شايعه و تأثير آن بر افكار عمومي
مقدمه
همه ما واژه شايعه را در مناسبت هاي مختلف شنيده ايم يا گاهي آن را بر زبان رانده ايم، اما چيزي كه از اين واژه دستگيرمان شده يا گاهي تحت تاثير آن قرار گرفته ايم، بيش از انتظار ما و فراتر از يك واژه حداكثر سه سيلابي بوده است.
اين واژه و بار معنايي كه به دنبال آن است، چه جادويي دارد كه گاهي حتي روند زندگي جامعه اي را دگرگون مي سازد! پس بهتر است يك بار ديگر روي آن تعمق كنيم و آن را بهتر بشناسيم.
شايعه در لغت به معني خبري است كه شيوع پيدا كرده باشد. اين واژه زماني كاربرد پيدا مي كند كه قصد و نيت به كارگيري آن نشر يك خبر و پراكندن آن به سطوح جامعه است. شايعه مانند همه واژه هايي كه بشر به كار مي برد از بار معنايي خاصي برخوردار است، اما برخي واژه ها شدت كاركرد و تاثيرگذاري بيشتر و گسترده تري دارند . شايعه در زبان فارسي و واژه هاي مترادف آن در زبان هاي ديگر مانند Buzz يا Rumor در انگليسي كاركرد معنايي خاصي دارند كه چندان هم با واژه هاي ديگر قابل مقايسه نيستند.
شايعه علاوه بر آنكه يك واژه است، خود حاصل رفتارها و واكنش هايي است كه شنونده از شنيدن آن از خود بروز مي دهد.
شايعه در تمامي جوامع بشري وجود دارد. هرجا كه زبان هست يا انسان وجود دارد، شايعه هم نقش خود را بازي خواهد كرد. در طول تاريخ گاهي جنگ هايي كه بين دو دولت يا دو طايفه، دو ايل يا دو نفر رخ داده است، ريشه آن درشايعه رشد كرده بوده و عامل اصلي آن شايعه اي بوده كه به انحاي مختلف بيان و ابراز مي شد.
شايعه اگرچه به معني پراكندن خبراست، اما عموما خبري را شامل مي شود كه چندان واقعي نيست و نوعي غلو و اغراق در آن است كه چون نمي توان براحتي يا خيلي سريع ويژگي غلوآميز بودن آن را نقض كرد، به طور چشمگيري توسعه پيدا مي كند و همه جا را در برمي گيرد.
شايعه معمولا از هيچ شروع نمي شود، بلكه از يك زمينه و بنيان واقعي يا نزديك به واقعيت نشات مي گيرد تا بتواند كاركرد خود را ايفا كند، يعني هيچ كس نمي تواند بگويد كه رودخانه طغيان كرده و به طرف بالا در حركت است، زيرا هيچ عقل سليم و حتي شكاكي نمي پذيرد كه رودخانه اي به طرف بالا خيز بردارد و طغيان كند.
به همين علت كساني كه خبري غير واقعي را گسترش مي دهند بايد گزينه هايي را انتخاب كنند كه با ذهن افراد هماهنگي داشته باشد، لاجرم خبري را كه به ارزش حتي پر كاهي نيست به اصطلاح مانند كوه عمده مي كنند و به تشويش اذهان مردم مي پردازند. پس مي توان گفت شايعه چون پديده اي اجتماعي است و اساسا هم از خاستگاهي انساني بر مي خيزد، بايد ساز و كاري را برگزيند كه بتواند براحتي و با سرعت زياد در همه جا اشاعه پيدا كند.
شايعه در دوراني كه وسايل ارتباط جمعي وجود نداشته، يكي از منابع خبري مردم بود و چون مردم تشنه آگاهي يافتن از مسائل ديگران بودند، براحتي هم گوش به سخنان كساني مي دادند كه يك خبر را با شاخ و برگ هاي فراواني عرضه كرده و به اصطلاح ما ايراني ها از كاه كوه مي ساختند يا يك كلاغ، چهل كلاغ مي كردند. شايعات عموما در زماني موثر است كه موضوعي به صورت فراگير يا اپيدمي ذهن مردم را به خود مشغول كرده باشد مثل زمان جنگ يا شيوع بيماري ها يا بلاياي طبيعي چون زلزله و... كه هر كدام از اين مولفه ها كاملا با زندگي و جان جمعي يك جامعه ارتباط دارد و به همين دليل افراد جامعه را به يك نسبت تحت تاثير قرار مي دهد. اما شايعه فقط به جوامع كلان و جمعيت زياد اختصاص ندارد بلكه از كوچكترين عضو يك جامعه كه فرد باشد تا قاطبه مردم يك كشور را در برمي گيرد؛ از كانون كوچكي به نام خانواده تا ادارات و دسته ها و گروه ها تا جمعيت يك كشور و به شكل كلان كل جامعه بشري از شايعه بي تاثير نخواهند بود.
