شوید، و یا تعارف سیگار كسی را رد كنید ) بلافاصله به خود پاداش دهید.
شرطی كردن – تكنیك شماره 3
رام كنندگان حیوانات می دانند كه مثلا اگر هر بار كه دلفین پرشی را انجام می دهد به او پاداش دهند،بزودی تا پاداش را نگیرد پرشی را انجام نمی دهد.بدتر اینكه وقتی سیر شد دیگر نسبت به پاداش بی علاقه می شود.
من و شما و نیز فرزندان، همكاران،و كسان دیگری كه با آنها سر و كار داریم،همگی دارای همین خصوصیت هستیم.اگر هر بار كه كسی رفتار مناسبی انجام داد به اوپاداش دهید،كم كم دادن پاداش امری عادی و كسل كننده می شود.پس از آنكه یك الگوی رفتاری تثبیت شد،باید از پاداشهای متغیر استفاده كرد تا آن عادت، پایداتربماند.پس از یك ماه كه عادتی را مرتبا تقویت كردیم باید دادن پاداش مرتب را قطع كنیم و به خود یا دیگران به طور غیر منتظره پاداش دهیم
پاداش متغیر، یكی از نیرومندترین وسایل شرطی كردن در جهان است. به عنوان مثال كسانی را كه به طمع پول به پای ماشینهای قمار (جك پات) می روند در نظر بگیرید. اگر قرار باشد كه همیشه ببرند، هر چند كه ممكن است اوایل برایشان جالب باشد، اما پس از مدتی این تفریح به صورت كار در می آید (یعنی هر روز می روند اهرمی را می كشند و بابت آن پولی از دستگاه می گیرند !) اما اگر ندانند كه پاداش می گیرند یا خیر، هیجان بیشتری در سلسله اعصابشان ایجاد می شود و در هنگام بردن پول، لذت خیلی بیشتری می برند و بدین ترتیب شرطی می شوند. همین لذت است كه افراد را به قمار معتاد می كند. همین طور اگر پس از ترك سیگار، به خود پاداش دهید كه (فقط یك سیگار )بكشید، از نیروی پاداش متغیر استفاده كرده و بر شدت اعتیاد خود افزوده اید. سعی كنید به هیچ قیمتی این اشتباه را مرتكب نشوید.
شرطی كردن – تكنیك شماره 4
برای ایجاد تغییرات پایدار، مخلوطی از این دو شیوه را بكار برید:
1 – برای كارهای معین، در فواصل مشخصی به خود پاداش دهید. (این شیوه را برنامه تقویت ثابت می نامند ).مثلا اگر دلفینها ده پرش صحیح را انجام دهند، در پرش دهم همیشه پاداش می گیرند.
2 – برای اینكه گرفتن پاداش در نظر دلفین عادی نشود، برای پرشهای خوب، بطور اتفاقی به او پاداش جداگانه ای می دهند. بدین ترتیب، دلفین هر بار سعی می كند بلندتر بپرد تا از هیجان آن پاداش، لذت ببرد. پس برای اینكه رفتار خود یا دیگران را تقویت كنید، پاداشهای ویژه ای برای تلاشهای فوق العاده در نظر بگیرید.
بخاطر آورید آخرین باری كه بخاطر فعالیت شغلی خود پاداش گرفته اید و یا در مدرسه تشویق شده اید چقدر لذت برده اید.
شرطی كردن – تكنیك شماره 5
یكی از ارزشمندترین وسایل تربیتی كه هم در مورد دلفین و هم در مورد انسان قابل استفاده است، شیوه موسوم به (جك پات ) است. مربیان گاهی به طور اتفاقی برای پرشهای ضعیف نیز به دلفین پاداش می دهند. گرچه این كار، ظاهراٌ هیچ دلیل منطقی ندارد، ولی غالباٌ باعث می شود كه دلفین بعد از آن پرشهای بهتری انجام دهد.
این بار كه خود یا كس دیگر را غمگین و ناراحت یافتید، از شیوه (جك پات) استفاده كنید و به او هدیه ای بدهید.هر چند كه شخص ممكن است كار چشمگیری نكرده باشد، لیكن پاداش غیر منتظره باعث می شود كه روحیه بهتری پیدا كند و تلاش تازه ای را آغاز كند. همین طور اگر شخص رفتار صحیحی را انجام داده باشد، اما پاداشی كه به او می دهند بیش از حد انتظار او باشد، در این صورت هم به تلاشهای فوق العاده ترغیب می شود.
آیا كسی را می شناسید كه استحقاق دریافت پاداش (جك پات ) را همین امروز داشته باشد؟
تداعی عصبی شرطی- قدم اصلی شماره 6
خود را بیاموزید.
برای اینكه مطمئن شوید كه پنج قدم قبلی را به طور صحیح برداشته اید به این نكته توجه كنید:
1 – هنگامی كه به یاد الگوی رفتاری قبلی می افتید، باید آنرا همراه با رنج بدانید
2 – رفتار تازه، باید برایتان همراه با لذت باشد.
3 – الگوی رفتاری تازه باید با نوع زندگیی كه می خواهید داشته باشید هماهنگ باشد. آیا این الگو با هدفها، اعتقادات و فلسفه زندگیتان منطبق است؟
4 – منافعی كه از رفتار قدیم می برده اید باید محفوظ باشد. مثلا اگر كشیدن سیگار موجب آرامش و یا كاهش فشار عصبی می شده است، آیا جایگزین مناسبی برای آن پیدا كرده اید كه به همان اندازه مؤثر باشد؟"آیا از الگوی رفتاری تازه همان قدر لذت می برید؟
5 – خود را مجسم كنید كه در آینده، رفتار تازه را پیشه خود كرده اید. فرض كنید عاملی شما را به یاد رفتار قبلی می اندازد. در این صورت آیا بدون تامل رفتار جدید را به رفتار قدیم ترجیح می دهید؟
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
در میان آگاهیهای انسانی، نیروی پرسش به منزل اشعه لیزر است. از این نیرو برای بر طرف كردن هرگونه مانع و مشكل استفاده كنید.
نخستین فرق میان افراد موفق و ناموفق چیست؟ موضوع بسیار ساده است: افراد موفق سؤالات بهتری از خود پرسیده اند ، و در نتیجه پاسخهای بهتری نیز گرفته اند. هنگامی كه اتومبیل متولد شد ، صدها نفر دست به ساختن آن زدند. اما هنری فورد با دیگران فر ق داشت و از خود پرسید( چگونه می توانم این ماشین را به تولید انبوه برسانم؟) در اروپای شرقی، میلیونها نفر در زیر یوغ آهنین كمونیزم، رنج كشیدند،اما یك نفر به نام لخ والسا شهامت داشت كه از خود بپرسد( چگونه می توانم معیارهای زندگی مردان و زنان كارگر را بالاتر ببرم؟)
اگر به توسن خیال خود میدان دهید، چه پرسشهایی در ذهنتان مطرح می شود؟
آیا با این اظهار نظر موافقید یا مخالف؟ تفكر چیزی غیر از پرسیدن و پاسخ دادن به پرسشها نیست. برای اینكه در مورد همین سؤال ، نظر موافق یا مخالف بدهید، حتماٌ از خود پرسیده اید( آیا این موضوع درست است یا نه؟)و یا ( آیا من با این گفته موافقت دارم؟)
بیشتر تفكرات ما، خواه در زمینه ارزیابی باشند( فلان چیز چطور است؟) خواه در زمینه تصور(چه چیزی امكان پذیر است؟)و یا تصمیم گیری ( چه باید بكنیم؟)متضمن نوعی پرسش و پاسخ است.
پس اگر می خواهیم كیفیت زندگانی خود را تغییر دهیم، باید تغییری را در سؤالاتی كه از خود یا دیگران می پرسیم به وجود آوریم.
كودكان، قهرمانان همیشگی طرح پرسش اند. اگر از سادگی و كنجكاوی كودكانی كه به گرفتن پاسخ اصرار دارند تقلید كنید چه چیزهایی را به دست می آورید؟
كارهایی كه تاكنون در زندگی خود كرده ام، همه ناشی از مطالبی بوده است كه از خود پرسیده ام:علت كارهایی كه مردم می كنند چیست؟ چرا بعضیها علی رغم نداشتن امكانات، در زندگی خود موفق می شوند و بعضی دیگر با وجود اختیار داشتن منابع بیشتر، ناموفق می مانند؟چگونه می توانیم از افراد موفق سر مشق بگیریم؟چگونه می توانیم راحتتر و سریعتر از گذشته، تغییراتی را در خود به وجود آوریم ؟ چگونه می توانیم كیفیت زندگی همه افراد را بهتر سازیم؟
پرسشهای اساسی كه زندگی كنونی شما را شكل داده است كدام است؟
پرسشهای خوب ، زندگی خوب را به وجود می آورد. شركتهای بازرگانی هنگامی در كار خود موفق می شوند كه تصمیم گیرندگانشان پرسشهای صحیحی در زمینه خطوط تولید، بازار، یا برنامه ریزیهای هدفمند مطرح كنند. روابط شخصی افراد، هنگامی شكوفا می شود كه پرسشهای صحیحی درباره علت بروز اختلاف ونحوه حمایت از یكدیگرمطرح كنند نه اینكه راههایی برای آزردن یكدیگر بیندیشند. جوامع نیز هنگامی به رفاه می رسند كه رهبرانشان درباره مهمترین مسائل و نحوه همكاری افراد جامعه برای رسیدن به هدفهای مشترك، سؤالات صحیحی طرح نمایند .
برای اینكه هر یك از جنبه های زندگی خود را بهبود بخشید، می توانید سؤالاتی را مطرح كنیدو پاسخها یا راه حلهایی را بیندیشید كه شما و عزیزانتان را به سطحی بالاتر، از نظر موفقیت و لذت برساند. آیا لازم می دانید سؤالاتی را در زمینه كیفیت زندگی، اراده و تعهد، و خدمت به دیگران مطرح كنید؟
اثرات جنبی و زنجیره ای پرسش ، خارج ازحدتصورماست. اگرناتوانیهاو محدودیتهای خود را مورد سؤال قرار دهیم. بسیاری از دیوارها فرو می ریزندو موانعی كه بر سر راه موفقیتهای بازرگانی، روابط شخصی ، و حتی روابط بین كشورها وجود دارد از بین می روند.پیشرفتهای بشر، كلاٌ براثرطرح پرسشهای تازه بوده است .
آیا میتوانید پرسشهای تازه ای از خودبكنید كه زندگی امروزیتان را بهبود بخشد؟
بحثی نیست كه ظرفیت مغز ماشگفت انگیز است. در واقع اگر بخواهیم كامپیوتری بسازیم كه ظرفیت نگهداری اطلاعات آن به اندازه مغز انسان باشد، چنین كامپیوتری به اندازه دو برابر ساختمان مركز بازرگانی جهانی به فضا احتیاج خواهد داشت. با وجود این، اگر ندانیم چگونه به منابع ذهنی خود دسترسی پیدا كنیم و از ذخایر عظیم اطلاعاتی خود بهره مند شویم ، آن همه ظرفیت مغزی، بی فایده خواهد بود. كلید دستیابی به این بانك اطلاعاتی چیست؟ نیروی بی چون و چرای پرسش. علت اینكه نمی توانیم از تجارب خود استفاده كنیم، غالباٌ ضعف حافظه نیست، بلكه علتش آن است كه سؤالات صحیحی از خود نمی كنیم تا نیروهای ما رافعال سازد.
كامپیوتر مغز،همیشه آماده خدمتگزاری به شماست،و هر سؤالی را كه به آن بدهید،
مطمئناً پاسخی برایش خواهد یافت.اگر سؤال شما یاوه باشد(مثلاً چرا من همیشه بدبخت و گرفتارم؟)طبعاً جوابی یاوه هم خواهید گرفت.از سوی دیگر،اگر سؤال بسیار خوب وثمربخشی بكنید(مثلاً چگونه می توانم از این موقعیت استفاده كنم؟)خود به خود به راه حلهای مناسب هدایت خواهید شد.
پاسخهای تازه،از پرسشهای تازه برمی خیزند.هم اكنون چه سئوال نیروبخشی به نظرتان می رسد كه از خود،یا از عزیزانتان بپرسید؟
دوست من آقای دابلیومیچل از نظر طرح سؤالات درخشان،نمونه است.وی در یك حادثه فجیع،تمام بدنش فلج شد.اما غصه و تاسف رابه خود راه نداد و درعوض از خود پرسید( چه چیز های هنوز برایم باقی مانده است ؟) اندیشید( اكنون چه كارهایی از من ساخته است كه حتی در گذشته نمی توانستم انجام دهم؟به علت وقوع این حادثه، چه خدمتهایی می توانم به دیگران بكنم؟)
در بیمارستان ، باپرستاری به نام آنی آشنا و بلافاصله به او علاقمند شد . بدن میچل چنان سوخته بود كه شناخته نمی شد و بعلاوه از كمر به پائین بكلی فلج شده بود،اما چنان جسارتی داشت كه از خود پرسید( چگونه می توانم دل او را به دست آورم؟) و چندی نگذشت كه با یكدیگر ازدواج كردند . اگر از شكست و یا جواب منفی نمی ترسیدید، هم اكنون چه پرسشهایی از خود می كردید؟
بعضیها در مسائل مربوط به عشق و زناشویی، پا پیش نمی گذارند، زیرا از خود سؤالاتی
می كنند كه آنان را مردد می سازد. مثلاٌ ( اگر خواستگاری بهتر از من داشت چه ؟ اگر خود را گرفتار كردم و جواب رد شنیدم چه ؟ ) و بدین ترتیب نمی توانند از امكاناتی كه در اختیار دارند استفاده كنند.
در روابط زناشویی می توان پرسید( چه بخت بلندی داشتم كه تو وارد زندگی من شدی ؟)
( از كدام خصوصیت تو بیش از همه خوشم می آید؟) ( پیوند با تو، چقدر زندگی ، ما را غنی تر كرده است؟)
از خود و همسرتان، چه سؤالاتی می توانید بكنید كه باعث شود خود را خوشبخت ترین افراد عالم بدانید؟
هر قدر كه در زندگی خود به موفقیتهایی رسیده باشیم، بالاخره زمانی فرا می رسد كه در مسیر پیشرفت فردی و شغلی خود به موانعی بر می خوریم. بروز مشكلات ، به خودی خود چندان مهم نیست ، بلكه واكنش شما در هنگام بروز مشكل دارای اهمیت است . برای یافتن راه حل ، به نكات زیر توجه كنید:
پرسشهای مربوط به یافتن راه حل
1 – در این مشكل، چه جنبه خوب و مثبتی می توان یافت؟
2 – چه چیزی هنوز كامل نیست؟
3 – برای اینكه وضعیت را به صورت دلخواه در آورم چه باید بكنم؟
4 - برای اینكه وضعیت را به صورت دلخواه در آورم چه كارهایی را نباید انجام دهم؟
5 – ضمن انجام كارهایی كه برای بهبود شرایط لازم است، چگونه می توانم از تلاش خود لذت ببرم؟
چه عاملی سبب شد كه دانلد ترامپ از راه معاملات املاك، ثروت بی حسابی بدست آورد؟ مسلماٌ یكی از رموز موفقیت او، شیوه ارزیابی وی بوده است. او در ارزیابی هر ملكی كه از نظر او می توانست منافع اقتصادی قابل ملاحظه ای در بر داشته باشد، از خود می پرسید( بدترین حالت ممكن كدام است؟و اگر آن بدترین حالت اتفاق بیفتد آیا من قادر به تحمل خسارت آن هستم؟) و وقتی می دیدكه می تواند بدترین حالت ممكن را تحمل كند آن معامله را انجام می داد ، زیرا اگر آن حالت اتفاق نمی افتاد ، طبعاٌ سود سرشاری می برد. پس از آنكه ترامپ رو به ورشكستگی رفت، ناظران اقتصادی متوجه شدند كه وی دچار غرور شده و خود را شكست ناپذیر می دانسته است و بعلاوه به سؤال ( بدترین حالت ممكن چیست )دیگر توجه نمی كرده است.
بخاطر داشته باشید كه نه تنها سؤالاتی كه از خود می پرسید، بلكه حتی سؤالاتی هم كه مطرح نمی كنید، در سرنوشتتان مؤثرند.
پرسشهایی كه دائماٌ از خود می كنیم، موجب رخوت یا نشاط، كج خلقی یا خوشرویی و بدبختی یا خوشبختی ما می شوند. پرسشهایی از خود بكنید كه روحیه شما را تقویت كنند و شما رادر جاده بهروزی انسان، به پیش برانند.
اگر تاكنون بارها سعی كرده ایدكه وزن خود را كم كنید و موفق نشده اید،ممكن است به این علت باشد كه سؤالات نادرستی از خود پرسیده اید. مثلاٌ ( چه بخورم كه كاملاٌ سیر شوم؟) یا( شیرینترین و مقوی ترین غذایی كه میتوانم بخورم چیست؟)
بجای سؤالات بالا، چه می شداگر می پرسیدید ( چه غذایی نیازهای بدن مرا واقعاٌ تامین می كند؟) یا ( كدام غذای سبك و خوشمزه را می توانم بخورم كه به من انرژی كافی بدهد؟) و هنگامی كه به پرخوری و سورچرانی وسوسه می شدید می گفتید( اگر اكنون این غذا را بخورم، بعداٌ از خوردن چه غذاهایی باید خودداری كنم تا بازهم به هدف خود برسم؟(اگر اكنون خود را كنترل نكنم بعداٌ به چه قیمتی برایم تمام خواهد شد؟)
اگر در سؤالات عادتی كه همیشه از خود می كنید،تغییر كوچكی بدهید، تغییری اساسی در زندگیتان به وجود خواهد آمد.
پرسشها بلافاصله باعث انحراف فكر در نتیجه موجب تغییر احساسات ما می شوند در زندگی هر كسی، لحظات و خاطرات زیبایی وجود دارد كه یادآوری آنها احساسی دلپذیر ب به وجود می آرود. مثلاٌ اولین روزی كه به تنهایی از منزل خارج شدید، یا تولد اولین فرزندتان، یا صحبت با دوستی كه باعث تقویت اعتماد به نفس در شما شده است. پرسشهایی از این قبیل كه ( به خاطر چه چیزهایی باید شكر گذار باشم؟) و یا ( در حال حاضر چه چیزهای عالی در زندگی خود دارم؟) باعث می شود كه این لحظات را بخاطر آوریم و نه فقط احساسی خوب نسبت به زندگی خود پیدا كنیم، بلكه به عزیزان و اطرافیان خود نیز بیشتر خدمت نمائیم.
میان پرسش و استفاده از عبارات تاكیدی، تفاوت بزرگی است. ممكن است به عنوان تاكید و تلقین به نفس، یك روز تمام با خود بگویید( من خوشبختم، من خوشبختم، من خوشبختم). اما اثر این تلقین در ایجاد ایمان و یقین، غیر از این است كه از خود بپرسید(اكنون به چه دلیل خوشبختم؟ اگر بخواهم احساس رضایت كنم، از چه چیزهای می توانم راضی باشم؟) پرسش، تنها تكرار مكررات یك جمله نیست، بلكه باعث تغییر مركز توجه می شود و دلایلی واقعی و قاطع برای تغییر احساس به وجود می آورد. بدین ترتیب، بجای تكرار صرف عبارات تاكیدی، عملاٌ تغییری در احساس به وجود می آید. تغییری كه واقعی و پایدار است.
چگونه می توان بهبودی فوری در زندگی ایجاد كرد؟ راهش كشف و الگو برداری از پرسشهای عادتی افرادی است كه مورد احترامتان هستند. اگر كسی را یافتید كه بی نهایت خوشحال و راضی است، یقین داشته باشید كه دلیلش یك چیز است: این شخص، دائماٌ به چیزهایی توجه می كند كه موجب رضایت و شادی اند، و دائماٌ چیزهایی از خود می پرسدكه شادمانی او را افزون می سازند. كسانی هم كه به موفقیتهای بزرگ مالی دست می یابند، عموماٌ در زمینه سرمایه گذاری سؤالات متفاوتی را مطرح می كنند.
برای اینكه به سطحی تازه از موفقیت در هریك از جنبه های زندگی دست یابید، در جستجوی كسانی باشید كه قبلاٌ به هدفهای دلخواه شما رسیده اند. آنگاه سؤالاتی را كه آنان می كنند، الگو برداری كنید.
یكی از عوامل اصلی موفقیت، آمادگی برای گرفتن پاسخ است. والت دیسنی در زمانی كه فیلم ( سرزمین عجایب) را می ساخت، راه منحصر به فردی رابرای پرسش یافته بود. وی سرتا سر یك دیوار را به معرفی مراحل گوناگون طرح، اختصاص داده و از كلیه كاركنان پرسیده بود(چه پیشنهاد اصلاحی به نظرتان می رسد؟)
بدین ترتیب وی به قدرت خلاقه یك گروه عظیم دسترسی پیدا كردو در پاسخ به آن سؤالات خوب، به نتایج خوبی رسید.
لازم نیست كه حتماٌ در راس یك سازمان بزرگ باشید تا بتوانید از این شیوه استفاده كنید. آیا می توانید راههای دیگری برای استفاده از این روش پیدا كنید؟ از میان افرادی كه هر روز با آنها سر و كار دارید، چه كسانی می توانند گنجینه منابع اطلاعاتی خود را در اختیارتان بگذارند( البته اگر بخواهید و بپرسید)؟
پاسخهایی كه می گیریم به سؤالاتی كه می خواهیم بپرسیم بستگی دارد. نكته آن است كه باید سؤال خاصی را پیدا كنید كه روحیه شما را نیرومند سازد. به عنوان مثال اگر آموزش و پیشرفت، در نظرتان دارای اهمیت است، سؤالی از این قبیل( چگونه می توانم از وضعی كه پیش آمده استفاده و در آینده، بهتر عمل كنم؟)برای بهبود روحیه واز میان بردن عواطف منفی كاملاٌ مفید و مؤثر است.
