▪ لبخند جذابتان می کند
همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.
▪ لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد
دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.
▪ لبخند مسری است
لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.
▪ لبخند زدن استرس را از بین می برد
وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.
▪ لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند
به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
▪ لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد
وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.
▪ لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند
تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.
▪ لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد
عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.
▪ لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید
به نظر می رسد که افرادیکه لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند.
▪ لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید
لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که "زندگی خوب پیش می رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.
بر اساس اسناد و روایت ها، از مجموع مسافران پرواز ایرفرانس در 12 بهمن 30 نفر از همراهان امام و یارانش بودند ولی هریک سرنوشت متفاوتی را در ادامه رقم زدند.
به گزارش گروه سیاسی قرارگاه کمیل ، روز 12 بهمن ماه در تقویم ایران با عنوان بازگشت امام خمینی (ره) به ایران در سال 1357 و آغاز دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی به ثبت رسیده است. روزی که انقلاب اسلامی لحظه های سرنوشت سازی را سپری می کرد. در گرماگرم آن روزها، حوادث و رویدادها به سرعت برق و باد سپری می شدند و تاریخ نظاره گر یک تحول ژرف در عرصه جهان بود. نگاه ها به تهران و فرودگاه مهرآباد دوخته شده بود.
ساعت 11 به وقت محلی فرانسه و 3:30 به وقت تهران، فرودگاه شارل دوگل مردی را سوار بر هواپیما کرد که مسیر تاریخ را تغییر داد. اما چه شد که ایرفرانس حاضر به رساندن امام خمینی (ره) با وجود خطرات و تهدیداتی که از سوی دولت بختیار و ارتشی ها به تهران شد. بازاریان ایرانی هواپیمای ایرفرانس را بیمه می کنند تا در صورت هر خسارتی، زیانی به این شرکت وارد نشود. وقتی بختیار تهدید کرد فرودگاه ها را بسته و هر هواپیمایی را با موشک خواهد زد، ایرفرانس حاضر نشد هواپیمایی برای حضور امام به تهران اختصاص دهد، علاء میرمحمد صادقی، بازاری معروف اصفهانی، وارد دفتر ایرفرانس در پاریس شد و با یک چک در جا که می گویند ۲میلیون دلار بوده ، هواپیما و مسافرانش را یکجا بیمه کرد تا پرواز انقلاب انجام شود.
پیش از طلوع خورشید، امام خمینی به نماز ایستادند و یاران نیز به او پیوستند و نماز صبح را با جماعت در هواپیما اقامه کردند. ساعت نزدیک هشت به وقت ایران بود که مهماندار پشت بلندگو رفت و اعلام کرد: هم اکنون در آسمان ایران وارد شدیم. امام خمینی با شنیدن این جمله، لبخندی بر لبانش نقش بست.
پرواز تاریخی در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست و تاریخ در ایران بار دیگر ورق خورد. میلیون ها مشتاق منتظر ورود امام بودند و بیش از 175 هزار نفر ستاد استقبال از ایشان را تشکیل داده بودند. این واقعه مهم را می توان از زوایای گوناگونی نگریست و موضوعات جذابی را از آن بیرون کشید اما در این میان سرنوشت کسانی که در پرواز ایرفرانس امام را همراهی می کردند، می تواند هم جذاب و هم آموزنده باشد. براساس گزارش ها، اخبار و خاطرات منتشر شده نزدیک به 30 نفر از اطرافیان و یاران امام خمینی (ره) در فرانسه ایشان را در این سفر همراهی می کردند. همچنین دهها خبرنگار خارجی و چند خبرنگار ایرانی نیز در این سفر تاریخی حضور داشتند.
در این قسمت به سرنوشت کسانی پرداخته می شود که در شکل گیری انقلاب اسلامی به روش های مختلف نقش داشتند و در فرانسه در کنار امام خمینی قرار گرفتند. برخی با صداقت و عزت نفس این مبارزه و ایستادگی بر روی آرمان های انقلاب و امام شان را تا پای جای ادامه می دهند و عده ای نیز مردود و در مقابل انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران، قرار می گیرند. در این میان برخی از خبرنگاران ایرانی نیز همراه امام در پرواز بودند مانند رسول صدرعاملی و شاهرخ حاتمی، که در این نوشتار تنها به زندگی سیاسیون پرداخته می شود.
1- مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی
نزدیکترین یار امام و همدم ایشان تا آخرین روزهای حیات بینانگذار انقلاب، سید احمد بود. وی در روزهای سخت تبعید در کنار امام بود و به عنوان مطمئن ترین فرد اطراف امام شناخته می شد. احمد فرزند دوم امام خمینی بود و توانست جای خالی شهید سید مصطفی خمینی، فرزند ارشد را برای امام پر کند. سید احمد متولد اسفند 1324 و متوفی در اسفند 1373 است.
سید احمد در سال های تبعید پدر در عراق، چندین مرتبه به صورت مخفیانه نزد ایشان رفت و به عنوان یک مبارز انقلابی حرفه ای در داخل شناخته می شد. پس از رحلت سید مصطفی خمینی، بیت و دفتر امام خمینی در نجف اشرف با بهرهمندی از سید احمد که تجربه طولانی مبارزه و ساماندهی ارتباطات و مدیریت منزل امام در قم در سالهای دشوار پس از تبعید امام را با خود داشت، به سرعت تبدیل به کانونی مطمئن برای پاسخگویی به نیازهای ارتباطی نهضت و رهبری آن گردید.
سید احمد در نجف توانست خلأ وجود مصطفی را پر کند و حامل پیامهای پی در پی پدرش و نقطهٔ اتصال شبکه گسترده ارتباطات بود. وی در سالهای اقامت در عراق دوستانی پیدا کرد که در پیشبرد انقلاب اسلامی ایران نقش برجسته ای داشتند. پس از فشار دولت عراق، امام خمینی عازم فرانسه و دهکده کوچک نوفل لوشاتو شد. سید احمد خمینی، نیز به همراه امام به آنجا رفت و در پاریس علاوه بر برنامه ریزی دقیق برای تنظیم امور بیت و دفتر امام در نوفل لوشاتو، و برگزاری بموقع مصاحبههای مطبوعاتی و دقت و وسواس فراوان در ترجمه مصاحبهها و پیام های امام و جلوگیری از تحریف آنها، عهده دار برقراری ارتباطات گسترده و لازم بین گروههای مختلف با امام خمینی بود.
در پرواز انقلاب در 12 بهمن 57، سید احمد نیز حضور داشتند و پس از انقلاب نیز به عنوان یار و صندوقچه اسرار امام بودند. پس از رحلت امام خمینی، همچنان به عنوان مدافع راسخ ولایت فقیه شناخته می شد و توسط رهبر معظم انقلاب، به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت، شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت هایی داشت. سید احمد خمینی همچنین عضو دوره دوم مجلس خبرگان رهبری نیز بودند.
اما در 25 اسفند 1373، پس از یک عمر مبارزه و مجاهدت در راه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، سیداحمد خمینی بر اثر عارضه مغزی، نزد پدر بزگوارشان شتافت. در صبحگاه روز ۲۱ اسفند ۱۳۷۳، خبر بستری شدن او منتشر شد. گزارش ها بعدی حاکی از آن بود که عارضه قلبی و تنفسی ناگهانی در حالت خواب سبب ایست کامل قلب و تنفس برای لحظاتی گردید و همین امر موجب بروز سکته مغزی شده است. پیکر سیداحمد در کنار پدر بزرگوارشان در بهشت زهرا دفن شد.
2- شهید مهدی عراقی
محمد مهدی ابراهیمی عراقی فرزند غلامعلی در ۱۳۰۹ هجری شمسی در یکی از محلات جنوب تهران به دنیا آمد. به دلیل مشکلات اقتصادی درس و تحصیل را در سن 16 سالگی رها کرد و به دلیل رفت و آمدهای بسیار به هیات های مذهبی، جذب فدائیان اسلام و شیفته نواب صفوی شد. در حادثه حمله به فیضیه در فروردین ۱۳۴۲ ساواک برنامه داشت تا به بیت امام حمله کند اما مهدی عراقی همراه با تعدادی از مبارزین که از این نقشه اطلاع یافته بودند، با برعهده گرفتن حراست از بیت امام، به تقسیمبندی افراد و ایجاد پستهای مراقبتی در طول مسیر و خانههای اطراف پرداختند و خود عراقی نیز به همراه یکی از دوستان به زیرزمین رفت و منتظر آمدن مهاجمان شد.
امام خمینی پس از تبعید از ایران، به ترکیه، پسر ارشد خود، آیتالله مصطفی خمینی را وکیل خود در کلیه امور مینماید و پس از دستگیری آقا مصطفی این وکالت به آیتالله اشراقی محول میگردد. با اوج گرفتن انقلاب و اقامت امام خمینی در فرانسه، آیتالله اشراقی به فرانسه سفر میکند و سپس برای انجام ماموریتی از سوی امام به قم بازگشته و بار دیگر در پاییز سال 57 به فرانسه باز میگردد و بنا به سفارش رهبر انقلاب به عنوان امین و سرپرست خانواده امام در نوفل لوشاتو میماند و دو روز پس از پرواز انقلاب، به همراه خانواده امام به ایران باز میگردد.
15- هادی غفاری
غفاری در سال 1329 در تبریز به دنیا آمد و پدرش نیز در زندان های رژیم شاه بر اثر شکنجه کشته شد. هادی غفاری در همان دوران مبارزات پیش از انقلاب نیز به تندروی و خارج از چارجوب حرکت کردن معروف بود که همین شخصیت نیز پس از انقلاب به صورت رفتارهای هیجانی ادامه پیدا کرد.
وی پیش از انقلاب با گروه های مختلف دانشجويی اعم از سياسی و غيرسياسی از جمله نهضت آزادی، سازمان مجاهدين خلق، فدائيان اسلام و حتی گروه های كمونيستی مراوده داشت و بعضاً در مناظره های درون گروهی شركت می كرد. هادی غفاری صریحاً و در اوج انقلابی که با مشی غیرمسلحانه و مردمی امامخمینی(ره) به سمت پیروزی میرفت هم کماکان تنها راه رهایی را «جنگ مسلحانه» میدانسته و آن را فریاد هم میکرده و مردم را هم به آن میخوانده است.از وی به عنوان اعدم کننده هویدا نیز یاد می کنند.
وی دیدار با امام در نوفل لوشاتو را این گونه شرح می دهد «نشاني دقيق محل سكونت امام را به دست آوردم. كارهايم را نيز انجام دادم و در همان صبح به آژانس هواپيمايی ايرفرانس مراجعه كرده و برای بعدازظهر همان روز بليت پرواز به پاريس را تهيه كردم. نام من در پاسپورت و بليت هواپيما عبدالله گلشنی و شغلم نيز كاسب بود. وقتی به پاريس رسيدم، شب از نيمه گذشته بود ـ دومين شب ورود امام به پاريس ـ از فرودگاه شارل دوگل به منزل حضرت امام تلفن زدم. يكی از بچه ها كه بعدها به ابوحنيف معروف شد، گوشی تلفن را برداشت و قرار شد كه به دنبالم بيايد.»
هادی غفاری نماینده سه دوره اول مجلس شورای اسلامی بود و در انتخابات مجلس چهارم، پنجم و هفتم رد صلاحیت شد. پس از آنکه در دو دهه اخیر شورای نگهبان چند بار صلاحیت هادی غفاری را برای شرکت در انتخابات تایید نکرد، تا مدتها خبر زیادی از وی منتشر نمی شد؛ تا اینکه ناگهان در سال 88 در جریان انتخابات ریاست جمهوری، آقای غفاری مجدداً به یک چهره خبرساز تبدیل شد. ابتدا سخنرانی های آکنده از سیاه نمایی ایشان در جمع هواداران مهدی کروبی در کانون توجهات قرار گرفت. وی در جریان تبلیغات انتخاباتی و در حمایت از کروبی در محافل گوناگون سخنرانی کرده و به سیاه نمایی علیه اوضاع کشور پرداخت.
بهمن ماه سال 88 سایت ها و روزنامه ها از کشف انبار سلاح و مهمات در مسجد هادی غفاری خبر دادند. در پی انتشار خبری مبنی بر احتكار برخی اقلام و مايحتاج غذايی مثل برنج در مسجد الهادی، تيم بازرسی وزارت بازرگانی به تحقيق و تفحص پرداخت كه مشخص شد برنج كشف شده مربوط به هادی غفاری امام جماعت مسجد مذكور است.
16- سید محمود دعایی
سیدمحمود دعایی فرزند سیدمحمد در سال ۱۳۲۰ از پدری یزدی و مادری کرمانی در یزد متولد شد و در ۴ سالگی به اتفاق مادرش که کرمانی بود در کرمان اقامت گزید. وی پس از اتمام تحصیلات متوسطه وارد حوزهٔ علمیه کرمان به نام مدرسهٔ معصومیه شد و به تحصیل علوم اسلامی مشغول شد. بعد از اتمام سطوح اولیه تحصیلی در کرمان به حوزهٔ علمیهٔ قم رفت و بعد از تکمیل سطوح عالیه در سال ۱۳۴۶ رویدادهای سیاسی تحت تعقیب رژیم شاه قرار گرفت و مخفیانه به عراق رفت و در آنجا تحصیلات علوم اسلامی را ادامه داد. در این دوران تلاشهای وسیعی جهت استردادش صورت گرفت که مأموران رژیم گذشته در این زمینه موفق نشدند.
دعایی قبل از پیروزی انقلاب در خارج و داخل ایران از فعالین سیاسی بوده و در خلال این مدت به اروپا و کشورهای خاورمیانه (چون سوریه، لبنان، اردن، عربستان، پاکستان، و افغانستان) سفر کرده است. او در جریان مبارزات سیاسی خارج از کشور مدت ۷ سال سخنگوی نهضت روحانیت مبارز در ایران بود و نمایندگی آیتالله خمینی را به عنوان رابط بین مسئولین عالیرتبه عراقی با او به عهده داشت و همچنین رابط بین سازمانها و انجمنهای اسلامی و مبارز دانشجوئی و برخی شخصیتهای مبارز خارج از کشور با وی بود. همچنین وی در زمان اقامت در عراق تهیهکننده و مجری برنامهٔ رادیویی نهضت روحانیت در ایران بود که در مبارزه با رژیم پهلوی پخش میشد.
او بعد از انقلاب در اوایل سال ۱۳۵۸ به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق عازم بغداد شد و بهدنبال اعتراض به دخالتهای آشکار مأمورین عراقی در امور داخلی ایران به دستور وزارت خارجه در اسفند ۱۳۵۸ به ایران بازگشت. مدتی در دفتر رهبر انقلاب اشتغال داشت و سپس به دستور ایشان در اردیبهشت ۱۳۵۹ به سرپرستی موسسهٔ اطلاعات منصوب شد که تا به امروز نیز ادامه پیدا کرده است. وی همچنین در 6 دروه مجلس حضور داشته و به اصلاح طلبان نزدیکی دارد. او در انتخابات مجلس هفتم و مجلس هشتم (که در آن انتخابات که در لیست ائتلاف اصلاحطلبان قرار داشت) شکست خورد.
17- سید محمد موسوی خوئینی ها
موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای ، پیامها
برچسبها: سید احمد خمینی , همراهان امام , پرواز ایرفرانس , عراقی
امام خمینی (ره) پس از درگذشت حضرت آیت الله بروجردی به مخالفت با سیاست های طاغوت برخاست و در قیام 15 خرداد 1342 دستگیر و روانه تهران و زندانی گردید، پس از مدتی آزاد و به شهر مقدس قم مراجعت نمود. در قضیه تصویب کاپیتولاسیون (مصونیت مجرمین آمریکائی در ایران) با سخنرانی مهم و آتشین در مسجد اعظم قم دستگیر و به ترکیه و سپس به عراق تبعید گردید.
امام خمینی (ره) در سال های اقامت در عراق همچنان رهبری مبارزه با رژیم پهلوی را به عهده داشته و در سال 1357 با هماهنگی رژیم پهلوی به رژیم بعث عراق، ایشان ناگزیر از خروج از عراق شده و با عزیمت به پاریس مبارزه و انقلاب ،امام را وارد مرحله اساسی نمود.
با اقامت امام خمینی (ره) در پاریس و انعکاس سخنان و نقطه نظرات ایشان در رسانه های غربی رژیم پهلوی در ضعف و انزوا قرار گرفته و با رهبری هوشمندانه و دقیق ایشان انقلاب اسلامی مردم ایران با خروج شاه و خانواده سلطنتی از ایران به روزهای اوج خود نزدیک گردید.
امام خمینی در سن 87 سالگی به ملکوت اعی پیوست
با مراجعت رهبر فقید ایران در 12 بهمن 1357 و هدایت انقلاب از نزدیک، صبح پیروزی در 22 بهمن ماه 1357 دمید و مردم ایران شاهد پیروزی را در آغوش گرفته بود.
با انحلال رژیم سلطنتی و پایان حکومت 57 ساله و ستمکارانه پهلوی، امام خمینی (ره) جمهوری اسلامی ایران را با آرای قاطع مردم بنیان نهاد. از 22 بهمن 1357 تا 14 خرداد 1368 حضرت امام همچنان رهبری انقلاب را به دوش کشیده و انقلاب و کشور را در حوادث خطرناکی و توطئه های گوناگون و جنگ 8 ساله تحمیلی عراق و تحریم ها به سلامت و به خوبی رهبری نمودند.
رحلت امام خمینی (ره)
امام خمينى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بايــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نيز تـمام هستيـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود. اينك در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود.
سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود. و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراى پيروانـش ، فـرا مـى رسيد. او خـود در وصيتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جايگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحيـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصير بپذيـرد و از مـلت امـيدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصيـرها بـپذيـرنـد و بـا قــدرت و تصميـم و اراده بــه پيش بروند.
شگفت آنكه امام خمينـى در يكـى از غزلياتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :
انتظار فرج از نيمه خرداد كشم سالها مى گذرد حادثه ها مى آيد
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود. قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احـيا كرده بـود. بــه وسيله دوربين مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بيمارستان نصب شده بـود روزهاى بيمارى و جريان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هايـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ايـن ايـام از تلويزيون پخـش شـد غوغايى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نيست. لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
مراسم تشییع پیکر امام خمینی (ره)
در آخرين شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حاليكه چنديـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد. در ساعات آخر ، طمانينه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانيت خـدا و رسالت پيـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنيـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد. وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـويـى زلزله اى عظيـم رخ داده است ، بغضها تـركيـد و سرتاسر ايران و همـه كانـونهايـى كـه در جـهان بـا نام و پيام امام خمينـى آشـنا بـودنـد يــكپارچه گـريستند و بـر سر و سينه زدنـد. هيچ قلـم و بيـانـى قـادر نيست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غير قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصيف كند.
موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای ، پیامها
برچسبها: امام , خمینی , 14 خرداد , 1368
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
قبلنا وقتی روزه میگرفتم موقع افطار ، وضو میگرفتم و سر سفره افطار مینشستم و سوره قدر رو میخوندم ، برای خودم و پدر و مادرم استغفار میکردم و دعای افطار رو میخوندم : اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و علیک توکلت (خدایا برای تو روزه گرفتم و بر خوان تو افطار کردم و بر تو تکیه نمودم) و با خرما یا آب یا شیر یا ... افطار میکردم
اما وقتی زندگیم بر مدار عشق قرار گرفت ، روزه ها و افطارهام هم فرق کرد ، رنگ و بوی عشق گرفت😍
باز هم موقع افطار وضو میگیرم و سوره قدر رو میخونم ، باز هم استغفار میکنم اما این بار هم برای خودم و پدر و مادرم و هم برای باباجونت و پدر و مادرش
باز هم دعای افطار رو میخونم اما من دیگه تنها نیستم ❤️ پس موقع دعا هم تنهایی دعا نمیکنم :
بسم الله ، اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا فتقبل منا انک انت السمیع العلیم (به نام خدا ، خدایا برای تو روزه گرفتیم و بر روزی تو افطار کردیم ، خدایا از ما بپذیر که تو شنوا و دانایی)
بعدش هم با خرما افطار میکنم ، خرمایی که یه راز عاشقانه درونش داره 😍
آره پفک جونم ! عاشق که باشی ریز و درشت زندگیت با قبلش فرق میکنه
موضوعات مرتبط: داستان ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
Advanced Mobile Care نرم افزاری قدرتمند و رایگان برای افزایش امنیت اسمارت فون اندرویدی شما و بهینه سازی عملکرد آن می باشد که علاوه بر دارا بودن ویژگی هایی جالب نظیر ضد سرقت دارای یک موتور اسکن قوی برای ویروس یابی کامل گوشی شماست. همه ی شما می دانید که برای افزایش امنیت می بایست حداقل یک برنامه ی آنتی ویروس برروی دیوایس شما نصب باشد که بتواند محیطی امن را برای شما ایجاد کند و خیال شما از بابت لو نرفتن حریم خصوصی راحت باشد. ما در پست های مختلف اپلیکیشن های متعددی را در زمینه ی امنیت برای دیوایس های اندرویدی قرار دادیم و امروز قصد معرفی برنامه ی Advanced Mobile Care را داریم.