به عنوان مثال باوجود وسايل ارتباط جمعي فراگير و جهاني، اگر براي يك روز همه اين وسايل روي خبري كاركرده و به اصطلاح زوم كنند و بخواهند كه جامعه بشري را دچار التهاب و تشويش سازند، براحتي مي توانند موفق شوند. گاهي اين رسانه ها آنقدر بر اهميت يا خطر واقعه اي تبليغ مي كنند كه حتي كشوري را از پاي در مي آورند. به عنوان مثال رسانه هاي خبري غرب براي آنكه صنعت توريسم چين يا اقتصاد شرق آسيا را دچار چالش و مشكلات عديده كنند چنان، روي بيماري سارس مانور دادند كه مردم مناطق ديگر جهان نام كشور چين را مترادف با بيماري سارس مي دانستند، در حالي كه امروز جهانيان بخوبي دريافته اند كه بيماري سارس اگرچه واقعيت دارد، اما از آن نوع بيماري هايي نيست كه بخواهد يك جامعه را از بين ببرد؛ اين در حالي است كه خطر بيماري ايدز و بيماري هايي كه از قبل اعتياد دامن مردم جهان را مي گيرد چندين برابر بيشتر از سارس است.
علت آنكه رسانه هاي خبري غرب توانستند اين شايعه را فراگير كرده و در سطح جهان گسترش دهند، وجود علائم اين بيماري و اينكه چند نفر بر اثر بيماري سارس جان خود را از دست دادند، بود. پس شايعه همانگونه كه گفتيم بايد از يك پايه حقيقي برخوردار باشد. برخي از شايعات گذرا و كم تاثير هستند، اما برخي ساليان سال ادامه خواهند داشت، مثال بيماري سارس در اين زمينه صادق است، زيرا جهانگرداني كه به چين مي روند سعي مي كنند كه برخي از مسائل پيشگيري از اين بيماري را رعايت كنند كه در حقيقت اين ترس، ريشه در شايعه اي داشته كه بعد از گذشت چند سال هنوز ادامه دارد. بسياري از روانشناسان معتقدند كه شايعه چون به طور مستقيم با روحيات، عواطف و اميال انسان ها سر و كار دارد، خود به خود مي تواند مقبول مردم قرار گيرد، به فرض اگر شايعه اي نتواند از لحاظ عاطفي و روحي كسي را تحت تاثير قرار دهد، محكوم به شكست است و در حقيقت نتوانسته نقش خود را بازي كند، به عنوان مثال اگر در نقطهA شايعه شود كه آب شرب مردم نقطه B كه صدها كيلومتر با نقطه A فاصله دارد، آلوده شده است، اين خبر حتي اگر صحت هم داشته باشد، نمي تواند ذهن مردم نقطه A را مشوش سازد، پس شايعه بايد كاملا به كسي يا جمعيتي كه آن را مي شنود ارتباط مستقيم و تام داشته باشد. همانگونه كه اين روزها در خبرهاي رسانه اي اعم از راديو، تلويزيون و روزنامه ها از خطر شيوع وبا سخن گفته مي شود، مي توان به موازات آن تشويش و نگراني جمعي، مردم را در اكثر مناطق كشور ما مشاهده كرد، مردم چون از خطر آن آگاهي دارند و حداقل در تاريخ، بارها و بارها خوانده اند كه وبا گاهي شهري را از جمعيت تهي كرده است؛ به اين دليل اين ترس تاريخي، سبب مي شود كه نسبت به جوانب اين موضوع حساس باشند، با آنكه اين بيماري در مقايسه با صد سال پيش شناخته شده تر و راه هاي مبارزه با آن هم مشخص تر است، ولي نگراني جمعي مردم نشان مي دهد كه همه نسبت به آن حساسيت مشترك دارند و در عين حال هم مدام گوش به حرف اين و آن مي سپارند تا خبر جديد به دست بياورند، اما چه كساني به شايعه دامن مي زنند؟ چه سودي در اشاعه يك خبر منفي و دلهره آور نصيب ديگران مي شود كه راضي مي شوند شهر يا كشوري را دچار التهاب و مشكلات سازند؟
شايعه همانگونه كه گفتيم بر پايه كلام استوار است و كلام جاري نمي شود مگر آنكه كسي آن را بيان كند. هر شايعه هم متضمن اين معناست كه مقداري از واقعيت در حال انتقال است، حتي اگر شخص شايعه پراكن ادعا كند، چيزي كه من مي گويم يك شايعه است؛ ولي شنيده ام كه ... . باز هم آن مفهوم ضمني حضور دارد، حال بر اين اساس شايعه گسترش پيدا كرده و از فردي به فرد ديگر انتقال مي يابد.