در موقعیتهای دشوار زندگی، از خود بپرسید( آیا ده سال دیگر هم این موضوع اهمیت خواهد داشت؟)
هنگام برخوردهای شخصی و بگو مگو با اشخاص، از خود بپرسید ( چه عامل دیگری ممكن است باعث ناراحتی این شخص شده باشد و من چگونه می توانم به او كمك كنم؟) و این پرسش باعث می شود كه اختلافات، به سرعت حل شود و بتوانید محبت خود را ابراز كنید.
نوع بشر قدرت چشم پوشی و فراموشی عجیبی دارد. در هر لحظه معین امور بی شماری هست كه می تواند مورد توجه ما قرار گیرد، اما فقط می توانیم به چند مورد بطور آگاهانه منمركز شویم.
با طرح یك سؤال، خواه آن را از خودتان بپرسید یا از دیگری، بلافاصله مركز توجه شما تغییر می كند. مثلاٌ اگر از همكار یا یكی از اعضای گروه خود بپرسید( می دانی كاری كه می كنیم چه اثری در جامعه باقی می گذارد؟) بلافاصله همه جزئیات پر دردسر طرح را فراموش می كند و متوجه منافع دراز مدت آن می شود.
آیا می توانید از این شیوه برای كمك به فردی كه می شناسید استفاده كنید؟
در جستجوی هر چیزی كه باشیم، همان را خواهیم یافت. برای اینكه این موضوع ثابت شود تمرینی را انجام دهید. در جایی كه اكنون نشسته اید به مدت یك دقیقه به اطراف توجه كنید، آنگاه از خود بپرسید( چه چیزهایی به رنگ قهوه ای در اینجا وجود دارد؟) نام اشیاء قهوه ای را روی كاغذ بنویسید.
سپس چشمان خود را ببندید و سعی كنید اشیاء سبز رنگ را بخاطر آورید. اگر قبلاٌ به موقعیت محل آشنایی داشته باشید این كار كمی دشوار است، اما اگر در محل نا آشنایی باشید به طور قطع بسیار دشوار خواهد بود! بخاطر آوردن اشیاء قهوه ای آسان است اما اشیاء سبز را نمی توان به آسانی بخاطر آورد.
برای اینكه به نتیجه برسید چشمان خود را باز كنید و بار دیگر اشیاء اطراف را از نظر بگذرانید. این بار بیشتر اشیاء سبز را خواهید دید! بخاطر داشته باشید،( هرچه را بجویید همان را می یابید.) متوجه باشید كه در جستجوی چه چیزی هستید.
این كه چه كاری را ممكن و چه كاری را غیر ممكن بدانیم بسته به سؤالاتی است كه از خود می كنیم. كلمات خاص و ترتیبی كه از آنها استفاده می شود باعث می شود كه بعضی امكانات را در نظر نگیریم و یا بعضی از امكانات را كاملاٌ مسلم بپنداریم. مثلاٌ وقتی می پرسید چرا من همیشه كارها را خراب می كنم؟ بطور ناخواسته فرضیه ای را قبول كرده اید و آن این است كه واقعاٌ كار را خراب می كنید، در حالی كه ممكن است واقعاٌ چنین نباشد.
سعی كنید فرضیات را بنفع خود بنا كنید. برای تقویت باورهای تازه از خاطرات و اطلاعات خود كمك بگیرید. از خود بپرسید( این تجربه چگونه مهارتهای مرا كامل می كند؟) یا
( صحبتهایی كه با هم كردیم چگونه روابط ما را قویتر و محكمتر می سازد.)
پرسش باعث می شود پاسخهایی كه ظاهراٌ اصلاٌ وجود ندارد پیدا شود. در اوایل كارم یكی از همكاران من مبالغ هنگفتی از پولهای شركت را اختلاس كرد. مشاورانم بارها به من گفتند كه اعلام ور شكستگی كنم . اما من از خود پرسیدم( چگونه می توانم این كار راسروسامان دهم؟ چگونه می توانم كاری كنم كه شركت من حتی مؤثرتر از گذشته عمل كند؟ چگونه می توانم حتی هنگامی كه خواب هستم به مردم كمك كنم؟)این پرسشها باعث شد بتوانم یك برنامه تلویزیونی بسیار موفق را طراحی كنم كه تاكنون به زندگی میلیونها نفر كمك كرده است.
اگر پاسخی را كه انتظار دارید، دریافت نكنید آیا دلسرد می شوید؟ یا اینكه همچنان به پرسیدن ادامه می دهید تا به پاسخ مورد نیاز برسید؟
یك برنامه روزانه شبیه مراسم دعا یا عبادت برای خود در نظر بگیرید. سعی كنید هر روز دو یا سه پاسخ به هر یك از پرسشهای زیر بدهید و از نوری كه در وجودتان ایجاد می شود لذت ببرید. اگر پاسخ دادن به این سؤالات برایتان دشوار است تغییر كوچكی در جمله بندی آنها بدهید.مثلاٌ به جای ( در حال حاضرچه چیزی بیش از همه موجب رضایت وخوشبختی من است؟) می توانید بپرسید( اگر بخواهم از چیزی در زندگی خود راضی باشم، آن چیز كدام است؟)
پرسشهای نیرو بخش صبحگاهی
1 – در حال حاضر در زندگی من چه چیزی باعث خوشحالی است؟ چه چیزی مرا راضی می كند؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
2 – در حال حاضر چه چیزی در زندگی من مایه شور و هیجان است. كدام جنبه آن مرا به هیجان می آورد؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
پرسشهای نیروبخش صبحگاهی ( ادامه)
3 - در حال حاضر در زندگی خود به چه چیزی افتخار می كنم؟ چه جنبه ای از آن مایه افتخار است؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
4 - در حال حاضر در زندگی خود نسبت به چه چیزی شكر گزارم؟
5 - در حال حاضر در زندگی خود از چه چیزی لذت می برم؟ كدام جنبه آن لذتبخش است؟
نسبت به آن چه احساسی دارم؟
6 – در حال حاضر در زندگی خود به چه چیزی پابندم؟ كدام جنبه آن مرا متعهد می سازد؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
7 – چه كسی را دوست دارم؟ چه كسی مرادوست دارد؟چه چیزی عشق آفرین است؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
بعد ها یاد خواهید گرفت كه چگونه دعای موفقیت روزانه را به شكل مؤثرتری انجام دهید.
برای تكمیل پرسشهای نیروبخش صبحگاهی، سه پرسش نیروبخش شامگاهی را نیز پیشنهاد می كنیم،تا بتوانیم وقایع روز گذشته را به كمك آنها مجسم و ارزیابی كنید. شما كه در طول روز پرسشهای ثمربخشی از خود كرده اید خوب است باطرح پرسشهای شامگاهی روحیه بگیرید و آنگاه به بستر بروید.
پرسشهای نیروبخش شامگاهی
1 – امروز چه چیزهایی را بخشیده ام؟ چه كمكهایی به دیگران كرده ام.
2 – امروز چه چیزهایی یاد گرفته ام؟ چه مهارتهاو امتیازات تازه ای كسب كرده ام؟
3 – امروز تا چه حد كیفیت زندگی خود را بالا برده ام؟ چگونه می توانم ذخیره امروز را سرمایه فردای خودسازم؟
4 – ( اگر دلتان می خواهد پرسشهای نیروبخش صبحگاهی را تكرار كنید؟)
تنها چیزی كه نیروی پرسش را محدود می سازد عقاید ما درباره امور ممكن و غیر ممكن است. یكی از اعتقادات اساسی كه تاثیر مثبتی بر سرنوشت من داشته است این است كه اگر من به پرسیدن ادامه دهم مسلماٌ پاسخ لازم را خواهم گرفت. پاسخ همیشه كافی هست. كافی است سؤال صحیحی را مطرح كنیم.
سؤالات مناسبی كه می توانید مرتباٌ از خود بپرسید كدام است؟ در زندگی من در سؤال ساده و نیرومند برای غلبه بر مشكلات نقش داشته است: ( چه حسنی در این كار وجود دارد؟)و ( چگونه می توانم از این موقعیت استفاده كنم؟) پرسش اول افكار منفی ما را از بین می برد و باعث می شود كه معنای دلخواه رابه وقایع زندگی خود بدهیم.پرسش دوم توجه ما را از ( چرا) به (چگونه) و پیدا كردن راه حلها معطوف می كند.
دو پرسش را كه موجب تغییر روحیه و دستیابی به نیروی درونی می شود طرح كنید. این پرسشها را به پرسشهای نیروبخش صبحگاهی بیفزایید تا جزء لاینفك دعاهای روزانه شما برای مو فقیت باشند.
لئوبو سكالیا پرسش ساده ای را مطرح كرده است كه می تواند تغییری بزرگ پدید آورد . این شخص در زمینه روابط انسانی خدمات بزرگی را انجام داده است. پدر بوسكالیا هر شب از او می پرسید( امروز چه چیزی را یاد گرفته ای ؟) و كودك كه می دانستا باید پاسخی را برای این این سؤال آماده داشته باشد، اگر اتفاقاٌ در آنروز چیز جالبی رادر مدرسه یاد نگرفته بود فوراٌ به سراغ دائرة المعارف می رفت. چندین دهه بعد باز هم بوسكا لیا بهبستر نمی رفت مگر اینكه چیزی تازه و ارزشمند یاد گرفته باشد.
اگر این پرسش یا پرسشی نظیر آنرا جزو برنامه روزانه خود قرار دهید چه تاثیری در زندگی شماو یافرزندانتان خواهد داشت؟ آیا می توانید به این كار به اندازه خواب و خوراك اهمیت دهید؟
زمانی فرا میرسد كه باید از پرسش دست بردارید و عمل را آغاز كنید پرسشهایی از این قبیل كه (هدف واقعی از زندگی چیست ؟) ( به چه چیزی بیش از همه پا بندم؟) و( علت وضعیت فعلی من چیست؟) سؤالات بسیار خوبی هستند اما اگر خود را برای یافتن پاسخ معذب كنید نتیجه چندانی نخواهید گرفت. حد پاسخ به هریك از این سؤالات آن است كه موجب اطمینان و اقدام به عمل شود. پس برای گرفتن نتیجه ابتدا ببینید چه چیزی ( دست كم در حال حاضر ) برایتان بییشترین اهمیت را دارد و با استفاده از نیروی فردی به دنبال آن بروید و كم كم كیفیت زندگی خود را تغییر دهید.
بخش چهارم
پرسش كلید پاسخ است
در میان آگاهیهای انسانی، نیروی پرسش به منزل اشعه لیزر است. از این نیرو برای بر طرف كردن هرگونه مانع و مشكل استفاده كنید.
نخستین فرق میان افراد موفق و ناموفق چیست؟ موضوع بسیار ساده است: افراد موفق سؤالات بهتری از خود پرسیده اند ، و در نتیجه پاسخهای بهتری نیز گرفته اند. هنگامی كه اتومبیل متولد شد ، صدها نفر دست به ساختن آن زدند. اما هنری فورد با دیگران فر ق داشت و از خود پرسید( چگونه می توانم این ماشین را به تولید انبوه برسانم؟) در اروپای شرقی، میلیونها نفر در زیر یوغ آهنین كمونیزم، رنج كشیدند،اما یك نفر به نام لخ والسا شهامت داشت كه از خود بپرسد( چگونه می توانم معیارهای زندگی مردان و زنان كارگر را بالاتر ببرم؟)
اگر به توسن خیال خود میدان دهید، چه پرسشهایی در ذهنتان مطرح می شود؟
آیا با این اظهار نظر موافقید یا مخالف؟ تفكر چیزی غیر از پرسیدن و پاسخ دادن به پرسشها نیست. برای اینكه در مورد همین سؤال ، نظر موافق یا مخالف بدهید، حتماٌ از خود پرسیده اید( آیا این موضوع درست است یا نه؟)و یا ( آیا من با این گفته موافقت دارم؟)
بیشتر تفكرات ما، خواه در زمینه ارزیابی باشند( فلان چیز چطور است؟) خواه در زمینه تصور(چه چیزی امكان پذیر است؟)و یا تصمیم گیری ( چه باید بكنیم؟)متضمن نوعی پرسش و پاسخ است.
پس اگر می خواهیم كیفیت زندگانی خود را تغییر دهیم، باید تغییری را در سؤالاتی كه از خود یا دیگران می پرسیم به وجود آوریم.
كودكان، قهرمانان همیشگی طرح پرسش اند. اگر از سادگی و كنجكاوی كودكانی كه به گرفتن پاسخ اصرار دارند تقلید كنید چه چیزهایی را به دست می آورید؟
كارهایی كه تاكنون در زندگی خود كرده ام، همه ناشی از مطالبی بوده است كه از خود پرسیده ام:علت كارهایی كه مردم می كنند چیست؟ چرا بعضیها علی رغم نداشتن امكانات، در زندگی خود موفق می شوند و بعضی دیگر با وجود اختیار داشتن منابع بیشتر، ناموفق می مانند؟چگونه می توانیم از افراد موفق سر مشق بگیریم؟چگونه می توانیم راحتتر و سریعتر از گذشته، تغییراتی را در خود به وجود آوریم ؟ چگونه می توانیم كیفیت زندگی همه افراد را بهتر سازیم؟
پرسشهای اساسی كه زندگی كنونی شما را شكل داده است كدام است؟
پرسشهای خوب ، زندگی خوب را به وجود می آورد. شركتهای بازرگانی هنگامی در كار خود موفق می شوند كه تصمیم گیرندگانشان پرسشهای صحیحی در زمینه خطوط تولید، بازار، یا برنامه ریزیهای هدفمند مطرح كنند. روابط شخصی افراد، هنگامی شكوفا می شود كه پرسشهای صحیحی درباره علت بروز اختلاف ونحوه حمایت از یكدیگرمطرح كنند نه اینكه راههایی برای آزردن یكدیگر بیندیشند. جوامع نیز هنگامی به رفاه می رسند كه رهبرانشان درباره مهمترین مسائل و نحوه همكاری افراد جامعه برای رسیدن به هدفهای مشترك، سؤالات صحیحی طرح نمایند .
برای اینكه هر یك از جنبه های زندگی خود را بهبود بخشید، می توانید سؤالاتی را مطرح كنیدو پاسخها یا راه حلهایی را بیندیشید كه شما و عزیزانتان را به سطحی بالاتر، از نظر موفقیت و لذت برساند. آیا لازم می دانید سؤالاتی را در زمینه كیفیت زندگی، اراده و تعهد، و خدمت به دیگران مطرح كنید؟
اثرات جنبی و زنجیره ای پرسش ، خارج ازحدتصورماست. اگرناتوانیهاو محدودیتهای خود را مورد سؤال قرار دهیم. بسیاری از دیوارها فرو می ریزندو موانعی كه بر سر راه موفقیتهای بازرگانی، روابط شخصی ، و حتی روابط بین كشورها وجود دارد از بین می روند.پیشرفتهای بشر، كلاٌ براثرطرح پرسشهای تازه بوده است .
آیا میتوانید پرسشهای تازه ای از خودبكنید كه زندگی امروزیتان را بهبود بخشد؟
بحثی نیست كه ظرفیت مغز ماشگفت انگیز است. در واقع اگر بخواهیم كامپیوتری بسازیم كه ظرفیت نگهداری اطلاعات آن به اندازه مغز انسان باشد، چنین كامپیوتری به اندازه دو برابر ساختمان مركز بازرگانی جهانی به فضا احتیاج خواهد داشت. با وجود این، اگر ندانیم چگونه به منابع ذهنی خود دسترسی پیدا كنیم و از ذخایر عظیم اطلاعاتی خود بهره مند شویم ، آن همه ظرفیت مغزی، بی فایده خواهد بود. كلید دستیابی به این بانك اطلاعاتی چیست؟ نیروی بی چون و چرای پرسش. علت اینكه نمی توانیم از تجارب خود استفاده كنیم، غالباٌ ضعف حافظه نیست، بلكه علتش آن است كه سؤالات صحیحی از خود نمی كنیم تا نیروهای ما رافعال سازد.
كامپیوتر مغز،همیشه آماده خدمتگزاری به شماست،و هر سؤالی را كه به آن بدهید،
مطمئناً پاسخی برایش خواهد یافت.اگر سؤال شما یاوه باشد(مثلاً چرا من همیشه بدبخت و گرفتارم؟)طبعاً جوابی یاوه هم خواهید گرفت.از سوی دیگر،اگر سؤال بسیار خوب وثمربخشی بكنید(مثلاً چگونه می توانم از این موقعیت استفاده كنم؟)خود به خود به راه حلهای مناسب هدایت خواهید شد.
پاسخهای تازه،از پرسشهای تازه برمی خیزند.هم اكنون چه سئوال نیروبخشی به نظرتان می رسد كه از خود،یا از عزیزانتان بپرسید؟
دوست من آقای دابلیومیچل از نظر طرح سؤالات درخشان،نمونه است.وی در یك حادثه فجیع،تمام بدنش فلج شد.اما غصه و تاسف رابه خود راه نداد و درعوض از خود پرسید( چه چیز های هنوز برایم باقی مانده است ؟) اندیشید( اكنون چه كارهایی از من ساخته است كه حتی در گذشته نمی توانستم انجام دهم؟به علت وقوع این حادثه، چه خدمتهایی می توانم به دیگران بكنم؟)
در بیمارستان ، باپرستاری به نام آنی آشنا و بلافاصله به او علاقمند شد . بدن میچل چنان سوخته بود كه شناخته نمی شد و بعلاوه از كمر به پائین بكلی فلج شده بود،اما چنان جسارتی داشت كه از خود پرسید( چگونه می توانم دل او را به دست آورم؟) و چندی نگذشت كه با یكدیگر ازدواج كردند . اگر از شكست و یا جواب منفی نمی ترسیدید، هم اكنون چه پرسشهایی از خود می كردید؟
بعضیها در مسائل مربوط به عشق و زناشویی، پا پیش نمی گذارند، زیرا از خود سؤالاتی
می كنند كه آنان را مردد می سازد. مثلاٌ ( اگر خواستگاری بهتر از من داشت چه ؟ اگر خود را گرفتار كردم و جواب رد شنیدم چه ؟ ) و بدین ترتیب نمی توانند از امكاناتی كه در اختیار دارند استفاده كنند.
در روابط زناشویی می توان پرسید( چه بخت بلندی داشتم كه تو وارد زندگی من شدی ؟)
( از كدام خصوصیت تو بیش از همه خوشم می آید؟) ( پیوند با تو، چقدر زندگی ، ما را غنی تر كرده است؟)
از خود و همسرتان، چه سؤالاتی می توانید بكنید كه باعث شود خود را خوشبخت ترین افراد عالم بدانید؟
هر قدر كه در زندگی خود به موفقیتهایی رسیده باشیم، بالاخره زمانی فرا می رسد كه در مسیر پیشرفت فردی و شغلی خود به موانعی بر می خوریم. بروز مشكلات ، به خودی خود چندان مهم نیست ، بلكه واكنش شما در هنگام بروز مشكل دارای اهمیت است . برای یافتن راه حل ، به نكات زیر توجه كنید:
پرسشهای مربوط به یافتن راه حل
1 – در این مشكل، چه جنبه خوب و مثبتی می توان یافت؟
2 – چه چیزی هنوز كامل نیست؟
3 – برای اینكه وضعیت را به صورت دلخواه در آورم چه باید بكنم؟
4 - برای اینكه وضعیت را به صورت دلخواه در آورم چه كارهایی را نباید انجام دهم؟
5 – ضمن انجام كارهایی كه برای بهبود شرایط لازم است، چگونه می توانم از تلاش خود لذت ببرم؟
چه عاملی سبب شد كه دانلد ترامپ از راه معاملات املاك، ثروت بی حسابی بدست آورد؟ مسلماٌ یكی از رموز موفقیت او، شیوه ارزیابی وی بوده است. او در ارزیابی هر ملكی كه از نظر او می توانست منافع اقتصادی قابل ملاحظه ای در بر داشته باشد، از خود می پرسید( بدترین حالت ممكن كدام است؟و اگر آن بدترین حالت اتفاق بیفتد آیا من قادر به تحمل خسارت آن هستم؟) و وقتی می دیدكه می تواند بدترین حالت ممكن را تحمل كند آن معامله را انجام می داد ، زیرا اگر آن حالت اتفاق نمی افتاد ، طبعاٌ سود سرشاری می برد. پس از آنكه ترامپ رو به ورشكستگی رفت، ناظران اقتصادی متوجه شدند كه وی دچار غرور شده و خود را شكست ناپذیر می دانسته است و بعلاوه به سؤال ( بدترین حالت ممكن چیست )دیگر توجه نمی كرده است.
بخاطر داشته باشید كه نه تنها سؤالاتی كه از خود می پرسید، بلكه حتی سؤالاتی هم كه مطرح نمی كنید، در سرنوشتتان مؤثرند.
پرسشهایی كه دائماٌ از خود می كنیم، موجب رخوت یا نشاط، كج خلقی یا خوشرویی و بدبختی یا خوشبختی ما می شوند. پرسشهایی از خود بكنید كه روحیه شما را تقویت كنند و شما رادر جاده بهروزی انسان، به پیش برانند.
اگر تاكنون بارها سعی كرده ایدكه وزن خود را كم كنید و موفق نشده اید،ممكن است به این علت باشد كه سؤالات نادرستی از خود پرسیده اید. مثلاٌ ( چه بخورم كه كاملاٌ سیر شوم؟) یا( شیرینترین و مقوی ترین غذایی كه میتوانم بخورم چیست؟)
بجای سؤالات بالا، چه می شداگر می پرسیدید ( چه غذایی نیازهای بدن مرا واقعاٌ تامین می كند؟) یا ( كدام غذای سبك و خوشمزه را می توانم بخورم كه به من انرژی كافی بدهد؟) و هنگامی كه به پرخوری و سورچرانی وسوسه می شدید می گفتید( اگر اكنون این غذا را بخورم، بعداٌ از خوردن چه غذاهایی باید خودداری كنم تا بازهم به هدف خود برسم؟(اگر اكنون خود را كنترل نكنم بعداٌ به چه قیمتی برایم تمام خواهد شد؟)
اگر در سؤالات عادتی كه همیشه از خود می كنید،تغییر كوچكی بدهید، تغییری اساسی در زندگیتان به وجود خواهد آمد.
