بِبَر و بِبُر
قاب اول
فرض کن برایت خواستگار می آید . مادر داماد تو راه به اتاقی میبرد ، لختت میکند ، دقیق همه جای بدنت را وارسی ات میکند ، دندانهایت را می بیند تا مبادا دندان خرابی نداشته باشی ، موهایت را می جورد تا شپش نداشته باشی و اگر تمام این مراحل را رد کنی تازه برای پسرش وارد مراحل خواستگاری می شود و قص علی هذا...
( ایران – دوره ی قاجار )
قاب دوم
مادربزرگ سالهاست که رفته و کم رنگ ترین خاطرات کودکی ام تعریف ازدواجش با پدر بزرگ بود ، کودکی سیزده ساله که پدر بزرگ را دقیق ودرست سر سفره ی عقد دیده بود.از عقدش چیزی نمی دانست چون کودک بود و فردا روز داشت با بچه ها در کوچه بازی میکرد با این تفاوت که از آن روز به بعد زنی بود در قالب کودکی
( ایران – دوره ی پهلوی اول )
قاب سوم
نامه ای مینویسی برای شرکتی ، خیلی های دیگر هم نامه ای می نویسند برای همان شرکت ، شرکت نامه ها را با هم بُر میزند ، تفکیک جنسیتی میکند و در ازای گرفتن پولی ، نامه ی جنس مخالفی را که به صورت کاملا شانسی هست به تو می رساند تا شاید گمشده ی خود را یافته باشی. حال دختر یا آن پسر چه مشخصاتی دارد بخت توست و برای مورد جدید نامه ای جدید و پولی جدید
( ایران – دهه ی شصت )
قاب چهارم
شرکت پیشرفت کرده ، وسایل ارتباط جمعی و کد نویسی های پیشرفته به وجود آمده ، شرکت نرم افزاری تهیه میکند . فرد داخل برنامه می شود و اطلاعات خود را وارد میکند تا بل بتواند شریکی برای خود پیدا کند.شرکت موارد مورد علاقه ی تو را میپرسد ، قد ، وزن ، رنگ چشم ، مطلقه ، بیوه و...شرکت تشویق میکند که افراد مجرد که هیچ ، حتی متاهل ها هم میتوانند از خدمات من بهره مند شوند.
مریضهای جنسی سوراخی جدید برای رخنه پیدا میکنند.
(ایران- سال 1400 )
خاک بر سراون مسئولی که حتی فرهنگ تشویق و تشکیل خانواده را هم بلد نیست ،
اما ادعا دارد از جلوی انگشت پا تا سر قله ی دماوند
تمام این قابها قسمتی از تاریخ اجتماعی این سرزمین بوده و هست و بعد از من و تو هم خواهد بود.درک درستی نداشتن از خود ، طرف مقابل و هدف نداشتن از تشکیل خانواده که مهم ترین اتفاق ممکن شاید در زندگی یک فرد عاقل و بالغ هست به باد مسخره گرفته می شود.مگر غیر از این نبود که آشنایی ، ارتباط و ازدواج آداب و رسوم ساده و محکم و در عین حال خاص خودش را داشت ؟
نتیجه ی این دست اتفاقات و تصمیمات دم دستی نهایت گردن زدن با تبر ، بریدن سر و گرداندن آن در شهر ، خیانت های موجه ! و غیر موجه و هزار کثافت جامعه ی امروز است که شاید همه مان به نوعی یا آن را دیده ایم ، یا آن را تجربه کرده ایم و یا در آن غوطه وریم.
هر زمان که فهمیدیم " زن " کالا نیست ، آن زمان یک قدم بزرگ فرهنگی و حداقل در دنیای خودمان برداشتیم.که برای یک نرم افزار دم دستی و تفکر دم دستی تر نباید زن و مقام زن اسباب بازیچه و تبلیغات کثیف و دوزاری شود.
خدا مرد را آفرید ، اما ناگهان فکر بهتری به سرش زد
نه چَک زدیم ، نه چونه ، عروس اومد تو خونه !!!
موضوعات مرتبط: سخن روز ، راههای نفوذ ، خوب زندگی کنیم
برچسبها: مردان , زنان , ازدواج , اشکالات