كساني كه ابتدا به ساكن شايعه را انتقال مي دهند، دو هدف عمده دارند ، اول: احتمالا از پراكنش شايعه سود و منفعتي نصيب آنان مي شود. دوم: با التهاب جامعه مي خواهند ذهن مردم را مشوش ساخته يا احيانا محيطي براي تفريح خود بيافرينند.
كساني كه شايعه را در بين مردم رواج مي دهند، معمولا آدم هايي هستند كه از هوش بالايي برخوردارند و محل ترويج شايعه و روحيات افكار عمومي را مي شناسند.
عده ديگري كه به ترويج و اشاعه يك موضوع غير واقعي، ولي واقعي نما مبادرت مي ورزند، معمولا افرادي هستند كه از وجهه اجتماعي و شخصيتي برخوردارند و با استفاده از اعتبار خود فضاي ذهني مردم را ملتهب و مضطرب مي سازند.
مردم عموما خبري را مي پسندند كه براي آنها جذابيت بيشتري داشته باشد، در چنين هنگامي افكار عمومي نه تنها كمتر دست به تجزيه و تحليل خبري مي زنند، بلكه اراده خود را گاهي كاملا به دست ديگران مي سپارند و همين عامل باعث مي شود كه شايعه سازان روي جريان موج سوار شده و به منويات خود دست يابند. در جوامع امروز با توجه به پيشرفت تكنولوژي و وسايل ارتباط جمعي و همچنين شناخت علوم جديد كه مي تواند انسان ها را براي آناليز و تشخيص يك خبر يا صحت و سقم آن ياري كند، هنوز شايعه بازان براي رسيدن به مقاصد خود با مشكل چنداني رو به رو نيستند. عقل حكم مي كند كه هميشه به يك خبر و منابع آن دقت كنيم و چندان سهل و ساده يك خبر را باور نكنيم، هر چه ديوار باورپذيري انسان ها كوتاه تر باشد، سايه شايعه بر آنجا گسترده تر خواهد شد.
شايعه فقط شمايي خيالي از يك واقعيت است، نه همه واقعيت، پس بايسته است كه به اين شماي خيالي تكيه نكنيم و دل به حقايق و واقعيت هايي ببينديم كه واقعي اند.
وقايع و حوادث مبهمى که اخبار و اطلاعات موثق، دقيق و درستى در مورد آن وجود ندارد، يا اطلاعات ناقص و بعضا متناقض از آن در جامعه جريان پيدا مىکند، زمينه شکلگيرى يک جريان خبرى تخريب کننده، نادرست و غير واقعى به نام شايعه را فراهم مىکند. حوادث طبيعى و غير مترقبهاى چون زلزله که هم به اندازه کافى وحشتناک و هراسآور و فراگير و هم از نظر علمى غيرقابل پيشبينى است مىتواند زمينههاى قدرت گرفتن رسانه شايعه را فراهم کند.”