پرسشها بلافاصله باعث انحراف فكر در نتیجه موجب تغییر احساسات ما می شوند در زندگی هر كسی، لحظات و خاطرات زیبایی وجود دارد كه یادآوری آنها احساسی دلپذیر ب به وجود می آرود. مثلاٌ اولین روزی كه به تنهایی از منزل خارج شدید، یا تولد اولین فرزندتان، یا صحبت با دوستی كه باعث تقویت اعتماد به نفس در شما شده است. پرسشهایی از این قبیل كه ( به خاطر چه چیزهایی باید شكر گذار باشم؟) و یا ( در حال حاضر چه چیزهای عالی در زندگی خود دارم؟) باعث می شود كه این لحظات را بخاطر آوریم و نه فقط احساسی خوب نسبت به زندگی خود پیدا كنیم، بلكه به عزیزان و اطرافیان خود نیز بیشتر خدمت نمائیم.
میان پرسش و استفاده از عبارات تاكیدی، تفاوت بزرگی است. ممكن است به عنوان تاكید و تلقین به نفس، یك روز تمام با خود بگویید( من خوشبختم، من خوشبختم، من خوشبختم). اما اثر این تلقین در ایجاد ایمان و یقین، غیر از این است كه از خود بپرسید(اكنون به چه دلیل خوشبختم؟ اگر بخواهم احساس رضایت كنم، از چه چیزهای می توانم راضی باشم؟) پرسش، تنها تكرار مكررات یك جمله نیست، بلكه باعث تغییر مركز توجه می شود و دلایلی واقعی و قاطع برای تغییر احساس به وجود می آورد. بدین ترتیب، بجای تكرار صرف عبارات تاكیدی، عملاٌ تغییری در احساس به وجود می آید. تغییری كه واقعی و پایدار است.
چگونه می توان بهبودی فوری در زندگی ایجاد كرد؟ راهش كشف و الگو برداری از پرسشهای عادتی افرادی است كه مورد احترامتان هستند. اگر كسی را یافتید كه بی نهایت خوشحال و راضی است، یقین داشته باشید كه دلیلش یك چیز است: این شخص، دائماٌ به چیزهایی توجه می كند كه موجب رضایت و شادی اند، و دائماٌ چیزهایی از خود می پرسدكه شادمانی او را افزون می سازند. كسانی هم كه به موفقیتهای بزرگ مالی دست می یابند، عموماٌ در زمینه سرمایه گذاری سؤالات متفاوتی را مطرح می كنند.
برای اینكه به سطحی تازه از موفقیت در هریك از جنبه های زندگی دست یابید، در جستجوی كسانی باشید كه قبلاٌ به هدفهای دلخواه شما رسیده اند. آنگاه سؤالاتی را كه آنان می كنند، الگو برداری كنید.
یكی از عوامل اصلی موفقیت، آمادگی برای گرفتن پاسخ است. والت دیسنی در زمانی كه فیلم ( سرزمین عجایب) را می ساخت، راه منحصر به فردی رابرای پرسش یافته بود. وی سرتا سر یك دیوار را به معرفی مراحل گوناگون طرح، اختصاص داده و از كلیه كاركنان پرسیده بود(چه پیشنهاد اصلاحی به نظرتان می رسد؟)
بدین ترتیب وی به قدرت خلاقه یك گروه عظیم دسترسی پیدا كردو در پاسخ به آن سؤالات خوب، به نتایج خوبی رسید.
لازم نیست كه حتماٌ در راس یك سازمان بزرگ باشید تا بتوانید از این شیوه استفاده كنید. آیا می توانید راههای دیگری برای استفاده از این روش پیدا كنید؟ از میان افرادی كه هر روز با آنها سر و كار دارید، چه كسانی می توانند گنجینه منابع اطلاعاتی خود را در اختیارتان بگذارند( البته اگر بخواهید و بپرسید)؟
پاسخهایی كه می گیریم به سؤالاتی كه می خواهیم بپرسیم بستگی دارد. نكته آن است كه باید سؤال خاصی را پیدا كنید كه روحیه شما را نیرومند سازد. به عنوان مثال اگر آموزش و پیشرفت، در نظرتان دارای اهمیت است، سؤالی از این قبیل( چگونه می توانم از وضعی كه پیش آمده استفاده و در آینده، بهتر عمل كنم؟)برای بهبود روحیه واز میان بردن عواطف منفی كاملاٌ مفید و مؤثر است.
در موقعیتهای دشوار زندگی، از خود بپرسید( آیا ده سال دیگر هم این موضوع اهمیت خواهد داشت؟)
هنگام برخوردهای شخصی و بگو مگو با اشخاص، از خود بپرسید ( چه عامل دیگری ممكن است باعث ناراحتی این شخص شده باشد و من چگونه می توانم به او كمك كنم؟) و این پرسش باعث می شود كه اختلافات، به سرعت حل شود و بتوانید محبت خود را ابراز كنید.
نوع بشر قدرت چشم پوشی و فراموشی عجیبی دارد. در هر لحظه معین امور بی شماری هست كه می تواند مورد توجه ما قرار گیرد، اما فقط می توانیم به چند مورد بطور آگاهانه منمركز شویم.
با طرح یك سؤال، خواه آن را از خودتان بپرسید یا از دیگری، بلافاصله مركز توجه شما تغییر می كند. مثلاٌ اگر از همكار یا یكی از اعضای گروه خود بپرسید( می دانی كاری كه می كنیم چه اثری در جامعه باقی می گذارد؟) بلافاصله همه جزئیات پر دردسر طرح را فراموش می كند و متوجه منافع دراز مدت آن می شود.
آیا می توانید از این شیوه برای كمك به فردی كه می شناسید استفاده كنید؟
در جستجوی هر چیزی كه باشیم، همان را خواهیم یافت. برای اینكه این موضوع ثابت شود تمرینی را انجام دهید. در جایی كه اكنون نشسته اید به مدت یك دقیقه به اطراف توجه كنید، آنگاه از خود بپرسید( چه چیزهایی به رنگ قهوه ای در اینجا وجود دارد؟) نام اشیاء قهوه ای را روی كاغذ بنویسید.
سپس چشمان خود را ببندید و سعی كنید اشیاء سبز رنگ را بخاطر آورید. اگر قبلاٌ به موقعیت محل آشنایی داشته باشید این كار كمی دشوار است، اما اگر در محل نا آشنایی باشید به طور قطع بسیار دشوار خواهد بود! بخاطر آوردن اشیاء قهوه ای آسان است اما اشیاء سبز را نمی توان به آسانی بخاطر آورد.
برای اینكه به نتیجه برسید چشمان خود را باز كنید و بار دیگر اشیاء اطراف را از نظر بگذرانید. این بار بیشتر اشیاء سبز را خواهید دید! بخاطر داشته باشید،( هرچه را بجویید همان را می یابید.) متوجه باشید كه در جستجوی چه چیزی هستید.
این كه چه كاری را ممكن و چه كاری را غیر ممكن بدانیم بسته به سؤالاتی است كه از خود می كنیم. كلمات خاص و ترتیبی كه از آنها استفاده می شود باعث می شود كه بعضی امكانات را در نظر نگیریم و یا بعضی از امكانات را كاملاٌ مسلم بپنداریم. مثلاٌ وقتی می پرسید چرا من همیشه كارها را خراب می كنم؟ بطور ناخواسته فرضیه ای را قبول كرده اید و آن این است كه واقعاٌ كار را خراب می كنید، در حالی كه ممكن است واقعاٌ چنین نباشد.
سعی كنید فرضیات را بنفع خود بنا كنید. برای تقویت باورهای تازه از خاطرات و اطلاعات خود كمك بگیرید. از خود بپرسید( این تجربه چگونه مهارتهای مرا كامل می كند؟) یا
( صحبتهایی كه با هم كردیم چگونه روابط ما را قویتر و محكمتر می سازد.)
پرسش باعث می شود پاسخهایی كه ظاهراٌ اصلاٌ وجود ندارد پیدا شود. در اوایل كارم یكی از همكاران من مبالغ هنگفتی از پولهای شركت را اختلاس كرد. مشاورانم بارها به من گفتند كه اعلام ور شكستگی كنم . اما من از خود پرسیدم( چگونه می توانم این كار راسروسامان دهم؟ چگونه می توانم كاری كنم كه شركت من حتی مؤثرتر از گذشته عمل كند؟ چگونه می توانم حتی هنگامی كه خواب هستم به مردم كمك كنم؟)این پرسشها باعث شد بتوانم یك برنامه تلویزیونی بسیار موفق را طراحی كنم كه تاكنون به زندگی میلیونها نفر كمك كرده است.
اگر پاسخی را كه انتظار دارید، دریافت نكنید آیا دلسرد می شوید؟ یا اینكه همچنان به پرسیدن ادامه می دهید تا به پاسخ مورد نیاز برسید؟
یك برنامه روزانه شبیه مراسم دعا یا عبادت برای خود در نظر بگیرید. سعی كنید هر روز دو یا سه پاسخ به هر یك از پرسشهای زیر بدهید و از نوری كه در وجودتان ایجاد می شود لذت ببرید. اگر پاسخ دادن به این سؤالات برایتان دشوار است تغییر كوچكی در جمله بندی آنها بدهید.مثلاٌ به جای ( در حال حاضرچه چیزی بیش از همه موجب رضایت وخوشبختی من است؟) می توانید بپرسید( اگر بخواهم از چیزی در زندگی خود راضی باشم، آن چیز كدام است؟)
پرسشهای نیرو بخش صبحگاهی
1 – در حال حاضر در زندگی من چه چیزی باعث خوشحالی است؟ چه چیزی مرا راضی می كند؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
2 – در حال حاضر چه چیزی در زندگی من مایه شور و هیجان است. كدام جنبه آن مرا به هیجان می آورد؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
پرسشهای نیروبخش صبحگاهی ( ادامه)
3 - در حال حاضر در زندگی خود به چه چیزی افتخار می كنم؟ چه جنبه ای از آن مایه افتخار است؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
4 - در حال حاضر در زندگی خود نسبت به چه چیزی شكر گزارم؟
5 - در حال حاضر در زندگی خود از چه چیزی لذت می برم؟ كدام جنبه آن لذتبخش است؟
نسبت به آن چه احساسی دارم؟
6 – در حال حاضر در زندگی خود به چه چیزی پابندم؟ كدام جنبه آن مرا متعهد می سازد؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
7 – چه كسی را دوست دارم؟ چه كسی مرادوست دارد؟چه چیزی عشق آفرین است؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
بعد ها یاد خواهید گرفت كه چگونه دعای موفقیت روزانه را به شكل مؤثرتری انجام دهید.
برای تكمیل پرسشهای نیروبخش صبحگاهی، سه پرسش نیروبخش شامگاهی را نیز پیشنهاد می كنیم،تا بتوانیم وقایع روز گذشته را به كمك آنها مجسم و ارزیابی كنید. شما كه در طول روز پرسشهای ثمربخشی از خود كرده اید خوب است باطرح پرسشهای شامگاهی روحیه بگیرید و آنگاه به بستر بروید.
پرسشهای نیروبخش شامگاهی
1 – امروز چه چیزهایی را بخشیده ام؟ چه كمكهایی به دیگران كرده ام.
2 – امروز چه چیزهایی یاد گرفته ام؟ چه مهارتهاو امتیازات تازه ای كسب كرده ام؟
3 – امروز تا چه حد كیفیت زندگی خود را بالا برده ام؟ چگونه می توانم ذخیره امروز را سرمایه فردای خودسازم؟
4 – ( اگر دلتان می خواهد پرسشهای نیروبخش صبحگاهی را تكرار كنید؟)
تنها چیزی كه نیروی پرسش را محدود می سازد عقاید ما درباره امور ممكن و غیر ممكن است. یكی از اعتقادات اساسی كه تاثیر مثبتی بر سرنوشت من داشته است این است كه اگر من به پرسیدن ادامه دهم مسلماٌ پاسخ لازم را خواهم گرفت. پاسخ همیشه كافی هست. كافی است سؤال صحیحی را مطرح كنیم.
سؤالات مناسبی كه می توانید مرتباٌ از خود بپرسید كدام است؟ در زندگی من در سؤال ساده و نیرومند برای غلبه بر مشكلات نقش داشته است: ( چه حسنی در این كار وجود دارد؟)و ( چگونه می توانم از این موقعیت استفاده كنم؟) پرسش اول افكار منفی ما را از بین می برد و باعث می شود كه معنای دلخواه رابه وقایع زندگی خود بدهیم.پرسش دوم توجه ما را از ( چرا) به (چگونه) و پیدا كردن راه حلها معطوف می كند.
دو پرسش را كه موجب تغییر روحیه و دستیابی به نیروی درونی می شود طرح كنید. این پرسشها را به پرسشهای نیروبخش صبحگاهی بیفزایید تا جزء لاینفك دعاهای روزانه شما برای مو فقیت باشند.
لئوبو سكالیا پرسش ساده ای را مطرح كرده است كه می تواند تغییری بزرگ پدید آورد . این شخص در زمینه روابط انسانی خدمات بزرگی را انجام داده است. پدر بوسكالیا هر شب از او می پرسید( امروز چه چیزی را یاد گرفته ای ؟) و كودك كه می دانستا باید پاسخی را برای این این سؤال آماده داشته باشد، اگر اتفاقاٌ در آنروز چیز جالبی رادر مدرسه یاد نگرفته بود فوراٌ به سراغ دائرة المعارف می رفت. چندین دهه بعد باز هم بوسكا لیا بهبستر نمی رفت مگر اینكه چیزی تازه و ارزشمند یاد گرفته باشد.
اگر این پرسش یا پرسشی نظیر آنرا جزو برنامه روزانه خود قرار دهید چه تاثیری در زندگی شماو یافرزندانتان خواهد داشت؟ آیا می توانید به این كار به اندازه خواب و خوراك اهمیت دهید؟
زمانی فرا میرسد كه باید از پرسش دست بردارید و عمل را آغاز كنید پرسشهایی از این قبیل كه (هدف واقعی از زندگی چیست ؟) ( به چه چیزی بیش از همه پا بندم؟) و( علت وضعیت فعلی من چیست؟) سؤالات بسیار خوبی هستند اما اگر خود را برای یافتن پاسخ معذب كنید نتیجه چندانی نخواهید گرفت. حد پاسخ به هریك از این سؤالات آن است كه موجب اطمینان و اقدام به عمل شود. پس برای گرفتن نتیجه ابتدا ببینید چه چیزی ( دست كم در حال حاضر ) برایتان بییشترین اهمیت را دارد و با استفاده از نیروی فردی به دنبال آن بروید و كم كم كیفیت زندگی خود را تغییر دهید.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
چه عاملی سبب می شود كه در زندگی خود، راهها و هدفهای معینی را انتخاب كنیم؟ این عامل، اعتقادات ماست؛ عقیده به اینكه تواناییهای ما چقدر است و چه كارهایی ممكن ، یا غیر ممكن است. در فرهنگ مردم هائیتی ، پزشك جادوگر قبیله داری چنان قدرت مرموزی است كه میتواند با یك اشاره فردی را هلاك كند. اما در واقع، آنچه موجب مرگ آن فرد می شود قدرت جادویی پزشك نیست، بلكه اعتقاد افراد به قدرت فوق تصور اوست.
آیا در زندگی خود تاكنون انتظار واقعه ناگواری را كشیده اید؟ اثر آن انتظار بر زندگیتان چه بوده است؟ چه عقاید مثبتی بر زندگی فعلی شما اثر گذاشته است؟ چه انتظارات مثبت تازه ای می توانید در خود یا دیگران ایجاد كنید؟
مردم جهان به مدت هزاران سال بر این عقیده بودند كه انسان با توجه به ساختار جسمی خود، قادر نیست مسافت یك مایل را درچهار دقیقه بدود. با وجود این فردی به نام راجربانیستراین مسافت را در كمتر از چهار دقیقه دوید و این باور را در هم شكست . وی چگونه به این كار توفیق یافت؟ آنقدر موفقیت خود را به چشم دل دیدو چنان تصویر زنده ای از موفقیت در ذهن خود تشكیل داد كه سرانجام فرمانی بی چون و چرا به سیستم عصبی خود صادر كرد و نتیجه ای جسمی بدست آوردكه با آن تصویر ذهنی هماهنگ بود . پس از آن ، كسان دیگر نیز از بانیستر پیروی و باور كردند كه آنان نیز قادر به چنین كاری هستند لذا ظرف یك سال، افراد بسیاری موفقیت او را تكرار كردند.
درمقابل شما چه سدی است كه باید آن را در هم بشكنید ؟ كدام كار در نظرتان غیر ممكن جلوه می كند كه اگر آن را ممكن می دانستید( و انجام می دادید) زندگی خودتان و اطرافیانتان دگرگون می شد؟
بسیاری از مردم ، گناه نارسائیهای زندگی خود را به گردن وقایع و اتفاقات می اندازند . در حالی كه آنچه زندگانی ما را شكل می دهد، خود آن وقایع نیست، بلكه معنایی است كه به آن رویدادها می دهیم.
در جنگ ویتنام ، دو نفر تیر می خورند، هر دو اسیر می شوند و بارها تحت شكنجه قرار می گیرند. یكی شان دست به خودكشی می زند، ودیگری روز به روز ایمانش نسبت به انسانیت و خالق متعال، قویتر می شود. امروز، شرح زندگی این مرد كه جرالد كافی نام دارد ، یادآور نیروی عظیم روح انسانی است كه می تواند بر هرگونه درد و رنج و مانع و مشكلی غلبه كند.
آیا در گذشته شما و یا آشنایانتان واقعه ای هست كه مانع احساس شادی و خوشبختی امروزتان باشد؟ آیا می توانید این اتفاقات را به صورت دیگری معنا كنید؟ آیا این وقایع شما را پخته تر و نیرومند تر كرده اند ؟ آیا می توانید براساس این تجارب تلخ، دیگران را كه با همین مشكل روبرو هستند، راهنمایی كنید؟
علت كارهایی كه مردم می كنند چیست ؟تنها علت رفتارهای ما ، اعتقاد و باور است .گرچه عجیب است، ولی اگر مردم باور كنند كه برای رفع بیماری باید جمجمه خود را با مته سوراخ كنند،چنین می كنند (و نتیجه هم می گیرند!)خواه این عقیده پایه و اساس درستی داشته باشد خواه نداشته باشد، و اگر هم معتقد شوند كه خوشبختی آنان در گرو
كمك به دیگران است، بر همان اساس عمل می كنند .
اعتقاد ماست كه باعث می شود یك عمر احساس بدبختی كنیم و یا برعكس زندگانی خود را با خوشی بگذرانیم. عقیده سبب می شود كه یك نفر اینشتین شود و یك نفر بتهوون، یا یك نفر به صورت قهرمان در آید و نفر دیگر نداند كه اصلاٌ چرا به این دنیا آمده است.
اعمالی كه اطرافیان شما انجام می دهند ، براساس چه اعتقاداتی است؟ شما با همكارانتان در چه مواردی اشتراك عقیده دارید؟ با فرزندان یا والدینتان در چه مواردی هم عقیده اید؟در چه زمینه هایی اختلاف عقیده دارید؟
هرگاه اتفاقی برایتان بیفتد، مغزتان بلافاصله دو سؤال را مطرح می سازد: اول اینكه آیا این اتفاق به معنی رنج است یا به معنی لذت؟ دوم اینكه برای دوری ازرنج و كسب لذت چه باید بكنم؟ پاسخ این پرسشها بسته به این است كه درباره موجبات رنج ولذت چه عقایدی داشته باشید. این عقاید كلی به منزله راههای میانبری است كه باعث می شودبسیاری از امور روزمره را به انجام رسانیم، و در عین حال همین عقاید می تواند زندگی ما را به كلی محدود سازد. به عنوان مثال، كسی كه بطور اتفاقی در كاری شكست خورده است، ممكن است نتیجه بگیردكه بی لیاقت است و متاسفانه همین تعمیم دادنهاست كه باعث می شود نسبت به آینده ، خوشبین یا بدبین باشیم.
به یكی از عقاید محدود كننده ای كه درباره خود یا فرد دیگری دارید فكر كنید.آیا برای درستی این عقیده دلیل كافی دارید؟ آیا موارد استثنایی هم ممكن است وجود داشته باشد؟ آیا ممكن است این عقیده كلی شما بیش از حد كلی باشد
هیچ چیزی درزندگی به خودی خود دارای معنا نیست . این شمایید كه به آن معنا می د هید.
یكی از شگفتی های وجود انسان این است كه می تواند برای هر واقعه چنان اهمیتی قائل شود كه نیروبخش و یا نابودكننده باشد .
بعضی از مردم، تنها یكی از وقایع تلخ گذشته را در نظر می گیرندو می گویند ( به علت این تجربه، دیگر احساس عشق یا كمال نخواهم كرد.) و بعضی دیگر عین همان واقعه طوری تعبیر می كنند كه نیرو بخش است:( از آنجا كه نسبت به من بی عدالتی شده است، نسبت به نیازهای دیگران حساسم)یا( از آنجا كه فرزند خود را از دست داده ام . تلاش می كنم تا امنیت بیشتری را در جهان برقرار كنم.)
همه ما قادریم هر واقعه ای را طوری معنی كنیم كه امیدوار كننده و نیروبخش باشد. یكی از تجارب گذشته خود رادر نظر آورید و با معنا ی تازه ای كه به آن می دهید، انقلابی در زندگی خود بوجود آورید.
اعتقادات، قدرتی نابود كننده دارند. از آنجاكه اعتقادات تاثیر عجیبی بر زندگی ما دارند، لازم است كه این سه مساله را درك كنیم:
1 – اغلب ما، عقاید خودرا آگاهانه انتخاب نمی كنیم.
2 – عقایدما،غالباٌ بر پایه تفسیر غلط وقایع گذشته است.
3 – پس از آنكه عقیده ای را پذیرفتیم، آنرا وحی منزل می پنداریم و فراموش می كنیم كه آن
عقیده فقط یك نقطه نظر است.
