مرحوم حضرت آقاي قاضي رحمةالله عليه 14سال در آستانه آقا اباالفضل نشست گريه کرد و دعا کرد تا بهش هبه شد ، بزرگوار ديگري 12سال درخواست داشت در کربلاي معلي تا يک دفعه حضرت سيدالشهدا سرازير کردند و ريختند تو سينه ،شما منقطع شديد از غير خدا ولي بايد کمال انقطاع پيدا کنيد ، شما تا گفتيد با غير خدا ندارم همين که گفتيد من کاري ندارم ،هنوز از اين کلمه من جدا نشديد ،اين ديگه از قدرت من و شما خارج است و بايد اعطا بشود ، ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا ،بچه هايي هم که شما داريد هبه است يهب لمن يشآء ذکورا ،يهب لمن يشآءاناثا. خدا بسيار هبه کننده است.
اين که گفته شده دنيا شب است ،شب يعني جهل وقيامت روز است روز يعني علم. روز يعني ديدن .مردم ما خوب شنيدن و خوب گفتن و نوشتن را ياد گرفته اند ولي خوب ديدن را خوب ياد نگرفته اند. ما اهل نظريم ولي اهل رؤيت نيستيم.
ابابکر هر روز پيامبر را ميديد ولي حضرت را رؤيت نکرد، من رآني فقد رأي الحق ،بصر داشت ولي رؤيت نداشت.
روايات داريم که امام زمان در جلسات وخانه هاي شيعيانش مي روند ولي يا ما نمي بينيم يا نمي شناسيم ،حتي فرمودند در خانه هاي آنها هم ميروم سر سفره هاي آنها هم مي نشينم با آنها غذا هم مي خورم ،در دعا ندبه داريم که متي ترانا و نراک ،دو طرف هم را بشناسيم اين با نورانيت حاصل ميشود ،چون رؤيت خيلي بزرگ است به ما گفته اند سنريهم اياتنا في الافاق و في الانفس ما به شما نشان مي دهيم ،آيات اهل بيت هستند اول در بيرون وبعد در درون شما به شما نشان ميدهيم.لذا خيلي ها مثل ابابکر پيامبر را نديدند ولي سلمان پيامبر را ديد،سلمان اميرالمؤمنين را رؤيت کرد چرا؟چون سلمان مرده بود ، من يمت يرني ،هر کس بميرد مرا رؤيت مي کند، در حديث صحيح داريم خدا براي هر کسي دو چشم در دل هر کس قرار داده است هر کس عبد شد و خدا طبق روايت برايش اراده خير کند دو چشم دلش باز ميشود ، الآن جلو دو چشم را نفس گرفته الهي قلبي محجوب و نفسي معيوب ، اگر اين برود کنار و دو چشم دل باز بشه ُحقايق را خواهيم ديد .
اگر اين دو چشم دل باز بشه اول ديدن آقا اباالفضل است در خواب چرا ما راحت امامان را مي بنيم در حديث صحيح داريم من رآني في المنام فقد رآني والشّيطان لا يتمثل بي ،هر کس من را در خواب ببيند من را ديده است ،دنباله حديث داريم هر کس مؤمنين از ما هم را ببيند درست ديده است ، شيطان به مؤمنين هم نميتواند تمثل پيدا کند ،چرا در خواب راحت امام حسين را مي بينيم ، چون النوم أخ الموت ، در خواب حجابهاي نفس ضخيم رقيق مي شود لذا راحت مي بينيم ، تو بيداري قشنگ برويد کنار به راحتي مي بينيم .
اباالفضل عليه السلام ديد ولي نه اين چهره ظاهري نمونه اش را بگويم، شب عاشورا _ حالا يا يک شب ديگر بعضي گفته اند شب عاشورا _جناب شهربانو سلام الله عليها همسر سيدالشهدا _ اين بانو خيلي عزيز است دليلش هم اين است که وجود ايشان شده ظرفي تا وجود مبارک زين العابدين را تحويل بدهد _ سيد الشهدا نشسته بودند خيلي هم بانو را دوست داشتند هيچ وقت هم به ايشان اعتراضي نکردند ، حتي يک روز امام وارد منزل شدند شهربانو هم چون ايراني بودند سليقه اتاق درست کردنشان هم خيلي قشنگ بود و اتاق را خيلي تر و تميز کرده بود ، يکي از اصحاب وارد شد فضولي کرد گفت يابن رسول الله شايسته نيست اتاق شما اينقدر قشنگ باشد ، حضرت فرمودند همسرم اينگونه تزيين کرده ، فعلشان را تاييد کردند چون رسول خدا فرمودند زنان سيد خانه هستند و شما سيد خانواده ، بگذاريد زنان در خانه راحت باشند هر جوري مي خواهند خانه را بچينند _ المرئة سيد لبيتها و الرجل سيد لأهلها _ . شهر بانو چيزي اضافه نکرده بود فقط تجمل کرده بود ، تجمّل هم از اون کلماتي است که بهش ظلم شده ، در اسلام اسراف بد است، تبذير بد است ، تجمّل خوب است . ان الله جميل و يحب الجمال .
اين شهربانو گفت آقا جان : من ءاياته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجا آيا درست است ؟ حضرت فرمودند بله . بعد گفتند من همسر شما هستم پس من مِن انفسکم هستم . حضرت فرمودند خوب ، بانو فرمودند : آقا جان شما کي هستيد ؟ معلوم بود بويي به مشام شهربانو رسيده بود، گفت آقا جان خودتون را به من نشان دهيد ؟ حضرت فرمودند تو تحمل ديدن من را نداري. حضرت را که دارند مي بينند پس کجا را مي گويد به من نشان بدهيد . آن حقيقت ولايت الهيه که الآن تنزل پيدا کرده در ميان خلق دارد راه ميرود آن حقيقت . شما اگر به خدمت امام هم برسيد وجود مبارکشان تنزل پيدا کرده است ، تنزل الملائکه و الروح فيها بإذن ربهم من کل امر ، تنزيل داده خدا وجود مبارک امام را . خود حضرت اميرمي فرمايند آنقدر من را پايين آوردند که مي گويند علي و معاويه ، که اين جمله هم عظمت و هم مصيبت خوابيده است ، معاويه هم اين را براي خود عظمت مي دانست و ميگفت براي من همين بس که من مقابل کسي مثل علي هستم و مي گويند علي و معاويه .
خلاصه گفتند آقا جان خودت را به من نشان دهيد . تا اينکه حضرت فرمودند تحمل نداري ،ماشاءالله به اين زن گفت اگر من تحمل ندارم شما قدرت اين را داريد که به من طاقت بدهيد _ در درخواست ملح باشيد خدا دوست دارد الحاح الملحين کساني که همش اصرار مي کنند ، روز عاشورا همش بگوييد عباس خودت را به ما نشان بده _ تا اين را گفت حضرت باز يک پارچه روي سر مبارک انداختند و از زير پارچه يک نگاهي به شهربانو انداختند داريم که شهربانو يک صيحه اي زدند و از هوش رفت ، حضرت آبي زدند به صورتشان به هوش آوردندش ، بعد گفتند نگفتم تو طاقتش را نداري .
اين نور مي خواهد تا بتوانيم وجودشان را بشناسيم ، فإذا عرفني باالنورانيه ، هر وقت مرا به نور شناختيد آنگاه مي شويد عارفا مستبصرا .
يک مثال کوچک بزنم : در عکاسي که مي رويد اول دوربين نور مي اندازد و فلش ميزند بعدا عکس مي گيرد ، يا براي اين که دندانها را عکس بگيرند تا ببينند عصبش خراب شده يا نه شما را مي برند زير يک دستگاه ، دور تا دور سرتان را با اشعه عکس ميگيرند ، اين اشعه از سر و پوست رد ميشه و فضاي دندان را روشن ميکنه تا روشن شد اون عکسش را مي گيرد ، چي مياد؟ نور . ما بايد يه نور بياد بعد ما نگاه کنيم .
اون لحظه اي که نور آمد و شما شناختيد قرآن کريم بهش ميگويد ساعة ، لحظه ديدن مطلوب را مي گويند ساعة . لعل الساعة قريب . همه شما هم مي بينيد همه شما جمال امامان را مي بينيد ، کي؟ موقع مردن ، موقع احتضار ، حتي کفار هم براي اتمام حجت مي بينند اذا شيعه خدا بهش فهم داده درخواست داره جلو بياندازد و زود تر ببيند، دارد مي آيد و در راه است .
ساقي خم خانه کربلا آقا اباالفضل است ،ما الآن همگي تشنه هستيم ، فعلمون و صفاتمون آب خورده ولي قلبمون آب نخورده است ، آب چيست خود امام مان آب است _ إن أصبح ماءکم غورا _ و تا امام مان را نبينيم آرام نمي شويم ، و تا امام را ديديم ديگه غير امام براي ما هيچ معنايي ندارد .
خدا رحمت کند خواجه شيرازي را :
از آن زمان که فتنه چشمت به من رسيد
ايمن از شر فتنه آخر الزمان شدم
تا امام زمان را نديديم روزه داريم و وقتي آقا را ديديم افطار شروع شده ، عيد فطر شيعه وقتي است که امام زمان را ببينيم .
خدا را شکر که فعلا نديده خريديم _ البته همه در ازل ديده بوديم آنجا همديگر را ملاقات کرديم ولي اين ور نديديم _ يا بهتر بگيم همه ما را خريدند و در راه خدا آزاد کردند ، خدا به همه ما مثل حاج عبد الزهرا که به رؤيت رسيده بود به ما هم هبه کند ،سمٌي الشيعه لأنهم خلقوا من شعاع نورنا .
تا حالا ما از جمال آقا اباالفضل حرف زديم ولي از جلال ايشان هم حرف خواهيم زد .جلال حيدري در وجود آقا اباالفضل بوده است . گفتم چرا اگر اين روح حيدري بوده چرا در کربلا محافظت نکرد از برادرشون سيد الشهدا ، گفت مگر خبر نداريد امام صادق فرمودند : جد ما سيد الشهدا صبح روز عاشورا بازوبندي بستند به دست آقا اباالفضل و فرمودند تا من اجازه ندهم اذن جهاد نداري و شما فقط مواظب خيمه ها باشيد ، بعد فرمودند : شهادت امام حسين به تأخير مي افتاد يعني آقا اباالفضل کسي را ديگر زنده نمي گذاشتند ، ام االبنين آمدند سراغ حضرت عباس را بگيرد تا آمد بگويد اگر آمده اي از من خبر بگيري در مورد عباس ، ام البنين نگذاشت ادامه دهد و فرمود عباس من و آنچه زير آسمان است فداي حسين ، از حسين من چه خبر ؟ به خاطر همين است که ام البنين اينقدر بزرگوارند . بعد که خبر شهادت آقا اباالفضل هم به او دادند گفت حتما ناجوانمردانه او را شهيد کرده اند ، راست هم مي گفت چون از پس آقا بر نمي آمدند از پشت به او حمله کردند و تير باران کردند .
شمر در شب عاشورا رو به عمر سعد گفت فکر عباس را کرده اي که يکباره عمر سعد گفت تو دل فرمانده ها و سپاهيان مرا خالي نکن و هول نيانداز ، گفت من نمي خواهم هول بياندازم من در جنگ صفين بودم که اباالفضل 15 ساله چه جور امان نمي داد به دشمن و الآن او 34 ساله است .
در مورد قد رشيد آقا در سن بلوغ و جواني آقا اباالفضل چون حضرت امير قد کوتاه تري نسبت به آقا اباالفضل داشتند و يک سرو گردن از حضرت امير بلند تر بودند وقتي در مدينه دوشادوش پدر راه مي رفتند کاملا نمود داشته است و مردم حظ مي کردند .روايات داريم وقتي پا در رکاب مي گذاشتند اين نوک زانو تا گردن اسب مي رسيده است ، لذا علماي ما وقتي در سرداب به کنار قبر آقا اباالفضل رفته بودند گريه کرده بودند که چرا قبر مطهر کوچک است ...
براي امام حسين اين که دست نامحرم برسد به صورت دخترانش از هر چيزي سخت تر بود برا همين کمر آقا شکست چون غيرت الله است شهادت براي آقا آسان بود لذا شهادت آقا اباالفضل براي امام حسين خيلي شدت داشت .
سخنان استاد گرامي حجة الاسلام معمار
موضوعات مرتبط: مذهبی