“شايعه، کوششى جمعى است براى تفسير يک موقعيت مبهم ولى جذاب. يک مطالعه موردى درباره شايعه نشان مىدهد وقتى که جمعيتى به چيزى به شدت دلبستگى پيدا مىکند، شايعه به طور کامل و متنوع توليد مىشود. اين ديدگاه مخالف با نتايج کلى است که آلپورت و پستمن براساس تجارب آزمايشگاهى خود به آن دست يافتند. “شايعه” عموما به توضيح يا تبيينهاى تاييد نشدهاى اطلاق مىشود که به يک موضوع، واقعه يا مساله عمومى مرتبط است و از شخصى به شخص ديگر منتقل مىگردد.
براساس اين تعريف شايعه مىتواند به عنوان يک دانش نوعي، ساده و مجزا که مشکوک است مورد بررسى قرار گيرد.شايعه گونههاى متفاوتى دارد: شايعههاى گذشته نگر که اشاره ضمنى به حوادث گذشته دارد و شايعههاى آيندهنگر يا پيشگو که از آينده خبر مىدهد، شايعههايى که براى مبارزه با گروههاى خاص به طور سازمان يافته منتشر مىشوند و شايعههايى که ظاهرا خود به خود در شرايط آشفتگى اجتماعى رواج مىيابد، شايعههايى که نتيجه پرواز بىحد و حصر قوه تخيل است و شايعههايى که شامل اخبارى با موضوعاتى منطقى و واقعى است. اين تفاوتها ما را ملزم مىسازد به تعريف و طبقهبندى شايعهها و جايگاهشان در حوزه رفتار جمعى .”
“شايعه، خبر يا اطلاعى غير موثق است که مبتنى بر مشهورات ياقول اجماع است يعنى اعتبار خود را از تواتر و شيوع خود مىگيرد يعنى از هرکس بپرسيم که علت صحت اين خبر چيست، پاسخ مىدهد” “چون همه مىگويند پس صحت دارد.””
شنونده نيز براى پذيرش آن مطلب کمتر به دنبال دليل و مدرک واقعى است، بلکه به شيوع و تواتر آن بسنده مىکند. مىگويند: شايعه چون آب درياست يعنى هرچه نوشيده شود، بيشتر ايجاد عطش مىکند. چرا که معمولا شايعه ايجاد ترس و نگرانى در جامعه مىنمايد و مردم به علت عدم دسترسى به اطلاعات دقيق به آن پناه مىبرند و آن را دهان به دهان نقل مىکنند و گاه بر آن مىافزايند.
روزنامه انگليسي گاردين نوشت رواشناسان معتقدند شايعه ، بدگويي و تهمت زدن به ديگران ، موجب دوستي افراد با يکديگر مي شود.
به نقل از اين روزنامه ، روانشناسان دانشگاه اوکلاهما در امريکا اعلام کردند زدن حرف مفت ، فايده نيز دارد زيرا به دوست شدن افراد کمک مي کند. اين در حالي است که درباره زيانهاي وراجي و بدگويي از ديگران ، بسيار شنيدهايم.
استادان روانشناسي دانشگاه اوکلاهما ، از افراد داوطلب خواستند فالگوش بايستند و به صحبتهاي دو نفر به نامهاي براد و مليسا که موضوع گفتگوي اين دو شخصيت خيالي ، از قبل مشخص شده است گوش دهند.
سپس از داوطلبان خواسته شد خودشان نيز وارد گفتگوها شوند و درباره مليسا و براد ، مواردي را که برايشان خوشايند يا ناخوشايند بود ، بازگو کنند.
دانشمندان دريافتند اگر افرادي که درباره براد و يا مليسا سخن مي گويند در بدگويي و شايعه پراکني عليه انها مشترک باشند ، بيشتر به يکديگر نزديک مي شوند.
به نوشته گاردين ، پژوهشگراني که اين تحقيق را بررسي کردند ، در مقالهاي در مجله روابط فردي نوشتند داشتن خصوصيات مشترک ، کمتر موجب دوستي افراد مي شود اما وراجي و شايعه پراکني درباره ديگران بيشتر به دوست شدن افراد منجر خواهد شد.
روانشناسان معتقدند داشتن ويژگيهاي مشترک براي دوست شدن ، چندان درست نيست بلکه بدگويي مشترک درباره ديگران ، بيشتر به دوست شدن افراد کمک مي کند.
در دوران انقلاب اسلامى مردم ايران شايعات فراوانى را شنيده اند و آسيبهاى فراوانى از توپخانه هاى تبليغاتى دشمن متحمل شدها ند.
از شايعه رويت تصوير حضرت امام(ره) در کره ماه گرفته تا شايعه بمباران هستهاى ايران يا وقوع زلزه مهيب در تهران و يا شايعه اموال و دارايىهاى آنچنانى مسوولان کشور و امثال آن”.
“افکار عمومى قضاوتش را درباره شايعه تا زمان به ثمر رسيدن تحقيقات جامع و علمى به تعويق نمىاندازد . خيلى سريع بايد اين شکاف ترميم شود و هيجان به سرعت تسکين يابد بنابراين لازم است تبيينها بدون معطلى ارائه شود.”
علل بروز شايعه
“در انتخابات، براى فشار بر رقباى حاکم، در دوران بىخبري،در دوران ابهام در اخبار، در زمان کماطلاعي، براى تخريب دشمن، براى تقويت روحيه همسنگران و براى تخريب روحيه دشمنان شايعات به حرکت مىافتند.
تاييد و تاکيد صاحبنظران اين است که شايعه در شرايطى بروز مىکند که درباره موضوعى که براى اکثريت مخاطبان افکار عمومى مهم است. اما درباره آن اطلاعات وجود ندارد اطلاعات موجود مبهم، ناقص و ناکافى است.
ابهام + اهميت = شايعه
هرگاه مسالهاى مهم در جامعه باشد و يا بروز کند، اما نسبت به آنها ابهام و پوشيدگى ايجاد شود و اخبار آن به درستى و صادقانه مطرح نشود، اهميت و ابهام افکار عمومى را وادار مىکند که جوينده حقيقت و اطلاعات باشند، سپس فرصتى ايجاد مىشود تا فرصتطلبان و عنادورزان از آن بهره گيرند، لذا به طور عمده علت شايعه بىاطلاعى مردمان از وقايع ملموس است علاوه بر اينکه در همه بحرانها شايعه وجود دارد يا بوجود مىآيد.
راه مقابله با شايعه
“راه مقابله با شايعه عبارتنداز:
1- پيشگيري: قبل از شيوع هر شايعهاى بايد خطرات و پيامدهاى شايعه را براى مردم تشريح کرد. شايعه وباى خطرناکى است که به شدت و سرعت از يکى به ديگرى منتقل مىشود. و افراد، گروهها، جوامع و حتى کشورهاى مختلف را تحت تاثير شگرف خود قرار مىدهد. در آيات و احاديث متعدد هم نسبت به انجام غيبت، داشتن سوء ظن و پرگويى هشدار داده شده است. پس در جامعه اسلامى مردم بايد به دنبال حرف و مطلب مستند و موثق باشند . روزنامهها نيز از درج اخبار بدون منبع و به نقل از “محافل خبري” يا “افراد مطلع” بايد خوددارى نمايند تا جامعه از خطر شايعه مصون ماند.
2- درمان: چنانچه شايعهاى فراگير شد، بايد اقدامات ذيل به عمل آيد:
1-2) شناسايى منابع و افراد شايعهساز.
2-2) بىاعتبار کردن منبع و کشف هويت آنان براى مردم.
3-2) دادن اطلاعات صحيح به مردمى که تحت تاثير شايعه قرار گرفتهاند (جامعه هدف.)
4-2) ناديده انگاشتن شايعات ضعيف و پاسخ غيرمستقيم به آن. مثلا نشان دادن تصوير زنده فردى که شايعه قتل وى منتشر شده است.
5-2) پاسخ شايعه با شايعه (که درجنگهاى روانى عليه دشمن به کار بسته مىشود.)
براى کنترل و درمان هرچه بهتر شايعات مناسب است که مرکزى تحت عنوان مرکز مطالعات شايعه يا “شايعهسنجي” در کشور ايجاد شود تا به تحقيقات علمى و آمارى اين موضوع و ارائه راههاى درمان شايعات بپردازند. آموزشهاى عمومى نيز جزئى از شرح وظايف اين مرکز مىتواند باشد.”.
روانشناسى شايعه
“مطالعات روانشناسى نشان مىدهد که افکار عمومى بر انسان تاثير مىگذارد. در اينجا من صرفا عکسالعمل فرد در مقابل ديگر اعضاى گروه را به ويژه در موقعيتى که به لحاظ اجتماعى مهم است - در نظر مىگيرم. دکتر برنارد هارت وجود يک گروه يا ذهن جمعى را در مطالعه جالبش در مورد روانشناسى شايعه، به صراحت رد کرد و بيان نمود ما يک روانشناسى اجتماعى و يک روانشناسى فردى نداريم. روانشناسى اجتماعى همان روانشناسى يک فرد در محيط ويژه - يعنى در حضور ديگر افراد گروه است. به هرحال تجربه شخصى من درباره وضعيت اجتماعى شايعاتى که در طول زلزله منتشر شد، مرا به اين نظر راهنمايى کرد که يک قسم ذهن گروهى که تعيينکننده افکار و فعاليتهاى فردى به طرق گوناگون است، وجود دارد. دکتر هارت سعى مىکند پديده شايعه را به وسيله بررسى ابهامات تبيين کند. البته واژه ابهام را در معناى وسيع و نسبتا عمومى آن استفاده مىکند. او معتقد است شايعه يک پديده اجتماعى است، اما فرد در ارزيابىاش عامل اجتماعى خاصى را که در انتشار شايعه موثر باشد، نمىيابد. به نظر من اگر بحث به صورت زير ارائه مىگردد بهتر است اولا ماهيت شرايطى که شايعه به عنوان عکسالعملى در برابر آن عمل مىکند بررسى گردد، ثانيا خصايص خود اين واکنش مورد بحث قرار گيرد، ثالثا عواملى که ماهيت و خصايص اين واکنش، يعنى عوامل تعيين کننده اين واکنش را تعيين مىکند مورد بررسى قرار گيرد.
“شرايط نوعى و مثالى که به انتشار شايعه کمک مىکند شامل موارد ذيل است:
الف - شرايطى که در آن يک اختلال احساسى و هيجانى بوجود آيد.
ب - شرايط اختصاصى و غيرمتداول باشد.
ج - افراد در آن شرايط با مسائل ناشناختهاى مواجه شوند.
د- شرايط، عوامل ناشناختهاى را در بر گيرد.
ه-- شرايط به يک گروه ذينفع مرتبط باشد.”
انواع شايعه
“لازم به ذکر است که باتوجه به آسيبپذيرى شديد جامعه ما نسبت به رواج شايعات و تلاش فراوان دشمن در ترويج شايعههاى سياسي، اقتصادي، امنيتى و اجتماعى در جامعه و تخريب سلامت و تعادل روانى مردم، جا دارد که دستگاههاى علمي، فرهنگى و تبليغاتى کشور سرمايهگذارى بيشترى در اين راستا انجام دهند. يعنى ضمن تجربه و تحليل علمى شايعات و ريشههاى آنها به تشريح عواقب شايعهسازى و ترويج آن براى مردم بپردازند.”
1) شايعات - ترس:
بخشى از شايعات به منظور ايجاد ترس و وحشت و نگرانى در جامعه توليد و پخش مىشوند. مثلا در سال 1370ه-.ش. شايعهاى در شهرها و روستاهاى دور افتاده هند رواج يافت که : “باندهاى خاصى براى ربودن بچهها از خيابانها به وجود آمده است”.
ضمنا شايع شد که منظور از اين اقدام، فروش بچهها به بانکهاى خون يا فروش اعضاى بدن آنها و به کارگيرى آنها در باندهاى دزدى و گدايى است. در پى رواج اين شايعه در دل پدران و مادران ترس عجيبى مستولى شد، تا آنجا که علىرغم انکار رسمى موضوع از سوى مسئولان امر ولى آنها از اعزام فرزندان خود به مدارس اجتناب ورزيدند.
ضمنا افراد زيادى به تهمت بچهدزدى و بدون هيچ محاکمه و تحقيقى توسط مردم اعدام شدند.
2) شايعه - بدبيني:
منظور از شايعه ترويج بدبينى و آزار و اذيت نسبت به اشخاص يا گروههاى محبوب يا مقتدر در جامعه است.مثلا: شايعاتى که عليه پيامبر اکرم صلىالله عليه و آله در صدر اسلام منتشر مىشد و نسبت شاعر بودن به آن حضرت مىدادند (سوره ياسين: آيه 69.)
همچنين شايعه جنگ قدرت در ايران که بارها از سوى دشمنان انقلاب مطرح شده است. مثلا در سال 1372 شايعاتى مبنى بر حمله به منزل حضرت امام(ره) و کشته شدن 20 نفر در بيت ايشان در غرب انتشار يافت که علت آن را نزاع بر سر کسب قدرت بين رهبران کشور ذکر کردند!
البته روزنامه واشنگتن تايمز در 19/3/93 منبع اين خبر را دفتر ابوالحسن بنىصدر در پاريس اعلام کرد و با استناد به پخش سخنرانى حضرت امام(ره) از تلويزيون به تکذيب آن پرداخت.
3) شايعه تفرقهافکن
اين شايعه بر مبناى اصل “تفرقه بيانداز و حکومت کن” يا “فرق تسد” استوار است.
و با هدف ايجاد اختلاف در بين فرمانده و سربازان و يا بين دو همسر يادو طايفه و گروه و امثال آن توليد و پخش مىشود.
مثلا: پس از اشغال منطقه غزه توسط صهيونيستها در سال 1366 شايع شد که مسيحيان از حاکمان اشغالگر خواستهاند که مسجد بزرگ غزه به کليسا تبديل شود.
هدف از اين شايعه ايجاد شکاف در وحدت ملى فلسطينيان از طريق تحريک احساسات دينى بود.
4) شايعه فريب:
اين شايعه همچون پردهاى از دود است که براى پنهانسازى اهداف واقعى دشمن استفاده مىشود. مثلا در تاريخ 8/6/1941 وزير تبليغات آلمان دکتر گوبلز ضمن چاپ مقالهاى درخصوص جزيره کريت به طور ضمنى اشاره کرد که ارتش آلمان در ابتدا قصد حمله به انگلستان را دارد و سپس روسيه، در حالى که نقشه اصلى بر مبناى هجوم به مسکو بود!
5) شايعه اقتصادي
هدف از شايعه ايجاد حالتى از نگرانى و ترس در بازار مالى يا اوضاع اقتصادى کشور به ويژه در زمان بحرانها و جنگهاست.
مثلا: در آمريکا شايعاتى پيرامون توليدات رستورانهاى مک دونالد ظاهر شد که مىگفت: اين رستورانها به محتواى ساندويچهاى خود کرمهايى اضافه مىکند تا پروتئين آنها افزايش يابد. در پى اين شايعه تعداد زيادى از مردم به علت سلامتى خود از خريد اين توليدات خوددارى کردند و مديريت اين رستورانها را مجبور به صرف هزاران دلار نمود تا بر اين شايعه ويرانگر سيطره يابد.
6) شايعه ناموسي:
اين شايعه در پى جدايى بين زن و شوهر و هتک حرمت افراد از طريق بدنام کردن يکى از همسران است که به آن قذف گفته مىشود. مثلا حادثه افک که در آيات 20-10 سوره نور نقل شده است در خصوص يکى از اين شايعات است. در شان نزول اين آيات مفسران گفتهاند که يکى از همسران پيامبر اکرم صلىالله عليه و آله مورد تهمت ناموسى قرار مىگيرد (در برخى کتابها نام اين زن را ما ريه قبطيه و در کتب اهلسنت عايشه ذکر کردهاند.)
مسلمانان از اين مساله سخت ناراحت مىشوند تا آن که اين آيات نازل مىشود. در اين آيات مومنانى که فريب اين تهمت را خورده و تحت تاثير قرار گرفتند، مورد سرزنش واقع مىشوند و خداوند متعال مىفرمايد: چرا هنگامى که اين (تهمت) را شنيديد، مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (وکسى که همچون خود آنها بود) گمان خير نبردند؟ چرا نگفتيد که اين دروغى بزرگ و آشکار است؟
چرا چهار شاهد براى آن نياوردند؟ اکنون که چنين گواهانى نياوردند، آنان در پيشگاه خدا دروغگو هستند.”
تجزيه و تحليل شايعه شايعه داراى سه مرحله تولد، حيات و مرگ است. تولد آن توسط افراد ذيل مىتواند انجام شود:
1- دشمن رسمى (درجنگها) .
2- سرويسهاى اطلاعاتى و جاسوسى.
3- ستون پنجم (مزدوران و منافقان و...) .
4- بنگاههاى خبرپراكنى و روزنامهنگاران خودى.
5- افراد روانى يا ضعيفالنفس (به منظور جلب توجه يا ارضاى نفس در حقد و حسد و نفرت و...) .
اين افراد هرگاه شرائط را مناسب و زمين را حاصلخيز ببينند اقدام به كاشتن بذر فتنه و آشوب و نگرانى در جامعه مىنمايند و زمينه نارضايتى عمومى يا تضعيف روحيه سربازان و يا نزاعهاى گروهى و قومى را فراهم مىسازند.بنابراين هنگامى كه مردم به دنبال كسب معلومات دقيق جهت فهم مسائل پيرامون خود هستند و به آن دسترسى پيدا نمىكنند، سازندگان شايعه اقدام به ارائه اطلاعات تحريفشده و بىاساس مىنمايند.
حيات و پيشرفتشايعه: انتشار شايعه تابع قانون خاصى است. برطبق اين قانون رواج شايعه / اهميت موضوع / ابهام. يعنى هرقدر اهميت موضوع براى خواننده يا شنونده بيشتر باشد و ابهامات بيشترى پيرامون موضوع وجود داشته باشد، شانس حيات و رواج شايعه بيشتر است.
مثلا: شايعه پيرامون افزايش يا كاهش درصد سود بانكها براى كسى كه داراى پول در بانكها نيست چندان اهميتى ندارد و اين مساله را دامن نخواهد زد.
از سوى ديگر اينگونه شايعات براى كارمندان و مسؤولان بانكها كمتر تاثيرگذار است چون آنان از اخبار دقيق ميزان سود در بانكها مطلعند و هيچ ابهامى براى آنها وجود ندارد. اما براى افراد عادى موضوع متفاوت است.
مرگ شايعه
اين مرحله پايان عمر شايعه و سرانجام مراحل تولد و انتشار آن است. در بين شايعات مواردى وجود دارند كه به مدت يك يا چند ساعت و يا چند روز دوام مىيابند و شايعاتى نيز وجود دارند كه سالها و حتى قرنها ادامه مىيابند. از جمله شايعات طولانى مدت، اسرائيليات موجود در برخى كتب كهن اسلامى يا شايعه به صليب كشيده شدن حضرت عيسى عليه السلام است.
برخى شايعات را «غوص كننده» مىنامند چون براى مدتى پنهان مىشوند ولى چنانچه شرائط مهيا شود، مجددا زنده شده و انتشار مىيابند.
مرگ طبيعى شايعه وقتى است كه يكى از دو عنصر «ابهام» يا «اهميت» كه در قانون شايعه ذكر شد، از بين بروند. ابهام وقتى مرتفع مىشود كه اطلاعرسانى صحيح انجام شود و مردم به رسانههاى گروهى و مسؤولان خود اعتماد كامل داشته باشند (هرچند كه برخى مطبوعات غير وزين با درج اخبار غير موثق و غير مستند خود به عناصر ترويج دهنده شايعه تبديل مىشوند) . البته در مواقع جنگ و بحرانها سانسور بيشترى بر رسانهها اعمال مىشود و طبعا شايعات رواج بيشترى مىيابند. در اين مواقع شايد بتوان به عنصر دوم (يعنى اهميت موضوع) پرداخت و اهميتشايعات را در جامعه كاست. البته در شرائط عادى معمولا از راه ابهام زدائى و بىاعتبار كردن منابع شايعهپرداز مىتوان به جنگ شايعه رفت. برخى شايعات ساده و كماهميت نيز بايد از سوى مسؤولان ناديده انگاشته شوند چرا كه «الباطل يموت بترك ذكره» يعنى مرگ باطل به ترك ذكر آن است.
منابع و مآخذ:
1- شايعه و افکار عمومى / وارن اي. پيترسن و نئول پي. گيست / ترجمه: عبدالرضا خليلي
2- شايعهسازى و راههاى مقابله با آن
3- زلزله شايعه / يکشنبه 17 خرداد 1383 منبع: همشهرى نوشته: جي.پراساد / ترجمه: عبدالرضاخليلي
4- يحيايى ايلهاى - فصلنامه تحقيقات روابط عمومى - مقاله مديريت بحران
5- سايت رسمي دانشجويان دوره دكتراي تخصصي علوم ارتباطات (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علم و تحقيقات)
برچسبها: شايعه , تاثير شايعه , علل بروز شايعه , ابهام