آیا عقایدی دارید كه به درستی آنها یقین داشته باشید؟آیا نظرات دیگری هم هست كه با عقیده شما مخالف و احتمالاٌ درست باشند؟ اگر شما صاحب این عقیده بودید، چه تغییری در زندگیتان ایجاد می شد؟
اعتقاد، عبارت از احساس اطمینان نسبت به درستی چیزی است.مثلاٌ اگربه هوشمندی خود اعتقاد داشته باشید، این اعتقاد، صرفاٌ یك نظریه نیست ، بلكه احساس اطمینان می كنید كه فرد باهوشی هستید. این احساس اطمینان از كجا آمده است؟
هر فرض یا نظر را بصورت رویه میزی در نظر بگیرید. اگر میز، پایه نداشته باشد به چیزی متكی نیست. نظریه هم در صورتی به صورت عقیده در می آید كه پایه هایی داشته باشد. این پایه ها كه موجب اطمینان می شوند عمدتاٌ ناشی از تجارب مرجع هستند. مثلاٌ اگر معتقد باشید كه فرد باهوشی هستید، احتمالاٌ تجارب قبلی شما( نمرات زمان تحصیل و یا اظهارنظر دیگران) باعث ایجاد این عقیده شده است.
البته ما برای احساس اطمینان ، محدود به تجارب گذشته خویش نیستیم.
ما نیزمانند راجربانیستر می توانیم از قدرت تصور خود به عنوان تجارب مرجع استفاده كنیم و نسبت به كارهایی كه هنوز انجام نداده ایم، در خویشتن احساس اطمینان به وجود آوریم.
می توانیم هر نظریه ای را به عقیده مبدل كنیم. به شرط اینكه به قدركافی تجارب مرجع برای تایید آن نظریه داشته باشیم. كدامیك از دو جمله زیر، صحیح است؟
1 – مردم ذاتاٌ خوب و درستكارند.
2 – مردم نادرست هستند و فقط به منافع خود فكر می كنند.
آیا اگر در خاطرات و تجارب گذشته خود كاوش كنید، تجارب مرجع كافی برای اثبات نادرستی و فساد مردم پیدا نمی كنید؟ اگر فكر خود را متوجه خاطرات دیگر سازید، آیا تجارب مرجع كافی برای درستكاری مردم سراغ ندارید؟
كدامیك از این دو عقیده صحیح است؟ هر نوع عقیده ای كه برای خود ایجاد كنید، از لحاظ خودتان صحیح خواهد بود.
اگر احساس اطمینانی كه نسبت به چیزی داریم، محكم و خلل ناپذیر باشد، ممكن است ما را یاری دهد كه به هدفهای بسیار بزرگ، دست یابیم، و ممكن است ما را كور كند و نتوانیم حقایق راببینیم؛
حقایقی كه شاید اثری همیشگی بر زندگی ما داشته باشند.
آیا تاكنون با كسی برخورد كرده اید كه بخاطر حفظ آن احساس اطمینان ، حاضر نباشد نظر تازه ای را بشنود؟
اگر با چشم فرد دیگری به عقاید خودتان نگاه می كردید ، چه می دیدید؟
اعتقاد، منشاهمه رفتارهای ماست.بعضی از اعتقادات ، فقط بر یكی از جنبه های زندگی ما اثر می گذارند و بعضی دیگر به جنبه های گوناگون زندگی نفوذ می كنند . به عنوان مثال، اعتقاد به نادرستی ك فرد بخصوص ، فقط بر روابط، با همان شخص مؤثر است، اما عقیده به اینكه( همه مردم، نادرستند) ممكن است بر بسیاری از روابط ، با دیگران، مؤثر باشد.
عقاید كلی ( جهانی ) نظیر این عقیده، مبتنی بر تعمیم هایی هستند كه در زمانهای دور و تحت شرایط فوق العاده پیدا شده اند. ممكن است آنها را به كلی فراموش كرده باشیم، اما امروزه به طور ناخودآگاه ، بر اساس همان تعمیم ها تصمیم می گیریم.
عقاید كلی اثری بر زندگی ما دارند كه حدی بر آن متصور نیست، اما لازم نیست كه این اثر حتماٌمنفی باشد. یكی از عقاید كلی خود را عوض كنید تا آنرا بر همه جنبه های زندگی خود مشاهده كنید.
بعضی از باورها از بعضی دیگر نیرومندتر ند. احساس اطمینان در واقع دارای سه درجه است: نظر، اعتقاد، یقین. نظرات به آسانی قابل تغییرند، زیرا مبنای آنها ادراكات و تصورات موقتی است. اعتقادات بسیار قویتر و محكمترند، زیرا اساس آنها را تجارب فراوانی تشكیل می دهد كه گاه با احساسات و عواطف نیرومندی همراه است. با وجود این، می توان با طرح سؤالاتی آنها را تا حدی متزلزل كرد. یقین معمولاٌ با چنان عواطف شدیدی همراه است كه نه فقط انسان به درستی آن مطلب اطمینان كامل دارد. بلكه نسبت به آن تعصب می ورزد و حاضر نیست هیچ گونه بحث منطقی را كه مخالفت عقیده اش باشد بشنود.
یقین می تواند اثری سازنده و نیروبخش و یا نابود كننده داشته باشد.كدامیك از باورهای شما جنبه نظر دارد؟نسبت به درستی كدامیك اطمینان بیشتری دارید؟ كدامیك از آنها به سطح یقین نزدیك است؟
فایده اعتقاد چیست؟ اعتقاد باعث می شود كه ملاكی در دست داشته باشیم تا بتوانیم بسرعت راهی برای فراراز رنجها و كسب لذتها پیدا كنیم وقتی به درستی چیزی عقیده پیدا كردیم، دیگر لزومی ندارد و در هر مورد كار را ازابتدا شروع كنیم و درستی یا نادرستی چیزی را محك بزنیم. گاهی در لحظات اوج ترس، رنج و یا فشارهای عاطفی ، برای تسكین ناراحتیهای خود به نوعی اعتقاد، متوسل می شویم. مثلاٌ كسی كه در عشق شكست خورده است ، ممكن است معتقد شود كه در جهان ، عشق وجود ندارد.
بعضی از مردم كه به درستی چیزی ایمان و یقین دارند، در برابر هر عقیده مخالفی مقاومت می كنند و گاهی رنجهای فرساینده، درد انزوا، افسردگی و حتی مرگ را تحمل می كنند، اما دست از باورهای خود بر نمی دارند.
شما به چه چیزهایی ایمان دارید؟ كدامیك از باورهای شما نیروبخش و سازنده و كدامیك تضعیف كننده است؟
از آنجا كه ایمان، در انسان شور و شوق می آفریند، لذا موجب حركت و فعالیت می شود . كسی كه به حقوق حیوانات، بسیار اهمیت می دهد. دارای اعتقاد است. اما آن كه در اوقات فراغت خود با شور و شوق بسیار،
به سخنرانی و آموزش مردم می پردازد و با استنادبه تحقیقات و تجارب آزمایشگاهی عواقب رژیم گوشتخواری را خاطرنشان می كند دارای ایمان است.
آیا در زندگی شما مواردی بوده است كه با استفاده از نیروی ایمان، قدرتی تازه برای رسیدن به هدف پیدا كرده و همه موانع را در هم شكسته باشید؟ مثلاٌ اگر یقین داشته باشید كه نباید اضافه وزن پیدا كنید، شیوه دائمی و سالمی برای زندگی خود اختیار می كنید. اگر ایمان داشته باشید كه ( من در هر شرایطی، راهی برای رفع گرفتاریها پیدا می كنم) خواهید دید كه در سخت ترین حوادث نیز به شكل مناسبی عمل می كنید.
اگر نسبت به عقاید سازنده خود ، احساس اطمینان قویتری داشتید، چه تغییرات ریشه داری درزندگیتان بوجود می آمد؟ در این باره بیندیشید.
برای اینكه بتوانید عقاید صحیح خود را تقویت كنید تمرین زیر را انجام دهید:
1 – عقیده ای را انتخاب و سعی كنید آنرا به صورت ایمان در آورید.
2 – مرجعهای تازه و قویتری را نسبت به آن عقیده در خود به وجود آورید.به عنوان مثال اگر تصمیم دارید گوشتخواری را ترك كنید، با افراد گیاهخوار صحبت كنید تا اثرات رژیم گیاهخواری را در یابید.
3 – وقایعی را پیدا یا ایجاد كنید كه احساسات شدیدی را نسبت به آن عقیده در شما ایجاد كند. مثلاٌ اگر می خواهید كشیدن سیگار را ترك كنید ، سری به بیمارستانها بزنید و از بیمارانی كه به علت كشیدن سیگار دچار عوارض شدیدی شده اند عیادت كنید.
4 – براساس اعتقاد خود عمل كنید و قدمهایی كوچك یا بزرگ بر دارید.
مطالعه زندگی اشخاص چند شخصیتی ، اثرات نیروی عقیده رانشان می دهد. این افراد، به علت عقیده محكمی كه دارند و قویاٌ فكر می كنند كه شخص دیگری هستند، تغییرات جسمانی نیز در آنها بوجود می آید كه كاملاٌ محسوس و چشمگیر است . رنگ چشم آنان عوض می شود، بعضی علائم جسمانی در چهره شان پدیدار یا ناپدید می شود و حتی بطور موقت دچار بیماریهایی از قبیل مرض قند و فشار خون می شوند . همه این آثار بستگی به این دارد كه بیمار در قالب كدام شخصیت فرو رفته باشد.
آیا در زندگی شما نیز دگرگونیهایی بر اثر تغییر عقیده پیدا شده است؟
راز موفقیت چیست؟ ما غالباٌ تصور می كنیم كه موفقیت بسته به استعداد و نبوغ است. با وجود این، من عقیده دارم كه نبوغ واقعی این است كه با تقویت ایمان و اعتقادات سازنده ، نیروهای عظیم درونی خود را فعال كنیم.
موفقیت بیل گیتز میلیاردر معروف، از زمانی كه در دانشگاه هاروارد تحصیل می كرد پایه گذاری شد . وی تعهد كرد كه نرم افزاری را كه ( كه هنوز نساخته بود) برای كامپیوتری كه هرگز ندیده بود بسازد و در مواقع معینی تحویل دهد! به علت اعتماد به نفس زیاد( كه پایه درستی هم نداشت) توانست همه منابع و نیروهای خود را بكار گیرد و با همكاری دیگران، نرم افزار مزبور را باكمال موفقیت طراحی كند و ثروتمند شود.
اگر ما خود را مقید كنیم كه حتماٌ به هدف برسیم و در عین حال مطلقاٌ ایمان داشته باشیم كه به انجام این كار توانا هستیم، روشن است كه احتمال موفقیتمان در هر زمینه بیشتر خواهد شد.
شاید گفته اینشتین از همه بهتر باشد كه ( تصور، نیرومندتر از علم است.) بارها ثابت شده است كه مغز ما نمی تواند میان آنچه كه به روشنی به تصور در می آوریم، و آنچه كه عملاٌ اتفاق می افتد تفاوتی قائل شود.
اگر این نكته را بخوبی درك كنید زندگیتان دگرگون خواهد شد.
به عنوان مثال خیلی از مردم می ترسند دست به كار تازه ای بزنند، زیرا كه قبلاٌ هرگز آن كار را انجام نداده اند. امایكی از مهمترین پایه های موفقیت پیشگامان جامعه این است كه علی رغم تجارب نا موفق قبلی ، مرتباٌ در ذهن خود كسب نتایج دلخواه را مجسم می سازند. بدین ترتیب احساس اطمینانی در خود بوجود می آورند كه سبب می شودنیرو های خود را فعال كند و توانائیهای واقعی خود را بكار گیرند.
آیا هدفی دارید كه شما را به هیجان آورد، اما لازمه اش این باشد كه كاریرا كه قبلاٌ نكرده اید، انجام دهید؟ كی خیال دارید خود را در حالیكه به موفقیت رسیده اید در نظر مجسم سازید؟
كسانی كه می گویند ( واقع بین باشید) معمولاٌ افراد ترسویی هستند. این افراد،غا لباٌ در گذشته ناكامیهایی داشته اندكه در نظر خودشان شكست به حساب می آید و به همین علت می ترسند كه دوباره شكست بخورند. عقاید محدود كننده ای كه این افراد برای محافظت از خویشتن ساخته اند، موجب تردید، نداشتن شهامت و توكل، و بكار نگرفتن همه توانائیها می شود، و در نتیجه دستاوردهای آنان نیز محدود است .
رهبران بزرگ ، غالباٌ با معیارهای دیگران ( واقع بین) نیستند. اما دقیق و هوشمندند. مهاتما گاندی معتقد بود كه می تواند با شیوه های مسالمت آمیز و بدون اعمال خشونت در برابر امپراطوری انگلستان ایستادگی كند و هند را به استقلال برساند .كاری كه قبلاٌ هرگز نظیرش انجام نشده بود . او ظاهراٌ واقع بین نبود، اما نشان داد كه فردی دقیق است .آیا عقاید به اصطلاح ( واقع بینانه) ای هست كه از آنها دوری كنید؟ آیا انتظارات تازه، هیجان آور، غیر واقع بینانه، اما كاملاٌ امكان پذیری وجود دارد كه از آنها استقبال كنید؟
اگر قرار باشد كه اشتباهی بكنید، بهتر است اشتباهتان این باشد كه به قابلیت های خود ، بیش از حد بها دهید، زیرا ممكن است همین امر موجب موفقیتتان شود یكی از تفاوتهای افراد خوشبین و افراد بدبین این است كه افراد بدبین، توانائیها و مهارتهای خود را با دقت اندازه گیری می كنند. اما افراد خوشبین، رفتارهای خود را مؤثرتر از آنچه واقعاٌ هست، می پندارند.
در نتیجه، افراد بدبین به كوشش بیهوده دست نمی زنند و همین كه دلیل منطقی برای ادامه كار ، وجود نداشته باشد، كارها را رها می كنند. با وجود این، تصورات مثبت افراد خوشبین روحیه لازم را در آنها بوجود می آورند و در اثر پشتكار ، سرانجام مهارت لازم را پیدا می كنند. یعنی ظاهراٌ ارزیابیهای غیرواقع بینانه، موجب كسب مهارت می شود.
به یاد داشته باشیدكه گذشته، مساوی آینده نیست اگر بخواهید در جهت هدفی كه زمانی به نظرتان غیر ممكن می آمد، قدمی بردارید، آن قدم، كدام است؟
شكل زندگی ما بیش از هر چیز، بسته به این است كه چگونه با بدبختیهای خود كنار بیائیم . افراد موفق، معمولاٌ مشكلات را امری گذرا می بینند، در حالیكه اشخاص شكست خورده، معمولاٌ كوچكترین مشكل را، امری همیشگی می پندارند. اگر چنین فكر كنیم، اولین قدم را برداشته ایم تا در دامی كه روانشناسان( ناتوانی آموخته) می نامند بیفتیم سه پندار است كه این ناتوانی را ایجاد می كند:
1 – مشكل، جنبه دائمی دارد ( گذرا نیست)
2 – مشكل، فرا گیر است( به یك زمینه معین محدود نیست).
3 – مشكل، ذاتی است و در وجود ما عیبی وجود دارد. ( نمی توان از آن به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده كرد.) در چند روز آینده راههای چاره این باورهای تضعیف كننده را بررسی خواهیم كرد. فعلاٌ برای مقابله با اولین پندار، بخاطر داشته باشید كه ( این نیز بگذرد) اگر پشتكار داشته باشید، همیشه راهی پیدا خواهید كرد.
ما قادریم مشكلات را درنظر خود بزرگ، یا كوچك جلوه گر سازیم. اما افراد موفق، با استفاده از همین توانایی، از دام( مشكل فراگیر) می گریزند. آنها مثلاٌ به جای اینكه بگویند ( پرخوری، همه اندامهای بدن مرا از كار انداخته است) می گویند( در زمینه عادات غذایی، مشكل كوچكی دارم) . اما كسانی كه فكر می كنند مشكل آنان فراگیراست، گمان می كنند كه چون در زمینه معینی به موفقیت نرسیده اند، پس اصولاٌ فرد شكست خورده ای هستند. در اثر این تعمیم ، به كلی احساس ناتوانی می كنند.
برای غلبه بر این عقیده غلط كه یك مشكل بر همه جهات و جوانب زندگی اثر می گذارد، باید بلافاصله به حل بخشی از مشكل بپردازید، حتی اگر آن بخش بسیار ناچیز باشد. هم اكنون این كار را شروع كنید.
افراد خوشبین، از شكست های خود درس می گیرند و طرز فكر خود را صلاح می كنند. افراد بدبین، شكست ها را به خویشتن نسبت می دهند و تصور می كنند كه شكست، جزو خصوصیات ذاتی آنهاست . از آنجا كه این افراد، هویت خود را به مشكلات زندگی پیوند می دهند لذا گرفتار می شوند. آیا این اشخاص ، می توانند تمام زندگی خود را به سرعت دگرگون كنند؟
هرگز مشكلات را به شخص نسبت ندهید. مشكلات را وسیله ای برای كسب تجربه در نظر بگیریدو با استفاده از این تجارب، راه خود را به سوی هدف ، باز كنید و بخاطر وجود مشكلات، ممنون و شكرگزارباشید.
برای رسیدن به هر موفقیت فردی،ابتدا باید تغییری در باورهای خود ایجاد كرد. با عقاید محدود كننده چه باید كرد؟ بهترین راه آن است كه با طرح پرسشهایی آنها را سست كنیدو در احساس اطمینان خود تزلزل به وجود آورید. مغز شما همیشه می خواهد كه شما را از رنجها بركنار نگه دارد. پس به نتایج منفی كه آن اعتقاد، برایتان به بار آورده است فكر كنید و از خود بپرسید:
1 – اكنون كه درباره این عقیده فكر می كنم ، چه جنبه های مضحك، مسخره و احمقانه ای را می توانم در آن پیداكنم؟
2 – این عقیده تا كنون به چه قیمتی برایم تمام شده است؟ چه محدودیتهایی در گذشته برایم ایجاد كرده است؟
3 – اگر در عقیده خود تجدید نظر نكنم و آنرا تغییر ندهم، در آینده چه زیانهایی را متحمل خواهم شد؟
پاسخ به این نوع سؤالات باعث می شود كه احساسات عذاب آوری را با عقیده قدیم خود پیوند دهید و زمینه را فراهم كنید تا عقیده سازنده ای را جایگزین آن عقیده نامطلوب سازید.
آدمی برای خوشبخت بودن، بایداحساس كند كه دائماٌ در حال رشد است. و برای موفق شدن در دنیای بازرگانی امروز، شركتها بایدبطور مداوم پیشرفت كنند. روشن است كه ما باید پیشرفت مداوم رااصل زندگی خود قرار دهیم ، نه اینكه به فكر هدفهای گذرا باشیم.
این مفهوم را در ژاپن با كلمه كایزن بیان می كنند كه به معنی تمركز و توجه دائم به بهبود كیفیت كالا و خدمات است. من پیشنهاد می كنم كه ما آمریكائیان نیز به پیشرفت دائم و پایان ناپذیر ( كن آی) مقید باشیم.
اگر ما بطور معمول توجه خود را به بهبود چیزهایی معطوف كنیم كه در حال حاضر هم ممكن است عالی باشند، ببینید این روحیه چه تغییراتی در خانواده ها، شركتها، و جوامع به وجود می آورد.
به نظر شما چگونه می توان فلسفه ( كن آی ) را بسرعت عملی كرد؟
تنها چیزی كه درزندگی باعث خاطر جمعی واقعی می شود این است كه بدانیم هر روزی كه می گذرد، به نوعی پیشرفت می كنیم. من نگران این نیستم كه كیفیت زندگی خود را بتوانم در همین سطحی كه هست نگه دارم، چرا كه هر روز سعی می كنم تا آنرا بهتر از روز پیش سازم.
یكی از رموز موفقیت افسانه ای پت ریلی ( مربی بسكتبال) اعتقاد به پیشرفت مداوم و تدریجی است. وی در سال 1986 با مشكل بزرگی روبرو شد: تیم او معتقد بود كه نهایت تلاش خود رابه عمل آورده است، اما با اینهمه در سال پیش در زمینه قهرمانی موفقیتی بدست نیاورده بودند. برای بهبود وضع تیم، وی بازیكنان را مجاب كرد كه اگر هر فرد، در هر یك از پنج مهارت اصلی فقط یك در صد پیشرفت كند، تیم به قهرمانی خواهد رسید، زیرا تیم دوازده نفره، در آن صورت مجموعاٌ 60 درصد بهتر خواهد شد .
رمز موفقیت این طرح، در سادگی آن بود.هر كسی یقین داشت كه می تواند حداقل به میزان یك در صد، مهارت خود را در هر زمینه افزایش دهد!
اگر شما بطور مداوم پیشرفتهای كوچكی بكنید، سرانجام به چه هدفی می توانید برسید؟
افكار، اعمال و تصمیمات روزمره شماتابع چه عقایدی است؟ این تمرین را انجام دهید تا به تاثیر نیروی عقیده بر خود پی ببرید.
1 – در بالای یك صفحه كاغذ بنویسید( عقاید سازنده و نیروبخش) و بر بالای صفحه دیگر بنویسید( عقاید ضعیف كننده و محدود كننده)
2 – ظرف ده دقیقه در روی این دو صفحه عقاید خود را پیاده كنید و هر چه به نظرتان می رسد بنویسید.
3 – هنگام تفكر، هم عقاید خاص و هم به عقاید كلی ( جهانی ) توجه داشته باشید. خصوصاٌ به عقایدی كه با
( اگر) آغاز می شوند توجه كنید. مثلاٌ ( اگر دائماٌ از همه امكانات خود استفاده كنم موفق خواهم شد.)
یكی از مؤثرترین راههای بهبود زندگی آن است كه عقاید مثبت و سازنده خود را بشناسیم، آنها را تقویت كنیم، و از آنها در جهت عملی ساختن رویاهای خود استفاده نمائیم.
1 – فهرستی را كه از عقاید سازنده و محدود كننده ( شماره 87 همین كتاب) تهیه كردهاید، بررسی كنید. سه فقره از مهمترین عقاید نیروبخش را مشخص سازید.
2 – دقیقاٌ مشخص كنید كه چرا و چگونه این عقاید شما را نیرومند می سازد؟ به چه طرقی این عقاید موجب تقویت روحیه و شخصیت و بالابردن كیفیت زندگیتان می سوند؟ اگر این عقاید رامحكمتر كنید چه اثرات بزرگتر و مثبت تری خواهند داشت؟
3 – بعضی از این عقاید نیروبخش ، و یاهمه آنها را به صورت یقین و ایمان در آورید. چنان اطمینان خدشه ناپذیری به آنهاپیداكنید كه رفتارتان را تحت تاثیر قرار دهد و شما را در جهت مقصودی كه دارید، هدایت كند. اكنون براساس ایمان خود عمل كنید!
اكنون هنگام آن است كه از شر عقایدی كه دیگر به دردتان نمی خورد خلاص شوید!
1 – دو فقره از محدود كننده ترین عقاید را مشخص كنید.
2 – با طرح پرسش هایی ، پایه های این عقاید را متزلزل سازید:این عقیده چقدرمسخره و بی معنی است؟
آیا كسی كه این سخن را به من گفته است سر مشق خوبی است؟ اگر این عقیده راحفظ كنم چه زیانهای عاطفی متوجه من خواهد شد؟ از نظر جسمی، مالی و رابط با دیگران به چه قیمتی برایم تمام خواهد شد؟این عقیده چه ضررهایی برای خانواده، و افرادمورد علاقه من خواهد داشت؟
3 – آثار و عواقب منفی این عقاید را در نظر مجسم كنید. یك بار و برای همیشه تصمیم بگیرید كه دیگر بهای سنگین این عقاید را نپردازید.
4 – دو عقیده تازه را كه می خواهید جایگزین عقاید قبلی كنید، بنویسید.
5 – عقاید تازه و نیروبخش را تقویت كنید. منافع بیشماری را كه از داشتن این عقاید نصیبتان خواهد شد در نظر مجسم سازید.
اثر نیروی انتظار در بهبود عملكرد، امروزه به ثبوت رسیده وبه اثر پیگمالیون معروف است . برای تحقق این موضوع، بعضی از دانش آموزان یك كلاس را انتخاب كردند و به معلمان آنها گفتند كه آنها دارای استعداد فوق العاده ای هستند و باید بیشتر مراقبشان باشند تا استعدادشان شكوفا شود. پس از چندی ، این دانش آموزان جزو بهترین شاگردان كلاس شدند. اما كسی نمی دانست این دانش آموزان كه به عنوان نابغه معرفی شده بودند در واقع فرقی با بقیه نداشتند و حتی بعضی از آنها جزو شاگردان ضعیف به شمار می آمدند. چه عاملی باعث شد كه این دانش آموزان به صورت افراد متفاوتی در آیند ؟ اعتماد به نفس و اطمینان تازه ای كه به برتری خود پیدا كردند ( و آن نیز در اثر عقاید اشتباه معلمان كم كم در فكر آنان تزریق شده بود)!
آیا به اهمیت اعتقاداتی كه درباره خود یا دیگران دارید واقفید؟
اگر در اثر ایمان قوی می توانستید استعدادهای وسیع خود را بكار گیرید، قادر به انجام چه كارهایی می شدید؟
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
رنج، لذت ، و نیروی روحیه
برای اینكه به خواسته های خود برسید ، باید ابتدا ببینید چه عواملی شما را از تلاش و كوشش در جهت رسیدن به هدف، باز می دارند. كارهایی هست كه تا آخرین لحظه از انجام آنها خودداری می كنیم.( مثلاٌ پرداخت مالیات). علتش آن است كه پرداخت مالیات، ممكن است بعداٌ حتی ما را دچار عواقب دردناكتری سازد.
اما همین كه 14 آوریل فرا می رسد تمام تردیدها و تعللها از میان می رود ، زیرا نظر ما درباره آنچه كه مایه رنج یا لذت است عوض می شود و متوجه می شویم كه انجام ندادن عمل بمراتب دردناكتر از انجام دادن آن است.
برای ایجاد تغییر در زندگی ، می توان از همین نكته استفاده كرد. در آینده بجای اینكه از خود بپرسید ( چگونه می توان از انجام این كار دردناك خودداری كرد؟ )بپرسید( اگر اكنون این كار را نكنم ، در آینده به چه قیمتی برایم تمام خواهد شد؟)
نیروی رنج، می تواند در خدمت شما باشد، به شرط اینكه از آن به صورت صحیح استفاده كنید.
آیاما نیز صرفاٌ نوعی حیوان هستیم و همچون سگ معروف پاولف، در مقابل تنبیه یا پاداش، عكس العمل نشان می دهیم؟ البته چنین نیست. یكی از امتیازات بزرگ انسان بودن ، این است كه می توانیم خودمان تعیین كنیم كه از چه چیزی رنج یا لذت ببریم. به عنوان مثال، كسی كه دست به اعتصاب غذا می زند، رنجی جسمانی را تحمل می كند و حتی ممكن است از كار خود لذت ببرد، زیرا اعتقاد دارد كه با جلب توجه جهانیان به هدف ارزشمند خود، نتایج مثبتی به دست می آورد. همه ما دارای این حق انتخاب هستیم. رمز موفقیت این است كه یاد بگیریم تا از نیروهای رنج و لذت به نفع خود استفاده كنیم.آیا در زندگی شما چیزی وجود دارد كه نسبت به آن رنجی غیر ضروری احساس كنید؟ آیا در مقابل آن ، صرفاٌ واكنش نشان می دهید، یا از حق انتخاب خود استفاده می كنید؟ آیا می توانید مركز توجه خود را تغییر دهید و واقعه ظاهراٌ دردناكی را به فرصتی لذتبخش برای یادگیری، رشد، یا كمك به دیگران مبدل كنید.
چیزهایی كه آنها را باعث رنج و یا مایه لذت می دانید، سرنوشت شما را شكل می دهند. برای خلاصی از رنج و كسب لذت، هركسی الگوی رفتاری خاصی را فرا گرفته و از آن استفاده می كند. بعضی ها به الكل ، مواد مخدر، و پر خوری پناه می برند و یا با دشنام و اهانت دیگران را می آزارند. بعضی دیگر از ورزش، یادگیری ، گفتگو، كمك به دیگران و یا ایجاد دگرگونیها كسب لذت می كنند.
الگوی رفتاری شما برای فرار از رنج و كسب لذت چیست؟
این الگوها تاكنون چه تاثیری بر نحوه زندگی شما گذاشته است؟ فهرستی از شیوه های مور استفاده خود تهیه كنید . هنگامی كه می خواهید از اوقات خود لذت بیشتری ببرید به تماشای تلویزیون می نشینید؟ سیگاری روشن می كنید؟ می خوابید؟ آیا راههای مثبت تری برای فرار از رنج و كسب لذت سراغ دارید؟
در بیشتر مردم، ترس از زیان، قویتر از میل به جلب منفعت است. اغلب افراد برای حفظ چیزهایی كه دارند، بیشتر حاضر به تلاش هستند تا برای تحقق آرزوها و رویاهای خود .
دو حالت را در نظر بگیرید : حالت اول – در پنج سال گذشته یكصد هزار دلار اندوخته اید و می خواهید آنرا از دستبرد و آفت حفظ كنید. حالت دوم – طرحی در پیش رو دارید كه اگر آنرا اجرا كنید ، ظرف پنج سال آینده یكصد هزار دلار بدست می آورید. برای كدامیك از این دو هدف ، حاضرید بیشتر تلاش كنید؟
وقتی در دیگران عظمتی را مشاهده می كنیم، غالباٌ تصور می كنیم كه آنها اصولاٌ خوشبخت هستند و استعداد یا موهبت خاصی به آنها عطا شده است . حقیقت، آن است كه این افراد، از نیروها ومنابع انسانی خود بهتر استفاده كرده اند، زیرا اگر تمام جوهر وجودی خود را ظاهر نمی كردند و همه توان خود را به كار نمی گرفتند ، دچار رنجی عظیم می شدند. به عنوان مثال ، زندگانی ایثارگرانه مادرتراز ناشی از این است كه وی رنجهای دیگران را رنجهای خود می داند و لذا به كمك هركس كه در گوشه ای از دنیا رنج ببرد می شتابد. بزرگترین لذت او در این است كه آلام و دردهای بشری را تخفیف دهد.
شما بیش ازهمه از چه چیزی رنج یا لذت می برید و این موضوع ، چه نقشی در زندگی امروزیتان داشته است
اغلب الگوهای ( خود اخلالی )ناشی از عواطف مختلط هستند و این عواطف ، مسلماٌ مانع لذت و موفقیت ما در زندگی می شوند.
مثلاٌ خیلی از مردم می گویند كه خواهان وپول بیشتر هستند. این افراد مسلماٌ دارای هوش و استعداد كافی هستند و می توانن راهی برای افزودن بر دارائیهای خود پیدا كنند . آنچه مانع اینافراد میشود، عواطف مختلط ، یا ( شرطی شدن) های مختلط است. این اشخاص ممكن است قبول داشته باشند كه پول فراوان، به معنی آزادی وامنیت بیشتر وقدرت كمك به افراد مورد علاقه است. لیكن در عین حال، فكر می كنند كه پول (زیادی) موجب اسراف، ابتذال و تجاوز می شود.
اگر روزی متوجه شدید كه دارید دو قدم رو به جلو بر می دارید و یك قدم رو به عقب ، یقین بدانید كه به صورت مختلط ، شرطی شده اید؛ یعنی رسیدن به هدف را هم باعث رنج می دانید و هم مایه لذت.
آیا دچار عواطف مختلطی هستید كه بر زندگیتان اثر گذاشته باشد؟
آیا در زندگی شما چیزی وجود دارد كه بخواهید آنرا بهتر بسازید ( مثل وضعیت مالی یا روابط با دیگران) ولی به نظر برسد كه عاملی شما را به عقب می كشاند و مانع اقدام می شود؟
پاسخ خود را روی یك صفحه كاغذ بنویسید و »گاه خطی عمودی در وسط آن صفحه رسم كنید. در ستون سمت راست، عواطف منفی و در ستون سمت چپ عواطف مثبتی را كه نسبت به آن دارید بنویسید.
آیا كفه سمت راست ، به سمت چپ می چربد؟ آیا یك احساس منفی وجود دارد كه به تنهایی هم وزن تمام عواطف مثبت باشد؟ این تعادل یا عدم تعادل ، چه نقشی در موفقیتهای قبلی شما داشته است؟
در زیر نور درخشان آگاهانه ، غالباٌ عواطف منفی قدرت خود را از دست می دهند. آگاهی ، اولین قدم است.
گاهی انسان بر سر دو راهیهایی قرار می گیرد كه هر دو به رنج منتهی می شود . به عنوان مثال ، بعضیها در زندگی زناشویی خود احساس بدبختی می كنند . اما اگر از هم جدا شوند، تنها می شوند و بیشتر احساس بدبختی خواهند كرد.در نتیجه هیچ كاری نمی كنند ...و همچنان احساس بدبختی میكنند!
بجای اینكه احساس كنید در دام افتاده اید ، سعی كنید از نیروی رنج به سود خود استفاده كنید . ببینید در گذشته و حال، چه كشیده اید! رنج را با چنان شدتی احساس كنید كه شما را واداربه عمل سازد و سرانجام ناچار شویدكه فكری برای وضعیت خود بكنید. ما به این حالت، ( آستانه احساس) می گوئیم . به جای اینكه انفعالی داشته باشید و صبر كنید تا این حالت عاطفی اجتناب ناپذیر به سراغتان بیاید،چرا آگاهانه و فعالانه آنرا در خود ایجاد نمی كنید تا انگیزه ای قوی در شما بوجود آید وسعی كنی از همین امروز زندگی خود را بهتر سازید؟
استفاده از نیروی اراده هرگز كاری صورت نمی دهد و یا لااقل در دراز مدت شیوه ای غیر موثر است . آیا تاكنون ، در زمینه ای – مثلاٌ در زمینه وضع جسمانی خود – به آستانه احساس رسیده اید؟ در چه مرحله ای دچار آن احساس شده اید ؟ شاید با استفاده از قدرت اراده و گرفتن رژیم غذایی، باخویشتن به مبارزه پرداخته باشید، اما البته هر نتیجه ای كه گرفته اید جنبه موقت داشته است ،زیرا محروم كردن خویشتن از غذا ، همیشه دردناك است و مغز شما هرگز اجازه نمی دهد در شرایطی كه راه دیگری وجود داشته باشد ، دائماٌ رنج را تحمل كنید .
پس چه باید كرد؟راه حل آن است كه بجای مبارزه با غرایز طبیعی ، حالت شرطی خود را نسبت به غذا عوض كنید، تا اینكه میل به غذا در شما كم شودوخوردن غذا دیگر لذتبخش نباشد، دائماٌ دردسرهایی را كه در اثر پرخوری كشیده اید به خود یادآوری كنید. پر خوری را رنج آور، و ورزش را امری لذتبخش تلقی كنید تا به طور خودكار، در مسیر صحیح بیفتید.
یكی از تعریفهای موفقیت از نظر من این است: طوری زندگی كنید كه دائماٌ احساس لذت فراوان كنید و كمتر دچار رنج شوید، و با توجه به شرایط زندگیتان، كاری كنید كه اطرافیانتان نیز طعم خوشی و لذت را بیشتر بچشند تا مزه رنج و سختی . برای انجام این كار باید از رشد فكری برخوردار باشید و شوق كمك و خدمت در سر داشته باشید.
با توجه به این تعریف ، تاچه حد موفق هستید؟ برای اینكه امروز ، از زندگی خود لذت بیشتری ببرید و یا باعث شوید كه نزدیكانتان بیش از پیش از زندگانی خود بهره مند شوند، چه می توانید بكنید؟
تعلل و عقب انداختن كارها، یكی از شایع ترین راههای فرار از رنج است. اما اگر كاری را به تاخیر بیندازید، معمولاٌ نتیجه اش این است كه بعداٌ به رنج و دردسر بزرگتری دچار می شوید.
چه كارهایی را قبلاٌبه تعویق انداخته اید كه امروز باید به آنها رسیدگی كنید؟ صورتی از این كارها را تهیه كنید و آنگاه به پرسشهای زیر، پاسخ دهید.
1 – چرا تاكنون این كار را انجام نداده ام ؟ قبلاٌ چه رنجهایی را به انجام این كار ، نسبت داده ام ؟
2 – این الگوی منفی ، تاكنون چه سودی برایم داشته است ؟
3 – اگر اكنون این رفتار را تغییر ندهم در آینده به چه قیمتی برایم تمام خواهد شد و چه احساسی خواهم داشت؟
4 – اگر هر یك از این كارها را اكنون انجام دهم ، چه فواید و لذتهایی برایم در پی خواهد داشت؟
شاید تاكنون برایتان اتفاق افتاده باشد كه پس از انجام كاری، با خود گفته اید ( چطور چنین اشتباه احمقانه ای را مرتكب شدم؟!) و یا برعكس ، كاری را انجام داده و سپس فكر كرده اید ( عجیب است! چگونه به انجام چنین كاری موفق شدم؟)
چه عاملی سبب می شود كه عملكردمان بد، و یا برعكس عالی باشد؟ این موضوع، ارتباط چندانی با توانائیمان ندارد، بلكه این حالت روحی و یا جسمی ما درهر لحظه است كه باعث می شود افكار، اعمال، احساسات و یا عملكردهایی از ما سر بزند. اگر راز دستیابی به حالات روحی و عاطفی نیرومند را دریابید، واقعاٌ می توانید دست به كارهای شگفت آوری بزنید. اگر در حالت صحیح روحی باشید،بدون اینكه ظاهراٌ كوششی به عمل آورید، افكار و نظرات تازه ای در ذهنتان جریان می یابد.
اگر همه روزه در شرایط بالای روحی و فكری بودید، چه كارهایی را می توانستید انجام دهید؟
فرهنگ جامعه ، صورتی از چیزهای مطلوب را به همه ما فروخته است . به ما آموخته اند كه روزی ، پس از آنكه همه وقایع به شكل صحیحی اتفاق افتادند، سرانجام خوشبخت خواهیم شد. هنگامی كه همسر شایسته خود را یافتیم ...هنگامی كه بقدر كافی پول بدست آوردیم... هنگامی كه از نظرجسمی در سلامت كامل بودیم... هنگامی كه فرزندانی داشتیم...هنگامی كه بالاخره بازنشسته شدیم.
حقیقت آن است كه آنچه بدست می آوریم، احساس خوشی و رضایت را در ما به وجود نمی آورند،مگر آنكه یاد بگیریم كه حالت ذهنی خود را بسرعت عوض كنیم .از این گذشته ، شما این چیزها را برای چه می خواهید ؟ آیا غیر ازاین است كه به اعتقاد شما همسر دلخواه ،فرزند،پول و غیره سبب می شود كه احساس بهتری پیدا كنید ؟ اما سرانجام ، پس از آنكه به چیزهایی كه می خواهید ،رسیدید، چه كسی احساستان را بهتر می سازد؟ البته خودتان چنین می كنید.
پس چرامنتظرید ؟هم اكنون این كار را انجام دهید!
آیا می دانید چگونه باید حال خود را بهتر سازید ؟ آیا امكان دارد كاری كنید كه هم اكنون احساس خوشبختی كامل، هیجان و شوروشوق كنید؟ مسلم است! كافی است كه مركزتوجه خود را تغییر دهید.
آیا بخاطر می آورید كه زمانی ، كار بزرگی انجام داده و خود را سرفراز و موفق احساس می كرده اید ؟ آن حالت را بطور روشن و زنده و با تمام جزئیات ، در نظر مجسم كنید ... صداهایی را كه شنیده اید به خاطر آورید... ضربان قلب خود را احساس كنید! مانند همان زمان نفس بكشید ، همانطور قیافه بگیرید، و بدن خود را مانند آن موقع به حركت در آورید . آیا، هیچ هیجانی در خود احساس نمی كنید؟ آیا ممكن است هروقت كه دلتان بخواهد همین احساس رادر خود ایجاد كنید؟
در زندگی ، برای درك و تجربه هر چیزی راههای گوناگونی هست . روح ما، مانند گیرنده ای است كه می تواند برنامه های شاد یاغم انگیز مختلفی را پخش كند . در هر لحظه، می توانیم دچار هر نوع احساسی كه مایلیم ، بشویم. كافی است كه كانال صحیح را بگیریم . این كار چگونه امكان پذیر است ؟ برای تغییر فوری روحیه ، دو راه وجود دارد. راه اول آن است كه ذهن خود را به چیزدیگری متوجه كنیم.
به یكی از درخشانترین لحظه های ز ندگی خود فكر كنید. با بخاطر آوردن آن چه احساسی پیدا می كنید؟ذهن خود را می توانید متوجه چه چیز هایی دیگری بكنید تا احساسی خوشایند و حالی خوب پیدا كنید؟
برای تغییر فوری حالت روحی ، راه دومی هم هست كه فردا به آن می پردازیم.
تغییر مركز توجه ، فقط یكی از راههای تغییر روحیه است . راه سریعتر و مؤثرتری هم هست و آن استفاده از شیوه های جسمانی و یا به اصطلاح ، فیزیولوژیكی است. بیشتر مردم، هنگامی كه از روحیه خود ناراضی هستند و می خواهند حال بهتری پیدا كنند ، به الكفل، غذا، سیگار، خواب، یا مواد مخدر متوسل می شوند.بعضی ها هم راههای مثبت تر نظیر رقص، آواز، ورزش و یا عشقبازی را انتخاب می كنند.
هر یك از حالات روحی، با تغییرات جسمانی مشخصی همراه است. افراد افسرده چه قیافه ای دارند؟ شانه هاشان فرو افتاده وسرشان پائین است. بطور كم عمق نفس می كشند . عضلات چهره شان شل و قیافه شان بی تفاوت است . برعكس در مواقعی كه شاد و سر حال هستیم ، شانه هامان بالا است و حالت طبیعی دارد . سرمان را بالا نگه می داریم و بطور كامل نفس می كشیم . می توانیم آگاهانه این تغییرات رادر جسم خود به وجود آوریم و بلافاصله حالت روحی دلخواه را در خود ایجاد كنیم.
بعضی ازكارهای بسیار ساده، ممكن است نتایج بسیار بزرگی داشته باشد. اگر می خواهید حالت سرگرم كننده ای در خود ایجاد كنید كه نتایج دور از انتظاری هم داشته باشد تمرین زیر را انجام دهید:
خود را مقید كنید كه در هفت روز آینده روزی پنج بار و هر بار روزی یك دقیقه در مقابل آینه قرار بگیرید و فقط نیش خود را گوش تا گوش به لبخند باز كنید. این كار، ممكن است در ابتدا كمی احمقانه به نظر برسد، اما وقتی روزی چند نوبت این عمل را تكراركنید، سلسله اعصابتان به طورمداوم تحریك می شود تا احساسی از شادمانی، بی خیالی، شوخی و سادگی را در شما ایجاد كند. مهمترآنكه خود را نسبت به ( حال خوب)داشتن شرطی می كنید و عادت شادمانی جسمی را در خود بوجود می آورید. پس هم اكنون یك دقیقه وقت صرف كنید و این كار را محض تفریح انجام دهید!
سن شخص، چندان به گذشت زمان بستگی ندارد، بلكه بیشتر به طرز فكر و وضع جسمی او مربوط است. خیلیها هستند كه سالهای زیادی را پشت سر گذاشته اند ، اما هنوز شلنگ انداز راه می روند و افكارشان هم هنوز خشك و غیر قابل انعطاف نشده است.
به عنوان مثال، در روزهای بارانی وقتی اشخاص مسن به گودال پر از آبی می رسند، نه فقط آن را دور می زنند، بلكه در تمام آن مدت شكوه وشكایت می كنند و غر می زنند!
برعكس، كودكان ( وآنان كه هنوز دلشان جوان است ) به میان آب می پرند ، آب را به اطراف می پاشند و خوش می گذرانند .
(گودال)های زندگی را وسیله شادمانی قرار دهید. هنگام راه رفتن ، پاهاتان حالت فنری داشته باشد و لبخندرا فراموش نكنید . به خوشرویی، شیطنت و سر زندگی اهمیت بدهید. شما انسان زنده ای هستید!
برای احساس خوب داشتن، به هیچ علت و دلیلی نیاز نیست!
برای اینكه زندگی پر مایه تری داشته باشیم ، بهترین راه، این است كه دامنه عواطف و احساسات خود را وسعت دهیم. در هفته ای كه گذشت ، دچار چند نوع عواطف و احساسات گوناگون شده اید؟ آنها را یادداشت كنید.
اكنون عواطفی را كه نوشته اید ، بررسی كنید. اگر تعداد آنها از 12 كمتر است، چند احساس دلپذیر را به آنها بیفزایید. بعضیها از میان هزاران احساسی كه می توانندداشته باشند، فقط چند مورد را تجربه كرده اند!
توجه داشته باشید كه فقط با تغییر مركز توجه و یا تغییر حالت جسمانی، می توانید قلمرو عواطف خود را گسترده تر كنید. یكی از عواطف مثبت ودلپذیر را بطور دلخواه انتخاب كنید. طوری بایستید ، حركت كنید، قیافه بگیرید و سخن بگوئید كه گویی دچار آن احساس هستید . از تغییری كه بلافاصله در روحیه واحساستان پیدا می شود لذت ببرید!
شاید برایتان اتفاق افتاده باشد كه زمانی از خشم ، دیوانه شده و یا احساس درماندگی و گرفتاری كرده باشید و اكنون كه به گذشته خود می نگرید، از اینكه بخاطرچه چیزهایی از جا در رفته اید خنده تان بگیرد.همه ما این جمله قدیمی را از دیگران شنیده ایم كه ( یك روز، به یاد رفتار امروزت می افتی و خنده ات می گیرد ). یكی از استادان من به نام ریچارد بندلر یك بارگفت ( چرا صبر كنیم؟ چرا همین حالا خنده مان نگیرد؟)
این كار را همین امروز امتحان كنید . به چیزی بخندید كه قبلاٌ آنرا تحمل ناپذیر و عذاب آور می دانستید . آیا احساس نمی كنید كه اوضاع برایتان قابل تحملتر شده است ؟
همسر شما قرار است تاكنون به منزل برگشته باشد؛ اما دیر كرده است . چه فكری می كنید؟ نتیجه می گیرید كه به وقت شناسی اهمیت نمی دهد ؟ نگران می شوید و فكر می كنید كه در بین راه، تصادف كرده است ؟ یا تصور می كنید كه بین راه توقف كرده است تا برایتان هدیه ای بخرد؟
احساسات ما بستگی به این دارد كه فكرمان رامتوجه چه چیزی بكنیم . و نوع احساسمان به شدت بر عملها و عكس العملهای ما اثر می گذارد . بجای اینكه فوراٌ نتیجه گیری كنید،
همه اطراف و جوانب را بسنجید و حالات ممكن را در نظر بگیرید . آنگاه توجهتان رابه حالتی جلب كنید كه شما و اطرافیانتان را نیرومندتر سازد.
برای درك نیروی تمركز و توجه ، بهترین مثالی كه می توان ذكر كرد ، مسابقات اتومبیلرانی سرعت است . وقتی اتومبیل شما منحرف می شود و به سوی دیواره می رود، عكس العمل طبیعی معمولاٌ این است كه خواستان را به دیواره جمع می كنید تا باآن برخورد نكنید . اما اگر توجهمان را به چیزی جلب كنیم كه از آن وحشت داریم ، بطور قطع همان بلائی از آن می ترسیم ، به سرمان می آید .مسابقه دهندگان حرفه ای می دانند كه به هر طرف توجه كنند ، اتومبیل بطور نا خواسته به همان طرف منحرف می شود. به این جهت این رانندگان كه دائماٌ جانشان در خطر است سعی می كنند به محض مواجه شدن با این خطر،بجای نگاه كردن به دیواره ، به جاده اصلی توجه كنند .
در زندگی نیز بیشترمردم بجای چاره اندیشی ، به بلاهایی فكر می كنند كه نمی خواهند به سرشان بیاید. اگر با ترسهای خود مبارزه كنید ، ایمان و توكل داشته باشید و نیروی تمركز خود راتحت انضباط در آورید، اعمالتان بطور طبیعی شما رابه مسیر صحیح هدایت خواهد كرد. اكنون ترس را رها كنید و به چیزهایی توجه نمائید كه واقعاٌ طالب آن هستید ولیاقت آنرا دارید.
حركت ، شور می آفریند. اگر یك روز دلتان نخواست كه به پیاده روی یا دوآهسته بپردازید، چه مانعی دارد كه برای نرمش صبحگاهی و جست وخیز، از منزل خارج شوید ؟ این حركات ، اثر نیرومندی بر تغییر روحیه دارد، زیرا:
1 – نرمش و جست وخیز ، ورزشی عالی است.
2 – فشاری كه بر بدن وارد می كند ، كمتراز فشاری است كه در هنگام دویدن بر بدن وارد می شود.
3 – در هنگام جست وخیز، نمی توانید از لبخند خودداری كنید.
4 – رانندگان اتومبیلها نیز با دیدن شما لبخند می زنند و سرگرم می شوند.
مؤثرترین اه كنترل نیروی تمركز، استفاده از پرسش است. هر سؤالی كه از خود بكنید، مغز پاسخی برای آن پیدا می كند. به عنوان مثال، اگر بپرسید ( چرا فلانی از من سوء استفاده می كند؟)بی اختیار ذهنتان متوجه مواردی می شود كه آن شخص ، سرتان را كلاه گذاشته است، خواه اصلاٌ این موضوع حقیقت داشته یا نداشته باشد. اما اگر بپرسید ( چگونه می توانم این مشكل را رفع كنم ؟ ( بدون تردید به پاسخهایی می رسید كه نتیجه اش برداشتن قدمهای مثبت است.
پرسش صحیح ، داری نیرویی است كه نمونه آن را می توان در شرح حال یك كودك كتك خورده یافت . این كودك كه در یك نزاع دبستانی ، از كودك بزرگتر از خود كتك خورده بود ، به منظور انتقام، تفنگی به چنگ آورد و به تعقیب آن كودك قلدر پرداخت .
اما درست در لحظه ای كه میخواست ماشه را بكشد به خودآمد و از خود پرسید ( اگر ماشه را بكشم چه اتفاق می افتد؟) ناگهان تصویری از زندان و بلاهایی كه ممكن است بر سرش بیاورند در نظرش مجسم شد . لوله تفنگ رابه طرف درختی گرفت و به آن شلیك كرد.
این پسر بوجكسون بود . یك انحراف توجه، یك تصمیم سنجیده و ناشی از مقایسه رنج و لذت ، باعث شد پسری با آینده ای نا معلوم ، به یكی از بزرگترین قهرمانان ورزشی مبدل شود.
امروز، چه پرسشهای زندگی سازی می توانید از خود بكنید؟
آیا كسی تاكنون به شما گفته اتكه ( آینده تان درخشان است؟) از شنیدن این گفته چه احساسی پیدا كردید؟ اگر می گفتید كه آینده تان تاریك است چطور؟ممكن است به شما بگویند ( نظرات شما به گوش خوش می آید) و یا ( طرح ما فریاد می زند كه باید اصلاح شود ). ممكن است درباره كسی گفته باشید( از دیدنش چندشم می شود.) و یا ( رفتارش واقعاٌ سرد است. )
هر دسته از این كلمات، تاثیری متفاوت بر روی افراد دارد. كسانی كه معمولاٌ از آینده روشن یا تاریك ، سخن می گویند، از تعبیرات بصری استفاده می كنند. بعضی ها به علائم شنیداری حساسترند،( به گوش خوش می آید. فریاد می زند) و بعضی هم برای بیان مقصود از كلماتی استفاده می كنند كه به حس لامسه مربوط است( چندشم می شود. واقعاٌ سرد است.)
توجه شما معمولاٌ به كدامیك از این سه حس ، بیشتر است؟
بعضیها برای بهبود حالت روحی خود به سیگار، الكل، پرخوری، سوء استفاده از كارتهای اعتباری و یا راههای منفی دیگر پناه می برند . آیا راههای سالمتری هم برای ایجاد روحیه وجود دارد؟ چند دقیقه در این باره فكر كنید.
1 – برای اینكه رنجها را از خود دور كنید و احساسات لذتبخشی را جایگزین آنها سازید چه شیوه های مثبتی را می دانید؟ آنها را روی كاغذ بیاورید.
2 – راههای تازهای راكه قبلاٌ از آنها استفاده نكرده ای و به نظرتان مؤثر می آیند به آنها اضافه كنید. دست كم 15 شیوه را برای رفع دلتنگی ذكر كنید و چه بهتر كه تعداد آنها را به 25 و یابیشتر برسانید . این تمرینی است كه می توانید آنرا بارها تكرار كنید تا سرانجام صدها راه سالم برای تغییر روحیه كشف نمائید.
هنگامی كه در بزرگراه رنج و دلتنگی ، به مقصد شادی و لذت سفر می كنید، به كشف راههای گوناگون و مثبتی بپردازید كه مناظر اطراف را دلپذیر سازد. بعضی از این راهها را آزمایش كنید:
آهنگهای مورد علاقه خود را زمزمه كنید ... به مطالعه چیزی بپردازید كه مطالبش را بتوانید بكار بندید... به تماشای یك فیلم كمدی و یا برنامه شاد تلویزیونی بپردازید و بخندید... چند طول استخر را شنا كنید ... از صرف غذا با افراد خانواده، یا یكی از دوستان لذت ببرید... مدتی در وان آب گرم، استراحت كنید... به خلق چند نظریه تازه بپردازید... با فرد تازه ای آشنا شوید... لطیفه های بی مزه ای برای دوستان خود تعریف كنید و بدانید كه باز هم شما را دوست خواهند داشت... با همسر خود ، گرم و صمیمانه گفتگو كنید .
هم اكنون یكی از راههای بالا را انتخاب و امتحان كنید!
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
رویای سرنوشت
تصمیم گیری و هدف گذاری
همه ما رویا ها و آرزوها یی داریم ... همه ما در اعماق روح خود می خواهیم باور كنیم كه دارای موهبت خاصی هستیم، می توانیم تغییر و تفاوتی ایجاد كنیم، می توانیم به طریق خاصی در دیگران نفوذ كنیم و می توانیم جهان فعلی را به صورت دنیای بهتری در آوریم.
آرزوی شما چیست ؟ شاید رویایی است كه آن را فراموش كرده اید و یا درشرف زوال و نابودی است . اگر آرزوی شما عملی می شد ، وضع امروزی شماچگونه بود؟
اكنون چند لحظه وقت صرف كنید و در رویا و آرزوی خود فرو بروید و ببینید خواسته واقعی شما در زندگی چیست ؟
كارهایی كه گاه به گاه انجام می دهیم، ملاك نیستند، بلكه اعمال دائمی ما هستند كه نقش تعیین كننده دارند. پدر همه اعمال ما كدام است ؟ چه عملی در نهایت ، تعیین كننده شخصیت و راه زندگانی ماست ؟ پاسخ این پرسش در كلمه تصمیم نهفته است . در لحظات تصمیمگیری است كه سرنوشت ما رقم زده می شود . من بیش ازهر چیز ، اعتقاد دارم كه آنچه سرنوشت ما را تعیین می كند ، شرایط زندگیمان نیست ، بلكه تصمیمهای ماست.
چه كسی باور می كردكه ایمان مردی آرام و بی ادعا ( حقوقدانی كه به اصل مسالمت معتقدبود )
چنان قدرتی داشته باشد كه امپراطوری وسیعی را واژگون كند ؟ مع ذالك تصمیم مهاتماگاندی و اعتقاد او به اینكه بدون توسل به خشونت می توان به مردم هند كمك كرد تا دوباره زمام كشور خود رابدست گیرند،یك رشته وقایع زنجیره ای غیر منتظره را سبب شد .
ببینید یك تصمیم ، كه به موقع و با ایمان كامل به آن عمل می شود ، چه نیرویی دارد. هنگامی كه خیلیها این كار را رویایی غیر ممكن تصور می كردند ، استقامت و پابندی گاندی به تصمیمی كه گرفته بود ، آن رویا را به واقعیتی غیرقابل انكار مبدل كرد.نكته آن است كه خود متعهد كنیم بطوری كه نتوانیم از تصمیم خود بر گردیم .
اگر شما همین اندازه شور و شوق، ایمان و عمل در خود سراغ داشتید كه بتوانید حركتی توقف نا پذیر را به وجود آورید، دست به چه اقداماتی می زدید؟
در درون هر یك از ما منابع نیروی عظیمی به ودیعه نهاده شده است كه می تواند ما رابه كلیه آرزوهای خود و حتی به چیزی بیش از آن برساند. یك تصمیم ، می تواند دریچه های بسیاری را به روی ما باز كند و شادمانی یا غم ، سعادت یا بی نوایی، با هم بودن یا انزوا ، عمر طولانی و یا مرگ زود رس را به ارمغان آورد.
از شمامی خواهم كه همین امروز ، تصمیمی بگیرید كه بلافاصله موجب دگرگونی یا بهبود كیفیت زندگیتان شود.كاری را كه به تعویق انداخته اید انجام دهید...مهارت تازه ای فرا بگیرید ...با دلسوزی و احترام بیشتری نسبت به دیگران رفتار كنید ... و یا به كسی كه چند سال است با او صحبت نكرده اید ، تلفن كنید . فقط بدانید كه همه تصمیمها دارای پی آمد هایی هستند. حتی اگر هیچ تصمیمی نگیرید، این خود نوعی تصمیم است.
در گذشته، چه تصمیمهایی گرفته، یا نگرفته اید كه بر زندگی امروزی شما تاثیر شدیدی داشته است ؟
در سال 1955 خانم روزاپاركس تصمیم گرفت كه از یك قانون غیر عادلانه و مبتنی بر تبعیض نژادی سرپیچی كند. وی از اینكه در اتوبوس ، جای خود را به سفید پوستی واگذارد امتناع كرد و این عمل او ، نتایجی به بار آورد كه در آن لحظه به ذهنش خطور نمی كرد . آیا قصد او این بود كه ساختار اجتماع را دگرگون سازد ؟ قصد او هر چه بود، پا بندی وی به معیارهای عالیتر زندگی ، او را به انجام این عمل واداشت .
اگر معیارهایی را كه دارید ، بالا ببرید و تصمیم واقعی بگیرید كه براساس آن معیارها زندگی كنید چه تغییرات شگرفی ایجاد خواهد شد؟
همه ما ، داستان زندگی افرادی را شنیده ایم كه علی رغم محدودیتهای شرایط، دست به كاری شگرف زده و به صورت نمونه هایی از نیروی بی كران روح انسان در آمده اند.
من و شما نیز می توانیم زندگانی خود رابه صورت یكی ازاین افسانه ها در آوریم ، به شرط اینكه شهامت داشته باشیم و بدانیم كه قادریم اختیار اتفاقاتی راكه در زندگیمان می افتد به دستگیریم. و اگر هم نتوانیم همیشه اتفاقاتی راكه در زندگیمان می افتد كنترل كنیم ، دست كم می توانیم بر واكنشهای خود نسبت به آن وقایع ، و بر اعمالی كه در مقابل آنها انجام می دهیم مسلط باشیم.
اگر در زندگی شما چیزی هست كه از آن ناراضی هستید، ( مثلاٌ در زمینه روابط، سلامت جسمی ویا شغل) هم اكنون تصمیم بگیرید كه بلافاصله تغییری در آن به وجود آورید.
هر چه بیشتر تصمیم بگیرید ،قدرت تصمیم گیری شما بیشتر می شود .همچنان كه عضلات بدن در اثر ورزش نیرومندتر می شوند ، قدرت تصمیم نیز با تمرین افزایش می یابد.
همین امروز، در مورد دو كار كه به تاخیر انداخته اید تصمیم بگیرید: یك تصمیم كه گرفتن آن آسان و یك تصمیم كه كمی دشوارتر باشد. بلافاصله در جهت عملی كردن هر یك از آنها قدمی بردارید و این كار را با قدم دیگری كه فردا بر می دارید ادامه دهید. با این عمل ، عضلات تصمیمگیری شما نیرومند می شوند و می توانید بزودی تغییراتی بزرگ ، در تمامی جهات زندگی خود به وجود آورید.
باید خود را مقید كنیم كه از اشتباههای خود پند بگیریم، نه اینكه به خود بپیچیم و خویشتن را ملامت كنیم . اگر از خطاهای خود درس نگیریم ، ممكن است در آینده نیز آنهارا تكرار كنیم . اگر موقتاٌ كشتی تان به گِل نشست، بخاطر آورید كه در زندگی انسان شكست معنی ندارد، بلكه فقط نتیجه وجود دارد . این ضرب المثل را در نظر داشته باشید : ناشی از تجربهاست ،و تجربه غالباٌ نتیجه قضاوت غلط است !
در گذشته خود ، مرتكب چه اشتباهی شده ایدكه بتوانید از آن برای بهبود زندگی امروزی خود استفاده كنید؟
موفقیت و شكست، معمولاٌ منشا واحدی ندارند.شكست نتیجه خودداری از انجام عملی ( مثلاٌ زدن یك تلفن ، رفتن یك كیلومتر راه یا اظهار عشق و محبت) است.همان طور كه شكست ، ناشی از یك رشته تصمیمات جزئی است، موفقیت نیز ناشی از آغازگری و ابتكار ، پشتكار و بیان واضح عشق و محبت عمیق قلبی است.
امروز چه عمل كوچكی می توانید انجام دهید كه حركتی را در جهت موفقیتهای زندگی به وجود آورد؟
تحقیقات پژوهشگران ، پیوسته نشان داده است كه افرادموفق معمولاٌ به سرعت تصمیم می گیرند و وقتی انجام كاری را درست بدانند به آسانی از تصمیم خود بر نمی گردند. بر عكس ، اشخاص شكست خورده معمولاٌ دیر تصمیم می گیرند و تصمیم خود را به آسانی عوض می كنند .
هر گاه تصمیم شایسته ای گرفتید ، آنرا رها نكنید.
او تقریباٌ نیمی از عمرش رادر یك ریه آهنی و نیم دیگر را در صندلی چرخدار گذرانده است. با وجود اینهمه مشكلات فردی ، او لابد در شرایطی نیست كه بتواند كیفیت زندگی دیگران را بهتر سازد. آیا نظر شما غیر از این است ؟ادرابرتس ، مجسمه لحظات بی همتای تصمیم و اراده انسانی است . وی نخستین فرد معلولی است كه بدون داشتن دست و پا ، از دانشگاه كالیفرنیا و بركلی فارغ التحصیل شده و به ریاست اداره توانبخشی ایالت كالیفرنیا رسیده است .وی كه مدافع خستگی ناپذیر افراد معلول است ، توانسته است قوانینی رابرای حفظ كلیه حقوق انسانی معلولین به تصویب برساند و برای اجرای آن قوانین نیز ابتكارات بسیاری رانشان دهد.
شما هیچ بهانه قابل قبولی ندارید . هم اكنون سه تصمیم بگیرید كه وضع سلامت، شغل، روابط زندگیتان را بهتر سازد و آنگاه براساس آن تصمیمها عمل كنید.
چگونه می توانید چیزی نامرئی را قابل دیدن كنید؟ اولین قدم آن است كه رویا و آرزوی خود را با دقت و روشنی تعریف كنید. تنها چیزی كه حد توانائیهای شما را مشخص می كند ، همین است كه بتوانید با دقت ، خواسته خود راتعریف كنید . اكنون می خواهیم آرزوها و رویاهای شما را متبلور سازیم و ظرف چند روز آینده برنامه ای بریزیم كه مطمئناٌ شما را به هدف برساند.
همه ما، چه بدانیم و چه ندانیم ، دارای هدفهایی هستیم. این هدفها، هر چه باشند، بر زندگی ما تاثیر اساسی دارند.مع ذالك بعضی از هدفها، نظیر اینكه ( من باید قبضها و صورتحسابهای خود راپرداخت كنم ) هیچ شور و هیجانی در انسان ایجاد نمی كند. رمز آزاد كردن نیروهای واقعی آن است كه هدفهای هیجان آوری برای خود قرار دهید كه حقیقتاٌ نیروی خلاقه را در شما زنده كند و محرك شور و شوق باشد.
هم اكنون آگاهانه هدفهای خود را انتخاب كنید.
هدفهایی را كه به نظرتان ارزش تعقیب كردن دارند در نظر آورید. آنگاه یك هدف را كه مهیج تر باشد بر گزینید . چیزی باشد كه بخاطر آن ، صبحها زودتر از خواب بر خیزید و شبها دیرتر به بستر بروید. برای رسیدن به آن هدفِ، تاریخ معینی را در نظر بگیرید و در چند سطر بنویسید كه چرا حتماٌ باید تا آن تاریخ به هدف برسید.آیا این هدف، آنقدر بزرگ هست كه برایتان شور آفرین باشد؟ یا باعث شود كه از چهار چوب محدودیتهای خود فراتر بروید؟ یا ظرفیتهای نهفته خود را آشكار كنید؟
اگر تاكنون اتومبیل یا وسیله تازه ای خریده باشید، متوجه شده اید كه پس از خرید، مشابه آن در همه جا مشاهده می كنید. البته آن اشیا ، قبل از آن هم در اطراف شما وجود داشته اند ، اما متوجه آنها نمی شده اید .
موضوع ساده است . بخشی از مغزمسئوول است تا كلیه اطلاعات را غربال كند و فقط آنچه را كه برای بقا و یا موفقیت ، ضروری است وارد ذهن نماید. بسیاری از چیزها در اطرافتان وجود دارند كه به كار موفقیت وعملی شدن رویا های شما می آیند، اما متوجه وجود آنها نمی شوید . زیرا هدفهای خود را به روشنی تعریف نكرده اید و به عبارت دیگربه مغز خود نیاموخته اید كه آن چیز ها دارای اهمیت هستند .
پس از آنكه هدفها یا امور مهم را به ذهن خود یاد آور شدید، نوعی غربال ذهنی به نام (سیستم فعال كننده شبكه ذهنی) به كار می افتد . این بخش از ذهن مانند آهن ربا عمل می كند و كلیه اطلاعات و فرصتهایی را كه ممكن است موجب موفقیت سریع و رسیدن شما به هدف شود جذب می نماید. بكار انداختن این كلید نیرومند عصبی ، می تواند ظرف چند روز یا چند هفته ، شكل زندگی شما را واقعاٌ دگرگون كند.
راهنمای هدفگذاری ( برنامه ریزی سیستم فعال كننده RAS )
1 – از امروز به مدت چهار روز و هر روز به مدت ده دقیقه وقت خود را صرف هدفگذاری كنید.
( توجه : هدفهای خود رادر دفترچه ای یادداشت كنید)
2 – در هنگام انجام این تمرین مرتباٌ از خود بپرسید، ( اگر مطمئن بودم كه به هر خواسته ای خواهم رسید و در هیچ زمینه ای شكست نخواهم خورد، در آن صورت چه چیزی را می خواستم و چه می كردم ؟)
3 – خوش باشید و به عوالم كودكی بر گردید. در یك فروشگاه بزرگ اسباب بازی ، روی زانوی بابانوئل ( یا عمو نوروز ) نشسته اید . در آن حالت هیجان و انتظار ، هیچ خواهشی آنقدرها بزرگ نیست . بهای هیچ چیزی آنقدرها گزاف نیست. همه چیز در دسترس است...
روز اول : هدفهای مربوط به رشد فردی
احساس رفاه و دارندگی ، پایه ای است برای رسیدن به هر نوع موفقیت دیگر در زندگی
1 – پنج دقیقه فكر كنید و همه امكانات را در نظر بگیرید: دلتان می خواهد چه مطالبی را بیاموزید؟ چه مهارتهایی را می خواهید فرا بگیرید؟ چه خصلتهایی رامی خواهید در خود به وجود آورید؟ دوستان شما چه كسانی باید باشند ؟ خود شما چه كسی می خواهید باشید؟
2 – برای رسیدن به هر هدف مهلت معینی قائل شوید ( مثلا شش ماه، یك سال ، پنج سال، ده سال، یا بیست سال).
3 – بزرگترین هدفی را كه می خواهید تا یك سال دیگر به آن دست یابید مشخص كنید.
4 – ظرف دو دقیقه شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید كه چرا باید حتما و به طور قطع ظرف یك سال آینده به آن هدف برسید.
روز دوم : هدفهای شغلی واقتصادی
خواه آرزوی شما این باشد كه در رشته حرفه ای خود سر آمد و پیشتاز باشید و میلیونها بر ثروت خود بیفزایید و خواه علاقمند باشید كه به عنوان دانشجوی رشته تخصصی ، سرمایه ای از علم بیندوزید، اكنون فرصت دارید كه نسبت به هدفهای خود اطمینان یابید.
1 – پنج دقیقه فكر كنید و همه امكانات را درنظر بگیرید. چه مبلغ پول می خواهید بیندوزید؟ از شغل خود ویا شركتی كه در آن كار می كنید چه انتظاراتی دارید؟ درآمد سالانه مورد انتظار شما چقدر است ؟ چه تصمیمهایی در زمینه مالی باید بگیرید؟
2 – برای رسیدن به هریك از هدفهای خود مهلتی قائل شوید( مثلا شش ماه، یك سال، پنج سال، ده سال،یا بیست سال).
3 – بزرگترین هدفی را كه می خواهید ظرف یك سال آینده به آن دست یابید مشخص كنید.
4 – ظرف دو دقیقه شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید كه چرا باید حتماٌ ظرف یك سال آینده به آن هدف برسید.
روز سوم : هدفهای تفریحی و ماجراجویانه
اگر از نظر مالی هیچ محدودیتی نداشتید، دلتان می خواست چه كنید و یا چه چیزهایی را داشته باشید؟ اگر هم اكنون یك غول جادویی در مقابل شما حاضرمی شد تا شما را به آرزوهاتان برساند چه آرزویی می كردید؟
1 – پنج دقیقه فكر كنید و همه امكانات رادر نظر بگیرید. دلتان می خواهد چه چیزهایی را بسازید یا بخرید؟ دلتان می خواهد در چه اتفاقاتی حضور داشته باشید؟ به چه ماجراهایی علاقمند هستید؟
2 – برای رسیدن به هر یك از هدفهای خود مهلت معینی قائل شوید( مثلا شش ماه، یك سال، پنج سال، ده سال،یا بیست سال).
3 – بزرگترین هدفی را كه می خواهید ظرف یك سال آینده به آن دست یابید مشخص كنید.
4 – ظرف دو دقیقه، شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید كه چرا باید بطور قطع ظرف یك سال آینده به آن هدف برسید
روز چهارم : هدفهای معنوی و اجتماعی
اكنون فرصت دارید كه اثری از خود باقی بگذارید. میراثی به وجود آورید كه تغییری واقعی در زندگی دیگران پدید آورد.
1 – پنج دقیقه فكر كنید و همه امكانات رادر نظر بگیرید.چه خدمتی از شما ساخته است ؟ در چه اموری و به چه كسانی می توانید كمك كنید ؟ چه چیزهایی را می توانید ایجاد كنید؟
2 – برای رسیدن به هر یك از هدفهای خود مهلت معینی قائل شوید( مثلا شش ماه، یك سال، پنج سال، ده سال،یا بیست سال).
3 – بزرگترین هدفی را كه می خواهید ظرف یك سال آینده به آن دست یابید مشخص كنید.
4 – ظرف دو دقیقه، شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید كه چرا باید بطور قطع ظرف یك سال آینده به آن هدف برسید.
هرگز هیچ هدفی را رها مكنید، مگر اینكه ابتدا قدم مثبتی درجهت تحقق آن برداشته باشید. هم اكنون لحظه ای فكر كنتید و اولین قدمی را كه باید در جهت رسیدن به هدف بردارید مشخص سازید. برای اینكه پیشرفت كنید ، چه قدمی را باید امروز بردارید؟حتی یك قدم كوچك ( مثلا زدن یك تلفن ، یك قول، و یا یك برنامه ریزی مقدماتی )شما را به هدف نزدیكتر می كند . آنگاه كارهای ساده ای را كه باید از امروز تا ده روز دیگر انجام دهید، به صورت برنامه ریزی به روی كاغذ بیاورید. این برنامه ده روزه، یك رشته عادتها رادر ما ایجاد می كند و نیروی محركه توقف ناپذیری را به وجود می آورد كه موفقیت دراز مدت شما را تضمین می كند. از هم اكنون شروع كنید!
اگر یك سال دیگر ، به همه هدفهای خود برسید چه احساسی خواهید داشت ؟ چه نظری نسبت به خودتان پیدا خواهید كرد ؟ زندگی را چگونه خواهید دید؟ پاسخ با این سئولات باعث می شود تا دلایل قاطعی برای رسیدن به هدفپیدا كنید. اگر بدانید كه چرا باید كاری را انجام دهید، چگونگی انجام آن به آسانی معلوم خواهد شد.
از فرصت استفاده كنید و چهار هدف یك ساله خود رامشخص سازید. زیر هریك از هدفها ، در یك پاراگراف شرح دهید كه چرا مطلقاٌ خود را مقید می دانید كه ظرف یك سال به آن هدفها نایل شوید.
رمز رسیدن به هدفها، شرطی كردن ذهن است . دست كم روزی دوبار ، هدفهایی را كه نوشته اید بررسی كنید. آنها را در جایی قرار دهید كه هر روزچشمتان به آنها بیفتد : مثلاٌ در دفتریادداشتهای روزانه ، روی میز كار ، در كیف پول یا روی آینه دستشویی كه در هنگام اصلاح صورت آنها را ببینید . به خاطر داشته باشید كه اگر دائماٌ راجع به چیزی فكركنید و افكار خود راروی آن متمركز سازید ، به سوی آن حركت می كنید . این، راهی ساده و بسیار پر اهمیت برای برنامه ریزی نظام فعال كننده شبكه ذهنی (RAS ) است.
اگر تلاشتان برای رسیدن به هدف ، عبث به نظر رسید، آیا باید هدف خود را تغییر دهید؟ پاسخ مطلقاٌ منفی است!
پشتكار، ارزشمندترین عامل شكل دهنده كیفیت زندگی است و حتی از استعداد نیز مهمتر است.به هر حال هیچكس تاكنون صرفاٌ به علت داشتن علاقه به هدفی نرسیده است . انسان باید خود رامتعهد و پابند كند . آیا ممكن است كه در اثر یك شكست موقتی، بینش و توانائیهای پیدا كنیم كه در آینده حتی به موفقیتهای بزرگتری دست یابیم؟ مسلم است !
اكنون به تلاشهای ظاهراٌ ( بی ثمر) گذشته خود بنگرید و ببینید از آنها چه آموخته اید؟چگونه می توانید با استفاده از این بینشها ، چه در زمان حال و چه در آینده موفقیتهای بزرگی كسب كنید؟
همه افراد موفق ، آگاهانه یا ناآگاهانه از فرمول مشابهی برای رسیدن به هدفهای خود استفاده می كنند . شما هم برای رسیدن به خواسته های خود این چهار دستور ساده را بكار بندید:
فرمول موفقیت نهایی
1 – ابتدا خواسته خود را مشخص كنید .( دقیق باشید! روشنی بیان نوعی قدرت است).
2 – دست به عمل بزنید.( زیرا داشتن آرزو كافی نیست).
3 – ببینیدنحوه عملكرد شما برای رسیدن به هدف، مفید و موثر است یانه .( برای یك فرضیه بی ارزش ، نیرو خود را بیهوده هدر ندهید).
4 – فرضیات و شیوه كار خود را آنقدر عوض كنید تا به هدف برسید.( قابلیت انعطاف، باعث می شود كه نظرات تازه ای پیدا كنید و به نتایج تازه تری برسید.
هنگام تعقیب هدفها ، غالباٌ به نتایجی غیر منتظره دست می یابیم . آیا زنبور عسل عمداٌ می خواهد گلها را بارور سازد؟ خیر، بلكه زنبور در پی جمع آوری شهد، پاهایش به گرده گلها آغشته می شود و هنگامی كه روی گل دیگر می نشیند ، ندانسته یك رشته عكس العملهای زنجیره ای را باعث می شود و در نتیجه ، دامنه كوهسار، هرروزی به رنگی دلپذیر در می آید.
به همین ترتیب ، شما نیز هنگامی كه به دنبال هدفهای ارزشمند خود می روید، ممكن است منابع پیش بینی نشده ای هم نصیب دیگران سازید. حتی تصمیم ساده ای ، نظیر اینكه به فلان دوست قدیمی تلفن كنید، ممكن است پی آمدهای مثبتی داشته باشید كه اصلاٌ فكرش را نمی كردید.
تلاشهای فعلی شما چه منابعی برای دیگران دارد؟
مقصود واقعی از داشتن هدف آن است كه ضمن تعقیب هدف، شخصیت شما به عنوان یك فرد انسانی نیز ساخته شود . پاداش واقعی شما شخصیتی است كه به عنوان یك انسان ، پیدا می كنید.
اكنون دقایقی وقت صرف كنید و به طور خلاصه بنویسید كه برای رسیدن به هدفهای خود باید چه خصلتها، خصوصیات، مهارتها، توانائیها، طرز فكرها و عقایدی را در خود ایجاد كنید.
لذت و شادی را فراموش مكنید . در نظر بسیاری از اشخاص ، هدفگذاری به این معنی است كه وقتی به هدف بزرگی رسیدند،آنگاه می توانند از زندگی خود لذت ببرند. ما می خواهیم با شادمانی به هدف برسیم ، نه اینكه ابتدا به هدف برسیم و آنگاه شادی كنیم . سعی كنید از هر روز عمر خود به كاملترین صورت ، استفاده نمائید. شهدی را كه در هر یك از لحظات حیات ، موجود است بچشید. ارزش زندگانی را با ملاك پیشرفتهای خود اندازه نگیرید ، بلكه بخاطر داشته باشید كه جهت حركت شما ، مهمتر از نیل به هدفهای موقت است.
جهت حركت شما رو به كدام جانب است ؟ آیا از هدفهای خود دور می شوید ، یابه آنها نزدیك می گردید؟ آیا لازم است در شیوه های خود تجدید نظر كنید؟ آیا از زندگی خود بطور كامل لذت می برید؟ اگر پاسختان منفی است ، هم اكنون تغییری دریكی از زمینه ها ایجاد كنید.
شاید بارها این جمله را از اشخاص شنیده باشید كه ( آیا سهم من از زندگی همین است؟) فضانوردان آپولو كه تقریباٌ تمام عمر خود را وقف سفر به كره ماه كرده بودند، در آن لحظه افتخار آفرین و تاریخی كه قدم به ماه گذاشتند احساس غرور می كردند. اما پس از آنكه به زمین برگشتند بعضی هاشان دچار افسردگی شدید شدند. آیا هدفی باقی مانده بود كه انتظارش را بكشند؟ آیا هدفی بزرگتر از سفر به كره ماه ، و كشف فضای خارج از زمین وجود داشت ؟ بلی ، شاید فقط یك هدف وجود داشته باشد و آن كشف فضای روح و دل انسانی است .
همه ما نیاز داریم كه دائماٌ احساس رشد عاطفی و معنوی كنیم . این غذایی است كه روح ما به آن محتاج است . وقتی به هدفهایی كه برای خود قرار داده اید نزدیك می شوید، فراموش نكنید كه باید بلافاصله هدفی تازه برای خود انتخاب كنید و برای آینده ای كه حتماٌ خواهد آمد، برنامه داشته باشید.
هدف نهایی چیست ؟ شاید این باشد كه كار ارزشمندی انجام دهیم. پیدا كردن راهی برای كمك به دیگران ( آنانكه صمیمانه دوستشان می داریم) باعث می شود كه در همه عمر ، احساس سعادت كنیم . برای كسانی كه بخواهند، وقت، انرژی، سرمایه و نیرو های خلاقه خود را در راه خیر صرف كنند ، همیشه در این جهان جایی وجود دارد.
امروز، چه عمل محبت آمیزی می توانید نسبت به فرد دیگری انجام دهید؟ هم اكنون تصمیم بگیرید ، به عمل بزنید و ازاحساسی كه پیدا خواهید كرد، لذت ببرید.
جورج برنز كمدین محبوب ، اهمیت انتظار را بخوبی درك كرده است . تمام فلسفه زندگی او دراین كلمات خلاصه می شود: ( باید در زندگیتان چیزی وجود داشته باشد كه به خاطرآن از بستر خارج شوید. در حال خواب، نمی توان كاری انجام داد . مهمترین اصل این است كه در زندگی خود ، نقطه روشن و جهت مشخصی داشته باشید كه رو به آن سو حركت كنید.) وی اكنون بیش از نودسال سن دارد و هنوز در فیلمهای سینمایی و تلویزیونی بازی می كند . او سالن پالادیوم لندن را برای اجرای برنامه ای در سال 2000 میلادی ، از هم اكنون رزرو كرده است كه در آن هنگام ، وی 104 سال سن خواهد داشت ! این گونه آینده سازیها را چگونه می بینید؟
بیشتر مردم تصور می كنند كه در ظرف یك سال كارهای زیادی می توان انجام داد، اما در عین حال ، كارهایی را كه در مدت ده سال می توانند به پایان رسانند دست كم می گیرند.
شما ده سال دیگر چه وضعی خواهید داشت؟
به چیزی فكر كنید كه امروزه آن را در اختیار دارید، اما زمانی در نظرتان هدفی رویایی جلوه می كرده است. شاید برای رسیدن به آن هدف، موانعی هم درسر راهتان بوده است و باوجود این اكنون جزئی از زندگی شماست. وقتی به دنبال هدف تازه ای می روید و با مانعی مواجه می شوید ، به یاد آورید كه از این موانع ، قبلاٌ هم در زندگیتان بوده است و بر آنها غلبه كرده و موفق شده اید!
روح انسانی ، واقعاٌ تسخیر ناپذیر است. قدرت اراده و میل به پیروزی ، موفقیت، سامان دادن به زندگی و تسلط بر آن ، تنها هنگامی در شما بیدار می شود كه بدانید چه می خواهید و باور داشته باشید كه هیچ مشكل و مساله و مانعی نمی تواند جلو شما را بگیرد . وجود موانع ، تنهابه این معنی است كه باید عزم خود را برای رسیدن به هدفهای ارزشمند، جزمتر كنید.
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
عدل و عدالت
حضرت محمد (ص) :
بالا ترین جهادها ، سخن عدل است که درنزد پیشوای ستمگر گفته شود.
عدالت یک ساعت ازشصت سال عبادت بهتراست.
دکتر مارون :
درراه اجرای عدالت اگرفحش و صدمه خوردید ، به خاطرخدا نرنجید و شاد باشید.
صبر:
امام صادق(ع) :
اگرصبر کنی صرفه می بری ، و اگرصبر نکنی خدا مقدرات خود را خواهد کرد، خواه تو راضی باشی خواه نباشی .
پاستور:
تحمل و بردباری بالاترین جرات و جسارت است.
شیخ احمد:
هرکسی که صبر کند و شکیبا بود او صابر است ، نه آن کس که صبر کند وشکایت کند.
گشاده رویی :
حضرت محمد (ص) :
محبوبترین اعمال درنزد خدا شادی دردل مومن وارد کردن است.
اسمایلز:
دنیا متعلق به کسانی است که ازآن استفاده و لذت می برند و مردم مسرور و شادمان صاحبان و مالکان حقیقی آن به شمار می روند.
شکسپیر:
شادمانی درخانه ای است که مهر و محبت درآن مسکن دارد.
راستی و درستکاری :
بوعلی سینا:
چیزی که دانش بیاراید راستی است .
تولستوی :
نزدیک ترین راه ها برای رسیدن به مقصد راه راست است .درزندگی نیز هرکس طریق راستی و درستی بپیماید، زودتر به مقصد خویش می رسد.
گاندی:
راستی نخستین چیزی است که انسان باید به جستجویش بپردازد . وسایل شناختن راستی همان قدرساده است که سخت می نماید.
امیدواری :
هوگو:
امید بشر مثل بال برای فرشتگان است.
اسمایلز:
هروقت درآسمان حیات قطعه ابدی را مشاهده کردیم، نباید همه چیز را سیاه و ظلمانی پنداریم و بایستی متوجه آفتاب روشنایی کامل هم که درپس آن ابرهای موقت موجود است ، بشویم.
حضرت علی (ع) :
امیدوارترین مردم کسی است که اگرزشتی درکارش پدید آید بی تامل درراه اصلاحش بکوشد.
قدرت کلام :
حضرت محمد(ص) :
زیبایی مرد شیوایی سخن اوست.
انسان وقتی به رشد فکر و بلوغ عقل می رسد که زبانش کاملا" مقهور اراده صحیح و اندیشه روشن او باشد.
جواهرالاخلاق :
سخن گفتن نیکو دلیل برکمالات صوری و معنوی و معرفت قدر و قیمت متاع و دانش خردمندان است و نیکویی جمال مرد به فصاحت کلام او بود.
دانش و علم:
کنفوسیوس:
دانش بی اندیشه دام است و اندیشه بی دانش بلا.
مرد صاحب فکر اول به تحقیق می پردازد، اگر نتیجه نگرفت راه صواب آسان است.
مهرداد مهرین:
مطالعه و تحقیق به منزله کلنگی است که با آن منظما" جاده نادانی خود را صاف می کنیم.
همت بلند:
حضرت علی (ع) :
بلندی همت آنست که ازهرچه دردست مردم است نظربرگیری.
ابراهیم زرقی :
قیمت آدمی بسته به مقدارهمت اوست.
دهخدا :
بالش خردمند به همت های بلند باشد نه به پدران ارجمند
شور و شوق :
ویلیام هازلیت:
اشتیاق سوزان وسیله ای است لازم و ضروری برای رسیدن به هدفی که درزندگی دنبال می کنیم.
دیل کارنگی :
اگر می خواهید مردم را نسبت به خود علاقه مند کنید ، با آنان با شوق و حرارت برخورد نمایید.
ناپلئون هیل:
درجهان هیچ چیز غیرممکن نیست و طبیعت واژه ای به نام شکست را نمی پذیرد.
امرسون:
برای آدم های مصمم و جدی همیشه وقت و فرصت فراهم است.
رشد و کمال:
مک دوگلاس :
کسی که تمام نیروهای خود را برای خدمت به جامعه اش و برآورده ساختن نیازهای خانواده مصرف کرده است، انسان موفقی است.
توماس ادیسون :
اگرراه بهتری برای انجام کاری هست، سعی کنید آن را بیابید.
دکترمارون :
باشکوه ترین کارکه انسان دراین جهان می تواندبکند این است که والاترین چیز ممکن را، ازهمان وسایلی که دراختیاردارد خلق کند، این است موفقیت و جزاین نیست.
قدرت اراده:
مهرداد مهرین:
هرگاه عزم خود را جزم کند که کاری را صورت بدهد، موجبات عملی شدن آن کاربه خودی خود فراهم می شود.
اهمیت اشخاص منحصرا" در هوش آنها نیست بلکه دراراده آنها هم هست زیرا چیزی که به انسان توانایی می دهد ازهوش خود استفاده کند نیروی اراده است.
برای تقویت اراده به کارهای زیردست بزنید:
1- همیشه آماده یاد گرفتن باشید و هرگزخود را درعالم خیال دانشمند تصورنکنید.
2- ازمطالعه کتابی که مفید تشخیص داده اید، خودداری کنید، به دقت بخوانید تا به ژرفای معنای آن برسید.
3- هیچ چیز را به طور ناقص فرا نگیرید، سعی کنید هرفنی را به طورکامل فرا گیرید.
پیوسته درحال رشد باشید
آرنولد گلاسکو:
زمانی که به ناچارتسلیم ضرورت می شوید، آنچه که اتفاق می افتد، پیشرفت است.
ویلرمک میلان :
پیشرفت واقعی دراثردستیابی به حقایق نوین می باشد.
رالف بارتن پری :
مردی به اوج قابلیت وهنر خویش می رسد که به دنبال کمال بوده و ازاهداف غیرممکن پیوسته گریزان باشد.
ازفرصت استفاده کنید.
حضرت مسیح (ع):
بخواه بهت خواهند داد. بجو، خواهی یافت. به دربکوب ، به رویت بازخواهد شد. زیرا هرکسی می خواهد دریافت می کند . جوینده، یابنده است ، بله هرکسی به دربکوبد به رویش بازخواهد شد.
واندربرگ:
توزیع مجدد فرصت ها و موقعیت ها مهم تراز توزیع ثروت است.
ضرب المثل آلمانی :
زمانی که خداوند مقامی را به انسان ارزانی می دارد به اندازه کافی به وی مغز خواهد داد تا آن را پرکند.
صبورباشید:
توماس جفرسون:
نگران کارنداشتن و بی روزی ماندن نباش. زیرا مردی که مسلح به فنون حرفه اش است هیچ وقت بیکارنمی ماند.
سوایل:
مردی که صبوراست ، برهرچیز تسلط دارد.
لانگ فلو:
بگذاربپاخیزم و دست بکارشوم، تقدیرهرچه می خواهد باشد. درراه تحقق اهدافمان ازهیچ کوشش فروگذارنکنیم . بله یاد بگیر که ساعی باشی و صبوری پیشه سازی.
به تحصیل علم بپردازید:
جان گلن:
هنوزهم می توانیم بسیاری ازچیزها را ازطبیعت و همدیگربیاموزیم.
ضرب المثل ایرانی :
یک پوند تحصیل، محتاج ده پوند عقل سلیم جهت به کاربستن است.
بیشه شلی:
هرچه بیشترمطالعه می کنیم بیشتر متوجه می شویم که نادان هستیم.
براطلاعات خود بیفزایید:
فردریک اکر:
اطلاعات ، اساسی ترین جزء تجارت می باشد. به آنها چنگ بیندازو بدین سان پیشرفت را دو چندان کن.
ویل دورانت:
علم به ما آگاهی می دهد لیکن تنها فلسفه است که به ما خرد ارزانی می دارد.
اسپنسر:
زمانی که دانش و اطلاعات شخص منظم نباشد، هرچه بیشتربداند، بیشترآشفته می گردد.
انگیزه های مناسبی را درزندگی برگزینید:
دیوید آمبروز:
اگراراده برد را داشته باشی به نیمی از کامیابی نائل گشته ای . حال اگرچنین اراده ای را نداشته باشی، نیمی از سرخوردگی را کسب کرده ای .
مری راینهارت :
زنان و مردانی که خواهان جهش هستند هیچ عاملی نمی تواند به اندازه منیت محبوس شده، کارآمد باشد.
ویلیام اسلر:
ما جهت افزودن خلق شده ایم نه برای کاستن.
درست تصمیم بگیرید:
ویلیام جیمز:
زمانی که تصمیم گرفتید و زمان اجرا فرا رسید دیگر توجهی به پیامدها و بازتاب هایش نداشته باشید.
رنه دوبوا:
آدمی خویش را ازخلال تصمیم هایی شکل می دهد که شکل دهنده زیستگاه اوست.
هارولد تایلور:
ریشه و اساس کامیابی حقیقی این است که فرد اراده و عزم واقعی خویش را جهت بهترین بودن درامری به کارگیرد.
ازاستعدادهایتان استفاده کنید:
فرانسیس بیکن:
استعدادهای ذاتی مثل گیاهان و درختان طبیعی می باشند که باید به واسطه دانش، هرس گشته و از عوامل مضردرامان باشند.
آنتوان ریوارولی:
ایده ها سرمایه هایی هستند که دردست اشخاص مستعد به سود دهی می رسند.
ناپلئون بناپارت:
مردم تنها نیازهای خود را مورد ملاحظه قرارداده ، لیکن نسبت به توانایی های خویش بی اعتنا، هستند.
درزندگی اهل عمل باشید:
روزولت:
عاقل باش وعجله کن وقت را تلف نکن و یک کاری بکن برای خودت مقامی دست وپاکن، چرا معطلی.
شکسپیر:
عمل ، ظرافت است.
هامیلتون هولت:
هیچ چیزی با سرسری عمل کردن به دست نمی آید. کامیابی پایدارمستلزم تلاش پیگیروهمیشگی است.
خلاق و مبتکر باشید:
گوته:
اگربخواهی چیزی را خلق کنی، باید خودت کسی باشی.
جان استوارت میل :
فرد مسلح به قوه ابتکار، قابل ترو تواناتر ازجماعت بدون خلاقیت است.
جان راکفلر:
اگرخواهان موفقیت هستی باید راه نارفته ای را بپیمایی تا کامیاب وممتاز شوی.
اندیشه های خوبی را در فکرتان بپرورانید:
پاکستن:
صدای اندیشه قوی تراز صدا و غوغای توپ و تانک است. اندیشه قوی ترازارتش است.
کلایسر:
هرفکرخوبی ، رفته رفته زندگی ایده آل آینده ات را می سازد.
فرانسیس بیکن:
افکارلحظات خود را ثبت کن . زیرا اندیشه های غیرارادیت ، به مراتب کارآمدتر از افکارارادی می باشند.
پیروزمندانه زندگی کنید:
ویلیام جیمز:
کامیابی همان جامه عمل پوشاندن به آمال و آرزوهای فردی است.
چارلزلاکمن:
کامیابی همان (A,B,C) است. یعنی توانایی، شکست ناپذیری و جسارت و شهامت.
آرتورمورگان:
کامیابی ، ماجرای بزرگ زندگی است.
رازداری :
حضرت محمد(ص) :
درکارهای خود از رازپوشی کمک بجویید.
کسی که نتواند راز خود را بپوشاند ازنهفتن رازدیگران ناتوان تراست.
کسی که رازخود را بپوشاند اختیاردردست اوست.
حضرت علی ( ع) :
اسرارخویش را به کسی مگو زیرا سینه که ازحفظ رازخود به ستوه آید نباید ازحوصله بیگانگان انتظارامانت داشته باشد.
سعدی :
رازی که پنهان خواهی با کسی درمیان منه ، اگرچه دوست مخلص باشد که مرآن دوست را نیزدوستان مخلص باشد.
شوپنهاور:
اسرار شخص حال زندانیان را دارند که چون رها شود تسلط برآنها غیرمیسراست.
فرصت:
وین دایر: گذشته ها را گذرانده ایم وعده آینده را به هیچ یک ازما نداده اند. پس ما تنها زمان حال را دراختیار داریم.
وین دایر:
روزهای عمر ما ، ذخایرگرانبهای زندگی ما هستند.
لحظات بین رویدادهای شیرین و دلپذیر، به اندازه همین رویدادها ارزش زیست و لذت بردن را دارند.
مقام جادویی زمان حال را دریابید که زمانی یگانه ومنحصربه فرد است و شما با غرقه شدن درآن، مجالی برای افکارمسموم و رنج آورنمی یابید.
فوربس :
منتظر نباشید که شانس درخانه شما را بزند، اگرمایل هستید که به خانه شانس بروید و فرصت را بیابید به سراغ خانه اش بروید و درش را بکوبید.
جان باروز:
به دنبال فرصت ها عازم بلاد دور و صعود ازکوه مشکلات نشوید. اطراف خود را بنگرید گاهی بهترین فرصت ها جلوی دست شماست.
تقوا و پرهیزگاری:
کنفوسیوس:
آیا کسی را دیده ای که یک روز تمام فکرو خیال خود را صرف تقوا کند، البته چنین کسانی هستند اما من ندیده ام.
تقوا درآن است که عمل نیک را ازنتیجه آن والاتربشماریم.
مرد بزرگ را می توان به راهی واداشت اما به پستی نمی رود. می توان اورا اغفال کرد اما ابله نمی شود.
زنون :
با تقوا و خوبی می توان عالم را خرید.
افلاطون:
به تقوا و پرهیزگاری عادت کنید که درآن توشه آخرت ونجات دنیاست.
امام صادق (ع) :
نگاه به زیادی نماز و روزه مرد نکنید بلکه به پرهیزگاری وامانت داری وی توجه کنید.
قضاوت درباره دیگران :
دکترجانسون:
حتی خداوند هم به قضاوت نمی پردازد مگرپس ازآن که انسان عمرخود را به پایان برساند.
وین دایر:
تفاوت گل زیبا و علف هرز درداوری و قضاوت شما نهفته است.
کنفوسیوس:
مرد بزرگ یکطرفه قضاوت نمی کند.
به قضاوت عمل بس نکن. ببین انگیزه عمل چه بود تا هرکس چنان که هست خود را به تو بنماید.
شخصیت :
وین دایر:
شخصیت هرکس با رفتارش شناخته می شود نه با کلماتی که برزبان می آورد.
اوضاع و شرایط زندگی ، شخصیت انسان را نمی سازد، بلکه نقاط ضعف وقوت او را آشکارمی کند.
وین دایر:
اعتبارو خوشنامی ازدریچه چشم دیگران معنی می شود؛ کنترل آن دردست شماست. تنها چیزی که عنان اختیارش را دردست دارید، شخصیت شماست.
وین دایر:
دارندگان شخصیت سالم نه تنها دربرابرتغییرمقاومت نمی ورزند بلکه می کوشند هرروز زندگی را با تغییرو تحول بیامیزند.
هربرت کاسون:
دربین مردم سه نوع افراد وجود دارد.
1- آنهایی که همیشه به عقب نشینی می پردازند.
2- آنهایی که درجا می زنند.
3- آنهایی که دایم پیش می روند.
موفقیت :
وین دایر:
آسانسوری که بتواند شما را به بالاترین طبقه موفقیت برساند، ازکارافتاده است و شما ناگزیرید که راهروی موفقیت را پله پله بالا بروید.
موفقیت زمانی به دست می آید که با اطمینان و عزمی راسخ جهت تحقق آرزوهای خود گام برداریم و زندگی خود را آن طورکه مایلیم بسازیم.
اگرمی خواهید درهرکاری پیروزمند باشید، باید این طرز فکررا که شکست خوردن بازنده بودن است ازسربه درکنید.
برای انجام هرکاربرجسته وموفقیت آمیز، آرامش خیال، آشتی با خویش، اعتماد به نفس، انعطاف پذیری و چابکی و زیرکی لازم است.
کنفوسیوس:
مطالعه عمیق، ثبات قدم ، پرسش و تحقیق، اندیشه و تخیل مرد را به سوی کمال وموفقیت می کشاند.
مرد فرزانه وموفق ازاین چیزها نفرت دارد: صحبت ازاعمال زشت دیگران ، بدگویی زیردستان ازبالادستان ، بی اعتنایی به آداب ازطرف بزدلان ، تصمیم سریتع ازطرف کم هوشان.
مهرداد مهرین :
هرموفقیتی ازدرون شروع شده است . تا انسان موفقیت را نخواهد و درراه تحصیلش جد وجهد نکند، محال است آن را به دست آورد.
اعتماد به نفس:
وین دایر:
رابطه ای که ازدو نفر، یک نفربسازد ، هریک ازآنها نیم انسانی خواهد بود.
درعزت نفس سخن از نفس درمیان است نه ازمال و مکنت و تایید و تحسین.
امرسون :
من می خواهم گریبان سرنوشت را بگیرم ؛ او نمی تواند سرمرا دربرابر زندگانی خم کند.
سهل بن عبدالله :
هرکس که برنفس خود مالک شد عزیزشد و برنفوس دیگران نیزمالک و مستولی شد.
ارسطو:
کسانی که عزت نفس ندارند الم ذلت واهانت را درک نمی کنند، لیکن صاحبان نفوس شریفه با یک سخن کوتاه و یا یک کلمه ، ملول و متاثرمی شوند.
ایمان به هدف:
وین دایر:
اگربه هدف خود ایمان داشته باشید، فرصت ها دربرابرتان رژه خواهند رفت واگربراین باورید که کارها درست ازآب درنمی آیند، موانع یکی یکی دربرابرتان قد علم خواهند کرد.
توماس کارلایل :
یک انسان بی هدف مثل یک کشتی شکسته و بی سکان است.
ناپلئون هیل :
ظاهرا" جهان فقط به کسانی ماوا می بخشد که قول و فعلشان حاکی است که می دانند چه می خواهند و به کجا می روند.
هربرت کاسون:
مرد اخلاق مردی است که مانند دینام دارای نیروی محرکه است . یک چنین شخصی درزندگی مقصدی دارد و با نیروی اراده خارق العاده خود به طرف مقصد پیش می رود.
مهرداد مهرین :
هروقت اراده ات سست می شود به هدفی بیندیش که به دنبال آنی ، سپس با قدرت تمام برای به دست آوردن آنچه مایلی به دست آوری، تلاش کن.
وین دایر:
قصد ونیت، جوهرروح شماست که وجود فیزیکی شما را به تحرک وا می دارد.
آموختن:
لوئیزهی:
ما همگی معلم و شاگرد هستیم. ازخودتان بپرسید : چه چیزی را باید همین جا یاد بگیرم و چه چیزی را باید یاد بدهم؟
کنفوسیوس:
من متفکری آرام و محصلی بیش نیستم . طالبی هستم که ازآموختن دست برنمی دارم.
هربرت کاسون:
تا زمانی که زنده ایم باید درجستجوی حقایق تازه و ایده های تازه باشیم. زندگی بس کوتاه است و ما هرگز نباید ازیاد گرفتن غافل باشیم.
بگذارید این نکته شعارشما باشد: باید هرروز چیزتازه ای فراگیریم.
حضرت محمد (ص) :
دانش بجویید هرچند درچین باشد.
کسانی که بیشتردانش آموخته اند بهایشان بیشترو کسانی که کمتردانش دارند بهایشان کمتراست.
بین دانشمند و عابد فرق بسیاراست ؛ دانشمند صد پایه ازعابد افزون دارد.
امام باقر(ع) :
شیطان مرگ یک عالم را ازمرگ هفتاد عابد بهتردوست می دارد زیرا موقعیت دانش هفتاد باربرعبادت رجحان دارد.
امام صادق (ع) :
دانش را طلب کنید اگربه فرو رفتن درخون ها و شکافتن دریاها باشد . دوست ندارم جوانی را مگراین که یا دانشمند باشد یا دانش آموز.
حضرت سلیمان:
خوشا به حال آن کس که حکمت را بیابد زیرا تجارت آن ازنقره ومحصول آن ازطلای خالص گرانبهاتراست.
گونت :
دانستن برای پیشگیری کردن است و پیشگیری هم برای جلوگیری کردن.
آناتول فرانس:
علم و دانش کلیدی است که تمام درب ها با آن بازمی شود.
سعدی :
درراه زندگی با نوردانش باید طی طریق کرد وبا افراد دانسته دمساز و معاشربود.
گذشت :
وین دایر:
اگرازبخشودن دیگران عاجزید، هنوزاز اصول جاودان حیات و مقام و منزلت خود درعالم هستی آگاهی ندارید.
حضرت محمد (ص):
عفومایه عزت است.عفو کنید تا خداوند به شما عزت دهد. عفو سلطان ازبزهکارملک اورا پایدارترمی کند.
حضرت علی(ع):
عفو وبخشش زینت قدرت و توانایی است.
امام کاظم (ع):
اگرکسی درگوش راست شما بدی بگوید و درگوش چپ شما عذربخواهد عذرش را بپذیر وازاو درگذر.
ادریس پیغمبر:
بهترین چیزها سه چیزاست:
عفو درحال قدرت ، بخشش درتنگدستی ، وتحمل درحین قدرت
سعدی:
هرکه برزیردستان نبخشاید به جورزیردستان گرفتارآید.
جونسن:
بهترین انتقام ها ، فراموشی و بخشش است.
اخلاق:
حضرت محمد(ص):
برانگیخته شدم تا اخلاق کریمه را به آخرین حد برسانم.
با ثروت نمی توانید درقلوب مردم نفوذ کنید ولی با اخلاق می توانید در قلوب آنان جای گیرید.
به خدایی که جانم در دست اوست ، داخل بهشت نمی شود مگرآن کس که دارای خلق نیکو باشد.
امام صادق (ع):
کامل ترین افراد ازجهت ایمان کسی است که اخلاق بهتری داشته باشد.
کانت:
ازاسارت گناه آزاد شدن برای زیستن درعدالت، بالاترین سودی است که مرد با فضیلت می برد.
امرسون:
صاحبان اخلاق، روح جامعه خودهستند.
تذکره الاولیاء :
حسن خلق آن است که خلق را نرنجانی و رنج خلق بکشی بی کینه و مکافات.
کنفوسیوس:
مردی که خصلت نیک دارد هرگزتنها نمی ماند زیرا همیشه دوستانی برای خود پیدا می کند.
افلاطون :
تمام طلاهای روی زمین و زیرزمین به قدریک فضیلت اخلاقی ارزش ندارد.
کنفوسیوس:
مرد بزرگ با روی خوش رد می کند و مرد کوچک با روی ترش می پذیرد.
مهرداد مهرین:
چیزی وجود دارد که بزرگ ترازثروت و باشکوه ترازشهرت و عزیزترازتندرستی است وآن اخلاق است . مرد بی اخلاق ، فقیرترین مرد دردنیاست ولومیلیاردرباشد.
شهامت:
بوریس بارتون:
فقط کسانی به اوج موفقیت می رسند که با قدرت و شهامت روحی باورداشته باشند که بالاترازحوادث قراردارند.
مارک تواین:
ترس، یکی ازغرایز طبیعی انسان است، اما شهامت مقاومت است درمقابل این غریزه و شهامت برترقرارگرفتن ازترس است.
وین دایر:
به درون خود مراجعه کنید و ازخود بپرسید اگرتمام آنچه را که طی عمری ساخته ام ، به ناگاه ازدست بدهم، چقدرشهامت تحمل و بازسازی مجدد آنها را خواهم داشت؟ پاسخ شما بهترین آزمایش شهامت شماست.
دوستان:
حضرت امیر(ع):
دوست حقیقی آن است که پشت سردوست هم صدیق باشد.
غریب کسی است که دوست ندارد.
دوستان به هنگام دشواری آزمایش می شوند.
حضرت محمد (ص):
هرکه خدا برایش نیکی خواهد دوست پارسا به وی عطا کند.
بهترین کارها پس ازایمان به خدا دوستی با مردم است.
امام صادق(ع):
آنان که سفها و نادانان را به دوستی گیرند، خوارو بی مقدارشوند.
شکسپیر:
دوستی نعمتی گرانبهاست و خوشبختی را دوبرابر می کند و بدبختی را تخفیف می دهد.
لقمان :
چون دوستی اختیارکنی، درحال غضب وی را امتحان کن اگربا انصاف باشد دوستی را شاید و اگرنه ازوی برحذرباش.
فیثاغورث:
دوست تو کسی است که هرگاه کلمه حق ازتو بشنود خشمناک نشود.
بوعلی سینا:
نشان دوست نیکوآن است که خطای بپوشد و تو را پند دهد و رازآشکارنکند.
سقراط:
برای دوست خود یک دفعه تمام محبتت را ظاهرمکن زیرا اگراندک تغییری درتو بیاید تو را دشمن می دارد.
قدرت فکر:
شکسپیر:
هیچ چیزنیک یا بد نیست ولی شیوه تفکرما اموررا نیک یا بد جلوه می دهد.
وین دایر:
وضعیت زندگی شما بازتاب وضعیت ذهن شماست.
مهرداد مهرین:
یک دقیقه فکرکه منتهی به عمل شود، بسی بهتراز هزارسال نقشه کشیدن درخواب و خیال است.
حضرت محمد(ص):
ساعتی اندیشه بهتراست ازهفتاد سال عبادت
کسی که اندیشه اش کم باشد سختی اش فراوان است.
شیلون:
به زبانت اجازه نده قبل از اندیشه ات به راه افتد.
ویکتورهوگو:
الماس را جزدرقعرزمین نمی توان پیدا کرد و حقایق را جزدراعمال فکر نمی توان یافت.
افلاطون:
دردنیا دونیروهست: شمشیروتدبیر. بیشتراوقات شمشیرمغلوب تدبیرشده است.
تجربیات مفیدی را کسب کنید:
کنفوسیوس:
اشتباه را تصحیح نکردن خود اشتباه دیگری است.
سعید نفیسی :
به هرچیزباید نزدیک شد وازآن عبرت و تجربه ای گرفت.
سقراط:
سعادتمند کسی است که هرخبط و خطایی که ازاو سربزند، تجربه تازه به دست آورد.
ذوالفقاری :
زندگی آنقدرطولانی نیست که تمام تجربه های زندگی را عملا" به ثبوت برسانیم برای پیشرفت و آسایش بهترتا بتوانیم باید ازتجربه های دیگران استفاده کنیم.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
درس اوّل
انديشه، تدبّر، تفكّر
أَلا لا خَيْرَ فى عِلم لَيْسَ فيهِ تَفَهُّمٌ
أَلا لا خَيْرَ فى قَرَائة لَيْسَ فيْها تَدَبُرٌ
أَلا لا خَيْرَ فى عِبادَة لَيْسَ فيْها تَفَكُّرٌ(1)
ترجمه
آگاه باشيد: دانشى كه در آن انديشه نيست سودى ندارد!
آگاه باشيد: تلاوت قرآن كه در آن تدبّر نباشد نفعى ندارد!
آگاه باشيد: عبادتى كه در آن تفكّر نيست بى اثر است!
شرح كوتاه
انباشتن مغز از فرمول هاى علمى، و قوانين منطقى و اصول فلسفى و هرگونه دانشى مادامى كه با انديشه صحيح، و جهان بينى روشن، و آشنايى با اصول زندگى انسانى، هماهنگ نباشد بسيار كم اثر است.
همان طور كه خواندن آيات شريفه قرآن اگر با تدّبر و دقّت در عمق معانى آن همراه نباشد تأثير آن ناچيز است، و عباداتى كه نور تفكّر و عقل بر آن نتابد جسمى است بى روح، و فاقد اثر عالى تربيتى است.
1. از كتاب كافى جلد 1، صفحه 36 و تحف العقول.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم