به دنبال سلسله عملياتهاي بزرگ و سرنوشتساز سال دوم جنگ، سرانجام شهر خرمشهر (خونين شهر) با انجام عمليات بيتالمقدس از تصرف دشمن آزاد گرديد، كه اين امر خود منشاء تحولات مهمي در ادامه جنگ به شمار ميرود.
پس از فتح خرمشهر، از ديدگاه استراتژيك و به صورت درازمدت، تداوم دفاع مقدس و تلاش براي انهدام دشمن يك مسئله اجتنابناپذير بود. دستيابي به قدرت تهاجمي در جنگ عليه دشمن پس از فتح خرمشهر اتفاق افتاد؛ زيرا جنگيدن در سرزمين دشمن از مبارزه در سرزمين خودي و دفاع از آن بسيار مشكلتر است؛
از نظر نظامي، قويترين عملياتهاي نظامي كه براي ما درس و تجربه نظامي به همراه داشت و توليد قدرت كرده است، بعد از فتح خرمشهر انجام شدهاند. دستيابي به همان قدرتي كه امروز ميتوانيم به طور مستحكم در برابر شيطان بزرگ بايستيم.
هرچند عراق يك سال پيش از آن، قطعنامه را پذيرفته بود اما يك ماه پس از پذيرش آن از سوي ايران در داخل خاك ما جنگيد و تنها پس از آنكه فهميد نميتواند كاري انجام دهد، مجدداً پذيرش قطعنامه 598 را اعلام كرد. بايد يادآور شد كه طي اين يك ماه، صدام تمام توان نظامي خود را در حمله به ايران بهكار گرفت.
از جمله از منافقين كه هماينك در داخل عراق اشغالي و در پناه سربازان آمريكايي بسر ميبرند، نيز استفاده كرد و مجدداً به ايران حمله كرد. چرا كه صداميان و منافقين احساس ميكردند كه توان نظامي ايران در اثر جنگ و پذيرش قطعنامه ضعيف شده است.
مواضع قدرتهاي بزرگ نيز حاكي از آن بود كه بهرغم تحولات شگرف در صحنه جنگ و برقراري موازنه نظامي از جنبه ارضي، پايان جنگ متصور نيست و بهخصوص نفوذ آنها در تعيين سمت و سوي مواضع حقوقي شوراي امنيت، حل مسئله را مشكلتر ساخته بود. در مقطع پس از فتح خرمشهر، مبتني بر سياستهاي قدرتهاي بزرگ، شوراي امنيت نيز سكوت 20 ماهه خود را شكست و در تيرماه 1361، قطعنامه 514 را تصويب كرد.
در اين مدت طولاني كه در تاريخ شوراي امنيت بيسابقه است، شورا در اين مورد حمله نظامي و تجاوزات رژيم صدام به جمهوري اسلامي ايران، جلسهاي تشكيل نداد و قطعنامهاي تصويب نكرد.
شورا نسبت به جنگ عراق و ايران كه پيوسته شديدتر ميگرديد و بر ميزان تلفات انساني و خسارات مادي آن افزوده ميشد، بيتفاوتي شگفتآوري نشان داد و هيچ اقدامي نكرد كه نشان دهد به انجام وظايف قانوني خود براي برقراري مجدد صلح در منطقه خليج فارس اندك علاقهاي دارد.
اما قدرت نظامي ايران باعث گرديد كه شوراي امنيت به درخواست اردن و حمايت آمريكا، تشكيل جلسه دهد و قطعنامه 514 را به اتفاق آرا تصويب كند. مطابق اين قطعنامه، شورا خواستار آتشبس و خاتمه فوري همه عمليات نظامي و عقب كشيدن نيروها به مرزهاي شناخته شده بينالمللي شد.
معالاسف باز هم شورا حاضر نبود حداقل شرط ايران براي آتشبس؛ يعني اعلام عراق به عنوان متجاوز را در قطعنامه بگنجاند و لذا پيشنهاد صدام حسين، رئيس رژيم عراق، مبني بر عقبنشيني، پيش از آنكه يك تصميم باشد، يك شعار بود كه به منظور مصرف منطقهاي و بينالمللي ابراز شد، ضمن آنكه از جنبه اجرايي در چارچوب استراتژي آمريكا قابل فهم بود.
از منظر آمريكاييها، هرگونه اتمام جنگ در شرايطي كه ايران به لحاظ نظامي- سياسي، دست برتر را داشت، به منزله تسليم در برابر انقلاب اسلامي بود كه براي منافع حياتي غرب، عواقب وخيمي در پي داشت، كما اينكه اصولاً هدف از تحميل جنگ نيز فائق آمدن بر گسترش انقلاب اسلامي بود؛
در حالي كه پايان جنگ در شرايط برتري كامل ايران، با اين هدف مغاير بود. لذا آنها كمكهاي كارشناسي، فني و اطلاعاتي دقيقي براي مقابله با حمله آتي ايران در اختيار عراق گذاشتند تا از پيروزي عمليات بعدي جمهوري اسلامي جلوگيري شود.
لذا شرايط بينالمللي، منطقهاي و موضع عراق نشان ميداد كه هيچگونه اراده جدي براي صلح وجود ندارد. از سوي ديگر، تسليم وضع موجود شدن بدون روشن بودن آينده آن و همچنين عدم اطمينان به صدام حسين كه هر آن احتمال ماجراجويي جديد از جانب وي ممكن بود و نيز با توجه به برتري نظامي در جبههها و عدم امكان ادامه حالت نه جنگ و نه صلح- با توجه به آنكه عراق در صحنههاي ديگر بهجز زمين فعال و مهاجم بود- موجب شد جمهوري اسلامي استراتژي تنبيه متجاوز و ادامه نبرد را انتخاب كند.
استراتژي جديد نظامي جمهوري اسلامي، مطابق حقوق بينالملل، بر اساس دفاع مشروع قابل تبيين است، زيرا به محض آنكه قلمرو يك دولت مورد تجاوز واقع شد، دفاع تا داخل خاك دولت متجاوز مشروع تلقي ميگردد و كشور مورد تجاوز حق دارد ارتش متجاوز را درهم شكسته و نابود كند و در صورتي كه سازمان بينالمللي به نحو مؤثري دخالت جهت محافظت از قرباني تجاوز و اعاده حقوق تضييع شدهاش نكند، دولت دفاع كننده حق دارد شرايطي جهت جلوگيري و ممانعت از تكرار حوادث احتمالي تجاوزات در آينده به متجاوز تحميل كند.
بهطور خلاصه در مورد پارهاي از دلايل و علتهاي تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر ميتوان به نكات ذيل اشاره كرد:
1- استفاده از فرصت
پس از انجام عمليات « بيتالمقدس» ايران در برتري آشكار و قابل ملاحظهاي از نظر قدرت رزمي نسبت به عراق قرار داشت.
منطق و دانش نظامي حكم ميكرد در شرايطي كه امكان كسب امتيازات مؤثرتر در جنگ وجود دارد، دفع و تعقيب دشمن ادامه يابد. از طرف ديگر عراق كه تحت تأثير ابتكار عمل رزمندگان اسلام به حالت انفعال درآمده بود، براي خروج از بنبست پيش آمده به كسب زمان نياز داشت تا بتواند قواي تحليل رفته خود را مجدداً بازيابي كند و نيروهاي مسلح خويش را بازسازي كند.
اين در حالي بود كه از دست دادن زمان براي نيروهاي خودي پيامدهاي منفي به دنبال داشت. لذا توقف پس از فتح خرمشهر به مفهوم ايجاد فرصت مناسب براي دشمن و از دست دادن فرصت براي ايران بود و در اين مورد كمترين ترديدي در ميان رزمندگان وجود نداشت.
2- بيتوجهي مجامع و سازمانهاي بينالمللي
در آن زمان هيچ سازوكار و يا ترتيبات بينالمللي تضمين كننده و اطمينانبخش از سوي نهادهاي بينالمللي همچون شوراي امنيت سازمان ملل متحد براي تضمين برقراري يك صلح شرافتمندانه و عادلانه و خاتمه منصفانه جنگ كه در آن حداقل حقوق و خواستههاي جمهوري اسلامي ايران رعايت شده باشد وجود نداشت و هيچ قطعنامه مؤثري هم نوشته نشده بود. رژيم عراق نيز در آن ايام پايبندي مجدد خود به قرارداد 1957 الجزاير را اعلام نكرده بود.
3- شخصيت غيرقابل اعتماد صدام
رژيم عراق هيچگاه قابل اعتماد نبود. حوادث پس از پذيرش «قطعنامه 598» مؤيد اين نظريه است. زيرا فقط سه روز پس از پذيرش قطعنامه توسط جمهوري اسلامي ايران، ارتش عراق وقتي در محاسبات خود به اين نتيجه رسيد كه ميتواند تهاجم مجددي را براي اشغال مجدد ايران آغاز كند.
اين تهاجم را هم در جنوب و هم در غرب كشور مجدداً انجام داد. در حقيقت توقف ايران در جنگ بعد از فتح خرمشهر مخاطرات بالقوه و وسيعي را براي ايران اسلامي به همراه داشت؛
چرا كه با توجه به شخصيت نامطمئن صدام و عدم اعتماد و اطمينان به مواضع سياسي حزب بعث عراق و سيال بودن رفتار سياسي اين رژيم و بهخصوص خصومت استراتژيك حاميان صدام نسبت به جمهوري اسلامي ايران، هيچ چشمانداز روشن و اطمينانبخشي از صلح وجود نداشت.
تأثير آزادسازي سرزمينهاي اشغالي پس از عملياتهايي كه از «ثامنالائمه» تا «بيتالمقدس» صورت گرفت.
برداشتن فشار رواني و روحي و فيزيكي جنگ از ملت ايران و برطرف ساختن تهديد عراق از تماميت ارضي، استقلال و امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران بود. هنگامي فشارها و تنشها و تهديدهاي سياسي و نظامي و رواني به دشمن تحميل شد كه جنگ به داخل خاك عراق كشانده شد.
اين امر بيانگر آن بود كه جمهوري اسلامي ايران مصمم است از تماميت ارضي و ارزشهاي انقلاب اسلامي تحت هر شرايطي دفاع نمايد
موضوعات مرتبط: 8 سال دفاع مقدس