با نرم افزار Advanced Mobile Care می توانید تماس های ورودی خود را مسدود کنید و امکان برقراری تماس را از برخی از شماره ها سلب کنید و از ویژگی های دیگری همچون موارد زیر بهره ببرید :
– بستن برنامه های در حال اجرا و افزایش سرعت اسمارت فون شما
– محافظت از اسمارت فون شما در مقابل دزدیده شدن و پیدا کردن گوشی به سرقت رفته
– ویروس یابی گوشی شما برای یافتن و حذف انواع ویروس ها ، تروجان ها ، جاسوس افزارها و برنامه های مشکوک
– دارا بودن امکانات و تنظیماتی برای بهینه سازی باتری اسمارت فون شما و افزایش طول عمر ان
– دارا بودن یک مدیریت برنامه قدرتمند برای انجام کارهای انتقال برنامه ها به کارت حافظه
– مخفی کردن عکس ها ، فیلم ها و فایل های شخصی به وسیله ی یک رمز عبور
– پشتیبان گیری و بازگرداندن مخاطبین و تاریخچه ی تماس
– دارا بودن ویجتی زیبا برای هوم اسکرین برای دسترسی سریع تر به بخش ها
دانلود Advanced Mobile Care - نرم افزار امنیتی اندروید
آنتی ویروس قدرتمند و بی نظیر Advanced Mobile Care علاوه بر دارا بودن قدرتی بالا دارای محیط کاربری ساده و زیباست و از زبان های مختلفی از جمله زبان فارسی پشتیبانی می کند . هم اکنون شما می توانید جدیدترین نسخه ی Advanced Mobile Care را با لینک مستقیم و با یک کلیک از فارسروید برای اسمارت فون خود دریافت کنید.
موضوعات مرتبط: فنی ، آموزش ، موبایل
برچسبها: نرم افزار , قدرتمند , رایگان , افزایش امنیت
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
دلم براش تنگ شده بود ، خیلی زیاد 😢
حدود یک ماه قبل دیده بودمش
هرجور فکر میکردم حداقل تا چهل روز دیگه هم نمیتونستم ببینمش و این داغونم میکرد😔
دلم به تلفن ها و پیام های گاه و بیگاه خوش بود ولی دوسه روز بود که از اینم محروم بودم ؛ هیچ خبری ازش نبود ؛ نگرانش بودم و دلتنگ اما دستم به جایی بند نبود 😢
اطرافیان هم سراغش رو ازم میگرفتن و همین نگران ترم میکرد
دلم از زمین و زمان گرفته بود ، از خودم ، از خودش ، از خدا
مثل همیشه پناهگاهم سجاده بود ؛ نشستم سر سجاده ، سرم رو گذاشتم رو مهر و غر زدم و اشک ریختم
آخه مگه عشق گناهه ؟ من تا کی باید روز و شبم رو با دلتنگی بگذرونم ؟ چرا به من رحم نمیکنی ؟ من کشش این همه سختی رو ندارم ! خدایا کو تا این یکی دوماهه بگذره ؟! 😭
تلفنم که زنگ خورد ، اسمش که رو گوشیم افتاد : جانِ جانان ، دکمه سبز رو که زدم ، صداش رو که شنیدم ... صدام آمیزه ای از دستپاچگی و خوشحالی و دلتنگی و ... شد 😭😍😃
- سلاااام عزیز دلم
=سلام ! چطوووریییی ؟ چیییه ؟ بازم که هاج و واجی !
- کجایی تو ؟ نمیگی اگه ازت بیخبر باشم میمیرم ؟
صدای خنده ش اومد😊 بعدشم گفت :
=میای ببینمت ؟💑
-چییییی ؟!!! مگه کجایی ؟! کی اومدی ؟! کجا بیام ؟!!!😳
نفهمیدم چطوری نمازمو خوندم و آماده شدم و راه افتادم
ساعت انگار عجله داشت که روز رو به شب برسونه
خیابونا انگار کش اومده بودن
ترافیک انگار تمومی نداشت😒
و قلب من سرجاش نبود 💗، همش میترسیدم خواب باشم . حتی اگه خواب بود دلم نمیخواست بیدار بشم ، جلوی اشکامو گرفته بودم اما گاهی یه قطره میلغزید رو صورتم😢
اینجور وقتا دلم میخواد خیابونا رو مثل یه طناب گره بزنم و کوتاه کنم ، دلم میخواد مبدأ و مقصد رو به هم بدوزم ، دلم میخواد پرواز کنم ...
اینجور وقتا دلم میخواد ساعت برنارد داشتم
بالاخره رسیدم
-سلااام ! من رسیدم ، کجایی ؟!
=جای همیشگی
با تلفن صحبت میکرد که رسیدم
چقدر خجالت کشیدم از اینکه به پام بلند شد
دلم میخواست بپرم تو بغلش 🤗و یه دل سیر گریه کنم
اما نمیشد!
نشستم ، کتش رو بغل کردم و دیگه نتونستم جلوی اشکام رو بگیرم . بوی عطرش ! امان از بوی عطرش
با تلفن حرف میزد و حواسش به دور و بر بود . من اما ، محو خودش بودم فقط
=تو چرا داری گریه میکنی؟!
-آخه دلم خیلی تنگ شده بود ! آخه فکر نمیکردم بتونم ببینمت ! آخه خیلی دوستت دارم !😭😍
اینجا چکار میکنی ؟ کی اومدی ؟ چرا اومدی ؟!
میپرسیدم 🙄و میخندید😄 میدونستم دارم سوال بی جواب میپرسم
مگه فرقی هم میکرد ؟! مهم این بود که الان ... اینجا ... نشسته بود روبروی من و میخندید
همین چندروز پیش بهش گفتم اگه بدونم شهر رو به آشوب بکشم دستگیر میشم و تو میشی بازجو و زندان بانم ، این کارو میکنم . خندید ! و حالا نشسته بود روبروم و باز هم میخندید ، ای به فدای خنده هاش !😍💋
همین چند روز پیش بود که بهش گفته بودم : برام لباااشک میخری ؟! 😋
و گفته بود حتما و من چقدر به دور بودنش فکر کردم
و حالا برام لواشک خریده بود و خرما😃🍬
حرف زدیم ، چای خوردیم ☕️، شکلات و لواشک و خرما خوردیم 🍫، روی نیمکت خاطره هامون نشستیم ، قدم زدیم👫 ، دستش رو محکم گرفتم 💞
و آرامش از دستش ریخت توی دستم ، از نگاهش پاشیده شد به وجودم ، از خنده هاش منعکس شد به قلبم و آروم شدم و انرژی گرفتم ☺️💞
موضوعات مرتبط: کودک ، داستان ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
پفکم بالاخره یه روزی عاشق میشی 💑
یادت باشه وقتی عاشق شدی حتما با عشقت قدم بزن 👫
کنارش راه برو ، بچسب بهش ، شونه به شونه ، پا به پاش برو
مسیرای طولانی رو ، کوچه ، خیابون ، روز ، شب ، سرما ، گرما 🌞🌙⭐️🌤🌧
حتی وقتایی که حالت خوب نبود 🤒😷
حتی وقتایی که ازش دلخور بودی😒💔
باهاش قدم بزن ، کنارش دنیا رو مزه مزه کن ، کنارش زندگی رو بِچِش ، باهاش حرف بزن و راه برو😍
اون وقت میبینی که فرسنگها راه برات چقدر کوتاه میشه🛣
اون وقت میبینی که ساعتها راه رفتی ولی انگار چند دقیقه بیشتر نبوده⏱
اون وقت می بینی مسیری که همیشه با بی حوصلگی میرفتی برات کوتاه و شیرین و خاطره انگیز شده😃
اون وقت میبینی که همه چیز اون مسیر برات فرق میکنه ، قشنگ تر میشه ، خاص تر میشه🌾🌳🌷
پیاده روی با عشقت رو به هیچ قیمتی از دست نده🌪🌊
اگه ازش دور بودی 💕از دور کنارش باش 📞، از دور باهاش قدم بزن ، صبح که میره یا شب که برمیگرده ...
شال و کلاه کن👡👒 و راه بیفت ، تو حیاط خونه ، تو راهرو ... فرقی نمیکنه ، فقط برو ، قدم بزن
خودتو کنارش تصور کن👼
اگه احساست قوی باشه فاصله ها رو شکست میدی ، اون وقت میتونی با فرسنگها فاصله ، گرمای حضورش
رو حس کنی❤️
اون وقت میتونی نفس هاشو بشنوی ، قدم هاش رو بشمری ، حتی میفهمی کی میرسه به مقصدش🏡
وقتی رسید بدرقه ش کن
وایسا رفتنش رو نگاه کن👧
بعدش برگرد و تمام مسیر رو تا رسیدن به اتاقت ، لحظات عاشقانه تون رو ، حرفاتون رو مرور کن
یادت باشه اشکاتو کسی نبینه 😢🌹
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی